گزارش «ایران» از وضعیت دردناک افراد مجهولالهویــــه در جامعه
رها شدگان در شــــهــــر
مریم جهان پناه
خبرنگار
براساس آمار، تنها در شش ماه اول امسال 287 فرد مجهول الهویه و فاقد سرپرست مؤثر در استان تهران شناسایی شدند که با حکم قضایی به مراکز نگهداری بهزیستی ارجاع و پذیرش شدند. آنطور که «شجاع کرمی» رئیس ستاد پذیرش و هماهنگی بهزیستی میگوید: «افراد مجهول الهویه به چند دسته تقسیم میشوند؛ عدهای که خانواده ندارند و در سطح شهر رها شدهاند. تعداد قابل توجهی هم سرپرست دارند که با حکم قضایی به مراکز ما سپرده میشوند و برخی دیگربدون سرپرست مؤثر هستند که 99 درصد از این افراد بیش از 50 سال سن دارند و اغلب دچار بیماری یا اختلالات روانی هستند.» این در حالی است که دکتر وحید قبادی دانا رئیس سازمان بهزیستی کشور نیز می گوید: «حدود ۱۴هزار معلولی که در مراکز شبانه روزی نگهداری میشوند، مجهولالهویه هستند و چون متولی برای نگهداری ندارند نیاز به حمایت دارند از اینرو یک میلیون و ۱۴۰ هزار تومان برای این افراد سرانه در نظر گرفته شده است.» البته وی به این نکته نیز اشاره میکند که این سرانهها تقریباً یک سوم هزینه نگهداری این افراد در مراکز را تشکیل میدهد و مراکز نگهداری مجبورند برای نگهداری از آنها از خیرین و اشخاص خاص نیز کمک بگیرند. اما شنیدن داستان زندگی هر کدام از این افراد از زبان مددکاران بیان کننده وضعیت نگران کننده آنهاست که در جامعه رها شدهاند حالا فرقی نمیکند زن باشند یا مرد، سالمند باشند یا میانسال و... همه رهاشدگان در جامعه هستند که میتوانند نوعی
آسیب تلقی شوند.
نگاه پردرد و غم انگیز
مددکار رویا که بهعنوان یکی از افراد مجهول الهویه در مراکز بهزیستی نگهداری میشود درباره چگونگی داستان زندگی این مددجو اینگونه میگوید: سالها پیش خانواده رویا او را جلوی در بیمارستان تنها با یک ساک لباس و یک بسته پوشک رها کردند و تنها نشانی او اسم کوچکش بود که روی تکه کاغذی نوشته شده بود.
وی میافزاید: وقتی او را به مرکز آوردند هیچ سخنی نمیگفت اما نگاهش پر درد بود.
این مددکار ادامه میدهد: بالاخره رویا که سن و سال زیادی داشت به زندگی خود اشاره میکند و تنها از همسرش که خلبان و حقوق بگیر نیروی هوایی بود یاد میکند و میگوید که با پسرش زندگی میکرده ولی وقتی روانش بهم میریزد به بهانه رفتن به بیمارستان او را رها میکند و دیگر هیچ وقت او را نمیبیند.
وی میگوید: با اینکه رویا اوضاع و احوال خوبی نداشت اما هرگز از پسرش انتقاد نکرد و تنها انتقادش به آهی که میکشد ختم میشود ولی چهره معصومش حکایت زندگی غم انگیز او را بیان میکند.
زباله گردی در شهر
محمد فرد دیگری است که بهعنوان مجهولالهویه پایش به مرکز بهزیستی باز میشود؛ آنطورکه مددکارش میگوید: کار محمد جمع کردن و سرک کشیدن به سطل زبالهها بود.
با اینکه سن و سالش کم نبود اما در نگاه اول تو را به یاد کارتنخوابهایی میانداخت که کارشان جمع کردن زبالههای شهر است.
این مددکار میافزاید: مدتها بعد از اینکه محمد راهی مرکز میشود دو خانم با سر و وضع موجه به مرکز مراجعه و عکس گمشده خود را نشان میدهند. عکسی که با چهره واقعی محمد کاملاً متفاوت بود.
وی ادامه میدهد: بالاخره مشخص میشود که «محمد» پدر خانواده، صاحب نمایشگاه خودرو بوده که از وضعیت مالی خوبی برخوردار بوده ولی از زمانی که بیمار شده و درمانش به نتیجه نرسیده او را از خانه بیرون میکنند و او به ناچاردنبال زباله در سطل زبالهها میگردد.
مددکار محمد با بیان اینکه خانواده او حاضر به نگهداری نبودند، میگوید: شاید وضعیت مالی محمد خانواده را مجبور کرد تا دنبال گمشده خود بگردند ونشانی از او پیدا کنند.
زندگی با خاطرات پروفسور
زهره فرد مجهولالهویهای است که در امریکا زندگی میکرد. او که پروفسور مطرحی بود یک هفته از آمدنش به ایران می گذشت که برای دیدن خواهرش از خانه بیرون میآید ولی دیگر به خانه برنمیگردد و میشود یک مجهولالهویه.
مددکارش میگوید: وقتی زهره را که دچار آلزایمر شدید بود توسط نیروی انتظامی شناسایی و به مرکز آوردند تنها یک بلوز و دامن بر تن داشت، حتی پلاستیکی بر سر او کشیده بودند که حکم روسری داشت.
وی میافزاید: زهره تنها از خاطرات دورش و از همسرش که پروفسور بود سخن میگفت اما خاطرات نزدیک را به یاد نمیآورد بهطوری که آدرس خانهاش را به زبان انگلیسی مینوشت و این نشان میداد که گذشته دورخود را به یاد دارد ولی از خاطرات نزدیک چیزی به یاد نمیآورد.
این مددکار میگوید: افراد رها شده زیادی به مرکز ما ارجاع داده میشوند و اگر فردی از خانواده مفقود شود به این مرکز مراجعه میکنند تا شاید گمشده خود را اینجا پیدا کنند چرا که عکس این افراد کمک میکند تا خانوادهها زودتر شناسایی کنند و به نتیجه برسند.
مجهول الهویههای حقوق بگیر
محمدرضا جواهریزاده مدیر یکی از مراکز نگهداری نیز این گونه داستان مجهول الهویهها را بیان میکند: زن میانسالی بعد از فوت همسرش به خانه مادرش بر میگردد اما حالا از او که اختلالات روانی دارد انتظارات زیادتری دارند و کارهای خانه به او محول میشود حتی گاهی کتک هم میخورد.
وی به «ایران» میافزاید: معصومه مجبور میشود از خانه فرار کند و هر بار که فرار میکند توسط عوامل انتظامی و بهزیستی شناسایی و تحویل خانواده میشود. ولی بار آخر اسم خود را اشتباهی میگوید و این باعث میشود که دیگر شناسایی نشود و بالاخره به مرکز ما میآید.
وی در ادامه به داستان زندگی محسن اشارهای میکند و می گوید: آنطور که خانواده محسن که صاحب فرزند است میگویند که او دست بزن داشته و فرزندش به خاطر همین موضوع از خانه بیرون رفته و بر اثر تصادف جان خود را از دست میدهد.
جواهریزاده خاطرنشان میکند: این اتفاق باعث میشود تا محسن دچار اختلالات روانی شود و این بهانهای میشود تا او را به بهانه درمان در خیابان رها کنند. محسن مدتی در بیمارستان میماند و از طریق بهزیستی به مرکز تحویل داده میشود.
اما داستان فاطمه که نامش بهعنوان مجهول الهویه در مرکز نگهداری به ثبت رسیده نیز موضوع دیگری است که جواهریزاده به آن اشاره می کند و میگوید: فاطمه از طرف همسایه خود به مرکز ما معرفی میشود اما بعد از فوت او مشخص میشود که در واقع همسایه او پسرش بوده که حاضر به نگهداری از مادر بیمارش نبود.
وی بیان میکند: حتی گاهی پسرش بهعنوان خیر به او سر میزد ولی هرگز نگفت که فاطمه مادرش بوده چون نگهداری از او بار مالی داشت.
این مدیر مرکز ادامه میدهد: ما افراد مجهول الهویه داریم که حتی فرزند شهید هستند اما با حکم قاضی نزد ما میآیند در حالی که میتوانند از حقوق پدر خود استفاده کنند. به طور مثال فردی به مرکز ما ارجاع داده شد که خواهرش به لحاظ مالی مشکلی نداشت اما مستمری پدرش را میگرفت.
یا جانباز مجهول الهویهای در مرکز ما نگهداری میشود که چند سالی رها شده در حالی که حقوق بگیر است اما حقوقش را پسران او دریافت میکنند.
99 درصد از افراد مجهول الهویه دارای بیماری روانی مزمن هستند
این در حالی است که شجاع کرمی رئیس ستاد پذیرش و هماهنگی بهزیستی به «ایران» می گوید: برخی از افراد مجهول الهویه توسط شهرداریها شناسایی و در دو سامان سرای اسلامشهر و لویزان پذیرش و ساماندهی میشوند.
وی میافزاید: در این مراکز شهرداری، نمایندهای از سازمان بهزیستی حضور دارد که پس از اخذ حکم قضایی، این افراد در مراکز ما پذیرش میشوند.
کرمی بیان میکند: گروه دیگری از این افراد توسط نیروی انتظامی شناسایی و در مراکز ما پذیرش میشوند. اما برخی دیگر از این افراد هستند که خانواده دارند و در واقع نوعی آسیب تلقی میشود.این خانوادهها حکم مجهول الهویه برای اعضای خانواده میگیرند و به مرکز ما مراجعه میکنند که مجبوریم چون حکم قضایی دارند در مراکز برای آنها پذیرش بگیریم.
وی دلیل این اقدام از سوی خانوادهها را بالا بودن هزینه یا عدم پرداخت هزینه ذکر میکند.
به گفته رئیس ستاد پذیرش و هماهنگی بهزیستی، این خانوادهها معتقدند دولت وظیفه نگهداری از این افراد را دارد و نباید خانواده هزینهای در این خصوص تقبل کنند.حتی مواردی وجود دارد که با وجود داشتن وضعیت اقتصادی خوب ولی حاضر نیستند که فرد بیمار خود را نگهداری کنند.
وی ادامه میدهد: چند سال گذشته فردی از شهردار وقت مجوز 4 واحد برای نگهداری افراد دارای معلولیت که مجهول الهویه بودند دریافت میکند ولی متأسفانه بعد از دو سال، درخواست پذیرش این تعداد افراد را در مراکز میکند. در حالی که مجوز این فرد در راستای نگهداری این افراد بوده است.
کرمی بیان میکند: در حال حاضر افراد مجهول الهویه شامل چند گروه هستند: عدهای که خانواده ندارند و رها شده اند. عدهای هم که تعداد قابل توجهی هستند،سرپرست دارند و با حکم قضایی به مراکز ما سپرده شده اند و برخی بدون سرپرست مؤثر هستند.
وی حدود 99 درصد از افراد مجهول الهویه را دارای بیماری روانی مزمن میداند که بیش از 50 سال سن دارند.
به اعتقاد وی، اگر در ازای هر ترخیصی یارانه خاصی به مراکز داده شود میتوان به یک پویایی در مراکز رسید تا ترخیص فعال داشته باشند چرا که در حال حاضر ما برای پذیرشهای جدید با مشکل روبهرو هستیم. مگر اینکه خانواده هزینه فرد را پرداخت کند.
رئیس ستاد پذیرش و هماهنگی بهزیستی میگوید: به طور میانگین هر روز بین 5 تا 10 فرد مجهول الهویه به این مرکز ارجاع داده میشود.
وی درخصوص فرآیند پذیرش افراد مجهول الهویه می افزاید: روند کار به این صورت است که فردی که به اینجا ارجاع داده میشود اطلاعات او در این مرکز ثبت و به همراه نامه قوه قضائیه در کمیته پذیرش مطرح میشود تا به یکی از84 مرکزی که در 16 شهرستان استان تهران بجز شهر تهران و شمیرانات هستند معرفی و در نتیجه به مرکز نگهداری فرستاده شود.
وی ادامه میدهد: همه افراد مجهول الهویه از طریق این مرکز به مراکز نگهداری ارجاع داده میشوند مگر اینکه برخی از خانوادهها بهدلیل اینکه اطلاعات فرد جایی ثبت نشود و روند تشکیل پرونده بسرعت انجام شود تخلف کرده و مستقیماً با پرداخت هزینهای برای اعضای خانواده خود از مرکز پذیرش میگیرند که اگر این افراد از سوی بازرسان شناسایی شوند با آنها برخورد میشود.
کرمی یادآور میشود: متأسفانه افرادی هم در مراکز نگهداری میشوند که مستمری بگیر نهادهای دیگر هستند که به نظر میرسد اگر یارانه به این گونه افراد تعلق نگیرد کمک بزرگی است به بهزیستی.
به گفته وی، برخی از این افراد با پیگیری مددکار مرکز شناسایی میشوند و به خانواده تحویل داده میشوند اما گاهی هم خانواده رغبتی برای تحویل فرد و نگهداری از او نشان نمی دهد.
کرمی به طور میانگین هزینه نگهداری یک فرد مجهول الهویه در مرکز را ماهانه دو تا سه میلیون تومان ذکر میکند و می گوید: متأسفانه افراد مجهول الهویه ازمشکلات زیادی برخوردار هستند و این امر موجب میشود تا برخی از مراکز آنها را پذیرش نکنند. این در حالی است که تقریباً 10درصد از سهمیه هر مرکز برای افراد مجهول الهویه اختصاص دارد.
رئیس ستاد پذیرش و هماهنگی بهزیستی در ادامه به آمار مراجعات افراد اشاره می کند و می افزاید: در شش ماهه اول سال 99 تعداد مراجعین حوزه توانبخشی نسبت به شش ماهه اول سال 98 کمتر بوده و علت آن را میتوان پایان دوره بازنگری پروندهها و تمدید یارانه اختصاص یافته به مددجویان پذیرش شده سال های گذشته در مراکز نگهداری شبانه روزی و شیوع ویروس کووید 19 و به تبع آن انجام محدودیتهای پذیرش در مراکز ذکر کرد.
وی بیان میکند: بیشترین میزان پذیرش توانخواهان دارای خانواده مربوط به بیماران اعصاب و روان ( 156 نفر) و توانخواهان بالای 14 سال (141) میباشد. البته تعداد پذیرش افراد فاقد سرپرست با دستور مقام قضایی نسبت به سال گذشته تغییر محسوسی نداشته و بیشترین تعداد مربوط به سالمندان مرد میباشد که علت آن نامساعد بودن شرایط زندگی وناتوانی در پرداخت هزینههای مراکز نگهداری توسط خانواده مددجویان و مراجعه آنها به دادسرا و اخذ حکم قضایی منوط به پذیرش رایگان بهصورت فاقد سرپرست مؤثر در مراکز نگهداری است.
کرمی خاطرنشان میسازد: در شش ماهه اول سال 99 تعداد توانخواهان بیسرپرست و فاقد سرپرست مؤثر که با حکم قضایی به این اداره ارجاع شدهاند 287 نفر است که نسبت به سال 98 به تعداد 50 نفر کاهش داشته که علت آن را تکمیل ظرفیت مراکز موجود و عدم افزایش یارانه مراکز و رعایت محدودیتهای ناشی از دستورالعملها و بخشنامههای صادره از ستاد پیشگیری از کرونا در بهزیستی کشور میتوان ذکر کرد.
وی یادآور میشود: در شش ماهه اول سال 99 تعداد توانخواهان کارتن خواب که از سامانسراهای اسلامشهر و لویزان در مراکز نگهداری پذیرش شدهاند 53 نفر بوده که از این تعداد 18 نفر زن و 35 نفر مرد هستند. آمار سالجاری در مقایسه با سال گذشته گویای این مطلب است که در جامعه، آسیبپذیری اقشار جامعه بهدلیل عدم پشتوانه، حقوق یا مستمری، طلاق از همسر، اعتیاد، بیکاری، فحشا، فقراقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بیشتر شده است.
پیامدهای اجتماعی طردشدگی
مهناز کرمی جامعه شناس و پژوهشگر در خصوص پیامدهای اجتماعی افراد مجهول الهویه به «ایران» میگوید: مجهولالهویه بودن اعضای یک جامعه آثار و پیامدهای منفی زیادی به همراه دارد که ممکن است روند توسعه اجتماعی و اقتصادی را کند کرده و از آن ممانعت نماید.
وی میافزاید: از جمله مهمترین پیامدهای آن میتوان به ایجاد اختلال در سیستم سیاستگذاری اجتماعی واقتصادی دولت اشاره نمود. این اختلال به گونهای اتفاق خواهد افتاد که با بر هم خوردن آمارهای جمعیتی، سازمانهای مسئول، در خدماترسانی به افراد دچار مشکل میشوند.
کرمی در ادامه بیان میکند: از سوی دیگر این افراد در سیستم اجتماعی مقبولیت کافی نخواهند داشت و به نوعی از سوی مردم و نهادهای مختلف مردمی و عمومی دچار طرد اجتماعی خواهند شد که این طرد شدگی خود برای جامعه و اعضای آن آسیبهای جدی به همراه خواهد داشت. این پژوهشگر اجتماعی تصریح میکند: بهطور مثال یک فرد جوان که در سن اشتغال قرار دارد بهدلیل مجهولالهویه بودن در نظام کار و شغل جامعه جایی نخواهد داشت و به همین سبب ممکن است به مشاغل کاذب یا نابهنجار روی بیاورد. از جمله این مشاغل نابهنجار میتوان به تکدیگری، تن فروشی، سرقت و... اشاره کرد که همه اینها برای نظام اجتماعی آسیبزا بوده و سیستم اجتماعی یک جامعه را دچار اختلال میکند.
از سوی دیگر ممکن است این افراد بهدلیل مجهولالهویه بودن به سمت ازدواجهای نامشروع یا ثبت نشده کشیده شوند که همین امر باعث زاد و ولد و افزایش تعداد آنها می شود و افزایش تعداد چنین افرادی مساوی است با کندی روند توسعهیافتگی اجتماعی و افزایش میزان آسیبهای اجتماعی و اقتصادی در جامعه. به اعتقاد کرمی، بدیهی است که برخوردهای قهری با چنین افرادی نمیتواند چندان به آگاهی آنها در این زمینه کمک کند اما شاید بتوان با فرهنگسازی از طریق رسانههای جمعی از قبیل رادیو و تلویزیون یا حتی آموزشهای تسهیلگرانه به کمک تسهیلگران زبده از تعداد این افراد کاست.
وی به روشهای برخورد با این گونه افراد اشاره می کند و میگوید: از دیگر روشهای برخورد با این افراد میتوان به حضور روانشناسان اجتماعی و بالینی در مراکزی که این افراد را تحت پوشش قرار میدهند، اشاره کرد. مشاورههای روانشناسی و مددکاری اگر به شیوههای درست و دقیق صورت پذیرند میتوانند در کمک به چنین آسیبهایی در جامعه اثربخش واقع شوند.
ضرورت حمایت قانونی از طرد شدگان
لیلا شفاعی
وکیل پایه یک دادگستری
با توجه به رشد رقم سیاه خشونت و جرایم علیه سالمندان و افراد دارای معلولیت ذهنی؛ بیماران دارای اختلالات روانی حاد و کودکان؛ حسب آنکه امکان گزارش دهی بزه دیدگی توسط ایشان اندک یا غیرممکن است و اصولاً خشونتها و بزههای ارتکابی علیهشان رؤیت پذیر نیست و چه بسا طمع تصاحب اموالشان؛ درصد بزهدیدگیشان را افزایش دهد؛ شاهد ظهور پدیدهای نابهنجار و غیرانسانی توسط خانواده و نزدیکان سالمندان و سایر افراد دارای اختلالات روانی یا ذهنی؛ نوزادان و اطفال هستیم.
پدیده طردشدگی و رهاشدگی انسانهایی در جامعه بدون اسناد هویتی؛ بهعنوان مجهول الهویههای با خانواده. طبق تحقیقات صورت گرفته توسط سازمان بهزیستی؛ بیشتر چنین خانوادههایی امکان نگهداری و تأمین هزینههای این افراد را داشته و اسفبارتر اینکه در برخی موارد افراد رها شده دارای اموال و ثروت بوده اما بهدلایل متعددی چون آلزایمر، اختلال روانی، صغر سن و... نسبت به آنچه بر ایشان روا داشته میشود، آگاه نیستند.
خانوادههایی که بعضاً با پرداخت مبالغی به مراکز خصوصی تحت پوشش سازمان بهزیستی خواستار قرارگرفتن افراد مذکور در زمره افراد مجهول الهویه و متعاقباً گرفتن حکم سرپرستی بهزیستی از دادگاه بهدلیل مجهول الهویه بودن هستند.
از این حیث شاهد ظهور پدیدهای نابهنجار و غیرانسانی در جامعه هستیم. امری که مشکلات فراوان اعم از شناسایی خانواده؛ گرفتن شناسنامه، کد ملی؛ کد بیمه و به تبع آن دریافت خدمات درمانی و بهداشتی تحت پوشش بیمه و پرداخت یارانه و... را بههمراه دارد که منجر به تحمیل هزینههای گزافی برای سازمان بهزیستی و به تبع آن تضییع حقوق سایر افراد مجهولالهویه که نیازمند واقعی هستند میگردد.
لذا ضروری است، قانونگذار محترم و سایر ارگانهای ذیربط؛ توجه ویژه به این پدیده غیرانسانی داشته و در راستای حفظ کرامت و شأن انسانهایی که به هردلیلی نیازمند حمایت و ناتوان از حفظ حقوق خود هستند تلاش کنند. در همین راستا به بخشی از قوانین موجود و خلأهای آن میپردازم:
قانون مجازات اسلامی در فصل هفدهم جرایم علیه اشخاص و اطفال؛ طبق ماده 633 چنین مقرر میدارد: «هر گاه کسی شخصاً یا به دستور دیگری طفل یا شخصی را که قادر به محافظت خود نمیباشد در محلی که خالی از سکنه است رها کند به حبس از شش ماه تا دو سال یا جزای نقدی از سه میلیون تا دوازده میلیون ریال محکوم خواهد شد و اگر در آبادی و جایی که دارای سکنه باشد رها کند تا نصف مجازات مذکور محکوم خواهد شد و چنانچه این اقدام سبب وارد آمدن صدمه یا آسیب یا فوت شود، رهاکننده علاوه بر مجازات فوق حسب مورد به قصاص یا دیه یا ارش نیز محکوم خواهد شد.»
با توجه به ماده قانونی مذکور درمییابیم که چنانچه فرد در محل آباد و دارای سکنه رها شود، مجازات تقلیل مییابد. این در حالی است که بزه رها کردن این افراد با توجه به تبعات آن فیالنفسه قابل مجازات است و پیشنهاد میشود قانونگذار در این خصوص بازنگری کند.
از سوی دیگر شورای عالی سالمندان با تهیه و تدوین سند ملی سالمندان کشور 1396؛ بهعنوان سند بالادستی؛ با توجه به گسترش پدیده سالمندی؛ ضمن تأکید بر حفظ کرامت سالمندان به وظایف ذاتی سازمان بهزیستی کشور در راستای حمایت و برطرف کردن نیازهای این عزیزان؛ و سایر ارگانها و نهادهای ذیربط اشاره و چشمانداز مناسبی را ترسیم کرده است. اما عملاً شاهدیم که در خصوص بزهدیدگی و خشونتهای اعمال شده به سالمندان و موضوع مبتلابه که بخشی از افراد مجهولالهویه را این عزیزان تشکیل میدهند ورود نکرده و در عمل اقدام خاصی انجام نداده است. همچنین جای اشخاصی از مراجع قانونگذاری کشور و معاونت پیشگیری از وقوع جرم قوه قضائیه بهعنوان نمونه در جلسات این شورا خالی است.
در خصوص افراد مبتلابه اختلالات روانی که بخش دیگری از افراد مجهولالهویه رها شده را تشکیل میدهند؛ خلأهای قانونی بسیاری در خصوص نحوه شناسایی این افراد و رعایت حقوق آنان داریم که در 26 فروردین ماه 1399؛ لایحه حمایت از حقوق افراد مبتلابه اختلالات روانی به مجلس شورای اسلامی اعلام وصول شد که با توجه به وضعیت بغرنج ایجاد شده برای برخی از این عزیزان؛ پیگیری سازمان بهزیستی و ارگانهای ذیربط جهت تصویب هرچه سریعتر این لایحه ضروری میباشد.
درخصوص کشف هویت افراد مجهول الهویه و بررسی مطابقت آن با واقعیت؛ پیرو ابلاغ سیاستهای کلی نظام توسط رهبر معظم انقلاب و قانون برنامه پنجساله پنجم توسعه جمهوری اسلامی در جزء یک بند (ز) ماده ۲۱۱؛ دستورالعمل تشکیل بانک اطلاعات هویت ژنتیک ایران در سال 1392 ابلاغ شد تا اطلاعات تشخیص هویت ژنتیک افراد که دارای خصوصیت منحصر به فرد بوده، ذخیرهسازی الکترونیک شده و مقایسه تطبیقی آنها جهت شناسایی مجرمین یا بقایای انسانی مجهول الهویه ممکن شود. این فناوری در موارد مختلف تشخیص هویت، از جمله مجرمین و قربانیان حوادث غیرمترقبه مورد استفاده قرار میگیرد که با توجه به معضل یاد شده در خصوص افراد مجهولالهویه با خانواده که به هر دلیلی نادیده انگاشته و رها شدهاند، پیشنهاد میشود که قانونگذار محترم ضمن افزایش اختیارات این بانک نسبت به کلیه افراد ساکن در کشور و الزام مردم به دادن نمونه؛ بخصوص نوزادانی که به دنیا میآیند، مسیر شناسایی افراد مجهول الهویه در جامعه را هموار کند؛ امری که در خصوص شناسایی نوزادان و اطفال رها شده و بیسرپرست کمک شایانی خواهد کرد. در همین راستا بهرهگیری از بانک اطلاعات تصاویر اشخاص نیز به سازمان بهزیستی در شناسایی این افراد کمک خواهد کرد.
لازم است قوه قضائیه که طبق اصل 156 قانون اساسی وظیفه پیشگیری از وقوع جرم را دارد با حساسسازی بزه دیده شناسی حمایتی در خصوص افرادی که بهدلیل ناتوانی؛ آماج بزه و آسیبهای جسمانی و عاطفی و اقتصادی از سوی خانواده و نزدیکان میشوند، تدابیر پیشگیرانه اتخاذ کرده و قانونگذار محترم در خصوص تعیین کیفر برای مرتکبین این دست رفتارهای غیرانسانی اتخاذ تصمیم کند و در این راستا تعامل و همکاری تنگاتنگ دستگاههای متولی نگهداری و حمایت از این افراد و سازمانهای مردم نهاد فعال این حوزه با قوه قضائیه در پیشبرد اهداف کاهش آسیب و بزه دیدگی این عزیزان پیشنهاد میشود. بهعنوان نمونه طرح یک فوریتی تشدید مجازات خشن ارتکابی علیه بزه دیدگان خاص مانند کودکان؛ مجانین، محجورین؛ افراد دارای معلولیت و افراد مسن در کشور با پیشنهاد الحاق یک تبصره به ماده 286 قانون مجازات اسلامی درصدد افزایش میزان مجازات مرتکبین جرایم علیه این اقشار میباشد که در همین راستا دستگاههای ذیربط که در مقابل بزه دیدگی افراد مجهول الهویه مسئولیت دارند بهتر است با پیشنهاد اصلاحی به کارآمد کردن این طرح کمک کنند.