خلیل عواوده، اسیر فلسطینی پس از حدود 6 ماه اعتصاب غذا ، مقامات رژیم صهیونیستی را مجبور به امضای رسمی حکم آزادیاش کرد
جنـگ 172روزه
زهره صفاری/ خلیل عواوده، اسیر فلسطینی که در اعتراض به شرایط بلاتکلیفش در بازداشتگاه رژیم صهیونیستی 172 روز اعتصاب غذا کرده بود، پس از یکبار عهدشکنی اشغالگران در موضوع آزادیاش، با گرفتن تعهدی کتبی برای آزادی در 2 اکتبر، اعتصابش را شکست و تحت درمان قرار گرفت.
به نوشته شبکه خبری الجزیره، این خبر که در رسانهها به «پیروزی ارادهها» تعبیر شده است، در حالی انتشار یافت که همزمان کمیته عالی اسرای فلسطینی از آغاز مرحله اول اعتصاب غذای بیش از هزار اسیر فلسطینی در زندانهای رژیم صهیونیستی خبر داده است؛ اتفاقی که به نوشته العالم، نهادهای امنیتی این رژیم را از احتمال وقوع انتفاضهای بزرگ در زندانها نگران کرده است.
خلیل عواوده 40 ساله که به اتهام عضویت در جنبش جهاد اسلامی از دسامبر 2021 در بازداشت اداری یا به تعبیر بهتر بازداشتی بیدلیل، بدون محاکمه و تاریخ به سر میبرد، با وجودی که اعتصاب غذا سلامت عمومی و شنوایی و بیناییاش را تحت تأثیر قرار داده و لاغری بیش از حد حتی توان راه رفتن را از او گرفته است، برای رسیدن به هدف خود 172 روز مقاومت کرد و با وجود اینکه بارها تا مرحله شهادت پیش رفت اما از هدفش عقب نکشید. اما نام خلیل عواوده زمانی رسانهای شد که آزادی او و شیخ بسام السعدی بهعنوان شرط توافق پایان عملیات سهروزه موشکباران جهاد اسلامی بر شهرکهای صهیونیستنشین مطرح شد و در سرتیتر اخبار رسانهها قرار گرفت. جهاد اسلامی حتی تهدید کرد که کوچکترین آسیبی به جان این دو اسیر، به معنای نقض آتشبس و از سرگیری حملات موشکی علیه صهیونیستها است؛ تهدیدی که تلآویو با وجود رجزخوانیهای پراکندهاش، نمیتوانست آن را نادیده بگیرد.
احلام حداد، وکیل عواوده درباره شرایط او به رویترز گفت: «عواوده قرار است تا دوم اکتبر برای درمان در بیمارستان بستری بماند. او پس از دو هفتهای که با مکر صهیونیستها تصور میکرد قرار است آزاد شود، درمان ویتامینه را شروع کرده بود، اما پس از عهدشکنی اشغالگران بار دیگر اعتصاب کرد و ماهها است که تنها با آب تغذیه شده است. وزن او در حال حاضر به حدود 37 کیلوگرم رسیده و سیستم عصبیاش آسیب شدیدی دیده است.»
پیروزی بزرگ
زمان آزادی خلیل عواوده در حالی بهصورت مکتوب یک ماه دیگر یعنی دوم اکتبر اعلام شده است که چند روز قبل همسر او با انتشار تصویری از وضعیت نابسامان فیزیکی او، از جامعه بینالمللی برای فشار بر رژیم صهیونیستی درخواست کمک کرد. در همین راستا نهادهای غربی بیانیههایی را صادر کردند و در نهایت اراده این اسیر فلسطینی، اشغالگران را به زانو درآورد. پس از امضای حکم آزادی عواوده، او در ویدیویی این خبر را پیروزی بزرگ در امتداد پیروزیهای مردم فلسطین عنوان کرد. او در این ویدیو در حالی که بهسختی در زمان صحبت کردن نفس میکشید پس از آنکه اعتصابش را با نوشیدن یک فنجان چای شکست، گفت: «از همه کسانی که از من حمایت کردند قدردانی میکنم. شما ملت بزرگی هستید.»
در همین حال داوود شهاب، سخنگوی جهاد اسلامی فلسطین نیز به الجزیره گفت: «این دستاوردی قابل تقدیر است که پس از هفتهها تلاش به دست آمد. ما از تلاشهای هیأت میانجی مصری که برای بازگشت آزادی و امنیت برادرمان عواوده تلاش کردند نیز قدردانی میکنیم.» صهیونیستها که در حال حاضر بیش از 670 اسیر فلسطینی را با شرایط عواوده در بازداشتگاههای خود نگهداری میکنند، تا عصر دیروز به خبر آزادی این اسیر واکنشی نشان نداده بودند.
آغاز اعتصاب غدای نامحدود اسرای فلسطینی
قدوره فارس، رئیس باشگاه اسرای فلسطینی در آخرین مصاحبه خود آغاز اعتصاب غذای نامحدود اسرای فلسطینی را در زندانهای رژیم اشغالگر از عصر پنجشنبه اعلام کرد. به گفته وی علت تعویق زمان آغاز اعتصاب از صبح به عصر، افزایش خواستههای اسرا و پیوستن شمار بیشتری به کمپین اعتصاب بود که در نهایت آمار اولیه را به 1200 اسیر رسانده است. اسرای فلسطینی از هفته گذشته در اعتراض به بدرفتاریها و محدودیتهای اعمال شده توسط مقامات رژیم صهیونیستی در زندانها، از شرکت در بازرسیهای امنیتی روزانه سر باز زده و با بازگرداندن وعدههای غذایی و سازماندهی تحصن در محوطه زندان، تدارک اعتصاب سراسری را آغاز کرده بودند. براساس آخرین آمارها نزدیک به 4 هزار و 550 اسیر فلسطینی در زندانهای رژیم صهیونیستی به سر میبرند که 175 نفر از آنها کودک و نوجوان و 27 نفر نیز زن هستند.
تداوم مقاومت شهادتطلبانه در کرانه باختری
یورشهــــــــای وحشــــــیانه رژیم صهیونیستی به نابلس در چند روز گذشته با شدت بیشتری ادامه داشته است و به نوشته خبرگزاری وفای فلسطین، در حمله صبح پنجشنبه نظامیان اشغالگر به نابلس و رام الله، دو جوان فلسطینی با شلیک مستقیم صهیونیستها به شهادت رسیدند. سامر خالد 25 ساله حدود ساعت 5 صبح در جریان درگیری ارتش رژیم صهیونیستی در اردوگاه پناهجویان نابلس به شهادت رسید و یک ساعت بعد نیز یازان عفانه 26 ساله در یورش صهیونیستها به محله ام الشرایط هدف شلیک قرار گرفت.
ارتش رژیم صهیونیستی طبق روال همیشه پس از این دو جنایت در توجیه خود پیامی را منتشر کرد و تیراندازی نظامیان این رژیم را در پاسخ به پرتاب سنگ و کوکتل مولوتف از سوی فلسطینیان عنوان داشت. این در حالی است که بنا به اعلام وزارت بهداشت فلسطین، از ابتدای سالجاری تاکنون ارتش رژیم صهیونیستی بیش از 140 فلسطینی را در کرانه باختری و نوار غزه به شهادت رسانده است.
حرکت بر لبه تیغ
چگونه رسانه میتواند به جامعه آرامش روانی دهد یا آن را به هم بریزد؟
احمد فاضل زاده
پژوهشگر
امنیت روانی مسألهای است که در دنیای مدرن بیش از پیش مورد مخاطره قرار گرفته و علیرغم همه پیشرفتهای تکنولوژیک در جهت ارتقای سطح رفاه زندگی، بشر امروز به نسبت دیروزی که چنین امکاناتی وجود نداشت، آنچنان آرام و قراری ندارد. موضوع ناآرامی و عدم امنیت روانی ریشه در مسائل گوناگونی دارد که هر کدام از آنها به نوبه خود قابل بررسی است اما آنچه که در این یادداشت مورد توجه قرار میگیرد نقش رسانهها و بنگاههای خبرپراکنی در ایجاد ناامنی روانی در سطح جامعه است.
نقش رسانهها در تحقق امنیت روانی جامعه
برای پرداختن بهتر به موضوع مورد بحث در ابتدا باید به این مهم توجه داشت که «امنیت» دارای چه ابعادی است و نقش رسانهها در بسط هرچه بهتر یا از بین بردن و تخریب این ابعاد چیست؟
بر اساس نظریههای جدید امنیت، اگرچه امنیت در واقعیتهای عینی ریشه دارد اما اساساً پدیدهای ذهنی است و موضوع احساس امنیت نیز در همینجا مورد توجه قرار میگیرد و همانگونه که ایده امنیت ملی از نگرش سنتی فاصله گرفته، بُعد ذهنی امنیت نیز در کنار بُعد عینی و یا حتی مهمتر از آن، جلوه کرده است. چنانکه برخی، امنیت ملی را بدون «احساس امنیت» که برداشتی ذهنی است، بیمعنا میدانند.نکتهای که در باب امنیت باید بدان توجه شود، نقش و وجود احساس امنیت در بین افراد جامعه در بعد ذهنی در کنار وجود امنیت در بعد عینی است و به همین دلیل، برخی از کارشناسان احساس امنیت را مقدم بر وجود عینی امنیت معرفی میکنند. بررسیهای انجام گرفته در کشورهای مختلف بیانگر این است که عموماً سطح احساس امنیت بین شهروندان در اکثر نقاط دنیا نسبت به وجود [عینی] امنیت، پایینتر است. در یک تحقیق میدانی در سال 1384 مشخص شده است که این نسبت در ایران در مقایسه با کشورهای انگلیس و استرالیا با توجه به میزان وجود امنیت، بسیار پایین است. بهعنوان نمونه در ایران نرخ سرقت منزل به ازای هر هزار منزل ۵، در انگلیس به ازای هر هزار منزل ۲۰ و در استرالیا به ازای هر هزار منزل ۲۵ بوده است در حالی که میزان احساس امنیت شهروندان ایرانی نسبت به این دو کشور سطوح پایینتری را نشان میدهد!
حال این سؤال مطرح میگردد که چرا با وجود تأمین مناسب و قابل قبول امنیت عینی در ایران، مردم کشور احساس ناامنی میکنند؟! و در پاسخ به همین سؤال است که پای رسانه و کژکارکردیهای آن به میان میآید.
رسانههای معاند و رقیب عمدتاً با تکیه بر «برجستهسازی» و «اثر پروانهای» اقدام به وارونهنمایی واقعیت و قلب حقیقت میکنند.
بر اساس نظریه برجستهسازی رسانهها میتوانند بر جامعه اثر داشته باشند و منجر به تغییر نگرش در افراد شوند و فراتر از آن رسانههای جمعی به جای اینکه بر نگرش افراد مؤثر باشند، بر «ادراک» آنها تأثیر میگذارند.
از دیگر سو، در روزگار فعلی ابزار رسانه نقش فضای طوفان زا در تئوری «اثر پروانه ای» را بازی میکند. بر مبنای این تئوری پر زدن یک مگس در واشنگتن با وجود شرایط مساعد میتواند اثر پر زدن مگس را در هوا در شانگهای به یک طوفان و گردباد تبدیل نماید! و بر این اساس است که برداشت افراد شکل میگیرند. رسانهها حتى قدرت تغییر نگرش در افراد را دارند و اینگونه میشود که رسانهها بر اساس منطق عملکرد خود، نقش و جایگاه ویژهای را در حوزه احساس ناامنی ایفا میکنند، زیرا در این حوزه با تبلیغات مکرر و گسترده بر طبل احساس ناامنی میکوبد و تا آنجا که بتواند آن را بزرگنمایی میکند.
اگر برای اثبات گزارههای مطرح شده، نگاهی به حال و روز اطرافیان ما کافی نباشد، یافتههای علمی نیز بیانگر نقش رسانهها در ایجاد ناامنی رسانهای در ایران هستند و برای نمونه نتایج یک پژوهش در سال 1386 حاکی از آن است که میزان تأثیر اخبار جنایات و حوادث بر احساس ناامنی ارتباط مثبت و معناداری دارد و این ادعا که پرداخت رسانهای میتواند فضای احساس ناامنی را توسعه دهد با قوت قابل توجهی مورد تأیید قرار گرفت. *
نمونهای از بزرگنمایی و ادراکسازی وارونه از یک حادثه
اگرچه نمونههای متعددی از بزرگنمایی و پرداخت خاص به یک اتفاق جهت ادراکسازی و ایجاد ناامنی روانی از سوی رسانههای معاند وجود دارد اما در این فرصت تنها به بررسی یک مورد بسیار نزدیک میپردازیم.
در سومین روز از ماه مبارک رمضان سالجاری بود که۳ طلبه با ضربات چاقو توسط فردی ناشناس در صحن پیامبراعظم(ص) حرم مطهر رضوی مورد حمله قرار گرفتند. پس از این حادثه بود که موجی از خبرها، واکنشها و اظهارنظرها در رسانهها و شبکههای اجتماعی نسبت به آن بهوجود آمد.
تحلیل محتوای تولیدی از سوی کاربران دو شبکه اجتماعی توئیتر و اینستاگرام در فاصله ۱۳ فروردین (روز وقوع حادثه) تا ۲۴ فروردین (پایان بازتاب خبر حمله به سفارت ایران در افغانستان) نشان میدهد که اکثریت قریب به اتفاق کاربران ایرانی و افغانستانی در تحلیل این وقایع رویکرد وحدتآمیز داشتهاند. کلمات پستهای پیرامون حادثه نشان میدهد پرکاربردترین عبارات خالی از وجوه ملیتی، قومیتی، مذهبی و سیاسی هستند و کاربران عمدتاً با کلیدواژههای دور از تفرقه به پوشش وقایع پرداختهاند.
در مقابل اما کاربران پرنفوذ خارج از کشور اعم از خبرنگاران رسانههای فارسیزبان معاند و چهرههای سرشناس خارجنشین، رویکرد تفرقهآمیز را در تحلیل این وقایع مورد توجه قرار دادهاند و پژوهش انجام شده از سوی مرکز دادهورزی بتا نشان میدهد که 63 درصد محتوای تولید شده از سوی این جریان رسانهای، تفرقه و ایجاد اختلاف میان پیروان مذاهب را دامن زدهاند.
طبیعی است که رویکرد رسانههای معاند در مورد بحث و سایر موارد مشابه، این ادراک را در مخاطب ایرانی تقویت میکند که اولاً فضای امنی در کشور وجود ندارد و دوم این که اختلافهای قومیتی و مذهبی یک عامل تشنجزا در سطح جامعه است حال آنکه حقیقت همزیستی پیروان مذاهب و اقوام گوناگون در کشور ما، خلاف این گزاره را به اثبات میرساند.
چرایی بر همزدن امنیت روانی جامعه از سوی رسانههای معاند
اگرچه خط و راهبرد رسانههای معاند از ابتدای فعالیت خود، ادراکسازی وارونه از واقعیتهای جامعه ایران و بزرگنمایی مشکلات بوده است اما در سالهای اخیر و همزمان با دسترسی بیشتر مردم کشور به فضای مجازی، این راهبرد شدت بسیاری به خود گرفتهاست.
در چند سال اخیر نیز که روندهای اقتصادی دچار چالش های متعدد شده است، دست این رسانهها برای مانور بیشتر و تحریک افکار بازتر بوده و میدان عمل بیشتری پیدا کردهاند.
تزریق روح ناامیدی و دست خالی نشان دادن دولت و ملت ایران از دیگر راهبردهای جدی این رسانههاست تا حرکت رو به جلوی ایجاد شده با توقف همراه شود. این را هم فراموش نکنیم که جمهوری اسلامی ایران در یک دهه گذشته به دستاوردهای شگرفی چون نابودی داعش دست یافته که اگر مشابه چنین دستاوردی برای گفتمانهای رقیب به وجود میآمد، امروز خوراک رسانهای کاملا ویژهای را آماده میساختند و تا دههها به آن میبالیدند.
برای مقابله با همین دستاوردها و پیشرفتهای داخلی و بینالمللی است که این رسانهها از کارکرد اصیل خود خارج شده و تنها به ادراکسازی در جهت اهداف خود میپردازند.
راهحل واکسینه شدن چیست؟
همانطور که در مقدمه بحث بیان شد، برجستگیها و منافع رسانهها در دنیای جدید و نقش بیبدیل آن در تثبیت مردمسالاری جای هیچ تردیدی را برای تقویت آن باقی نمیگذارد اما این ابزار مهم نیز ممکن است مانند هر ابزار اجتماعی دیگری دچار کژکارکردی شود و ضروری است تا با آموزش سواد رسانهای در سطوح مختلف تا حد امکان از این آسیب جلوگیری کرد.
سواد رسانهای دربرگیرنده آن دسته از فرایندهای شناختی است که تفکر انتقادی مستقل را ترویج میدهد و کارگاههای آموزشی و برنامههای آن مخاطب را مصونسازی میکند تا تفکر آنها در معرض رسانهها محدود نشود. این قسم از سواد در دنیای امروز به نیازی ضروری بدل گشته که با توجه به دایره شمول مخاطبان فضای مجازی در ردههای سنی مختلف، از کودک دبستانی تا والدین و متخصصین باید به آن مجهز شوند.
* (جهت مطالعه موضوع حس امنیت و نقش پرداخت رسانهای و یافتههای عینی آن مراجعه کنید به مقاله «بررسی عوامل مؤثر بر احساس امنیت شهروندان تهرانی با تأکید بر رسانههای جمعی، عملکرد پلیس و بروز جرایم» به قلم دکتر بهرام بیات)