سیره رسول خدا(ص)-15
برخورد از موضع شفقت ومهرورزی
اسماعیل علوی
دبیر گروه پایداری
رفتار پیامبر اکرم(ص) با مردم اعم از مؤمن و کافر از موضع شفقت و مهرورزی و دوستی خالصانه بود. آن حضرت مشرکان را به مثابه بیمارانی مینگریست که نیازمند طبیبی دلسوز برای معالجه و مداوایند، طبیبی که دردشان را بشناسد و مرهمی بر آن نهد، در نظر آن حضرت مؤمنان نیز همواره محتاج مراقبت حکیمانه به منظور رشد ایمان و سلوکشان هستند. بدین جهت پیامبراکرم(ص) درصدد ایجاد ارتباط صمیمی و طرح دوستی خالصانه با آنان بود، شفقت بر منحرفان در جهت نرم کردن دل و آماده کردن آنان برای پذیرش دعوت و دوستی عمیق با مؤمنان با هدف تخلق بیش از پیش آنان به فضایل اعتقادی و اخلاقی. تردیدی نیست که این شیوه مبتنی بر اصولی پذیرفته شده در روان شناسی و علم تربیت است. هرگاه دل انسان به صاحب عقیده و مرامی مایل گشت و الفت و تعلق باطنی میان آن دو برقرار شد پذیرش عقیده به آسانی صورت میگیرد. برخلاف آنکه میان دو طرف نفرت و شقاق باشد.
نمونه ارتباط صمیمی با مشرکان را در داستان «عداس» غلام «شیبه» و «عتبه» شاهدیم، وقتی پیامبراکرم(ص) از اسلام آوردن قبیله ثقیف ناامید شد و به حال نومیدی به خدا پناه آورد، عتبه و شیبه حضرت را دیدند و به غلام نصرانی خود عداس گفتند که از او پذیرایی کند. مطابق نقل ابنهشام: عداس چنان کرد و طبقی از انگور پیش رسول خدا(ص) آورد. پیامبر چون بر آن خوردنی دست گذاشت، بسمالله گفت، عداس نگاهی به پیامبر کرد و گفت به خدا سوگند، کسی در این سرزمین چنین کلامی نمیگوید. پیامبر(ص) فرمود: تو از چه سرزمینی هستی و دین تو چیست؟ گفت نصرانیام و از اهل نینوا، پیامبر فرمود: از شهر مرد صالح یونس بن متی، عداس گفت: چطور یونس را میشناسی؟ فرمود: او برادر من است و من و او هر دو پیامبریم. عداس خود را در آغوش پیامبر افکند و حضرت را غرق بوسه کرد (سیره نبویه ج ۱ ص ۴۲۱) روایت دیگر برقراری ارتباط صمیمی مؤمنان با پیامبر را اینگونه مینمایاند: از امام صادق(ع) روایت شده که فرمود: رسول خدا(ص) نگاههای خود را به تساوی میان اطرافیان تقسیم میکرد، هیچگاه پای خود را پیش یارانش دراز نکرد و چون مردی از اصحاب با او مصافحه میکرد، پیامبر قبل از او دستش را عقب نمیکشید و چون به این موضوع پی بردند، هنگام مصافحه دستش را کمی مایل میکرد پس آن مرد دستش را کنار میکشید (سنن النبی ص ۴۷) همچنین از امیرالمؤمنین علی(ع) روایت شده است: رسول خدا(ص)هرگاه کسی را افسرده میدید با خوشرویی و مزاح او را شادمان میساخت و میفرمود: «خداوند کسی را که در حضور برادرانش روی ترش کند دوست نمیدارد.» در حدیث دیگری در همین ارتباط حضرت امیر(ع) میفرماید: «او نرم خوترین و در معاشرت بزرگوارترین مردم بود.» درنتیجه این برخورد پیامبرگرامی اسلام با مردم، افراد برداشتی حقیقی و عمیق از شخصیت و محتوای دعوت اسلام به دست آورده و شایعات دروغ علیه پیامبر نیز خنثی میشد. پذیرفتن دعوت به میهمانی که از سوی اصحاب به آن حضرت پیشنهاد میشد و حضور بیتکلف در آن ضیافت اطرافیان از مصادیق ارتباط صمیمی و به دور از تکلف رسول خدا(ص) با افراد جامعه است. چنان که از انس بن مالک نقل شده است: «عادت پیامبر چنین بود که مریض را عیادت میکرد و جنازه را مشایعت مینمود و دعوت برده را اجابت میکرد»(بحارالانوار ج ۱۶ ص ۲۲۹) و در روایت هند بن ابی هاله در توصیف سیره رسول خدا(ص)آمده است: «رسول خدا با مردم انس میگرفت و آنان را از خود دور نمیساخت و طبق بیان زیر بر این روش تأکید فراوان داشت: مؤمن الفت گیر است و کسی که الفت نگیرد و کسی نیز با او مأنوس نشود خیری ندارد»(وسایل الشیعه ج ۸ ص ۴۰۸) چراکه هر مؤمنی مأمور ترویج ایمان است و این مهم نیازمند الفت و انس با انسان هاست.
تحمل اذیت مشرکان
دعوت الهی مأموریتی سخت است که جز شکیبایان از عهده آن برنمی آیند و دشواریهایش را برنمی تابند. صرف نظر از عناد و لجاجت و حقناپذیری برخی، آنچه بیش از همه باعث دشواری کار میبود، ایذاها و استهزاهای مخاطبان در برابر صاحب دعوت است. پیامبر گرامی اسلام(ص) از آنجا که در تبلیغ دین خدا بیان جامع و کلام آخر را میگفت، بیشترین آزارها را نیز تحمل کرد تا آنکه این جملهها بر او نازل شد: (ای پیامبر!) البته ما میدانیم که سینهات بهواسطه آنچه میگویند، تنگ میشود. (حجر آیه ۹۷) و خود در عکسالعمل نسبت به آزارها گفت: هیچ پیامبری به اندازه من در راه دعوت مورد آزار قرار نگرفت. با این حال با نرمی پاسخ میگفت و مشرکان را به دین حنیف فرامی خواند و در نهایت با دلسوزی تمام میگفت: خدایا اگر تو بخواهی، اینان تغییر خواهند کرد (طبقات الکبری ج۱ ص۲۰۳) در میان صف مسلمانان نیز گروهی بیماردل که ایمان در دلشان رسوخ نکرده بود، پیامبر را آزار میدادند: «و از ایشان کسانی هستند که پیامبر را آزار میدهند و میگویند او زودباور است. بگو؛ گوش خوبی برای شماست به خدا ایمان دارد و [سخن] مؤمنان را باور میکند و برای کسانی از شما که ایمان آورده اید رحمتی است و کسانی که پیامبر را آزار میدهند عذابی دردناک دارند» (توبه آیه۶۱).
دبیر گروه پایداری
رفتار پیامبر اکرم(ص) با مردم اعم از مؤمن و کافر از موضع شفقت و مهرورزی و دوستی خالصانه بود. آن حضرت مشرکان را به مثابه بیمارانی مینگریست که نیازمند طبیبی دلسوز برای معالجه و مداوایند، طبیبی که دردشان را بشناسد و مرهمی بر آن نهد، در نظر آن حضرت مؤمنان نیز همواره محتاج مراقبت حکیمانه به منظور رشد ایمان و سلوکشان هستند. بدین جهت پیامبراکرم(ص) درصدد ایجاد ارتباط صمیمی و طرح دوستی خالصانه با آنان بود، شفقت بر منحرفان در جهت نرم کردن دل و آماده کردن آنان برای پذیرش دعوت و دوستی عمیق با مؤمنان با هدف تخلق بیش از پیش آنان به فضایل اعتقادی و اخلاقی. تردیدی نیست که این شیوه مبتنی بر اصولی پذیرفته شده در روان شناسی و علم تربیت است. هرگاه دل انسان به صاحب عقیده و مرامی مایل گشت و الفت و تعلق باطنی میان آن دو برقرار شد پذیرش عقیده به آسانی صورت میگیرد. برخلاف آنکه میان دو طرف نفرت و شقاق باشد.
نمونه ارتباط صمیمی با مشرکان را در داستان «عداس» غلام «شیبه» و «عتبه» شاهدیم، وقتی پیامبراکرم(ص) از اسلام آوردن قبیله ثقیف ناامید شد و به حال نومیدی به خدا پناه آورد، عتبه و شیبه حضرت را دیدند و به غلام نصرانی خود عداس گفتند که از او پذیرایی کند. مطابق نقل ابنهشام: عداس چنان کرد و طبقی از انگور پیش رسول خدا(ص) آورد. پیامبر چون بر آن خوردنی دست گذاشت، بسمالله گفت، عداس نگاهی به پیامبر کرد و گفت به خدا سوگند، کسی در این سرزمین چنین کلامی نمیگوید. پیامبر(ص) فرمود: تو از چه سرزمینی هستی و دین تو چیست؟ گفت نصرانیام و از اهل نینوا، پیامبر فرمود: از شهر مرد صالح یونس بن متی، عداس گفت: چطور یونس را میشناسی؟ فرمود: او برادر من است و من و او هر دو پیامبریم. عداس خود را در آغوش پیامبر افکند و حضرت را غرق بوسه کرد (سیره نبویه ج ۱ ص ۴۲۱) روایت دیگر برقراری ارتباط صمیمی مؤمنان با پیامبر را اینگونه مینمایاند: از امام صادق(ع) روایت شده که فرمود: رسول خدا(ص) نگاههای خود را به تساوی میان اطرافیان تقسیم میکرد، هیچگاه پای خود را پیش یارانش دراز نکرد و چون مردی از اصحاب با او مصافحه میکرد، پیامبر قبل از او دستش را عقب نمیکشید و چون به این موضوع پی بردند، هنگام مصافحه دستش را کمی مایل میکرد پس آن مرد دستش را کنار میکشید (سنن النبی ص ۴۷) همچنین از امیرالمؤمنین علی(ع) روایت شده است: رسول خدا(ص)هرگاه کسی را افسرده میدید با خوشرویی و مزاح او را شادمان میساخت و میفرمود: «خداوند کسی را که در حضور برادرانش روی ترش کند دوست نمیدارد.» در حدیث دیگری در همین ارتباط حضرت امیر(ع) میفرماید: «او نرم خوترین و در معاشرت بزرگوارترین مردم بود.» درنتیجه این برخورد پیامبرگرامی اسلام با مردم، افراد برداشتی حقیقی و عمیق از شخصیت و محتوای دعوت اسلام به دست آورده و شایعات دروغ علیه پیامبر نیز خنثی میشد. پذیرفتن دعوت به میهمانی که از سوی اصحاب به آن حضرت پیشنهاد میشد و حضور بیتکلف در آن ضیافت اطرافیان از مصادیق ارتباط صمیمی و به دور از تکلف رسول خدا(ص) با افراد جامعه است. چنان که از انس بن مالک نقل شده است: «عادت پیامبر چنین بود که مریض را عیادت میکرد و جنازه را مشایعت مینمود و دعوت برده را اجابت میکرد»(بحارالانوار ج ۱۶ ص ۲۲۹) و در روایت هند بن ابی هاله در توصیف سیره رسول خدا(ص)آمده است: «رسول خدا با مردم انس میگرفت و آنان را از خود دور نمیساخت و طبق بیان زیر بر این روش تأکید فراوان داشت: مؤمن الفت گیر است و کسی که الفت نگیرد و کسی نیز با او مأنوس نشود خیری ندارد»(وسایل الشیعه ج ۸ ص ۴۰۸) چراکه هر مؤمنی مأمور ترویج ایمان است و این مهم نیازمند الفت و انس با انسان هاست.
تحمل اذیت مشرکان
دعوت الهی مأموریتی سخت است که جز شکیبایان از عهده آن برنمی آیند و دشواریهایش را برنمی تابند. صرف نظر از عناد و لجاجت و حقناپذیری برخی، آنچه بیش از همه باعث دشواری کار میبود، ایذاها و استهزاهای مخاطبان در برابر صاحب دعوت است. پیامبر گرامی اسلام(ص) از آنجا که در تبلیغ دین خدا بیان جامع و کلام آخر را میگفت، بیشترین آزارها را نیز تحمل کرد تا آنکه این جملهها بر او نازل شد: (ای پیامبر!) البته ما میدانیم که سینهات بهواسطه آنچه میگویند، تنگ میشود. (حجر آیه ۹۷) و خود در عکسالعمل نسبت به آزارها گفت: هیچ پیامبری به اندازه من در راه دعوت مورد آزار قرار نگرفت. با این حال با نرمی پاسخ میگفت و مشرکان را به دین حنیف فرامی خواند و در نهایت با دلسوزی تمام میگفت: خدایا اگر تو بخواهی، اینان تغییر خواهند کرد (طبقات الکبری ج۱ ص۲۰۳) در میان صف مسلمانان نیز گروهی بیماردل که ایمان در دلشان رسوخ نکرده بود، پیامبر را آزار میدادند: «و از ایشان کسانی هستند که پیامبر را آزار میدهند و میگویند او زودباور است. بگو؛ گوش خوبی برای شماست به خدا ایمان دارد و [سخن] مؤمنان را باور میکند و برای کسانی از شما که ایمان آورده اید رحمتی است و کسانی که پیامبر را آزار میدهند عذابی دردناک دارند» (توبه آیه۶۱).
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه