نوشتن راحت نیست کلمات راحت روی کاغذ نمی‌آیند


عباس عظیمی
نویسنده

​​​​​​​«تنها راه تحمل هستی این است که در ادبیات غرقه شوی، همچنان که در عیشی مدام.» این جمله فلوبر شبیه وسوسه‌ای همیشه توی سرم بود. وسوسه چیزی بیشتر از خواندن از ادبیات خواستن، وسوسه نوشتن و عیش، اما وقتی که تسلیم وسوسه عیش فلوبری شدم و نوشتن را شروع کردم خیلی زود فهمیدم توی نوشتن خبری از عیش نیست، حتی کوتاه!  چه برسد به مدامش. کلمه به کلمه عرق می‌ریختم و بعد هم غرق دوره‌های بازنویسی بی‌پایان چیزهایی می‌شدم که نوشته بودم. مسیر مطالعاتم را نظم دادم، محدود کردم و هدف‌مند؛ اما باز فایده‌ آنچنانی نداشت. خیلی زود بی‌انگیزه شدم. متر و معیاری برای قیاس کار به کار خودم نداشتم و اصلاً نمی‌فهمیدم پیشرفتی توی کارهایم حاصل می‌شود  یا نه. بعد هم سر و کله نیاز به مخاطب و خوانده شدن و این جور چیزها پیدا شد . نوشتن سخت است و همراه سختی‌اش گاهی حس بیهودگی هم می‌آید! نویسنده جوان و بی‌تجربه اگر تا «حدی» دیده نشود، اگر «اصلاً» بازخوردی از کارش نگیرد بی‌ تعارف نمی‌نویسد!از همین رو من هم دنبال راه ارتباطی با نویسنده‌های حرفه‌ای بودم، برای دیدار  یا شرکت در کارگاه‌هایی که برپا می‌کنند. از آنجایی که ساکن شهرستان هستم کارگاهی پیدا نکردم. جست و‌جویی دراینترنت من را به جشنواره‌های ادبی رساند و شروع کردم به ارسال داستان‌هایم به جشنواره‌ها؛ از بعضی‌ها بازخورد می‌گرفتم و از بعضی‌ها هم نه. جشنواره به جشنواره به جلو هل داده می‌شدم و این شروع داستان‌نویسی جدی برای من بود. جشنواره‌های ادبی فضایی را که نیاز داشتم  در اختیارم گذاشتند. فرصتی یافته بودم تا داستان‌هایم را به دست نویسنده‌های حرفه‌ای برسانم. کارهای آنان را می‌خواندم، تحسین‌شان می‌کردم و یاد می‌گرفتم. برپایی جشنواره‌های ادبی، بویژه داستان کوتاه حاوی این پیام به نویسندگان جوان است که آن بیرون، کسانی هستند که اهمیت می‌دهند، که فرصتی فراهم شده برای دیده شدن نوشته‌های جوان‌تر، اینکه تنها نیستند. از همه مهم‌تر اینکه نویسنده‌هایی با تجربه‌ که دغدغه نسل آینده را دارند کار آنان را بررسی و داوری می‌کنند.
از مسیر همین جشنواره‌هاست که نویسنده جوان می‌تواند با نویسنده‌های با تجربه آشنا شود و همچنین فضایی برای انتشار کارهایش پیدا کند. بنا بر تجربه‌ای که خودم کسب کرده‌ام معتقد هستم که نویسنده‌ جوان یک فاصله‌ زمانی برای‌ گذار از آماتوری نیاز دارد،گذاری که مقصدش حالا نه حتماً حرفه‌ای شدن، بلکه می‌تواند به یک جور آموختن راه و چاره نوشتن و درست نویسنده شدن باشد. این فاصله‌ای سخت و بعضی وقت‌ها طولانی است که برگزاری جشنواره‌های ادبی طی سال‌ها قادر به پر کردن آن است.
جشنواره‌های ادبی در کل و سوای حاشیه‌هایی که همیشه اطرافشان هست، حضور و وجودشان برای پرورش نسل جوان حیاتی و ضروری است. در آخر باز هم می‌گویم نوشتن راحت نیست. باید برای هر کلمه‌ که روی کاغذ می‌آید عرق ریخت. نوشتن سخت است و آخرش نویسنده با کنش نوشتن تنهاست و این هم اصلاً بد نیست؛ دست و دل و سر که به نوشتن آموخته شوند آن وقت همراه سختی‌اش، عیش هم می‌آید. بله، فلوبر راست می‌گوید؛ ادبیات عیش می‌آورد، آن هم مدام.


آدرس مطلب http://old.irannewspaper.ir/newspaper/page/7962/24/620626/0
ارسال دیدگاه
  • ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
  • دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
  • از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
  • دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
captcha
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
ویژه نامه ها