خاطرات 453 روز حضور در کاخ سفید
اتاقی که در آنجا اتفاق افتاد
حرکت به سمت ناکجا آباد
وزارت خارجه همه تلاش خود را به کار گرفته بود تا مذاکره با طالبان به هر قیمتی به نتیجه برسد و به همین دلیل من نگران بودم که تصویر کلان را از دست دادهاند، این مشکل شناختی مشکلی همیشگی در وزارت خارجه بود. پمپئو قویاً مخالف این نظر ما بود و حتی با آمادگی کامل این نظر را میپذیرفت که مذاکره با طالبان میتواند هر لحظه با موانع جدی مواجه شود و به همین دلیل معتقد بود که این مذاکرات نمیتواند نوعی رأی اعتماد به طالبان بهعنوان «همتای مذاکراتی» امریکا تلقی شود. همتای مذاکراتی اصطلاحی بود که کارکنان وزارت خارجه علاقه خاصی به آن داشتند. مشکل اصلی در راهبرد دیپلماتیک ما این بود که اگر طالبان واقعاً به این نتیجه میرسید که ما در حال ترک افغانستان هستیم، دیگر انگیزهای برای مذاکرات جدی با ما باقی نمیماند؛ آنها به راحتی میتوانستند منتظر بمانند، همان گونه که قبلاً هم اغلب همین کار را کرده بودند. در واقع افغانها هزاران سال بود که از این تاکتیک استفاده میکردند. طالبان جمله معروفی دارند که میگوید: «شما ساعت دارید و ما وقت.» صبحانه کاری مشترک بدون نتیجه خاصی پایان یافت و شاناهان بعداً تلفنی به من گفت که او همچنان درباره سرعت مذاکرات که به میزان قابل توجهی افزایش یافته بود و هم محتوای آن نگران است. پمپئو فقط بهدنبال این بود که مذاکره با طالبان به یک توافق منجر شود تا او بتواند اعلام موفقیت کند، همین نه چیز بیشتری. این دوگانگی شاخصه اصلی بحثهای داخلی دولت امریکا در ماههای پیش رو بود. سخنرانی ترامپ در نشست مشترک مجالس سنا و نمایندگان در کنگره بهدلیل دعواهای تلخ و زننده بر سر بودجه و همچنین تعطیلی بخشهایی از دولت امریکا، چند هفته به تأخیر افتاد. برگزاری این نشست بالاخره برای روز پنجم فوریه نهایی شد و خوشبختانه بخش مربوط به افغانستان در سخنرانی ترامپ بسیار مختصر و جمع و جور بود؛ «در مورد افغانستان دولت من مذاکرات سازندهای را با تعدادی از گروههای افغان از جمله طالبان انجام میدهد. با حصول پیشرفت در این مذاکرات، ما قادر خواهیم بود که حضور نظامیانمان را در آن کشور کاهش دهیم و بیشتر از گذشته بر راهبرد مبارزه با تروریسم متمرکز شویم.» این بخش از سخنرانی رئیس جمهوری توجهات زیادی را به سمت خود جلب نکرد، اما به تلاشها و منازعاتی که تا روزهای آخر حضور من در کاخ سفید با قدرت ادامه داشت، تجسم عینی بخشید. حداقل تا آن مقطع هنوز کورسوی امیدی وجود داشت.
فصل هشتم/ زندگی در هرج و مرج
بعد از ورود من به کاخ سفیدِ تحت ریاست ترامپ، تقریباً یک ماه طول کشید تا فرصت کنم ارزیابی نظام مندی از مناسبات داخلی آن داشته باشم. ناکارآمدی به شیوههای مختلف بروز میکرد و اغلب از طریق برخی مسائل سیاسی خاص نمایان میشد که من بعضی از آنها را در سراسر این کتاب تشریح کردهام. مسائل دیگری هم وجود داشت. در ماههای آخر سال 2018 و ابتدای سال 2019 همزمان با روزهای پایانی دومین سال ریاست جمهوری ترامپ - تقریباً هشت یا 9 ماه پس از ورود من به کاخ سفید- افراد مختلف و همچنین مسائل به ظاهر متفاوت و مجزایی دست به دست هم دادند تا دولت ترامپ را حتی به طور عمیق تری به سوی
ناکجا آباد سوق دهند.
وزارت خارجه همه تلاش خود را به کار گرفته بود تا مذاکره با طالبان به هر قیمتی به نتیجه برسد و به همین دلیل من نگران بودم که تصویر کلان را از دست دادهاند، این مشکل شناختی مشکلی همیشگی در وزارت خارجه بود. پمپئو قویاً مخالف این نظر ما بود و حتی با آمادگی کامل این نظر را میپذیرفت که مذاکره با طالبان میتواند هر لحظه با موانع جدی مواجه شود و به همین دلیل معتقد بود که این مذاکرات نمیتواند نوعی رأی اعتماد به طالبان بهعنوان «همتای مذاکراتی» امریکا تلقی شود. همتای مذاکراتی اصطلاحی بود که کارکنان وزارت خارجه علاقه خاصی به آن داشتند. مشکل اصلی در راهبرد دیپلماتیک ما این بود که اگر طالبان واقعاً به این نتیجه میرسید که ما در حال ترک افغانستان هستیم، دیگر انگیزهای برای مذاکرات جدی با ما باقی نمیماند؛ آنها به راحتی میتوانستند منتظر بمانند، همان گونه که قبلاً هم اغلب همین کار را کرده بودند. در واقع افغانها هزاران سال بود که از این تاکتیک استفاده میکردند. طالبان جمله معروفی دارند که میگوید: «شما ساعت دارید و ما وقت.» صبحانه کاری مشترک بدون نتیجه خاصی پایان یافت و شاناهان بعداً تلفنی به من گفت که او همچنان درباره سرعت مذاکرات که به میزان قابل توجهی افزایش یافته بود و هم محتوای آن نگران است. پمپئو فقط بهدنبال این بود که مذاکره با طالبان به یک توافق منجر شود تا او بتواند اعلام موفقیت کند، همین نه چیز بیشتری. این دوگانگی شاخصه اصلی بحثهای داخلی دولت امریکا در ماههای پیش رو بود. سخنرانی ترامپ در نشست مشترک مجالس سنا و نمایندگان در کنگره بهدلیل دعواهای تلخ و زننده بر سر بودجه و همچنین تعطیلی بخشهایی از دولت امریکا، چند هفته به تأخیر افتاد. برگزاری این نشست بالاخره برای روز پنجم فوریه نهایی شد و خوشبختانه بخش مربوط به افغانستان در سخنرانی ترامپ بسیار مختصر و جمع و جور بود؛ «در مورد افغانستان دولت من مذاکرات سازندهای را با تعدادی از گروههای افغان از جمله طالبان انجام میدهد. با حصول پیشرفت در این مذاکرات، ما قادر خواهیم بود که حضور نظامیانمان را در آن کشور کاهش دهیم و بیشتر از گذشته بر راهبرد مبارزه با تروریسم متمرکز شویم.» این بخش از سخنرانی رئیس جمهوری توجهات زیادی را به سمت خود جلب نکرد، اما به تلاشها و منازعاتی که تا روزهای آخر حضور من در کاخ سفید با قدرت ادامه داشت، تجسم عینی بخشید. حداقل تا آن مقطع هنوز کورسوی امیدی وجود داشت.
فصل هشتم/ زندگی در هرج و مرج
بعد از ورود من به کاخ سفیدِ تحت ریاست ترامپ، تقریباً یک ماه طول کشید تا فرصت کنم ارزیابی نظام مندی از مناسبات داخلی آن داشته باشم. ناکارآمدی به شیوههای مختلف بروز میکرد و اغلب از طریق برخی مسائل سیاسی خاص نمایان میشد که من بعضی از آنها را در سراسر این کتاب تشریح کردهام. مسائل دیگری هم وجود داشت. در ماههای آخر سال 2018 و ابتدای سال 2019 همزمان با روزهای پایانی دومین سال ریاست جمهوری ترامپ - تقریباً هشت یا 9 ماه پس از ورود من به کاخ سفید- افراد مختلف و همچنین مسائل به ظاهر متفاوت و مجزایی دست به دست هم دادند تا دولت ترامپ را حتی به طور عمیق تری به سوی
ناکجا آباد سوق دهند.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه