نافتمپوریکی(یونان)
درگیری لفظی وزاری خارجه ترکیه و یونان در نشست خبری مشترک در آنکارا، به سوژه داغ رسانهها بدل شد. در این نشست اظهارات «نیکو دندیاس»، وزیر خارجه یونان درباره نقض قلمرو کشورش در آبهای مدیترانه توسط ترکیه با واکنش شدید «مولود چاوش اوغلو» همتای ترکیهای اش روبهرو و باعث درگیری لفظی آنها شد.
لس آنجلس تایمز(امریکا)
«جو بایدن» اعلام کرد تحریمهای دولتش علیه شرکتها و اشخاص روسی، خللی در سیاست امریکا برای برقراری روابط با مسکو ایجاد نخواهد کرد و این تحریمها پاسخی به مداخلات روسیه و همچنین هک گسترده شبکه رایانهای امریکا بوده: «به روابط تمایل داریم اما اگر روسها منافع مشترک را به مخاطره بیندازند پاسخ میدهیم.»
فولها دی سائوپائولو(برزیل)
دادگاه عالی فدرال برزیل با لغو همه محکومیتهای «لولا داسیلوا» رئیس جمهوری سابق این کشور، امکان کاندیداتوری او در انتخابات 2022 را فراهم آورد. این رأی با موافقت 8 قاضی و مخالفت سه تن صادر شد. داسیلوای 75 ساله بهخاطر اتهامات فساد و پولشویی محکوم شده بود. گمانه زنیها از شانس بالای او در انتخابات حکایت دارد.
بنفشه غلامی/ «رائول کاسترو»، آخرین بازمانده از نسل انقلابیون کوبا که هرگز نتوانست از سایه برادرش، «فیدل» خارج شود، قصد دارد در نشست سه روزه حزب کمونیست این کشور، از عرصه سیاسی هاوانا خداحافظی کند و به حاکمیت 62 ساله «کاستروها» پایان داده و کوبا را به نسل جوان بسپارد.
بهگزارش خبرگزاری «آسوشیتدپرس»، «رائول کاسترو» که در نشست سال 2016 اعلام کرده بود، قصد دارد در هشتمین نشست کنگره از دبیرکلی حزب کمونیست استعفا دهد، سال 2018 اولین گام را به این منظور برداشت و با اعلام اینکه دیگر نمیخواهد رئیس جمهوری کوبا باشد، زمینه را فراهم کرد تا پارلمان، کرسی ریاست جمهوری را به «میگل دیاز کانل» بسپارد. او اکنون نیز در نشست سه روزه حزب کمونیست کوبا قصد دارد، دومین و آخرین گام را در این خصوص بردارد و از ریاست حزب کمونیست کنار برود تا همانطور که پیشتر در مصاحبهای گفته بود، بنشیند و به نوههایش نگاه کند و کتاب بخواند. اما این گام نهایی، مردم کوبا را که از سال 1959 «کاستروها» را حاکم مطلق خود میدیدند وحشتزده کرده است. آنها نگران آینده خود و کشورشان هستند که چندین دهه است توسط امریکا در انزوا نگه داشته شده است.
به گزارش «انبیسی نیوز»، «رائول کاسترو» در حالی بازنشسته میشود که کوبا بهعنوان یکی از آخرین کشورهای کمونیست جهان، با چالشهای زیادی دست و پنجه نرم میکند. اقتصاد این کشور سال 2020 بهدلیل پاندمی کرونا، 11 درصد کوچکتر شد. تحریمهای امریکا علیه این کشور نیز که در دوره «باراک اوباما» امید به حذف آنها میرفت، توسط «دونالد ترامپ» سختتر شدند. دولت نیز فاقد ارز لازم برای واردات غذا و واکسن کرونا است. همه اینها باعث شده برخی خانوادههای کوبایی فقیرتر از قبل شده و کمربندها را محکمتر ببندند. هرچند تلفات کوبا در پاندمی کووید19 نسبت به سایر کشورها اندک است، اما به هر حال کرونا نیز یکی از عوامل نگرانکننده برای مردم کوبا است. با توجه به مجموع این مسائل که باعث افزایش نارضایتی عمومی هم هست، میتوان براحتی گفت، کوبا در یکی از سختترین برهههای تاریخی خود قرار گرفته است. در واقع شرایطی که امروز کوباییها تحمل میکنند، تنها تا حدودی مشابه شرایط این کشور در دهه 1990 و بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی است. اما این دو دوره یک تفاوت برجسته با هم دارند. سختیها و مصائب دهه 1990 تحت حاکمیت «فیدل کاسترو» که از کاریزمایی فوقالعاده برخوردار بود، باعث شد، مردم بیش از قبل با یکدیگر متحد شده و به نبرد با مشکلات بروند. اما اکنون، کوبا در فقدان «فیدل»، فاقد اتحاد و انسجام پیشین است.
با این حال کارشناسان و تحلیلگران درباره کوبای بدون کاستروها نظرهای متفاوتی دارند. «ویلیام لئو گراند» استاد دانشگاه امریکایی در کوبا، معتقد است: «کنارهگیری رائول از ریاست حزب کمونیست، دست دیاز کانل را برای انجام اصلاحاتی که خیلی پیش از این باید انجام میشد، باز میگذارد.» اشاره او به طرحی است که «دیاز کانل» سه ماه پیش امضا کرد. این طرح که پیش از این در کنگره ارائه شده بود، سیستم ارز دوگانه در این کشور را یکپارچه میکند. در نقطه مقابل او «آلینا لوپز»، مورخ کوبایی میگوید: «آنها هرگز نمیتوانند یک تغییر واقعی در کوبا ایجاد کنند، زیرا هر تغییری مستلزم انتقاد از خویش است.» و البته بیلبوردهایی که این روزها در هاوانا در نزدیکی مقر برپایی کنگره حزب کمونیست به چشم میخورد و بر آنها با رنگ قرمز کلمه «تداوم» دیده میشود نیز گویای همین امر است و نشان میدهد، هر تغییری در کوبا، محکوم به کندی حرکت است.
در این میان برخی هم معتقدند، سخت بتوان کوبا را فارغ از «کاستروها» دید و حتی با بازنشستگی «رائول» هم انتظار میرود او همچنان با نفوذترین فرد در کوبا باقی بماند. به گزارش «فرانس 24»، «کارلوس آلزوگارای»، دیپلمات پیشین کوبایی میگوید: «حتی فکر اینکه رائول کاسترو از زندگی سیاسی دست بکشد هم دشوار است. او همیشه خواهد بود. همانطور که وقتی دنگ شیائو پینگ، از سیاست چین کنار رفت، همچنان حضور زنده داشت و حرف آخر را میزد.»
شواهد تازه از افزایش خشونت در امریکا
گروه جهان/ انتشار تصاویر ویدیویی قتل یک نوجوان 13 ساله اسپانیایی به دست پلیس سفیدپوست امریکا آن هم در روزهایی که محاکمه قاتل یونیفورم پوش «جورج فلوید» سیاهپوست با اما و اگرهایی همراه است، پلیس امریکا را در برابر بحران تازهای قرار داده است.
به گزارش فرانس پرس، در این تصاویر که پس از 10 روز از این واقعه و گسترش اعتراضات در شیکاگو با درخواست شهردار منطقه منتشر شده است، به رغم ادعای افسر سفیدپوست خاطی، «آدام تولدو»ی 13 ساله در لحظه شلیک پلیس اسلحهای در دست نداشته و حالت تسلیم داشته است. این افشاگری در حالی انجام شده که به رغم گذشت حدود یک سال از اعتراضات گسترده علیه خشونت پلیس امریکا، کشتار غیرسفیدها همچنان ادامه دارد و آخرین مورد آن نیز چند روز قبل در مینیاپولیس و با شلیک به یک جوان سیاهپوست به نام «داونت رایت» رخ داد.
اما کشتار غیرسفیدها به دست پلیس تنها یک بعد خشونت در امریکا است زیرا در شرایطی که در چند هفته گذشته شماری از مردم این کشور به دلیل آزادی سلاح، در تیراندازیهای متفاوت جان خود را از دست دادهاند، شامگاه پنجشنبه نیز ضاربی ناشناس با حمله به ساختمان شرکت پست فدکس در نزدیکی فرودگاه بینالمللی ایندیاناپولیس، مردم را به گلوله بست و پس از قتل دستکم 8 تن و مجروح کردن 7 تن، با گلولهای به زندگیاش پایان داد.
به گزارش «الجزیره»، پلیس حال یکی از مصدومان را وخیم اعلام کرده است. هنوز هویت ضارب مشخص نیست اما با توجه به خودکشی او در صحنه جنایت، پلیس معتقد است خطری شهروندان را تهدید نمیکند.
به گفته برخی از شاهدان با توجه به اینکه طبق قوانین شرکت پستی، استفاده از گوشی برای کارمندان این شرکت در محل کار ممنوع است، امکان برقراری ارتباط با آنها در زمان حادثه دشوار بوده است.
خاطرات یک دیپلمات
روایت گمشده
فاروق الشرع / وزیر خارجه سابق سوریه
مترجم: حسین جابری انصاری
پارادوکسهای عجیب حافظ اسد
برگه سیاسی که حافظ اسد پخش کرد، به اختصار از اهمیت بنا نهادن «همبستگی عربی» و خطرات منزوی کردن سوریه سخن میگفت که میتواند منجر به شکست دوباره کشور شود؛ و اینکه رهبری میبایست برای بهبود وضعیت اقتصادی با هدف فراهم شدن امکان ایستادگی در برابر طمعهای «اسرائیل»، اقدام کند. از جمله پارادوکسهای عجیب که موجب شگفتی بسیاری شد، این بود که طرحهای غیر واقعگرایانه در حزب از یک سو و عدم موفقیت گروه های فلسطینی در درگیری غیرمسئولانه با «ملک حسین» از سوی دیگر، مأموریت «حافظ اسد» در حذف دشمنان سیاسی اش را بدون سر و صدای قابل ذکر، تسهیل کرد. به نحوی که «صلاح جدید»، قویترین شخص کشور و برخی رفقای او آنچنان راحت، زندانی شدند که تا هفتهها بعد نیز قابل باور نبود. ضمن اینکه با وجود پیچیدگیهای داخلی و خارجی و تحولات آن، حتی یک قطره خون به زمین ریخته نشد. تنها برخی از اعضای «حزب بعث» در مقابل مقر رهبری شاخه «دمشق» حزب در میدان «السبع بحرات» در فردای روز دستگیریها تجمع کرده و نسبت به آن اعتراض کردند، اما تعداد آنها از چند صد نفر بیشتر نبود و به چند هزار نفر نمیرسید.
تظاهرکنندگان تا ظهر آن روز در همانجا ماندند و سپس به آرامی متفرق شدند و طبیعتاً مردم پایتخت و افکار عمومی «سوریه» نیز، چیزی از اعتراض آنها نفهمیدند.
خاطرات 453 روز حضور در کاخ سفید
اتاقی که در آنجا اتفاق افتاد
جان بولتون / مشاورامنیت ملی سابق ترامپ / مترجمان: مسعود میرزایی و بهجت عباسی
تلاش مخالفان «مادورو» برای راهبرد جدید
در چند ماه بعدی، وضعیت اقتصادی ونزوئلا بدتر شد. این وضعیت در واقع ادامه روند کاهشی رشد اقتصادی آن کشور در 20 سال اخیر و در دوران حاکمیت چاوز و مادورو بود. رئیس کمیته بینالمللی صلیب سرخ بعد از بازدیدی که از ونزوئلا داشت به من گفت که تا قبل از سفر به کره شمالی، هیچ بیمارستانی را در وضعیت مشابه بیمارستانهای ونزوئلا ندیده بود. مذاکرات بین مخالفان و مقامهای کلیدی رژیم از سرگرفته شد. روند پیشرفت مذاکرات متغیر بود و هر از گاهی برای مدتی طولانی مسکوت میماند.
مخالفان تلاش میکردند بعد از شکست 30 آوریل، راهبرد جدیدی را پیدا کنند که نسبتاً موفقیتآمیز باشد؛ یکی از رویکردهای بالقوه جذاب در این زمینه میتوانست دامن زدن به اختلافات و رقابتها در درون رژیم برای سرنگون کردن مادورو باشد، اگر مقامهای رژیم به جان هم میافتادند و این باعث برکناری مادورو از قدرت میشد، حتی اگر ساختار رژیم سر جای خود میماند، میتوانست باعث بی ثباتی و تشدید درگیریهای داخلی شود و مجال بیشتری را برای مخالفان فراهم آورد تا اقدام کنند. جامعه امریکاییهای ونزوئلایی تبار در فلوریدا که از شکست مخالفان دلسرد شده بودند، بار دیگر به سرعت در پشت گروههای مخالف قرار گرفتند و این به دلیل ضرورت نجات جان دوستان و خانوادههایشان در داخل ونزوئلا بود که در معرض اقدامات سرکوبگرانه رژیم قرار داشتند.
سیاستمداران امریکایی از ترامپ گرفته تا ردههای پایینتر، به این درک رسیدند که رأیدهندگان ونزوئلایی تبار – اگر نگوییم امریکاییهای کوبایی تبار یا نیکاراگوئی تبار – که در ایالت فلوریدا و سایر مناطق امریکا نقش مهمی را ایفا میکنند، در انتخابات بعدی بر اساس میزان حمایت نامزدها از مخالفان دولت ونزوئلا، قضاوت خواهند کرد.
ادامه از صفحه اول
در راستای این استراتژی سهضلعی، ما در دام عملیات تحریکی دشمن ایران قرار نمیگیریم، به مسیر درست خود در عرصه بینالمللی ادامه داده، تحریم را خواهیم شکست و به تأمین و گسترش صلح و امنیت جهان و منطقه کمک خواهیم کرد.
متأسفانه در سالیان اخیر عدهای با برساختن دوگانه و دوقطبی عجیب و در نوع خود تازه، کوشیدند که مقاومت و مذاکره را به دو سر طیفی منتسب کنند که الزاماً یکی، دیگری را نقض میکند. به گمان این افراد، مذاکره مترادف با سرسپردگی و تسلیم در برابر زورگویی و مقاومت راهی قهرمانانه و در نفی مذاکره است که اتفاقاً در میان دو جناح اصلی سیاسی توزیع شده و یکی مشهور به محدود ماندن در مذاکره و دیگری متخصص در مقاومت است. این دوگانه بیمعنا که حتی با ابتداییترین شواهد در عملکرد دولت و منتقدان آن هم سازگاری ندارد، توان چشمگیری از کشور را در مجادلات بیپایان و بیثمر گرفت و در تعمیق اختلاف و زایل کردن وحدت هنگامی که بیش از هر زمانی به آن نیاز داشتیم، نقش داشت. حمایت مقام معظم رهبری از مذاکرهکنندگان و اعلام پشتیبانی از تلاش دیپلماتیک برای رفع تحریم، به این دوقطبی زیانبار خاتمه داد. این واقعیت هرگز قابل چشمپوشی نبوده که مذاکرات ما در زمان انعقاد برجام که صدای تندروهای امریکایی و صهیونیستی را درآورد و در نهایت به خروج امریکا از برجام منتهی شد، مبتنی بر مقاومت در برابر زورگویی و سپردن حداقل امتیازها در ازای رفع بسته جامعی از تحریمها بویژه قطعنامههای تحریمی شورای امنیت سازمان ملل متحد بود. این همان دلیلی بود که سرانجام به انتقامگیری امریکای ترامپ با خروج از برجام به واکنشی غیرقانونی منجر شد. امروز هم مذاکرات جاری به پیروی بیقید و شرط از دستور رهبری معظم مبنی بر لغو همه تحریمهای ناقض برجام و اجتناب از فرسایشی شدن مذاکرات، به مقاومت در صورتها و اشکال ویژه خود گره خورده است. در آنسو، مذاکره ابزاری برای مقاومت و به ثمر نشاندن آن با هزینهای کمتر است. بههمپیوستگی این دو بیش از آن است که بتوان آن را در یک دوقطبی جعلی گنجاند. اکنون تیغ دو لبه مقاومت و مذاکره در خدمت منافع ملی و در رأس آن به عقب راندن تحریمها از یک طرف و دفاع بیوقفه از حق مدنی تداوم فعالیتهای صلحآمیز هستهای از طرف دیگر است؛ بیآنکه به معنای نفی یکی توسط دیگری باشد.