باشو؛ موزه‌ای زیر آسمان خدا


ارمغان بهداروند
شاعر
«سیاه که هیسی، لالم که هیسی، اسمم که ناری... هر آدمی‌زایی یه اسمی داره، اونی که ناره غول صحرایه!» «نایی جان» مهربان‌‌زنِ شمالی فیلم «باشو غریبه کوچک» هیچ فکر نمی‌کرد که این دیالوگِ او با «باشو»، پیش‌بینی فردا و فرداهای بازیگر باشو: «عدنان عفراوی» باشد که آن روزها نه نقشش، که خودش را و مصایب هم‌ولایتی‌هایش را بازی می‌کرد. خوزستانی که در محاصره جنگ بود وُ روز خوش به چشم نمی‌دید. آن پسرک سیاهِ لالِ بی‌اسم، تولدِ خوزستانِ آن روزها در «سینما» یا بهتر بگویم در «سینمای بیضایی» بود. جنگ‌زده‌‌ای که به جنگل پناه برده بود؛ به سبزه‌سرزمینی که هیچ به آنچه که چشمش دیده بود، شباهت نداشت. باشو؛ نامه‌ای از خوزستان به همه ایران‌زمین بود که به وقت نوشته شده بود وُ به مقصد رسیده بود. دستخطی خوانا که اگر چه از معرکه جنگ جان به در برده بود اما به صلح بیشتر شباهت داشت، به مدارا، به دیگردوستی. «نایی جان» این قصه، تمام‌تر، باشو را روایت کرده است: «برای نوشتن این نامه نزد همسایه نرفتم، این نامه را پسر من می‌نویسد که نام او باشوست، ایشان در همه کارها ما را کمک می‌کند و نانی که می‌خورد از کاری که می‌کند کمتر است و آن نان را من از لقمه خودم می‌دهم! او مثل همه بچه‌ها، فرزند آفتاب و زمین است و کمِ‌ کم، از شیش تا حرفی که می‌زند سه تا حرف آن مرا حالی می‌شود.»
«عدنان عفراوی» این بخت را داشته است که در خاطره جمعی ما ثبت شود و بی‌آن که بداند و بخواهد، تندیس زنده‌ای از خوزستان باشد که یادآور آوارگی‌ها و خاطره دست‌وُدل‌بازی مردمانِ مهربانِ ایران - این جغرافیای جان- است. باشو همه این سال‌ها به قولِ «ناری»: «نانی که خورده است از کاری که کرده، کمتر است». همه این سال‌ها، به بهانه‌هایی، حال وُ احوال باشو را «خبر» کرده‌اند تا فراموش نشود. سیه‌چرده‌ای که حتی بساط سیگارفروشی‌اش توانسته است در کنارِ «کارون» وُ «پل سفید» وُ «نخل» وُ «ریل» وُ «نفت» به یکی از جاذبه‌های اهواز بدل شود. موزه‌ای زیر آسمانِ خدا که سایه‌ای بر سر ندارد.
خوزستانِ این روزها به مصیبتِ سیل چندان بی‌شباهت به روزهای جنگ نیست. هنرمندان دور و نزدیک به اهواز از «شهردار» خواسته‌اند که بساط سیگارفروشی «عدنان» را به دکه روزنامه بدل کند. خُنُکا این غیرت که همه این سال‌ها نالیده است و راه به جایی نبرده است. من اما می‌خواهم بگویم «باشو» بازمانده سینمای دهه شصت است و شاید به امضای وزیر هنر بتواند از غریبگی
به درآید. به قول حضرت حافظ:
هر آن که جانب اهل وفا نگه دارد
خداش در همه حال از بلا نگه دارد


آدرس مطلب http://old.irannewspaper.ir/newspaper/page/7515/16/562990/0
ارسال دیدگاه
  • ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
  • دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
  • از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
  • دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
captcha
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
ویژه نامه ها