خوب یا بد امسال بار آموزش روی دوش مادران بود
فارسی در آشپزخانه، ریاضی در اتاق خواب
ترانه بنییعقوب
گزارش نویس
«در 40 سالگی یک بار دیگر امسال کلاس اول ابتدایی را گذراندم.»، «پایان سال تحصیلی نزدیک است اما هنوز بچهام نمیتواند چند خط را درست و بدون غلط بخواند.»، «چون من شاغلم بچهام هم باید بیسواد بار بیاید چرا؟ چون نتوانستم پا به پایش پایه اول ابتدایی را بگذرانم.»، «به نظر من باسواد شدن این جوری و پای کامپیوتر امکان ندارد. برای همین بچهام را امسال ثبتنام نکردم. سال بعد و در سال بدون کرونا حتماً باسواد میشود چه فرقی میکند یک سال زودتر دیپلم بگیرد یا دیرتر؟»
ویروس کرونا خواندن و نوشتن بچهها را حسابی تحت تأثیر قرارداده. شاید شما هم ویدئوهایی از بچههای کلاس اولی در فضای مجازی دیده باشید که مثلاً گیلاس را پرتقال میخوانند و صابون را بشکه. تصاویری که نشان میدهد امسال برای آنها سال خوبی نبوده و چندان از خواندن و نوشتن بهرهای نبردهاند. راستی این بچهها در سالهای بعدی امکان جبران این خسارت را دارند؟ چه باید کرد؟
مشکلات والدین با مدرسه آنلاین
«مدرسه قرار بود جای تجربه اولین تعامل اجتماعی فرزندم باشد. جایی که با 40-30 بچه ارتباط برقرار کند، دوست پیدا کند، با بچهها قهر و آشتی کند، فعالیت جسمانی داشته باشد، باهم بدوند و بازی کنند اما این اتفاق در دوره کرونا نیفتاد و بچههای ما از این تجربهها محروم شدند.» اینها حرفهای مادر یک بچه کلاس اولی است:
«گروه همسن و سالها در اجتماعیپذیری و تقویت هوش بچه تأثیر زیادی دارد. این گروه برای دختر بچهای مثل دختر من در مدرسه شکل میگرفت. دختر ما در این ماههای آخر سال خیلی احساس تنهایی میکرد و مدام میگفت چرا من دوستی ندارم؟ ما میگفتیم تو کسی را نمیبینی که دوست پیدا کنی. غیر از مسأله اجتماعی شدن مسأله درس خواندن هم هست.»
این مادر میگوید: «من و فرزندم از ساعت یازده تا یک و نیم یعنی دو ساعت و نیم پای لپ تاپ و کلاس آنلاین هستیم و بعد هم تکالیف را انجام میدهیم. طبیعی است اگر من نبودم بچه کلاس اولم دانش استفاده از لپ تاپ را نداشت و نمیتوانست از این فضا استفاده کند. او الان با دو، سه واسطه درس میخواند. نقش من بهعنوان مادر درست به اندازه نقشی که معلم در باسواد شدن بچه دارد، مهم است.»
اما همه این شانس را ندارند که پابه پای بچهشان پیش بروند و در باسواد شدنش بکوشند، مثل مادر شاغلی که میگوید بچهاش توان خواندن و نوشتن ساده را هم پیدا نکرده: «من شاغلم و امکان در خانه ماندن ندارم. بعد از کار هم که به خانه میرسم ساعت هشت شب است. هنر کنم به بچه ام دیکته بگویم. مادربزرگ دخترم، کنارش هست اما آن بنده خدا هم که سر از کامپیوتر در نمیآورد. پسر من هم بازیگوش است و اصلاً دل به درس نمیدهد و خلاصه اینکه هیچی یاد نگرفته. همین چند روز پیش به مدرسهاش رفتم و گفتم آخر این چه وضعی است، پس معلم چه میکند؟»
این مادر میگوید: «خوش به حال آنهایی که خانه دارند. من همین یک بچه را دارم و با خودم میگویم کاش بچهام یک خواهر و برادر بزرگتر داشت کمکش میکردند.»
با مادر دیگری حرف میزنم که سه فرزند دارد؛ هفت ساله، نه ساله و 16 ساله: «من امسال به معنای واقعی سرسام گرفتم. وسط سال بود که فهمیدم رسیدگی به تحصیل سه فرزندم کار من نیست. همه چیز را رها کردم و الان بچهها هر سه مشکل دارند. من باید ساعت 10 صبح با بچه کلاس اولیام پای لپ تاپ باشم پس چه کسی برایشان غذا درست کند؟ واقعاً بریدهام و راستش دیگر برایم مهم نیست درس بخوانند یا نه؟»
یکی دیگر از والدین میگوید: «فاصله بین معلم و دانشآموز هم در این دوران جدی است و هرگز نقشی که معلم کلاس اول برای ما داشت برای این بچهها معنایی ندارد. سطح سواد خانواده هم خیلی تأثیر دارد و هر مادری که سواد اجتماعی و دانش بیشتری دارد و برای بچهاش وقت میگذارد و بهتر با بچهاش کار میکند وضعیت بهتری دارد. الان بر اساس سواد مادرها بین بچهها فاصله ایجاد شده.»
بچههایی که بیشترین لطمه را میبینند
زهرا خماریان، 26 سال سابقه تدریس در پایه اول ابتدایی دارد و از اسفند ماه سال گذشته و با شیوع کرونا آموزش آنلاین را آغاز کرده است. او میگوید: «در سیستم آموزشی با شروع کرونا هیچ تغییری در حجم و محتوای کتابهای درسی داده نشد و هیچ راهکاری جز شبکه شاد نگذاشتند و هیچ آموزشی به معلمان و خانوادهها هم داده نشد. من فکر میکنم بیشترین لطمه را بچههایی میبینند که والدین بیسواد و کم سواد دارند یا فقیرند. همان طور که بچهها در کلاسهای حضوری هم از این مسائل لطمه میدیدند. در این هم شکی نیست که بچههای پایه اول و دوم بیشتر از سایر پایهها لطمه دیدهاند چون هر چقدر سن بچهها کمتر باشد، برای آموزش نیاز به همراهی بیشتری دارند.»
بهگفته این آموزگار با تجربه، سواد آموزی چهار مؤلفه دارد: خواندن، نوشتن، صحبت کردن و گوش دادن. اما در مدارس ما از مهارتهای مهمی چون حرف زدن و گوش دادن غفلت میشود. یعنی قبل از اینکه فرد وارد فضای مجازی هم بشود، فرصت گفتوگو و گوش دادن وجود نداشت. یاد نگرفتن این دو مهارت بشدت لطمه وارد میکند. حالا که سیستم آنلاین شده این آسیب بیشتر هم شده است.»
از نظر وی مشکل دیگر به معلمها و والدین باز میگردد: «خیلی از معلمان توانمندی لازم را برای استفاده از فضای مجازی ندارند بویژه معلمانی که سابقه طولانی دارند و معمولاً از این فضا دور بودهاند. مسأله دوم خانوادهها هستند؛ عملاً خانوادهها هم هیچ آموزشی ندیدهاند که چطور میتوانند با این بحران کنار بیایند و چگونه باید بچهها راهدایت کنند. من در بین نزدیکان خودم تعداد زیادی میشناسم که امسال بچهشان را کلاس اول ثبتنام نکردند به امید اینکه سال بعد بتوانند در کلاس حضوری شرکت کنند.»
او درباره سختیهای تدریس در پایه اول ابتدایی میگوید: «در پایه اول وقتی ما میخواهیم نشانهها و الفبا را به بچهها آموزش دهیم معمولاً در کلاسهای حضوری هم اوایل سال دچار مشکل میشویم چون خیلی بچهها اول ارتباط برقرار نمیکنند. حالا فکر کنید مجازی هم باشد. مثلاً من مجبور بودم برای آموزش یک نشانه شش یا هفت فیلم کوتاه برای بچهها درست کنم. طرز نوشتن ترکیبها، روخوانی و اینها بسیار وقت گیر بود. من معمولاً روزی 8 ساعت برای تهیه این فیلمها زمان میگذاشتم. فیلمها را آماده میکردم و دوباره برمیگشتم تا اشکالات بچهها را یادآوری کنم. والدین دانش آموزان کلاس اول هم معمولاً خیلی کم تجربه هستند بخصوص آنهایی که اولین بچهشان است. معلم باید برای این والدین هم وقت بگذارد. استرس والدین را کم کند و به آنها یاد بدهد با بچه چطور کار کنند و چگونه به او دیکته بگویند. چطور دست بچهها را بگیرند و... چون ما برای یادگیری نشانهها خیلی اوقات دست بچهها را در مدرسه میگرفتیم. این آموزشها الان با حلقه واسط آن هم مادران انجام میشود. واقعاً هم این مادران هستند که بار آموزش در کشوررا برعهده دارند و این برای مادرانی که چند فرزند دارند، بسیاردشوار است.»
پروانه بیگی، مدیر یک دبیرستان غیر دولتی هم میگوید: «تأثیر تعداد دانشآموز هم در دوره ابتدایی خیلی مهم است. مدارس غیر دولتی که در این دوران تعداد دانشآموز کمتری دارند خیلی بهتر به شاگردان رسیدگی میکنند تا یک مدرسه 40 نفره دولتی. خیلی اوقات معلم و دانشآموز قرار تلفن تصویری میگذارند چون تعداد دانشآموز کم است و این امکان وجود دارد تا انفرادی هم درس را مرور کنند اما تعداد دانشآموز بیشتر، این امکان را کم میکند. اغلب بچههای پایه اول و دوم که امسال در مدارس غیر دولتی درس خواندند، منفعت کردند.»
نمیدانم سال تحصیلی بعدی سالی بدون کرونا خواهد بود یا نه؟ سالی که بچهها در مدرسه حاضر شوند و بیدغدغه بیماری درس بخوانند. هرچه هست امسال کرونا سال متفاوتی را برای دانشآموزان رقم زد و خیلیها را از تجربه مدرسه رفتن و سواد آموزی محروم کرد.