ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تحلیل
مرز میان اعتراض مخرب و سازنده کجاست؟
«چرا با غرب کنار نمیآییم؟ فرق غرب خدا باور با شرق منکر خدا چیست که شما با دومی کنار می آیید نه اولی؟ چرا تن به تحریمی دادهایم که ما را به فقر کشانده؟ چرا در سوریه این همه هزینه کردیم؟ چرا در عراق این همه هزینه کردیم؟ چرا بهدنبال تغییر در سیاست خارجی که چنین بلایی را سر مملکت آورده، نیستید؟». لابه لای کامنتهای اینستاگرام یا چتهای سوپرگروههای تلگرامی یا گفتوگوهای اتاقهای کلاب هاوس، سؤالاتی از این دست نه به قصد پرسیدن یا مطالبه جواب، بلکه با هدف نشان دادن دلخوری از وضعیت جاری امور، به وفور دیده و خوانده و شنیده میشود. طوری شده که هر فرد، برای ابراز نارضایتی و ناراحتی، پررونقترین سوژه ممکن را، نظام سیاسیای میداند که آن را موجب شده است. فارغ از درستی یا نادرستی این دعاوی، مسأله، آزردگی خاطر است. منطقاً با پاسخ به این سؤالات، نمیتوان حس آزردگی خاطر را تسلی داد. زبان به اعتراض میچرخد یا با این سؤال یا با سؤالات دیگر. معترض، کنجکاو نیست، گرفتار است. ناراحت است، دنبال مستمسکی برای ابراز ناراحتی است. برخی سؤالات حس آزردگی وی را بهتر منتقل میکند، برخی کمتر. طبیعی است هر سؤالی که بیشتر به انکار مقصر وضع موجود بینجامد، حس آزردگی فرد را بهتر منتقل میکند. معترض بهدنبال رساندن پیام نارضایتی است. میخواهد بهتر شنیده شود. هر بار که لحن و کلام اعتراضیاش غلیظ تر میشود، میل به انکار خود نیز پیدا میکند. دیدهایم یا شنیدهایم که گفته میشود حاضر است هر هزینهای بدهد یا قربانی شود ولی وضع فعلی خوب شود. حتی اگر نگوید، در درون خود اینگونه است. معترض، مقصر نیست، معترض محق است. اعتراض معترض به هر زبانی، انتقال یک رنج وجودی است، یک امر واقعی. فریبی در آن نیست. معترض، مغرض هم نیست، حامل یک پیام مهم است. میخواهد جدی گرفته شود. معترض مخرب هم نیست. ممکن است زبان او به تخریب یک فرد یا افرادی بچرخد، اما قصد او به تخریب یا انکار یک فرد یا افرادی محدود نمیشود. میخواهد از این وضع عبور کند. برای معترضی که نه کنجکاو، نه مقصر، نه مغرض و نه مخرب است، پس رفتار اعتراضی چه معنایی دارد؟ رفتار اعتراضی ابزاری دم دستی برای برون رفت عاجل از وضعیت فعلی است. معترض حق دارد از وضعیت بد کنونیاش به وضعیت بهتری در آینده عبور کند.
در مقابل اما، گاهی اعتراض هدف شده و به تبع آن معترض کنجکاو و مقصر و مغرض و مخرب میشود. در این حالت معترض، کنشگر اعتراض نیست، مبلغ اعتراض است. به یک بیان متعرض است. دور نشسته و گزارش میکند، حتی یک صحنه را چند بار مرور میکند و هر بار بلندتر فریاد میزند. کنجکاو است و دنبال تمام زوایای نادیده میگردد، بهدنبال رساندن پیامی ورای اعتراض نیست. به اسلوب سؤال و انقلت پایبند میماند. یک سؤال را به سؤال دیگر گره میزند، مطالبه پاسخ میکند تا سؤالی دیگر از دل پاسخ احتمالی برگزیند. بهدنبال تولید ادبیات اعتراضی است، تولید واژگان جدید. میخواهد حس اعتراض واقعی را با ادبیات خودساختهاش همراه سازد. یعنی مقصر است، میخواهد نیت واقعی معترض را در پوشش کلمات و واژگان جعلی منحرف سازد. در پی جهت دادن به نیات معترضان است. مغرض است چون میخواهد یک اعتراض بحق را تبدیل به یک اعتراض ناحق کند. بر این اساس از تخریب هم ابایی ندارد چه تخریب کلامی چه خشونت رفتاری. اصلاً بهدنبال ایجاد خشونت رفتاری و کلامی است چون قصدش اعتراض است. در واقع با کنش متعرضانه، به حق قانونی معترض تعدی میکند. به این گزارش اعتراض یک متعرض دقت کنید: «امروز دیگر سؤالها و مطالبهها شکل گرفته، کسی با این همه فشار اقتصادی قدرت بستن چشم روی حقیقت را ندارد و قریب به اتفاق مردم پرسشگری میکنند.» بعد از گزارش اعتراض، حالا زمینه آماده است که به مردم بگوییم به چه چیز اعتراض کنید: «چرا با غرب کنار نمیآییم؟ فرق غرب خدا باور با شرق منکر خدا چیست که شما با دومی کنار می آیید نه اولی؟ چرا تن به تحریمی دادهایم که ما را به فقر کشانده؟ چرا در سوریه این همه هزینه کردیم؟ چرا در عراق این همه هزینه کردیم؟ چرا بهدنبال تغییر در سیاست خارجی که چنین بلایی را سر مملکت آورده، نیستید؟»
بین اعتراض و تعریض تفاوت است. به بیان دیگر بین کنش اعتراضی و کنش متعرضانه باید تفکیک قائل شد. معترض اگر بهدنبال برون رفت عاجل از شرایط فعلی است، باید ابتدا خود را از ایدئولوژی اعتراض خلاص کند؛ یعنی همان ادبیاتی که متعرضین ساخته و پرداختهاند. در مثال فوق ادبیات اعتراضی کاملاً انحرافی و مغرضانه طراحی شده است، یعنی درست علیه منافع معترض. از این نظر سؤال چرا با غرب کنار نمیآییم؟ یک پرسش ظالمانه علیه منافع فرد معترض است. معترض 8 سال ثمره کنار آمدن با غرب را در تحریم بیشتر و تورم بیسابقهتر زیسته است. با این سؤال در واقع ناخواسته همان وضعیتی را خواهان میشود که در سال 1400 آن را انکار کرد. سؤال بعدی جالبتر است میپرسد فرق غرب خداباور! با شرق بیخدا چیست که با دومی کنار میآیید و با اولی نه؟ یعنی دارد به معترض حقنه میکند؛ همان غربی را که علیه منافعش کار کرده و از آن گریخته، مقدس هم هست. میخواهد به او بگوید این غرب نه تنها به فکر منافع معترضین است بلکه در عین حال این کار را از روی خدا باوری میکند. سؤالات بعدی نیز همانطور که گفته شد به سؤال قبلی گره میخورد. میپرسد چرا تن به تحریمی دادهایم که ما را به فقر کشانده؟ در واقع این آگاهی کاذب را محکمتر میکند، میگوید ما خودمان را از مواهب همان غربی که به فکر منافعمان است و خدا را در نظر میگیرد، محروم کردهایم. این سؤالات تا جایی ادامه پیدا میکند که در نهایت معترض را به کلی نسبت به سیاست خارجی بدبین کند و تنها راه را در تغییر ریل سیاست خارجی از بدبینی واقعی به غرب به خوشبینی و اعتماد، مطالبه کند. یعنی همان که درست سال گذشته در چنین روزهایی از آن توبه کرده بود. در یک کلام، متعرض، به حقوق واقعی معترض تعدی میکند.
«چرا با غرب کنار نمیآییم؟ فرق غرب خدا باور با شرق منکر خدا چیست که شما با دومی کنار می آیید نه اولی؟ چرا تن به تحریمی دادهایم که ما را به فقر کشانده؟ چرا در سوریه این همه هزینه کردیم؟ چرا در عراق این همه هزینه کردیم؟ چرا بهدنبال تغییر در سیاست خارجی که چنین بلایی را سر مملکت آورده، نیستید؟». لابه لای کامنتهای اینستاگرام یا چتهای سوپرگروههای تلگرامی یا گفتوگوهای اتاقهای کلاب هاوس، سؤالاتی از این دست نه به قصد پرسیدن یا مطالبه جواب، بلکه با هدف نشان دادن دلخوری از وضعیت جاری امور، به وفور دیده و خوانده و شنیده میشود. طوری شده که هر فرد، برای ابراز نارضایتی و ناراحتی، پررونقترین سوژه ممکن را، نظام سیاسیای میداند که آن را موجب شده است. فارغ از درستی یا نادرستی این دعاوی، مسأله، آزردگی خاطر است. منطقاً با پاسخ به این سؤالات، نمیتوان حس آزردگی خاطر را تسلی داد. زبان به اعتراض میچرخد یا با این سؤال یا با سؤالات دیگر. معترض، کنجکاو نیست، گرفتار است. ناراحت است، دنبال مستمسکی برای ابراز ناراحتی است. برخی سؤالات حس آزردگی وی را بهتر منتقل میکند، برخی کمتر. طبیعی است هر سؤالی که بیشتر به انکار مقصر وضع موجود بینجامد، حس آزردگی فرد را بهتر منتقل میکند. معترض بهدنبال رساندن پیام نارضایتی است. میخواهد بهتر شنیده شود. هر بار که لحن و کلام اعتراضیاش غلیظ تر میشود، میل به انکار خود نیز پیدا میکند. دیدهایم یا شنیدهایم که گفته میشود حاضر است هر هزینهای بدهد یا قربانی شود ولی وضع فعلی خوب شود. حتی اگر نگوید، در درون خود اینگونه است. معترض، مقصر نیست، معترض محق است. اعتراض معترض به هر زبانی، انتقال یک رنج وجودی است، یک امر واقعی. فریبی در آن نیست. معترض، مغرض هم نیست، حامل یک پیام مهم است. میخواهد جدی گرفته شود. معترض مخرب هم نیست. ممکن است زبان او به تخریب یک فرد یا افرادی بچرخد، اما قصد او به تخریب یا انکار یک فرد یا افرادی محدود نمیشود. میخواهد از این وضع عبور کند. برای معترضی که نه کنجکاو، نه مقصر، نه مغرض و نه مخرب است، پس رفتار اعتراضی چه معنایی دارد؟ رفتار اعتراضی ابزاری دم دستی برای برون رفت عاجل از وضعیت فعلی است. معترض حق دارد از وضعیت بد کنونیاش به وضعیت بهتری در آینده عبور کند.
در مقابل اما، گاهی اعتراض هدف شده و به تبع آن معترض کنجکاو و مقصر و مغرض و مخرب میشود. در این حالت معترض، کنشگر اعتراض نیست، مبلغ اعتراض است. به یک بیان متعرض است. دور نشسته و گزارش میکند، حتی یک صحنه را چند بار مرور میکند و هر بار بلندتر فریاد میزند. کنجکاو است و دنبال تمام زوایای نادیده میگردد، بهدنبال رساندن پیامی ورای اعتراض نیست. به اسلوب سؤال و انقلت پایبند میماند. یک سؤال را به سؤال دیگر گره میزند، مطالبه پاسخ میکند تا سؤالی دیگر از دل پاسخ احتمالی برگزیند. بهدنبال تولید ادبیات اعتراضی است، تولید واژگان جدید. میخواهد حس اعتراض واقعی را با ادبیات خودساختهاش همراه سازد. یعنی مقصر است، میخواهد نیت واقعی معترض را در پوشش کلمات و واژگان جعلی منحرف سازد. در پی جهت دادن به نیات معترضان است. مغرض است چون میخواهد یک اعتراض بحق را تبدیل به یک اعتراض ناحق کند. بر این اساس از تخریب هم ابایی ندارد چه تخریب کلامی چه خشونت رفتاری. اصلاً بهدنبال ایجاد خشونت رفتاری و کلامی است چون قصدش اعتراض است. در واقع با کنش متعرضانه، به حق قانونی معترض تعدی میکند. به این گزارش اعتراض یک متعرض دقت کنید: «امروز دیگر سؤالها و مطالبهها شکل گرفته، کسی با این همه فشار اقتصادی قدرت بستن چشم روی حقیقت را ندارد و قریب به اتفاق مردم پرسشگری میکنند.» بعد از گزارش اعتراض، حالا زمینه آماده است که به مردم بگوییم به چه چیز اعتراض کنید: «چرا با غرب کنار نمیآییم؟ فرق غرب خدا باور با شرق منکر خدا چیست که شما با دومی کنار می آیید نه اولی؟ چرا تن به تحریمی دادهایم که ما را به فقر کشانده؟ چرا در سوریه این همه هزینه کردیم؟ چرا در عراق این همه هزینه کردیم؟ چرا بهدنبال تغییر در سیاست خارجی که چنین بلایی را سر مملکت آورده، نیستید؟»
بین اعتراض و تعریض تفاوت است. به بیان دیگر بین کنش اعتراضی و کنش متعرضانه باید تفکیک قائل شد. معترض اگر بهدنبال برون رفت عاجل از شرایط فعلی است، باید ابتدا خود را از ایدئولوژی اعتراض خلاص کند؛ یعنی همان ادبیاتی که متعرضین ساخته و پرداختهاند. در مثال فوق ادبیات اعتراضی کاملاً انحرافی و مغرضانه طراحی شده است، یعنی درست علیه منافع معترض. از این نظر سؤال چرا با غرب کنار نمیآییم؟ یک پرسش ظالمانه علیه منافع فرد معترض است. معترض 8 سال ثمره کنار آمدن با غرب را در تحریم بیشتر و تورم بیسابقهتر زیسته است. با این سؤال در واقع ناخواسته همان وضعیتی را خواهان میشود که در سال 1400 آن را انکار کرد. سؤال بعدی جالبتر است میپرسد فرق غرب خداباور! با شرق بیخدا چیست که با دومی کنار میآیید و با اولی نه؟ یعنی دارد به معترض حقنه میکند؛ همان غربی را که علیه منافعش کار کرده و از آن گریخته، مقدس هم هست. میخواهد به او بگوید این غرب نه تنها به فکر منافع معترضین است بلکه در عین حال این کار را از روی خدا باوری میکند. سؤالات بعدی نیز همانطور که گفته شد به سؤال قبلی گره میخورد. میپرسد چرا تن به تحریمی دادهایم که ما را به فقر کشانده؟ در واقع این آگاهی کاذب را محکمتر میکند، میگوید ما خودمان را از مواهب همان غربی که به فکر منافعمان است و خدا را در نظر میگیرد، محروم کردهایم. این سؤالات تا جایی ادامه پیدا میکند که در نهایت معترض را به کلی نسبت به سیاست خارجی بدبین کند و تنها راه را در تغییر ریل سیاست خارجی از بدبینی واقعی به غرب به خوشبینی و اعتماد، مطالبه کند. یعنی همان که درست سال گذشته در چنین روزهایی از آن توبه کرده بود. در یک کلام، متعرض، به حقوق واقعی معترض تعدی میکند.
نگاهی به ارتباطات راهبردی و تاریخی ایران و عراق
روح مشترک دو ملت
سمیه دلفی
ملتهای ایران و عراق و اقشار و گروههای مذهبی و قومی و نژادی مختلف آنها پیوندهای مهم تاریخی و راهبردی با یکدیگر دارند که این روابط در طول قرنهای متمادی شکل گرفته و محکم و عمیق در هم تنیده شده و در نهایت رابطه دو ملت را به یک رابطه متمایز و مستحکم تبدیل کرده است. رابطهای که بسیاری از کشورهای منطقه آرزوی ایجاد آن با کشورهای همسایه خود را دارند.
دشمنان غربی و عربی علاوه بر تمام نقشهها و توطئههایی که برای برچیدن این پیوند به کار بستهاند، نه تنها تاکنون به موفقیتی دست نیافتهاند، بلکه با توجه به پایهها و پشتوانههای قوی و مستحکم این رابطه که عوامل فرهنگی و اجتماعی متعددی در آن دخیل هستند، هرگز به اهداف شوم خود نخواهند رسید. این در حالی است که روابط ملت عراق با سایر ملتها - بویژه ملتهای غربی و امریکایی - ثبات و استمرار ندارد. چرا که چنین رابطههایی فاقد پشتوانه تاریخی و نقاط مشترک عقیدتی، فکری، فرهنگی، تاریخی و جغرافیایی هستند.
اشتراکاتی همچون دین اسلام، اشتراکات مذهبی، تداخل اقوام و عشایر، حوزه علمیه، عتبات عالیات و مهاجرتهای اجباری بین دو ملت ایران و عراق وجود دارد که باعث پیوند ریشه دار دو کشور و دو ملت شده است به گونهای که شعار «ایران و العراق لا یمکن الفراق» جزو شعارهای اصلی دو ملت است که در رویدادهای مهم فرهنگی-اجتماعی در کنار موضوعات نظامی- امنیتی برجستگی خود را نشان داده است. در دیدار اخیر نخستوزیر عراق با ریاست محترم جمهوری آیت الله ابراهیم رئیسی در تهران، عمق روابط دو کشور نمایان شد. رئیسجمهور در این دیدار ضمن بیان روابط دیرینه دو کشور و دوملت خاطرنشان کرد: عراق را نزدیکترین ملت به ملت ایران میبینیم و نزدیکترین روابط در حوزههای مختلف را با کشور عراق داریم. سخنان رئیسجمهور در فضای رسانهای عراق بازخورد بسیار مثبتی داشت و تحلیلگران و رسانههای عراقی، ضمن تمجید از سید ابراهیم رئیسی، ایران را شریک و ملت ایران را یار دیرینه عراقیها معرفی کردند که همواره به کمک عراق آمده است.
از سوی دیگر در چند روز اخیر تحولات عراق پیوند دو ملت را بار دیگر در حوزههای اجتماعی، فرهنگی و ورزشی برجسته کرده است. در طول روزهای اخیر برای اولین بار تیم فوتسال بانوان عراق با سرمربیگری «شهناز یاری» مقام قهرمانی مسابقات فوتسال غرب آسیا را که در جده عربستان برگزار میشد به دست آورد. بعد از آن در صفحه شخصی سرمربی ایرانی تیم فوتسال بانوان عراق جمله معروف «ایران و العراق لا یمکن الفراق» با تصویر پرچم دو کشور قرار گرفت که بازتاب رسانهای گستردهای در عراق داشت. تیم فوتسال مردان عراق هم با غلبه بر کویت با مربیگری محمد خادم الشریعه به فینال مسابقات راه پیدا کرد که بار دیگر با بازتاب رسانهای گستردهای در عراق همراه بوده است. در رسانههای عراق بحث عقل مدبر ایرانی به همراه توان پیش برندگی عراقیها در میدان به یکی از مسائل اصلی شبکههای اجتماعی عراق تبدیل شد به گونهای که اگر این دو ملت در کنار هم قرار بگیرند، میتوانند بزرگترین چالشهای مقابل خود را از میان بردارند.
در همین ایام سرود «سلام فرمانده» هم به زبان عربی و هم زبان فارسی توانست جای خود را در بین جوانان عراقی باز کند. البته روابط ایران و عراق بسیار عمیقتر است، حضور ایران در کنار عراقیها برای مبارزه با تروریسم داعش و آغشته شدن خونهای رزمندگان ایرانی در کنار رزمندگان عراقی یاد آور پیوند عمیق دو ملت بوده است. در تمام چالشهای ملت عراق بخصوص در دوره پس از سقوط صدام، همواره ملت و دولت ایران در کنار ملت و دولت عراق بوده است. از سویی دیگر در راهپیمایی اربعین روابط این دو ملت بیش از گذشته متجلی میشود و این همان پدیده متمایزی است که میتوان آن را بزرگترین نقطه قوت برای ظهور یکپارچه اجتماعی بین دو ملت براساس عقیده مشترک دانست، مراسم باشکوه زیارت اربعین باعث تقریب میان دو ملت شده و تقدیر آنها را به هم پیوند زده است.
همچنین نقش مهم مردم ایران در ساخت و توسعه ساختمانها و ضریحهای عتبات عالیات از زمان تأسیس و ساخت تا به امروز، هرگز از حافظه ملت عراق فراموش نشده است. حضرت آیتالله خامنهای (مدّ ظله العالی) بارها با تقدیر از زحمات و سخاوت مردم عراق در این مراسم و میهمان نوازی آنها در استقبال از زائران مسلمان ایرانی و غیر ایرانی، مردم عراق را سخاوتمند و فرهیخته توصیف کردند؛ معظم له در دیدار با جمعی از موکب داران عراقی در تاریخ 27/06/1398 میفرمایند: «از صمیم قلب، خودم و از طرف ملت بزرگ ایران تشکر میکنم، هم از شما موکبداران که در ایام اربعین کرامت و رحمت و مودت را به منتهای درجه رساندهاید، هم از همه ملت بزرگ عراق و هم از مسئولان در دولت عراق که امنیت و فضا و زمینه را فراهم کردهاند، هم بخصوص از علمای بزرگوار و مراجع عظام عراق که فضای زیارت، فضای برادری بین آحاد مردم و بین دو ملت را فراهم کردهاند؛ حقیقتاً جای تشکر دارد. آنچه برای ما نقل میشود از رفتار شما برادران عزیز عراقی در مواکب میان راه و رفتار کریمانه شما با زائران حسینی، چیزهایی است که نظیر ندارد؛ در دنیای امروز این چیزها نظیر ندارد. همچنان که خود راهپیمایی اربعین در تاریخ نظیر ندارد، رفتار کریمانه شما هم حقیقتاً نظیر و شبیهی ندارد. شما کرامت اسلامی و کرامت عربی را در رفتار خودتان و اعمال خودتان نشان دادهاید و همه به عشق سیدالشهدا (سلامالله علیه) است، به عشق حسینبنعلی است؛ از روی عشق و علاقهای که به امام حسین دارید، پای زائر امام حسین را شستوشو میدهید، بدن او را در خستگیهای شدید کمک میکنید، مالش میدهید، به او غذا میدهید، به او جای خواب میدهید، چون زائر حسین است. این عشق به حسینبنعلی یک امر استثنایی است؛ شبیه این را در هیچ جا، در هیچ زمان سراغ نداشتیم و نداریم و امیدواریم خداوند متعال این عشق را در دلهای شما، در دلهای ما روزبهروز افزایش بدهد.» و این یکی دیگر از عوامل مهم و حیاتی برای ایجاد انسجام و همبستگی بین دو ملت است. عراقیها بخصوص نسبت به زوار ایرانی نگاه ویژه و استقبال متفاوتی دارند.
میزبانی عراقیها از زوار ایرانی در طول سالهای گذشته به یکی از نقاط عطف روابط دو کشور تبدیل شده است.
در سیل فروردین 1398 خوزستان، رزمندگان عراقی در قالب حشد الشعبی بخشی از امدادرسانی به مناطق سیلزده این استان را پشتیبانی کرده و حضور میدانی داشتند. شهید ابومهدی المهندس و شهید حاج قاسم سلیمانی در کنار همدیگر، همافزایی دو ملت را نشان دادند به گونهای که نیروهای حشدالشعبی تمام امکانات خود را برای کمک به مردم سیلزده به کار گرفتند. شهید ابومهدی المهندس، فرمانده وقت نیروهای حشد الشعبی عراق درباره حضور نیروهای خود در مناطق سیلزده ایران که در اهواز حضور داشت، میگوید: در حال حاضر از تمام امکانات خود برای کمکرسانی به مردم آسیبدیده از سیل از موصل عراق تا اهواز استفاده میکنیم.
ابومهدی میگوید «ما مدیون زحمات مجاهدین و مدافعان ایرانی حرم هستیم»، مدافعان حرم خوزستان در جنگ با داعش و دفاع از حرم اهلبیت(ع) همراه ما بودند و امروز وظیفه ماست که در سختیها به آنها کمک کنیم. در نهایت هم خون شهید حاج قاسم سلیمانی در کنار حاج ابومهدی المهندس در اتوبان فرودگاه بغداد به هم آغشته شد.
این روابط عمیق و پیوند دو کشور باعث شده که از دیرباز ملت ایران و عراق خود را در یک قرابت خاصی میبینند که باعث شده این دو ملت پیوند ناگسستنی باهم داشته باشند و به همین دلیل است که ملت عراق میگویند: «رابطه ایران و عراق در طول تاریخ مبتنی بر وفاداری بوده است، چه در زمان حضرت علی(ع) و سلمان، چه در زمان مختار و کیان و چه در زمان سلیمانی و المهندس که این رابطه عمیق عقیدتی و وفادارانه را تجدید کردند.»
ملتهای ایران و عراق و اقشار و گروههای مذهبی و قومی و نژادی مختلف آنها پیوندهای مهم تاریخی و راهبردی با یکدیگر دارند که این روابط در طول قرنهای متمادی شکل گرفته و محکم و عمیق در هم تنیده شده و در نهایت رابطه دو ملت را به یک رابطه متمایز و مستحکم تبدیل کرده است. رابطهای که بسیاری از کشورهای منطقه آرزوی ایجاد آن با کشورهای همسایه خود را دارند.
دشمنان غربی و عربی علاوه بر تمام نقشهها و توطئههایی که برای برچیدن این پیوند به کار بستهاند، نه تنها تاکنون به موفقیتی دست نیافتهاند، بلکه با توجه به پایهها و پشتوانههای قوی و مستحکم این رابطه که عوامل فرهنگی و اجتماعی متعددی در آن دخیل هستند، هرگز به اهداف شوم خود نخواهند رسید. این در حالی است که روابط ملت عراق با سایر ملتها - بویژه ملتهای غربی و امریکایی - ثبات و استمرار ندارد. چرا که چنین رابطههایی فاقد پشتوانه تاریخی و نقاط مشترک عقیدتی، فکری، فرهنگی، تاریخی و جغرافیایی هستند.
اشتراکاتی همچون دین اسلام، اشتراکات مذهبی، تداخل اقوام و عشایر، حوزه علمیه، عتبات عالیات و مهاجرتهای اجباری بین دو ملت ایران و عراق وجود دارد که باعث پیوند ریشه دار دو کشور و دو ملت شده است به گونهای که شعار «ایران و العراق لا یمکن الفراق» جزو شعارهای اصلی دو ملت است که در رویدادهای مهم فرهنگی-اجتماعی در کنار موضوعات نظامی- امنیتی برجستگی خود را نشان داده است. در دیدار اخیر نخستوزیر عراق با ریاست محترم جمهوری آیت الله ابراهیم رئیسی در تهران، عمق روابط دو کشور نمایان شد. رئیسجمهور در این دیدار ضمن بیان روابط دیرینه دو کشور و دوملت خاطرنشان کرد: عراق را نزدیکترین ملت به ملت ایران میبینیم و نزدیکترین روابط در حوزههای مختلف را با کشور عراق داریم. سخنان رئیسجمهور در فضای رسانهای عراق بازخورد بسیار مثبتی داشت و تحلیلگران و رسانههای عراقی، ضمن تمجید از سید ابراهیم رئیسی، ایران را شریک و ملت ایران را یار دیرینه عراقیها معرفی کردند که همواره به کمک عراق آمده است.
از سوی دیگر در چند روز اخیر تحولات عراق پیوند دو ملت را بار دیگر در حوزههای اجتماعی، فرهنگی و ورزشی برجسته کرده است. در طول روزهای اخیر برای اولین بار تیم فوتسال بانوان عراق با سرمربیگری «شهناز یاری» مقام قهرمانی مسابقات فوتسال غرب آسیا را که در جده عربستان برگزار میشد به دست آورد. بعد از آن در صفحه شخصی سرمربی ایرانی تیم فوتسال بانوان عراق جمله معروف «ایران و العراق لا یمکن الفراق» با تصویر پرچم دو کشور قرار گرفت که بازتاب رسانهای گستردهای در عراق داشت. تیم فوتسال مردان عراق هم با غلبه بر کویت با مربیگری محمد خادم الشریعه به فینال مسابقات راه پیدا کرد که بار دیگر با بازتاب رسانهای گستردهای در عراق همراه بوده است. در رسانههای عراق بحث عقل مدبر ایرانی به همراه توان پیش برندگی عراقیها در میدان به یکی از مسائل اصلی شبکههای اجتماعی عراق تبدیل شد به گونهای که اگر این دو ملت در کنار هم قرار بگیرند، میتوانند بزرگترین چالشهای مقابل خود را از میان بردارند.
در همین ایام سرود «سلام فرمانده» هم به زبان عربی و هم زبان فارسی توانست جای خود را در بین جوانان عراقی باز کند. البته روابط ایران و عراق بسیار عمیقتر است، حضور ایران در کنار عراقیها برای مبارزه با تروریسم داعش و آغشته شدن خونهای رزمندگان ایرانی در کنار رزمندگان عراقی یاد آور پیوند عمیق دو ملت بوده است. در تمام چالشهای ملت عراق بخصوص در دوره پس از سقوط صدام، همواره ملت و دولت ایران در کنار ملت و دولت عراق بوده است. از سویی دیگر در راهپیمایی اربعین روابط این دو ملت بیش از گذشته متجلی میشود و این همان پدیده متمایزی است که میتوان آن را بزرگترین نقطه قوت برای ظهور یکپارچه اجتماعی بین دو ملت براساس عقیده مشترک دانست، مراسم باشکوه زیارت اربعین باعث تقریب میان دو ملت شده و تقدیر آنها را به هم پیوند زده است.
همچنین نقش مهم مردم ایران در ساخت و توسعه ساختمانها و ضریحهای عتبات عالیات از زمان تأسیس و ساخت تا به امروز، هرگز از حافظه ملت عراق فراموش نشده است. حضرت آیتالله خامنهای (مدّ ظله العالی) بارها با تقدیر از زحمات و سخاوت مردم عراق در این مراسم و میهمان نوازی آنها در استقبال از زائران مسلمان ایرانی و غیر ایرانی، مردم عراق را سخاوتمند و فرهیخته توصیف کردند؛ معظم له در دیدار با جمعی از موکب داران عراقی در تاریخ 27/06/1398 میفرمایند: «از صمیم قلب، خودم و از طرف ملت بزرگ ایران تشکر میکنم، هم از شما موکبداران که در ایام اربعین کرامت و رحمت و مودت را به منتهای درجه رساندهاید، هم از همه ملت بزرگ عراق و هم از مسئولان در دولت عراق که امنیت و فضا و زمینه را فراهم کردهاند، هم بخصوص از علمای بزرگوار و مراجع عظام عراق که فضای زیارت، فضای برادری بین آحاد مردم و بین دو ملت را فراهم کردهاند؛ حقیقتاً جای تشکر دارد. آنچه برای ما نقل میشود از رفتار شما برادران عزیز عراقی در مواکب میان راه و رفتار کریمانه شما با زائران حسینی، چیزهایی است که نظیر ندارد؛ در دنیای امروز این چیزها نظیر ندارد. همچنان که خود راهپیمایی اربعین در تاریخ نظیر ندارد، رفتار کریمانه شما هم حقیقتاً نظیر و شبیهی ندارد. شما کرامت اسلامی و کرامت عربی را در رفتار خودتان و اعمال خودتان نشان دادهاید و همه به عشق سیدالشهدا (سلامالله علیه) است، به عشق حسینبنعلی است؛ از روی عشق و علاقهای که به امام حسین دارید، پای زائر امام حسین را شستوشو میدهید، بدن او را در خستگیهای شدید کمک میکنید، مالش میدهید، به او غذا میدهید، به او جای خواب میدهید، چون زائر حسین است. این عشق به حسینبنعلی یک امر استثنایی است؛ شبیه این را در هیچ جا، در هیچ زمان سراغ نداشتیم و نداریم و امیدواریم خداوند متعال این عشق را در دلهای شما، در دلهای ما روزبهروز افزایش بدهد.» و این یکی دیگر از عوامل مهم و حیاتی برای ایجاد انسجام و همبستگی بین دو ملت است. عراقیها بخصوص نسبت به زوار ایرانی نگاه ویژه و استقبال متفاوتی دارند.
میزبانی عراقیها از زوار ایرانی در طول سالهای گذشته به یکی از نقاط عطف روابط دو کشور تبدیل شده است.
در سیل فروردین 1398 خوزستان، رزمندگان عراقی در قالب حشد الشعبی بخشی از امدادرسانی به مناطق سیلزده این استان را پشتیبانی کرده و حضور میدانی داشتند. شهید ابومهدی المهندس و شهید حاج قاسم سلیمانی در کنار همدیگر، همافزایی دو ملت را نشان دادند به گونهای که نیروهای حشدالشعبی تمام امکانات خود را برای کمک به مردم سیلزده به کار گرفتند. شهید ابومهدی المهندس، فرمانده وقت نیروهای حشد الشعبی عراق درباره حضور نیروهای خود در مناطق سیلزده ایران که در اهواز حضور داشت، میگوید: در حال حاضر از تمام امکانات خود برای کمکرسانی به مردم آسیبدیده از سیل از موصل عراق تا اهواز استفاده میکنیم.
ابومهدی میگوید «ما مدیون زحمات مجاهدین و مدافعان ایرانی حرم هستیم»، مدافعان حرم خوزستان در جنگ با داعش و دفاع از حرم اهلبیت(ع) همراه ما بودند و امروز وظیفه ماست که در سختیها به آنها کمک کنیم. در نهایت هم خون شهید حاج قاسم سلیمانی در کنار حاج ابومهدی المهندس در اتوبان فرودگاه بغداد به هم آغشته شد.
این روابط عمیق و پیوند دو کشور باعث شده که از دیرباز ملت ایران و عراق خود را در یک قرابت خاصی میبینند که باعث شده این دو ملت پیوند ناگسستنی باهم داشته باشند و به همین دلیل است که ملت عراق میگویند: «رابطه ایران و عراق در طول تاریخ مبتنی بر وفاداری بوده است، چه در زمان حضرت علی(ع) و سلمان، چه در زمان مختار و کیان و چه در زمان سلیمانی و المهندس که این رابطه عمیق عقیدتی و وفادارانه را تجدید کردند.»
قانون «پیشگیری از کار اجباری اویغور» بهانه حقوق بشری غرب برای مقابله با نفوذ پکن است
فضاسازی امریکا برای انزوای چین
فاطمه فهیمی
کارشناس ارشد روابط بینالملل
۲۱ ژوئن دولت بایدن قانون «پیشگیری از کار اجباری اویغور» را اجرایی کرد. بایدن این قانون را که با حمایت دو حزبی کنگره به تصویب رسیده بود در 23 دسامبر 2021 امضا کرده بود. کنگره امریکا تصویب این لایحه را به دلیل نگرانی از کار اجباری در منطقه سینکیانگ چین عنوان کرده است. آنها میگویند که چین از سال ۲۰۱۷ حدود ۱.۸ میلیون نفر را در منطقه خودمختار سینکیانگ در یک سیستم فراقانونی بازداشت کرده و آنها را در معرض کار اجباری، آموزشهای سیاسی و سایر موارد نقض شدید حقوق بشر قرار داده است. امریکا ادعا میکند شواهدی وجود دارد که بسیاری از کارخانهها و تأمینکنندگان در منطقه خودمختار اویغور سینکیانگ از کار اجباری برای تولیدات خود استفاده میکنند، لذا تحت عنوان حقوق بشر با تصویب این قانون میخواهد مانع صادرات کالاهای این منطقه به امریکا شود.
نگاهی به مهمترین سرفصلهای قانون
بخش 307 قانون تعرفه 1930 (19 U.S.C. 1307) که به اختصار «قانون پیشگیری از کار اجباری اویغور» نامیده میشود، بیان میکند «کلیه کالاهایی که به طور کامل یا بخشی از آن، در منطقه خودمختار سینکیانگ استخراج، تولید و ساخته شده است یا تولید کنندگان آن با مقامات سینکیانگ در برنامههای «کاهش فقر» یا ایجاد تأسیسات تولیدی در منطقه همکاری مالی میکنند، حق ورود به هیچ یک از بنادر امریکا را ندارند. این گونه کالاها در معرض حذف یا توقیف بوده و ممکن است منجر به تحقیقات کیفری از واردکننده شود. مگر آنکه کمیسر گمرک با شواهد روشن تأیید کند که این کالاها مشمول کار اجباری نبودهاند.
چند روز قبل از اجرایی شدن قانون، کمیسر گمرک و حفاظت مرزی ایالات متحده (CBP) دستورالعملی را برای اجرای این قانون ارائه کرده است.
طبق این دستورالعمل فرض بر این است که کلیه کالاهای صادراتی از سینکیانگ مشمول کار اجباری هستند و واردات آنها ممنوع است. این فرض همچنین شامل کالاهای صادراتی از چین و دیگر کشورهایی میشود که از سینکیانگ واردات کالا دارند. واردکنندگان برای آنکه بتوانند از این منطقه یا کشورهایی که از این منطقه واردات دارند، کالاهایی را به امریکا بیاورند باید اثبات کنند که کالایشان در زنجیره تولید خود مشمول کار اجباری نبوده است. این فرض بر همه کالاها اعمال میشود مگر آنکه کمیسر گمرک و حفاظت مرزی ایالات متحده (CBP) قانع شود که کالاهای وارداتی از کار اجباری تولید نشدهاند.
دستورالعمل CBP وارد کنندگان را ملزم میکند که اطلاعات زنجیره تأمین کالای وارداتیشان را به طور کامل در اختیار گمرک قرار دهند. واردکنندگان باید شرح مفصل زنجیره تأمین کالاهای وارداتی و اجزای تشکیل دهنده آن، شامل تمام مراحل استخراج، تولید، یا ساخت و همچنین فهرستی از تأمین کنندگان مرتبط با هر مرحله از فرایند تولید، نام و اطلاعات تماس و ارزیابی خطرات کار اجباری در طول زنجیره تأمین را ارائه کنند.
دستورالعمل اجرایی چند کالا را به عنوان کالای با ریسک بالا شناسایی کرده است. این کالاها شامل گوجه فرنگی، پلی سیلیکون و پنبه میشود. برای کالاهای با خطر بالا مستندات اضافی مانند نقشههای منطقهای که در آن تولید میشود و شناسایی همه نهادهای دخیل در هر مرحله از فرایند تولید درخواست میشود.
کالاهای با ریسک بالا بیشتر تولیدات این منطقه را تشکیل میدهند. به گفته Kharon، یک شرکت داده و تجزیه و تحلیل، سین کیانگ بیش از 40 درصد پلی سیلیکون جهان، یک چهارم رب گوجه فرنگی جهان و یک پنجم پنبه جهانی را تولید میکند. همچنین مسئول 15 درصد رازک جهان و حدود یک دهم گردو، فلفل و ریون جهانی است. این منطقه 9 درصد از ذخایر بریلیوم جهان را دارد و بزرگترین سازنده توربین بادی در چین است که مسئول 13 درصد تولید جهانی است.
همان طور که در یافتههای مصوبه کنگره آمده است، ممیزی و تلاش برای بررسی زنجیره تأمین کالاها که عمدتاً از لایههای متعدد و پیچیده تولید تشکیل شدهاند کار سختی است، خصوصاً که دولت چین هم اجازه انتشار اطلاعات به خارج از چین را به سختی میدهد. به نظر میرسد که قانون اهدافی فراتر از پیشگیری از کار اجباری را پیگیری میکند.
تحلیل و بررسی
برای دریافتن اهداف فراتر این قانون بهتر است سیاستهای کلان دولت بایدن را نسبت به چین مرور کنیم. طبق سخنرانی که در اواخر ماه مه آنتونی بلینکن وزیر خارجه امریکا در مورد رویکرد امریکا به چین داشت، سیاست مهار چین و کاهش وابستگی امریکا و متحدانش به چین بخشی از اهدافی است که دولت بایدن نسبت به چین پیگیری میکند. جدا کردن زنجیرههای تأمین امریکا و متحدانش از چین بخشی از این اهداف است که دولت بایدن در چند ماه اخیر سعی کردهاست اروپا را نیز در آن با خود همراه کند. جانت یلن وزیر خزانهداری امریکا در سخنرانی که در ۱۳ آوریل در شورای آتلانتیک داشت از تشکیل زنجیرههای تأمین «دوست پایه» نام میبرد. یلن از تشکیل «زنجیرههای تأمین برای تعداد زیادی از کشورهای مورد اعتماد» صحبت میکند و از تشکیل بازارهایی میگوید که بر مبنای ارزشهای مشترک شکل میگیرد و حامی اصول ایالات متحده در مسائل حاکمیت ملی، نظم مبتنی بر قوانین، امنیت و استانداردهایی مانند حقوق کار هستند. یلن با اشاره به چین میگوید که «کشورها نباید اجازه داشته باشند از موقعیت بازار خود در مواد خام، فناوری یا محصولات کلیدی استفاده و در اقتصاد ما اختلال ایجاد کنند یا بتوانند اهرمهای ژئوپلیتیکی ناخواستهای را اعمال کنند.»
امریکا به دنبال ایجاد معماری جدیدی است که در «بازارهای آزاد» میخواهد به کمک متحدانش زنجیرههای تأمین جدیدش را شکل دهد که کشورهایی که در ارزشهای امریکایی با او شریک نیستند در این زنجیره تأمین جایی نداشته باشند.
قانون جدید به نظر میرسد به دنبال ایجاد زیرساختهای لازم برای جدا کردن زنجیرههای تأمین امریکا و متحدانش از چین است. وارد کنندگان کالا از چین در صورتی که بخواهند کالایی را به امریکا بیاورند باید اطلاعات کاملی از زنجیره تأمین چین را ارائه دهند که این میتواند فرصتهایی را برای شناخت و بازمعماری زنجیرههای تأمین برای امریکا فراهم کند. اما در واقع به دلیل آنکه کالاها از زنجیره تأمین چندلایه و پیچیدهای برخوردار هستند و امکان دسترسی به این اطلاعات در چین سخت به نظر میرسد لذا به نظر میرسد که واردکنندگان به دلیل سختیهای اثبات عدم کار اجباری به دنبال جدا کردن زنجیرههای تأمین خود از چین حرکت میکنند. شرکتهای کوچکتر احتمالاً به دنبال منابع دیگر برای تولیدات خود میروند، اما شرکتهای چندملیتی که بازار چین را بسیار ارزشمند میدانند احتمالاً تلاش میکنند زنجیرههای تأمین چینی و امریکایی خود را از یکدیگر جدا کنند.
گفتنی است وانگ ون بین سخنگوی وزارت خارجه چین در روز 21 ژوئن در نشست خبری در واکنش به اجرای «قانون جلوگیری از کار اجباری اویغورها» توسط امریکا تأکید کرد که این اقدام امریکا مخالف رفتار عصر است و با شکست روبهرو خواهد شد. سخنگوی وزارت خارجه چین همچنین گفت: به اصطلاح کار اجباری در شین جیانگ از دروغهای بزرگ نیروهای مخالف است که برای سیاه نمایی چین ساختهاند. امریکا بر اساس این دروغ قانون جلوگیری از کار اجباری اویغورها را تدوین و به اجرا درآورده و تحریمهایی را علیه شرکتها و اشخاص اعمال کرده است. این از جمله شواهدی است که نشان میدهد امریکا به بهانه حقوق بشر درصدد سرکوب چین، تخریب مقررات بینالمللی اقتصادی و تجاری و آسیبرسانی به زنجیره صنعتی و عرضه جهان است.
وانگ ون بین عنوان کرده بود که امریکا قصد دارد با اجرای قانون یاد شده، در منطقه شین جیانگ بیکاری ایجاد کرده و سبب قطع ارتباطات چین با سراسر جهان شود که این به طور کامل نقض حقوق بشر و تخریب مقررات بینالمللی است. چین بشدت این اقدام امریکا را محکوم کرده و با آن مخالف است و قاطعانه از حقوق و منافع شرکتها و اتباع خود دفاع خواهد کرد.
کارشناس ارشد روابط بینالملل
۲۱ ژوئن دولت بایدن قانون «پیشگیری از کار اجباری اویغور» را اجرایی کرد. بایدن این قانون را که با حمایت دو حزبی کنگره به تصویب رسیده بود در 23 دسامبر 2021 امضا کرده بود. کنگره امریکا تصویب این لایحه را به دلیل نگرانی از کار اجباری در منطقه سینکیانگ چین عنوان کرده است. آنها میگویند که چین از سال ۲۰۱۷ حدود ۱.۸ میلیون نفر را در منطقه خودمختار سینکیانگ در یک سیستم فراقانونی بازداشت کرده و آنها را در معرض کار اجباری، آموزشهای سیاسی و سایر موارد نقض شدید حقوق بشر قرار داده است. امریکا ادعا میکند شواهدی وجود دارد که بسیاری از کارخانهها و تأمینکنندگان در منطقه خودمختار اویغور سینکیانگ از کار اجباری برای تولیدات خود استفاده میکنند، لذا تحت عنوان حقوق بشر با تصویب این قانون میخواهد مانع صادرات کالاهای این منطقه به امریکا شود.
نگاهی به مهمترین سرفصلهای قانون
بخش 307 قانون تعرفه 1930 (19 U.S.C. 1307) که به اختصار «قانون پیشگیری از کار اجباری اویغور» نامیده میشود، بیان میکند «کلیه کالاهایی که به طور کامل یا بخشی از آن، در منطقه خودمختار سینکیانگ استخراج، تولید و ساخته شده است یا تولید کنندگان آن با مقامات سینکیانگ در برنامههای «کاهش فقر» یا ایجاد تأسیسات تولیدی در منطقه همکاری مالی میکنند، حق ورود به هیچ یک از بنادر امریکا را ندارند. این گونه کالاها در معرض حذف یا توقیف بوده و ممکن است منجر به تحقیقات کیفری از واردکننده شود. مگر آنکه کمیسر گمرک با شواهد روشن تأیید کند که این کالاها مشمول کار اجباری نبودهاند.
چند روز قبل از اجرایی شدن قانون، کمیسر گمرک و حفاظت مرزی ایالات متحده (CBP) دستورالعملی را برای اجرای این قانون ارائه کرده است.
طبق این دستورالعمل فرض بر این است که کلیه کالاهای صادراتی از سینکیانگ مشمول کار اجباری هستند و واردات آنها ممنوع است. این فرض همچنین شامل کالاهای صادراتی از چین و دیگر کشورهایی میشود که از سینکیانگ واردات کالا دارند. واردکنندگان برای آنکه بتوانند از این منطقه یا کشورهایی که از این منطقه واردات دارند، کالاهایی را به امریکا بیاورند باید اثبات کنند که کالایشان در زنجیره تولید خود مشمول کار اجباری نبوده است. این فرض بر همه کالاها اعمال میشود مگر آنکه کمیسر گمرک و حفاظت مرزی ایالات متحده (CBP) قانع شود که کالاهای وارداتی از کار اجباری تولید نشدهاند.
دستورالعمل CBP وارد کنندگان را ملزم میکند که اطلاعات زنجیره تأمین کالای وارداتیشان را به طور کامل در اختیار گمرک قرار دهند. واردکنندگان باید شرح مفصل زنجیره تأمین کالاهای وارداتی و اجزای تشکیل دهنده آن، شامل تمام مراحل استخراج، تولید، یا ساخت و همچنین فهرستی از تأمین کنندگان مرتبط با هر مرحله از فرایند تولید، نام و اطلاعات تماس و ارزیابی خطرات کار اجباری در طول زنجیره تأمین را ارائه کنند.
دستورالعمل اجرایی چند کالا را به عنوان کالای با ریسک بالا شناسایی کرده است. این کالاها شامل گوجه فرنگی، پلی سیلیکون و پنبه میشود. برای کالاهای با خطر بالا مستندات اضافی مانند نقشههای منطقهای که در آن تولید میشود و شناسایی همه نهادهای دخیل در هر مرحله از فرایند تولید درخواست میشود.
کالاهای با ریسک بالا بیشتر تولیدات این منطقه را تشکیل میدهند. به گفته Kharon، یک شرکت داده و تجزیه و تحلیل، سین کیانگ بیش از 40 درصد پلی سیلیکون جهان، یک چهارم رب گوجه فرنگی جهان و یک پنجم پنبه جهانی را تولید میکند. همچنین مسئول 15 درصد رازک جهان و حدود یک دهم گردو، فلفل و ریون جهانی است. این منطقه 9 درصد از ذخایر بریلیوم جهان را دارد و بزرگترین سازنده توربین بادی در چین است که مسئول 13 درصد تولید جهانی است.
همان طور که در یافتههای مصوبه کنگره آمده است، ممیزی و تلاش برای بررسی زنجیره تأمین کالاها که عمدتاً از لایههای متعدد و پیچیده تولید تشکیل شدهاند کار سختی است، خصوصاً که دولت چین هم اجازه انتشار اطلاعات به خارج از چین را به سختی میدهد. به نظر میرسد که قانون اهدافی فراتر از پیشگیری از کار اجباری را پیگیری میکند.
تحلیل و بررسی
برای دریافتن اهداف فراتر این قانون بهتر است سیاستهای کلان دولت بایدن را نسبت به چین مرور کنیم. طبق سخنرانی که در اواخر ماه مه آنتونی بلینکن وزیر خارجه امریکا در مورد رویکرد امریکا به چین داشت، سیاست مهار چین و کاهش وابستگی امریکا و متحدانش به چین بخشی از اهدافی است که دولت بایدن نسبت به چین پیگیری میکند. جدا کردن زنجیرههای تأمین امریکا و متحدانش از چین بخشی از این اهداف است که دولت بایدن در چند ماه اخیر سعی کردهاست اروپا را نیز در آن با خود همراه کند. جانت یلن وزیر خزانهداری امریکا در سخنرانی که در ۱۳ آوریل در شورای آتلانتیک داشت از تشکیل زنجیرههای تأمین «دوست پایه» نام میبرد. یلن از تشکیل «زنجیرههای تأمین برای تعداد زیادی از کشورهای مورد اعتماد» صحبت میکند و از تشکیل بازارهایی میگوید که بر مبنای ارزشهای مشترک شکل میگیرد و حامی اصول ایالات متحده در مسائل حاکمیت ملی، نظم مبتنی بر قوانین، امنیت و استانداردهایی مانند حقوق کار هستند. یلن با اشاره به چین میگوید که «کشورها نباید اجازه داشته باشند از موقعیت بازار خود در مواد خام، فناوری یا محصولات کلیدی استفاده و در اقتصاد ما اختلال ایجاد کنند یا بتوانند اهرمهای ژئوپلیتیکی ناخواستهای را اعمال کنند.»
امریکا به دنبال ایجاد معماری جدیدی است که در «بازارهای آزاد» میخواهد به کمک متحدانش زنجیرههای تأمین جدیدش را شکل دهد که کشورهایی که در ارزشهای امریکایی با او شریک نیستند در این زنجیره تأمین جایی نداشته باشند.
قانون جدید به نظر میرسد به دنبال ایجاد زیرساختهای لازم برای جدا کردن زنجیرههای تأمین امریکا و متحدانش از چین است. وارد کنندگان کالا از چین در صورتی که بخواهند کالایی را به امریکا بیاورند باید اطلاعات کاملی از زنجیره تأمین چین را ارائه دهند که این میتواند فرصتهایی را برای شناخت و بازمعماری زنجیرههای تأمین برای امریکا فراهم کند. اما در واقع به دلیل آنکه کالاها از زنجیره تأمین چندلایه و پیچیدهای برخوردار هستند و امکان دسترسی به این اطلاعات در چین سخت به نظر میرسد لذا به نظر میرسد که واردکنندگان به دلیل سختیهای اثبات عدم کار اجباری به دنبال جدا کردن زنجیرههای تأمین خود از چین حرکت میکنند. شرکتهای کوچکتر احتمالاً به دنبال منابع دیگر برای تولیدات خود میروند، اما شرکتهای چندملیتی که بازار چین را بسیار ارزشمند میدانند احتمالاً تلاش میکنند زنجیرههای تأمین چینی و امریکایی خود را از یکدیگر جدا کنند.
گفتنی است وانگ ون بین سخنگوی وزارت خارجه چین در روز 21 ژوئن در نشست خبری در واکنش به اجرای «قانون جلوگیری از کار اجباری اویغورها» توسط امریکا تأکید کرد که این اقدام امریکا مخالف رفتار عصر است و با شکست روبهرو خواهد شد. سخنگوی وزارت خارجه چین همچنین گفت: به اصطلاح کار اجباری در شین جیانگ از دروغهای بزرگ نیروهای مخالف است که برای سیاه نمایی چین ساختهاند. امریکا بر اساس این دروغ قانون جلوگیری از کار اجباری اویغورها را تدوین و به اجرا درآورده و تحریمهایی را علیه شرکتها و اشخاص اعمال کرده است. این از جمله شواهدی است که نشان میدهد امریکا به بهانه حقوق بشر درصدد سرکوب چین، تخریب مقررات بینالمللی اقتصادی و تجاری و آسیبرسانی به زنجیره صنعتی و عرضه جهان است.
وانگ ون بین عنوان کرده بود که امریکا قصد دارد با اجرای قانون یاد شده، در منطقه شین جیانگ بیکاری ایجاد کرده و سبب قطع ارتباطات چین با سراسر جهان شود که این به طور کامل نقض حقوق بشر و تخریب مقررات بینالمللی است. چین بشدت این اقدام امریکا را محکوم کرده و با آن مخالف است و قاطعانه از حقوق و منافع شرکتها و اتباع خود دفاع خواهد کرد.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
تحلیل
-
روح مشترک دو ملت
-
فضاسازی امریکا برای انزوای چین
اخبارایران آنلاین