خاطرات 453 روز حضور در کاخ سفید
اتاقی که در آنجا اتفاق افتاد
جان بولتون / مشاورامنیت ملی سابق ترامپ / مترجمان: مسعود میرزایی و بهجت عباسی
«کاسه گدایی دست گرفتن» امریکا
دانفورد که دقیقاً بر اساس مفاد «بیانیه اصول» پیش میرفت پیشنهادی را در مورد نحوه نظارت بر مناطق مرزی شمال شرق سوریه ارائه داد که بر اساس آن باید یک منطقه حفاظت شده یا ضربه گیر به عمق 20 تا 30 کیلومتر در مرز سوریه و ترکیه ایجاد شود که کردها سلاحهای سنگین خود را از آنجا خارج کنند و یک نیروی بینالمللی متشکل از نیروهای ناتو و سایر متحدان بر امنیت آن نظارت کند. این نیروی نظارتی باید تضمین کند که کردها از این منطقه حفاظت شده به داخل ترکیه نفوذ نمیکنند و متقابلاً نیروهای ترکیه نیز از خط حائل عبور نخواهند کرد. ما در مورد چنین طرحی پیشتر در واشنگتن هم بحث کرده بودیم. امریکا همچنان پوشش هوایی لازم و همچنین قابلیت انجام عملیات جست و جو و نجات را حفظ خواهد کرد تا بتواند از نیروهای ناظر بینالمللی پشتیبانی کند. هم دانفورد و هم من معتقد بودیم که حفظ این قابلیت برای امریکا مهم است چون همچنان میتواند کنترل هوایی منطقه شمال شرق سوریه را در دست داشته باشد. با توجه به تأکید ترامپ بر ادامه حضور نیروهای امریکایی در پایگاه الاسد عراق، ما همچنین قادر خواهیم بود در صورت ضرورت، سریعاً و با قدرت به شمال شرق سوریه بازگردیم و تهدیدات تروریستی تازه گروه داعش را سرکوب نماییم، البته دانفورد اصراری بر استفاده از این قابلیت نداشت. از آنجا که اولویتهای اصلی اردوغان در شرایط فعلی مسائل سیاسی داخلی بود، به نظر من این طراحی کافی به نظر میرسید و حالا ما باید اروپاییها را برای همراهی با این طرح متقاعد میکردیم که مشکلات خاص خودش را داشت. در حالی که برای حل مشکلات پیش رو و همچنین ارائه طرحهای بهتر تلاش میکنیم (که ممکن است ماهها طول بکشد) ما از توجیه منطقی خوبی برای حفظ حضور نظامی امریکا در شرق فرات برخوردار خواهیم بود.
اما در مورد کردها قرار شد که جفری این طرح را به ژنرال «مظلوم عبدی» فرمانده آنها ارائه کند و واکنش او را دریافت نماید. دانفورد بسیار خوب کار میکرد و معتقد بود که گزینههای ژنرال مظلوم در حال حاضر بسیار محدود است و شاید او هم در این شرایط فقط برخی تضمینها را مدنظر داشته باشد. سپس با پمپئو صحبت کردم که او هم معتقد بود این خط خوبی است که باید پیگیری شود و دیگر بازیگران در منطقه نیز از آن حمایت خواهند کرد. کشورهای عربی علاقهای به ترکیه نداشتند و با توجه به برخورداری از منابع مالی مناسب میتوانستند کار را برای حضور متحدان ناتو و دیگران در نیروی ناظر بینالمللی آسانتر و توجیه پذیرتر کنند. تقسیم منصفانه بار مسئولیتها میان متحدان و بویژه برعهده گرفتن بخشی از مسئولیت کار توسط ناتو ترجیع بند همیشگی و به نظر من درستِ ترامپ بود. در جنگ سال 1991-1990 خلیج فارس جورج بوش (پدر) هزینه عملیات نظامی ما را از طریق کمکهای ذینفعان اصلی منطقهای نظیر کویت و عربستان و همچنین ذینفعان دوردستتر نظیر ژاپن تأمین کرد. این کار در آن زمان با اندکی خجالت و شرمساری انجام شد و برخی از این کار امریکا بهعنوان «کاسه گدایی دست گرفتن» یاد میکردند، اما مشارکت متحدان در آن عملیات جواب داد و هیچ کس پس از کسب موفقیت نگفت که کار ما غیرمحترمانه بوده است. به نظرم اکنون هم هیچ دلیلی وجود ندارد که این شیوه (کمک مالی گرفتن از کشورهای عربی) دوباره کار نکند.
من به طور مرتب توضیحات لازم را در مورد رویکردمان در قبال سوریه به ترامپ ارائه میکردم. در روز 9 ژانویه که جلسهای با دستور کار دیگری در اتاق بیضی و در حضور ترامپ تشکیل شده بود، موضوع بحث به سوریه نیز کشیده شد و دانفورد گزارشی را با جزئیات بیشتر ارائه کرد و توضیح داد که چرا استقرار یک نیروی بینالمللی در منطقه محافظت شده و ضربه گیر در جنوب مرز ترکیه ضروری و قابل انجام است.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه