به مناسبت اکران موفقیتآمیز نسخه تازه فیلم کمیک بوکی «زهر»
بگذار دنیا ویران شود!
وصال روحانی
خبرنگار
توفیق نسخه جدید فیلم کمیک بوکی «زهر» (Venom) در گیشههای جهان در اواخر پاییز 2021 به این معنا که سازندگان این فرانچیز تازه شکل گرفته، به دو قسمت ساخته شده قناعت نمیورزند و بیش از پیش متقاعد شدهاند که نسخههای بعدی را هم تدارک ببینند. قسمت دوم که «زهر: بگذار آشوب شود» نام دارد، در پی پنجاه روز اکران جهانی از مرز 470 میلیون دلار فروش هم فراتر رفته که اگرچه با احتساب هزینه تولید 145 میلیون دلاریاش و همچنین براساس باورها و توقعات تجاری استودیوهای هالیوودی رقم اندکی است و اصلاً سود به حساب نمیآید اما بر مبنای آمار و انگارههای عصر کرونایی سینمای جهان دستاورد جالب توجهی است و نشان میدهد که اندی سرکیس کارگردان این فیلم و همراهانش هدفگیری دقیقی داشته و توانستهاند انتظارهای موجود را برآورده کنند. تام هاردی ایفاگر نقش اصلی «بگذار آشوب شود» هم با توجه به نکات فوق از حالا تأکید کرده که حاضر است در قسمت سوم «Venom» نیز نقشآفرینی کند و با این که تمامی تار و پود دوگانه «زهر» فقط براساس افسانه و باورهای کمیک استریپی است، اما از حالا خیلیها میگویند برخورد کاراکتر اصلی با برخی دشمنان نیرومندش تا چه میزان میتواند در نسخههای بعدی جذابتر و حاوی نکاتی جالب و نادیده باشد و همه چیز به یک آشوب عظیم ختم شود و کل دنیا به سوی ویرانی سوق یابد.
یک همکاری اجتنابناپذیر
در نسخه دوم «زهر» تام هاردی در نقش «ادی براک » یا همان کاراکتر زهر، مردی است که از هیچ عرصهای نمیهراسد اما واقعیت ماجرا این است که او حتی لحظهای هم آسایش ندارد و هنوز از یک رویارویی رهایی نیافته، درانتظار دوئل بعدی است. شایعات و واقعیات درباره هرچیز مرتبط با «Venom» حتی در فیلمهای مرتبط با سایر کاراکترهای کمیک بوکی آن قدر زیاد شدهاند که انگار از در و دیوار بالا میروند و یکی از آنها این است که در اولین نسخه سینمایی از روی داستان کمیک بوکی «موربیوس» که قرار است در ژانویه 2022 (دی ماه 1400) به نمایش درآید، ونوم برای دقایقی در کنار موربیوس (با بازی جارد لتو) مشاهده شود و پایه همکاریای بین آنها گذاشته شود که شاید در قسمتهای بعدی Venom و Morbius یکی از راههای اصلی برای سرکوب اشرار باشد. درهمین راستا گفته میشود که ونوم سری به پروژه «کریون شکارچی» هم زده که نخستین نسخه سینمایی از روی داستانهای کمیک استریپی «کریون» است و البته اکران آن زودتر از تابستان 2023 (1402) نخواهد بود. آگاهان میگویند ترکیب کاراکتر ادی براک با کری ون که ایفای نقش او با آرون تیلور جانسون است، چنان به درستی و دقت صورت گرفته که امکان ندارد سازندگان کری ون به استمرار و تجدید این همکاری طی قسمتهای بعدی این فیلم نیندیشند.
به رسم و سیاق داستانهای ترکیبی
البته چه موربیوس و چه کریون براساس اتفاقات قصههایشان بارها با ونوم جنگیده و با سلاحهای لیزری و گاهی هم به مدد سلاحهای سنتی و کهن به جان یکدیگر افتادهاند و اگر همه این موارد نزدیک به یقین را هم فقط یک احتمال برشمریم، باید توضیح بدهیم که شکی وجود ندارد کاراکترهای ونوم، کریون و موربیوس بهعنوان تازهواردهای عرصه اقتباسهای سینمایی از روی کمیکبوکها، آیندهای کم و بیش مشترک دارند و امکان ندارد که برای پرورش و اعتلای هرچه بیشتر آنها نوعی همکاری و تلاش واحد بین آنان به مرحله طراحی و اجرا درنیاید. این را هم به ملاحظات موجود بیفزایید که ساختن فیلمهای ترکیبی و دربردارنده چندین و چند قهرمان کمیک استریپی و به تصویر کشیدن تلاش مشترک آنها برای محو تبهکاران روش و رسمی است که در سالهای اخیر باب شده و قهرمانان معروفتر و متقدمتری مانند آیرون من، کاپیتان آمهریکا، هالک، ثور و کاپیتان مارول بارها در فیلمهایی از این دست که بهترینهای آن چهارگانه «اونجرز» و همچنین چند نسخه «آیرون من» و «کاپیتان آمهریکا» است،به کار گرفته شده و مأموریتهای بزرگ و البته خیالی و تبلیغاتیای را در مقابل اشرار جهانی به انجام رساندهاند.
زندگی در عین مرگ
همه این مسائل و اتفاقات حتمی و رویدادهای احتمالی نباید سبب فراموشی این نکته شود که Venom به رغم تازه وارد بودن در دنیای فیلمهای کمیک بوکی پیشینهای طولانی در عرصه محصولات انتشاراتی و نسخههای کاغذی کمیک استریپها دارد و برای این مهم و پرسابقه تلقی شدن نیازی به همکاری با سایرین و استفاده از شهرت ابرقهرمانان متقدمتر ندارد و نه تنها بینیاز از دنیای بسیار شلوغ و الوان و سرشار از اتفاق اونجرز است بلکه به نظایر اسپایدرمن هم احتیاجی ندارد. اضافه بر این لازم است بدانید واژه Carnage که در عنوان نسخه دوم ونوم میآید، نه فقط نشانگر آشوبی است که جهان را دربر میگیرد، بلکه مصداق و نام یکی از کاراکترهای سلسله داستانهای Venom هم است ، اگرچه در برخی موارد در رویارویی مستقیم Venom و «آشوب» شاهد مرگ دومی هستیم اما آشوب و نابسامانی و درگیری تنها عوامل همیشه حاضر در سلسله داستانهای کمیک بوکی هستند و وقتی کاراکتر «آشوب» به دست ونوم کشته میشود، برای حیات مجدد و بازگشت به صحنه زندگی در قسمت بعدی این سری داستانها و فیلمها حاضر و آماده و صاحب نفس و حیات است.
مثل یک پسرخوانده
کاراکتر موسوم به «آشوب» هر وصف و شکلی که داشته باشد و هر آتیهای را که برای او قائل باشیم، تنها موجودی نیست که «ونوم» در نسخه دوم فیلم «زهر» با وی مواجه است و او باید به تقابل با کارآگاه مولیگان (استیفن گراهام) هم بیندیشد و این مولیگان کاراکتری است که در کمیک بوکهای «Venom» با اسم توکسین شناسایی و معرفی میشود. فرق آشکاری که سازندگان قسمت دوم Venom بین مولیگان و کاراکتر توکسین ایجاد کردهاند، چشمهای آبی رنگ مولیگان و برخی تحرکات و کارهای حساب شده اوست که با حرکات به تصویر کشیده توکسین در کمیک بوکهای ونوم متفاوت است و پرخاشگریها و تندیهای توکسین جایی در مرام و رفتار مولیگان ندارد. اگر به همین دفترچهها و کمیک بوکها رجوع کنیم، میبینیم که توکسین حالتی مانند یک پسر یا حداقل پسرخوانده را برای کارنیج (Carnage) دارد و تأثیرپذیری او از کاراکتر آشوب را میتوان به وضوح دید.
شکارچی اجیرشده
البته در این کمیک بوکها و داستانهای مصور و جای گرفته در دل مجلدهای کوچک نیز توکسین نوعی ضد قهرمان است که با اشرار میستیزد و به عنوان مثال زندانیانی را که از یک محبس تحت مراقبت شدید به نام RaFT گریختهاند، مییابد و به زندان بازمیگرداند. با چنین اوصافی توکسین یک شکارچی اجیر شده و مردی است که برای کسب سود شخصی و البته بهبودی احوالات اجتماعی این آمادگی را دارد که هر چهره ناآرامی را اسیر و روانه زندان کند و میتواند به تبع آن دستیاری مناسب برای ونوم باشد. برای مردی که واژه زهر فقط نشانگر قسمتی از وجود دووجهی اوست و شمشیری دولبه نشان میدهد که هم میتواند جوامع را متزلزل کند و هم عوامل ایجاد نابسامانی را در آن اسیر سازد.
* منبع: Newyork Times
اندی سرکیس کارگردان «زهر 2» از این سری فیلمها و تمهیدات آن میگوید
تیرگی از درون ما میبارد
وقتی تام هاردی بازیگر امریکایی بهدنبال یک کارگردان برای ساختن قسمت دوم فیلم پرفروش خود به نام «زهر» میگشت، میدانست به فردی احتیاج دارد که به سیستم فناوری پیشرفته «CG» و خلق موجودات خیالی توسط آن وقوف کامل داشته باشد و به همین سبب با اندی سرکیس تماس گرفت که در 25 سال اخیر با این صنعت و کاراکترهای CG و روش کاراکترسازی و تصویربرداری موشن کپچر عجین بوده و در فیلمهایی بی شمار همچون سهگانه «ارباب حلقه ها»، تریلوژی «هابیت» و حتی فرانچیز «استار وارز» در این قالب ظاهر شده است. هاردی در فیلم «زهر1» از روش موشن کپچر بهره نگرفته بود و حتی سرکیس که تصور میکرد بعد از پذیرش دعوت هاردی و شروع تولید «زهر2» از این فرایند تکنولوژیک بهرهمندی عظیمی خواهد داشت، به نتیجهای خلاف آن رسید و فقط در ترسیم کاراکتر موسوم به کارنیج (یا آشوب) با بازی وودی هارلسون بر موشن کپچر تأکیدی تام و تمام داشت؛ جا دارد در واپسین روزهای ماه دوم از پاییز 2021 ببینیم که سرکیس با «زهر2» چه کرده و از طرحهای اولیه و ابتکاریاش به کدام نقطه در مراحل اجرایی رسیده است.
آقای سرکیس، شباهتهایی بین کاراکتر ادی در فیلم ونوم و مخلوقات قبلی شما در ارتباط با روشهای CG و موشن کپچر مانند گولوم وجود دارد و لابد همین مسأله شما و همکارتان استیفن گراهام را به وادی «زهر2» کشانده است.
همین طور است؛ به علاوه جذابیتهای همکاری با تام هاردی و وودی هارلسون هم در این زمینه تأثیرگذار بود. یک وجه مشترک من و هاردی شناکردن در جهت خلاف جریان آب و طی مسیر در راههای ناهموار و فرو رفتن در قالب آدمهایی است که تیرگی از درونشان میبارد.
آیا برای ساختن این فیلم از بسیاری از پروسههای طراحی شده توسط هاردی صرفنظر کردید؟
بعضی اصول را تغییر دادم اما نه خیلیها را زیرا هاردی روی آنها کار کرده و به نتایج خوبی هم رسیده بود. تنها تفاوت موجود در میزان استفاده از موشن کپچر بود زیرا بسیاری از اتفاقات فیلم که در ذهن کاراکتر ونوم روی میدهد، در دنیای واقعیت و به طور فیزیکی حادث نمیشود و در نتیجه نیازی به ترسیم و اجرای گسترده نداشت.
حتماً حجم توقعات و خواستههای تام هاردی از شما بسیار بیش از این بوده است؟
درست میگویید او فردی را میخواست که کاملاً با آموزههای CG و روش تصویربرداری موشن کپچر آشنا باشد و همه چیزها را طراحی و اجرایی کند و دغدغهای از این بابت نداشته باشد. با این حال داستان فیلم و نوع اتفاقات، روش متفاوت و میزان استفاده کمتری از موشن کپچر را ایجاب کرد. تفاوتها بین نوع اقدام و حرکت ونوم با کارفیج بسیار زیاد است و دومی بسیار چابکتر است و به شکلی سریع تغییر حالت و چهره میدهد و من این موارد را با کمک موشن کپچر به کاراکتر وودی هارلسون تزریق کردم.
خیلیها میگویند تام هاردی بیش از حد دمدمی مزاج است. آیا این تعبیر درستی است؟
کافی است محیط کار آرام و براساس تسلط افراد روی وظایفشان باشد و در این شرایط هرکسی آرامش خواهد داشت. هاردی هم اگر آرام باشد، بیلان کاری فوقالعادهای خواهد داشت.
تام هاردی با آن مشکلات فیزیکی بزرگش فقط دو ماه وقت برای رساندن بدنش به آمادگی لازم داشت. آیا این مسأله دردسری برای شما در سکانسهای سخت اکشن فیلم ایجاد نکرد؟
هاردی در ماههای قبل از شروع فیلمبرداری یکی، دو عمل جراحی را روی زانوهایش انجام داده و طبعاً تدارکات سخت و تمرینات زیادی را پشت سر گذاشته بود تا زخمهایش ترمیم و مهیای کار شود. با این حال در کنارش قرار گرفتم تا در این پروسه تنها نماند. فراموش نکنیم که آمادگی روحی یک بازیگر هم در این گونه موارد اهمیت زیادی دارد که تام از این بابت مشکلی نداشت.
رابرت ریچاردسون فیلمبردار «زهر2» ظاهراً اولین فیلم کمیک بوکیاش را تجربه میکرد. اوضاع برای او چگونه گذشت؟
از تجدید همکاری با او بسیار خوشحال شدم. ما قبلاً روی فیلم کم هزینه «نفش بکش» که کارگردانی آن نیز با من بود؛ به همکاری پرداخته بودیم و از آنجا که قسمت دوم «زهر» برخلاف بخش نخست آن تصاویر سنتیتری میخواست، به ریچاردسون روی آوردیم که تصویربردار کلاسیکتری است. فیلم نخست «زهر» یک فیلم غیرسنتی، بسیار تیره و خاکستری و به شیوه مونوکروم بود و شماری قابل توجه از صحنههای آن با دوربینهای مستقر روی شانه تصویربرداری میشد و در نتیجه با هر فیلمبردار نسل امروزی و جوانتر هم میشد آن فیلم را گرفت. فیلم دوم ملزومات دیگری میخواست و مثلاً ترسیم کاراکتر کارنیج در آن بسیار وسیع و پررنگ صورت میپذیرد. به طور کلی نقش و سهم رنگ در شکلگیری قسمت دوم زهر به غایت زیاد است و فردی را میخواست که مثل ریچاردسون هم روشهای سنتی و معمولی فیلمبرداری را بداند و هم با پیشرفت و ادوات روز آشنا باشد.
موسیقیسازان هر دو قسمت «ونوم» آدمهای برجستهای هستند و در نتیجه باید پرسید چه چیزی سبب شد لودویگ گورانسون را که سراینده موسیقی متن فیلم نخست بود، کنار بگذارید و به سراغ مارکو بلترامی برای فیلم دوم بروید؟
تفاوت موضوع و نوع نگرش دو فیلم چیزی بود که ما را به سوی این تغییر سوق داد. برای فیلم دوم به موسیقی متنی نیاز داشتیم که غنیتر و بسیط تر و با یک ارکستراسیون بزرگ باشد و در عین توصیف حوادث در برخی سکانسها، بار رمانتیک هم داشته باشد. در بررسیهای اولیهمان روی موسیقی فیلمی مثل «دماغه وحشت» و شیوههای برنارد هرمنی که در دهههای 1940 و 1950 بسیار باب و محبوب بود، به اجماع رسیده بودیم اما بعداً به این نتیجه رسیدیم که آن را مدرنتر سازیم و از ریتمهای دو دهه 1980 و 1990 مثل سه گانه «پلیس بِورلی هیلز» هم تأسی کنیم. با این اوصاف و جمعبندی مارکو بلترامی بهتر از سایرین میتوانست نیازهای ما را تأمین کند.
گفته میشد که «زهر2» در عین ساینس فیکشن و حادثهای بودن یک تم عاطفی هم در پس زمینه خود دارد اما این رویکرد محسوس نیست و گاهی و در بعضی صحنههای ملایمش به نظر میرسد که شبیه به «رمانتیک-کمدی»ها شده است. آیا این رویکرد از آغاز در ذهنتان جای داشت؟
مضمونی که گفتید وجود دارد اما چون حس غالب در فیلم نیست، نمیتوان هر لحظه آن را احساس کرد. وجود یک حس عاطفی بین کاراکترهای ادی و ونوم فقط یکی از وجوه درجه دوم در این امر و یک امر مکمل است ولی اگر دست من باشد، دوست دارم در تمامی فیلم هایم نشانهها و المانهای آثار کمدی-رمانتیک اجرا و رؤیت شود زیرا زیباتر از این ژانر در هنر سینما نداریم.
نسخه تازهای از فیلم کلاسیک و علمی-تخیلی «سیاره میمون ها» در دست ساخت است و بنابراین باید پرسید خواب تازهای در این ارتباط دیدهاید یا دندان طمعتان را نسبت به این فیلم کلاً کشیدهاید؟
این فیلم در مراحل «پیش تدارکات» قرار دارد و هنوز برخی عوامل ساخت آن نامعلوماند اما از حضورم در سه فیلم از آن فرانچیز پنجاه و اندی ساله و از فرو رفتن در قالب سزار و بهصورت یک موجود موشن کپچری در نسخههای مؤخر بسیار راضیام و اگر متن قصه خوب باشد و در صحبتهایمان به توافق برسیم، خشنود و مفتخر خواهم شد که در نسخه تازه آن نیز حاضر باشم.
در نسخه جدید «بت من» نیز حاضرید و چه چیزی جالبتر از اینکه در نقش آلفرد یعنی مباشر معروف و ماندگار «مرد خفاشی» ظاهر میشوید که پیشتر مردانی چون الن نیپییر، مایکل گاف، مایکل کین و جرهمی ایرونز رل وی را در نسخه های متعدد بتمن بازی کردهاند.
سازندگان این فیلم به ما تأکید کردهاند که درباره فیلم چیز زیادی را به رسانهها لو ندهیم و در نتیجه فقط تأکید میکنم که تجدید همکاری با مت ریوز کارگردان نسخه تازه بتمن برای من بسیار شیرین بود و خوشحال شدم که با دان لمون یکی از متخصصان جلوههای ویژه سری فیلمهای «سیاره میمون ها» نیز از نو در این فیلم بت منی کار کردم. دوران خوبی را گذراندیم و مطمئن باشید که پس از اکران فیلم در پی تأخیرهای کرونایی اثری را پیش رو خواهید دید که از بهترین کارهای کمیک بوکی خواهد بود و مت ریوز هر چه داشته، روی آن گذاشته است.
منبع: Premier