ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ارزیابی تجربه پیروزی و بازپس گیری خرمشهر از دشمن بعثی و ضرورت الگو قرار دادن راهکارهای آن
شکست خفت بار صدام در خرمشهر
محسن رخصت طلب
پژوهشگر تاریخ جنگ
بازخوانی حوادث و تحولات جنگ تحمیلی میبایست منجر به درسها و تجربههای کاربردی برای امروز باشد. اساساً جنگ و حوادث بزرگ از عمل و عکسالعمل دو جبهه شکل میگیرد و واکاوی یک جبهه، درس و روشنگری لازم را به دست نمیدهد. عملیاتها و تحولات دوران جنگ هشتساله نتیجه نوعی ضرورت همراه با بهکارگیری مجموعهای از امکانات و برنامهریزی و اقدامات مبتنی بر اهداف کوتاه یا بلندمدت بود.با توجه به سالگرد عملیات آزادسازی خونینشهر (عملیات بیتالمقدس) ضمن مروری کلی بر حدود دو ماه از مقطع زمانی موردنظر از جنبههای راهبردی سعی میشود ضمن ثبت تجربیات (تلخ و شیرین) آن حادثه برای امروز و فردای خود آموزههای مفیدی را تبیین نماییم. آنچه در این نوشتار قرار است از پیروزی نسبی این عملیات مورد کنکاش و بررسی قرار بگیرد سه عنصر«سرعت» در آمادهسازی،«دقت» در طراحی مانور و نیز جسارت در اجرای عملیات است.
طراحی عملیات بیتالمقدس
همزمان با طراحی و آمادهسازی عملیات فتحالمبین، گروهی از نیروهای اطلاعات نظامی سپاه تحت نظر شهید حسن باقری در محورهای مختلف منطقه عملیاتی بیتالمقدس به شناسایی زمین، مواضع و نیروهای دشمن اقدام کردند.
یکی از محورهای مهمی که مورد توجه فرماندهان سپاه قرار گرفته بود، جناح شرقی دشمن، سمت رودخانه کارون بود. بدین منظور تیمی زبده از نیروهای اطلاعات عملیات در منطقه مستقر شدند و پس از مدت کوتاهی با اطمینان از عدم حضور دشمن در ساحل رودخانه کارون به آنسوی رودخانه رفته و در نهایت غافلگیری به ایجاد پایگاه تاکتیکی در میان نخلستان و درختزارها اقدام کردند و ضمن شناسایی منطقه، مطمئنترین معابر نفوذ در میان مواضع دشمن و رسیدن به جاده آسفالت را بررسی و انتخاب کردند.
طراحی عملیات بیتالمقدس یکی از شاهکارهای کمنظیر نظامی از نظر خلاقیت، سرعت در تصمیمگیری و جسارت در اجرای مانور محسوب میشود. حضور دشمن در منطقه عمومی عملیات بیتالمقدس را میتوان به انسانی تشبیه کرد که پاهای آن در جبهه دب حردان و رودخانه کرخه، دستهای آن در رودخانه کارون و مرز ایران و عراق، قلب آن در وسط منطقه یعنی سهراهی حسینیه و سر آن در خرمشهر قرار گرفته است. برای از کار انداختن این هیبت بزرگ که حدود 20 ماه در آن جغرافیا جا خوش کرده است حمله به سر و مغز آن بسیار مؤثر است اما با یک گام تقریباً غیرممکن و قرین به پیروزی نخواهد بود. از طرف دیگر حمله به دست و پای او عاقلانه نیست زیرا او توانایی لازم برای مقاومت و از بین بردن مهاجم را دارد. بهترین و قابلدسترسترین (اما سخت و با ریسک بالا) نقطه و عضوی که میتواند ضربه کاری بر دشمن وارد کند و به سایر اعضا شوک مرگبار وارد کند، قلب آن است. صدها ساعت بحث فشرده و جدی ما بین فرماندهان ارتش و سپاه برای انتخاب بین راهکار حمله از جبهه دب حردان و کرخه (پاهای دشمن) و راهکار عبور از کارون و حمله به قلب دشمن انجام شد تا اینکه پیشنهاد فرماندهان سپاه پاسداران برای تنظیم مانور عملیات بر مبنای عبور از کارون و زدن به پهلو و جناح و قلب دشمن تصویب شد.
طراحی عملیات بدین شکل انجام شد که تلاش اصلی عملیات در محور کارون متمرکز شود و در محور کرخه نیز تلاش فرعی اما جدی پیشبینی شود. در محور تلاش اصلی قرارگاه فتح و قرارگاه نصر مأموریت داشتند در گام اول ضمن عبور از رودخانه، منطقه حدفاصل رودخانه کارون تا جاده آسفالت را تصرف کنند و سپس قرارگاه قدس در محور کرخه تلاش کند از رودخانه عبور کند و ضمن تهدید دشمن یگانهای آنها را درگیر نگه دارند تا قرارگاههای نصر و فتح بر اهداف خود کاملاً تسلط یابند.
در گام دوم بهسمت مرز رفته و منطقه را تأمین کنند. در این مرحله متناسب با شرایط، تصمیمگیری شود که عملیات با تعقیب متجاوز در خاک عراق و به سمت شط العرب ادامه یابد یا عملیات آزادسازی خرمشهر انجام شود. در طراحی عملیات بهمنظور تجزیه قوای دشمن عملیات فریب و پشتیبانی در منطقه فکه پیشبینی شد. این عملیات به قرارگاه فجر واگذار شد و مقرر شد منطقهای استراتژیک را در آن ناحیه تصرف کنند. همزمان با بحث و گفتوگو برای شناسایی و طراحی عملیات توسط فرماندهان نیروی زمینی ارتش و سپاه، فرماندهان ارتش عراق در یک تلاش گسترده درصدد استقرار یگانهای خود در منطقه و تقویت خطوط دفاعی و مهمتر از همه بهدنبال کشف تاکتیک و مانور نیروهای ایران برای آزادسازی خرمشهر هستند. پروازهای مکرر هواپیماهای شناسایی برای یافتن فعالیتهای عمده و نیز بمباران هرگونه تجمع و تحرک نیروهای ایران رو به افزایش بود. اسناد و گزارشهای بهدستآمده نشاندهنده برگزاری جلسات مکرر فرماندهان ارتش عراق با حضور صدام حسین بهمنظور کسب آمادگی مقابله با حمله رزمندگان اسلام است.
در طراحی عملیات نکات ریز و ظریفی وجود دارد که بیان آنها در این مقاله نمیگنجد. فرماندهان نیروی زمینی ارتش معتقد بودند ما باید در گام اول از رودخانه عبور کنیم و منطقهای به وسعت 10 کیلومترمربع را تصرف کنیم و بعد یگانها و تجهیزات خود را به آن منطقه (سرپل) منتقل کنیم سپس گام دوم را برای رسیدن به جاده آسفالت اهواز ـ خرمشهر برداریم.
اشکال فرماندهان سپاه به این طرح این بود که اگر ما از رودخانه عبور کنیم و آنسوی رودخانه مستقر شویم قطعاً با هوشیاری صددرصدی دشمن مواجه میشویم و آنها به تاکتیک اصلی عملیات پی خواهند برد در این صورت با همه توان در همین نقطه به مقابله با ما خواهند پرداخت و معلوم نیست ما بتوانیم اهداف عملیات را تأمین کنیم. ضمن اینکه در سر پل کوچک بهدلیل محدودیت زمین، آسیبپذیری نیروها در برابر آتشهای توپخانه و هوایی دشمن زیاد است و با فشار زیاد هرلحظه امکان بیرون راندن ما از سر پل به آنسوی رودخانه کارون وجود دارد. اما فرماندهان سپاه معتقد بودند ما باید در یک گام با عبور از رودخانه و گرفتن یک سرپل بزرگ خود را به جاده آسفالت برسانیم و دشمن را در برابر یک عمل انجام شده قرار دهیم. در سرپل بزرگ ما بهسرعت یگانهای خود را به منطقه منتقل میکنیم و ضمن اینکه نسبت به آتشهای دشمن آسیبپذیری کمتری داریم میتوانیم در غفلت اولیه دشمن بخش بزرگی از اهداف خود را تأمین کنیم. وسعت سرپل بزرگ موردنظر فرماندهان سپاه حدود 150 کیلومترمربع بود. در ادامه گفتوگوهای بین فرماندهان نظامی، عبور از رودخانه و تصرف سرپل بزرگ و تأمین بخشی از جاده اهواز ـ خرمشهر در گام اول عملیات به تصویب رسید. اما آنسوی جبهه در میان فرماندهان ارتش عراق نیز موضوعات مختلفی نسبت به تاکتیک رزمی ایرانیها برای آزادسازی مطرح میشد.
مشکلات اجرای عملیات در آغاز
عملیات بیتالمقدس حداکثر یک ماه پس از پایان عملیات فتحالمبین در تاریخ 10 اردیبهشت 1361 آغاز شد. این زمان کم برای نیروهایی که بهتازگی یک عملیات بزرگ انجام داده بودند زمان بسیار محدودی است. یگانهای شرکتکننده در عملیات بیتالمقدس دقیقاً همان یگانهایی بودند که در چند عملیات قبلی شرکت کرده بودند لذا برای بازسازی و کسب آمادگی لازم در مقابل دشمن، همچنین برای بازسازی یگانهای خود و نیز کسب اطلاعات دقیق و ایجاد آمادگی بهزمان بیشتری نیاز داشتند. فرماندهان خودی با آگاهی کامل از کمبود نیرو عملیات را بهسرعت آغاز کردند و مطمئن بودند از دست دادن زمان باعث آمادگی بیشتر دشمن خواهد شد. یگانهای ارتش و سپاه مطابق زمانبندی انجامشده از پلهای نظامی احداث شده روی رودخانه کارون عبور کرده و با رعایت سکوت بهسمت مواضع دشمن رهسپار شدند. ستونهای خودرویی و واحدهای زرهی نیز بهسمت پلها حرکت خود را آغاز کردند. مقرر شده بود نیروهای رزمنده بدون درگیر شدن با نیروهای عراقی از میان مواضع دشمن عبور کرده و خود را به پشت دشمن و حتیالمقدور جاده آسفالت اهواز ـ خرمشهر برسانند.
نیروهای خودی در مرحله اول عملیات بهمدت شش روز تلاش کردند در محورهای مختلف خصوصاً در محور قرارگاه نصر اهداف خود را تثبیت کنند و یگانها برای مرحله دوم عملیات خود را آماده کنند.
مرحله دوم عملیات با هجوم چهار قرارگاه عملیاتی فجر، قدس، فتح و نصر در تاریخ 16 اردیبهشت 1361 آغاز شد. با انجام دو مرحله از عملیات بیتالمقدس بخش عمدهای از سرزمین و اهداف عملیات تأمین شد اما اینکه ادامه عملیات بهسمت خرمشهر یا در شرق بصره بهسمت شط العرب و بصره باشد، مورد تردید قرار گرفت.
فرماندهان ارتش و سپاه طی جلسات متعدد به بررسی و ارزیابی توان خودی و دشمن و راههای دستیابی بههر یک از اهداف مذکور و نیز موقعیت زمین و استحکامات اقدام کردند و در نهایت بهدلیل کمبود نیروی رزمنده تصمیم گرفته شد عملیات با هدف آزادسازی خرمشهر ادامه یابد.
مرحله سوم عملیات بیتالمقدس در تاریخ 19 اردیبهشت 1361 آغاز شد و نیروهای خودی با تصرف مواضع و استحکامات جدید دشمن و نزدیک شدن به خرمشهر خود را آماده مرحله چهارم عملیات کردند.
در این مرحله جبهه خودی بهطورجدی با کمبود نیرو مواجه شده بود و توان رزم یگانهای خودی کاهش یافته بود و نسبت نیروهای ایرانی و عراقی به حدود 1 به 5 به نفع نیروهای دشمن رسیده بود. علت این امر بسیج و تمرکز یگانهای دشمن از همه نقاط در شرق بصره و در خرمشهر بود و صدام حسین مصمم بود تحت هر شرایطی خرمشهر را برای خود حفظ کند و عملاً اگر خرمشهر آزاد نمیشد نتایج سه مرحله عملیات بیتالمقدس برای ایران بیهوده انگاشته میشد.
بنابراین مرحله چهارم عملیات بیتالمقدس در تاریخ اول خرداد 1361 با سازماندهی مجدد یگانها و قرارگاهها با مأموریتهایی آغاز شد. در مرحله چهارم عملیات بیتالمقدس ضمن اینکه همه یگانها و رزمندگان و فرماندهان ارتش و سپاه در نهایت شجاعت و ایثار وارد صحنه نبرد شدند اما در هر سه قرارگاه برخی یگانها بهدلیل قرار گرفتن در نقطهای حیاتی و بسیار حساس نبردی سرنوشتساز و بسیار شجاعانه را از خود به نمایش گذاشتند.
اولین نشانههای پیروزی
حرکت دورانی رزمندگان اسلام پساز عبور از رودخانه کارون و تصرف جاده آسفالت اهواز- خرمشهر و تأمین مرز بینالمللی و سپس گردشبهچپ کردن و پیشروی بهسمت خرمشهر عملاً باعث شد رزمندگان اسلام بدون مواجه شدن با سد آهنین موانع و استحکامات ایجاد شده در شمال خرمشهر توسط دشمن با عمق 5 کیلومتر در مسیری قرار بگیرند که هیچگونه مانع و استحکاماتی مقابل آنها نباشد.
در محور تیپ امام حسین(ع) شهید حسین خرازی همراه نیروهای پیشتاز خود به لبه خط پدافندی دشمن رسیده بود. لحظاتی بعد، یک گروه 15 نفری از نیروهای عراقی درحالیکه پیراهن خود را در دست گرفته بودند «دخیل الخمینی» گویان خود را تسلیم رزمندگان تیپ امام حسین(ع) کردند. در همان لحظه حسین خرازی فرمانده تیپ آنها را روی زمین نشاند و با واسطه یک مترجم شرایط نیروها و فرماندهان ارتش عراق در داخل خرمشهر را جویا شد. اسرای مذکور گفتند: «احمد زیدان، فرمانده ارشد نیروهای عراقی در خرمشهر، روی مین رفته و کشته شده است (البته کشته شدن او شایعه بود. پیکر او را با قایق از اروندرود به بصره منتقل کردند و پس از مدتی هر دو پای او را قطع کردند.) سربازان عراقی مستقر در خرمشهر ازهمگسیخته و بدون روحیه هستند. اغلب آنها آماده تسلیم شدن به نیروهای ایرانی هستند اما افسران استخبارات میگویند اگر تسلیم شوید بیشک نیروهای ایرانی شما را اعدام خواهند کرد.»
شهید خرازی با شنیدن این سخنان قرآن کوچکی که در جیب داشت، بیرون آورد و خطاب به سربازان عراقی گفت: «شما آزاد هستید. به سمت دوستان خود برگردید و به آنها بگویید این قرآن ضامن بین ما و شماست. اگر تسلیم شدید و بدون سلاح نزد ما آمدید در سلامت کامل هستید و ما بهحکم اسلام با اسرای جنگی با مدارا رفتار میکنیم. اما اگر تسلیم نشدید و در شهر ماندید ما بهشما حمله خواهیم کرد و همه شما کشته خواهید شد.» سپس قرآن را در اختیار یکی از سربازان عراقی قرار داد و همه آنها را از مسیری که آمده بودند نزد رفقایشان در خرمشهر فرستاد. کمتراز 30 دقیقه بعد، از همان نقطه همهمه و صدای «اللهاکبر» و «دخیل الخمینی» سربازان به گوش رسید و در پی آن هزاران سرباز عراقی «الموت الصدام» گویان از خرمشهر خارج شدند. در این لحظه شهید خرازی به نیروهایش گفت: «سربازان اسیر عراقی را به سمت جاده آسفالت خرمشهر ـ اهواز هدایت کنید تا به سمت اهواز بروند.» سپس با قرارگاه مرکزی کربلا تماس گرفت و به فرماندهی قرارگاه گفت: «خرمشهر سقوط کرد و هزاران نفر از نیروهای عراقی در حال تسلیم شدن هستند فقط برای ما اتوبوس و کامیون اعزام کنید تا آنها به پشت جبهه منتقل شوند.»
لحظاتی بعد احمد کاظمی فرمانده تیپ 8 نجف اشرف از خطوط درگیری در محدوده گمرک – خرمشهر با قرارگاه کربلا تماس گرفت و اعلام کرد «خرمشهر آزاد شد و نیروهای عراقی گروهگروه خود را تسلیم رزمندگان میکنند.»
زمانی که این دو پیام با فاصله کمی به قرارگاه کربلا اعلام شد، همه فرماندهان حاضر در قرارگاه در بهت و حیرت قرار گرفتند و هیچکس تصور نمیکرد هزاران سرباز، درجهدار، افسر که برای حداقل یک ماه جنگ و مقاومت همه گونه امکانات را در اختیار داشتند طی مدت چند ساعت ناگهان تسلیم شوند. در نتیجه حدود 15 هزار نفر از نیروهای عراقی مستقر در خرمشهر، تسلیم رزمندگان اسلام شدند و شکست خفت باری نصیب صدام و حزب بعث شد.
پژوهشگر تاریخ جنگ
بازخوانی حوادث و تحولات جنگ تحمیلی میبایست منجر به درسها و تجربههای کاربردی برای امروز باشد. اساساً جنگ و حوادث بزرگ از عمل و عکسالعمل دو جبهه شکل میگیرد و واکاوی یک جبهه، درس و روشنگری لازم را به دست نمیدهد. عملیاتها و تحولات دوران جنگ هشتساله نتیجه نوعی ضرورت همراه با بهکارگیری مجموعهای از امکانات و برنامهریزی و اقدامات مبتنی بر اهداف کوتاه یا بلندمدت بود.با توجه به سالگرد عملیات آزادسازی خونینشهر (عملیات بیتالمقدس) ضمن مروری کلی بر حدود دو ماه از مقطع زمانی موردنظر از جنبههای راهبردی سعی میشود ضمن ثبت تجربیات (تلخ و شیرین) آن حادثه برای امروز و فردای خود آموزههای مفیدی را تبیین نماییم. آنچه در این نوشتار قرار است از پیروزی نسبی این عملیات مورد کنکاش و بررسی قرار بگیرد سه عنصر«سرعت» در آمادهسازی،«دقت» در طراحی مانور و نیز جسارت در اجرای عملیات است.
طراحی عملیات بیتالمقدس
همزمان با طراحی و آمادهسازی عملیات فتحالمبین، گروهی از نیروهای اطلاعات نظامی سپاه تحت نظر شهید حسن باقری در محورهای مختلف منطقه عملیاتی بیتالمقدس به شناسایی زمین، مواضع و نیروهای دشمن اقدام کردند.
یکی از محورهای مهمی که مورد توجه فرماندهان سپاه قرار گرفته بود، جناح شرقی دشمن، سمت رودخانه کارون بود. بدین منظور تیمی زبده از نیروهای اطلاعات عملیات در منطقه مستقر شدند و پس از مدت کوتاهی با اطمینان از عدم حضور دشمن در ساحل رودخانه کارون به آنسوی رودخانه رفته و در نهایت غافلگیری به ایجاد پایگاه تاکتیکی در میان نخلستان و درختزارها اقدام کردند و ضمن شناسایی منطقه، مطمئنترین معابر نفوذ در میان مواضع دشمن و رسیدن به جاده آسفالت را بررسی و انتخاب کردند.
طراحی عملیات بیتالمقدس یکی از شاهکارهای کمنظیر نظامی از نظر خلاقیت، سرعت در تصمیمگیری و جسارت در اجرای مانور محسوب میشود. حضور دشمن در منطقه عمومی عملیات بیتالمقدس را میتوان به انسانی تشبیه کرد که پاهای آن در جبهه دب حردان و رودخانه کرخه، دستهای آن در رودخانه کارون و مرز ایران و عراق، قلب آن در وسط منطقه یعنی سهراهی حسینیه و سر آن در خرمشهر قرار گرفته است. برای از کار انداختن این هیبت بزرگ که حدود 20 ماه در آن جغرافیا جا خوش کرده است حمله به سر و مغز آن بسیار مؤثر است اما با یک گام تقریباً غیرممکن و قرین به پیروزی نخواهد بود. از طرف دیگر حمله به دست و پای او عاقلانه نیست زیرا او توانایی لازم برای مقاومت و از بین بردن مهاجم را دارد. بهترین و قابلدسترسترین (اما سخت و با ریسک بالا) نقطه و عضوی که میتواند ضربه کاری بر دشمن وارد کند و به سایر اعضا شوک مرگبار وارد کند، قلب آن است. صدها ساعت بحث فشرده و جدی ما بین فرماندهان ارتش و سپاه برای انتخاب بین راهکار حمله از جبهه دب حردان و کرخه (پاهای دشمن) و راهکار عبور از کارون و حمله به قلب دشمن انجام شد تا اینکه پیشنهاد فرماندهان سپاه پاسداران برای تنظیم مانور عملیات بر مبنای عبور از کارون و زدن به پهلو و جناح و قلب دشمن تصویب شد.
طراحی عملیات بدین شکل انجام شد که تلاش اصلی عملیات در محور کارون متمرکز شود و در محور کرخه نیز تلاش فرعی اما جدی پیشبینی شود. در محور تلاش اصلی قرارگاه فتح و قرارگاه نصر مأموریت داشتند در گام اول ضمن عبور از رودخانه، منطقه حدفاصل رودخانه کارون تا جاده آسفالت را تصرف کنند و سپس قرارگاه قدس در محور کرخه تلاش کند از رودخانه عبور کند و ضمن تهدید دشمن یگانهای آنها را درگیر نگه دارند تا قرارگاههای نصر و فتح بر اهداف خود کاملاً تسلط یابند.
در گام دوم بهسمت مرز رفته و منطقه را تأمین کنند. در این مرحله متناسب با شرایط، تصمیمگیری شود که عملیات با تعقیب متجاوز در خاک عراق و به سمت شط العرب ادامه یابد یا عملیات آزادسازی خرمشهر انجام شود. در طراحی عملیات بهمنظور تجزیه قوای دشمن عملیات فریب و پشتیبانی در منطقه فکه پیشبینی شد. این عملیات به قرارگاه فجر واگذار شد و مقرر شد منطقهای استراتژیک را در آن ناحیه تصرف کنند. همزمان با بحث و گفتوگو برای شناسایی و طراحی عملیات توسط فرماندهان نیروی زمینی ارتش و سپاه، فرماندهان ارتش عراق در یک تلاش گسترده درصدد استقرار یگانهای خود در منطقه و تقویت خطوط دفاعی و مهمتر از همه بهدنبال کشف تاکتیک و مانور نیروهای ایران برای آزادسازی خرمشهر هستند. پروازهای مکرر هواپیماهای شناسایی برای یافتن فعالیتهای عمده و نیز بمباران هرگونه تجمع و تحرک نیروهای ایران رو به افزایش بود. اسناد و گزارشهای بهدستآمده نشاندهنده برگزاری جلسات مکرر فرماندهان ارتش عراق با حضور صدام حسین بهمنظور کسب آمادگی مقابله با حمله رزمندگان اسلام است.
در طراحی عملیات نکات ریز و ظریفی وجود دارد که بیان آنها در این مقاله نمیگنجد. فرماندهان نیروی زمینی ارتش معتقد بودند ما باید در گام اول از رودخانه عبور کنیم و منطقهای به وسعت 10 کیلومترمربع را تصرف کنیم و بعد یگانها و تجهیزات خود را به آن منطقه (سرپل) منتقل کنیم سپس گام دوم را برای رسیدن به جاده آسفالت اهواز ـ خرمشهر برداریم.
اشکال فرماندهان سپاه به این طرح این بود که اگر ما از رودخانه عبور کنیم و آنسوی رودخانه مستقر شویم قطعاً با هوشیاری صددرصدی دشمن مواجه میشویم و آنها به تاکتیک اصلی عملیات پی خواهند برد در این صورت با همه توان در همین نقطه به مقابله با ما خواهند پرداخت و معلوم نیست ما بتوانیم اهداف عملیات را تأمین کنیم. ضمن اینکه در سر پل کوچک بهدلیل محدودیت زمین، آسیبپذیری نیروها در برابر آتشهای توپخانه و هوایی دشمن زیاد است و با فشار زیاد هرلحظه امکان بیرون راندن ما از سر پل به آنسوی رودخانه کارون وجود دارد. اما فرماندهان سپاه معتقد بودند ما باید در یک گام با عبور از رودخانه و گرفتن یک سرپل بزرگ خود را به جاده آسفالت برسانیم و دشمن را در برابر یک عمل انجام شده قرار دهیم. در سرپل بزرگ ما بهسرعت یگانهای خود را به منطقه منتقل میکنیم و ضمن اینکه نسبت به آتشهای دشمن آسیبپذیری کمتری داریم میتوانیم در غفلت اولیه دشمن بخش بزرگی از اهداف خود را تأمین کنیم. وسعت سرپل بزرگ موردنظر فرماندهان سپاه حدود 150 کیلومترمربع بود. در ادامه گفتوگوهای بین فرماندهان نظامی، عبور از رودخانه و تصرف سرپل بزرگ و تأمین بخشی از جاده اهواز ـ خرمشهر در گام اول عملیات به تصویب رسید. اما آنسوی جبهه در میان فرماندهان ارتش عراق نیز موضوعات مختلفی نسبت به تاکتیک رزمی ایرانیها برای آزادسازی مطرح میشد.
مشکلات اجرای عملیات در آغاز
عملیات بیتالمقدس حداکثر یک ماه پس از پایان عملیات فتحالمبین در تاریخ 10 اردیبهشت 1361 آغاز شد. این زمان کم برای نیروهایی که بهتازگی یک عملیات بزرگ انجام داده بودند زمان بسیار محدودی است. یگانهای شرکتکننده در عملیات بیتالمقدس دقیقاً همان یگانهایی بودند که در چند عملیات قبلی شرکت کرده بودند لذا برای بازسازی و کسب آمادگی لازم در مقابل دشمن، همچنین برای بازسازی یگانهای خود و نیز کسب اطلاعات دقیق و ایجاد آمادگی بهزمان بیشتری نیاز داشتند. فرماندهان خودی با آگاهی کامل از کمبود نیرو عملیات را بهسرعت آغاز کردند و مطمئن بودند از دست دادن زمان باعث آمادگی بیشتر دشمن خواهد شد. یگانهای ارتش و سپاه مطابق زمانبندی انجامشده از پلهای نظامی احداث شده روی رودخانه کارون عبور کرده و با رعایت سکوت بهسمت مواضع دشمن رهسپار شدند. ستونهای خودرویی و واحدهای زرهی نیز بهسمت پلها حرکت خود را آغاز کردند. مقرر شده بود نیروهای رزمنده بدون درگیر شدن با نیروهای عراقی از میان مواضع دشمن عبور کرده و خود را به پشت دشمن و حتیالمقدور جاده آسفالت اهواز ـ خرمشهر برسانند.
نیروهای خودی در مرحله اول عملیات بهمدت شش روز تلاش کردند در محورهای مختلف خصوصاً در محور قرارگاه نصر اهداف خود را تثبیت کنند و یگانها برای مرحله دوم عملیات خود را آماده کنند.
مرحله دوم عملیات با هجوم چهار قرارگاه عملیاتی فجر، قدس، فتح و نصر در تاریخ 16 اردیبهشت 1361 آغاز شد. با انجام دو مرحله از عملیات بیتالمقدس بخش عمدهای از سرزمین و اهداف عملیات تأمین شد اما اینکه ادامه عملیات بهسمت خرمشهر یا در شرق بصره بهسمت شط العرب و بصره باشد، مورد تردید قرار گرفت.
فرماندهان ارتش و سپاه طی جلسات متعدد به بررسی و ارزیابی توان خودی و دشمن و راههای دستیابی بههر یک از اهداف مذکور و نیز موقعیت زمین و استحکامات اقدام کردند و در نهایت بهدلیل کمبود نیروی رزمنده تصمیم گرفته شد عملیات با هدف آزادسازی خرمشهر ادامه یابد.
مرحله سوم عملیات بیتالمقدس در تاریخ 19 اردیبهشت 1361 آغاز شد و نیروهای خودی با تصرف مواضع و استحکامات جدید دشمن و نزدیک شدن به خرمشهر خود را آماده مرحله چهارم عملیات کردند.
در این مرحله جبهه خودی بهطورجدی با کمبود نیرو مواجه شده بود و توان رزم یگانهای خودی کاهش یافته بود و نسبت نیروهای ایرانی و عراقی به حدود 1 به 5 به نفع نیروهای دشمن رسیده بود. علت این امر بسیج و تمرکز یگانهای دشمن از همه نقاط در شرق بصره و در خرمشهر بود و صدام حسین مصمم بود تحت هر شرایطی خرمشهر را برای خود حفظ کند و عملاً اگر خرمشهر آزاد نمیشد نتایج سه مرحله عملیات بیتالمقدس برای ایران بیهوده انگاشته میشد.
بنابراین مرحله چهارم عملیات بیتالمقدس در تاریخ اول خرداد 1361 با سازماندهی مجدد یگانها و قرارگاهها با مأموریتهایی آغاز شد. در مرحله چهارم عملیات بیتالمقدس ضمن اینکه همه یگانها و رزمندگان و فرماندهان ارتش و سپاه در نهایت شجاعت و ایثار وارد صحنه نبرد شدند اما در هر سه قرارگاه برخی یگانها بهدلیل قرار گرفتن در نقطهای حیاتی و بسیار حساس نبردی سرنوشتساز و بسیار شجاعانه را از خود به نمایش گذاشتند.
اولین نشانههای پیروزی
حرکت دورانی رزمندگان اسلام پساز عبور از رودخانه کارون و تصرف جاده آسفالت اهواز- خرمشهر و تأمین مرز بینالمللی و سپس گردشبهچپ کردن و پیشروی بهسمت خرمشهر عملاً باعث شد رزمندگان اسلام بدون مواجه شدن با سد آهنین موانع و استحکامات ایجاد شده در شمال خرمشهر توسط دشمن با عمق 5 کیلومتر در مسیری قرار بگیرند که هیچگونه مانع و استحکاماتی مقابل آنها نباشد.
در محور تیپ امام حسین(ع) شهید حسین خرازی همراه نیروهای پیشتاز خود به لبه خط پدافندی دشمن رسیده بود. لحظاتی بعد، یک گروه 15 نفری از نیروهای عراقی درحالیکه پیراهن خود را در دست گرفته بودند «دخیل الخمینی» گویان خود را تسلیم رزمندگان تیپ امام حسین(ع) کردند. در همان لحظه حسین خرازی فرمانده تیپ آنها را روی زمین نشاند و با واسطه یک مترجم شرایط نیروها و فرماندهان ارتش عراق در داخل خرمشهر را جویا شد. اسرای مذکور گفتند: «احمد زیدان، فرمانده ارشد نیروهای عراقی در خرمشهر، روی مین رفته و کشته شده است (البته کشته شدن او شایعه بود. پیکر او را با قایق از اروندرود به بصره منتقل کردند و پس از مدتی هر دو پای او را قطع کردند.) سربازان عراقی مستقر در خرمشهر ازهمگسیخته و بدون روحیه هستند. اغلب آنها آماده تسلیم شدن به نیروهای ایرانی هستند اما افسران استخبارات میگویند اگر تسلیم شوید بیشک نیروهای ایرانی شما را اعدام خواهند کرد.»
شهید خرازی با شنیدن این سخنان قرآن کوچکی که در جیب داشت، بیرون آورد و خطاب به سربازان عراقی گفت: «شما آزاد هستید. به سمت دوستان خود برگردید و به آنها بگویید این قرآن ضامن بین ما و شماست. اگر تسلیم شدید و بدون سلاح نزد ما آمدید در سلامت کامل هستید و ما بهحکم اسلام با اسرای جنگی با مدارا رفتار میکنیم. اما اگر تسلیم نشدید و در شهر ماندید ما بهشما حمله خواهیم کرد و همه شما کشته خواهید شد.» سپس قرآن را در اختیار یکی از سربازان عراقی قرار داد و همه آنها را از مسیری که آمده بودند نزد رفقایشان در خرمشهر فرستاد. کمتراز 30 دقیقه بعد، از همان نقطه همهمه و صدای «اللهاکبر» و «دخیل الخمینی» سربازان به گوش رسید و در پی آن هزاران سرباز عراقی «الموت الصدام» گویان از خرمشهر خارج شدند. در این لحظه شهید خرازی به نیروهایش گفت: «سربازان اسیر عراقی را به سمت جاده آسفالت خرمشهر ـ اهواز هدایت کنید تا به سمت اهواز بروند.» سپس با قرارگاه مرکزی کربلا تماس گرفت و به فرماندهی قرارگاه گفت: «خرمشهر سقوط کرد و هزاران نفر از نیروهای عراقی در حال تسلیم شدن هستند فقط برای ما اتوبوس و کامیون اعزام کنید تا آنها به پشت جبهه منتقل شوند.»
لحظاتی بعد احمد کاظمی فرمانده تیپ 8 نجف اشرف از خطوط درگیری در محدوده گمرک – خرمشهر با قرارگاه کربلا تماس گرفت و اعلام کرد «خرمشهر آزاد شد و نیروهای عراقی گروهگروه خود را تسلیم رزمندگان میکنند.»
زمانی که این دو پیام با فاصله کمی به قرارگاه کربلا اعلام شد، همه فرماندهان حاضر در قرارگاه در بهت و حیرت قرار گرفتند و هیچکس تصور نمیکرد هزاران سرباز، درجهدار، افسر که برای حداقل یک ماه جنگ و مقاومت همه گونه امکانات را در اختیار داشتند طی مدت چند ساعت ناگهان تسلیم شوند. در نتیجه حدود 15 هزار نفر از نیروهای عراقی مستقر در خرمشهر، تسلیم رزمندگان اسلام شدند و شکست خفت باری نصیب صدام و حزب بعث شد.
نقش نیروی هوایی در عملیات آزاد سازی خرمشهر
پل پیروزی
مجید ترابی
روابط عمومی نیروی هوایی ارتش
قریب به 40 سال از آزادسازی خرمشهر میگذرد. شاید کمتر کسی با دیدن منظره گمرک خرمشهر که تعداد زیادی کلاه آهنی و پوتین سربازانی که آن را از خود جدا ساخته تا راحتتر بتوانند به رود وحشی اروند بزنند و از آن عبور نمایند، باور کند که بتوان روی این رود پلی نصب کرد و آن را در روز به زیر آب برد و در شب برای تردد و پشتیبانی از آن بهره برد.
کشف این امر به معجزه دوربینهای عکاسی k72 هواپیماهای RF4 نهاجا ممکن شد که توسط گردان 11 شناسایی تاکتیکی که عبارات -شجاع، نترس، غیر مسلح-بر تارک آن میدرخشد، ممکن گردیده است. البته این همه ماجرا نیست. معجزه بزرگتر اینکه با انهدام این پل توسط تیزپروازان نیروی هوایی ارتش در مرحله سوم عملیات بیتالمقدس به تاریخ 27/2/61 بوسیله خلبانان زنده یاد سرهنگ محمود اسکندری و ستوان یکم اکبر زمانی باعث میشود تا تنها راه پشتیبانی و عقب نشینی عراقیها از بین برود و در ادامه با حماسه آفرینی رزمندگان اسلام ضمن آزادسازی خرمشهر قریب به 19هزار نیروی عراقی اسیر شوند. پل پیروزی روایت عملکرد صحیح خلبانانی شجاع در کسری از ثانیه است. دو ماه پس از تصدی پست ریاست جمهوری صدام، وی در سپتامبر 1979 طی نشست جنبش عدم تعهد که در هاوانا برگزار شد در مقر محل اقامتش از وزیر خارجه ایران دکتر ابراهیم یزدی که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به این سمت منصوب شده بود، استقبال کرد. صلاح عمر علی نماینده عراق در سازمان ملل نیز در آن جلسه حاضر بود. در ظاهر دیداری سازنده، مثبت و ایجابی بود. بعد از آن صدام به باغ رفت و بهدنبالش صلاح علی که تلاش میکرد رئیسجمهوری را به بهبود روابط با ایران باوجود حساسیتها و نگرانیها ترغیب نماید رفت اما با این حرف صدام شوکه شد. «صلاح مراقب باش، این فرصت شاید هر صد سال یکبار بهوجود آید. این فرصت امروز بهدست آمده است. سرهای ایرانیها را خواهیم شکست و هر وجب وجبی که اشغال کردند را باز خواهیم گرداند و شطالعرب (اروند رود) را باز خواهم گرداند» و یک سال بعد جنگ آغاز شد. 31 شهریور 1359 صدام با هیبتی عربی و دستاری قرمز بر سر فرمان تهاجم سراسری را صادر کرد. خوزستان از سه محور شمالی، میانی و جنوبی مورد تهاجم یگانهای پرشمار زرهی و پیاده عراق قرار گرفته بود. در محور جنوبی باوجود مجاهدتها و ایثارگری رزمندگان مدافع شهر پس از 16 روز نیروهای عراقی خود را از شلمچه به پل نو و از آنجا به گمرک و محوطه بندر خرمشهر رسانده بودند؛ همان بندر پررونقی که روزگاری رقیب بندر بصره عراق بود و آن را از میدان به در کرده بود اکنون با انبارهای مملو از کالا و وجود 4 هزار خودروی وارداتی پارک شده در آن بهدست عراقیها افتاده بود. چارهای نبود و باید قبل از غارت اموال و داراییهای موجود در گمرک کاری می کرد.
تلخترین گزارش بعد از پرواز
امیر سرتیپ خلبان علیرضا نمکی که در آن روز با درجه سرگردی در پایگاه ششم شکاری بوشهر خدمت میکرد و درعملیات انهدام گمرک خرمشهر حضور داشته در این باره چنین روایت میکند: در تاریخ 1/8/1359 مأموریت انهدام گمرک خرمشهر که بهدست نیروهای عراقی افتاده بود را دریافت کردیم. با توجه به اینکه قرار بود اقلام و خودروهای وارداتی که در گمرک دپو شده بود را بمباران کنیم لذا متناسب با چنین هدفی بمب آتشزای ناپالم حمل و در یک دسته دو فروندی که لیدر آن من و شماره دو آن ستوان یکم محمدعلی اعظمی بود روی هدف قرار گرفتیم. پس از رها کردن بمبها و اصابت دقیق آنها به هدف با حسرت و ناراحتی آسمان گمرک و خرمشهر را ترک کردیم و تلخترین گزارش بعد از پرواز را نوشتیم.
به یاد دارم یک بار دیگر ساختمان اداری چهار طبقه گمرک را که دشمن بر آن مسلط شده و از طریق آن شهر را پایش میکرد و با نصب جنگ افزار روی این ساختمان تا فواصل دور را زیر آتش و دید خود قرار داده بود، بهعنوان هدف در منطقه گمرک تعیین شد. مجدداً در یک دسته دو فروندی با نصب شش عدد بمب 500 پوندی تأخیری
ضد استحکامات (مجموعاً 12 بمب) که شهید عباس دوران و حیدریها شماره دو و هم بال من در این پرواز بودند از مبدأ پایگاه ششم شکاری بوشهر بهسمت هدف پرواز کردیم.
وقتی به روی ساختمان مذکور رسیدیم باز همان حالت به سراغم آمد، گویی که خانه خود را هدف قرار میدادیم! به یاد دارم که بمبها خیلی دقیق به ساختمان اصابت کرد و آن را از حالت عملیاتی و فعال خارج کرد. فراموش نمیکنم در گزارش بعد از پرواز به دقت اصابت و ورود بمب به داخل ساختمان از طریق پنجرههای آن اشاره کردم.
با وجود 74 سورتی پرواز پشتیبانی رزمی در داخل و انجام 119 سورتی پرواز رزمی توسط نیروی هوایی علیه اهدافی در عمق خاک عراق و همچنین مناطق تحت اشغال نیروهای عراقی لکن خرمشهر در ساعت 16:30 روز چهارم آبان 1359 به تصرف نیروهای عراقی درآمد.
تصرف خرمشهر توسط نیروهای عراقی که قرار بود طبق طرح اولیه آنها 3 روزه انجام شود، 34 روز بهطول انجامیده بود و این بهلحاظ تاکتیکی به واقع نوعی شکست محسوب میشد چراکه نیروهای مدافع نه به لحاظ عده و نه بهلحاظ تجهیزات قابل مقایسه با دشمن متجاوز نبودند و با ایثار و فداکاری و بذل جان بهای مقاومتشان را میپرداختند.
عراقیها جشن گرفتند که خرمشهر را محمره کردهایم! و روی دیوارهای شهر هم نوشتند «جئنی لنبقا» یعنی «آمدهایم که بمانیم» و از خرمشهر به بصره خط اتوبوس و تاکسی راه انداختند و صرافی افتتاح کردند تا ریال ایران را به دینار عراق تبدیل کنند. حتی در اخبارشان آب و هوای استان نوزدهم یعنی محمره را اعلام میکردند!
ارتش عراق قریب به 19 ماه در خرمشهر مستقر بود. آنها در این مدت موانع بسیاری اطراف شهر ایجاد کرده بودند. واحدهای مهندسی سپاه سوم ارتش بعث بیشتر خانهها و ساختمانهای شهر را خراب کرد، اطراف شهر میدان مین ساخت و درون شهر کانالهای زیرزمینی زد. در عکسهای هوایی بعد از اشغال جای یک سوم ساختمانهای شهر خالی شده بود! خرمشهر به سنگری بزرگ تبدیل شده بود که یک طرفش اسکله بود و تأسیسات دریایی و طرف دیگرش جاده اهواز-خرمشهر با خاکریزهای اطرافش. عراق در حاشیه این جاده دژی نفوذناپذیر ساخته و طرح دفاع بیست ساله پیاده کرده بود!
از سال دوم جنگ نیروهای انقلابی استراتژی جنگ را عوض کردند و سلسله عملیاتهای پیروز ایران شروع شد. در عملیات ثامنالائمه حصر آبادان را شکستند و بعد با عملیات طریقالقدس بستان چذابه را آزاد کردند و در نوروز 61 با عملیات فتحالمبین آزادی غرب شوش و دزفول را به مردم ایران هدیه دادند. دیگر همه منتظر آزادسازی خرمشهر بودند. عملیات بیتالمقدس در تاریخ 10/2/61 با نام مبارک یا علیبنابیطالب که رمز آغاز عملیات بود، شروع شد و رزمندگان با هدایت قرارگاههای قدس، فتح و نصر در چهار مرحله خود را به دروازههای خرمشهر رساندند.
نیروی هوایی تحت عنوان عملیات شبح سه با 130 سورتی پرواز به بمباران مواضع دشمن توسط هواپیماهای شکاری بمب افکن f5وf4 در طول عملیات پرداختند. همچنین با 931 سورتی پرواز گشتهای مراقبت مسلحانه هوایی به وسیله هواپیماهای شکاری رهگیر به پوشش هوایی و دفاع از منطقه نبرد پرداختند.ضمن اینکه از ماهها پیش از آغاز عملیات با ترابری سنگین هوایی ضمن انجام 2494 سورتی پرواز به انتقال تجهیزات، مهمات و رزمندگان به مناطق عملیاتی و تخلیه مجروحان به عقبه اقدام نموده و به مثابه پل هوایی بین شهرهای بزرگ و مناطق عملیاتی جنوب عمل کردند. در این بین نقش هواپیماهای شناسایی RF4 که تقریباً به تعداد روزهای عملیات بیتالمقدس یعنی با 22 سورتی پرواز به تهیه عکسهای هوایی میپرداختند بسیار قابل توجه است. در یکی از تصاویر بهدست آمده در اثنای عملیات آزادسازی خرمشهر تنها پل پشتیبانی عراق که روی رودخانه اروند نصب و ساحل عراق را به ایران متصل میکرد، شناسایی و بلافاصله طرحریزی برای انهدام آن آغاز گردید. از آنجا که پل مزبور بشدت توسط پدافند زمین به هوای قوی عراق که بیاغراق یکی از قویترین سامانهها و تجهیزات پدافند زمین به هوا با ترکیبی از جنگ افزارهای پدافندی شامل توپهای ZU22 و موشکهای سام مجهز بودند، محافظت میشد لذا رسیدن به این هدف و انهدام آن ضمن برخورداری از مهارت، شجاعت و مجاهدتی مضاعف را میطلبید.
به ذلت درآوردن دشمن روی اروند بهدست محمود اسکندری
سرهنگ خلبان محمود اسکندری از قهرمانان نبردهای هوایی که سابقه شرکت در عملیاتهایی چون کمان 99، H3، انهدام پالایشگاه الدوره و برهم زدن کنفرانس جنبش عدم تعهد در بغداد را در کارنامه درخشانش داشت، مرد این میدان شد. حضور ستوان یکم اکبر زمانی که در مأموریتهای متعددی از جمله انهدام پالایشگاه الدوره در بغداد او را همراهی کرده بود، ترکیبی با ابهت و امید بخش به این مأموریت داده بود. سرانجام در ساعت 10 صبح 27 اردیبهشت 1361 درمرحله سوم عملیات آزادسازی خرمشهر سه فروند هواپیما F4E مجهز به بمبهای 500 پوندی MK82 که از بوشهر به پایگاه امیدیه مأمور شده بودند از باند پایگاه برخاستند و با عبور از ساحل خلیجفارس و پشت سر گذاشتن رود اروند پس از اقدام به رهاسازی باکهای خارجی از هم جدا و به سوی اهدافشان عزیمت کردند.
لیدر دسته پروازی با گردش بهراست در حالیکه سرعت سنج هواپیما سرعت 1100 ناتیکال مایل یعنی سرعتی برابر با 300 متر بر ثانیه را نشان میداد میرفت تا پلی 400 متری را هدف قرار دهد.
با یک محاسبه کوتاه درمییابیم که با چنین سرعتی کمتر از یک ثانیه فرصت برای خلبانان وجود داشت تا حین عبور از روی پل آن را هدف قرار دهند. اختلاف جانبی در مسیر حرکت به روی پل که حالا در ارتفاع بالا بهخاطر عرض کم آن به مانند یک خط باریک دیده میشد، میتوانست مأموریت را ناکام گذاشته و هواپیما و خلبانان گرانبهایش را به ورطه نابودی بکشاند.
گویی که معجزه موسی(ع) روی نیل این بار به دستان محمود اسکندری و یار همیشگیاش اکبر زمانی به روی اروند تکرار شده بود که نه رودی بلکه پلی را میشکافت تا دشمنی را به ذلت بیندازد.
سرانجام در میان انبوه طوفانی از شلیکهای پدافند سنگین عراق پیرامون پل، خلبان محمود اسکندری و یار دیرینش در کسری از ثانیه معجزه کردند و عکسهای هوایی از ثبت افتخاری دیگر برای نیروی هوایی خبر میداد.
با انهدام پل اروند و بسته شدن عقبه دشمن، قریب به 19هزار نفر از نیروهای گرفتار در محاصره که تنها راه ارتباطیشان را ازدست داده بودند با پایان مرحله چهارم عملیات الی بیتالمقدس موج موج خود را تسلیم و خرمشهر را تقدیم صاحبانش کردند.
روابط عمومی نیروی هوایی ارتش
قریب به 40 سال از آزادسازی خرمشهر میگذرد. شاید کمتر کسی با دیدن منظره گمرک خرمشهر که تعداد زیادی کلاه آهنی و پوتین سربازانی که آن را از خود جدا ساخته تا راحتتر بتوانند به رود وحشی اروند بزنند و از آن عبور نمایند، باور کند که بتوان روی این رود پلی نصب کرد و آن را در روز به زیر آب برد و در شب برای تردد و پشتیبانی از آن بهره برد.
کشف این امر به معجزه دوربینهای عکاسی k72 هواپیماهای RF4 نهاجا ممکن شد که توسط گردان 11 شناسایی تاکتیکی که عبارات -شجاع، نترس، غیر مسلح-بر تارک آن میدرخشد، ممکن گردیده است. البته این همه ماجرا نیست. معجزه بزرگتر اینکه با انهدام این پل توسط تیزپروازان نیروی هوایی ارتش در مرحله سوم عملیات بیتالمقدس به تاریخ 27/2/61 بوسیله خلبانان زنده یاد سرهنگ محمود اسکندری و ستوان یکم اکبر زمانی باعث میشود تا تنها راه پشتیبانی و عقب نشینی عراقیها از بین برود و در ادامه با حماسه آفرینی رزمندگان اسلام ضمن آزادسازی خرمشهر قریب به 19هزار نیروی عراقی اسیر شوند. پل پیروزی روایت عملکرد صحیح خلبانانی شجاع در کسری از ثانیه است. دو ماه پس از تصدی پست ریاست جمهوری صدام، وی در سپتامبر 1979 طی نشست جنبش عدم تعهد که در هاوانا برگزار شد در مقر محل اقامتش از وزیر خارجه ایران دکتر ابراهیم یزدی که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به این سمت منصوب شده بود، استقبال کرد. صلاح عمر علی نماینده عراق در سازمان ملل نیز در آن جلسه حاضر بود. در ظاهر دیداری سازنده، مثبت و ایجابی بود. بعد از آن صدام به باغ رفت و بهدنبالش صلاح علی که تلاش میکرد رئیسجمهوری را به بهبود روابط با ایران باوجود حساسیتها و نگرانیها ترغیب نماید رفت اما با این حرف صدام شوکه شد. «صلاح مراقب باش، این فرصت شاید هر صد سال یکبار بهوجود آید. این فرصت امروز بهدست آمده است. سرهای ایرانیها را خواهیم شکست و هر وجب وجبی که اشغال کردند را باز خواهیم گرداند و شطالعرب (اروند رود) را باز خواهم گرداند» و یک سال بعد جنگ آغاز شد. 31 شهریور 1359 صدام با هیبتی عربی و دستاری قرمز بر سر فرمان تهاجم سراسری را صادر کرد. خوزستان از سه محور شمالی، میانی و جنوبی مورد تهاجم یگانهای پرشمار زرهی و پیاده عراق قرار گرفته بود. در محور جنوبی باوجود مجاهدتها و ایثارگری رزمندگان مدافع شهر پس از 16 روز نیروهای عراقی خود را از شلمچه به پل نو و از آنجا به گمرک و محوطه بندر خرمشهر رسانده بودند؛ همان بندر پررونقی که روزگاری رقیب بندر بصره عراق بود و آن را از میدان به در کرده بود اکنون با انبارهای مملو از کالا و وجود 4 هزار خودروی وارداتی پارک شده در آن بهدست عراقیها افتاده بود. چارهای نبود و باید قبل از غارت اموال و داراییهای موجود در گمرک کاری می کرد.
تلخترین گزارش بعد از پرواز
امیر سرتیپ خلبان علیرضا نمکی که در آن روز با درجه سرگردی در پایگاه ششم شکاری بوشهر خدمت میکرد و درعملیات انهدام گمرک خرمشهر حضور داشته در این باره چنین روایت میکند: در تاریخ 1/8/1359 مأموریت انهدام گمرک خرمشهر که بهدست نیروهای عراقی افتاده بود را دریافت کردیم. با توجه به اینکه قرار بود اقلام و خودروهای وارداتی که در گمرک دپو شده بود را بمباران کنیم لذا متناسب با چنین هدفی بمب آتشزای ناپالم حمل و در یک دسته دو فروندی که لیدر آن من و شماره دو آن ستوان یکم محمدعلی اعظمی بود روی هدف قرار گرفتیم. پس از رها کردن بمبها و اصابت دقیق آنها به هدف با حسرت و ناراحتی آسمان گمرک و خرمشهر را ترک کردیم و تلخترین گزارش بعد از پرواز را نوشتیم.
به یاد دارم یک بار دیگر ساختمان اداری چهار طبقه گمرک را که دشمن بر آن مسلط شده و از طریق آن شهر را پایش میکرد و با نصب جنگ افزار روی این ساختمان تا فواصل دور را زیر آتش و دید خود قرار داده بود، بهعنوان هدف در منطقه گمرک تعیین شد. مجدداً در یک دسته دو فروندی با نصب شش عدد بمب 500 پوندی تأخیری
ضد استحکامات (مجموعاً 12 بمب) که شهید عباس دوران و حیدریها شماره دو و هم بال من در این پرواز بودند از مبدأ پایگاه ششم شکاری بوشهر بهسمت هدف پرواز کردیم.
وقتی به روی ساختمان مذکور رسیدیم باز همان حالت به سراغم آمد، گویی که خانه خود را هدف قرار میدادیم! به یاد دارم که بمبها خیلی دقیق به ساختمان اصابت کرد و آن را از حالت عملیاتی و فعال خارج کرد. فراموش نمیکنم در گزارش بعد از پرواز به دقت اصابت و ورود بمب به داخل ساختمان از طریق پنجرههای آن اشاره کردم.
با وجود 74 سورتی پرواز پشتیبانی رزمی در داخل و انجام 119 سورتی پرواز رزمی توسط نیروی هوایی علیه اهدافی در عمق خاک عراق و همچنین مناطق تحت اشغال نیروهای عراقی لکن خرمشهر در ساعت 16:30 روز چهارم آبان 1359 به تصرف نیروهای عراقی درآمد.
تصرف خرمشهر توسط نیروهای عراقی که قرار بود طبق طرح اولیه آنها 3 روزه انجام شود، 34 روز بهطول انجامیده بود و این بهلحاظ تاکتیکی به واقع نوعی شکست محسوب میشد چراکه نیروهای مدافع نه به لحاظ عده و نه بهلحاظ تجهیزات قابل مقایسه با دشمن متجاوز نبودند و با ایثار و فداکاری و بذل جان بهای مقاومتشان را میپرداختند.
عراقیها جشن گرفتند که خرمشهر را محمره کردهایم! و روی دیوارهای شهر هم نوشتند «جئنی لنبقا» یعنی «آمدهایم که بمانیم» و از خرمشهر به بصره خط اتوبوس و تاکسی راه انداختند و صرافی افتتاح کردند تا ریال ایران را به دینار عراق تبدیل کنند. حتی در اخبارشان آب و هوای استان نوزدهم یعنی محمره را اعلام میکردند!
ارتش عراق قریب به 19 ماه در خرمشهر مستقر بود. آنها در این مدت موانع بسیاری اطراف شهر ایجاد کرده بودند. واحدهای مهندسی سپاه سوم ارتش بعث بیشتر خانهها و ساختمانهای شهر را خراب کرد، اطراف شهر میدان مین ساخت و درون شهر کانالهای زیرزمینی زد. در عکسهای هوایی بعد از اشغال جای یک سوم ساختمانهای شهر خالی شده بود! خرمشهر به سنگری بزرگ تبدیل شده بود که یک طرفش اسکله بود و تأسیسات دریایی و طرف دیگرش جاده اهواز-خرمشهر با خاکریزهای اطرافش. عراق در حاشیه این جاده دژی نفوذناپذیر ساخته و طرح دفاع بیست ساله پیاده کرده بود!
از سال دوم جنگ نیروهای انقلابی استراتژی جنگ را عوض کردند و سلسله عملیاتهای پیروز ایران شروع شد. در عملیات ثامنالائمه حصر آبادان را شکستند و بعد با عملیات طریقالقدس بستان چذابه را آزاد کردند و در نوروز 61 با عملیات فتحالمبین آزادی غرب شوش و دزفول را به مردم ایران هدیه دادند. دیگر همه منتظر آزادسازی خرمشهر بودند. عملیات بیتالمقدس در تاریخ 10/2/61 با نام مبارک یا علیبنابیطالب که رمز آغاز عملیات بود، شروع شد و رزمندگان با هدایت قرارگاههای قدس، فتح و نصر در چهار مرحله خود را به دروازههای خرمشهر رساندند.
نیروی هوایی تحت عنوان عملیات شبح سه با 130 سورتی پرواز به بمباران مواضع دشمن توسط هواپیماهای شکاری بمب افکن f5وf4 در طول عملیات پرداختند. همچنین با 931 سورتی پرواز گشتهای مراقبت مسلحانه هوایی به وسیله هواپیماهای شکاری رهگیر به پوشش هوایی و دفاع از منطقه نبرد پرداختند.ضمن اینکه از ماهها پیش از آغاز عملیات با ترابری سنگین هوایی ضمن انجام 2494 سورتی پرواز به انتقال تجهیزات، مهمات و رزمندگان به مناطق عملیاتی و تخلیه مجروحان به عقبه اقدام نموده و به مثابه پل هوایی بین شهرهای بزرگ و مناطق عملیاتی جنوب عمل کردند. در این بین نقش هواپیماهای شناسایی RF4 که تقریباً به تعداد روزهای عملیات بیتالمقدس یعنی با 22 سورتی پرواز به تهیه عکسهای هوایی میپرداختند بسیار قابل توجه است. در یکی از تصاویر بهدست آمده در اثنای عملیات آزادسازی خرمشهر تنها پل پشتیبانی عراق که روی رودخانه اروند نصب و ساحل عراق را به ایران متصل میکرد، شناسایی و بلافاصله طرحریزی برای انهدام آن آغاز گردید. از آنجا که پل مزبور بشدت توسط پدافند زمین به هوای قوی عراق که بیاغراق یکی از قویترین سامانهها و تجهیزات پدافند زمین به هوا با ترکیبی از جنگ افزارهای پدافندی شامل توپهای ZU22 و موشکهای سام مجهز بودند، محافظت میشد لذا رسیدن به این هدف و انهدام آن ضمن برخورداری از مهارت، شجاعت و مجاهدتی مضاعف را میطلبید.
به ذلت درآوردن دشمن روی اروند بهدست محمود اسکندری
سرهنگ خلبان محمود اسکندری از قهرمانان نبردهای هوایی که سابقه شرکت در عملیاتهایی چون کمان 99، H3، انهدام پالایشگاه الدوره و برهم زدن کنفرانس جنبش عدم تعهد در بغداد را در کارنامه درخشانش داشت، مرد این میدان شد. حضور ستوان یکم اکبر زمانی که در مأموریتهای متعددی از جمله انهدام پالایشگاه الدوره در بغداد او را همراهی کرده بود، ترکیبی با ابهت و امید بخش به این مأموریت داده بود. سرانجام در ساعت 10 صبح 27 اردیبهشت 1361 درمرحله سوم عملیات آزادسازی خرمشهر سه فروند هواپیما F4E مجهز به بمبهای 500 پوندی MK82 که از بوشهر به پایگاه امیدیه مأمور شده بودند از باند پایگاه برخاستند و با عبور از ساحل خلیجفارس و پشت سر گذاشتن رود اروند پس از اقدام به رهاسازی باکهای خارجی از هم جدا و به سوی اهدافشان عزیمت کردند.
لیدر دسته پروازی با گردش بهراست در حالیکه سرعت سنج هواپیما سرعت 1100 ناتیکال مایل یعنی سرعتی برابر با 300 متر بر ثانیه را نشان میداد میرفت تا پلی 400 متری را هدف قرار دهد.
با یک محاسبه کوتاه درمییابیم که با چنین سرعتی کمتر از یک ثانیه فرصت برای خلبانان وجود داشت تا حین عبور از روی پل آن را هدف قرار دهند. اختلاف جانبی در مسیر حرکت به روی پل که حالا در ارتفاع بالا بهخاطر عرض کم آن به مانند یک خط باریک دیده میشد، میتوانست مأموریت را ناکام گذاشته و هواپیما و خلبانان گرانبهایش را به ورطه نابودی بکشاند.
گویی که معجزه موسی(ع) روی نیل این بار به دستان محمود اسکندری و یار همیشگیاش اکبر زمانی به روی اروند تکرار شده بود که نه رودی بلکه پلی را میشکافت تا دشمنی را به ذلت بیندازد.
سرانجام در میان انبوه طوفانی از شلیکهای پدافند سنگین عراق پیرامون پل، خلبان محمود اسکندری و یار دیرینش در کسری از ثانیه معجزه کردند و عکسهای هوایی از ثبت افتخاری دیگر برای نیروی هوایی خبر میداد.
با انهدام پل اروند و بسته شدن عقبه دشمن، قریب به 19هزار نفر از نیروهای گرفتار در محاصره که تنها راه ارتباطیشان را ازدست داده بودند با پایان مرحله چهارم عملیات الی بیتالمقدس موج موج خود را تسلیم و خرمشهر را تقدیم صاحبانش کردند.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ