اسماعیل مهرتاش، محمد یعقوبی و دیگران


بهاءالدین مرشدی
داستان‌نویس
در همین چند روزی که دارم پشت سر می‌گذارم، گذارم به اسماعیل مهرتاش افتاده و دارم زندگی او و کلی چیزهای شگفت‌آور درباره او می‌خوانم؛ چیزهایی که شاید عادی باشد و بشود از کنارش گذشت اما حقیقتاً باید دوباره مهرتاش را شناخت و بررسی کرد، مثلاً وقتی به‌ نام شاگردان مهرتاش بر می‌خوریم تنوع در آن بیداد می‌کند، حداقل در همان آوازخوانی و شاگردهای جامعه باربد تنوع زیاد است. همین نشان می‌دهد که او صداهای مختلف را شنیده است و به تنوع صداها علاقه دارد؛ همه را یک‌جور تربیت نمی‌کند. درست عین برخی کلاس‌ها که همه شبیه استادها هستند. نمی‌دانم چه سری در کلاس‌های مهرتاش بوده که رنگ‌های مختلف در خروجی کلاس‌های او می‌بینیم؛ از این مسأله که عبور کنم می‌خواهم به مصاحبه‌ای از مهرتاش برسم که در مجله رودکی منتشر شده است. بین سال‌های 51 تا 54. این گفت‌وگو در کتابی با نام «نی‌نوا» در سال 1381 بازنشر شده است. می‌خواهم به دیدگاه مهرتاش در این گفت‌وگو بپردازم؛ نظراتی که او راجع به تئاتر دارد. یکی از مهم‌ترین حرف‌هایی که او می‌زند درباره نمایشنامه است. نکته‌ای که هنوز هم جا دارد به آن پرداخته شود. با اینکه در ایران نمایشنامه‌های خوب داریم و همین چند وقت پیش هم در اسفند ماه بود که خبر آمد محمد یعقوبی جایزه‌ پن (کاهوتس تیاتر) را برای نگارش نخستین نمایشنامه‌‌اش به انگلیسی به‌ نام «خرمالو» برده است. حالا با همین خبر که برای من خیلی مهم بود و دلم می‌خواست جایی درباره‌اش بنویسم بر می‌گردم به اسماعیل مهرتاش و حرف‌هایش درباره «پیس».
اسماعیل مهرتاش: «نقص بزرگ ما نداشتن نمایشنامه‌نویس خوب است، نمایشنامه‌نویسی که بتواند به آثار ادبی و تاریخی رجوع بکند و با الهام از آنها نمایشنامه بنویسد. داشتن نمایش‌های ملی مسأله مهمی است،مثلاً در سفرهایی که من به فرنگ کردم، آنجا همه از من می‌پرسیدند پیست ملی چی دارید، هیچ‌وقت هیچکس از من نپرسید آیا شما اتللو بازی کردید؟ و باید مسائل اجتماعی و حرف‌هایی را هم که داریم در این نمایش‌ها گنجاند و به مردم تلقین کرد.»
همین خط‌های بالا از زبان مهرتاش نشان می‌دهد که این دغدغه همیشه وجود داشته و هنوز هم وجود دارد. تئاتر وقتی تئاتر می‌شود  که نمایشنامه خوبی پشت آن نشسته باشد. ایده و فکر خوبی داشته باشد. کاری که مهرتاش خیلی دلش می‌خواسته انجام شود و دریغ‌اش را می‌خورده، اما بالاخره نسل‌های بعد از او کارهایی انجام داده‌اند اما هنوز هم می‌شود این انتقاد را جدی گرفت. از این‌جا می‌خواهم به جمله‌های دیگری از او بروم، جایی که مصاحبه‌کننده از او می‌پرسد که تئاترهای این روزها را می‌بیند یا نه؟ و جواب او چنین است: «فقط نمایش‌هایی را می‌بینم که برایم دعوتنامه آمده باشد، چون معتقدم ارزش ندارد که هم پول بدهم، هم وقتم را تلف کنم و هم عصبانی شوم!»
آن‌وقت‌هایی که این ویروس‌همه‌گیر وجود نداشت پول تئاتر می‌دادم و عصبانی از سالن بیرون می‌آمدم البته گاهی وقت‌ها هم راضی از سالن بیرون می‌آمدم. با این همه اینها را نوشتم که بگویم باید تئاتر را با بزرگانش به یاد آورد. باید کاری کرد که این حرف‌های قدیمی به گوش همه برسد و ببینیم مشکلی که پنجاه سال پیش داشتیم هنوز هم کمابیش داریم. باید ببینیم چه کار باید بکنیم که این مشکل را حل کنیم و نمایشنامه‌نویسانی همچون محمد یعقوبی و دیگران زیاد داشته باشیم.
 




آدرس مطلب http://old.irannewspaper.ir/newspaper/page/7597/20/573696/0
ارسال دیدگاه
  • ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
  • دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
  • از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
  • دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
captcha
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
ویژه نامه ها