پرخاشگری ؛ از مؤلفههای هیجانی تا شناختی/1
جابهجایی در پرخاشگری
رامتین ایمانی نوبر
روانشناس میهمان
نیچه در تبارشناسی اخلـــــــاق نـــــوشــــــــت: «غریزههایی که نتوانند خود را در بیرون خالی کنند، رو به درون میآورند.» همه چیز از سپیده کودکی آغاز میشود و تا شامگاه کهنسالی ادامه مییابد. امیال و آمال و نیازهای دیگر دست نیافته که بنا به دلایل گوناگون مانند مسائل اقتصادی، فرهنگی، روابط بین فردی، حوادث زندگی و... به ناچار در خودآگاه سرکوب و در سیاهچال ناخودآگاه زندانی میشود تا انسان دیگر از آنها آگاهی نداشته باشد، اما همچنان رنج ببرد. یکی از عواقب این سرکوبها، رفتار پرخاشگرانه است. و یکی از این رفتارها، رفتار پرخاشگرانه و اغلب مبالغه آمیز است، بدون اینکه حتی دلیل منطقی برای آن وجود داشته باشد و از آن مبهمتر اینکه این رفتار به سوی کسی نشانه رود که هیچ نقشی در بروز آن نداشته است. در واقع پرخاشگری در تعریف معمولش، به عنوان رفتاری توصیف میشود که «متوجه فرد دیگری است و هدف آن صدمه زدن به وی است.» این رفتار که تمایل به وارد کردن آسیبهای فیزیکی و روانشناختی است، به منظور کنترل اعمال رفتار دیگران صورت میگیرد و همیشه قصدی برای آن وجود دارد. پرخاشگری که به عنوان مؤلفه ابزاری معرفی میشود، در کنار آسیب فیزیکی میتواند به صورت کلامی هم باشد مثلاً با توهین و تمسخر به دیگری. همچنین خشم به عنوان یکی از هیجانهای (احساسهای) اصلی، اغلب(نه همیشه) با پرخاشگری همبستگی دارد که به عنوان یک انگیختگی فیزیکی شناخته شده که معرف مؤلفههای عاطفی هیجانی است و خصومت که شامل احساس بدخواهی و بی عدالتی است، معرف مؤلفههای شناختی پرخاشگری است. با این تفاصیل، این را نیز باید در نظر گرفت که پرخاشگری ریشههای گوناگون دارد که به اشکال مختلف هم میتواند نشان داده شود اما در اینجا بناست که تنها به یکی از عوامل آن اشاره شود، به اینکه چگونه یک رفتار پرخاشگرانه مبالغهآمیز میتواند سوی کسی نشانه رود که هیچ گونه نقشی در بروز آن نداشته است؟
در روان پویشی یکی از مکانیزمهای دفاعی جابهجایی است. در این مکانیزم دفاعی توجه به شیءای که اضطرابآور است به شئای کمتر اضطرابآور منتقل میشود. به طور مثال فردی در محیط کارش، از رئیسش بنا به دلایلی دلخور و خشمگین است و احساس خصومت میکند اما به سبب جایگاه موقعیتیاش نمیتواند ناراحتیاش را به وی بروز دهد، بنابراین وقتی به خانه باز میگردد، ممکن است با یک رفتار پرخاشگرانه فرزندش را که قدرتی پایینتر از او دارد مورد هدف قرار دهد. در اینجاست که گفته میشود مکانیزم دفاعی جابهجایی صورت گرفته است. حتی این مکانیزم با میل به خودتخریبی نیز میتواند به سمت دیگران جابهجا شود.
بنابراین در بستر روابط اجتماعی، از این گونه پرخاشگریها بارها و بارها میتواند اتفاق بیفتد. به همین دلیل وقتی در یک جامعه افرادی که با مسائل عدیده معشیتی مواجهند و نمیدانند که از چه کسی گلایه کنند، ممکن است یکدیگر را مورد هدف قرار دهند تا اعمال پرخاشگرانه در بستر جامعه حتی درخصوص سادهترین مضامین و موقعیتها مثل صف نانوایی نیز بالاتر رود. در واقع وقتی که این غرایز، هیجانها و پرخاشگریها از همان سپیده کودکی، نتواند در جایگاه مناسب خویش بروز کند سبب این آسیب جدی برای فرد و جامعه میشود.
روانشناس میهمان
نیچه در تبارشناسی اخلـــــــاق نـــــوشــــــــت: «غریزههایی که نتوانند خود را در بیرون خالی کنند، رو به درون میآورند.» همه چیز از سپیده کودکی آغاز میشود و تا شامگاه کهنسالی ادامه مییابد. امیال و آمال و نیازهای دیگر دست نیافته که بنا به دلایل گوناگون مانند مسائل اقتصادی، فرهنگی، روابط بین فردی، حوادث زندگی و... به ناچار در خودآگاه سرکوب و در سیاهچال ناخودآگاه زندانی میشود تا انسان دیگر از آنها آگاهی نداشته باشد، اما همچنان رنج ببرد. یکی از عواقب این سرکوبها، رفتار پرخاشگرانه است. و یکی از این رفتارها، رفتار پرخاشگرانه و اغلب مبالغه آمیز است، بدون اینکه حتی دلیل منطقی برای آن وجود داشته باشد و از آن مبهمتر اینکه این رفتار به سوی کسی نشانه رود که هیچ نقشی در بروز آن نداشته است. در واقع پرخاشگری در تعریف معمولش، به عنوان رفتاری توصیف میشود که «متوجه فرد دیگری است و هدف آن صدمه زدن به وی است.» این رفتار که تمایل به وارد کردن آسیبهای فیزیکی و روانشناختی است، به منظور کنترل اعمال رفتار دیگران صورت میگیرد و همیشه قصدی برای آن وجود دارد. پرخاشگری که به عنوان مؤلفه ابزاری معرفی میشود، در کنار آسیب فیزیکی میتواند به صورت کلامی هم باشد مثلاً با توهین و تمسخر به دیگری. همچنین خشم به عنوان یکی از هیجانهای (احساسهای) اصلی، اغلب(نه همیشه) با پرخاشگری همبستگی دارد که به عنوان یک انگیختگی فیزیکی شناخته شده که معرف مؤلفههای عاطفی هیجانی است و خصومت که شامل احساس بدخواهی و بی عدالتی است، معرف مؤلفههای شناختی پرخاشگری است. با این تفاصیل، این را نیز باید در نظر گرفت که پرخاشگری ریشههای گوناگون دارد که به اشکال مختلف هم میتواند نشان داده شود اما در اینجا بناست که تنها به یکی از عوامل آن اشاره شود، به اینکه چگونه یک رفتار پرخاشگرانه مبالغهآمیز میتواند سوی کسی نشانه رود که هیچ گونه نقشی در بروز آن نداشته است؟
در روان پویشی یکی از مکانیزمهای دفاعی جابهجایی است. در این مکانیزم دفاعی توجه به شیءای که اضطرابآور است به شئای کمتر اضطرابآور منتقل میشود. به طور مثال فردی در محیط کارش، از رئیسش بنا به دلایلی دلخور و خشمگین است و احساس خصومت میکند اما به سبب جایگاه موقعیتیاش نمیتواند ناراحتیاش را به وی بروز دهد، بنابراین وقتی به خانه باز میگردد، ممکن است با یک رفتار پرخاشگرانه فرزندش را که قدرتی پایینتر از او دارد مورد هدف قرار دهد. در اینجاست که گفته میشود مکانیزم دفاعی جابهجایی صورت گرفته است. حتی این مکانیزم با میل به خودتخریبی نیز میتواند به سمت دیگران جابهجا شود.
بنابراین در بستر روابط اجتماعی، از این گونه پرخاشگریها بارها و بارها میتواند اتفاق بیفتد. به همین دلیل وقتی در یک جامعه افرادی که با مسائل عدیده معشیتی مواجهند و نمیدانند که از چه کسی گلایه کنند، ممکن است یکدیگر را مورد هدف قرار دهند تا اعمال پرخاشگرانه در بستر جامعه حتی درخصوص سادهترین مضامین و موقعیتها مثل صف نانوایی نیز بالاتر رود. در واقع وقتی که این غرایز، هیجانها و پرخاشگریها از همان سپیده کودکی، نتواند در جایگاه مناسب خویش بروز کند سبب این آسیب جدی برای فرد و جامعه میشود.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه