گفتوگوی «ایران» با هما هماوندی، رواندرمانگر و مشاور در امور معلولان
پسرهای معلول دوست دارند همسرانی سالم داشته باشند
معلولان افرادی هستند که اغلب در جامعه مورد بیتوجهی قرار گرفتهاند حتی در مقوله فرهنگسازی و نحوه تعامل با آنها. در این جامعه که توانمندیهای این افراد دیده نمیشود و فقط نقص آنها نمایان است چه کسانی حاضرند با آنها پیوند زناشویی ببندند. دکتر هما هماوندی روان درمانگر معتقد است «معلولان برای برخورداری از یک ازدواج موفق باید همچنان در پی کسب توانمندیهای جدید باشند». با علم به اینکه ازدواج افراد معلول اما و اگرهای زیادی دارد و برای بررسی دقیقتر ازدواج درون گروهی معلولان و چالشهای ازدواج گروههای مختلف معلولیت با این رواندرمانگر و مشاور در امور معلولان گفتوگو کردیم که در زیر میخوانید.
نظر شما در مورد ازدواج درون گروهی معلولان چیست؟
بهطور کلی ازدواج مقوله پیچیدهای است. به هر شکلی که اتفاق بیفتد میتواند دچار خطا و مشکل شود. اگر هم افراد در انتخاب منطقی و عاقلانه رفتار کنند آن پیوند میتواند پایدار و بادوام و کمک دهنده باشد. بنابراین بنده ازدواج درون گروهی افراد را رد نمیکنم. در عین حال که ازدواج یک فرد معلول با یک فرد عادی را هم نمیتوان رد کرد. بهشرط اینکه فرد معلول توانمند باشد یا اینکه بهدنبال کسب توانایی لازم برای ارتقای خود باشد. نکته خیلی مهم ازدواج افراد معلول این است که اگر فرد فقط به میزان توانمندی اولیه که با آن اقدام به ازدواج کرده اکتفا نکند و در پی گسترش توانمندیهایش نباشد و اگر فقط در پی حفظ توانمندیهای اولیهاش باشد قطعاً زندگیش به شکست منجر خواهد شد چرا که زندگی زناشویی سرشار از چالش است و فرد معلول میبایست دائماً بهدنبال کسب تواناییهای جدید باشد تا بتواند زندگی سالم وعادی را تجربه کند. این اساس ازدواج یک فرد معلول است چه ازدواجش درون گروهی باشد چه نباشد.
کیفیت یک ازدواج درون گروهی را چگونه ارزیابی میکنید؟
بخش نخست زندگی یک زوج معلول میتواند بسیار شیرین باشد البته اگر هر دو نفر آدمهای توانمندی باشند همانطور که میدانید در زندگی افراد عادی هم جدایی و طلاق اتفاق میافتد. ازدواج افراد معلول هم از این قاعده مستثنی نیست. زندگی مشترک افراد معلول به چند دوره تقسیم میشود. دوره اول قبل از بچهدار شدنشان است که در این دوره زندگی جذابیت بسیاری برای هر دو طرف دارد. چون هر دو یک مشکل مشترک دارند و خیلی خوب همدیگر را درک میکنند. دوره دوم پس از بچهدار شدنشان است که در آن هم بسته به نوع معلولیت با چالشهای مختلفی رو به رو میشوند اما اگر از خانوادهها کمک بگیرند و هوشیاری لازم را داشته باشند باز هم میتوانند زندگی خوب و شیرینی را در این دوران تجربه کنند. این دوره تا زمانی که کودک به سن پنج سالگی برسد معمولاً زوجین را دچار مشکل حادی نمیکند. دوره سوم زندگی زوجین معلول کمی سختتر از دورههای قبل است چرا که بچهها به سن تحصیل رسیدهاند و در دوران مدرسه نیاز به تعامل بیشتری با والدین دارند. از جمله این تعاملات رسیدگی به امور درسی یا تعامل با دیگر والدین و غیره است. مشکل و مسأله اصلی این دوره مقایسهای است که کودکان در مورد پدر و مادرهای دیگر همکلاسی هایشان با والدین خود میکنند و پا به جهانی میگذارند که دیگر تفاوتها آشکار میشود. این دوره معمولاً تا زمانی ادامه دارد که کودک وارد نوجوانی شود و بتواند هویت خودش را بشناسد. متأسفانه تعداد بسیاری از زوجین معلول تا قبل از رسیدن فرزندشان به دوره نوجوانی به خاطر سختیهایی که بینشان وجود دارد از هم جدا میشوند. ناگفته نماند والدین معلول معمولاً پدر و مادرهای مهربانی هستند بهدلیل اینکه میدانند نقصی در آنها وجود دارد و برای برطرف کردن آن در زمینههای روحی و عاطفی ارتباط بسیار خوبی با نوجوانشان برقرار میکنند و دوره آخر هم که دوره میانسالی زوج معلول است. معمولاً یک زوج معلول میانسالی خوبی با هم خواهند داشت چرا که بچه هایشان میتوانند از جهات مختلف کمک دستشان باشند. این زوج دیگر گرم و سرد زندگی را پشت سر گذاشته و زندگی نسبتاً آرامی را تجربه خواهند کرد.
ازدواج افراد معلول با افراد سالم را چگونه ارزیابی میکنید؟
این مدل ازدواج به دو دسته تقسیم میشود. اول اینکه خانم معلول باشد و آقا سالم. دوم آنکه آقا معلول باشد و خانم سالم.
مدل اول از سختترین مدلهایی است که به وقوع میپیوند. ولی اگر رخ دهد و پایدار بماند از موفقترین مدلهاست بهدلیل اینکه مردی که دچار معلولیت نیست خوب میتواند مایحتاج زندگی را برآورده کند و کارهایی مثل رانندگی، سفر رفتن، اشتغال و همه اموری را که یک خانواده به آن نیاز دارد انجام دهد. اما این مدل به ندرت رخ میدهد دلیلش هم این است که ما در کشوری مردسالار زندگی میکنیم و تمام مردها به طور کلی بهدنبال زنهایی بینقص هستند. مردهای جامعه ما دوست دارند زنهایی داشته باشند که ممتاز باشند. مدل دوم هم آقایان معلول تمایل دارند همسری سالم انتخاب کنند و این مدل در میان معلولان بسیار شایع است چرا که خانمهای سالم انعطاف بیشتری برای پذیرش همسری معلول دارند و مجدداً تأکید میکنم بهدلیل جامعه مرد سالار که در آن زندگی میکنیم پسرهای معلول دوست دارند همسرانی سالم داشته باشند با اینکه خود معلول هستند و به طور کلی خانمها روحیه حمایتگری بیشتری دارند و در مجموع جامعه ما به این سمت حرکت کرده که زنها حامی مردها هستند و این مسأله باعث شده بسیاری از دختران معلول ما از ازدواج محروم باشند.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه