دربی با چشمان کاملاً گشاده...

پیر نشو لعنتی!


امید مافی
روزنامه نگار
باور کنید تفرعن زیر ابر غلیظ دربی هیچ مفهومی ندارد و کسی نمی‌تواند از حالا حدس بزند پس‌ از شطرنج مرموز محمود و یحیی کدام آشیانه آکنده از اندوه خواهد شد و پرنده خوشبختی کدام سربازان را به‌نام کوچک صدا خواهد کرد! امروز تا وقتی خورشید به وسط آسمان هجرت کند، پلک نخواهیم زد و با نفس‌های محبوس در انتظار کولاکی می‌مانیم که می‌تواند تب دربی را به چهل درجه برساند و کاری کند که تیفوسی‌ها پای جعبه رنگی نیاز مبرم به پاشویه پیدا کنند.
حتی اگر آبی‌ها تا اینجای کار لُژنشین باشند و قرمزها خارج از مدار، مجالی برای بال گشایی پیدا نکرده باشند، دربی مختصات خاص خودش را خواهد داشت و هیچ لشکر تا بن دندان مسلحی نمی‌تواند به دقیقه اکنون بمب‌ها را منفجر کند و تیربارها را به سوی خاکریزهای پیش رو بگیرد.
پس بی‌زحمت حساب دربی را از حساب لیگ و پازل‌هایش جدا کنید. اینجا همه چیز به تار مویی بند است و دست از پا خطا کردن منتج به شلیک گلوله‌هایی خواهد شد که مسیر را عوض می‌کند و بهت و حیرت را بر پهنای صورت قهارترین پیشگوها خواهد نشاند. آنچه واضح است اینکه در دو اردوگاه لاجوردی و سرخ، خواب‌های بدی برای یکدیگر دیده‌اند و برای آنکه یک فصل لای پر قو بخوابند و قلمرو خود را تا قلب‌های دوآتشه‌ها بگسترانند گریزی ندارند جز آنکه نود دقیقه سرهای خود را مقابل توپ چرمی قرار دهند و رازهای سر به مُهر خویش را زیر گوش رقیب فریاد بزنند. کمی مُداقه در دربی‌های زیر خاکی به یادمان می‌آورد که اسارت در دام تشویش و فرورفتن در جلد گلادیاتورهای تبعیدی، دلبری را از نبرد دوزخی خواهد گرفت و میلیون‌ها نفر را در حسرت بوییدن یک شاخه گل خواهد گذاشت. در چنین عَرصاتی، صلح محلی از اعراب ندارد و توپچی‌های سرخابی بی‌آنکه لختی به سرد شدن اسلحه‌ها فکر کنند باید قفس‌های توری را به هر طریق ممکنی دچار حریق کنند تا فوتبال روی زیبایش را در عصر کرونا زده نشان کسانی دهد که با یک کاسه تخمه آفتابگردان و یک بغل دلواپسی به فرش‌های لاکی زنجیر خواهند شد.
از نو می‌نویسیم؛ آبی محمود یا قرمز یحیی؟ وقتی قرار است سکوهای خالی بخندند و غم دوری از آتشپاره‌ها را فراموش کنند لابد باید صبوری کرد و دید کدام سواران چهار نعل به سوی رستگاری خواهند تاخت و کدام فرمانده با چشمان کاملاً باز، نقشه‌ای کارساز را رو خواهد کرد تا ماه روی دکل آن سوی چمنزار گیر کند و شب بدین زودی‌ها برای ارتش پیروز از راه نرسد. دربی جای خوبی برای فراموشی غصه هاست. جایی برای از یاد بردن کرونا و گرانی و مازوت و هزار درد بی‌درمان دیگر. در چنین هنگامه‌ای توقع نامعقولی نیست اگر از ستاره‌های جوان بخواهیم به خاطر فوتبال و سوته دلانش تا پای جان بجنگند و تب کنند و بی‌هیچ تب بُری در سرمای استخوان سوز پایتخت به علاج جای جای این دوئل ملتهب بیندیشند و گرد پیری را از رخسار دربی بزدایند.
یادمان باشد تاریخ قضاوت خواهد کرد تفنگداران تئاتر آرزوها با سیمای زمستانی، گرما و هیجان و عطش را به ارمغان خواهند آورد یا زبانمان لال، عاطل می‌نشینند در خانه‌ای که باطل خواهد شد. خانه‌ای روی آب. حالا شما بگویید؛ طوفان یا نسیم. کدامیک؟!

آدرس مطلب http://old.irannewspaper.ir/newspaper/page/7540/19/566125/0
ارسال دیدگاه
  • ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
  • دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
  • از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
  • دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
captcha
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
ویژه نامه ها