چالشهای پیش روی «جو بایدن»
امیرحسین طاهری
استاد دانشگاه خوارزمی و تحلیلگر مسائل بینالملل
«جو بایدن»، رئیس جمهوری جدید امریکا در حالی از هفته گذشته کار خود را در کاخ سفید آغاز کرد که افرادی را در پستهای کلیدی کابینهاش به کار گرفته است که بیشترین همسویی را با رویکرد مورد نظرش برای مدیریت بحرانها و موضوعات مهم داخلی و خارجی امریکا داشته باشند.
رئیس جمهوری جدید امریکا در مدیریت صحنه داخلی این کشور با چالشهای متعددی روبهرو است. جامعه امریکا به طور چشمگیری در سال گذشته در کنار تهدیدات علیه امنیت داخلی مربوط به افراطگرایان راستگرای داخلی شاهد تأثیرات مخرب طیف دیگری از تهدیدات، از جمله همهگیری کرونا، حملات سایبری علیه بخشهای دولتی و خصوصی و بلایای طبیعی مخرب و مهاجرت، رکود اقتصادی و بی ثباتی بوده و بایدن با قول «دوباره بهتر ساختن» در انتخابات ریاست جمهوری پیروز شد. بنابراین امروز که امریکا عمیقاً وحدت خود را از دست داده و دچار تفرقه داخلی شده و توزیع فرصتها و منافع اقتصادی در جامعه کاملاً نابرابر صورت گرفته و در نهایت اعتماد به سیستم انتخاباتی و ظرفیت دولت برای بهبود این وضعیت، متحمل لطمات جدی شده است، بازگرداندن اعتماد به شهروندان امریکایی نیازمند تغییر و اصلاحات نامحدود است. یکی از اقدامات ضروری بایدن برای مدیریت فضای ناآرام داخلی پیگیری مجموعهای از سیاستها برای تأمین عدالت اجتماعی و اقتصادی است که از عمیقتر شدن شکافهای داخلی در جامعه امریکایی جلوگیری کند. اما پیش از هر چیز مهمترین چالش پیش روی او در عرصه داخلی امریکا موضوع مواجهه با کرونا و سازماندهی و ممانعت از تلفات روزافزون این بیماری است که وعده کاهش تبعات آن را داده است.
رئیس جمهوری امریکا در عرصه بینالمللی هم با موضوعات مهمی روبهرو است. پیش از هر چیز نکته قابل توجه درخصوص تبیین سیاستها و برنامههای خارجی دولت بایدن این است که در زنجیره تصمیمسازی و تصمیمگیری در امریکا، رئیس جمهوری تنها یکی از حلقههای تأثیرگذار در کنار کارتلهای نفتی و لابیهای مختلفی میباشد که سعی میکنند در روند تصمیمگیری و اجرای تصمیمات مهم دولت در عرصه بینالمللی نقشآفرینی کنند.
لذا با این مقدمه که سیاستهای بایدن و ترامپ جدا از دو سبک متضاد و تاکتیکهای مختلف، تفاوتی ماهوی در موضوعات مهم با یکدیگر ندارند میتوان با بررسی شعارها و مواضع و شیوه «بایدن» در انتخاب افراد برای پستهای مهم و دیپلماتیک تا حدودی جهت گیریها و تاکتیکهای دولت او را در عرصه سیاستهای داخلی و خارجی پیشبینی کرد. بایدن تلاش کرده که انتخابش برای وزرای پیشنهادی در عرصه سیاست خارجی پیامآور صلح و نشان دهنده تلاش برای فرو نشاندن تنشهای بینالمللی باشد.
در واقع بخش مهمی از راهبرد سیاست خارجی دولت بایدن (با توجه به تیم سیاست خارجی معرفی شده) متمرکز بر بازگشت به دوران چندجانبهگرایی و بازگشت امریکا به جامعه جهانی و همکاریهای گسترده با متحدان، تشکیل ائتلافهای بزرگ، تقویت نهادهای بینالمللی و حل و فصل مشکلات از طریق تعامل با متحدان و نزدیکان امریکا خواهد بود. سیاست بایدن مبنی بر بازگشت امریکا (America is back) جایگزین سیاست ترامپ اول امریکا (America first) شده است یعنی سیاستی که ملیگرایی افراطی را ترویج میکرد و موجب خروج امریکا از پیمانهای بینالمللی و توافقات دوجانبه و چندجانبه و بروز تنشهایی در روابط امریکا با متحدین خود در اروپا و آسیا شده بود، از سوی «بایدن» تغییر خواهد کرد.
لذا بر این اساس بایدن روابط میان امریکا با اغلب کشورهایی که در دوران ترامپ تیره شده بود بویژه همپیمانان آسیایی، کره جنوبی، ژاپن، هم پیمانان اروپایی و همه کشورهای عضو سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) را بهبود خواهد بخشید و موضوع فعال سازی اقدامات امریکا در چارچوب ناتو را دنبال خواهد کرد.
یکی دیگر از محورهای مهم سیاست خارجی امریکا مدیریت رقابت استراتژیک و شدید با چین است که از نگاه وزرای انتخابی دولت بایدن رقیبی چالشی بوده و امریکای زمان ترامپ رویارویی شدید و جنگ سردی را با آن شروع کرده است و نقش مهمی در تعیین موفقیت یا شکست سیاست خارجی امریکا خواهد داشت. در واقع، مطابق با استراتژی «بازگشت امریکا» که به معنای تلاش برای بازگرداندن هژمونی امریکا در سراسر جهان و در چارچوب هدف جدید جهانی این کشور یعنی «جلوگیری از ظهور چین» است، اولویت بایدن در کاخ سفید احیای روابط بین دو طرف اقیانوس اطلس، تقویت روابط با اروپا و جلوگیری از نفوذ چین و روسیه به این میدان است. شکی نیست که امریکاییها نه تنها به اتحادیه اروپا به عنوان یک شریک استراتژیک بلکه به عنوان بزرگترین بازار جهان نگاه میکنند. بنابراین یکی از اولویتهای دولت بایدن بهبود روابط اقتصادی و تجاری با اروپا و پایان دادن به جنگ تجاری است که دولت ترامپ آغاز کرده بود. علاوه بر این دولت جدید امریکا با اتخاذ رویکرد تجاری چندجانبهتر، از تجارت به عنوان ابزاری برای بازسازی روابط با شرکای اصلی در سراسر جهان استفاده خواهد کرد. بازگرداندن اعتماد به هم پیمانان امریکا، احیای روابط امریکا با سازمان ملل و نهادهای آن و پیگیری پرونده روابط تجاری و پرونده سیاسی خارجی بخصوص در ارتباط با خاورمیانه و ایران از چالشهای اساسی پیش روی بایدن است.
او سیاست فشار حداکثری ترامپ علیه ایران را شکست خورده و مسبب افزایش تنشهایی میداند که متحدان امریکا نیز با آن مخالفند. شاید بتوان گفت در کوتاه و میان مدت، هدف اصلی امریکا در دوره بایدن احیای برجام، تعلیق محدود برخی از تحریمها و لغو برخی از فرامین اجرایی دولت ترامپ با هدف اعتمادسازی باشد. اقدامی که بی تردید برای آغاز مجموعهای از تلاشها جهت رسیدن به توافقی خواهد بود که پایههای اعتماد میان طرفین را برای اجرای توافق تقویت کند. با این حال نباید فراموش کرد که شرط بازگشت امریکا به برجام تنها لغو تحریمهای ایران خواهد بود.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه