نگاهی به انیمیشن «سیم ششم» روایت زندگی آهنگساز و نوازنده دوران ساز در گفتوگو با بهرام عظیمی کارگردان و فردین خلعتبری آهنگساز اثر
دنیای سیاه و سفید درویش خان به روایت تصویر
نداسیجانی
خبرنگار
نسخه کامل انیمیشن «سیم ششم» منتشرشد. این انیمیشن که براساس یک داستان واقعی است نزدیک به سه سال قبل درمرکزگسترش سینمای مستند و تجربی ساخته شد و در همان ابتدای کار توانست در جشنوارههای معتبر بینالمللی موفقیتهای بیشماری به دست آورد.عظیمی این کاررا به نوازندگان عزیزایران تقدیم کرده و با تولید این اثر ارزشمند که در واقع اشارهای است به درویش خان اولین قربانی سانحه رانندگی، درکنار آن توانسته نقش تأثیرگذاراین استاد بزرگ را در موسیقی ایران به نمایش بگذارد که همان ابداع سیم ششم تاراست، جالب است بدانید بعد از مرگ غلامحسین درویش، نظیمه تصمیم به وضع قوانین رانندگی درایران گرفت. نکته دیگر دراین انیمیشن بیان المانهایی از سبک زندگی آن دوران است؛ گلهایی درگلدانهای زیبا که در جایجای فضای خانه دیده میشود و از شیفتگی درویش خان به گلوگیاه میگوید. دراین انیمیشن بوی عناصر زیبای یک زندگی قدیمی با همان اسباب و اثاثیه سنتی بخوبی استشمام میشود، از پوشش آدمها گرفته تا تصویرگرامافون، اتوی زغالی و قوری، قندان و استکانهای کمرباریک با نقش ناصرالدین شاه و صندلیهای چوبی که در بالای آن طاقچههایی قرار دارد که با چراغهای قدیمی مزین شده است و در بالای آن طاقچه پته دوزی زیبا نصب و جلوه گری میکند و... و صدای تاری که فرهنگ و اصالت را با خود همصدا کرده است... و نمایی از شهر «طهران سنه 1305 شمسی خیابان لاله زار و گراند هتل...» و در بخش پایانی کار تصاویر جذابی دیده میشود که برخاسته از برداشت آزاد بهرام عظیمی کارگردان اثر است، تصویری از آخرین شب زندگی و اجرای درویش خان در گراند هتل که دوستان و یاران قدیمیاش به تشویق او میایستند، چهرههای نام آشنای تاریخ ادبیات و هنرایران؛ «صادق هدایت»، «پروین اعتصامی»، «عارف قزوینی»، «ایرج میرزا»، «ملوک ضرابی»، «نیما یوشیج»، «قمرالملوک وزیری»، «میرزاده عشقی» و «ابوالحسن صبا» که بیشتر آنها در گورستان «ظهیرالدوله» تهران درکنار درویش خان آرمیدهاند. امروز نزدیک به 100 سال از درگذشت این موزیسین بزرگ موسیقی ایران میگذرد و«سیم ششم» باردیگر تاریخ موسیقی ایران را بازگو کرد.
نقش موسیقی در «سیم ششم»
بهرام عظیمی فیلمنامهنویس، طراح کاراکتر و کاریکاتوریست و ازهمه مهمتر از کارگردانان بسیار باتجربه و کهنه کار ساخت انیمیشن است و کارنامه پربار او در این زمینه گواه نگاه هنری او دراین زمینه بوده است. عظیمی در«سیم ششم» کار متفاوتی ارائه کرده و از هنرنمایی هنرمندان نام آشنای موسیقی ایران فردین خلعتبری و علی قمصری بهره برده و همکاری داشته است. دراین کار موسیقی و تصویر گام بهگام یکدیگر حرکت کرده و بار دیگر نقش اثرگذار موسیقی برتصویر نمایش داده شده است. فردین خلعتبری که از آهنگسازان باتجربه در عرصه موسیقی فیلم است در گفتوگو با «ایران» نقش موسیقی در انیمیشن را تأثیر گذارتر از سینما و تئاتر عنوان میکند:«بهعقیده من نه فقط انیمیشن یا سینما و تئاتر بلکه هر اثر هنری که بتواند تاریخ موسیقی و بزرگان آن را معرفی کند قطعاً بسیار مهم و مؤثر خواهد بود البته دراین بین انیمیشن قابلیت بسیاربیشتری دارد به این دلیل که براحتی میتوان چهره آن موزیسین را ترسیم کرد و موضوعاتی که شاید پرداختن آن در فیلم غیرممکن یا سخت باشد براحتی به تصویر کشید مانند ساز زدن. البته پرداختن به تمامی این کارها بسیار سخت و دشواراست و درکنار آن نیازمند یک بودجه مناسب است.»
خلعتبری قطعات این کار را بردو بخش تقسیم کرده:«بخش نخست آن پیش ازتولید این انیمه ساخته شده و شامل واریاسیونهایی است که آقای علی قمصری قبلتر از قطعات شناخته شده درویش خان بداهه نوازی کرده بودند و آقای بهرام عظیمی این قطعات را انیمه کرده که به عقیده من کار بسیار سخت و دشواری است و توانسته به بهترین شکل آن را تولید کند. اما بخش دیگر آن موسیقی متن است که بعد از پایان ساخت این انیمیشن تولید شد و یک موسیقی فانتزی ایرانی است که برای ارکستر زهی نوشتهام و این موسیقی متن متأثر از فضای موسیقایی درویش خان بوده اما با نگاه خود آهنگسازی کردهام که بعد از ضبط و میکس آن برروی فیلم، در کنار موسیقی آقای قمصری اجرا و شنیده میشود و مجموعه موسیقی متن را تشکیل داده است و در کنار آن اجرای بسیار درخشان آقای قمصری که با دو هدف انجام شده بود، ابتدا اشارهای باشد به قطعاتی ازدرویش خان و نکته بعدی بیان شیوهای دیگر در تار نوازی متفاوت از آنچه نگاه درویش خان بود یا درآن دوران رواج داشت که درواقع تداعی گر یک موسیقی پیشرو است تا با آنچه متر و معیار زمان خودش است کمی متفاوت باشد و آقای قمصری این کار را به زیبایی انجام دادهاند.»«سیم ششم» یک انیمیشن صامت است و نکته قابل توجه آن این است که مخاطب میتواند براحتی با موضوع کار ارتباط برقرار کند و دراین راستا موسیقی نقش تأثیرگذاری دارد. خلعتبری تأثیرآن را این گونه بیان میکند:«موسیقی متن با ایجاد یک فضای افکتیو توانسته به آن حالت صامت کمک کند تا عرضه موسیقی که ربط موسیقایی داشته و بتواند فیلم را تا پایان همراهی کند.»
داستان از چه قرار است
ساخت انیمیشن «سیم ششم» از حدود سه سال پیش کلید خورد، هر چند از روزی که ایده آن در ذهن عظیمی شکل گرفت تا زمانی که به مرحله ساخت برسد، نزدیک به دو سال طول کشید. اما اگرآغاز ساخت را زمان اصلی درنظر بگیریم باید به دوسال پیش بازگردیم، زمانی که بهرام عظیمی ایده ساخت انیمیشن را با مهناز عادلی در میان گذاشت: «معاونت حملونقل و ترافیک شهرداری تهران به ما سفارش ساخت یک انیمیشن را داد. ابتدا درخواستشان این بود که انیمیشنهای کوتاه، مانند «سیا ساکتی» و... ساخته شود اما بهدلیل هزینهبر بودن و سختی پخش این نوع انیمیشن در تلویزیون ایده تغییر کرد. بعد به ساخت انیمیشن بلند فکر کردیم اما در نهایت تصمیم بر این شد که انیمیشنی به مدت حدوداً 12 دقیقه ساخته شود تا امکان پخش در شبکههای اجتماعی را هم داشته باشد. سرانجام این طرح درمرکز گسترش تجربی مطرح شد و مورد موافقت قرار گرفت، هرچند تغییراتی در فیلمنامه آن ایجاد شد. در طرح طنز اولیهای که خانم عادلی نوشته بودند، درویشخان در زمان حال زندگی میکرد و ما کمتر به زمان گذشته میرفتیم اما بعد فیلمنامه تغییر کرد و تمام داستان را در زمان حیات درویش خان روایت کردیم.» تا اینجا مشخص شده است که «سیم ششم» به داستان زندگی درویشخان میپردازد. تارنواز مشهور که بر اثر تصادف رانندگی کشته شد. هرچند این انتخاب با آنچه از عظیمی در ذهن داریم، نزدیک است اما برای خود کارگردان تفاوتهای اساسی در این زمینه وجود دارد: «هدف از این سوژه مثل کارهای قبلی من، بحث آموزشی و بستن کمربند ایمنی و سرعت بالای اتومبیل نبود، بلکه آگاه کردن مردم از داستان اولین تصادف اهمیت داشت. غلامحسین درویشخان از هنرمندان بزرگ و نامدار موسیقی ایران است و افزودن «سیم ششم» بهتار از ابداعات ایشان بود. همچنین نخستین کسی است که بر اثر تصادف اتومبیل کشته شده است. از مرگ او بیش از 90 سال میگذرد و بعد از مرگ او بود که قوانین راهنمایی و رانندگی در ایران وضع شد اما کمتر کسی از این ماجرا اطلاع دارد.»
یکی دیگر از ویژگیهای این انیمیشن را در نحوه کارگردانیاش میتوان دید؛ «دیالوگهایی که مانند فیلمهای چارلی چاپلین و باستر کیتون، بهصورت کپشن نوشته میشوند. نمایش بهصورت سیاه و سفید یا عدم حرکت دوربین که انیمیشن را شبیه به آثار کلاسیک آن دوره میکند.»
منتقدان از چه چیزی ناراضی بودند؟
اما انیمیشن «سیم ششم» از همان ابتدای کاردچار حواشی شد و انتقاداتی را هم دربر داشت. حدود دوسال گذشته سکانسی ازاین انیمیشن برای نخستین بارمنتشرشد که درکنارموفقیتهای چشمگیرش، درزمینه تارنوازی وموسیقی با گلایههایی روبهرو شد. «سیم ششم» در میان مخاطبان جشنوارهایاش با تحسین روبهرو شد، اما زمانی که سکانسی ازاین انیمیشن منتشر شد تعدادی از دستاندرکاران و اهالی حوزه موسیقی نسبت به این کار انتقادهایی را مطرح کردند. برای نمونه انتخاب علی قمصری بهعنوان تارنواز همراه درویشخان، یکی از مهمترین انتقادهایی است که به بهرام عظیمی منتقل شد: «آهنگسازی این انیمیشن برعهده فردین خلعتبری است. زمانی که صحبت از انتخاب نوازنده تار شد، هر دو موافق انتخاب علی قمصری بودیم؛ چرا که او آشنا به قطعات درویشخان است. نکته دیگر اینکه درویشخان در دوران خود هنرمندی خاص و پیشگام بود و علی قمصری هم در تارنوازی از این خصیصه برخوردار است.» زمانی که فراتر از این انتخاب پیش میرویم، به انتقادهایی میرسیم که نسبت به این انتخاب به زبان آمد: «شما در نظر بگیرید که در سرتاسر جهان، هنرمندی را پیدا نمیکنید که مخالف نداشته باشد. حرفهایترین و دوستداشتنیترین و باحالترین هنرمندها در هر زمینهای، عدهای عاشقشان هستند و عدهای دیگر با آنها مخالفت میکنند، مخصوصاً در بین همکاران خودشان. مردم عادی آقای علی قمصری را نمیشناسند، درویشخان را نمیشناسند، مردم انیمیشنی را میبینند که ما درویش خان را با نگاهی عاشقانه روایت کردیم و او قربانی اولین تصادف رانندگی در ایران میشود.»
در همین زمینه، فردین خلعتبری هم به سؤال مشابهی پاسخ داد، اما پاسخهای آهنگساز «سیم ششم»، اندکی تندتر و صریحتر از کارگردان بود: «صحبتهای نادرست درمورد انیمیشنی چند دقیقهای که بهطور کامل اکران عمومی نشده، تأسفباراست. مشخص نیست چرا اینقدرخشم وجود دارد و این خشم از کجا میآید.» به هر حال تمام این انتقادها درآن زمان بهدلیل انتشار بخشی از انیمیشن در شبکههای اجتماعی و فضای آنلاین ایجاد شده بود واشاره خلعتبری بههمین مسأله است که چطورمنتقدان بدون آنکه انیمیشن را کامل دیده باشند، درباره آن صحبت میکنند؟ همین پخش ناکامل انیمیشن باعث شده تا خلعتبری توضیح دهد: «بد است دوستان هنرمند، پیش ازآنکه این انیمیشن را بهطور کامل ببینند به خاطر پیشینه افراد و روابط قبلی، قضاوت کنند. قضاوت عجولانه کفایت میکند که آدم تأمل کند و تأسف هم بخورد براینکه، چیزی که نکته مثبت ماجرا یعنی حساسیت به موضوع موسیقی است باعث این همه گسست، بدبینی و کج اخلاقی شود. مطمئناً ریشه این خشم در هنر و موسیقی نیست.بدیهی است اگر پیش از اینکه سؤالی را درست متوجه بشویم شروع به پاسخ دادن کنیم مطمئناً نمیتوانیم به جواب صحیحی برسیم یا قاضی خوبی باشیم.»
ازجمله انتقاداتی که به حضور علی قمصری در این انیمیشن وجود داشت میتوان به میمیکهای صورت او اشاره کرد یا به حضور پررنگی که در این اثر دارد. چه آهنگساز و چه کارگردان اثر بهصورت کامل با این مسأله مخالف هستند. بهرام عظیمی که پیش از این با انیمیشن «1500» در دل مخاطبان جا باز کرده بود، در این زمینه توضیح داد: «فیلمی از درویشخان موقع تارنوازی وجود ندارد که ما بخواهیم به سبک تارنوازی خود درویشخان پایبند باشیم، درواقع دو بحث وجود دارد. یکی بحث قطعهای است که نواخته میشود، یک گروه میگویند علی قمصری این قطعه درویشخان را دستکاری کرده است، که اتفاقاً روی این ماجرا خیلی بحث نمیکنند. بحث دیگر درباره نوع میمیکها و حالتها موقع تارنوازی است. من قبل از اینکه بخواهم درویشخان را بسازم، چند فیلم از تارنوازان بسیار مطرح ایران که اکثرشان در قید حیات نیستند اما فیلمهایشان وجود داشت و این افراد هم مورد تأیید این دوستان هستند، دیدم. تمام این هنرمندان در هنگام تارنوازی هیچ حرکت خاصی نداشتند، یا به سازشان نگاه میکردند و یا به نقطهای خیره میشدند و بدون هیچ حرکتی تار مینواختند. اما من در حال ساخت فیلم هستم و فیلم من باید جذابیت و حرکت داشته باشد، آن سبک تارنوازی که ساکن است و فقط دستها حرکت میکند و میمیکی در صورت تارنواز به وجود نمیآید یا حرکت خاصی به تنش نمیدهد، برای بیننده جذاب نیست. من سبک تارنوازی علی قمصری را دوست دارم، بعد در فیلم من وقتی درویش خان تار مینوازد به عشقش نگاه میکند، حس و حال دارد، یک جا تارنوازهای دیگر بهش میخندند که چرا سیم ششم را اضافه کردی، ناراحت است. در حقیقت درویش خان من باید بازیگری میکرد. برای همین چون سبک تارنوازی علی قمصری را من و فردین خلعتبری پسندیدیم و از آن طرف قطعات درویش خان را دوست داشت و عاشق درویش خان است، آمدیم نوع تارنوازی درویش خان را شبیه علی قمصری کردیم.»
پایان این انتقادها به کجا رسید؟
برای رسیدن به نقطه پایانی لازم است به بخشی از صحبتهای فردین خلعتبری مراجعه کنیم، زمانی که میگوید: «خیلی از کسانی که در مورد این انیمشین صحبت میکنند نقش گروه را نمیدانند و فکر میکنند در اثر مشترک، بزرگ، پرهزینه و زمانبر هنری بهرام عظیمی، علی قمصری، گروه بزرگ همکاران انیماتور و من، یک نفر خودسرانه خواسته و توانسته خودنمایی کند. آقای علی قمصری نوازنده درجه یک تار است کسانی هم که با او اختلاف دارند اگر بگویند نوازنده خوبی نیستند دیگر حرفی با آنان باقی نمیماند و اگر راجع به سبک نوازندگی صحبت میکنند، موضوع دیگری است و اینهمه توهین و بددهنی در آن لازم نیست. من توانایی و تکنیک علی قمصری آهنگساز و نوازنده را قبول دارم و تاکنون از آن در کارهایم بهره بردهام و از ایشان همواره ممنونم. آقای قمصری نوازنده نوگرایی است و به این دلیل که اتفاقاً موضوع فیلم سیم ششم، یعنی درویش خان هنرمندی نوگرا در زمان خودشان بودهاند، به ایشان پیشنهاد همکاری دادیم و از او خواستم مثل خودش و بر اساس تمهای درویش خان بداهه نوازی کند که کار بهنظر اهل فن و مخاطب، کهنه نیاید. «سیم ششم» اثری مستند نیست و اصراری هم بر آن ندارد که اگر داشت کم نبودند نوازندگان توانای مانده و متعصب بر حال و هوای تاریخی استاد. سیم ششم بنایی هم بر تحریف تاریخ ندارد همچنان که اصراری بر اثبات چیزی در آن نیست. کاری است هنری و برآمده از جان. بیاییم به بهرام عظیمی برای زحماتی که کشیده و صبری که کرده و ظرافت نقاشیهایش و دقتش در جزئیات تبریک بگوییم و سطح عاطفی هنر را با دست و دل نرممان، به گرمی لمس کنیم و اگر لذت بردیم، حالمان را تقسیم کنیم و اگرهم نه، امیدوار باشیم که این گروه درآینده، کاری نزدیک به سلیقه ما تولید کند و یادمان باشد که درویش خان به روایت تاریخ اولین قربانی حوادث رانندگی در کشور ماست که همین روزها هر نیم ساعت، یک قربانی میگیرد.»
بهرام عظیمی هم پس از تمام توضیحات بالا و تأکید روی این مسأله که «اگر من بهجای قمصری، تارنواز جوان دیگری را هم انتخاب میکردم، باز جای گلایه و اعتراض وجود داشت»، از اعتراضها و مخالفتهای بیپایه صحبت میکند: «من نمیدانم وقتی فیلمی از نوازندگی درویشخان وجود ندارد، این دوستان چگونه سبک تارنوازی او را دیدهاند و قضاوت میکنند؟ شاید حرکات تارنوازی درویشخان خیلی خاصتر از قمصری باشد؟»
عظیمی پس از پاسخگویی به انتقادها و جنبههای مختلف این ماجرا تأکید کرد: «اگر به دو سال گذشته برگردم و بخواهم این فیلم را دوباره بسازم از علی قصمری و تکنیکهای نوازندگی او استفاده بیشتری خواهم کرد.»
برش
غلامحسین درویش با نام هنری درویشخان سال ۱۲۵۱ در تهران متولد شد. او هنرمندی است که نقش بسزایی درموسیقی ایرانی داشته و توانسته موسیقی سنتی ایران را از دربار و اشراف بیرون بکشد و به میان مردم آورد و اولین آهنگسازی است که آثارش دارای سبک و شیوه بود. دوران زندگی درویش خان به اواخر قاجاریه برمیگردد و در دربار شاهان آن دوره رفتوآمد داشت و ساز نوازندگان را میشنید و بهدلیل سابقه آشناییاش با موسیقی که از پدرش حاجی بشیر آموخته بود که درواقع اولین معلم او محسوب میشد به نوازندگی تار علاقهمند شد. شهرتش به نام «درویشخان»، به این علت بود که پدرش هنگام صدا زدن او، از لفظ «درویش» استفاده میکرد و همین نام بعدها بهعنوان نام خانوادگی غلامحسین برگزیده شد. پدرش به سبب علاقهای که به هنر موسیقی داشت و آشنایی اجمالی با تار و سهتار، فرزندش را راهی مدرسه موزیک دارالفنون میکند و این انتخاب آغاز مسیر جدید زندگی او شد و درویشخان در آنجا آموختن خط موسیقی، نواختن شیپور و طبل کوچک را فرا گرفت اما سالها بعد در دربار با ساز تار آشنا شد و این موضوع را با پدرش درمیان گذاشت، پدرش سهتاری برای او تهیه کرد و مقدمات را شخصاً به او آموخت. سپس نزد آقاحسینقلی به تکمیل فن خود پرداخت و بعد از سالها تمرین در نواختن تار و بویژه سه تار مهارت یافت و بهترین شاگرد استاد خود شد. در این دوران، آشنایی با برادر بزرگتر آقاحسینقلی، میرزا عبدالله فراهانی که نوازنده تار و سه تار بود، به کار او غنای بیشتری بخشید.
غلامحسین درویش از نوازندگان شهیر تار است و سیم ششم از ابداعات او است که به تار افزود و با این کار خود رَنگ دیگری از این ساز به هنرمندان آن دوران معرفی کرد، تحولی شگرف که همچنان مورد استفاده است. در مجموع هفت پیشدرآمد، شش تصنیف، یازده رِنگ و قطعاتی متفرقه از درویشخان برجای مانده است. او همچنین رهبر ارکستر کنسرتهای انجمن اخوت بود که به حمایت صفاعلی ظهیرالدوله انجام گرفت و در کنار آن سرپرستی اجرای کنسـرتهای عمومی را هم برعهده داشت، کنسرتهایی که در جـهـت مردمیتر کردن موسیقی ایران و کمک و یاری به مستـمندان و بلادیدگـان بود مانند کـنسرت برای جمعآوری اعانه به نـفع قحطی زدگـان روسیه، کـنسرت برای ایجاد مدرسه فرهنگ، کنسرت به نفع حریق زدگـان آمل، کـنسرت برای بازسازی خرابـیهای آتشسوزی بازار و نیز کـنسرت برای غـارت شدگـان ارومیه و....
جالب است بدانید غلامحسین درویش از نخستین کسانی است که در ایران کلاس آموزش موسیقی برپا کرد و شماری از نامداران موسیقی ایرانی چون مرتضی نیداوود، ابوالحسن صبا، موسی معروفی، نورعلی برومند، ارسلان درگاهی و سعید هرمزی از شاگردان او بهشمار میآیند که پس از گذراندن دورههای موفق مختلف تحصیلی نشانی به شکل تبرزین هدیه میگرفتند که از جنس مس و نقره و برای شاگردان سطوح عالی، از جنس طلا بود.
بهرام عظیمی کارگردان «سیم ششم» پس از ساخت این انیمیشن و انتشار سکانس نخست آن در فضای مجازی متوجه موضوع جالبی میشود اینکه نسبت دورفامیلی با درویش خان داشته است که آن را در صفحه شخصی خود اینگونه شرح داده است: «سال 1360 سرهنگ کریم عظیمی(عموی پدرم) و همسر گرامیشون ناهید خانم یک دوچرخه گرانقیمت به من هدیه دادند. چون نقاشی من خوب بود و کریم عمو جان و ناهید خانم از اینکه من نقاشی میکشیدم خیلی کیف میکردند و برای تشویقم چنین کار ارزشمندی کردند.... از این موضوع سالها گذشت و پس از انتشار این کار، خانم نوشین عظیمی دختر کریم عموجان به من زنگ زد و گفت آقا بهرام در اینستا دیدم شما یک انیمیشن راجع به درویش خان ساختی گفتم بله چطورمگه؟ گفتند برای چی ساختی؟! گفتم خب این بنده خدا اولین کشته تصادف در ایران و منم که عشق ماشینم و... نوشین خانم یک دفعه یه چیز عجیبی به من گفتند. گفت: مامان من نوه درویش خان هستش!!»
بهرام عظیمی سال 1396 با یک پیشنهاد تصمیم به ساخت این انیمیشن میگیرد و با اینکه به موسیقی سنتی چندان علاقه ندارد این کار پرزحمت و پرهزینه را میسازد بدون اینکه از تهیه کننده آن دستمزدی دریافت کند تا یکی از بزرگان موسیقی ایران را به ایرانیها و خارجیها معرفی کند.