بحران در شرق اروپا، لغزش در غرب


‌ایان برمر / ستون‌نویس «فارین افرز»
مترجم: وصال روحانی
دموکراسی‌های تازه شکل گرفته در اروپا در بدترین زمان ممکن به یک نقطه بحران‌وارد شده اند؛ انتخابات بلاتکلیف مانده در جمهوری چک، رأی جنجالی یک دادگاه عالی در لهستان، بن‌بست سیاسی در بلغارستان و ورود دولت مجارستان به دوره‌ای بحرانی و سرشار از ستیز، چالش‌هایی است که اروپایی‌های شرقی را نگران و اتحادیه اروپا را وارد سراشیبی کرده است.
در پراگ نتیجه انتخابات روزهای 8 و 9 اکتبر اعلام شده ولی اوضاع طوری مغشوش است که حتی ماهیت و آینده قانون اساسی این کشور هم به‌خطر افتاده است. همه اینها پس‌از شکست غیر منتظره حزب آندری بابیس، نخست‌وزیر پوپولیست چک در مقابل یک حزب دست راستی ائتلافی روی داد و آن هم در شرایطی که بابیس با‌وجود میلیاردر بودن همیشه ادعای تقابل با طبقه اعیان و ثروتمندان را داشته است. در لهستان از زمان اعلام ارجح شمرده شدن قوانین ملی این کشور در مقابل قوانین اتحادیه اروپا تنش ها در کشور فزونی گرفته است. زیرا بخش عمده‌ای از مردم لهستان موافق با دوری جستن کشورشان از اتحادیه اروپا و مواهب نسبی آن نیستند.
در بلغارستان نیز 14 سال بعد از پیوستن این کشور به اتحادیه اروپا اوضاع بسیار آشفته نشان می‌دهد و این امر محصول فسادهای گسترده‌ای است که توسط دولت بویکو بوریسوف، نخست‌وزیر این کشور طراحی و متحقق و موجب برکناری وی شد. ولی از یک سو خاطیان چندان مجازات نشده‌اند و از جانب دیگر در پی انتخابات بی‌نتیجه ماه‌های آوریل و جولای هنوز دولت تازه‌ای شکل نگرفته و رومن رادف رئیس‌جمهوری این کشور مجبور به فراخوانی تازه برای انتخابات سوم در ماه نوامبر (آبان) شده است.
در مجارستان نیز نا‌آرامی‌ها فزاینده است و ویکتور اوربان رهبر این کشور وارد جنگی شده که برنده‌ای ندارد و اگر هم داشته باشد، آن فرد او نیست. وی با رویارویی با بخشی از قوه قضائیه کشور که به اعتقاد وی فاسدند، به عقب راندن نشریات مستقل و دست‌رد زدن به سینه انبوه پناهجویان و مهاجران سرگشته در حالی به سوی دوره تازه‌ای از انتخابات در کشورش در بهار سال آینده خیز برمی‌دارد که یک ائتلاف قوی ضد خود را که از احزاب مختلف شکل گرفته، قوی‌تر از هر زمانی می‌بیند.
از همه بدتر اینکه این همه چالش و تردید و تهدید در شرق اروپا همزمان با تنزل‌ها و ناکامی‌هایی شده که در غرب این قاره هم برقرار شده است. آلمان که اقتصاد نیرومند و صنایع آهنین‌اش همیشه سلاحی برای قدرت بخشیدن به کل قاره بود، پس‌از کناره‌گیری آنگلا مرکل صدراعظم 16 سال اخیرش ضعیف‌تر از آن است که دست دیگران را بگیرد و در فرانسه هم امانوئل مکرون در حالی مهیای انتخابات بهار سال آینده در کشورش می‌شود که نه خودش محبوبیتی دارد ونه رقبایش آن قدر ناتوان که نتوانند برخی خواسته‌های اتحادیه اروپا را بر قواعد و خواسته‌های داخلی رجحان بخشند. در انگلیس هم بوریس جانسون مشغول تلاشی بی‌نتیجه برای جلوگیری از افزایش بی‌رویه قیمت حامل‌های انرژی در زمانه‌ای است که هم سرمای زمستانی در راه است و هم دشواری‌های برخاسته از مرگ و میرهای گسترده کرونایی، تأمین بیشترین کمک‌ها و فزون‌ترین تسهیلات را برای مردم در راه تقابل با این مشکلات می‌طلبد. مواردی از این دست است که سبب شده ناظران مسائل اروپا بپرسند؛ «آیا در حال حاضر اصولاً هدایت و مدیریت هم در این قاره وجود دارد و آیا بسیاری از کشورها هیأت دولت هم دارند؟!»
‌منبع: Time

آدرس مطلب http://old.irannewspaper.ir/newspaper/page/7752/4/589695/0
ارسال دیدگاه
  • ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
  • دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
  • از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
  • دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
captcha
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
ویژه نامه ها