توسعه شرکت های استارتاپی در گرو ورود به بورس
علیرضا توکلی
کارشناس فناوری اطلاعات و تأمین مالی و بازار سرمایه
پذیرش یکی از شرکتهای تاکسی اینترنتی در فرابورس این روزها خبرساز شد اما طبق پیام ویدیویی که مدیر شرکت فرابورس در فضای مجازی منتشر کرد هنوز فرابورس به بخشهای مالی این شرکت ایرادهایی وارد کرده است که باید رفع شود، ولی باید گفت حدود یک سال است که ورود شرکتهای استارتاپی که دارای محصول و خدمات خوبی بوده و به بلوغ نسبی رسیدهاند، به بورس مطرح است؛ معتقدم نیاز است تا شرکتهای استارتاپی که به بلوغ رسیدهاند وارد بورس یا فرابورس شوند.
این شرکتها نیاز دارند تا ارزشگذاری شوند، چون وقتی شرکتهای استارتاپی بزرگ میشوند نه تنها به دفاتری برای کارکنان خود نیاز دارند، بلکه باید سخت افزارها و نرم افزارهای خود را نیز توسعه دهند و این در صورتی امکان دارد که منابع مالی در اختیار داشته باشند و معمولاً منابع مالی سهامداران اولیهای را که جذب کردهاند، پاسخگوی توسعه آنها نیست از اینرو نیاز دارند وارد بورس شوند تا بتوانند با جذب سرمایه و تأمین مالی اهداف توسعهای خود را ادامه داده و خدمات بهتری را به کاربران و مشتریان خود ارائه دهند؛ در این میان شرکت آمازون مثال خوبی است. شرکت استارتاپی آمازون که در سال 1995 با هدف فروش اینترنتی کتاب، کار خود را آغاز کرد دو سال بعد یعنی در سال 1997 وارد بورس تکنولوژی محور امریکا شد، اگر به 20 سال فعالیت این شرکت نگاهی بیندازیم، متوجه میشویم این شرکت در این مدت با اینکه جذب سرمایه کرده اما هیچ سودی را به سهامداران خود پرداخت نکرده است، چرا که با جذب سرمایه و تأمین مالی از طریق بورس دائماً در حال توسعه سرویسهای خود بوده و مشتریان خود را افزایش داده است.
بهعبارتی این شرکت نه تنها درآمدی نداشته، بلکه زیانده هم بوده است اما با وجود زیانده بودن در بورس هر روز به توسعه خود ادامه داده است، چرا که سرمایهگذاران به آمازون اعتماد کرده و به صورت بلند مدت در این شرکت سرمایهگذاری کردند و با تزریق سرمایه آن را سرپا نگه داشتند اما این صبوری و اعتماد جواب داد و آنها بعد از 20 سال انتظار و در 5 سال اخیر چندین برابر سرمایه خود سود بهدست آوردند.
از سوی دیگر اگر شرکتهای مبتنی بر فناوری اطلاعات وارد بورس نشده و ارزشگذاری نشوند، در ارائه سهام خود به کارکنان خود نیز موفق نمیشوند، بهعنوان مثال شرکت اینترنتی که در راه توسعه گام برداشته است به دلیل نداشتن درآمد کافی میخواهد به کارکنان کلیدی خود بخشی از سهام شرکت را در ازای حقوق (70 درصد سهام و 30 درصد نقدی) بدهد ولی زمانی کارکنان کلیدی این شرکت به این اقدام اعتماد و اطمینان میکنند که شرکت استارتاپی هم ارزشگذاری و هم در بورس قابل عرضه و فروش شده باشد، البته این اقدام مزیت دیگری هم دارد و آن اینکه سهامداران تلاش میکنند در رشد و توسعه شرکت بهتر کار کنند تا هم سهام خوبی در قبال حقوق خود دریافت کنند و هم شرکت در بورس رشد کرده و سود آنها نیز افزایش یابد.
از این نکته هم نباید غافل شویم که شرکتهای استارتاپی که وارد بورس میشوند در سالهای اول ممکن است ریسکهایی را متحمل شوند از اینرو نباید اجازه داد هر شرکتی وارد بورس شود؛ باید تعداد مشتریان و فروش آنها از یک عدد خاص تعیین شده عبور کند و با آمارهای رسمی ثابت کنند که حداقل 5 درصد از بازار را در این کسب و کار در اختیار دارند. بنابراین باید در ورود به بورس شرکتهای استارتاپی به بلوغ رسیده و شاخصها دقیق مشخص و رعایت شود؛ در این صورت است که میتوانیم به شرکتهایی که وارد بورس شدهاند، اطمینان داشته باشیم ؛در غیر این صورت باید شرکتها به دنبال سهامداران خصوصی و تأمین مالی از صندوقهای جسورانه باشند و به این طریق خود را آماده کرده و سپس وارد بورس شوند.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه