ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
پیام تسلیت رهبر انقلاب اسلامی درپی جانباختن تعدادی از مردم در حادثه تلخ آتش سوزی
دستگاه های مسئول مانع چنین ضایعات بیجبرانی شوند
درپی حادثه آتشسوزی در یکی از مراکز درمانی تهران رهبر معظم انقلاب اسلامی با صدور پیام تسلیت، دستگاههای مسئول را موظف کردند ضمن بررسی موضوع، تدابیر لازم را برای کاستن از آسیبها و خسارتها به کار گیرند. به گزارش پایگاه اطلاعرسانی دفتر رهبر معظم انقلاب در متن این پیام آمده است:
بسم الله الرحمن الرحیم/ حادثه بسیار تلخ آتشسوزی در یک مرکز درمانی را که به جان باختن تعدادی از مردم عزیزمان انجامید به خانوادههای مکرم آنان صمیمانه تسلیت عرض میکنم و تسلّا و آرامش قلبی آنان و رحمت الهی برای درگذشتگان را از خداوند متعال مسألت میکنم. دستگاههای مسئول باید همه تلاش خود را برای جلوگیری از وقوع چنین حوادث دلخراش و نیز تدابیر لازم برای کاستن از آسیبها و خسارتهای آن بهکار گیرند و مانع چنین ضایعات بیجبرانی شوند. بررسی درست این حادثه مرکز درمانی نیز باید بهوسیله دستگاههای مسئول سریعاً انجام گیرد.
سفیر آلمان در آستانه پایان مأموریت در تهران به «ایران» گفت:
درباره «اینستکس» هنوز کارهای زیادی باید انجام دهیم
گروه سیاسی/ «میشائیل کلور- برشتولد» سفیر آلمان در ایران بزودی و زودتر از موعد مقرر تهران را ترک خواهد کرد، چه او سمت جدید مدیر اقتصادی وزارت خارجه این کشور را دریافت کرده است. او چندی پیش در حالی که پشت فرمان یک نیسان نشسته بود، در صفحه توئیتری خود به فارسی نوشت: «بعد از 4 سال در ایران، زمان خداحافظی فرا رسید.» کلور برشتولد از سال 2016 سفیر آلمان در ایران بود. روزنامه ایران گپ وگفت کوتاهی با او داشته که در ادامه میخوانید.
شما نزدیک به چهار سال به عنوان سفیر در ایران بودید. در این زمان فرصتهای زیادی داشتید تا با این کشور آشنا شوید. چه رویداد یا ملاقاتی بیش از هر چیز در ذهن شما بجا مانده است؟
در طول مدت مأموریتم در ایران موقعیتهای زیادی دست داد تا با جنبههای مختلف آن آشنا شوم. فرهنگ غنی ایران در سفرهایی که در سطح کشور داشتم به دلم نشست و همچنین طبیعت پر تنوعش. شهرهایی چون اصفهان و یزد و یا مکانهای باستانی مثل شوش و تخت جمشید مرا خیلی تحت تأثیر قرار دادند و در کنار اینها ترکیببندی مسحورکننده کویر لوت یا کوه دماوند را هم میشود مثال زد. اما بیش از هر چیز برخوردهایی که با مردم خونگرم ایران داشتم در یادم خواهد ماند، مثل همان دیدار با خانوادههایی از ایل بختیاری در ارتفاعات زاگراس که حتی این فرصت دست داد تا یک شب در کنار آنها و در چادر عشایری بخوابم.
نظرتان درخصوص وضعیت روابط ایران و آلمان چیست؟
ایران و آلمان از نظر تاریخی پیوندهای عمیقی دارند. رابطه با جمهوری فدرال آلمان از سال 1952 برقرار شد، اما سر جمع، روابط ایران و آلمان از قدمتی حتی بیشتر از یکصد سال برخوردار است. تبادلات در عرصه فرهنگی نیز همواره بهشکل تنگاتنگی برقرار بوده است و نمونه آن را میشود به صورت مشروح در «دیوان غربی-شرقی» گوته یافت. یکی از نقاط عطف مدت زمان مأموریت من در اینجا آن بود که در پاییز سال گذشته توانستیم به مناسبت دویستمین سال انتشار «دیوان غربی-شرقی» هفته فرهنگی آلمان را در شیراز برگزار کنیم. ادبا، کارگردانها و هنرمندان صاحبنامی از آلمان به ایران سفر کردند و برنامههای زیادی به طور مشترک در شیراز برگزار شد.
این ارتباط فرهنگی آیا در حوزه اقتصادی هم برجسته بوده است؟
روابط اقتصادی ایران و جمهوری فدرال آلمان هم به طور سنتی تنگاتنگ بوده است، به طوری که قریب به 30 درصد زیرساختهای صنعتی ایران از محصولات قدیمی آلمان هستند که غالباً در دهه 50 و 60 میلادی قرن بیستم به ایران وارد شدند. در ساختارهای کاری مثل نظام آموزش فنی-حرفهای یا استانداردهای صنعتی نیز نام و نشان آلمان را میتوان دید. حتی با اینکه وضعیت اقتصاد امروز در ایران سخت است، پتانسیل بسیار بالایی وجود دارد. شناختی که از اقتصاد ایران به دست آوردم به من در پست جدیدم به عنوان رئیس اداره کل اقتصاد وزارت خارجه فدرال در برلین کمک خواهد کرد. من از طریق شورای نظارت مکانیزم پرداخت اینستکس همچنان با ایران کار خواهم کرد. ما امسال در موضوع اینستکس با اولین تراکنشی که انجام دادیم، توفیقاتی داشتیم، اما هنوز کارهای زیادی باید انجام دهیم. من در ِسمت جدیدم هم برای ادامه عملیاتی شدن همچنان تلاش خواهم کرد. برجام مهمترین بستر برای توسعه روابط ما هست و خواهد بود. برجام معماریالمللی برای نظام عدم اشاعه هستهای را تقویت و از این رو امنیت بیشتری را برای منطقه و کل دنیا به ارمغان میآورد. آلمان همواره به برجام متعهد بوده و خواهد بود. ما نه تنها خواهان زنده نگه داشتن برجام هستیم، بلکه میخواهیم زنده و پویا باشد و برای این منظور با شرکای اروپاییمان، بریتانیا و فرانسه همکاری میکنیم.
دلتان برای چه چیزی در ایران تنگ خواهد شد؟
مأموریت من در تهران پس از چهار سال در تابستان امسال طبق برنامه به پایان رسید و خب خیلی حیف است که ایران را ترک میکنم. از پست جدیدی هم که در برلین انتظارم را میکشد، خوشحالم و اینکه حداقل در ارتباطی که با اینستکس دارم همچنان در حوزه مسئولیت خود با ایران سر و کار خواهم داشت. بیش از هر چیز دلم برای گرمی و محبت مردم اینجا تنگ خواهد شد؛ برای همان سلام و احوالپرسیهای ساده و کوتاه روزانه.
شما نزدیک به چهار سال به عنوان سفیر در ایران بودید. در این زمان فرصتهای زیادی داشتید تا با این کشور آشنا شوید. چه رویداد یا ملاقاتی بیش از هر چیز در ذهن شما بجا مانده است؟
در طول مدت مأموریتم در ایران موقعیتهای زیادی دست داد تا با جنبههای مختلف آن آشنا شوم. فرهنگ غنی ایران در سفرهایی که در سطح کشور داشتم به دلم نشست و همچنین طبیعت پر تنوعش. شهرهایی چون اصفهان و یزد و یا مکانهای باستانی مثل شوش و تخت جمشید مرا خیلی تحت تأثیر قرار دادند و در کنار اینها ترکیببندی مسحورکننده کویر لوت یا کوه دماوند را هم میشود مثال زد. اما بیش از هر چیز برخوردهایی که با مردم خونگرم ایران داشتم در یادم خواهد ماند، مثل همان دیدار با خانوادههایی از ایل بختیاری در ارتفاعات زاگراس که حتی این فرصت دست داد تا یک شب در کنار آنها و در چادر عشایری بخوابم.
نظرتان درخصوص وضعیت روابط ایران و آلمان چیست؟
ایران و آلمان از نظر تاریخی پیوندهای عمیقی دارند. رابطه با جمهوری فدرال آلمان از سال 1952 برقرار شد، اما سر جمع، روابط ایران و آلمان از قدمتی حتی بیشتر از یکصد سال برخوردار است. تبادلات در عرصه فرهنگی نیز همواره بهشکل تنگاتنگی برقرار بوده است و نمونه آن را میشود به صورت مشروح در «دیوان غربی-شرقی» گوته یافت. یکی از نقاط عطف مدت زمان مأموریت من در اینجا آن بود که در پاییز سال گذشته توانستیم به مناسبت دویستمین سال انتشار «دیوان غربی-شرقی» هفته فرهنگی آلمان را در شیراز برگزار کنیم. ادبا، کارگردانها و هنرمندان صاحبنامی از آلمان به ایران سفر کردند و برنامههای زیادی به طور مشترک در شیراز برگزار شد.
این ارتباط فرهنگی آیا در حوزه اقتصادی هم برجسته بوده است؟
روابط اقتصادی ایران و جمهوری فدرال آلمان هم به طور سنتی تنگاتنگ بوده است، به طوری که قریب به 30 درصد زیرساختهای صنعتی ایران از محصولات قدیمی آلمان هستند که غالباً در دهه 50 و 60 میلادی قرن بیستم به ایران وارد شدند. در ساختارهای کاری مثل نظام آموزش فنی-حرفهای یا استانداردهای صنعتی نیز نام و نشان آلمان را میتوان دید. حتی با اینکه وضعیت اقتصاد امروز در ایران سخت است، پتانسیل بسیار بالایی وجود دارد. شناختی که از اقتصاد ایران به دست آوردم به من در پست جدیدم به عنوان رئیس اداره کل اقتصاد وزارت خارجه فدرال در برلین کمک خواهد کرد. من از طریق شورای نظارت مکانیزم پرداخت اینستکس همچنان با ایران کار خواهم کرد. ما امسال در موضوع اینستکس با اولین تراکنشی که انجام دادیم، توفیقاتی داشتیم، اما هنوز کارهای زیادی باید انجام دهیم. من در ِسمت جدیدم هم برای ادامه عملیاتی شدن همچنان تلاش خواهم کرد. برجام مهمترین بستر برای توسعه روابط ما هست و خواهد بود. برجام معماریالمللی برای نظام عدم اشاعه هستهای را تقویت و از این رو امنیت بیشتری را برای منطقه و کل دنیا به ارمغان میآورد. آلمان همواره به برجام متعهد بوده و خواهد بود. ما نه تنها خواهان زنده نگه داشتن برجام هستیم، بلکه میخواهیم زنده و پویا باشد و برای این منظور با شرکای اروپاییمان، بریتانیا و فرانسه همکاری میکنیم.
دلتان برای چه چیزی در ایران تنگ خواهد شد؟
مأموریت من در تهران پس از چهار سال در تابستان امسال طبق برنامه به پایان رسید و خب خیلی حیف است که ایران را ترک میکنم. از پست جدیدی هم که در برلین انتظارم را میکشد، خوشحالم و اینکه حداقل در ارتباطی که با اینستکس دارم همچنان در حوزه مسئولیت خود با ایران سر و کار خواهم داشت. بیش از هر چیز دلم برای گرمی و محبت مردم اینجا تنگ خواهد شد؛ برای همان سلام و احوالپرسیهای ساده و کوتاه روزانه.
رئیس جمهوری گفتمان دولت را یادآوری کرد
اعتدال در داخل، تعامل سازنده با جهان
- پشتیبانی 14 عضو شورای امنیت از برجام و قطعنامه 2231، نمایش شکست مجدد سیاسی امریکا در برابر ایران بود
- هر روز و ساعتی که طرف های مقابل به تمامی تعهدات برجامی خود عمل کنند، ما هم بلافاصله بطور کامل به تعهداتمان بازمی گردیم
- در برابر حرف ناروا باید به خدا پناه ببریم؛ امروز روز تحمل و کار است
گروه سیاسی/ رئیس جمهوری رویکرد دولت خود در حوزه سیاست داخلی و خارجی را یک بار دیگر یادآوری کرد؛ «اعتدال در داخل و تعامل سازنده در جهان.» حجتالاسلام والمسلمین حسن روحانی که روز گذشته در جلسه هیأت دولت سخن میگفت، با اشاره به نشست مجازی شورای امنیت و ناکامی امریکا در اجماعسازی علیه ایران گفت: دیروز در سازمان ملل محل نمایشی بود برای شکست مجدد سیاسی امریکا در برابر جمهوری اسلامی ایران؛ در این 3 سال و نیم از زمانی که دولت جدید امریکا در کاخ سفید مستقر شده، با بی قانونی، اعمال ضد قانونی، ضد بشر، ضد حقوق بشر در طول این مدت علیه جمهوری اسلامی ایران مواجه بودیم؛ حالا ممکن است امریکاییها در محاسبات خود بگویند که در بخش اقتصادی یک موفقیتی به دست آوردیم و توانستیم ملت ایران را تحت فشار مضاعف قرار دهیم اما قطعاً از لحاظ سیاسی، حقوقی و اخلاقی در طول مدت 3 سال و نیم بارها و بارها مواجه با شکست شدند و دیروز هم باز یک نوع شکست جدیدی برای امریکاییها بود.
تشریح دو شکست بزرگ امریکاییها
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی ریاست جمهوری، روحانی افزود: امریکاییها در این هفتههای اخیر دو شکست بزرگ سیاسی را متحمل شدند؛ یکی راجع به پیشنویس قطعنامهای که علیه ایران تهیه کردند و تا امروز در واقع همه آنهایی که در شورای امنیت فعال هستند، به نحوی مخالفت کردند و شکست دوم آنها سهشنبه در صحن شورای امنیت بود که غیر خودِ امریکا 14 عضو دیگر همگی از برجام تعریف و تأیید و پشتیبانی کردند؛ یعنی امریکاییها 3 سال و نیم است که در دنیا تلاش میکنند برای اینکه برجام را بشکنند، اما بعد از 3 سال و نیم باز هم وقتی شورای امنیت سازمان ملل تشکیل میشود، غیر خودشان 14 عضو دیگر از برجام و از قطعنامه 2231 حمایت میکنند.
وی ادامه داد: جمهوری اسلامی ایران همان طور که بارها اعلام کرده، باز هم اعلام میکنیم، هر روز و هر ساعتی که طرف مقابل، یعنی همین الان 1+4 حاضر شوند به تمامی تعهدات خود در برجام عمل کنند، ایران نیز بلافاصله به طور کامل به تعهدات خود برمیگردد. تاکنون ضربه امریکا به برجام ضربه اقتصادی بوده و ایران در مقابل بخشی از تعهدات خود را کنار گذاشت و تحمل کرد، اما اگر امریکاییها باز هم بخواهند به برجام ضربه بزنند، بخواهند ضربه سیاسی بزنند، بدانند جمهوری اسلامی ایران تحمل نخواهد کرد و همان طور که بارها به 1+4 گفتیم، اقدام قاطع خود را در این زمینه نشان میدهد. البته دوستان ایران در روسیه و چین در طول این 3 سال و نیم، همواره مواضع سیاسی بسیار خوبی اتخاذ کردند، دیروز هم مواضع سیاسی خوبی اتخاذ کردند.
دو ستون گفتمان دولت روحانی
رئیس جمهوری گفت: یکی از تلاشهای دولت یازدهم و دوازدهم همواره این بود که به گفتمان خود در برابر مردم پایبند باشد. گفتمان دولت از اول در داخل اعتدال و در جهان تعامل سازنده بوده است. این گفتمان دوبعدی همواره مدنظر دولت بوده و امروز هم مدنظر ماست. در داخل افراط را نمیپسندیم، در داخل تندروی را نمیپسندیم و میدانیم به ضرر کشور خواهد بود. از همه دوستان درخواست میکنیم در این شرایط بسیار پیچیده و سختی که برای جمهوری اسلامی ایران پیش آمده است، بین قوای سهگانه، بین ارکان کشور، نیروهای مسلح، مردم، جناحهای سیاسی و تفکرات مختلف، راه وحدت، اتحاد، تعاون، برادری و مهربانی را برگزینیم. امروز روز وحدت و انسجام است، باید در کنار یکدیگر باشیم. کاه را در مشکلات کشور کوه کردن هنر نیست و در طرف خودشان کوه را کاه کردن هم اخلاقی نیست. کشور سختیها و مشکلاتی دارد، همه میدانیم در یک شرایط تحریم سخت هستیم، همه میدانیم در شرایط کرونا هستیم، همه میدانیم کرونا در صادرات اثر گذاشته، در واردات، در تجارت، در مشاغل، در حمل و نقل و در گردشگری اثر گذاشته است. همه میدانیم به هر حال دنیا هم با این مسأله مواجه است. در این شرایط سخت باید مراقبت کنیم و اعتدال و میانهروی میان همه جناحها و همه گروهها را همواره مدنظر قرار دهیم. به گفته روحانی، امروز روز تحمل و کار است. هم باید تلاش کنیم، هم باید فعالیت کنیم، هم باید تحمل کنیم. این در بخش اعتدال.
وی ادامه داد: در بخش تعامل سازنده از آغاز تاکنون از این گفتمان سود فراوانی بردیم که یکی از آنها همکاری و وحدتی است که با کشورهای مختلف برقرار کردیم البته یکی از مهمترین آنها برجام بود که میتوانست به نفع همه جامعه ما و منطقه و جهان باشد و برای مدتی هم برجام منافع خود را در سال 94، 95 و 96 نشان داد و آثار آن را دیدیم اگر چه یک عدهای نتوانستند آن را تحمل کنند.
به گفته روحانی، یکی از آثار تعامل سازنده همین روابط نزدیک و خوبی است که امروز با روسیه و چین داریم که امروز روابط ما با این دو کشور با گذشته متفاوت است و نزدیکتر با هم هستیم و در کنار هم در برابر مسائل منطقهای و در مسائل جهانی قرار میگیریم پس ما همواره به گفتمان اعتدال و تعامل سازنده که از روز اول از سال 92 روی این گفتمان ایستادهایم، امروز هم میایستیم و تا پایان هم خواهیم ایستاد.
تا پایان دولت 500 هزار واحد مسکونی آماده میشود
رئیس جمهور در ادامه با اشاره به مشکل مسکن و اقدامات دولت برای حل آن گفت: تلاش ما این است که وزارت مسکن بتواند تا پایان دولت 500 هزار واحد مسکونی را آماده کند و تحویل دهد و تلاش این است که بنیاد مسکن انقلاب اسلامی امسال و سال آینده تا پایان دولت 200 هزار واحد مسکونی را برای روستاها آماده کند و تحویل دهد. مردم ما میدانند که در این دو سه سال اخیر به خاطر سیل و زلزله حدود 200 هزار واحد مسکونی را کامل ساختیم یا مرمت کامل کردیم و در اختیار گذاشتیم. یک میلیون و 300 هزار واحد نیمه کارهای که سفتکاری شده در بیابان ریخته بود، همه را تکمیل کردیم و تحویل دادیم. آنهایی که کنار و گوشه میگویند که دولت یازدهم و دوازدهم چه کار کرده، این آمار و ارقام پیش روست که چقدر واحد مسکونی در اختیار مردم گذاشتیم و امروز برای واحدهای مسکونی تلاش میکنیم و ان شاءالله این قدمها ادامه پیدا خواهد کرد.
امام هشتم (ع) امام تدبیر بود
رئیس جمهور در ابتدای جلسه هیأت دولت هم با اشاره به ایام باسعادت میلاد امام هشتم (ع) گفت: امام صادق(ع) را به عنوان مؤسس مکتب و مذهب خود میشناسیم، اما امام هشتم (ع) امام تدبیر بود؛ یعنی علیرغم اینکه مایل نبود از مدینه سفر کند، اما این را پذیرفت و قبول کرد؛ به دلیل آثار و مصالحی که برای دنیای اسلام داشت و علیرغم اینکه ولایتعهدی را قبول نداشت و رد کرد و به ظاهر آن را پذیرفت به خاطر مصالحی بود که برای دنیای اسلام ایشان مدنظر قرار داده بود. روحانی همچنین با اشاره به 12 تیرماه سالروز هدف قرار دادن هواپیمای مسافربری ایرباس ایران از سوی امریکا در خلیج فارس گفت: این جنایت بسیار بزرگی بود اینکه یک نیروی نظامی به تعمد آن هم در میدان جنگی که به ظاهر جنگ ما و عراق بود و امریکا در این ماههای آخر وارد مداخله این جنگ در خلیج فارس شده بود و به جای اینکه بگوید من اشتباه کردم اما در عین حال عذرخواهی نکند و بگوید من فکر کردم این هواپیما، هواپیمای اف14 است و ایرباس نیست و علیرغم این مدال بدهد به آن کسی که هواپیمای مسافربری را سرنگون کرده و 290 نفر بیگناه را به شهادت رسانده، این شیوه و اخلاق امریکاییهاست.
تشریح دو شکست بزرگ امریکاییها
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی ریاست جمهوری، روحانی افزود: امریکاییها در این هفتههای اخیر دو شکست بزرگ سیاسی را متحمل شدند؛ یکی راجع به پیشنویس قطعنامهای که علیه ایران تهیه کردند و تا امروز در واقع همه آنهایی که در شورای امنیت فعال هستند، به نحوی مخالفت کردند و شکست دوم آنها سهشنبه در صحن شورای امنیت بود که غیر خودِ امریکا 14 عضو دیگر همگی از برجام تعریف و تأیید و پشتیبانی کردند؛ یعنی امریکاییها 3 سال و نیم است که در دنیا تلاش میکنند برای اینکه برجام را بشکنند، اما بعد از 3 سال و نیم باز هم وقتی شورای امنیت سازمان ملل تشکیل میشود، غیر خودشان 14 عضو دیگر از برجام و از قطعنامه 2231 حمایت میکنند.
وی ادامه داد: جمهوری اسلامی ایران همان طور که بارها اعلام کرده، باز هم اعلام میکنیم، هر روز و هر ساعتی که طرف مقابل، یعنی همین الان 1+4 حاضر شوند به تمامی تعهدات خود در برجام عمل کنند، ایران نیز بلافاصله به طور کامل به تعهدات خود برمیگردد. تاکنون ضربه امریکا به برجام ضربه اقتصادی بوده و ایران در مقابل بخشی از تعهدات خود را کنار گذاشت و تحمل کرد، اما اگر امریکاییها باز هم بخواهند به برجام ضربه بزنند، بخواهند ضربه سیاسی بزنند، بدانند جمهوری اسلامی ایران تحمل نخواهد کرد و همان طور که بارها به 1+4 گفتیم، اقدام قاطع خود را در این زمینه نشان میدهد. البته دوستان ایران در روسیه و چین در طول این 3 سال و نیم، همواره مواضع سیاسی بسیار خوبی اتخاذ کردند، دیروز هم مواضع سیاسی خوبی اتخاذ کردند.
دو ستون گفتمان دولت روحانی
رئیس جمهوری گفت: یکی از تلاشهای دولت یازدهم و دوازدهم همواره این بود که به گفتمان خود در برابر مردم پایبند باشد. گفتمان دولت از اول در داخل اعتدال و در جهان تعامل سازنده بوده است. این گفتمان دوبعدی همواره مدنظر دولت بوده و امروز هم مدنظر ماست. در داخل افراط را نمیپسندیم، در داخل تندروی را نمیپسندیم و میدانیم به ضرر کشور خواهد بود. از همه دوستان درخواست میکنیم در این شرایط بسیار پیچیده و سختی که برای جمهوری اسلامی ایران پیش آمده است، بین قوای سهگانه، بین ارکان کشور، نیروهای مسلح، مردم، جناحهای سیاسی و تفکرات مختلف، راه وحدت، اتحاد، تعاون، برادری و مهربانی را برگزینیم. امروز روز وحدت و انسجام است، باید در کنار یکدیگر باشیم. کاه را در مشکلات کشور کوه کردن هنر نیست و در طرف خودشان کوه را کاه کردن هم اخلاقی نیست. کشور سختیها و مشکلاتی دارد، همه میدانیم در یک شرایط تحریم سخت هستیم، همه میدانیم در شرایط کرونا هستیم، همه میدانیم کرونا در صادرات اثر گذاشته، در واردات، در تجارت، در مشاغل، در حمل و نقل و در گردشگری اثر گذاشته است. همه میدانیم به هر حال دنیا هم با این مسأله مواجه است. در این شرایط سخت باید مراقبت کنیم و اعتدال و میانهروی میان همه جناحها و همه گروهها را همواره مدنظر قرار دهیم. به گفته روحانی، امروز روز تحمل و کار است. هم باید تلاش کنیم، هم باید فعالیت کنیم، هم باید تحمل کنیم. این در بخش اعتدال.
وی ادامه داد: در بخش تعامل سازنده از آغاز تاکنون از این گفتمان سود فراوانی بردیم که یکی از آنها همکاری و وحدتی است که با کشورهای مختلف برقرار کردیم البته یکی از مهمترین آنها برجام بود که میتوانست به نفع همه جامعه ما و منطقه و جهان باشد و برای مدتی هم برجام منافع خود را در سال 94، 95 و 96 نشان داد و آثار آن را دیدیم اگر چه یک عدهای نتوانستند آن را تحمل کنند.
به گفته روحانی، یکی از آثار تعامل سازنده همین روابط نزدیک و خوبی است که امروز با روسیه و چین داریم که امروز روابط ما با این دو کشور با گذشته متفاوت است و نزدیکتر با هم هستیم و در کنار هم در برابر مسائل منطقهای و در مسائل جهانی قرار میگیریم پس ما همواره به گفتمان اعتدال و تعامل سازنده که از روز اول از سال 92 روی این گفتمان ایستادهایم، امروز هم میایستیم و تا پایان هم خواهیم ایستاد.
تا پایان دولت 500 هزار واحد مسکونی آماده میشود
رئیس جمهور در ادامه با اشاره به مشکل مسکن و اقدامات دولت برای حل آن گفت: تلاش ما این است که وزارت مسکن بتواند تا پایان دولت 500 هزار واحد مسکونی را آماده کند و تحویل دهد و تلاش این است که بنیاد مسکن انقلاب اسلامی امسال و سال آینده تا پایان دولت 200 هزار واحد مسکونی را برای روستاها آماده کند و تحویل دهد. مردم ما میدانند که در این دو سه سال اخیر به خاطر سیل و زلزله حدود 200 هزار واحد مسکونی را کامل ساختیم یا مرمت کامل کردیم و در اختیار گذاشتیم. یک میلیون و 300 هزار واحد نیمه کارهای که سفتکاری شده در بیابان ریخته بود، همه را تکمیل کردیم و تحویل دادیم. آنهایی که کنار و گوشه میگویند که دولت یازدهم و دوازدهم چه کار کرده، این آمار و ارقام پیش روست که چقدر واحد مسکونی در اختیار مردم گذاشتیم و امروز برای واحدهای مسکونی تلاش میکنیم و ان شاءالله این قدمها ادامه پیدا خواهد کرد.
امام هشتم (ع) امام تدبیر بود
رئیس جمهور در ابتدای جلسه هیأت دولت هم با اشاره به ایام باسعادت میلاد امام هشتم (ع) گفت: امام صادق(ع) را به عنوان مؤسس مکتب و مذهب خود میشناسیم، اما امام هشتم (ع) امام تدبیر بود؛ یعنی علیرغم اینکه مایل نبود از مدینه سفر کند، اما این را پذیرفت و قبول کرد؛ به دلیل آثار و مصالحی که برای دنیای اسلام داشت و علیرغم اینکه ولایتعهدی را قبول نداشت و رد کرد و به ظاهر آن را پذیرفت به خاطر مصالحی بود که برای دنیای اسلام ایشان مدنظر قرار داده بود. روحانی همچنین با اشاره به 12 تیرماه سالروز هدف قرار دادن هواپیمای مسافربری ایرباس ایران از سوی امریکا در خلیج فارس گفت: این جنایت بسیار بزرگی بود اینکه یک نیروی نظامی به تعمد آن هم در میدان جنگی که به ظاهر جنگ ما و عراق بود و امریکا در این ماههای آخر وارد مداخله این جنگ در خلیج فارس شده بود و به جای اینکه بگوید من اشتباه کردم اما در عین حال عذرخواهی نکند و بگوید من فکر کردم این هواپیما، هواپیمای اف14 است و ایرباس نیست و علیرغم این مدال بدهد به آن کسی که هواپیمای مسافربری را سرنگون کرده و 290 نفر بیگناه را به شهادت رسانده، این شیوه و اخلاق امریکاییهاست.
روحانی، پوتین و اردوغان در نشست مجازی سه جانبه آستانه تأکید کردند
عبور از بحران با گفتوگوهای سوری- سوری
گروه سیاسی/ تأکید بر اینکه بحران سوریه راه حل نظامی ندارد و سرنوشت آن باید بهدست خود مردم این کشور و در قالب گفتوگوهای سوری- سوری تعین شود، محور مشترک سخنان رؤسای جمهوری سه کشور ایران، روسیه و ترکیه بود. روز گذشته ششمین نشست سران کشورهای ضامن صلح آستانه شامل ایران، روسیه و ترکیه بهصورت آنلاین و به ریاست رئیس جمهوری ایران برگزار شد. این نشست قرار بود به میزبانی تهران برگزار شود که شیوع ویروس کرونا آن را به تأخیر انداخت و در نهایت نشست بهصورت مجازی برگزار شد. مذاکرات آستانه از حدود سه سال پیش با مشارکت تهران، مسکو و آنکارا برای پایان دادن به بحران ۹ ساله جنگ داخلی در سوریه آغاز شد و پس از آن بخش اعظمی از خاک سوریه به حاکمیت دولت قانونی این کشور درآمد و حکومت گروه تروریستی داعش در آن به پایان رسید.
حجتالاســـــلام والمســـــــلمین حسن روحانی در سخنان خود تأکید کرد که احترام به حاکمیت ملی و استقلال سوریه اصلی خدشهناپذیر است. بهگزارش پایگاه اطلاعرسانی ریاست جمهوری، روحانی خطاب به همتایان روسی و ترکیهای خود گفت: معتقدم روند آستانه بهعنوان تنها روند موفق در کمک به حل و فصل مسالمتآمیز بحران سوریه، دستاوردهای بسیاری کسب نموده که حفظ و توسعه آن وظیفه ما سه کشور دوست و همسایه بهعنوان ضامنان آن میباشد.مایلم در ابتدا بر اصول اساسی و تغییرناپذیر مشترکمان در موضوع سوریه یعنی لزوم حفظ یکپارچگی و تمامیت ارضی، احترام به حاکمیت ملی و استقلال سوریه و تعیین سرنوشت این کشور تنها به دست مردم آن از طریق گفتوگوهای سوری- سوری و بدون مداخله خارجی تأکید کنم.
وی با اشاره به شیوع ویروس کرونا که مردم سوریه را هم درگیر کرده و اعمال تحریمهای غیر انسانی امریکا موسوم به «سزار» علیه مردم این کشور، آن را تروریسم اقتصادی دانست که ناقض حقوق بینالملل، حقوق بشر، حقوق بشردوستانه بینالملل و حاکمیت ملتهاست. روحانی با محکوم کردن هرگونه تحریم علیه ملتها خصوصاً سوریه، تأکید کرد که ایران به حمایتهای خود از مردم و دولت مشروع سوریه با قدرت بیشتری ادامه خواهد داد.
رئیس جمهوری ادامه داد: مسأله آوارگان داخلی و پناهجویان سوری نیز موضوع بسیار مهمی است، ما و جامعه جهانی میبایست به بازگشت آوارگان به خانه و کاشانه خود کمک کنیم. این هم یک موضوع انسانی است و هم به بازگشت صلح و ثبات و اعتمادسازی میان مردم سوریه کمک خواهد کرد. هرگونه مشروط نمودن کمکهای انسانی به تحقق اهداف سیاسی، این روند را مختل خواهد کرد. امروز با گذشت بیش از 9 سال از آغاز بحران سوریه، جمهوری اسلامی ایران همچنان معتقد است تنها راه حل بحران سوریه سیاسی بوده و راه حل نظامی ندارد. ما بهعنوان کشورهای ضامن روند آستانه، همواره از گفتوگوهای سوری- سوری در چارچوب توافقهای ایجاد شده در روند آستانه حمایت نموده و بر عزم خود برای مبارزه با تروریسم داعش و القاعده و تمامی مجموعههای ذیل آن در تمامی منطقه از جمله سوریه تأکید مینماییم.
روحانی گفت: امروز در شرایطی با افتخار از مبارزه با تروریسم سخن میگوییم که فداکاریهای زیادی در این راه صورت گرفته است. لازم میدانم از تمامی شهدای مبارزه با تروریسم بویژه در رأس آنها شهید سپهبد قاسم سلیمانی یاد کنم کسی که ادعای مبارزه با تروریسم را دارد قهرمان مبارزه با تروریسم در منطقه و همراهانش را به شهادت میرساند و این نشانه ادعای دروغین رژیم امریکا در مبارزه با تروریسم است. تأکید میکنم مبارزه با تروریسم تا محو کامل آن از سوریه و بهطور کلی منطقه ادامه خواهد داشت. در این راه در حالی که نباید امنیت و جان غیرنظامیان در خطر افتد نمیبایست اجازه داد تروریستها از مردم بهعنوان سپر انسانی استفاده کنند.
وی تصریح کرد: در حالی که سخن از مبارزه با تروریسم زده میشود، اما احترام به حاکمیت ملی و استقلال سوریه نیز اصلی خدشهناپذیر است. سوریهای متحد، مستقل و بدون حضور نامشروع خارجی نه تنها منجر به بازگشت آرامش به این کشور پساز سالهای طولانی رنج مردم این کشور میگردد، بلکه به ثبات و امنیت همسایگان آن نیز کمک خواهد نمود. حضور نامشروع نیروهای اشغالگر رژیم امریکا در خاک سوریه به عاملی بیثباتکننده برای سوریه و کل منطقه تبدیل شده و در کنار آن با افزایش پایگاههای نظامی غیرقانونی در مناطق نفتخیز سوریه در شرق فرات، در حال غارت منابع طبیعی این کشور میباشد.تأکید میکنم، ضروری است هر چه سریعتر نیروهای تروریست امریکایی از کل منطقه بویژه سوریه خارج شوند و حاکمیت دولت سوریه در تمامی سرزمین آن گسترش یابد.روحانی تأکید کرد: همچنین لازم است به افزایش دامنه تجاوزات رژیم صهیونیستی به خاک سوریه اشاره و این قبیل اقدامات تجاوزگرانه را شدیداً محکوم نمایم. اقدامات رژیم صهیونیستی در کنار اشغال منطقه جولان علاوه بر نقض حاکمیت سوریه، بهعنوان عامل بیثباتی و تهدیدکننده صلح و امنیت منطقه بوده و پیامدهای آن متوجه این رژیم اشغالگر خواهد شد.
پوتین: روند آستانه به عادیسازی شرایط سوریه کمک میکند
رئیس جمهوری روسیه در آغاز سخنان خود کشته شدن شماری از افراد در پلی کلینیکی در تهران را به رئیس جمهوری ایران تسلیت گفت و افزود: از شرکای ایرانی برای برگزاری این نشست که بهصورت مجازی برگزار میشود تشکر و قدردانی میکنیم. با ارزیابی حسن روحانی رئیس جمهوری ایران برای تداوم همکاریها در سوریه موافقم.به گزارش ایرنا، ولادیمیر پوتین با بیان اینکه واقعاً نتوانستیم برخی اقدامات در مورد سوریه انجام دهیم، اظهار داشت: اما سطح خشونت در سوریه بهصورت قابل توجهی کاهش یافته است و از فعالیتهای ستیزه جویان و تروریستهای داعشی در این کشور کاسته شده است. وی ادامه داد: در مورد منطقه ادلب با دوستان ترکیهای همکاری فشرده داریم. برای اجرای توافقهای ماه سپتامبر 2018 سوچی و پروتکل الحاقی به آن مورخه 5 مارس سالجاری با یکدیگر همکاری میکنیم. البته اهداف زیادی هنوز به دست نیامده است اما اقدامات صورت گرفته نتیجه میدهد بهعنوان مثال با برقراری آتش بس، اوضاع ادلب آرامتر شده است. پوتین ادامه داد: تحریمهای یکجانبه نیز که بدون تأیید شورای امنیت بر سوریه اعمال شده بر وضع این کشور تأثیر منفی میگذارد. این تحریمها در واقع غیرقانونی است. رئیس جمهوری روسیه گفت که همکاریهای ایران و روسیه و ترکیه در چارچوب روند آستانه به سوریه ثبات میبخشد.وی در پایان بر آمادگی خود برای سفر به تهران به محض فراهم آمدن شرایط تأکید کرد.
اردوغان: اولویت نخست ما حفظ وحدت سیاسی سوریه است
رئیس جمهوری ترکیه هم حادثه رخ داده در کلینیکی در تهران را به ملت و دولت ایران تسلیت گفت و اضافه کرد: اولویت نخست ما، حفظ وحدت سیاسی سوریه و تمامیت ارضی آن کشور، تأسیس امنیت و آرامش در آن کشور و حل ماندگار مسائل است.رجب طیب اردوغان با اشاره به مداخلههای نظامی ترکیه در سوریه مدعی شد: ترکیه برای مقابله با آرزوهای جدایی طلبی و ممانعت از انجام تراژدی انسانی در سوریه در صورت لزوم بهطور عملی وارد میدان شده است. وی با اشاره به روند همکاریهای ایران و ترکیه و روسیه تحت لوای روند آستانه در مورد سوریه گفت: همکاری سه کشور بهعنوان کشورهای ضامن در تعیین آینده سوریه مؤثر خواهد بود و نشست امروز نیز میتواند گامی مهم در این راستا باشد.رئیس جمهوری ترکیه با اشاره به شیوع ویروس کرونا و مبارزه با آن در سطح جهانی نیز گفت: ترکیه در مبارزه با ویروس کرونا علاوه بر مردم خود در کنار کشورهای دوست و برادر خود نیز قرار گرفته و به آنها کمکهای مختلف ارسال کرده است.
بــــرش
بیانیه مشترک نشست مجازی سران روند آستانه
تعهد قوی ایران، روسیه و ترکیه به حاکمیت، استقلال، وحدت و تمامیت ارضی سوریه
حسن روحانی، ولادیمیر پوتین و رجب طیب اردوغان، رؤسای جمهوری اسلامی ایران، روسیه و ترکیه در یک بیانیه مشترک بر تعهد قوی خود به حاکمیت، استقلال، وحدت و تمامیت ارضی جمهوری عربی سوریه و همچنین به اهداف و اصول منشور ملل متحد تأکید کردند. به گزارش پایگاه اطلاعرسانی دولت، این بیانیه مشترک که روز چهارشنبه در نشست مجازی سران روند آستانه در 14 بند تدوین شده است، به این شرح است:
رؤسای جمهوری:
1- درخصوص اوضاع کنونی در صحنه سوریه بحث کردند و به بررسی تحولات پس از آخرین نشست خود در آنکارا در تاریخ 25 شهریور 1398 پرداخته و بار دیگر بر عزم خود برای تقویت هماهنگیهای سهجانبه بر اساس توافقات فی ما بین تصریح کردند.
2- بر تعهد قوی خود به حاکمیت، استقلال، وحدت و تمامیت ارضی جمهوری عربی سوریه و همچنین به اهداف و اصول منشور ملل متحد تأکید و تصریح کردند که این اصول باید مورد احترام همگان بوده و هیچ اقدامی، فارغ از عاملان آن، نباید این اصول را تضعیف کند.
3- در این راستا تمامی تلاشها برای ایجاد واقعیات جدید میدانی را به بهانه مبارزه با تروریسم، از جمله ابتکارات غیرمشروع خودمختاری را مردود دانسته، و عزم خود را برای مقابله با دستور کارهای جداییطلبانه با هدف تضعیف حاکمیت و تمامیت ارضی سوریه و نیز تهدید امنیت ملی کشورهای همسایه ابراز کردند.
4- شرایط شمال شرق سوریه را بررسی و تأکید کردند که دستیابی به امنیت و ثبات در منطقه تنها در سایه حفظ حاکمیت و تمامیت ارضی کشور ممکن است و به این منظور توافق کردند تلاشهای خود را هماهنگ کنند. رؤسای جمهوری مخالفت خود را با تصرف و انتقال غیرقانونی درآمدهای نفتی که متعلق به جمهوری عربی سوریه است، ابراز کردند.
5- بار دیگر بر عزم خود مبنی بر تداوم همکاری به منظور نابودی نهایی داعش، جبهه النصره و تمامی دیگر افراد، گروهها، تشکلها و موجودیتهای وابسته به القاعده یا داعش و سایر گروههای تروریستی مشخص شده از سوی شورای امنیت سازمان ملل تأکید کردند و بر طبق حقوق بینالملل بشردوستانه، خواستار محافظت از غیرنظامیان و زیرساختهای غیرنظامی شدند.
6- اوضاع منطقه کاهش تنش ادلب را به تفصیل مورد بررسی قرار دادند و بر لزوم تأمین آرامش در این منطقه با اجرای کامل تمامی توافقات مرتبط تأکید کردند.
7- نگرانی عمیق خود را نسبت به شرایط انسانی در سوریه و تأثیر همهگیری کووید19 ابراز کردند و اذعان داشتند که این همهگیری میتواند نظام سلامت و شرایط اجتماعی-اقتصادی و انسانی سوریه را با چالش جدی مواجه سازد. رؤسای جمهوری کلیه تحریمهای یکجانبه مغایر با حقوق بینالملل، حقوق بینالملل بشردوستانه و منشور ملل متحد را بویژه در شرایط همهگیری کووید19 مردود دانستند. در این راستا، بر ضرورت حیاتی فراهم کردن دسترسی بشردوستانه سریع، امن و بلامانع در سراسر سوریه برای تسکین آلام مردم سوریه تأکید کردند و از جامعه بینالملل بویژه سازمان ملل و نهادهای بشردوستانه آن خواستند به دور از تبعیض، سیاسیکاری و پیششرط، کمکهای خود را به تمام سوریها افزایش دهند.
8- بار دیگر بر این عقیده خود تصریح کردند که منازعه سوریه هیچ راهحل نظامی نداشته و تنها از طریق روند سیاسی سوری ـ سوری با تسهیلگری سازمان ملل وفق قطعنامه 2254 شورای امنیت سازمان ملل قابل حل و فصل خواهد بود. در این راستا، بر نقش مهم کمیته قانون اساسی در ژنو که تشکیل آن حاصل مشارکت مسلم ضامنین آستانه و اجرای تصمیمات کنگره گفتوگوی ملی سوریه در سوچی است، تأکید کردند. رؤسای جمهوری از توافق حاصله درخصوص برگزاری سومین نشست کمیته قانون اساسی در آگوست 2020 استقبال و بر آمادگی خود مبنی بر حمایت از کار کمیته از طریق تعامل مستمر با اعضای آن و فرستاده ویژه دبیر کل سازمان ملل در امور سوریه، گیر اُ. پدرسون به عنوان تسهیلگر برای اطمینان از عملکرد پایدار و مؤثر کار کمیته مجدداً تأکید کردند.
9- بر عزم خود مبنی بر تداوم عملیات آزادسازی متقابل بازداشتشدگان/ ربودهشدگان در چارچوب کارگروه ذیربط در روند آستانه تصریح کردند. رؤسای جمهوری تأکید کردند که این کارگروه سازوکار منحصربه فردی است که در اعتمادسازی بین طرفهای سوری، مؤثر بوده و وجود آن ضروری است و نیز توافق کردند اقداماتی برای تداوم فعالیت آن اتخاذ کنند.
10- ضمن تصریح بر برخورداری پناهجویان و مهاجران اجباری داخلی از حق بازگشت و حق حمایت، بر لزوم تسهیل بازگشت داوطلبانه و ایمن آنان به اقامتگاههای اصلی خود در سوریه تأکید کردند. در این راستا، از جامعه بینالملل خواستند به منظور استقرار مجدد و بازگشت آنان به زندگی عادی، کمکهای مناسب ارائه دهند و مسئولیت بیشتری در راستای مشارکت در تقویت کمکرسانی به سوریه از جمله در طرحهای بهبود سریع شامل زیرساختهای اساسی – تأسیسات تأمین آب و برق، مدارس و بیمارستانها و مینزدایی انساندوستانه –عهدهدار شوند.
11- بر لزوم احترام به تصمیمات حقوقی شناخته شده بینالمللی از جمله مفاد قطعنامههای ذیربط سازمان ملل در رد اشغال جولان سوریه بویژه قطعنامه ۴۹۷ شورای امنیت سازمان ملل تأکید و تصمیم دولت امریکا درخصوص جولان اشغالی سوریه را که نقض فاحش حقوق بینالملل محسوب شده و صلح و امنیت منطقهای را به خطر میاندازد محکوم کردند. رؤسای جمهوری حملات نظامی رژیم صهیونیستی را در سوریه بیثبات کننده و ناقض حاکمیت و تمامیت ارضی آن کشور و تشدید کننده تنش در منطقه تلقی کردند.
12- علاوه بر موضوع سوریه، بر قصد خود مبنی بر تقویت هماهنگیهای سهجانبه در عرصههای مختلف به منظور افزایش همکاریهای مشترک اقتصادی تأکید کردند.
13- توافق کردند نمایندگان خود را مکلف نمایند تا جلسه آتی نشست بینالمللی سوریه در چارچوب روند آستانه را در اولین فرصت ممکن برگزار کنند.
14- توافق کردند جلسه آتی نشست سهجانبه سران را به دعوت رئیس جمهوری اسلامی ایران جناب آقای حسن روحانی در اولین فرصت ممکن در جمهوری اسلامی ایران برگزار کنند.
گزارش خبرنگاران «ایران» از جزئیات آتشسوزی در مرکز درمانی سینا اطهر
درد بی درمان آتش
شب حادثه چه گذشت؟ / روایت ساکنان کوچه ماهروزاده
19 پزشک، کادر درمانی و بیمار در این حادثه جان باختند
گروه حوادث / گرگ و میش غروب دهمین روز تیر سال 99 ناگهان آسمان شمال تهران با انفجار مهیب یک مرکز درمانی در میدان تجریش رنگ خون گرفت و زمین به لرزه درآمد. شنیدن صدای انفجار، شکستن شیشهها، تخریب ساختمانها و شعلههای آتش و دود سیاهی که در کمتر از چند ثانیه آسمان خیابان شریعتی را پوشاند ترس و وحشت عجیبی به جان ساکنان منطقه و رهگذران انداخته بود.
دقایقی بعد صدای فریادهای کمک چند زن و مرد از داخل ساختمان کلینیک سینا اطهر که مرکز جراحی و تصویربرداری بود به گوش رسید. آنها که داخل ساختمان دود گرفته و تخریب شده گرفتار شده بودند وحشتزده به شیشه پنجرهها میکوبیدند و از رهگذران درخواست کمک میکردند. اما کسی جرأت نزدیک شدن به این ساختمان سوزان را نداشت. دقایقی بعد صدای آژیر خودروهای آتشنشانی و آمبولانس به گوش رسید و بلافاصله عملیات مهار آتش و امدادرسانی به حادثه دیدگان آغاز شد.
در این حادثه 19 زن و مرد که 17 نفر از آنها کادر درمانی بودند بر اثر خفگی ناشی از دود جان باختند . علی ربیعی سخنگوی دولت از بررسی علت حادثه و اعلام نتیجه در آینده نزدیک خبر داده است همچنین صبح دیروز بازپرس جنایی تهران دستور بازداشت مدیر عامل مرکز ، مدیر داخلی ، مدیر تصویربرداری و متصدی سانترال کلینیک و سه نفر دیگر را به اتهام قصور منجر به آتش سوزی مرگبار صادر کرد.
شب حادثه چه گذشت؟
مرجان همایونی
خبرنگار
«ساعت یک ربع به 9 شب بود که صدای انفجاری مهیب به گوش رسید ابتدا فکر کردیم که پمپبنزین دچار حادثه شده اما انفجار مربوط به کلینیک درمانی سینا اطهر بود.» اینها را صاحب دکه روزنامهفروشی نزدیک محل انفجار گفت.
کوچه ماهروزاده، پر از امدادگران و نیروهای کلانتری 101 تجریش بود که تلاش میکردند مصدومان و قربانیان را از ساختمان خارج کنند چرا که هر لحظه احتمال انفجار دیگری میرفت و همینطور ریزش آوار. پسر جوانی از پشت نوار زرد رنگ اخطار فریاد میکشید و با گریه میگفت: «خواهرم ساعت 8 و نیم تماس گرفت و گفت شام را همینجا میخورم. چند دقیقه بعد زنگ زد گفت دارم خفه میشوم کمکم کن.» «کاش دکتر نمیشد! کاش هیچی نمیشد! اما الان زنده بود.» اینها را زن دیگری میگوید. زن میانسالی که برای اطلاع از سرنوشت دخترش آمده و آنقدر بر سر و صورتش کوبیده که نای حرف زدن ندارد. در میان همهمه و فریاد و اشک و ناله خانواده بیماران و کادر پزشکی بیمارستان که نگران وضعیت عزیزانشان هستند ناگهان چند برانکارد از میان جمعیت راه باز میکند و سه مرد و دو زن که از میان شعلههای آتش و دود جان سالم به در برده بودند با خودروهای اورژانس به بیمارستان منتقل میشوند.
خبر مرگ
دقایقی بعد مردی جوان با صورتی دود زده گریان از بیمارستان خارج میشود. خود را به میان جمعیت میرساند و با فریاد میگوید: «مردند. همهشان کنار هم روی زمین افتادهاند. همه خفه شدهاند. سه ماه بود ازدواج کرده بودیم. به من زنگ زد گفت آتشسوزی شده. خودم را به بیمارستان رساندم، اجساد کنار هم در بخش جراحی افتادهاند.» مادری با شنیدن این جملات دیوانهوار بر سرو رویش میکوبد، فریاد میزند و میگوید:« دخترم دکتر بیهوشی بود. یک سال بود که اینجا کار میکرد. دخترم همه زندگیام بود. باورم نمیشود.»
آخرین عمل
«میخواهم بروم پیش دوستانم، دوستهایم را میخواهم.» زن جوان بیحال روی زمین افتاده و به سختی این جملات را میگوید. همه در اتاق عمل کار میکردند و حالا او از سه نفر از دوستانش بیخبر است. با دیدن مأمورانی که از سمت بیمارستان میآیند، جانی به خود میدهد و بلند میشود تا شخصی را که روی برانکارد حمل میشود ببیند. زن جوانی است که پزشک بخش است و از طبقه سوم او را نجات دادهاند. با آنکه از دیدن همکارش خوشحال است اما وقتی میفهمد بقیه همکارانش که شیفت بودند جان باختهاند دوباره از حال میرود. مرد میانسال و پسر جوانی که از خانواده بیماران هستند در محل حضو ر دارند. مرد میگوید: «همسرم عمل جراحی چشم داشت، در اتاق عمل بود و زیر تیغ جراحی بود که این اتفاق افتاد. نمیدانم چه بلایی سر او آمده است.»
کابل برق حادثه آفرید
یکی از پرسنل اداری کلینیک به خبرنگار «ایران» گفت: دو تا انفجار رخ داد، صدای اولی وحشتناک بود، اما صدای دومی به مراتب بدتر بود. کابل برق روی انبار کپسول اکسیژنها که در حیاط بودند افتاد. کپسولهای اکسیژن داخل حیاط هستند و با لولههایی به طبقه چهارم که بخش جراحی است وصل بودند. کپسول های اکسیژن که ترکید، ما از ساختمان فرار کردیم. عموی ابراهیم جدی از قربانیان حادثه گفت: ابراهیم دانشجوی رشته پزشکی بود و بهعنوان دستیار پزشک یک سال و نیمی میشود که در این کلینیک مشغول به کار است. در اینستاگرام خبر آتشسوزی را خواندم و به محل حادثه آمدم. ابراهیم اولین بچه خانواده بود، به ما ابتدا گفتند ابراهیم مصدوم شده و او را به بیمارستان بردهاند. به بیمارستان رفتیم اما اسمش در لیست مجروحان نبود ولی در لیست فوتیها بود.
انفجار کپسولها
یکی از آتشنشانها در این باره گفت: آتش از طبقه همکف و حیاط شروع شده است. حدود 25 کپسول اکسیژن داخل حیاط بوده که آتش میگیرند. البته ما موفق شدیم که تعداد زیادی از آنها را بیرون آوریم. اما زمانی که به محل اعزام شدیم، صدای انفجار پشت سر هم میآمد و چند کپسول منفجر شدند. دود همه جا را گرفته است و نمیشود تشخیص داد که چه اتفاقی افتاده است.
کشف اجساد در طبقه چهارم
محمد شهریاری، سرپرست دادسرای امور جنایی پایتخت، بازپرس مصطفی واحدی از شعبه یازدهم دادسرای امور جنایی پایتخت، سردار کیوان ظهیری، رئیس پلیس پیشگیری پایتخت، مأموران کلانتری 101 تجریش، تیم تشخیص هویت، پلیس پیشگیری وکارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت نیز در صحنه حضور پیدا کردند.
به دنبال اطفای حریق، تیم تحقیق وارد ساختمان شدند. طبقه اول آزمایشگاه و داروخانه قرار داشت و در طبقه دوم سی تی اسکن و رادیولوژی بود. به همین دلیل در این طبقات بیمار یا کادر درمانی نبود. طبقه سوم بیمارستان بیماران بستری بودند و در طبقه چهارم اتاقهای جراحی قرار داشت. اجساد دو مرد و دو زن در راهرو روی زمین افتاده بودند که در تحقیقات بعدی مشخص شد دو نفر از آنها زن و شوهر هستند.
6 جسد در اتاقک داروها
در قسمت سمت راست اتاق عملی قرار داشت که یک جسد در آن بود و جسد دکتر جوانی در اتاق استراحت پزشکان کشف شد. جسد زن میانسالی روی تخت جراحی اتاق عمل قرار داشت. چند نفر از کادر درمانی بیمارستان نیز روی زمین افتاده بودند. انتهای راهرو جسد زن دیگری دیده میشد که برای عمل زیبایی لیفتینگ صورت به آنجا آمده بود. اما در گوشه سمت راست طبقه چهارم اتاقکی کوچک که در حقیقت محل نگهداری داروها بود دیده شد. امدادگران پس از باز کردن در اتاقک جسد 5 زن و یک مرد را پیدا کردند که به نظر میرسید این 6 نفر برای فرار از دود و نجات جان خود به این اتاقک پناه برده بودند اما جان باخته بودند.
خفگی علت مرگ بود
بررسیهای تیم تحقیق و پزشکی قانونی نشان داده که علت مرگ همه قربانیان خفگی ناشی از استنشاق دود بوده است.
در حال حاضر بازپرس شعبه یازدهم دادسرای امور جنایی پایتخت دستور داده هیأت کارشناسی علت و عاملان قصور این حادثه را معرفی کنند. همچنین نظریه اولیه آتشنشانی برای مشخص شدن منشأ و علت حریق اعلام و از معاونت درمان دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی نیز در خصوص این حادثه و مسئولان کلینیک استعلام شود.
خانواده قربانیان در ایستگاه پزشکی قانونی
بهمن عبداللهی
خبرنگار
«بالام اولدی...آآآ. بالام...»؛ این صدای ضجه مردی است که عزیزی از دست داده است. به زبان آذری میگوید فرزندم مرد، بچهام از دست رفت. مادری دورتر شیون میکند. کسی زیر یک ستون خشکش زده، خواهری چنگ به صورتش میزند.
اینجا ساختمان پزشکی قانونی در جنوبیترین نقطه تهران است. جایی که جاده زندگی به پایان رسیده و مجوز سفر ابدی از سکوهای سیمانی بیرون میآید.
در ساختمان پزشکی قانونی خنده بر لب هر آدمی خشک میشود، نه از گرمای تفتیده اول تابستان، بلکه از غم و اندوه جاری در میان مردان و زنانی که آمدهاند بستگانشان را شناسایی کنند. بعضیهایشان هنوز نمیدانند گمشدهشان در یکی از کشوهای سرد آرمیده یا نه؟ با خودشان خدا خدا میکنند شاید عزیزشان در میان این 20 نفر نباشد. هر لحظه برای این آدمها مثل یک سال گذشته از شامگاه سهشنبه تا ظهر چهارشنبه یازدهم تیرماه.
در مقابل پلکان عدهای تجمع کردهاند. کارکنان یکییکی اسم درگذشتگان را اعلام میکنند و بستگان درجه یک اندوهگین و شیون کنان بالا میروند تا پساز رؤیت چهرههای بیروح جسدها را سوار آمبولانس کنند. هر دم چند نفر بالا میروند و یک آمبولانس از پیچ معبر پایین میآید، برای رسیدن به بهشت زهرا یا غسالخانه.
وقتی اسم «رها نیکروش» و «احسان گنج خانلو» در میان جمعیت میپیچد. یکباره چند نفر میزنند زیر گریه. یکی از اقوام این زوج میگوید:«تازه دو هفته بود عروسی کرده بودند. هر دو جوان. هر دو تکنیسین اتاق عمل.» لازم نبود بگوید که هنوز ماه عسلشان را هم تجربه نکردند. پدربزرگ یکی از این دو جانباخته زانویش خم میشود. به ترکی مویه میکند و بلند بلند گریه میکند.
زیر یک درخت مردی در مرز میانسالی مبهوت به آمبولانسها خیره شده. پدر «لیلا عیوض خانی» است. پدر یکی دیگر از جانباختگان کلینیک سینا اطهر. دست روی شانهاش میگذارم و به زبان آذری میگویم: «خدا صبرتان بدهد» یکی از اقوام که برای همدلی به آنجا راه کشیده، میگوید:«21 سالش بود. درسخوان و مهربان. حیف شد!»
پیرمردی در گوشهای نشسته و غم از چشمانش میبارد. وقتی میفهمد خبرنگارم زبان به شکایت باز میکند:«چه کسی پاسخگوی این سهلانگاری است. چرا کسی به چنین مشکلاتی رسیدگی نمیکند. مردم به درمانگاه میروند که درمان شوند. حالشان بهتر شود. نه اینکه...» بعد بغضش میترکد. دستش را میگیرم و میفشارم. اینجا همه کرونا را فراموش کردهاند. در پزشکی قانونی همه چیز تلخ و غبار گرفته است.
جوانی سیاهپوش با شنیدن صدای مأمور که بانگ برآورده؛«پارسا کیان» به سمت پلهها میدود. بعد که برمی گردد چشمانش خیس شده. میگوید:«برادرم همین یک هفته پیش عروسی کرد. دو سال پیش عقد کرده بود. تکنیسین اتاق عمل بود. شیفت صبح بود. دیروز یکی از همکارانش تماس گرفته و گفته به خاطر کاری نمیتواند سر کارش حاضر شود. برادرم جای او مانده تا آخر شب.»
بعد آهی میکشد و ادامه میدهد:«نزدیک ساعت 9 به همسرش زنگ میزند و میگوید شام را حاضر کن تا نیم ساعت دیگر خانه خواهم بود.اما به خانه نمیرسد. گوشیاش یک ساعت بعد از دسترس خارج میشود.»
صدای مأموران دوباره میآید. «محمود خانی»... «محمود خانی»... کسی جلو نمیرود. شاید هنوز نمیدانند. شاید هنوز نرسیدهاند. دوباره صدایی در میان جمعیت میپیچد. «پرستو مهرعلی». پسر جوانی خودش را از بستگان او معرفی میکند و میگوید:«22 سالش بود. شیفت بعد از ظهر بوده. 8 شب هم در اتاق عمل کار کرده. بعد که آتشسوزی شده در کمد پنهان شده است. اما حالا آمدهایم جسدش را تحویل بگیریم.»
یکی دیگر از جانباختگان کادر درمانی «فهیمه رحمانی» است. بسیاری از اقوام و فامیلاش آمدهاند تا در واپسین لحظات وداع کنار پدر و مادرش باشند. یکی از بستگان فهیمه میگوید:«23 سالش بود. متخصص بیهوشی. تازه دو سال بود ازدواج کرده بود. تک دختر خانواده. دو برادر دارد. ظاهراً قبل از آنکه دچار خفگی شود به همسرش زنگ زده. بعد گفته نمیتواند بیمار را تنها بگذارد. همانجا مانده.» به برادران فهیمه فکر میکنم که امشب به جای خالیاش در خانه چگونه نگاه خواهند کرد.
در میان مراجعان چند نفر برای آخرین وداع با «لیلا خام دایی» آمدهاند. زنی 53 ساله که برای جراحی چشم بستری بوده. ساعت شش بعدازظهر بستری شده و کسی نمیداند تا ساعتی که چشم از جهان فروبسته چیزی را دیده یا نه؟ این زنان از ضعف اطلاعرسانی گلایه و چند بار تکرار میکنند که برای پیدا کردن عزیزشان. به سه محل و بیمارستان مراجعه کردهاند تا اینکه از پزشکی قانونی سردرآورهاند.
وقتی که تکتک آدمها و آمبولانسها راهی میشوند. زنی با چهره پریشان جلو میآید و از مأموران میخواهد نام «مریم خرسندی» را در میان سیاهه اسامی چک کنند. اما مسئولان تأکید میکنند فقط بستگان درجه یک. مردی جلو میآید و میگوید. هنوز خانواده خانم خرسندی نمیدانند چه اتفاقی افتاده. زن خودش را همکار مریم معرفی میکند و خواهش میکند لحظهای اجازه دهند برود پیکر را ببیند و خیالشان راحت شود. مجوز ورود به پلکان را میدهند. میرود. چند دقیقه بعد آشفتهتر بازمیگردد. معلوم است که مریم خرسندی هم در آن بالا آرمیده است. زن میگوید دیشب شیفت کاریاش نبوده و ادامه میدهد:«مریم همکارم بود. دوستم بود. حالا میتوانیم به خانوادهاش خبر بدهیم.»
دیگر کسی در اینجا نیست. مأموران ماسکها را کنار میزنند و جرعه آبی مینوشند. ما هم راهی روزنامه میشویم. باد اندکی میوزد. خاکها را هوا میکند. اینجا از همیشه غبار آلودهتر میشود. آخرین بار که به پزشکی قانونی آمدم به خاطر مرگ دسته جمعی دانشجویان علوم و تحقیقات بود؛ دی ماه سال 1397. کاش دیگر اینجا نیایم. کاش فاجعه دیگری اتفاق نیفتد. اینجا پزشکی قانونی است. اینجا بوی مرگ میدهد.
روایت ساکنان کوچه ماهروزاده
کامران علمدهی
خبرنگار
بیش از 12 ساعت از آتش و دود و انفجار در کلینیک سینا اطهر گذشته اما هنوز هم اهالی کوچه ماهروزاده با کوچکترین صدایی هراس تخریب ساختمان هایشان را دارند. گویی هنوز واقعه تمام نشده...
نگاه کنجکاو رهگذران به داخل کوچه 6 متری مسدود شده توسط نیروهای انتظامی هنوز هم ادامه دارد. با گذر از نوارهای زردی که کوچه در آن محصور شده ساختمان چند طبقه سوخته و ویران خودنمایی میکند. ساختمانی که دیگر امیدی به بازسازی آن نیست و بهکلی تخریب شده است. وقتی به مقابل ساختمان میرسم آرام آرام به ساختمانهای 5 و 6 طبقه کناری خیره میشوم که آنها هم از آتش مهیب سهشنبه شب این کلینیک در امان نماندهاند. سر برمی گردانم و با پنجرههای ویران شده و انهدام باجه نگهبانی شرکت روبهرویی مواجه میشوم. از نگهبان شرکت میپرسم آیا شیفت نگهبانی خودت بود که با سر جوابم را میدهد و میگوید: وقتی آتش شعله ور شد و صدای جیغ و فریاد را شنیدم از پشت باجه به سمت راهرو فرار کردم وگرنه معلوم نبود چه بلایی سرم میآمد.
چند قدمی برداشتم و به داخل کوچه 4 متری روبهروی کلینیک رفتم که با صدای «آقا مراقب باش شیشه روی سرت نیفتد» خودم را کمی جمع کردم و با دقت به ساختمانهای داخل کوچه نگاه کردم که هیچ شیشهای را سالم و نشکسته ندیدم. با احتیاط بهسمت ساختمان چسبیده به ساختمان کلینیک رفتم. جایی که در میان خانههای کوچه ماهروزاده بیشترین آسیب را دیده است.
مدیر ساختمان یک به یک زنگ آیفون آپارتمانها را میزد و از آنها میخواست تا بدون دست زدن به خسارات وارد شده از زوایای مختلف عکس بگیرند و برای تشکیل پرونده و شکایت اقدام کنند. مدیر این ساختمان میگوید: از ظاهر ساختمان ما مشخص است که شدت آتشسوزی و انفجار تا چه حدی بوده اما ما در حال جمع کردن مستنداتمان هستیم تا تشکیل پرونده دهیم. در حال حاضر میزان خسارتی که به آپارتمانهای ساختمان ما وارد شده هنوز مشخص نیست و باید کارشناسی شود.
وی در ادامه خاطرنشان میکند: طبقههای اول و دوم غربی که دیوارشان چسبیده به کلینیک بوده دچار حریق شدهاند و طبقات بالایی و شرقی هم اغلب پنجرهها از چارچوب تخریب و شیشههای همه واحدها شکسته است. علاوه بر آن در برخی از واحدها هم لوازم منزلشان مثل تلویزیون با ترکش کپسولهای اکسیژن آسیب دیدهاند. چند نفر از همسایهها بر اثر اصابت تکههای خرد شده شیشههای ساختمان زخم برداشتهاند. وی درباره چرایی این حادثه میگوید: به نظر میرسد اتصالی و آتش گرفتن یکی از سیمهای برق این کلینیک منجر به آتش گرفتن ایرانیتهای سقفی داخل حیاط شده و چون چندین کپسول اکسیژن هم زیر این ایرانیتها وجود داشته پس از حریق انفجارها یکی پس از دیگری رخ داده است.
وزیری یکی دیگر از اهالی ساختمان میگوید: حالا که این اتفاق افتاده و خانه ما هم خراب شده اما چرا باید همیشه بعد از وقوع یک حادثه بهدنبال راه علاج باشیم. آن 19 نفری که جانشان را به خاطر بیتدبیری برخی از دست دادند چه میشود؟ چرا باید در یک کوچه 6 متری مجوز ساختمانسازی 5 و 6 طبقه بدهند. دیشب ماشین آتشنشانی نمیتوانست وارد کوچه شود آیا کسانی که مجوز به این مرکز درمانی دادهاند فکر چنین مواقعی را کرده بودند. وی در ادامه تصریح میکند: همه همسایهها بارها به مسئولان این کلینیک تذکر داده بودیم که کپسولهای اکسیژن را در جای امن تری قرار دهید اما هیچگاه توجه نکردند گاهی این کپسولها به خاطر نبودن جا در این مرکز در جلوی در نگهداری میشدند وقتی هم ما اعتراض میکردیم که اگر این کپسولها منفجر شوند بسیار خطرساز است توجهی نمیکردند و نتیجه شد این حادثه که کپسولها در حیاط ما و چند ساختمان آن طرفتر پرتاب شد و ترکشهای آن در گوشه و کنار این کوچه افتاده است. میدانید اگر هرکدام از این آهن پارهها بر سر یک نفر میافتاد چه میشد!
زن میانسال ساکن طبقه چهارم ساختمان کنار کلینیک با بغضی فروخورده میگوید: از دیشب تا حالا درد کشیدم دود خوردم ترسیدم اما تلاش کردم تا بچه هایم در خارج از کشور متوجه این اتفاق نشوند. بدنم از چند ناحیه با تکههای شیشه جراحت برداشته و دخترم آن را پانسمان کرده. در و پنجره خانهمان ویران شده و از دیشب هم به خانه همسایههای قدیمیمان رفتیم و آواره شدیم.
او درباره لحظه آتش گرفتن کلینیک و انفجار اظهار میکند: ساعت 9 شب بود که به یکباره متوجه شدیم آتش مهیبی از پایین ساختمان شعله ور شده به کنار پنجره آمدم و دیدم کلینیک آتش گرفته و به آپارتمانهای پایین واحد ما هم سرایت کرده میدانستم که کپسولهای اکسیژن در نزدیکی آتش قرار دارند و هر لحظه قرار است که منفجر شود بسرعت به آنسوی خانه رفتم و صدای انفجار با فاصله چند ثانیه یکبار شنیده شد و با هر انفجار صدای جیغ و داد و شکستن دهها شیشه و پنجره شنیده میشد. بعد از دقایقی دود همه واحدمان را گرفت و همه جا تاریک شد و من و دخترم ماندیم و فقط با فریاد کمک میخواستیم که بعد از مدتی یکی از نیروهای آتشنشانی ما را نجات داد. وی در ادامه تصریح میکند: همه میگویند اینجا کلینیک بود اما ما از طبقه بالا فعالیتهای این مجموعه را میدیدیم روزی حداقل 5 عمل جراحی میکردند و عکسبرداری هستهای انجام میدادند. دیشب به ما گفتند که بهخاطر پخش شدن رادیواکتیو ناشی از مجموعه عکسبرداری مراقب باشیم و بسرعت از اینجا رفتیم. اما کاش قبل از این حادثه یکی از این مسئولان مجموعه درمانی به حرف ما گوش میکرد و کپسولها را در جایی ناامن نمیگذاشت که حالا شاهد این اتفاق ناخوشایند باشیم و نزدیک به 20 نفر قربانی شوند.
دختر جوانی که ساکن واحد دیگری بود نیز میگوید: وقتی صدای انفجار آمد به داخل راهرو آمدم تا فرار کنم اما وقتی پایین را نگاه کردم فقط دود دیدم و شعلههای قرمز به هم پیوسته برگشتم که به پشت بام بروم اما همه جا تاریک بود و دود غلیظی که مانع حرکتم شده بود به همین خاطر برگشتم و به اتاق انتهای سالن رفتم و سرم را از پنجره بیرون بردم و کمک خواستم که حدوداً نیمساعت بعد یکی از مأموران آتشنشانی نجاتم داد.
دقایقی بعد صدای فریادهای کمک چند زن و مرد از داخل ساختمان کلینیک سینا اطهر که مرکز جراحی و تصویربرداری بود به گوش رسید. آنها که داخل ساختمان دود گرفته و تخریب شده گرفتار شده بودند وحشتزده به شیشه پنجرهها میکوبیدند و از رهگذران درخواست کمک میکردند. اما کسی جرأت نزدیک شدن به این ساختمان سوزان را نداشت. دقایقی بعد صدای آژیر خودروهای آتشنشانی و آمبولانس به گوش رسید و بلافاصله عملیات مهار آتش و امدادرسانی به حادثه دیدگان آغاز شد.
در این حادثه 19 زن و مرد که 17 نفر از آنها کادر درمانی بودند بر اثر خفگی ناشی از دود جان باختند . علی ربیعی سخنگوی دولت از بررسی علت حادثه و اعلام نتیجه در آینده نزدیک خبر داده است همچنین صبح دیروز بازپرس جنایی تهران دستور بازداشت مدیر عامل مرکز ، مدیر داخلی ، مدیر تصویربرداری و متصدی سانترال کلینیک و سه نفر دیگر را به اتهام قصور منجر به آتش سوزی مرگبار صادر کرد.
شب حادثه چه گذشت؟
مرجان همایونی
خبرنگار
«ساعت یک ربع به 9 شب بود که صدای انفجاری مهیب به گوش رسید ابتدا فکر کردیم که پمپبنزین دچار حادثه شده اما انفجار مربوط به کلینیک درمانی سینا اطهر بود.» اینها را صاحب دکه روزنامهفروشی نزدیک محل انفجار گفت.
کوچه ماهروزاده، پر از امدادگران و نیروهای کلانتری 101 تجریش بود که تلاش میکردند مصدومان و قربانیان را از ساختمان خارج کنند چرا که هر لحظه احتمال انفجار دیگری میرفت و همینطور ریزش آوار. پسر جوانی از پشت نوار زرد رنگ اخطار فریاد میکشید و با گریه میگفت: «خواهرم ساعت 8 و نیم تماس گرفت و گفت شام را همینجا میخورم. چند دقیقه بعد زنگ زد گفت دارم خفه میشوم کمکم کن.» «کاش دکتر نمیشد! کاش هیچی نمیشد! اما الان زنده بود.» اینها را زن دیگری میگوید. زن میانسالی که برای اطلاع از سرنوشت دخترش آمده و آنقدر بر سر و صورتش کوبیده که نای حرف زدن ندارد. در میان همهمه و فریاد و اشک و ناله خانواده بیماران و کادر پزشکی بیمارستان که نگران وضعیت عزیزانشان هستند ناگهان چند برانکارد از میان جمعیت راه باز میکند و سه مرد و دو زن که از میان شعلههای آتش و دود جان سالم به در برده بودند با خودروهای اورژانس به بیمارستان منتقل میشوند.
خبر مرگ
دقایقی بعد مردی جوان با صورتی دود زده گریان از بیمارستان خارج میشود. خود را به میان جمعیت میرساند و با فریاد میگوید: «مردند. همهشان کنار هم روی زمین افتادهاند. همه خفه شدهاند. سه ماه بود ازدواج کرده بودیم. به من زنگ زد گفت آتشسوزی شده. خودم را به بیمارستان رساندم، اجساد کنار هم در بخش جراحی افتادهاند.» مادری با شنیدن این جملات دیوانهوار بر سرو رویش میکوبد، فریاد میزند و میگوید:« دخترم دکتر بیهوشی بود. یک سال بود که اینجا کار میکرد. دخترم همه زندگیام بود. باورم نمیشود.»
آخرین عمل
«میخواهم بروم پیش دوستانم، دوستهایم را میخواهم.» زن جوان بیحال روی زمین افتاده و به سختی این جملات را میگوید. همه در اتاق عمل کار میکردند و حالا او از سه نفر از دوستانش بیخبر است. با دیدن مأمورانی که از سمت بیمارستان میآیند، جانی به خود میدهد و بلند میشود تا شخصی را که روی برانکارد حمل میشود ببیند. زن جوانی است که پزشک بخش است و از طبقه سوم او را نجات دادهاند. با آنکه از دیدن همکارش خوشحال است اما وقتی میفهمد بقیه همکارانش که شیفت بودند جان باختهاند دوباره از حال میرود. مرد میانسال و پسر جوانی که از خانواده بیماران هستند در محل حضو ر دارند. مرد میگوید: «همسرم عمل جراحی چشم داشت، در اتاق عمل بود و زیر تیغ جراحی بود که این اتفاق افتاد. نمیدانم چه بلایی سر او آمده است.»
کابل برق حادثه آفرید
یکی از پرسنل اداری کلینیک به خبرنگار «ایران» گفت: دو تا انفجار رخ داد، صدای اولی وحشتناک بود، اما صدای دومی به مراتب بدتر بود. کابل برق روی انبار کپسول اکسیژنها که در حیاط بودند افتاد. کپسولهای اکسیژن داخل حیاط هستند و با لولههایی به طبقه چهارم که بخش جراحی است وصل بودند. کپسول های اکسیژن که ترکید، ما از ساختمان فرار کردیم. عموی ابراهیم جدی از قربانیان حادثه گفت: ابراهیم دانشجوی رشته پزشکی بود و بهعنوان دستیار پزشک یک سال و نیمی میشود که در این کلینیک مشغول به کار است. در اینستاگرام خبر آتشسوزی را خواندم و به محل حادثه آمدم. ابراهیم اولین بچه خانواده بود، به ما ابتدا گفتند ابراهیم مصدوم شده و او را به بیمارستان بردهاند. به بیمارستان رفتیم اما اسمش در لیست مجروحان نبود ولی در لیست فوتیها بود.
انفجار کپسولها
یکی از آتشنشانها در این باره گفت: آتش از طبقه همکف و حیاط شروع شده است. حدود 25 کپسول اکسیژن داخل حیاط بوده که آتش میگیرند. البته ما موفق شدیم که تعداد زیادی از آنها را بیرون آوریم. اما زمانی که به محل اعزام شدیم، صدای انفجار پشت سر هم میآمد و چند کپسول منفجر شدند. دود همه جا را گرفته است و نمیشود تشخیص داد که چه اتفاقی افتاده است.
کشف اجساد در طبقه چهارم
محمد شهریاری، سرپرست دادسرای امور جنایی پایتخت، بازپرس مصطفی واحدی از شعبه یازدهم دادسرای امور جنایی پایتخت، سردار کیوان ظهیری، رئیس پلیس پیشگیری پایتخت، مأموران کلانتری 101 تجریش، تیم تشخیص هویت، پلیس پیشگیری وکارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت نیز در صحنه حضور پیدا کردند.
به دنبال اطفای حریق، تیم تحقیق وارد ساختمان شدند. طبقه اول آزمایشگاه و داروخانه قرار داشت و در طبقه دوم سی تی اسکن و رادیولوژی بود. به همین دلیل در این طبقات بیمار یا کادر درمانی نبود. طبقه سوم بیمارستان بیماران بستری بودند و در طبقه چهارم اتاقهای جراحی قرار داشت. اجساد دو مرد و دو زن در راهرو روی زمین افتاده بودند که در تحقیقات بعدی مشخص شد دو نفر از آنها زن و شوهر هستند.
6 جسد در اتاقک داروها
در قسمت سمت راست اتاق عملی قرار داشت که یک جسد در آن بود و جسد دکتر جوانی در اتاق استراحت پزشکان کشف شد. جسد زن میانسالی روی تخت جراحی اتاق عمل قرار داشت. چند نفر از کادر درمانی بیمارستان نیز روی زمین افتاده بودند. انتهای راهرو جسد زن دیگری دیده میشد که برای عمل زیبایی لیفتینگ صورت به آنجا آمده بود. اما در گوشه سمت راست طبقه چهارم اتاقکی کوچک که در حقیقت محل نگهداری داروها بود دیده شد. امدادگران پس از باز کردن در اتاقک جسد 5 زن و یک مرد را پیدا کردند که به نظر میرسید این 6 نفر برای فرار از دود و نجات جان خود به این اتاقک پناه برده بودند اما جان باخته بودند.
خفگی علت مرگ بود
بررسیهای تیم تحقیق و پزشکی قانونی نشان داده که علت مرگ همه قربانیان خفگی ناشی از استنشاق دود بوده است.
در حال حاضر بازپرس شعبه یازدهم دادسرای امور جنایی پایتخت دستور داده هیأت کارشناسی علت و عاملان قصور این حادثه را معرفی کنند. همچنین نظریه اولیه آتشنشانی برای مشخص شدن منشأ و علت حریق اعلام و از معاونت درمان دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی نیز در خصوص این حادثه و مسئولان کلینیک استعلام شود.
خانواده قربانیان در ایستگاه پزشکی قانونی
بهمن عبداللهی
خبرنگار
«بالام اولدی...آآآ. بالام...»؛ این صدای ضجه مردی است که عزیزی از دست داده است. به زبان آذری میگوید فرزندم مرد، بچهام از دست رفت. مادری دورتر شیون میکند. کسی زیر یک ستون خشکش زده، خواهری چنگ به صورتش میزند.
اینجا ساختمان پزشکی قانونی در جنوبیترین نقطه تهران است. جایی که جاده زندگی به پایان رسیده و مجوز سفر ابدی از سکوهای سیمانی بیرون میآید.
در ساختمان پزشکی قانونی خنده بر لب هر آدمی خشک میشود، نه از گرمای تفتیده اول تابستان، بلکه از غم و اندوه جاری در میان مردان و زنانی که آمدهاند بستگانشان را شناسایی کنند. بعضیهایشان هنوز نمیدانند گمشدهشان در یکی از کشوهای سرد آرمیده یا نه؟ با خودشان خدا خدا میکنند شاید عزیزشان در میان این 20 نفر نباشد. هر لحظه برای این آدمها مثل یک سال گذشته از شامگاه سهشنبه تا ظهر چهارشنبه یازدهم تیرماه.
در مقابل پلکان عدهای تجمع کردهاند. کارکنان یکییکی اسم درگذشتگان را اعلام میکنند و بستگان درجه یک اندوهگین و شیون کنان بالا میروند تا پساز رؤیت چهرههای بیروح جسدها را سوار آمبولانس کنند. هر دم چند نفر بالا میروند و یک آمبولانس از پیچ معبر پایین میآید، برای رسیدن به بهشت زهرا یا غسالخانه.
وقتی اسم «رها نیکروش» و «احسان گنج خانلو» در میان جمعیت میپیچد. یکباره چند نفر میزنند زیر گریه. یکی از اقوام این زوج میگوید:«تازه دو هفته بود عروسی کرده بودند. هر دو جوان. هر دو تکنیسین اتاق عمل.» لازم نبود بگوید که هنوز ماه عسلشان را هم تجربه نکردند. پدربزرگ یکی از این دو جانباخته زانویش خم میشود. به ترکی مویه میکند و بلند بلند گریه میکند.
زیر یک درخت مردی در مرز میانسالی مبهوت به آمبولانسها خیره شده. پدر «لیلا عیوض خانی» است. پدر یکی دیگر از جانباختگان کلینیک سینا اطهر. دست روی شانهاش میگذارم و به زبان آذری میگویم: «خدا صبرتان بدهد» یکی از اقوام که برای همدلی به آنجا راه کشیده، میگوید:«21 سالش بود. درسخوان و مهربان. حیف شد!»
پیرمردی در گوشهای نشسته و غم از چشمانش میبارد. وقتی میفهمد خبرنگارم زبان به شکایت باز میکند:«چه کسی پاسخگوی این سهلانگاری است. چرا کسی به چنین مشکلاتی رسیدگی نمیکند. مردم به درمانگاه میروند که درمان شوند. حالشان بهتر شود. نه اینکه...» بعد بغضش میترکد. دستش را میگیرم و میفشارم. اینجا همه کرونا را فراموش کردهاند. در پزشکی قانونی همه چیز تلخ و غبار گرفته است.
جوانی سیاهپوش با شنیدن صدای مأمور که بانگ برآورده؛«پارسا کیان» به سمت پلهها میدود. بعد که برمی گردد چشمانش خیس شده. میگوید:«برادرم همین یک هفته پیش عروسی کرد. دو سال پیش عقد کرده بود. تکنیسین اتاق عمل بود. شیفت صبح بود. دیروز یکی از همکارانش تماس گرفته و گفته به خاطر کاری نمیتواند سر کارش حاضر شود. برادرم جای او مانده تا آخر شب.»
بعد آهی میکشد و ادامه میدهد:«نزدیک ساعت 9 به همسرش زنگ میزند و میگوید شام را حاضر کن تا نیم ساعت دیگر خانه خواهم بود.اما به خانه نمیرسد. گوشیاش یک ساعت بعد از دسترس خارج میشود.»
صدای مأموران دوباره میآید. «محمود خانی»... «محمود خانی»... کسی جلو نمیرود. شاید هنوز نمیدانند. شاید هنوز نرسیدهاند. دوباره صدایی در میان جمعیت میپیچد. «پرستو مهرعلی». پسر جوانی خودش را از بستگان او معرفی میکند و میگوید:«22 سالش بود. شیفت بعد از ظهر بوده. 8 شب هم در اتاق عمل کار کرده. بعد که آتشسوزی شده در کمد پنهان شده است. اما حالا آمدهایم جسدش را تحویل بگیریم.»
یکی دیگر از جانباختگان کادر درمانی «فهیمه رحمانی» است. بسیاری از اقوام و فامیلاش آمدهاند تا در واپسین لحظات وداع کنار پدر و مادرش باشند. یکی از بستگان فهیمه میگوید:«23 سالش بود. متخصص بیهوشی. تازه دو سال بود ازدواج کرده بود. تک دختر خانواده. دو برادر دارد. ظاهراً قبل از آنکه دچار خفگی شود به همسرش زنگ زده. بعد گفته نمیتواند بیمار را تنها بگذارد. همانجا مانده.» به برادران فهیمه فکر میکنم که امشب به جای خالیاش در خانه چگونه نگاه خواهند کرد.
در میان مراجعان چند نفر برای آخرین وداع با «لیلا خام دایی» آمدهاند. زنی 53 ساله که برای جراحی چشم بستری بوده. ساعت شش بعدازظهر بستری شده و کسی نمیداند تا ساعتی که چشم از جهان فروبسته چیزی را دیده یا نه؟ این زنان از ضعف اطلاعرسانی گلایه و چند بار تکرار میکنند که برای پیدا کردن عزیزشان. به سه محل و بیمارستان مراجعه کردهاند تا اینکه از پزشکی قانونی سردرآورهاند.
وقتی که تکتک آدمها و آمبولانسها راهی میشوند. زنی با چهره پریشان جلو میآید و از مأموران میخواهد نام «مریم خرسندی» را در میان سیاهه اسامی چک کنند. اما مسئولان تأکید میکنند فقط بستگان درجه یک. مردی جلو میآید و میگوید. هنوز خانواده خانم خرسندی نمیدانند چه اتفاقی افتاده. زن خودش را همکار مریم معرفی میکند و خواهش میکند لحظهای اجازه دهند برود پیکر را ببیند و خیالشان راحت شود. مجوز ورود به پلکان را میدهند. میرود. چند دقیقه بعد آشفتهتر بازمیگردد. معلوم است که مریم خرسندی هم در آن بالا آرمیده است. زن میگوید دیشب شیفت کاریاش نبوده و ادامه میدهد:«مریم همکارم بود. دوستم بود. حالا میتوانیم به خانوادهاش خبر بدهیم.»
دیگر کسی در اینجا نیست. مأموران ماسکها را کنار میزنند و جرعه آبی مینوشند. ما هم راهی روزنامه میشویم. باد اندکی میوزد. خاکها را هوا میکند. اینجا از همیشه غبار آلودهتر میشود. آخرین بار که به پزشکی قانونی آمدم به خاطر مرگ دسته جمعی دانشجویان علوم و تحقیقات بود؛ دی ماه سال 1397. کاش دیگر اینجا نیایم. کاش فاجعه دیگری اتفاق نیفتد. اینجا پزشکی قانونی است. اینجا بوی مرگ میدهد.
روایت ساکنان کوچه ماهروزاده
کامران علمدهی
خبرنگار
بیش از 12 ساعت از آتش و دود و انفجار در کلینیک سینا اطهر گذشته اما هنوز هم اهالی کوچه ماهروزاده با کوچکترین صدایی هراس تخریب ساختمان هایشان را دارند. گویی هنوز واقعه تمام نشده...
نگاه کنجکاو رهگذران به داخل کوچه 6 متری مسدود شده توسط نیروهای انتظامی هنوز هم ادامه دارد. با گذر از نوارهای زردی که کوچه در آن محصور شده ساختمان چند طبقه سوخته و ویران خودنمایی میکند. ساختمانی که دیگر امیدی به بازسازی آن نیست و بهکلی تخریب شده است. وقتی به مقابل ساختمان میرسم آرام آرام به ساختمانهای 5 و 6 طبقه کناری خیره میشوم که آنها هم از آتش مهیب سهشنبه شب این کلینیک در امان نماندهاند. سر برمی گردانم و با پنجرههای ویران شده و انهدام باجه نگهبانی شرکت روبهرویی مواجه میشوم. از نگهبان شرکت میپرسم آیا شیفت نگهبانی خودت بود که با سر جوابم را میدهد و میگوید: وقتی آتش شعله ور شد و صدای جیغ و فریاد را شنیدم از پشت باجه به سمت راهرو فرار کردم وگرنه معلوم نبود چه بلایی سرم میآمد.
چند قدمی برداشتم و به داخل کوچه 4 متری روبهروی کلینیک رفتم که با صدای «آقا مراقب باش شیشه روی سرت نیفتد» خودم را کمی جمع کردم و با دقت به ساختمانهای داخل کوچه نگاه کردم که هیچ شیشهای را سالم و نشکسته ندیدم. با احتیاط بهسمت ساختمان چسبیده به ساختمان کلینیک رفتم. جایی که در میان خانههای کوچه ماهروزاده بیشترین آسیب را دیده است.
مدیر ساختمان یک به یک زنگ آیفون آپارتمانها را میزد و از آنها میخواست تا بدون دست زدن به خسارات وارد شده از زوایای مختلف عکس بگیرند و برای تشکیل پرونده و شکایت اقدام کنند. مدیر این ساختمان میگوید: از ظاهر ساختمان ما مشخص است که شدت آتشسوزی و انفجار تا چه حدی بوده اما ما در حال جمع کردن مستنداتمان هستیم تا تشکیل پرونده دهیم. در حال حاضر میزان خسارتی که به آپارتمانهای ساختمان ما وارد شده هنوز مشخص نیست و باید کارشناسی شود.
وی در ادامه خاطرنشان میکند: طبقههای اول و دوم غربی که دیوارشان چسبیده به کلینیک بوده دچار حریق شدهاند و طبقات بالایی و شرقی هم اغلب پنجرهها از چارچوب تخریب و شیشههای همه واحدها شکسته است. علاوه بر آن در برخی از واحدها هم لوازم منزلشان مثل تلویزیون با ترکش کپسولهای اکسیژن آسیب دیدهاند. چند نفر از همسایهها بر اثر اصابت تکههای خرد شده شیشههای ساختمان زخم برداشتهاند. وی درباره چرایی این حادثه میگوید: به نظر میرسد اتصالی و آتش گرفتن یکی از سیمهای برق این کلینیک منجر به آتش گرفتن ایرانیتهای سقفی داخل حیاط شده و چون چندین کپسول اکسیژن هم زیر این ایرانیتها وجود داشته پس از حریق انفجارها یکی پس از دیگری رخ داده است.
وزیری یکی دیگر از اهالی ساختمان میگوید: حالا که این اتفاق افتاده و خانه ما هم خراب شده اما چرا باید همیشه بعد از وقوع یک حادثه بهدنبال راه علاج باشیم. آن 19 نفری که جانشان را به خاطر بیتدبیری برخی از دست دادند چه میشود؟ چرا باید در یک کوچه 6 متری مجوز ساختمانسازی 5 و 6 طبقه بدهند. دیشب ماشین آتشنشانی نمیتوانست وارد کوچه شود آیا کسانی که مجوز به این مرکز درمانی دادهاند فکر چنین مواقعی را کرده بودند. وی در ادامه تصریح میکند: همه همسایهها بارها به مسئولان این کلینیک تذکر داده بودیم که کپسولهای اکسیژن را در جای امن تری قرار دهید اما هیچگاه توجه نکردند گاهی این کپسولها به خاطر نبودن جا در این مرکز در جلوی در نگهداری میشدند وقتی هم ما اعتراض میکردیم که اگر این کپسولها منفجر شوند بسیار خطرساز است توجهی نمیکردند و نتیجه شد این حادثه که کپسولها در حیاط ما و چند ساختمان آن طرفتر پرتاب شد و ترکشهای آن در گوشه و کنار این کوچه افتاده است. میدانید اگر هرکدام از این آهن پارهها بر سر یک نفر میافتاد چه میشد!
زن میانسال ساکن طبقه چهارم ساختمان کنار کلینیک با بغضی فروخورده میگوید: از دیشب تا حالا درد کشیدم دود خوردم ترسیدم اما تلاش کردم تا بچه هایم در خارج از کشور متوجه این اتفاق نشوند. بدنم از چند ناحیه با تکههای شیشه جراحت برداشته و دخترم آن را پانسمان کرده. در و پنجره خانهمان ویران شده و از دیشب هم به خانه همسایههای قدیمیمان رفتیم و آواره شدیم.
او درباره لحظه آتش گرفتن کلینیک و انفجار اظهار میکند: ساعت 9 شب بود که به یکباره متوجه شدیم آتش مهیبی از پایین ساختمان شعله ور شده به کنار پنجره آمدم و دیدم کلینیک آتش گرفته و به آپارتمانهای پایین واحد ما هم سرایت کرده میدانستم که کپسولهای اکسیژن در نزدیکی آتش قرار دارند و هر لحظه قرار است که منفجر شود بسرعت به آنسوی خانه رفتم و صدای انفجار با فاصله چند ثانیه یکبار شنیده شد و با هر انفجار صدای جیغ و داد و شکستن دهها شیشه و پنجره شنیده میشد. بعد از دقایقی دود همه واحدمان را گرفت و همه جا تاریک شد و من و دخترم ماندیم و فقط با فریاد کمک میخواستیم که بعد از مدتی یکی از نیروهای آتشنشانی ما را نجات داد. وی در ادامه تصریح میکند: همه میگویند اینجا کلینیک بود اما ما از طبقه بالا فعالیتهای این مجموعه را میدیدیم روزی حداقل 5 عمل جراحی میکردند و عکسبرداری هستهای انجام میدادند. دیشب به ما گفتند که بهخاطر پخش شدن رادیواکتیو ناشی از مجموعه عکسبرداری مراقب باشیم و بسرعت از اینجا رفتیم. اما کاش قبل از این حادثه یکی از این مسئولان مجموعه درمانی به حرف ما گوش میکرد و کپسولها را در جایی ناامن نمیگذاشت که حالا شاهد این اتفاق ناخوشایند باشیم و نزدیک به 20 نفر قربانی شوند.
دختر جوانی که ساکن واحد دیگری بود نیز میگوید: وقتی صدای انفجار آمد به داخل راهرو آمدم تا فرار کنم اما وقتی پایین را نگاه کردم فقط دود دیدم و شعلههای قرمز به هم پیوسته برگشتم که به پشت بام بروم اما همه جا تاریک بود و دود غلیظی که مانع حرکتم شده بود به همین خاطر برگشتم و به اتاق انتهای سالن رفتم و سرم را از پنجره بیرون بردم و کمک خواستم که حدوداً نیمساعت بعد یکی از مأموران آتشنشانی نجاتم داد.
معاون وزیر راه و شهرسازی در گفتوگو با «ایران» اعلام کرد
5 میلیون خانه در انتظار نوسازی
وام نوسازی بافت فرسوده ۳۵۰ میلیون تومان شد
نوسازی بافتهای فرسوده از سال 92 برنامه اصلی دولت در بخش مسکن بود و دلیل آن نیز برخوردار بودن این بافتها از امکانات زیربنایی است. چون تجربه مسکن مهر نشان داد هزینه ساخت مسکن در خارج از محدوده شهرها، بهخاطر تأمین شبکههای زیرساختی، چند برابر میشود.
7 و 8
7 و 8
ابلاغ محدودیتهای کرونایی به 13 استان ازجمله تهران
معاون کل وزارت بهداشت، از ابلاغ اعمال محدودیتهای کرونایی به استانداران 13 استان کشور خبر داد.
ایرج حریرچی، در گفتوگو با شبکه خبر، گفت: اقدامات محدودیتی برای مقابله با کرونا به استانداران استانهای خوزستان، سیستان و بلوچستان، هرمزگان، بوشهر، کردستان، فارس، کرمانشاه، آذربایجان شرقی، آذربایجان غربی، خراسان رضوی، کرمان، تهران و البرز ابلاغ شده است. وی افزود: با توجه به احتمالات شیوع بیشتر، برخی اقدامات با دستور رئیس جمهوری اجرایی میشود.
حریرچی گفت: عمده مشکلات ما مراسم جشن، ترحیم و دورهمیها است و همین باعث شیوع بیشتر کرونا شده است. وی افزود: خوزستان یک سوم بستریها و فوتیها را به خود اختصاص میدهد و خواهش ما از مردم رعایت موارد بهداشتی است. حریرچی گفت: تنها با توصیه نمیشود، باید در مواردی اعمال قانون شود.
ایرج حریرچی، در گفتوگو با شبکه خبر، گفت: اقدامات محدودیتی برای مقابله با کرونا به استانداران استانهای خوزستان، سیستان و بلوچستان، هرمزگان، بوشهر، کردستان، فارس، کرمانشاه، آذربایجان شرقی، آذربایجان غربی، خراسان رضوی، کرمان، تهران و البرز ابلاغ شده است. وی افزود: با توجه به احتمالات شیوع بیشتر، برخی اقدامات با دستور رئیس جمهوری اجرایی میشود.
حریرچی گفت: عمده مشکلات ما مراسم جشن، ترحیم و دورهمیها است و همین باعث شیوع بیشتر کرونا شده است. وی افزود: خوزستان یک سوم بستریها و فوتیها را به خود اختصاص میدهد و خواهش ما از مردم رعایت موارد بهداشتی است. حریرچی گفت: تنها با توصیه نمیشود، باید در مواردی اعمال قانون شود.
مشکلات زنان و دختران در روستاهای بم
مامانم را میخواهم شوهر نمیخواهم
ترانه بنی یعقوب
گزارش نویس
«مو نمیخوام عروس بشم، مو فقط میخوام درس بخونم.» دخترک در یکی از روستاهای نزدیک به شهر بم زندگی میکند. 12 ساله است. با همان لهجه غلیظش برایم میگوید که چقدر عاشق مدرسه است و چقدر از ازدواج زودهنگام گریزان. چند روزی ازخودکشیاش با متادون میگذرد. مادر دختر میگوید اگر به بیمارستان نرسیده بود، کارش تمام بود. میگوید دیگرهیچ راهی برای اینکه جلوی عموهایش بایستد برایش نمانده بود.
مسئولان محلی و فعالان حوزه زنان در استان کرمان تلاش میکنند تا داستان خشونت مرگبار دیگری ثبت نشود. میگویند اگر به داد دختر نرسیم ممکن است خبر تلخ دیگری در روزنامهها منتشر شود مگر نه اینکه آن دخترها هم همین قدر بیپناه بودند. همه خبرهای این مدت دوباره توی سرم رژه میرود.
28خرداد ماه بود که ریحانه عامری، دخترجوان کرمانی به دست پدرش به قتل رسید. گفته میشود پدر پیش از این هم سابقه خشونت در خانه را داشته و 3 سال پیش او را جوری کتک زده بود که دست و پای دختر شکسته بود. در نهایت با پرتاب میله آهنی به سر ریحانه، زندگی او پایان یافت. دو حادثه هم به فاصله نزدیکی از این حادثه تلخ رخ داد. دو دختر دیگر هم به قتل رسیدند؛ فاطمه برحی و رومینا اشرفی. فاطمه 19 ساله، 26 خرداد از سوی شوهرش که پسرعموی او هم بود در آبادان به قتل رسید. انگیزه قتل، مسائل ناموسی عنوان شد. قصه رومینای 13 ساله را هم که تقریباً همه میدانند. دختر تالشی اول خرداد ماه امسال قربانی خشم پدر شد. پدر زمانی که دختر در خواب بود با داس گلوی او را برید تا به خیال خودش آبروی رفتهاش را بازگرداند. دختر با مردی 29 ساله از خانه فرار کرده بود و همین هم علت مرگش شد.
برگردیم به داستان دخترک بمی که خانوادهاش از ما میخواهند اسمی از آنها و روستایشان در این گزارش نیاوریم، اما حواسمان به آنها باشد. حواس بهزیستی، کلانتری و هرجا تا بزرگترها دوباره دست روی دختر بلند نکنند. دختری که تنها خواستهاش ادامه تحصیل است.عموها یک بار توی کلانتری تعهد دادهاند کاری به آنها نداشته باشند و بگذارند دخترک درسش را بخواند، اما معمولاً خیلی زود قول و قرارها یادشان میرود.
پدر دختر نه سالی است فوت کرده و حالا عموهای دختر خودشان را سرپرست قانونیاش میدانند. میگویند در منطقهشان رسم نیست از دختر نظرش را درباره ازدواج بپرسند. به قول معروف خودشان میبرند و میدوزند. همین چند روز قبل تا سر حد مرگ کتکش زدند که راضی به ازدواج شود: «به زور میگویند باید عروس بشی. خواستگارم چوپانه عین شوهر خواهرم. هرشغلی هم که داشت دوست ندارم عروس بشم. مدرسه را دوست دارم.» عاشق ریاضی است و با اینکه فاصله مدرسه تا روستایشان زیاد است با راه و مسافت زیاد مشکلی ندارد. تصویر دخترک با آن لباس صورتی روی تخت بیمارستان یادم میآید. میپرسم چرا این کار را کردی؟ با خجالت زیاد میگوید: «مو نمی خوام عروس بشم همین.»
خواهرش را هم در 14 سالگی شوهر دادند و الان سالی یک بار پیششان میآید، شوهرش چوپان است. دخترک حالا فرزندی یک سال و نیمه دارد: «نمیخوام از مامانم دور شم نمیخوام، فقط میخوام بمونم و درس بخونم. کلاس ششم میرم.»
مادر دخترک با گریه حرف میزند. مدام التماس میکند، حرف هایش را به همه بگویم. سه فرزند دارد. دختر اولش را که در کودکی شوهر داد انگار تکهای از وجودش را کندند.
«خانم بچه بود با یکی از فامیلها ازدواج کرد. من بابت عروس کردن این دختر چقدر عذاب وجدان دارم به زور ازدواج کرد. الان هم در یک روستایی نزدیک جیرفت زندگی میکند، اصلاً خبرش را هم نداریم. همهاش میگم آن دنیا میافتم توی آتش جهنم. شوهرش 28 ساله است. شهر ماهان چوپانی میکنه. همیشه به برادر شوهرهایم میگم چرا با بچهها این طوری رفتار میکنین. الان هم سر همین موضوع عموهایش کتکش میزنند برای اینکه راضی به ازدواج شود. گفت خودم را میکشم که دیگر از این اتفاقها نیفته. خودم بچهام را بردم بیمارستان به من گفت مامان بگذار من یه کم بزرگ بشم. بدونم شوهر چی هست، بچه چی هست. 18 سالم که شد اون موقع شوهر کنم.»
یاد سهیلا میافتم که به کمک خیران از ازدواج در 8 سالگی نجات یافت. دخترک 8 ساله افغان در یکی از کورههای آجرپزی قیام دشت زندگی میکند. سهیلا وقتی 5 ساله بود، پدرش قرار ازدواجش را گذاشت. برای نجات از یک گرفتاری بزرگ 20میلیون شیربها گرفت و قول دخترش را داد برای زندگی با پسر یکی از بستگان. پسر 11سالهای که در همان کوره کارگری میکند. بعد از چاپ گزارش نیکوکاران پیشقدم شدند و در تماس با ما گفتند که زندگی دخترک را تغییر خواهند داد. آیا زندگی دخترک اهل بم هم تغییر خواهد کرد؟
ناخودآگاه تصویر رعنا جلوی چشمانم میآید. رعنا با صورت سوختهاش. شش سال پیش همراه مادرش سمیه قربانی اسیدپاشی شدند. سمیه مادر رعنا 6 سال پیش به خاطر گسترش عفونت ریه ناشی از اسیدپاشی درگذشت. ۴ سال سخت بعد از حادثه را تاب آورد و در نهایت تسلیم آن همه درد و رنج شد. رعنا ماند با چشمی که نداشت و سر و صورتی که اسید بر آنها آثاری پاک نشدنی گذاشته. رعنا و نازنین خواهرش هم در روستای همت آباد در نزدیکی بم زندگی میکنند. راستی رعنا و نازنین چه میکنند؟ آیا اگر کسی سراغشان میرفت آیا اگر این طور رها نمیشدند این اتفاق برایشان میافتاد؟
طیبه عباسلو، مدیر دفتر تسهیلگری و توسعه محلی که در یکی از حاشیههای شهر کرمان واقع شده وضعیت دخترک را پیگیری میکند: «پدر بزرگ و عمو اکنون خود را ولی قهری دختر میدانند. من با مادر و دختر صحبت کردم که اگر باز هم آزار و اذیت دیدند به ما اطلاع دهند تا از طریق اورژانس اجتماعی مداخله کنیم. متأسفانه خیلی از ساکنان آنجا از وجود اورژانس اجتماعی و دیگر کمک ها بیخبرند. من بهعنوان یک فعال حوزه زنان در این مسأله مداخله کردم تا خدای نکرده ریحانه دیگری سرخط خبرها نشود. ازدواج کودکان در شهرهای دورافتاده استان هم خیلی رواج دارد. در شهرستان بم هم ازدواج اجباری دختران رایج است و خانوادهها هنوز برای بچهها تصمیم میگیرند که در چه سنی و با چه کسی ازدواج کنند و همینها باعث تولید خشونت میشود.»
او درباره مسائل شهرستانهای دورافتاده استان کرمان برایم بیشتر میگوید: «شهرهای جنوبی و شرقی استان کرمان که به سیستان و بلوچستان نزدیک اند خیلی تحت تأثیر فرهنگ آن منطقهاند. از آنجا که در آن مناطق ازدواج زودهنگام رواج دارد. این فرهنگ دقیقاً به این منطقه هم رسیده و از آنجا که تعصبهای جنسیتی هم در این مناطق پررنگ است زن را جنس دوم میدانند. دقیقاً این تفکر در اینجا هم رواج یافته. در مدرسه، خانواده و جامعه به زنان اجازه فکر کردن داده نمیشود.»
بهگفته او کرمان دوازده منطقه حاشیهای دارد و هرکدام از این حاشیهها مسائل و مشکلات متفاوتی دارند. مثلاً در حاشیه شمالی کرمان خرده فروشی مواد مخدر، مشروب و پایین آمدن سن مصرف مطرح است اما در حوزه خانواده و حوزه زنان مهمترین مشکل مسأله طلاق عاطفی است. چون اینجا زنان کمتر تن به طلاق رسمی میدهند. طلاق اصلاً به لحاظ فرهنگی پذیرفته نیست و برخی زنان نمیدانند برای طلاق رسمی چطور اقدام کنند. حتی درگیریهای زیادی بین زوجین در کلانتریها گزارش میشود اما طلاق رسمی کمتر اتفاق میافتد. اما در حاشیه جنوبی عکس این اتفاق ها میافتد و مسائل متفاوتی دارند مثل کارتن خوابی، روسپی گری و دختران فراری یعنی حاشیهها هم مسائل متفاوتی دارند.
سهیلا توانست لباس عروسی را از تن در بیاورد و کوله مدرسه بردارد همان آرزویی که دخترک و مادرش دارند، اینکه دختر بتواند بیدردسر به درسش ادامه دهد و روزی که برایش مناسب است به ازدواج فکر کند.
خط لوله گوره - جاسک گامی بلند برای شکوفایی سواحل مکران
نفت چراغ اشتغال را در جاسک روشن میکند
پریسا عظیمی
خبرنگار
پروژه خط لوله نفتی گوره - جاسک تنگه هرمز را دور میزند و نفت را از خوزستان به هرمزگان میبرد! این طرح تمرکززدایی را از پایانه نفتی خارک میگیرد و به ایجاد یک پایانه نفتی در منطقه مکران منجر میشود تا امکان پهلو گرفتن نفتکشها در بندر جاسک فراهم شود و کشتیهای حامل نفت ایران از طریق این بندر نیز به آبهای بینالمللی راه پیدا کنند. جاسک را هم به یک بندر صنعتی تبدیل میکند تا در ردیف بندرهای صنعتی چون عسلویه، ماهشهر و بندر امام خمینی قرار بگیرد. این اتفاق چراغ ایجاد اشتغال و کاهش بیکاری را در دل و ذهن جوانان و مسئولان شهر روشن کرده است! حال این سؤال هم از سوی آنها پیش میآید که آیا آنها شانس استخدام در صنایع نفتی بندر جاسک را بهدست میآورند؟ جوانان و شورای شهر جاسک در همین رابطه کمپینی را راهاندازی کردهاند تا بتوانند از فرصت پیش آمده برای رنگین کردن سفره مردم و ایجاد اشتغال برای جوانان تحصیلکرده استفاده کنند.
آغاز پروژه بزرگ
پروژه دور زدن تنگه هرمز و رسیدن نفت خوزستان به هرمزگان از سفر رئیس جمهوری در سال 92 کلید خورد. پیش از ایران هم کشورهای دیگر چون عربستان و امارات سعی کرده بودند تا راه دیگری فارغ از تنگه هرمز را برای صادرات نفتی خود بیابند. حسن روحانی رئیس جمهوری اعتقاد دارد این پروژه هرمزگان را به مرکز مهم صنعتی و اقتصادی در منطقه هرمزگان تبدیل میکند.
جاسک هم نقش ویژهای در میان شهرهای این استان ساحلی پیدا میکند. جاسکیها را هم امیدوار میکند تا سرانجام رنجوری بیکاری را از سر و روی شهر پاک کنند. آمارهای علی اکبر لبافی، رئیس اداره کار و امور اجتماعی هرمزگان نشان میدهد جاسک بالاترین نرخ بیکاری را در هرمزگان دارد. بنابراین کلنگی که وزارت نفت در سال جدید به زمین زد چراغ ایجاد اشتغال در جاسک را هم در دل شهروندان این بندر روشن کرد. طرح گوره - جاسک نه تنها جایگاه ایران را از نظر اقتصادی و امنیتی در بازار انرژی تثبیت میکند بلکه میتواند با انتقال نفت خام غرب کارون به سواحل دریای عمان و با افزایش ظرفیت صادراتی خود در پایانههای نفتی، به بازارهای صادراتی خود در آسیا نزدیکتر شود. حال مردم جاسک میپرسند از این رهگذر چه فایدهای به شهر میزبان میرسد؟ بیشک جاسک با میزبانی این طرح بزرگ آلودگیهای زیست محیطی را چون عسلویه و... به جان خواهد خرید اما آیا ایجاد اشتغال برای آنها میتواند این هزینه را جبران کند یا آنها هم به سرنوشت خیلی از شهرهای صنعتی - نفتی دچار میشوند؟ شهرهایی که در کنار صنایع نفتی و گازی بیشترین تعداد بیکاران را دارند!
صالح صالح پور، یکی از تحصیلکردگان روستای کوه مبارک روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان جاسک است که البته خودش شاغل است اما برای دیگر دوستانش که بعداز پایان تحصیلات دانشگاهی هنوز بیکار ماندهاند ابراز نگرانی میکند. به گفته او پروژه خط لوله نفتی گوره - جاسک میتواند برای اشخاصی مانند دوستان تحصیلکردهاش کارساز باشد اما ظاهراً این طور نیست. او میگوید:«این طرح هیچ مزیتی برای بومیهای منطقه ندارد. زیرا حداقل در روستای ما بالای 50 نفر تحصیلکرده بیکار دارد که تعدادی از آنها رشته تحصیلیشان مرتبط با پروژههای نفتی است اما همچنان بیکار هستند.»
در همین رابطه حسین روشنی، نایب رئیس شورای شهر بندرجاسک هرمزگان درگفتوگو با «ایران» با بیان اینکه افتتاح پروژه خط لوله نفتی گوره - جاسک میتواند بارقه امیدی برای جوانان تحصیلکرده این منطقه محروم باشد، میافزاید: با این اتفاق مهم، منطقه جاسک در آینده نزدیک با ظرفیت های بالقوهای روبهرو خواهد بود که با بالفعل شدن آنها آیندهای بهتر را میتوان در این منطقه کمتر برخوردار پیشبینی کرد. در ابتدای این کار خوشبین بودیم که این پروژه تا حد زیادی مشکل اشتغال مخصوصاً اشتغال جوانان را مرتفع خواهد کرد. انتظارات مردم جاسک از این پروژه حداقل در بعد اجتماعی، جذب جوانان به کار و اشتغالزایی برای آنان است.
البته استفاده از نیروهای غیربومی تنها به طرحهای نفتی و صنعتی برنمیگردد. بسیاری از پروژههای معدنی یا سدسازی هم ترجیح میدهند از نیروهای غیربومی استفاده کنند. این موضوع بارها به اعتراض جوامع محلی منجر شده است. آنها اعتقاد دارند که میزبانی از یک طرح صنعتی هزینههای بسیاری برای شهر به وجود میآورد بنابراین انتظار دارند که تنها میزبان بخش نامطلوب طرحهای صنعتی نباشند! اما هنوز کسی این سؤال را پاسخ نداده است که چرا مجریان بیشتر پروژهها ترجیح میدهند از نیروهای غیربومی استفاده کنند؟ این مسأله برای مثال بومیان شهرهای مختلف بوشهر چون عسلویه را هم اذیت میکند. خوزستان هم با چنین مشکلی رو به رو است!
نایب رئیس شورای شهر بندرجاسک هرمزگان خاطرنشان میکند: تعداد جوانان تحصیلکردهای که بتوانند در این پروژه مشغول به کار شوند کم نیست. اما این مهم تا الان اتفاق نیفتاده و بهنظر بنده برای شهرستان جاسک که با این پروژه بهعنوان یک منطقه استراتژیکی شناخته میشود، خیلی خوشایند نیست.
روشنی ادامه میدهد: با کمک جوانان و فعالان فرهنگی و همچنین اعضای شورای شهر قرار است کمپینی راهاندازی کنیم و در آن از مسئولان عالی رتبه استان بخواهیم که از نیروهای بومی استفاده شود تا هم اشتغالزایی صورت گیرد و هم بیکاری کاهش یابد که امیدواریم به نتیجه برسد.
درهمین حال احمد گمتیلی، معاون سیاسی اجتماعی فرماندار جاسک هم دراین باره به خبرنگار ما میگوید: بهنظر من پروژه خط لوله نفتی گوره - جاسک تا زمانی که به بهرهبرداری کامل نرسد تأثیر چندانی در اشتغالزایی و رفع مشکلات در مناطق محروم جاسک نمیتواند داشته باشد.
وی میافزاید: باید کمی صبر و حوصله کرد تا این طرح به نتیجه نهایی و بهرهبرداری برسد، آن موقع قطعاً از نیروهای بومی منطقه هم استفاده خواهد شد و شاهد مرتفع شدن مشکل بیکاری این شهرستان بندری خواهیم بود.
عبدالحمید سعدینی، مشاور و نماینده استاندار در امور توسعه سواحل مکران هم در خصوص اهمیت این پروژه در بحث اشتغال جاسک، معتقد است، این پروژه در مرحله اجرایی است که تا حدودی برای برخی ایجاد اشتغال کرده و حتی موجب رونق یک سری از مشاغل نیز شده اما اینکه بگوییم از همین ابتدا مشکل اشتغال منطقه رفع خواهد شد کمی زود است، زیرا اشتغالزایی این طرح در درازمدت اتفاق خواهد افتاد.
وی تصریح میکند: زمانی که پروژه به بهرهبرداری برسد قطعاً نیروهای بیشتری جذب خواهد کرد و میتوان امید داشت که جوانان تحصیلکرده زیادی که در استان در رشتههای مرتبط با این طرح بیکار مانده اند؛ مشغول به کار شوند. بنابراین این پروژه برای مردم منطقه فرصت درآمدزایی در بلندمدت خواهد داشت.
این نگاه و تجربههای شهرهای دیگر، باعث شده تا جاسکیها به فکر ایجاد کمپینی برای استخدام شهروندان خود در پروژه لوله گوره - جاسک شوند. آنها میخواهند که سهمی در ساختن پروژه بزرگی که بازار ایران را به بازار بزرگ صادراتی جهان وصل میکند داشته باشند. مجریان این پروژه باید به یک مسأله دیگر هم توجه کنند و آن تبدیل شهرهای صنعتی به شهرهای خوابگاهی برای پروژههای صنعتی و شهری است که باعث بروز حاشیهها و بحران اجتماعی میشود. این اتفاق در تبدیل بندرعباس به یک شهر صنعتی افتاد. باید امیدوار بود این بار تبدیل یک شهر بندری به بندری صنعتی، فرصت را برای شهروندان آن به وجود آورد و آنها در حسرت استخدام در صنایع نفتی دیوار به دیوار خانهشان نباشند. این اتفاق میتواند در آینده از بحران اجتماعی در مناطق صنعتی که برخی از استانها از جمله خوزستان با آن درگیر است جلوگیری کند.
خبرنگار
پروژه خط لوله نفتی گوره - جاسک تنگه هرمز را دور میزند و نفت را از خوزستان به هرمزگان میبرد! این طرح تمرکززدایی را از پایانه نفتی خارک میگیرد و به ایجاد یک پایانه نفتی در منطقه مکران منجر میشود تا امکان پهلو گرفتن نفتکشها در بندر جاسک فراهم شود و کشتیهای حامل نفت ایران از طریق این بندر نیز به آبهای بینالمللی راه پیدا کنند. جاسک را هم به یک بندر صنعتی تبدیل میکند تا در ردیف بندرهای صنعتی چون عسلویه، ماهشهر و بندر امام خمینی قرار بگیرد. این اتفاق چراغ ایجاد اشتغال و کاهش بیکاری را در دل و ذهن جوانان و مسئولان شهر روشن کرده است! حال این سؤال هم از سوی آنها پیش میآید که آیا آنها شانس استخدام در صنایع نفتی بندر جاسک را بهدست میآورند؟ جوانان و شورای شهر جاسک در همین رابطه کمپینی را راهاندازی کردهاند تا بتوانند از فرصت پیش آمده برای رنگین کردن سفره مردم و ایجاد اشتغال برای جوانان تحصیلکرده استفاده کنند.
آغاز پروژه بزرگ
پروژه دور زدن تنگه هرمز و رسیدن نفت خوزستان به هرمزگان از سفر رئیس جمهوری در سال 92 کلید خورد. پیش از ایران هم کشورهای دیگر چون عربستان و امارات سعی کرده بودند تا راه دیگری فارغ از تنگه هرمز را برای صادرات نفتی خود بیابند. حسن روحانی رئیس جمهوری اعتقاد دارد این پروژه هرمزگان را به مرکز مهم صنعتی و اقتصادی در منطقه هرمزگان تبدیل میکند.
جاسک هم نقش ویژهای در میان شهرهای این استان ساحلی پیدا میکند. جاسکیها را هم امیدوار میکند تا سرانجام رنجوری بیکاری را از سر و روی شهر پاک کنند. آمارهای علی اکبر لبافی، رئیس اداره کار و امور اجتماعی هرمزگان نشان میدهد جاسک بالاترین نرخ بیکاری را در هرمزگان دارد. بنابراین کلنگی که وزارت نفت در سال جدید به زمین زد چراغ ایجاد اشتغال در جاسک را هم در دل شهروندان این بندر روشن کرد. طرح گوره - جاسک نه تنها جایگاه ایران را از نظر اقتصادی و امنیتی در بازار انرژی تثبیت میکند بلکه میتواند با انتقال نفت خام غرب کارون به سواحل دریای عمان و با افزایش ظرفیت صادراتی خود در پایانههای نفتی، به بازارهای صادراتی خود در آسیا نزدیکتر شود. حال مردم جاسک میپرسند از این رهگذر چه فایدهای به شهر میزبان میرسد؟ بیشک جاسک با میزبانی این طرح بزرگ آلودگیهای زیست محیطی را چون عسلویه و... به جان خواهد خرید اما آیا ایجاد اشتغال برای آنها میتواند این هزینه را جبران کند یا آنها هم به سرنوشت خیلی از شهرهای صنعتی - نفتی دچار میشوند؟ شهرهایی که در کنار صنایع نفتی و گازی بیشترین تعداد بیکاران را دارند!
صالح صالح پور، یکی از تحصیلکردگان روستای کوه مبارک روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان جاسک است که البته خودش شاغل است اما برای دیگر دوستانش که بعداز پایان تحصیلات دانشگاهی هنوز بیکار ماندهاند ابراز نگرانی میکند. به گفته او پروژه خط لوله نفتی گوره - جاسک میتواند برای اشخاصی مانند دوستان تحصیلکردهاش کارساز باشد اما ظاهراً این طور نیست. او میگوید:«این طرح هیچ مزیتی برای بومیهای منطقه ندارد. زیرا حداقل در روستای ما بالای 50 نفر تحصیلکرده بیکار دارد که تعدادی از آنها رشته تحصیلیشان مرتبط با پروژههای نفتی است اما همچنان بیکار هستند.»
در همین رابطه حسین روشنی، نایب رئیس شورای شهر بندرجاسک هرمزگان درگفتوگو با «ایران» با بیان اینکه افتتاح پروژه خط لوله نفتی گوره - جاسک میتواند بارقه امیدی برای جوانان تحصیلکرده این منطقه محروم باشد، میافزاید: با این اتفاق مهم، منطقه جاسک در آینده نزدیک با ظرفیت های بالقوهای روبهرو خواهد بود که با بالفعل شدن آنها آیندهای بهتر را میتوان در این منطقه کمتر برخوردار پیشبینی کرد. در ابتدای این کار خوشبین بودیم که این پروژه تا حد زیادی مشکل اشتغال مخصوصاً اشتغال جوانان را مرتفع خواهد کرد. انتظارات مردم جاسک از این پروژه حداقل در بعد اجتماعی، جذب جوانان به کار و اشتغالزایی برای آنان است.
البته استفاده از نیروهای غیربومی تنها به طرحهای نفتی و صنعتی برنمیگردد. بسیاری از پروژههای معدنی یا سدسازی هم ترجیح میدهند از نیروهای غیربومی استفاده کنند. این موضوع بارها به اعتراض جوامع محلی منجر شده است. آنها اعتقاد دارند که میزبانی از یک طرح صنعتی هزینههای بسیاری برای شهر به وجود میآورد بنابراین انتظار دارند که تنها میزبان بخش نامطلوب طرحهای صنعتی نباشند! اما هنوز کسی این سؤال را پاسخ نداده است که چرا مجریان بیشتر پروژهها ترجیح میدهند از نیروهای غیربومی استفاده کنند؟ این مسأله برای مثال بومیان شهرهای مختلف بوشهر چون عسلویه را هم اذیت میکند. خوزستان هم با چنین مشکلی رو به رو است!
نایب رئیس شورای شهر بندرجاسک هرمزگان خاطرنشان میکند: تعداد جوانان تحصیلکردهای که بتوانند در این پروژه مشغول به کار شوند کم نیست. اما این مهم تا الان اتفاق نیفتاده و بهنظر بنده برای شهرستان جاسک که با این پروژه بهعنوان یک منطقه استراتژیکی شناخته میشود، خیلی خوشایند نیست.
روشنی ادامه میدهد: با کمک جوانان و فعالان فرهنگی و همچنین اعضای شورای شهر قرار است کمپینی راهاندازی کنیم و در آن از مسئولان عالی رتبه استان بخواهیم که از نیروهای بومی استفاده شود تا هم اشتغالزایی صورت گیرد و هم بیکاری کاهش یابد که امیدواریم به نتیجه برسد.
درهمین حال احمد گمتیلی، معاون سیاسی اجتماعی فرماندار جاسک هم دراین باره به خبرنگار ما میگوید: بهنظر من پروژه خط لوله نفتی گوره - جاسک تا زمانی که به بهرهبرداری کامل نرسد تأثیر چندانی در اشتغالزایی و رفع مشکلات در مناطق محروم جاسک نمیتواند داشته باشد.
وی میافزاید: باید کمی صبر و حوصله کرد تا این طرح به نتیجه نهایی و بهرهبرداری برسد، آن موقع قطعاً از نیروهای بومی منطقه هم استفاده خواهد شد و شاهد مرتفع شدن مشکل بیکاری این شهرستان بندری خواهیم بود.
عبدالحمید سعدینی، مشاور و نماینده استاندار در امور توسعه سواحل مکران هم در خصوص اهمیت این پروژه در بحث اشتغال جاسک، معتقد است، این پروژه در مرحله اجرایی است که تا حدودی برای برخی ایجاد اشتغال کرده و حتی موجب رونق یک سری از مشاغل نیز شده اما اینکه بگوییم از همین ابتدا مشکل اشتغال منطقه رفع خواهد شد کمی زود است، زیرا اشتغالزایی این طرح در درازمدت اتفاق خواهد افتاد.
وی تصریح میکند: زمانی که پروژه به بهرهبرداری برسد قطعاً نیروهای بیشتری جذب خواهد کرد و میتوان امید داشت که جوانان تحصیلکرده زیادی که در استان در رشتههای مرتبط با این طرح بیکار مانده اند؛ مشغول به کار شوند. بنابراین این پروژه برای مردم منطقه فرصت درآمدزایی در بلندمدت خواهد داشت.
این نگاه و تجربههای شهرهای دیگر، باعث شده تا جاسکیها به فکر ایجاد کمپینی برای استخدام شهروندان خود در پروژه لوله گوره - جاسک شوند. آنها میخواهند که سهمی در ساختن پروژه بزرگی که بازار ایران را به بازار بزرگ صادراتی جهان وصل میکند داشته باشند. مجریان این پروژه باید به یک مسأله دیگر هم توجه کنند و آن تبدیل شهرهای صنعتی به شهرهای خوابگاهی برای پروژههای صنعتی و شهری است که باعث بروز حاشیهها و بحران اجتماعی میشود. این اتفاق در تبدیل بندرعباس به یک شهر صنعتی افتاد. باید امیدوار بود این بار تبدیل یک شهر بندری به بندری صنعتی، فرصت را برای شهروندان آن به وجود آورد و آنها در حسرت استخدام در صنایع نفتی دیوار به دیوار خانهشان نباشند. این اتفاق میتواند در آینده از بحران اجتماعی در مناطق صنعتی که برخی از استانها از جمله خوزستان با آن درگیر است جلوگیری کند.
«ایران» ازشرایط هنرمندان، دو هفته پس از بازگشایی سالنها و اجرا در شرایط خاص گزارش می دهد
تئاتر نفس میکشد
محسن بوالحسنی
خبرنگار
بعضی از سالنهای نمایش از اول تیرماه بازگشایی شدند و چند نمایش هم که کارشان در ماههای پایانی سال 98 بهدلیل شیوع کرونا متوقف شده بود دوباره روی صحنه رفتند. بازگشایی سالنها، موافقان و مخالفان بسیاری داشت. موافقان بازگشایی عقیده داشتند که نمیشود دسترویدست گذاشت و تا آیندهای نامعلوم تئاتر و فعالیتهای هنری را تعطیل کرد. در رهگذر این تعطیلیها علاوه بر ضررهای معنوی که حوزه تئاتر خواهد خورد ضررهای اقتصادی بیش از پیش دامن هنرمندان و عوامل این حوزه را خواهد گرفت و هیچکس از پس جبران این خسارتها برنخواهد آمد. طرف مخالف اما در شرایطی که ویروس کرونا همچنان درحال تاخت و تاز و تهدید است این بازگشاییها را برخلاف منطق مقابله با این ویروس میدانستند. هر دو طرف این روزها در حال بگو مگو و بحث با یکدیگر هستند. گروههایی که روی صحنه میروند هم البته در شرایط خاصی پا به صحنه میگذارند. سالنها با ظرفیت50درصدی بلیتفروشی میکنند و وضعیت سالنهای کوچک در این بین بهلحاظ اقتصادی بسیار حساستر و خطیرتر است. کارگردانهایی که در این سالنها اجرا میروند معتقدند که مدیران فرهنگی با پرداخت یارانه و حمایتهای مالی در قالب بستههای اقتصادی میتوانند در جبران یا کمکردن این ضرر یاریرسان باشند. با اینحال باید کارگردانهایی را که در چنین روزهایی کار روی صحنه میبرند سدشکنان بازگشایی و حیات مجدد تئاتر دانست که با مشکلات فراوان با عشق به این هنر پا به عرصه گذاشتهاند و باید از آنها حمایت کرد. از طرف دیگر، بسیاری از آنها در گفتوگوهایی که با «ایران» داشتند سالنهای نمایش را جایی امنتر از رستورانها و بازارها و... دانستند که برخی مردم اینروزها بیهیچ نگرانی در آنها حضور پیدا میکنند اما از آمدن به تئاتر و سالنهای هنری هراس دارند. از نمایشهایی که در این شرایط زیر سایه کرونا در حال اجرا هستند میتوان به نمایشهایی که در ادامه میآید اشاره کرد که عواملشان چشمانتظار و منتظر حضور علاقهمندان به تئاتر هستند و دل شان میخواهد این روزها، آنها را تنها نگذارند. بخشی از این نمایشها از این قرار است: «برگشتن» به کارگردانی حسین مسافر آستانه در تماشاخانه سرو، «است» به کارگردانی پرنیا شمس و تهیهکنندگی چهره شناخته شده و جوان سینما و تئاتر کشور یعنی نوید محمدزاده در تئاتر مستقل تهران، «کابوسهای مرد مشکوک» به کارگردانی ملیکا رضی در تماشاخانه سنگلج، «یازده جریحه روح» به کارگردانی فرزاد امینی در تئاتر مستقل تهران، «آگوست در اوسیج کانتی» به کارگردانی میکائیل شهرستانی در سالن شماره یک خانه نمایش مهرگان، «ابر شلوارپوش» علیرضا اخوان در تالار مولوی، «پنهانخانه پنج در» به کارگردانی آرش فلاحتپیشه در سالن اصلی تالار مولوی، «و همیشه پاییز» به کارگردانی مهیار جوادیها در سالن اصلی تالار مولوی، «پسر» به کارگردانی محسن مظاهری در تماشاخانه سیمرغ و «یه گاز کوچولو» بهکارگردانی فقیهه سلطانی در تالار سایه تئاتر.
فقیهه سلطانی، میکائیل شهرستانی، علیرضا اخوان، پرنیا شمس و مهیار جوادیها در گفتوگو با «ایران» از شرایط اجرای تئاتر زیر سایه کرونا میگویند و از دغدغهها، چالشها و انتظارات شان.
سرنوشت گروه ها و تماشاخانه ها به هم گره خورده است
میکائیل شهرستانی از ۲۴ بهمن سال گذشته «آگوست در اوسیج کانتی» را در خانه نمایش مهرگان روی صحنه برد و بعد از مدتی اجرا، این نمایش و این سالن هم بهدلیل شیوع بیماری کرونا کارش به تعطیلی کشید. شهرستانی از بازیگران و کارگردانهای باسابقه حوزه تئاتر است که حالا بعد از بازگشایی سالنهای نمایش از اول تیرماه دوباره نمایش خود را در همین تماشاخانه روی صحنه میبرد و تا 15 تیرماه کار خود را روی صحنه خواهد داشت. این کارگردان در گفتوگو با «ایران» درباره شرایط اجرای دوباره «آگوست در اوسیج کانتی» میگوید: «از جهت حضور تماشاگر، آنچنان راضیکننده نیست. آثار ما که پیشتر از شیوع ویروس کرونا روی صحنه بودند در وضعیت جدید با مشکلات بسیاری روبهرو شدند که بخشی از آن اجتنابناپذیر بود اما بهنظر مسئولیتی که در سیاستگذاریهای کلان باید بهدوش گرفته میشد و کارهایی که باید انجام میشد، آنچنان هموارکننده مسیر و حلال مشکلات نبود. نه به گروههایی که متضرر شدند کمک شایانی شد نه به تماشاخانههای خصوصی که سرنوشت ما دو طرف بههم گره خورده است. در دورهای هم میخواستیم نمایشهایی را بهصورت آنلاین از طریق تیوال پخش کنیم که مشکلاتی پیش آمد و وقتی مشکلات برطرف شد من دیگر صرافتش را نداشتم.» میکائیل شهرستانی از اقداماتی که برای اعتمادسازی و انجام پروتکلهای بهداشتی در گروه و سالن مهرگان انجام شده هم میگوید: «ما برای اعتمادسازی هر کاری از دستمان برمیآمد انجام دادیم و در فضای مجازی حتی ویدئوهایی منتشر کردیم از شرایط انجام پروتکلهای بهداشتی و مراحل ضدعفونی و... بازیگران من در پایان اجرا بهصورت نمادین با ماسک روی صحنه میآیند اما به هر صورت باید به نگرانیهای مردم هم حق داد و تا میتوانیم هم ما و هم مدیران فرهنگی که مسئولیتی در تئاتر دارند باید در جهت اعتمادسازی کارهای بیشتری انجام دهیم که مردم به لحاظ ذهنی در آسایش باشند و دغدغهای بابت مسائل بهداشتی و... نداشته باشند. برای من البته عجیب است که میبینم در بازارها و رستورانها و... جمعیت درون هم موج میزند ولی ما با نصف سالن ظرفیت هم با مشکل روبهروهستیم.» کارگردان «آگوست در اوسیج کانتی» در بخشی از صحبتهای خود از مدیران فرهنگی حوزه تئاتر و علیالخصوص وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی دعوت میکند که به سالنهای تئاتر سری بزنند.
او میگوید: «من از آقای وزیر دعوت میکنم یکبار بیایند و کار را و شرایط را از نزدیک ببینند. همانطور که گفتم خود من هم اول نگران بودم ولی وقتی از نزدیک دیدم که چه وسواسی در بهداشتی کردن سالن و ایمنسازی شرایط وجود دارد خیال من راحت شد. با اینهمه این شرایط بههیچ وجه راضیکننده نیست و نمیدانیم در ادامه چه پیش خواهد آمد و امیدی هم به عملی شدن قولها نداریم. شاید این تاوان ماست که همچنان میخواهیم کار تئاتر انجام بدهیم. چهارماه است ما هیچ هنرجویی در آموزشگاه جذب نکردهایم؛ مسئولان به این فکر میکنند که ما چگونه باید زندگی بگذرانیم و کار هم بکنیم؟» میکائیل شهرستانی در پایان گفتوگویش با «ایران» از آینده تئاتر بعد از کرونا حرف میزند و به آموزش آنلاین و ضرورت آن اشاره میکند و میگوید: «ما همچنان با سختکوشی ادامه میدهیم و از تماشاچیان حرفهای تئاتر دعوت میکنیم که بیایند و کارها را ببینند. برای این نمایش زحمات و هزینههای بسیار و البته متفاوتی شده که توقع داریم جبران شود هم از طریق بلیتفروشی و هم از طریق حمایتهای مسئولان. پیش از کرونا من از طریق مجازی کلاسهایم را اداره میکردم و به کلاسهای حضوری بسنده نمیکردم و از این طریق بیرون از کلاس هم مدام هنرجوها را زیرنظر داشتم که در کار خودمان بهتر باشیم و این شیوه برای آموزش شیوه مناسبی است. اما برای اجرای تئاتر نه؛ تئاتر علیحده از موسیقی و سینما و... است چون در تئاتر باید نفس به نفس با تماشاگر ارتباط داشت و چیزی غیر از این اگر باشد خندهدار به نظر میآید.»
ما سختی ها را تحمل می کنیم
«یک گاز کوچولو» اولین تجربه کارگردانی فقیهه سلطانی بود که پیش از این در نمایشهایی مثل «گذری لوطی هاشم»، «پدر» و «عاشقانهای برای عباس» ایفای نقش کرده است. اجرای «یک بوس کوچولو» که بهمن سال گذشته در سالن سایه اجرا میرفت بهدلیل شیوع بیماری کرونا متوقف شد و بعد از چهارماه تعطیلی جزو اولین نمایشهایی بود که شروع به بلیت فروشی برای اجرا کرد. سلطانی در گفتوگو با «ایران» درباره شرایط جدیدی که اجرای آنها تجربه میکند، میگوید: «ما در حال پیشفروش هستیم و سه روز نخست ما نسبت به ظرفیت نصفشده سالن فروش بدی نبوده و البته نمیدانیم بعد از این پیش فروش خوب چه وضعیتی را در روزهای اجرا تجربه خواهیم کرد.» او در ادامه صحبتهای خود مانند بسیاری دیگر از هنرمندان این حوزه تقاضا و خواسته ای دارد که خیلی زود پای آن را وسط میکشد و دربارهاش میگوید: «چیزی که مشخص است لزوم حمایت مسئولان و مدیران فرهنگی است که باید از تئاترهایی که این روزها با این ظرفیت کم و شرایط خاص اجرا میروند، حمایت داشته باشند. من متوجه این مسأله نمیشوم چرا همیشه بین تئاتر و سینما فرق میگذارند انگار تئاتر فرزندی ناخوانده و ناخواسته است که قیمت بلیت سینما را افزایش میدهند ولی قیمت بلیت تئاتر را تغییری نمیدهند؛ البته منظور من افزایش ناگهانی و زیاد نیست اما به هر صورت، وقتی ما در سالنهای کوچک، این روزها با نصف توان و ظرفیت مخاطبان خود کار را روی صحنه میبریم پس طبیعی است که باید از طرف مدیران بالادستی این حوزه حمایت و نگاهی شود اما چنین اتفاقی آنطور که باید و شاید نیفتاده است یا اگر هم افتاده آنقدر چشمگیر و گرهگشا نیست. همه میدانیم که هزینهها و مخارج زندگی بالا رفته و مردم برای بسیاری از تفریحات خود حتی در این روزها هم هزینه میپردازند اما چرا برای فرهنگ حاضر نیستیم هزینهای بیشتر بپردازیم. آنهم برای هنری مثل تئاتر که واقعاً با خون دل روی پا مانده و پیکری نحیف دارد و در هیچ جای جهان بدون حمایت و دستهای پرمهر دلسوزان و دغدغهمندانش نمیتواند به حیات خود ادامه دهد. همین فرهنگ است که هرچه هزینه پایش کنیم آینده را خواهد ساخت و هرچه هم که داشته باشیم بدون فرهنگ به هیچ دردی نمیخورد.»
کارگردان «یک گاز کوچولو» با اشاره به همدلی بازیگران و عوامل نمایشش در اجرای مجدد این نمایش در روزهای کرونایی میگوید: «همانطور که گفتم ما منفعت مالی نصیبمان نخواهد شد و فروش بلیتهای پیشفروش اگرچه راضیکننده بوده اما مطمئنیم هیچ برگشت مالی برای ما نخواهد داشت و تنها عشق و علاقه من و همکارانم ما را روی صحنه میبرد. باز هم باید به این نکته بیهیچ تعارفی اشاره کنم که متأسفانه آن چیزی که ما از آن بهعنوان مافیای سالنها یاد میکنیم بحثی جدی و مهم است که باید پیگیری شود. ما کار هم داشته باشیم آنقدر باید در صف و پشت در سالن بمانیم که واقعاً ذکرش بسیار طولانی است اما این شغل و البته عشق ماست و نمیتوانیم از آن دست بکشیم اما مصائبی هم که در آن وجود دارد قابل کتمان نیست. کسانی که به حمایت نیاز دارند گروههایی مثل ما هستند نه گروههای دیگری که از همه طرف از آنها حمایت میشوند و هر وقت بخواهند سالن در اختیارشان است؛ و تبلیغات و... آنها همیشه به راه است. سلطانی لزوم توجه به هنرمندان تئاتری را با این جمله پایان میبرد که «من خیلی شفاف میخواهم بگویم انگار جریانی نمیخواهد تئاتر پیش برود و مانع از رشد و پیشرفت آن میشوند. نه تنها نادیده گرفته میشویم بلکه خیلی جاها تحقیر میشویم و چند وقتی است که محدودسازی هنرمندها بیشتر میشود. من از مدیران و مسئولان فرهنگی سؤال میپرسم که عیدی 150هزارتومانی به هنرمندان آیا تحقیر هنرمند نیست؟ نمیدانیم باید چه کنیم و درد دل خود را کجا ببریم. کرونا بیشک در همه ارکان زندگی بشر تأثیر گذاشته و خواهد گذاشت و در حوزههای هنری هم بیشک همینطور خواهد بود. کارهایی که در آینده ساخته میشوند بیشک متأثر از این هستند و چه به لحاظ کیفی و چه به لحاظ کمی و ساختاری تغییراتی بهوجود خواهد آمد یا باید به وجود بیاید. حتی من فکر میکنم شاید کار به جایی برسد که مثلاً صندلیهای بین دو صندلی کلاً از سالن بیرون گذاشته شود و چنین طراحیهای جدیدی را شاهد باشیم. باز هم تأکید میکنم که ما سختیها را تحمل کرده و میکنیم و به آن عادت کردهایم اما واقعاً ادامه این روند به جای خوبی نخواهد رسید.»
معاصر نیستیم اگر بیتفاوت باشیم
علیرضا اخوان بازیگر تئاتری است که سال 98 تصمیم گرفت اولین تجربه خود در قالب کارگردان را با نمایش تکنفره «ابر شلوارپوش» که نمایشی تک بازیگر است و خودش ایفاگر آن است، روی صحنه ببرد. اقبال با اخوان نیز همراه نبود و اجراهایش در سالن مولوی با اوج گرفتن شیوع ویروس کرونا مثل بسیاری از اجراهای دیگر تعطیل شد و او هم چهارماه تقریباً بدون کار خاصی چشم امید به آینده دوخت. حالا بعد از چند ماه، اخوان دوباره «ابر شلوارپوش» خود را از اول تیر روی صحنه میبرد و تجربهای دوبرابر، یعنی علاوه بر کارگردانی، اجرا در شرایط خاص را در پرونده کاری خود میبیند. اخوان درباره شرایط اجرای نمایشش در مولوی میگوید: «به لحاظ بلیتفروشی، با توجه به اینکه سالن مولوی سالن دانشجویی است و بسیاری از دانشجویان این روزها در شهرهای خود زندگی میکنند یا درگیر امتحانات هستند این مسأله در کنار مسأله کرونا دست به دست هم میدهد که بههر صورت به لحاظ زمانی شرایط آنچنان برای حضور مخاطب مناسب نباشد و استقبال هم در حد و اندازههای پیش از کرونا نباشد. از طرف دیگر سقف درآمدی پنجاه درصد است و همه اینها در کنار هم متأسفانه شرایط مناسبی به لحاظ اقتصادی فراهم نمیکند. از سوی دیگر هم واقعاً کمک آنچنانی از گروههای نمایشی، بخصوص گروههایی که این روزها با چنین مشکلاتی کار روی صحنه دارند، نمیشود. البته نمایش من تکبازیگر است و هر شب با پنج نفر میتوانم کار را اجرا ببرم اما گروههایی که پرجمعیت هستند مشکلات بسیار بیشتری دارند. بههر صورت تک تک این آدمها و هنرمندانی که چند ماه هم بیکار بودهاند واقعاً بدون حمایت نمیتوانند انگیزه و قدرتی برای ادامه داشته باشند.»
او درباره احساس خودش از اجرا در چنین روزهایی میگوید: «من پنج شش سال بازیگری کردم و این اولین تجربه کارگردانی من بود که انگار اصلاً پاقدم خوبی برای من نداشت که این طور با چنین اتفاق عجیب و غریبی گره خورد. این اجراها را باید عجیبترین اجراها و اتفاقات تئاتری ایران بدانیم که شاید بجز در دوره جنگ در هیچ دوره دیگری شبیه و نمونهای نداشته است.» او در نهایت از هفته اول اجرای خود در سالن مولوی راضی است و میگوید: «شبهای اول اجرا، واقعاً استقبال خیلی خوب بود و بسیاری از دوستان خودم پشت در ماندند و شرمنده شدم چون صندلی خالی بود اما نمیتوانستیم پذیرش داشته باشیم. اما هفته پیش رو دوره اوج امتحانات دانشجویی است و... نمیدانم چقدر در ادامه راه از کار ما استقبال خواهد شد.» نمایش «ابرشلوار پوش» پوستر تبلیغاتی خودش را هم تغییر داده و یک ماسک به آن اضافه کرده است. اخوان میگوید: «هم من و نمایشم نسبت به اطراف بیتفاوت نیستیم چون اگر بیتفاوت باشیم آدمهای معاصری نیستیم. بهصورت ناخودآگاه یک مفهومی در کار ما بروز پیدا کرده، آنهم از گذشته. در نمایش «ابر شلوارپوش» مردی است که در خانه خود برای همسر مردهاش نمایش اجرا میکند چون بیرون هیچ سالن و امکاناتی نیست و این دقیقاً زندگی ما در چهارماه قرنطینه است. چیزی که به ناخودآگاه در کار از پیش نوشته شده بود و حتی بعضیها متعجب بودند و فکر میکردند کار بازنویسی شده در صورتی که متن هیچ تغییری پیدا نکرده و این را باید یک نوع همزمانی دانست که برای خود من هم عجیب بود. بههر روی ما فقط روی پوستر کار کردیم و یک ماسک اضافه کردیم اما در بطن و متن کار دستی نبردیم و متن همان است که بود و ناخودآگاه نزدیکیهای فراوان با شرایط امروز پیدا کرد و رویکرد و افق دیگری پیش روی خود دید.»
میخواهیم تئاتر را زنده نگهداریم
نمایش «وهمیشه پاییز» به نویسندگی و کارگردانی مهیار جوادیها این روزها در سالن اصلی تالار مولوی روی صحنه میرود و این کارگردان جوان هم سال گذشته تا اجراهایش داشت گرم میشد ویروس کرونا آمد و همه کاسهکوزههایش را در هم شکست و کارش را به تعطیلی کشاند. بعد از چهارماه جوادیها و گروهش با این نمایش دوباره پا به صحنه تالار مولوی گذاشتهاند و دورهای خاص را تجربه میکنند. جوادیها در گفتوگو با «ایران» شرایط اجرای پیش از تعطیلی و امروز را اینطور ترسیم میکند: «ما قبل از کرونا 9 اجرا رفتیم و ترس از شیوع بیشتر کرونا باعث شد که استقبال آنچنانی از کار نشود و در نهایت هم، کارهای نمایشی، سالنهای تئاتر و تمامی فعالیتهای هنری تعطیل شدند و کار ما هم همچنین. قبل در شروع دوره جدید و از طرف تالار پیشنهاد شد کار را دوباره اجرا کنیم و ما پیشنهادشان را بررسی کردیم تا ببینیم شرایط چگونه است. در این بررسیها همه گروه به دلایلی با پذیرش این پیشنهاد موافقت کردند و قرار شد کار را دوباره در سالن اصلی روی صحنه ببریم.» یکی از دغدغههای اصلی هنرمندان و البته اهالی رسانه و منتقدان مخالف با بازگشایی سالنها، حفظ سلامتی تماشاچیان بود. جوادیها درباره این دغدغه و نحوه برخورد آن با چنین چالشی میگوید: «هم برای ما و هم دوستانمان در تالار مولوی، سلامتی تماشاچیان و عوامل کار بسیار مهم بود و برای ما هم مهم و هم قابل احترام و توجه بود و باید هر کاری از دستمان برمیآمد انجام میدادیم تا ضریب اطمینان و اعتماد مردم را بالا ببریم. در کنار این احترام، قصد داشتیم به تئاتر، بهعنوان موجودی زنده هم احترام بگذاریم و نخواهیم آن را فراموش و از زندگی مردم و خودمان حذفش کنیم. پس قبول کردیم که اگر اعتقاد داریم که از پس رعایت پروتکلهای بهداشتی در کنار سالن برمیآییم پس مانعی ندارد که اجرا برویم.» کارگردان «وهمیشه پاییز» درباره میزان بلیتفروشی و شرایط اقتصادی حاکم بر اجرا هم میگوید: «البته که نگران فروش بودیم و ترسیدیم که تماشاچی نیاید اما در چند روز اخیر که اجرا رفتیم با وجود کسانی که مدام غر میزدند و خودشان اجرایی نداشتند و برنامهای هم برای آن نداشتند و به من پیام میزدند که اجرا رفتن در این روزها جنایت است و... از دوستانی دیگر طی این روزها پیامهای تبریک و انرژیهای مثبتی گرفتیم که تبریک میگفتند به خاطر چنین جسارتی. ما بهعنوان یک گروه مستقل به این چالشها لبیک گفتیم اما کاملاً مسلح و با اطمینان صددرصدی در قالب یک تعامل. اگر کسی جایی نمیرود و ترس به آنها اجازه نمیدهد از خانه بیرون بیایند و اضطراب اجازه هیچ فعالیتی را به آنها نمیدهد واقعاً قابل درک هستند. اما کسانی که به زندگی عادی خود برگشتهاند و به جاهای شلوغتری مثل رستورانها و... میروند بعید میدانم تئاتر برایشان جای خطرناکتری باشد آنهم زمانی که در سالنهای نمایش آدمهایی هستند که دغدغه سلامتی میهمانهای خود را دارند و حاضر نیستند کوچکترین اتفاق ناخوشایندی برای آنها بیفتد.» او در پاسخ به این سؤال که این تجربه برای کارگردان جوانی مثل او چه درسی داشته و دارد میگوید: «ما زندگیمان را نمیتوانیم از تئاتر جدا کنیم همانطور که هیچ هنرمندی نمیتواند زندگی هنریاش را از شکلی به شکلی دیگر تغییر دهد. ما نیامدهایم که برویم یا تئاتر برایمان شغل و کار دوم باشد. کسانی مثل من و اصولاً تمامی اهل تئاتر، تمام زندگیشان همین است و بس. در روزهای خوب با تئاتر بودیم و در روزهای بد و تلخ و پردلهره هم کنار او خواهیم ماند و نمیگذاریم تئاتر روزهای تنهاتر از آنچه امروز تجربه میکند را تجربه کند. انتظار ما از مسئولان فرهنگی این است که حداقل این روزها به سالنهای نمایش بیایند و ما آنها را ببینیم که متوجه هستند ما در چه شرایطی مشغول کار کردن هستیم و این حضور آنها بدون شک به ما دلگرمی میدهد و متوجه این میکند که کسانی هم به فکر ما هستند و ما را میبینند و فقط چشم و نگاهشان به گروههای بزرگ و افراد شناخته شده و مشهور نیست.»
دستروی دست نگذاریم
پرنیا شمس کارگردانی است که نوید محمدزاده تهیهکنندگی اولین کارش یعنی «است» را بهعهده دارد و گویا کارگردانهای کار اولی در اولین تجربه خودشان، آنچنان خوشیمن نبودند و تلاقیشان با کرونا کارشان را کمی پیچیده کرد. با اینهمه شمس از جمله کارگردانهایی بود که «است» خودش را در دوران بازگشایی روی صحنه برد و چند روزی است در تئاتر مستقل تهران اجرا میرود. این کارگردان در گفتوگو با «ایران» درباره تجربه اجرا در چنین وضعیتی میگوید: «راستش روزهای اول کمی ترسناک بود و زمان شروع خیلی نمیدانستیم چه اتفاقی میافتد اما روزهای اول سالن پر شد و خوشحال شدیم و کمی که گذشت دوباره تعداد تماشاچیها افول کرد و به نظر میرسد دوباره در حال بهتر شدن است و امیدواریم این اتفاق بیفتد و مردم بیشتر از کارها استقبال کنند.» او با اشاره به رعایت دقیق پروتکلهای بهداشتی در زمان اجرا میگوید: «همه پروتکلهای بهداشتی چه از طرف سالن، چه از طرف ما و چه از طرف تماشاچیها بهصورت کامل رعایت میشود و ما هم تمام توان خود را گذاشتهایم تا جایی که ممکن است کار را در محیطی امن و مطمئن اجرا کنیم که هم خیال خودمان راحت باشد و هم تماشاگری که در این روزهای خاص پا به سالن میگذارد. بازیگران و عوامل هم همانطور که گفتم بسیار مواظب هستند که فاصلهها را به شکل درست رعایت کنند و این فاصله را با تماشاچی هم چه قبل و چه بعد از اجرا حفظ میکنند و این کاری است که از دست ما برمیآید.» این کارگردان با اشاره به برنامههایی که برای اجراهای بینالمللی داشتند و بهدلیل شیوع بیماری کرونا در جهان لغو شد میگوید: «واقعاً آینده قابل پیشبینی نیست. قبل از این اتفاق ما برنامههای زیادی داشتیم و قرار بود اجراهای بینالمللی داشته باشیم و کار بعدی را میخواستیم شروع کنیم. این چند ماه وقفه افتاد اما نمیتوانستیم دستروی دست بگذاریم تا ببینیم چه اتفاقی میافتد. این تجربه جدید و عجیبی است و ضمن این کار، کار دوم را هم تمرین میکنیم و میخواهیم شروع کنیم و نمیخواهیم منتظر آینده باشیم.» شمس در پاسخ به سؤالی درباره چگونگی شروع و همکاریاش با نوید محمدزاده میگوید: «آقای محمدزاده داور جشنواره دانشجویی بودند که ما آنجا اجرا رفتیم و شنیدم که میخواهند از بعضی کارهایی که دوست دارند در قالب تهیهکننده حمایت کنند. من هم صحبت کردم و با توجه به علاقهای که به کار ما داشتند لطف کردند و تهیهکنندگی کار را به عهده گرفتند. بعدها یک جلسه سر تمرین حاضر شدند و نکتههایی گفتند اما اینکه در کار دخالتی داشته باشند و اعمال نظر جدی کنند؛ خیر. »
دولت برای واگذاری 50 هزار میلیارد تومان اموال خود، چه راهکارهایی دارد؟
وقتی زنگ واگذاری به صدا در می آید
آیسان تنها
روزنامه نگار
شاید هیچ سالی مانند امسال موضوع واگذاری برای دولت با اهمیت نبوده است. به نظر میآید که خصوصیسازی با حداکثر سرعت دارد طی میشود. رئیس جمهوری به مناسبتهای مختلف موضوع واگذاری حتی واگذاری معادن بزرگ را به میان میکشد و از مسئولان میخواهد که امر واگذاری را جدی بگیرند. شاید بههمین خاطر است که در سال 1398 طبق اعلام سازمان خصوصی سازی، ارزش 11 قلم واگذاری در آن سال که بالغ بر 3 هزار و 200 میلیارد تومان میشود تقریباً با واگذاری اقلام بیش از 50 سال گذشته برابری میکند. یا آن طور که آمار بورس نشان میدهد، میزان ارزش بازار بورس در روز گذشته به بیش از 6 هزار میلیارد تومان رسید که نسبت به آخرین روز سال 98 که حدود یک هزار و 800 هزار میلیارد تومان بود تقریباً 3برابر شده است. یعنی در کمتر از 5 ماه ارزش بازار بورس کشور حدود 3 برابر شده است.مهمترین اتفاقاتی را که در امر واگذاریها رخ داد میتوان واگذاری سهام ایرانخودرو در سال 97، پالایشگاه لاوان در سال 98 و نیز هلدینگ خلیج فارس در همان سال ذکر کرد. شاید اموال دولتی که رقم آن را 3 سال پیش وزیر اقتصاد 7هزار میلیارد تومان برآورد کرده بود، اکنون بهعنوان یکی از منابع قابل اتکای دولت برای جبران کسری بودجه، به حساب میآید. اخیراً نیز محمدباقر نوبخت، رئیس سازمان برنامه و بودجه از اموال دولتی به همراه اوراق و مالیات بهعنوان منابعی برای جایگزینی نفت در بودجه یاد کرده است. با این حال برخی نگرانیها درباره تحقق این منابع وجود دارد.
به گزارش «ایران»، 7 هزار میلیارد تومان اموال دولتی، منابع قابل توجهی است که در نگاه اول میتواند نگرانیها درباره کاهش منابع حاصل از فروش نفت را برطرف کند. با این حال کالبدشکافی آنچه در قالب اموال دولتی میتواند به منابع نقدی برای جبران هزینههای دولت تبدیل شود، نشان میدهد که این فرآیند چندان هم آسان نیست. دولت در سالهای گذشته برای ساماندهی اموال دولتی خود دفتری با عنوان «دفتر اموال دولتی و اوراق بهادار» تشکیل داد. در ابتدا قرار بر این بود که اموال دولتی نه صرفاً برای فروش بلکه در جهت مولدسازی به کار روند. به این ترتیب که اگر اموالی قابلیت ورود به چرخه اقتصاد را داشته باشند، یا املاکی باشند که بتوان با ورود بخش خصوصی، چراغهای آن را روشن کرد، مولدسازی آنها به فروش یا واگذاری آنها اولویت داشته باشد. با این حال بررسیها حاکی از آن است که با توجه به شرایط سخت اقتصادی در سنوات گذشته مولدسازی آنگونه که انتظار میرفت صورت نگرفته است. در عین حال گزارشها حاکی از آن است که اموال نیز به میزانی که انتظار میرفت به فروش نرسیده است. سؤال این است که چرا؟
7000 میلیارد تومان اموال دولتی چیستند؟
یک بخش به اسم انفال وجود دارد که شامل فضاهای سبز، پارکها و فضاهایی میشود که برای خدمات عمومی اختصاص پیدا کرده است. همچنین بخشی دیگر شامل مناطقی میشود که در حفاظت محیط زیست هستند. زمینهای کشاورزی هم هستند که در اختیار سازمان جنگلهاست و جزو منابع طبیعی محسوب میشوند. منابع طبیعی دو نوع هستند. منابع غیرقابل واگذاری مثل جنگلها و مراتع و.... همچنین بخش دیگر که شامل اموال میشود. اموال کاربریهای مشخصی دارند مثلاً مسکونی، مذهبی، بهداشتی تربیتی، رفاهی، ورزشی، تجاری و ... هستند. بنابر آنچه گفته شد لزوماً همه این اموال قابل بهرهبرداری نیستند ولی طبق گفته فرهاد دژپسند اگر دولت بتواند حداقل 20 درصد از این اموال و املاک را برای خود اهرم کند میتواند به منابع قابل توجهی دست یابد.
ضرورت تسریع واگذاری اموال دولتی
واگذاری اموال دولتی مورد توجه و تأکید رئیسجمهوری نیز قرار گرفته است. چندی پیش حسن روحانی با بیان اینکه واگذاری داراییهای غیرضرور دولتی بهعنوان گامی مؤثر برای تبدیل سرمایههای راکد به مولد، طی سالهای گذشته متوقف مانده و موجب انباشت ثروت غیرمؤثر در دست دستگاههای دولتی، عمومی و خصولتی شده است، افزود: آزادسازی این اموال در راستای سیاستهایی که دولت را از بنگاهداری رها کند، اقدامی ماندگار، سازنده و مؤثر در تقویت بنیه اقتصادی و توسعه پایدار کشور است. دولت باید با تسریع در عملیاتی کردن برنامههای واگذاری داراییهای غیرضرور در دستگاههای تحت مسئولیت خود، نظیر بانکها و وزارتخانهها و دیگر دستگاههای اجرایی، دستگاههای عمومی و حاکمیتی دیگر را هم که وابستگی مستقیم به دولت ندارند، ترغیب کند بر اساس همین رویه عمل کنند.
روحانی از وزیر اقتصاد خواست سریعتر طرحهای پیشنهادی خود برای عملیاتی شدن برنامه واگذاری داراییهای غیرضرور دستگاههای دولتی را جهت تصویب به دولت ارائه کند تا با اجرای آن در دستگاههای تحت مسئولیت دولت، دیگر دستگاههای حاکمیتی، عمومی و خصولتی نیز ترغیب به واگذاری و تبدیل اموال غیرضرور و راکد خود به داراییهای مولد شوند و این اقدام بهعنوان جریانی فراگیر در تمام دستگاههای حاکمیتی مورد توجه قرار گیرد. تأکید رئیس جمهوری بر واگذاری اموال مازاد دولتی در حالی صورت میگیرد، که طبق بودجه سالجاری دولت باید بتواند نزدیک به 50 هزار میلیارد تومان از اموال خود را واگذار کند. گرچه با گذر سه ماه از سالجاری هنوز گزارشی از نحوه تحقق ارقام پیشبینی شده برای فروش اموال مازاد دولتی ارائه نشده است، با این حال برخی شواهد حاکی از آن است که در این زمینه توفیق چندانی به دست نیامده است. فرهاد دژپسند، وزیر اقتصاد چندی پیش با اشاره به اینکه امسال بحث فروش اموال مازاد بانکها مطرح بوده اما آنها اعلام کردند تاکنون تنها ۱۰ درصد تقاضا برای اموال مازاد آنها وجود داشته است از بخش خصوصی خواسته است که نسبت به خرید این اموال اقدام کنند. پیشبینیها بر این است که احتمالاً استقبال از اموال دولتی نیز در همین سطح صورت گرفته باشد.
چرا اموال فروش نمیروند؟
چندی پیش علی سعدوندی، کارشناس اقتصادی به این سؤال چنین پاسخ داده بود: بازار مسکن در رکود است. و وقتی بازار مسکن دچار مشکل تقاضا باشد و دولت هم برای تأمین منابع خود ناگزیر به واگذاری اموال دولتی باشد این خطر وجود دارد که دست برنده در این معاملات با خریدار باشد نه دولت. در این صورت دولت باید حداقل به ارزش ۲۰۰ هزار میلیارد تومان از اموالش را بفروشد تا ۵۰ هزار میلیارد تومان درآمد کسب کند. نبودن مشتری برای فروش اموال و در عین حال رکود حاکم بر بازار مسکن از مهمترین عوامل عدم توفیق در واگذاری اموال دولتی است.
سعدوندی البته به دولت پیشنهاد کرده است که به سوی مدیریت واحد و متمرکز برای اموال دولت برود. به گفته وی، در حال حاضر و با وجود سامانه «سادا»، بخش اصلی اموال دولت در اختیار دستگاههای اجرایی است و دولت آمار صحیحی از تعداد، ارزش و نحوه کاربری آن ندارد. این در حالی است که جریان درآمدی حاصله در اختیار دولت (و نه دستگاه اجرایی) قرار خواهد گرفت. بنابراین دستگاههای اجرایی تمایلی به اعلام و ثبت اموال و داراییهای خود در سامانه «سادا» نداشته و انگیزهای برای مشارکت در فرآیند ایجاد جریان درآمدی از آن محل ندارند. راه حل صحیح این مسأله ایجاد یک نهاد مستقل، دارای توانایی اقتصادی و مالی و اختیارات کافی برای مدیریت واحد اموال دولت و ایجاد جریان درآمدی از آن محل است.
راهکار چیست؟
رئیس جمهوری چندی پیش با اشاره به سیاستهای دولت برای تحکیم و تعمیق بازار سرمایه اظهار کرد: وزارت اقتصاد باید موضوع واگذاری داراییهای غیرضرور دستگاههای دولتی و نهادهای عمومی در بازار سرمایه را پیگیری کند تا این واگذاریهای سریعتر انجام شود. همچنین موضوع راهاندازی بورس املاک که اخیراً در جلسه ستاد هماهنگی اقتصادی دولت مورد بحث قرار گرفته نیز باید با سرعت و قوت و بدون فوت وقت پیگیری و اجرایی شود.
به این ترتیب آنگونه که از سخنان رئیس جمهوری نیز بر میآید با توجه به تجربه واگذاری صندوق واسطهگری مالی یکم (سهامهای باقی مانده دولت در بانکهای تجارت، ملت، صادرات و بیمههای البرز و اتکایی که وزارت اقتصاد به نمایندگی از دولت مطابق با شرایط و قوانینی اقدام به واگذاری آن با ۲۰درصد تخفیف کرد)، احتمال میرود که گزینه واگذاری آن بخش از اموال دولتی که قابلیت ارائه در بورس را دارند، برای دولت جذاب باشد. در این زمینه پیشتر علی قنبری، اقتصاددان نیز اظهار کرد: با توجه به تحریمهای اقتصادی، شیوع ویروس کرونا و خسارت های اقتصادی آن، کاهش درآمدهای دولت و کسری بودجه یکی از اقدامات مؤثر و مناسب در این زمینه خصوصیسازی و فروش اموال و سهام شرکتهای دولتی است که میتواند برای جبران کسری بودجه، نقدینگی شرکتهای دولتی و توسعه اقتصادی کشور مؤثر باشد. وی ادامه داد: بنابراین، اگر بهدنبال تولید و جهش اقتصادی هستیم، باید یک بخش خصوصی کارآمد را تقویت کنیم و دولت به یک دولت کوچک تبدیل شود و تنها وظیفه نظارت داشته باشد. هرچه بخش خصوصی را در این زمینه تقویت کنیم، موجب توسعه اقتصادی خواهد شد به شرط اینکه دولت بر واگذاری اموال خود نظارت داشته باشد تا موجب فساد و رانت نشود.
ریاست آلمان بر اتحادیه اروپا در اوج چالشها
زهره صفاری/ مأموریت 6 ماهه «آنگلا مرکل» بر کرسی ریاست اتحادیه اروپا در حالی از دیروز آغاز شد که کشورهای عضو با شاخص نزولی اقتصاد در سایه کرونا، تبعات پسابرگزیت و از همه مهمتر افزایش تنشهای تجاری با امریکا، یکی از سختترین و بحرانیترین دورهها را پشت سر میگذارند.
بهگزارش «بلومبرگ»، قدرتمندترین زن آلمان اما از چند روز پیش از تصدی پست جدیدش، با برگزاری جلسات و مصاحبههای جنجالی خط مشی جدید اروپا را که تشکیل اتحادیه متحد و مستقل از امریکا است برای همه مشخص کرد. روزشمار صدراعظم آلمان از روز شنبه آغاز شده بود و او اولین شعار قدرتمندانهاش را به شبکهای رادیویی داد: «ریاست آلمان بر اتحادیه اروپا، انتظارات زیادی را بههمراه دارد و ما این را میدانیم.» چند روز بعد نخستین نشانهها بر این قدرتنمایی، در نشست مشترک با «امانوئل مکرون» رئیس جمهوری فرانسه صحه گذاشته شد و «آنگلا مرکل» متعهد شد با متقاعد کردن اعضای اتحادیه، طرح احیای اقتصادی اروپا در پساکرونا را با تخصیص بودجه 750 میلیارد یورویی به انجام رساند؛ موضوعی که اگر در مسیر تحقق قرار گیرد فرصت رسیدگی به سایر مسائل مهم مانند چالش خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا را از «آنگلا مرکل» خواهد گرفت. از سویی نیز اگر این طرح حمایتی پذیرفته شود ، اتحادیه اروپا برای نخستین بار در شرایط بدهی مشترک و کلان قرار خواهد گرفت.
به باور ناظران آنچه این روزها ذهن «مرکل» را مشغول کرده است، تغییر معادلات قدرت در جهان و پایان یکهتازی امریکا بر جهان است. در این راه نیز او درصدد آن است با تشکیل حاکمیت مستقل اروپایی با چین پای میز مذاکره بنشیند.او بهدنبال آن است با ارتقای سطح توافقهای سرمایهگذاری و امنیتی، کنترل همکاری اتحادیه اروپا و چین را کسب کند. در همین حال بدون شک اختلافات مرکل و ترامپ بر کسی پوشیده نیست. خبرگزاری «سیانان» در گزارش اخیر خود از تلاش آلمان و امریکا برای پنهان کردن مکالمه جنجالی مرکل و ترامپ خبر داده است. حتی منابع آگاه این شبکه امریکایی ادبیات ترامپ را بسیار تهاجمی توصیف کرده و مدعی شدهاند رئیس جمهوری امریکا مرکل را به دستنشاندگی روسیه متهم کرده است. با این شرایط اما تحلیلگران هنوز نمیتوانند رفتار صدراعظم آلمان را پس از رسیدن به جایگاه قدرت اول اتحادیه اروپا پیشبینی کنند و معتقدند شاید او تا نوامبر و تعیین نتایج ریاست جمهوری صبر نکند و با ترامپ تماس بگیرد.
بهگزارش «بلومبرگ»، قدرتمندترین زن آلمان اما از چند روز پیش از تصدی پست جدیدش، با برگزاری جلسات و مصاحبههای جنجالی خط مشی جدید اروپا را که تشکیل اتحادیه متحد و مستقل از امریکا است برای همه مشخص کرد. روزشمار صدراعظم آلمان از روز شنبه آغاز شده بود و او اولین شعار قدرتمندانهاش را به شبکهای رادیویی داد: «ریاست آلمان بر اتحادیه اروپا، انتظارات زیادی را بههمراه دارد و ما این را میدانیم.» چند روز بعد نخستین نشانهها بر این قدرتنمایی، در نشست مشترک با «امانوئل مکرون» رئیس جمهوری فرانسه صحه گذاشته شد و «آنگلا مرکل» متعهد شد با متقاعد کردن اعضای اتحادیه، طرح احیای اقتصادی اروپا در پساکرونا را با تخصیص بودجه 750 میلیارد یورویی به انجام رساند؛ موضوعی که اگر در مسیر تحقق قرار گیرد فرصت رسیدگی به سایر مسائل مهم مانند چالش خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا را از «آنگلا مرکل» خواهد گرفت. از سویی نیز اگر این طرح حمایتی پذیرفته شود ، اتحادیه اروپا برای نخستین بار در شرایط بدهی مشترک و کلان قرار خواهد گرفت.
به باور ناظران آنچه این روزها ذهن «مرکل» را مشغول کرده است، تغییر معادلات قدرت در جهان و پایان یکهتازی امریکا بر جهان است. در این راه نیز او درصدد آن است با تشکیل حاکمیت مستقل اروپایی با چین پای میز مذاکره بنشیند.او بهدنبال آن است با ارتقای سطح توافقهای سرمایهگذاری و امنیتی، کنترل همکاری اتحادیه اروپا و چین را کسب کند. در همین حال بدون شک اختلافات مرکل و ترامپ بر کسی پوشیده نیست. خبرگزاری «سیانان» در گزارش اخیر خود از تلاش آلمان و امریکا برای پنهان کردن مکالمه جنجالی مرکل و ترامپ خبر داده است. حتی منابع آگاه این شبکه امریکایی ادبیات ترامپ را بسیار تهاجمی توصیف کرده و مدعی شدهاند رئیس جمهوری امریکا مرکل را به دستنشاندگی روسیه متهم کرده است. با این شرایط اما تحلیلگران هنوز نمیتوانند رفتار صدراعظم آلمان را پس از رسیدن به جایگاه قدرت اول اتحادیه اروپا پیشبینی کنند و معتقدند شاید او تا نوامبر و تعیین نتایج ریاست جمهوری صبر نکند و با ترامپ تماس بگیرد.
آزمون اروپا در اجرای قطعنامه 2231
دیاکو حسینی
مدیر برنامه مطالعات جهانی در مرکز بررسیهای استراتژیک
تا پیش از حصول توافق برجام و خروج ناموجه امریکا از این توافق، حتی تصور آن هم دشوار بود که نشست شورای امنیت سازمان ملل متحد بـه چنین شــــکست شـــــرمآوری بـــــرای ایالات متحده به رغم برخورداری از حمایت نسبی سه کشور اروپایی تبدیل شود. امروز اما این ناکامیهای پیاپی در ایجاد اجماع بینالمللی علیه ایران به یک امر مرسوم تبدیل شده و تأیید میکند که چرا امریکا قادر نخواهد بود یکبار دیگر با بزرگنمایی تهدید ایران، اتفاق نظر بینالمللی را به منظور بازگرداندن ایران به دستور کار امنیت جهانی جلب کند.
این مهمترین دلیل وجودی برجام بود و اینکه چرا به رغم خروج امریکا از این توافق، ایران همچنان در آن باقی مانده است. بخش بزرگی از این موفقیت، مرهون معماری چندجانبه برجام و بازنمایی موفقیت آمیز ایران در پایبندی به قوانین و توافقات بینالمللی است. ایستادگی چین و روسیه در برابر زورگوییهای امریکا ناشی از خودباوری و مسئولیتپذیری، باید حاوی درسهایی برای آن دسته از کشورهای اروپایی باشد که در سرخوردگی از ایالات متحده، هنوز شهامت لازم برای پذیرفتن واقعیتهای تازهای که امریکا پیش روی آنها گذاشته را ندارند.
هرچند امروز میتوانیم مطمئن باشیم که امریکای ترامپ راهی قانونی برای کارشکنی در جریان لغو تحریم تسلیحاتی ایران پیدا نمیکند اما همچنان ممکن است در خارج از چارچوب شورای امنیت و در تراضی با سه کشور متزلزل اروپایی، به دنبال راه حلهایی در وضع تحریمهای جدید تسلیحاتی علیه ایران باشد که هدف آن دستکم تضمین آبروی امریکاست. به نظر میرسد که این هدف حداقلی با گرایشهای سه کشور در آرام کردن امریکای سرکش هماهنگ است. حتی اگر این سه کشور، جسارت دست شستن از سیاست دلجویی از امریکا را نداشته باشند و از راه مصالحه با امریکا در بیرون از چارچوب شورای امنیت، برای وضع تحریمهای تسلیحاتی جدیدی بکوشند، از نگاه ایران به بی اعتنایی نسبت به مفاد الزامآور قطعنامه 2231 تعبیر شده و پیامدهای نامطلوبی بر روابط ایران و اروپا خواهد داشت.
اروپا در روزهای آینده باید تصمیم بگیرد که آیا میخواهد قسمتی از چشمانداز نظم جدید در حال شکلگیری بر اساس چندجانبه گرایی و حکومت قانون باشد یا با ادامه پیروی و دلجویی بی وقفه از امریکا خود را از مزایایی محروم کند که در صورت مشارکت در این نظم جدید میتوانست به دست آورد. در صورتی که اروپا علیرغم خسارتهای اقتصادی و تحقیرهایی که از سوی امریکا متحمل شده، همچنان قادر به پیدا کردن مسیر درستی نباشد که میتواند از آن طریق، جایگاه شایستهاش را پیدا کند، از دید بسیاری از کشورها، ارزش خود را به عنوان یک شریک بلند مدت از دست خواهد داد. برجام میتوانست گشایش جدیدی در روابط ایران و اروپا باشد؛ روابطی که حداقل در چهار دهه گذشته به دلیل همکناری اروپا با سیاستهای مخرب امریکا نتوانسته استعدادهای فوقالعاده طرفین را در تعمیق پیوندهای متقابل کشف کند. موضوع تنها این نیست که ایران، رفتار کشورهای اروپایی را به دقت زیر نظر دارد تا شایستگی آنها را برای بازبینی در کارنامه غیرقابل قبول اروپا در ایران ارزیابی کند بلکه فراتر از آن، حتی کشورهای متحد با اروپا در این منطقه با چشمان باز، سرنوشت پایبندی سه قدرت بزرگ این قاره به توافق با ایران را به عنوان سنگ محکی در استقلال استراتژیک اروپا در نظر خواهند گرفت.
بی عملی ناشی از شرطبندی اروپا روی بازگشت امریکا به مسیر اتحاد فراآتلانتیک در صورت شکست دونالد ترامپ در انتخابات آینده، میتواند به بهای نادیده گرفتن اروپاییها در بنای هرگونه نظم سیاسی و اقتصادی آینده جدید منجر شود. تاکنون رفتار اروپاییها در تعهد به برجام به اندازه کافی مأیوس کننده بوده اما تأثیر همراهی با امریکا در هر ابتکاری برای تمدید تحریم تسلیحاتی ایران، فاجعه بار خواهد بود.
گره گشایی از گره گشایان توسعه
امیر بیات
معاون وزیر صمت و سرپرست ایدرو
در آستانه روز ملی صنعت و معدن در سالی سخت و متفاوت قرار داریم؛ سالی که در پرتو راهبرد ابلاغی جهش تولید از سوی رهبر معظم انقلاب سخت کوشی، بهکوشی و همافزایی حداکثری همه بازیگران میدان مهم تولید و صنعت را به طور ویژه میطلبد.
در این میان نگاهی کوتاه به تجربه کشورهای توسعه یافته صنعتی نشان می دهد که سازمانهای توسعهای بهعنوان نهادهای پیشرو و تسهیلگر متناسب با شرایط روز با انعطاف پذیریهای سنجیده، همواره نقشآفرینی پویا و متناسب در مسیر توسعه یافتگی کشورها در هر دوره زمانی را داشتهاند. در ایران اما این ادبیات و کارکردهای کلیدی از 53 سال قبل با تأسیس سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران وارد حیات رسمی و اثر بخش خود شده است.
کارکرد نهادهای توسعهای چون ایدرو در عرصههایی چون ایجاد زیرساختهای توسعه صنعتی در مناطق کمتر برخوردار، ورود به حوزههای سرمایهگذاری خطر پذیر، پیشرو بودن در ایجاد زمینههای ورود و انتقال دانش فنی روز، بهمرسانی فعالان عرصههای فناوری و تولید، افزایش بهرهوری از طریق توسعه مدیریت و سرمایهگذاریهای مولد و زاینده توسعه متوازن منطقهای میتواند در تحقق واقعی اهداف ملموس جهش تولید بسیار اثرگذار باشد. سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران بر اساس ماهیت و عنوان خود با گسترش و ایجاد واحدهای صنعتی مجهز به فناوریهای نو در بعد کمی جهش تولید و نیز با نوسازی و ارتقای واحدهای صنعتی موجود در بعد کیفی جهش تولید گام بر میدارد.
در سال سخت اقتصادی ناشی از همهگیری جهانی کرونا که در کشورمان بهدلیل تحریمهای یکجانبه و خلاف مقررات بینالمللی امریکا شرایط سختتری را شاهد هستیم، توجه به اولویتها در نیازهای اساسی کشور و مدیریت بهینه منابع دو شاخص بسیار حیاتی قلمداد میشود.
با این رهیافت در حالی که تأمین منابع مالی برای اقدامات توسعهای دغدغه اساسی ایدرو است به نظر می رسد وقت آن رسیده تا مطالبات ناشی از واگذاری شرکتهای تابعه ایدرو که سالها در محاق فراموشی و کم توجهی بوده است، در اختیار این سازمان قرار گیرد. قانونگذار در تبصره 7 اصلاحی بند الف در ماده 3 قانون اجرای سیاستهای کلی اصل 44 به صراحت تکلیف میکند تا 70درصد وجوه حاصل از واگذاری بنگاههای تابعه به خود سازمانهای توسعهای برای تکمیل طرحهای نیمه تمام ، توسعه مناطق کمتر برخوردار و ایفای وظایف حاکمیتی در حوزههای فناوری پیشرفته و پر خطر اختصاص یابد. معطل ماندن منابع مالی معوق سازمانهای توسعهای از جمله ایدرو در هر بخش دیگری سوای منافات با نص صریح قانون به لحاظ استراتژیک در سال جهش تولید همسو با تحقق راهبرد اصلی این سال نخواهد بود. بیتردید حیاتیترین و ضروریترین محل برای تزریق این منابع بازگشت آنها به خود سازمانهای توسعهای برای تسریع در پروژههای جهش تولید خواهد بود و میتوان به جرأت ادعا کرد که هیچ محل دیگری برای سرمایهگذاری و مصرف این منابع ضروریتر از این محل برای تحقق راهبرد سال نیست.
علاوه بر مطالبات پیش گفته (که اخیراً بخشهایی از آن در قالب تهاتر در قانون بودجه سنواتی دیده شده است) در فرآیند واگذاری بنگاههای تابعه ایدرو و دیگر نهادهای توسعهای حدفاصل سال های82 تا 87 (پیش از تصویب قانون اجرای سیاستهای کلی اصل 44 ) که در چارچوب قانون برنامههای توسعه سوم و چهارم صورت گرفته نیز میبایست 50 تا 70 درصد منابع حاصل از خصوصیسازی شرکتهای تابعه به حساب شرکت مادر ذیربط برای اهداف توسعهای برگردانده میشده که این موضوع نیز تاکنون انجام نشده است. جمع این مطالبات و منابع معوق سازمان گسترش ونوسازی صنایع ایران از محل خصوصیسازی بنگاههای آن قریب به هفت هزار میلیارد ریال است که در سال جهش تولید بازپرداخت این مطالبات معوق میتواند سکوی پرتابی برای ملموس شدن و به بار نشستن طرحهای توسعهای ایدرو باشد.
کوتاه سخن اینکه در روز ملی صنعت و معدن در سال جهش تولید عزم ملی بین دستگاهی و هم افزایانه برای احیای منابع و مطالبات ناشی از واگذاری شرکتهای تابعه نهادهای توسعهای کشور از جمله ایدرو میتواند به مثابه گره گشایی از پای این گره گشایان توسعه و شتاب دهنده حرکت این سازمانها در تحقق راهبرد جهش تولید باشد. بدیهی است برای شتاب بخشی به این مهم، بازنگری در فرآیندهای نحوه بازپرداخت نیز با همگامی همه بخشها اعم از دولت، مجلس، وزارت اقتصاد، سازمان برنامه و بودجه و... ضروری بوده و باید با همدلی طرحی نو، منعطف و چالاک درانداخت.
معاون وزیر صمت و سرپرست ایدرو
در آستانه روز ملی صنعت و معدن در سالی سخت و متفاوت قرار داریم؛ سالی که در پرتو راهبرد ابلاغی جهش تولید از سوی رهبر معظم انقلاب سخت کوشی، بهکوشی و همافزایی حداکثری همه بازیگران میدان مهم تولید و صنعت را به طور ویژه میطلبد.
در این میان نگاهی کوتاه به تجربه کشورهای توسعه یافته صنعتی نشان می دهد که سازمانهای توسعهای بهعنوان نهادهای پیشرو و تسهیلگر متناسب با شرایط روز با انعطاف پذیریهای سنجیده، همواره نقشآفرینی پویا و متناسب در مسیر توسعه یافتگی کشورها در هر دوره زمانی را داشتهاند. در ایران اما این ادبیات و کارکردهای کلیدی از 53 سال قبل با تأسیس سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران وارد حیات رسمی و اثر بخش خود شده است.
کارکرد نهادهای توسعهای چون ایدرو در عرصههایی چون ایجاد زیرساختهای توسعه صنعتی در مناطق کمتر برخوردار، ورود به حوزههای سرمایهگذاری خطر پذیر، پیشرو بودن در ایجاد زمینههای ورود و انتقال دانش فنی روز، بهمرسانی فعالان عرصههای فناوری و تولید، افزایش بهرهوری از طریق توسعه مدیریت و سرمایهگذاریهای مولد و زاینده توسعه متوازن منطقهای میتواند در تحقق واقعی اهداف ملموس جهش تولید بسیار اثرگذار باشد. سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران بر اساس ماهیت و عنوان خود با گسترش و ایجاد واحدهای صنعتی مجهز به فناوریهای نو در بعد کمی جهش تولید و نیز با نوسازی و ارتقای واحدهای صنعتی موجود در بعد کیفی جهش تولید گام بر میدارد.
در سال سخت اقتصادی ناشی از همهگیری جهانی کرونا که در کشورمان بهدلیل تحریمهای یکجانبه و خلاف مقررات بینالمللی امریکا شرایط سختتری را شاهد هستیم، توجه به اولویتها در نیازهای اساسی کشور و مدیریت بهینه منابع دو شاخص بسیار حیاتی قلمداد میشود.
با این رهیافت در حالی که تأمین منابع مالی برای اقدامات توسعهای دغدغه اساسی ایدرو است به نظر می رسد وقت آن رسیده تا مطالبات ناشی از واگذاری شرکتهای تابعه ایدرو که سالها در محاق فراموشی و کم توجهی بوده است، در اختیار این سازمان قرار گیرد. قانونگذار در تبصره 7 اصلاحی بند الف در ماده 3 قانون اجرای سیاستهای کلی اصل 44 به صراحت تکلیف میکند تا 70درصد وجوه حاصل از واگذاری بنگاههای تابعه به خود سازمانهای توسعهای برای تکمیل طرحهای نیمه تمام ، توسعه مناطق کمتر برخوردار و ایفای وظایف حاکمیتی در حوزههای فناوری پیشرفته و پر خطر اختصاص یابد. معطل ماندن منابع مالی معوق سازمانهای توسعهای از جمله ایدرو در هر بخش دیگری سوای منافات با نص صریح قانون به لحاظ استراتژیک در سال جهش تولید همسو با تحقق راهبرد اصلی این سال نخواهد بود. بیتردید حیاتیترین و ضروریترین محل برای تزریق این منابع بازگشت آنها به خود سازمانهای توسعهای برای تسریع در پروژههای جهش تولید خواهد بود و میتوان به جرأت ادعا کرد که هیچ محل دیگری برای سرمایهگذاری و مصرف این منابع ضروریتر از این محل برای تحقق راهبرد سال نیست.
علاوه بر مطالبات پیش گفته (که اخیراً بخشهایی از آن در قالب تهاتر در قانون بودجه سنواتی دیده شده است) در فرآیند واگذاری بنگاههای تابعه ایدرو و دیگر نهادهای توسعهای حدفاصل سال های82 تا 87 (پیش از تصویب قانون اجرای سیاستهای کلی اصل 44 ) که در چارچوب قانون برنامههای توسعه سوم و چهارم صورت گرفته نیز میبایست 50 تا 70 درصد منابع حاصل از خصوصیسازی شرکتهای تابعه به حساب شرکت مادر ذیربط برای اهداف توسعهای برگردانده میشده که این موضوع نیز تاکنون انجام نشده است. جمع این مطالبات و منابع معوق سازمان گسترش ونوسازی صنایع ایران از محل خصوصیسازی بنگاههای آن قریب به هفت هزار میلیارد ریال است که در سال جهش تولید بازپرداخت این مطالبات معوق میتواند سکوی پرتابی برای ملموس شدن و به بار نشستن طرحهای توسعهای ایدرو باشد.
کوتاه سخن اینکه در روز ملی صنعت و معدن در سال جهش تولید عزم ملی بین دستگاهی و هم افزایانه برای احیای منابع و مطالبات ناشی از واگذاری شرکتهای تابعه نهادهای توسعهای کشور از جمله ایدرو میتواند به مثابه گره گشایی از پای این گره گشایان توسعه و شتاب دهنده حرکت این سازمانها در تحقق راهبرد جهش تولید باشد. بدیهی است برای شتاب بخشی به این مهم، بازنگری در فرآیندهای نحوه بازپرداخت نیز با همگامی همه بخشها اعم از دولت، مجلس، وزارت اقتصاد، سازمان برنامه و بودجه و... ضروری بوده و باید با همدلی طرحی نو، منعطف و چالاک درانداخت.
دو پیشنهاد برای افسارکشی از قیمتها
کامران ندری
عضو هیأت علمی دانشکده اقتصاد دانشگاه امام صادق(ع)
موضوع افزایش قیمت ارز را نباید به تنهایی لحاظ کرد بلکه میتوان گفت علاوه بر ارز موج جدید افزایش قیمت در اغلب حوزهها که طی چند ماه اخیر به وجود آمده، منشأ داخلی دارد. بهنظر میرسد افزایش نوع جدیدی از نقدینگی که ناشی از افزایش شدید سهام در بازار سرمایه است میتواند عامل اصلی بروز این پدیده باشد. با توجه به اینکه سهام یک دارایی نقد است و رشد شدید سهام به معنای رشد نوعی نقدینگی در اقتصاد کشور محسوب میشود. در نتیجه این رشد یک تقاضای مؤثر در کل کشور و در اغلب حوزهها مثل طلا، ارز، سکه و مسکن به وجود آمده است و احتمالاً این موج جدید تورمی به سایر بازارها هم سرریز میشود. بنابراین مهمترین عامل افزایش قیمتهای اخیر را میتوان در رشد افسارگسیخته قیمت سهام در چند ماه گذشته جست و جو کرد که از قضا غیر واقعی و بدون پشتوانه است و هیچ تأثیری برتولید ندارد. در واقع مگر تولید کشور چقدر رشد داشته که سهام آن باید روزانه 5 درصد رشد کند. این نوع جدید نقدینگی که قبلاً از درجه نقدپذیری کمتری برخوردار بود و کمتر هم مورد توجه قرار میگرفت امروزه با تشویقها وحمایتها تعداد زیادی به این بازار وارد شدند که زمینه رشد شدید و بالا رفتن نقد شوندگی آن در اقتصاد به وجود آمد. دارایی که روزانه 5 درصد رشد میکند و بشدت نقد شونده است. تا جایی که اکنون ارزش داراییهای بازار سرمایه بسیار بیشتر از داراییهای ایجاد شده در نظام بانکی است. این موضوع بشدت نگرانی ایجاد میکند. نباید وعدههای مسئولان به گونهای باشد که این تصور در مردم به وجود بیاید که نقدینگی ایجاد شده بیخطر است و آن را مشابه سپردههای بانکی تلقی کنند. حال برای رفع این موضوع راهکارهای متعددی وجود ندارد اما دو پیشنهاد در ادامه مطرح میشود که بیشتر میتوان نسبت به اثرگذاری آن امید داشت. نخست آنکه باید حباب فعلی موجود در بازار سرمایه که بسیار برای کشور خسارت بار است مدیریت شود در غیر اینصورت باید شاهد افزایش قیمتها در بازار طلا و سکه و ارز و مسکن و... باشیم.راه حل دوم تقریباً دیربازده است و حصول نتیجه از آن به زمان بیشتری نیاز دارد یعنی افزایش نرخ بهره در اقتصاد. منظور از افزایش نرخ بهره 2 یا 3 درصد نیست بلکه این رقم باید قابل توجه باشد.علاوه بر آن این اقدام باید بسرعت و بدون فوت وقت صورت بگیرد. در چنین شرایطی است که شاید بتوان امیدوار بود موج تورمی که ایجاد شده طی چند ماه آینده تا حدودی کاهش یابد. به نظر میرسد این روزها همه مقولهها مشمول افزایش قیمت شدهاند جز حقوق و دستمزد کارگران و کارمندان.شرایطی که الان حاکم شده بشدت به زیان بخش عمدهای از جمعیت کشور است که حقوق بگیرند و دستمزد ثابت دارند. در نهایت میتوان گفت آنچه امروزدر قالب افزایش قیمت در بازارهای مختلف از جمله بازار ارز به وجود آمده، ناشی از تصمیمات و سیاستهای نادرستی است که با اعمال شوکهای سیاسی و تحریمی تشدید شده است.
عضو هیأت علمی دانشکده اقتصاد دانشگاه امام صادق(ع)
موضوع افزایش قیمت ارز را نباید به تنهایی لحاظ کرد بلکه میتوان گفت علاوه بر ارز موج جدید افزایش قیمت در اغلب حوزهها که طی چند ماه اخیر به وجود آمده، منشأ داخلی دارد. بهنظر میرسد افزایش نوع جدیدی از نقدینگی که ناشی از افزایش شدید سهام در بازار سرمایه است میتواند عامل اصلی بروز این پدیده باشد. با توجه به اینکه سهام یک دارایی نقد است و رشد شدید سهام به معنای رشد نوعی نقدینگی در اقتصاد کشور محسوب میشود. در نتیجه این رشد یک تقاضای مؤثر در کل کشور و در اغلب حوزهها مثل طلا، ارز، سکه و مسکن به وجود آمده است و احتمالاً این موج جدید تورمی به سایر بازارها هم سرریز میشود. بنابراین مهمترین عامل افزایش قیمتهای اخیر را میتوان در رشد افسارگسیخته قیمت سهام در چند ماه گذشته جست و جو کرد که از قضا غیر واقعی و بدون پشتوانه است و هیچ تأثیری برتولید ندارد. در واقع مگر تولید کشور چقدر رشد داشته که سهام آن باید روزانه 5 درصد رشد کند. این نوع جدید نقدینگی که قبلاً از درجه نقدپذیری کمتری برخوردار بود و کمتر هم مورد توجه قرار میگرفت امروزه با تشویقها وحمایتها تعداد زیادی به این بازار وارد شدند که زمینه رشد شدید و بالا رفتن نقد شوندگی آن در اقتصاد به وجود آمد. دارایی که روزانه 5 درصد رشد میکند و بشدت نقد شونده است. تا جایی که اکنون ارزش داراییهای بازار سرمایه بسیار بیشتر از داراییهای ایجاد شده در نظام بانکی است. این موضوع بشدت نگرانی ایجاد میکند. نباید وعدههای مسئولان به گونهای باشد که این تصور در مردم به وجود بیاید که نقدینگی ایجاد شده بیخطر است و آن را مشابه سپردههای بانکی تلقی کنند. حال برای رفع این موضوع راهکارهای متعددی وجود ندارد اما دو پیشنهاد در ادامه مطرح میشود که بیشتر میتوان نسبت به اثرگذاری آن امید داشت. نخست آنکه باید حباب فعلی موجود در بازار سرمایه که بسیار برای کشور خسارت بار است مدیریت شود در غیر اینصورت باید شاهد افزایش قیمتها در بازار طلا و سکه و ارز و مسکن و... باشیم.راه حل دوم تقریباً دیربازده است و حصول نتیجه از آن به زمان بیشتری نیاز دارد یعنی افزایش نرخ بهره در اقتصاد. منظور از افزایش نرخ بهره 2 یا 3 درصد نیست بلکه این رقم باید قابل توجه باشد.علاوه بر آن این اقدام باید بسرعت و بدون فوت وقت صورت بگیرد. در چنین شرایطی است که شاید بتوان امیدوار بود موج تورمی که ایجاد شده طی چند ماه آینده تا حدودی کاهش یابد. به نظر میرسد این روزها همه مقولهها مشمول افزایش قیمت شدهاند جز حقوق و دستمزد کارگران و کارمندان.شرایطی که الان حاکم شده بشدت به زیان بخش عمدهای از جمعیت کشور است که حقوق بگیرند و دستمزد ثابت دارند. در نهایت میتوان گفت آنچه امروزدر قالب افزایش قیمت در بازارهای مختلف از جمله بازار ارز به وجود آمده، ناشی از تصمیمات و سیاستهای نادرستی است که با اعمال شوکهای سیاسی و تحریمی تشدید شده است.
سلام ایران
هر روز با شما در اینجا خواهیم بود، صدای شما، حرف شما و پیشنهاد شما را می شنویم و می خوانیم و بازگو می کنیم. با ما همراه باشید، بگویید و بنویسید
تلفن: 88769075 - 021 پیامک: 3000451213
نظــــــــر مـــــردم
مشکلات روستای شیر بچه پیر رضوانشهر/ آقای بخشی: به خاطر عدم احداث یک دکل گیرنده از ارتباط تلفنی محروم هستیم. برق سراسری نداریم و نیمه تمام مانده. 5 کیلومتر آسفالت نیمه تمام چند سال است که تکمیل نشده است. از دولت محترم خواستاریم که ما را دریابند.
نصب برچسبهای تبلیغاتی روی دیوار/ یک شهروند: بین خیابان استاد حسن بنا تا 16متری دوم مجیدیه دیوار خانهها پر شده از برچسبهای تبلیغاتی و نمای بدی ایجاد شده است. با شماره 137 شهرداری هم تماس گرفتهام و گفتند باید بیایید اینجا و شکایت کنید.
جلوی تورم را بگیرید/ یک شهروند از اصفهان: قیمت میلگرد کیلویی 8500 تومان شده است، از مسئولان خواهشمندم جلوی این گرانی را بگیرند.
علت گرانی میوههای تولید داخل چیست؟/ آقای نریمانی از اصفهان: علت گرانی میوههای تولید داخل مثل گیلاس و زردآلو که تولید اصفهان است چیست؟ حتی از میوههایی که از خارج مثل موز وارد میشود هم گرانتر میباشد. این موضوع که دیگر ربطی به ارز ندارد. لطفاً مسئولان پیگیری کنند.
تلفن: 88769075 - 021 پیامک: 3000451213
نظــــــــر مـــــردم
مشکلات روستای شیر بچه پیر رضوانشهر/ آقای بخشی: به خاطر عدم احداث یک دکل گیرنده از ارتباط تلفنی محروم هستیم. برق سراسری نداریم و نیمه تمام مانده. 5 کیلومتر آسفالت نیمه تمام چند سال است که تکمیل نشده است. از دولت محترم خواستاریم که ما را دریابند.
نصب برچسبهای تبلیغاتی روی دیوار/ یک شهروند: بین خیابان استاد حسن بنا تا 16متری دوم مجیدیه دیوار خانهها پر شده از برچسبهای تبلیغاتی و نمای بدی ایجاد شده است. با شماره 137 شهرداری هم تماس گرفتهام و گفتند باید بیایید اینجا و شکایت کنید.
جلوی تورم را بگیرید/ یک شهروند از اصفهان: قیمت میلگرد کیلویی 8500 تومان شده است، از مسئولان خواهشمندم جلوی این گرانی را بگیرند.
علت گرانی میوههای تولید داخل چیست؟/ آقای نریمانی از اصفهان: علت گرانی میوههای تولید داخل مثل گیلاس و زردآلو که تولید اصفهان است چیست؟ حتی از میوههایی که از خارج مثل موز وارد میشود هم گرانتر میباشد. این موضوع که دیگر ربطی به ارز ندارد. لطفاً مسئولان پیگیری کنند.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
ولادت باسعادت هشتمین خورشید هدایت امام علی بن موسی الرضا(ع) مبارک باد
-
دستگاه های مسئول مانع چنین ضایعات بیجبرانی شوند
-
درباره «اینستکس» هنوز کارهای زیادی باید انجام دهیم
-
اعتدال در داخل، تعامل سازنده با جهان
-
عبور از بحران با گفتوگوهای سوری- سوری
-
درد بی درمان آتش
-
5 میلیون خانه در انتظار نوسازی
-
ابلاغ محدودیتهای کرونایی به 13 استان ازجمله تهران
-
مامانم را میخواهم شوهر نمیخواهم
-
نفت چراغ اشتغال را در جاسک روشن میکند
-
تئاتر نفس میکشد
-
وقتی زنگ واگذاری به صدا در می آید
-
ریاست آلمان بر اتحادیه اروپا در اوج چالشها
-
آزمون اروپا در اجرای قطعنامه 2231
-
گره گشایی از گره گشایان توسعه
-
دو پیشنهاد برای افسارکشی از قیمتها
-
سلام ایران
اخبارایران آنلاین