ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سخن روز
امام علی (ع):
مؤمن آن کسى است که خود را به جهت رفاه مردم در زحمت بیندازد و دیگران از او در امنیت و آسایش باشند.
بحارالأنوار: ج 75، ص 53
مؤمن آن کسى است که خود را به جهت رفاه مردم در زحمت بیندازد و دیگران از او در امنیت و آسایش باشند.
بحارالأنوار: ج 75، ص 53
مدیران فرهنگی جسورتر باشند
عباس رافعی: عمده فیلمهای سینمایی امروز رنگ و بوی گذشته را ندارند و فیلمسازان گاهی به سمت ابتذال مضمونی میروند. رویه تولید این فیلمها در دهه گذشته، معلول شرایطی است که شاید از اشراف نداشتن مدیران فرهنگی و سینمایی ناشی شده باشد. مدیرانی که گاه شناخت درستی از نقش سینما در تبیین موضوعات فرهنگی نداشتند. مدیران فرهنگی باید بتوانند فیلم خوب را از فیلم بد تشخیص دهند و نسبت به تولیدات سینمای ایران، بیگانه نباشند. آنها باید جسورتر باشند و شجاعانهتر رفتار کنند تا فیلمسازان با توجه به اتفاقات گذشته و حال جامعه، دست به تولید بزنند و از این روزمرگی منفعلانه خارج شوند. قطعاً آثاری که در این فضا تولید میشود، میتواند سبب شود تا بار دیگر گیشههای سینما پربار شوند و اگر این اتفاق بیفتد، سینمای ایران بار دیگر به اوج خود میرسد.
فضای مجازی
چهره روز
فضلالله زرکوب، شاعر افغانستانی در ۶۸ سالگی در دانمارک از دنیا رفت. خانه ادبیات افغانستان با اعلام این خبر نوشته است: درگذشت شاعر معاصر زبان فارسی، فضلالله زرکوب، غمی دیگر برای اهالی فرهنگ و ادب به ارمغان آورد. برایش آمرزش الهی آرزو داریم و یادش را گرامی میداریم. محمدکاظم کاظمی شاعر افغانستانی ساکن ایران نیز نوشته است: «کسی شبی زشما زندهیاد خواهد گفت؟ / بر این غریبِ هزار آرزو به دل مانده!» این بیت، از شاعر معاصر افغانستان، فضلالله زرکوب است. کسی که اینک باید به او زندهیاد بگوییم که در همین روز شنبه گذشته (۱۰ دی ماه) در دیار غربت چشم از جهان پوشید.
یاد روز
۱۲ دی ماه سالروز درگذشت مهین اسکویی، مترجم، بازیگر و مدرس تئاتر و هنرمندی است که بعضی از او به عنوان نخستین بانوی کارگردان تئاتر ایران یاد میکنند.
سخن روز
حسین دارابی کارگردان فیلم کوتاه «علمک» با موضوع محوری یک «عمامه» که سالها بعد از ساخت، بهتازگی در فضای رسانهای و شبکههای اجتماعی بار دیگر در حال بازنشر و دیده شدن است، درباره این تجربه به مهر گفته است «ایده اولیه این فیلم کوتاه زمانی به ذهنم رسید که هنگام خروج از ایستگاه مترو، متوجه علمک گازی شدم که با ابر آن را پوشانده بودند، همان جا ایدهای در ذهنم شکل گرفت و آرامآرام آن را پرورش دادم تا به فیلمنامه «علمک» رسید. جالب است که هیچگاه فکر هم نمیکردم که این فیلم این میزان بازخورد داشته باشد و در جشنوارهها مورد توجه قرار بگیرد و بخصوص مخاطب خارج از کشور اینگونه با آن ارتباط برقرار کند. این معجزه زبان هنر است که میتواند فراتر از زمان و جغرافیا، دیده و شنیده شود.» او در باره سرنوشت اکران فیلم «مصلحت» هم توضیح داده است «با توجه به صحبتهایی که آقای شفاه بهعنوان تهیهکننده فیلم داشتند، قرار بود مشکل اکران این فیلم حل شود و تا مراحل خوبی هم پیش رفتیم اما وضعیت این فیلم هنوز نامشخص است براساس شنیدهها حساسیتهایی از سوی برخی مسئولان قضایی درباره «مصلحت» وجود دارد، ولی در حال رایزنی و برگزاری جلساتی با قوه قضائیه هستیم که امیدوارم مسأله فیلم به زودی حل شود.»
خبر روز
جدیدترین ساخته کیومرث پوراحمد با تهیهکنندگی علی قائم مقامی در جشنواره فیلم فجر حضور خواهد داشت. آن طور که تسنیم گزارش داده، فیلم جدید و مشترک کیومرث پوراحمد و علی قائم مقامی با نام «پرونده باز است» روزهای آخر فیلمبرداری خود را طی میکند و همزمان مراحل فنی را پشت سر میگذارد. فیلم جدید کارگردان قصههای مجید، درباره یک نوجوان 15 ساله است که مرتکب قتل شده و حالا در انتظار حکم دادگاه است. در این فیلم که فضای جنایی و ملتهب دارد، بازیگرانی چون پژمان بازغی، محمدرضا غفاری، نسیم ادبی، سام قریبیان و مهلقا باقری بازی میکنند.
مکث روز
مصطفی هیودی، کارگردان ویژه برنامه «مثل پدر» که این شب ها با موضوع پدرانه های سردار سلیمانی روی آنتن شبکه دو سیماست، میگوید که تلاش کرده اند فضای خشک را در برنامه بشکنند و کاملاً بی تکلف و خودمانی برنامه را اجرا کنند. این برنامهساز تأکید می کند که «مثل پدر» شخصیت حاج قاسم را دور از دسترس نشان نداد بلکه تلاش کرد ایشان را همان طور که بودند به مخاطب و خصوصاً نسل جوان معرفی کند. بر این اساس برنامه فضای حسی بالایی دارد و همه روایت ها کاملاً واقعی و با خلوص ۱۰۰ درصدی تعریف میشوند. او به ایسنا گفته است« خاطرات حاج قاسم به گونه ای در برنامه روایت می شد که برخی عوامل پشت صحنه از شنیدن روایتها واقعاً اشکشان جاری میشد و اصلاً با خود نمی گفتند یک کار سفارشی انجام میدهیم و آدم های عصا قورت داده بیایند و یکسری حرفهای شعاری بزنند. هرکسی هم خواست در برنامه شعاری حرف بزند ما فضا را شکاندیم و گفتیم خودمانی باشیم.»
پیشنهاد روز
استیون اسپیلبرگ پولسازترین کارگردان جهان است که فیلمهایش در گیشه بالاترین میزان فروش را به ثبت رساندهاند، اگر میخواهید با سرگذشت زندگی او در دوران کودکی و جوانی آشنا شوید، تماشای جدیدترین فیلمش یعنی «خانواده فیبلمن» را از دست ندهید. ایرنا در گزارشی به بهانه اکران این فیلم موفق که با اقبال منتقدان رو به رو شده، به مرور این فیلم و فهرست فیلمهای شخصی فیلمسازان پرداخته است. ۴۰۰ ضربه فرانسوا تروفو، میناری لی آیزاک چانگ و روما آلفونسو کوارون و بلفاست کنت برانا از جمله این آثار هستند.
فضلالله زرکوب، شاعر افغانستانی در ۶۸ سالگی در دانمارک از دنیا رفت. خانه ادبیات افغانستان با اعلام این خبر نوشته است: درگذشت شاعر معاصر زبان فارسی، فضلالله زرکوب، غمی دیگر برای اهالی فرهنگ و ادب به ارمغان آورد. برایش آمرزش الهی آرزو داریم و یادش را گرامی میداریم. محمدکاظم کاظمی شاعر افغانستانی ساکن ایران نیز نوشته است: «کسی شبی زشما زندهیاد خواهد گفت؟ / بر این غریبِ هزار آرزو به دل مانده!» این بیت، از شاعر معاصر افغانستان، فضلالله زرکوب است. کسی که اینک باید به او زندهیاد بگوییم که در همین روز شنبه گذشته (۱۰ دی ماه) در دیار غربت چشم از جهان پوشید.
یاد روز
۱۲ دی ماه سالروز درگذشت مهین اسکویی، مترجم، بازیگر و مدرس تئاتر و هنرمندی است که بعضی از او به عنوان نخستین بانوی کارگردان تئاتر ایران یاد میکنند.
سخن روز
حسین دارابی کارگردان فیلم کوتاه «علمک» با موضوع محوری یک «عمامه» که سالها بعد از ساخت، بهتازگی در فضای رسانهای و شبکههای اجتماعی بار دیگر در حال بازنشر و دیده شدن است، درباره این تجربه به مهر گفته است «ایده اولیه این فیلم کوتاه زمانی به ذهنم رسید که هنگام خروج از ایستگاه مترو، متوجه علمک گازی شدم که با ابر آن را پوشانده بودند، همان جا ایدهای در ذهنم شکل گرفت و آرامآرام آن را پرورش دادم تا به فیلمنامه «علمک» رسید. جالب است که هیچگاه فکر هم نمیکردم که این فیلم این میزان بازخورد داشته باشد و در جشنوارهها مورد توجه قرار بگیرد و بخصوص مخاطب خارج از کشور اینگونه با آن ارتباط برقرار کند. این معجزه زبان هنر است که میتواند فراتر از زمان و جغرافیا، دیده و شنیده شود.» او در باره سرنوشت اکران فیلم «مصلحت» هم توضیح داده است «با توجه به صحبتهایی که آقای شفاه بهعنوان تهیهکننده فیلم داشتند، قرار بود مشکل اکران این فیلم حل شود و تا مراحل خوبی هم پیش رفتیم اما وضعیت این فیلم هنوز نامشخص است براساس شنیدهها حساسیتهایی از سوی برخی مسئولان قضایی درباره «مصلحت» وجود دارد، ولی در حال رایزنی و برگزاری جلساتی با قوه قضائیه هستیم که امیدوارم مسأله فیلم به زودی حل شود.»
خبر روز
جدیدترین ساخته کیومرث پوراحمد با تهیهکنندگی علی قائم مقامی در جشنواره فیلم فجر حضور خواهد داشت. آن طور که تسنیم گزارش داده، فیلم جدید و مشترک کیومرث پوراحمد و علی قائم مقامی با نام «پرونده باز است» روزهای آخر فیلمبرداری خود را طی میکند و همزمان مراحل فنی را پشت سر میگذارد. فیلم جدید کارگردان قصههای مجید، درباره یک نوجوان 15 ساله است که مرتکب قتل شده و حالا در انتظار حکم دادگاه است. در این فیلم که فضای جنایی و ملتهب دارد، بازیگرانی چون پژمان بازغی، محمدرضا غفاری، نسیم ادبی، سام قریبیان و مهلقا باقری بازی میکنند.
مکث روز
مصطفی هیودی، کارگردان ویژه برنامه «مثل پدر» که این شب ها با موضوع پدرانه های سردار سلیمانی روی آنتن شبکه دو سیماست، میگوید که تلاش کرده اند فضای خشک را در برنامه بشکنند و کاملاً بی تکلف و خودمانی برنامه را اجرا کنند. این برنامهساز تأکید می کند که «مثل پدر» شخصیت حاج قاسم را دور از دسترس نشان نداد بلکه تلاش کرد ایشان را همان طور که بودند به مخاطب و خصوصاً نسل جوان معرفی کند. بر این اساس برنامه فضای حسی بالایی دارد و همه روایت ها کاملاً واقعی و با خلوص ۱۰۰ درصدی تعریف میشوند. او به ایسنا گفته است« خاطرات حاج قاسم به گونه ای در برنامه روایت می شد که برخی عوامل پشت صحنه از شنیدن روایتها واقعاً اشکشان جاری میشد و اصلاً با خود نمی گفتند یک کار سفارشی انجام میدهیم و آدم های عصا قورت داده بیایند و یکسری حرفهای شعاری بزنند. هرکسی هم خواست در برنامه شعاری حرف بزند ما فضا را شکاندیم و گفتیم خودمانی باشیم.»
پیشنهاد روز
استیون اسپیلبرگ پولسازترین کارگردان جهان است که فیلمهایش در گیشه بالاترین میزان فروش را به ثبت رساندهاند، اگر میخواهید با سرگذشت زندگی او در دوران کودکی و جوانی آشنا شوید، تماشای جدیدترین فیلمش یعنی «خانواده فیبلمن» را از دست ندهید. ایرنا در گزارشی به بهانه اکران این فیلم موفق که با اقبال منتقدان رو به رو شده، به مرور این فیلم و فهرست فیلمهای شخصی فیلمسازان پرداخته است. ۴۰۰ ضربه فرانسوا تروفو، میناری لی آیزاک چانگ و روما آلفونسو کوارون و بلفاست کنت برانا از جمله این آثار هستند.
تأملی بر آداب تماشای تئاتر و چرایی ضرورت رعایتش
رضا آشفته
منتقد تئاتر
ضرورتهای چگونگی تماشای اصولی تئاتر یک آیین و نیازمند تماشاگران خوب است. هرچند این روزها در برخی تالارهای خصوصی و گاه دولتی با تماشاگرانی روبهرو میشویم که آیین آن را به درستی رعایت نمیکنند و با ایجاد سر و صدا مزاحم دیگر تماشاگران و حتی اجرای کار میشوند. این در حالی است که از قدیم و چه بسا از دوران یونان باستان، علاقهمندان این هنر میدانستند که تئاتر در زمان اجرا نیازمند سکوت و تمرکز تماشاگران حاضر است. این اخلاق و مرام همچنان در پیشرفتهترین تالارهای رسمی جهان رعایت میشود چراکه بدون اینها نظم و فضای ویژه یک اجرا بر هم خواهد خورد و در این وضعیت نه تماشاگران لذت میبرند و نه گروه اجرایی قادر است که به درستی اجرای خود را به پیش ببرد.
بنابراین اگر تماشاگران در زمان اجرا باهم صحبت کنند، پاسخ تلفنشان را بدهند، آن را خاموش نکرده باشند یا حتی صفحه تلفن همراهشان روشن باشد و از آن بدتر اینکه تنقلات صداداری چون چیپس و پفک بخورند، آن وقت است که سکوت صحنه تئاتر شکسته شده و دیگر مخاطبان صدای بازیگران را نمیشنوند. مواردی از این دست باعث گسست در اجرا و ارتباط نگرفتن مخاطبان با کار میشود، آن هم در شرایطی که اجرای صحنهای باید با هدف ارتباط احساسی و القای حسی و فکری همراه شود، در غیر این صورت دیگر تماشاگران نیز پریشان و عصبی خواهند شد و لذتی از کار نمیبرند. چه بسا که منظور نمایش را هم به درستی درک نخواهند کرد و ارتباطشان با بازیگران قطع خواهد شد. در کل اجرای تئاتر با تداوم این صداها و برخوردهای مزاحم از شکل طبیعی بیرون آمده، به اصطلاح ضد ریتم خواهد شد و سبب شکلگیری خاطره تلخی برای تماشاگران و گروه اجرایی خواهد شد.
اینها مسائلی است که باید آموزش داده شود، اینکه تماشاگر خوب، درباره تئاتر و آیین برگزاریاش بداند و برای حضور در آن با مقدمه چینی و آمادگی کامل حاضر شود؛ پیش از اجرا خوردن و آشامیدنش را انجام دهد و موبایلش را خاموش کند و از هرگونه تردد یا گپ زدنی در زمان اجرا پرهیز کند تا حتی برای ثانیهای هم که شده به تماشاگران دیگر و خود نمایش آسیبی نزند. تماشاگر خوب به گروه اجرایی و نمایش در حال اجرا احترام میگذارد و تا پایان کار در سر جایش مینشیند تا سبب بروز اختلالی نشود و همگی بتوانند با لذت یک تئاتر را ببینند و با خرسندی تالار را ترک کنند.
تماشاگران خوب باید بدانند که تازه بعد از پایان اجرا است که میتوانند درباره نمایش فکر کرده و گپ زدن درباره آن را آغاز کنند، آنان حتی میتوانند درک و دریافت خود را با یکدیگر درمیان بگذارند، گاهی در کافهای بنشینند و براحتی نمایش مذکور را از منظر خود به نقد و نظر جدی بگذارند تا این گونه به تکمیل فهم خود از یک نمایش بپردازند. بیاغراق آیین اصولی تماشای تئاتر بعد از اتمام اجرا نیز در میان تماشاگران خوب تداوم داد. این دسته از تماشاگران میدانند که در زمان اجرا میتوانند با تمرکز بیشتر به درک بهتری از اجرا دست پیدا کنند تا پس از اجرا پرسشها و تحلیلهای بهتری را با دیگران به اشتراک بگذارند و مشارکت سودمندتری در گفتوگوها داشته باشند. با این تفاسیر اگر شما هم خواهان آن هستید که تماشاگر خوبی باشید و به دیگران و گروه اجرایی احترام بگذارید همانند حضور در هر آیینی، برای تماشای تئاتر هم آداب آن را رعایت کنید. با تمرکز و کمک به برقراری سکوت، لذت بیشتری از یک اجرا ببرید تا این گونه به فهم و درک بیشتری از هنر و حتی جایگاه انسانی خود دست پیدا کنید.
منتقد تئاتر
ضرورتهای چگونگی تماشای اصولی تئاتر یک آیین و نیازمند تماشاگران خوب است. هرچند این روزها در برخی تالارهای خصوصی و گاه دولتی با تماشاگرانی روبهرو میشویم که آیین آن را به درستی رعایت نمیکنند و با ایجاد سر و صدا مزاحم دیگر تماشاگران و حتی اجرای کار میشوند. این در حالی است که از قدیم و چه بسا از دوران یونان باستان، علاقهمندان این هنر میدانستند که تئاتر در زمان اجرا نیازمند سکوت و تمرکز تماشاگران حاضر است. این اخلاق و مرام همچنان در پیشرفتهترین تالارهای رسمی جهان رعایت میشود چراکه بدون اینها نظم و فضای ویژه یک اجرا بر هم خواهد خورد و در این وضعیت نه تماشاگران لذت میبرند و نه گروه اجرایی قادر است که به درستی اجرای خود را به پیش ببرد.
بنابراین اگر تماشاگران در زمان اجرا باهم صحبت کنند، پاسخ تلفنشان را بدهند، آن را خاموش نکرده باشند یا حتی صفحه تلفن همراهشان روشن باشد و از آن بدتر اینکه تنقلات صداداری چون چیپس و پفک بخورند، آن وقت است که سکوت صحنه تئاتر شکسته شده و دیگر مخاطبان صدای بازیگران را نمیشنوند. مواردی از این دست باعث گسست در اجرا و ارتباط نگرفتن مخاطبان با کار میشود، آن هم در شرایطی که اجرای صحنهای باید با هدف ارتباط احساسی و القای حسی و فکری همراه شود، در غیر این صورت دیگر تماشاگران نیز پریشان و عصبی خواهند شد و لذتی از کار نمیبرند. چه بسا که منظور نمایش را هم به درستی درک نخواهند کرد و ارتباطشان با بازیگران قطع خواهد شد. در کل اجرای تئاتر با تداوم این صداها و برخوردهای مزاحم از شکل طبیعی بیرون آمده، به اصطلاح ضد ریتم خواهد شد و سبب شکلگیری خاطره تلخی برای تماشاگران و گروه اجرایی خواهد شد.
اینها مسائلی است که باید آموزش داده شود، اینکه تماشاگر خوب، درباره تئاتر و آیین برگزاریاش بداند و برای حضور در آن با مقدمه چینی و آمادگی کامل حاضر شود؛ پیش از اجرا خوردن و آشامیدنش را انجام دهد و موبایلش را خاموش کند و از هرگونه تردد یا گپ زدنی در زمان اجرا پرهیز کند تا حتی برای ثانیهای هم که شده به تماشاگران دیگر و خود نمایش آسیبی نزند. تماشاگر خوب به گروه اجرایی و نمایش در حال اجرا احترام میگذارد و تا پایان کار در سر جایش مینشیند تا سبب بروز اختلالی نشود و همگی بتوانند با لذت یک تئاتر را ببینند و با خرسندی تالار را ترک کنند.
تماشاگران خوب باید بدانند که تازه بعد از پایان اجرا است که میتوانند درباره نمایش فکر کرده و گپ زدن درباره آن را آغاز کنند، آنان حتی میتوانند درک و دریافت خود را با یکدیگر درمیان بگذارند، گاهی در کافهای بنشینند و براحتی نمایش مذکور را از منظر خود به نقد و نظر جدی بگذارند تا این گونه به تکمیل فهم خود از یک نمایش بپردازند. بیاغراق آیین اصولی تماشای تئاتر بعد از اتمام اجرا نیز در میان تماشاگران خوب تداوم داد. این دسته از تماشاگران میدانند که در زمان اجرا میتوانند با تمرکز بیشتر به درک بهتری از اجرا دست پیدا کنند تا پس از اجرا پرسشها و تحلیلهای بهتری را با دیگران به اشتراک بگذارند و مشارکت سودمندتری در گفتوگوها داشته باشند. با این تفاسیر اگر شما هم خواهان آن هستید که تماشاگر خوبی باشید و به دیگران و گروه اجرایی احترام بگذارید همانند حضور در هر آیینی، برای تماشای تئاتر هم آداب آن را رعایت کنید. با تمرکز و کمک به برقراری سکوت، لذت بیشتری از یک اجرا ببرید تا این گونه به فهم و درک بیشتری از هنر و حتی جایگاه انسانی خود دست پیدا کنید.
جستارهایی پیرامون آیین نشر
حاتم ابتسام
کارشناس نشر
نشر جایی وسط فرهنگ عمومی جامعه ایستاده و نقشآفرینی میکند. روی کاغذ و گاهی در حد حرف از نهاد علم قدرت میگیرد و به نهاد فرهنگ عمومی خدمت میکند و برای ارتقای سطح آن میکوشد. فکر کنم کمی دشوار شد و شاید بهتر باشد قبل از شروع جدی این حرفها، کمی بار سنگین کلیدواژههایی که خیلی راحت در دو سه جمله قبلی به کار رفت، کم کنیم و بعد برویم سراغ اصل مطلب. «نشر» در نگاهی کلی دو بخش دارد. مطبوعات و کتاب. محل توجه ما در این سلسله مطالب نشر کتاب است و وقتی از نشر و ناشر حرف میزنیم، منظورمان حوزه کتاب است. نشر کتاب از دیدگاه تخصصی صنعت است و ناشر برای کسب سود و البته اهداف دیگر کتاب درمیآورد. درباره انواع اهداف ناشر و روشهای کتاب درآوردن بعدتر صحبت میکنیم، اما فعلاً در بیانی ساده باید گفت نشر کتاب همان فرایندی است که متن را به محصولی خواندنی و در دسترس تبدیل میکند؛ این محصول (کتاب) میتواند داستانی، آموزشی، داستانی و… باشد. «فرهنگ عمومی» همان فرهنگ غالب و گسترده میان مردم است که عقاید، ارزشها و هنجارها را شامل میشود و ورای احزاب و گروهها و دستهها با مقبولیت مردمی و حمایت جمعی آنها قدرت میگیرد. فرهنگ عمومی همه فعالیتهایی را دربرمیگیرد که ریشه در اندیشه و عادت مردمان دارد. فعالیتهایی که انواع نیازهای بشری را برآورده میکند و در نهایت اندیشهها و رفتارهای عمومی مردم را سروشکل میدهد. علم هم مانند فرهنگ برای خود هویتی دارد؛ هویتی نهادی که میتوان آن را از دیگر نهادها بازشناخت و سازکار، اهداف و علمبودن آن را فهمید. «نهاد علم» همان ساختاری است که علم را نمایندگی و سازماندهی میکند و از اندیشمندان و محیطهایی علمی همچون دانشگاهها، پژوهشگاهها و مؤسسات علمی و آزمایشگاهها قدرت میگیرد. فرهنگ عمومی در نگاهی کلی محور مطالعاتی نهاد علم و مصرفکننده دستاوردهای اوست. حالا برگردیم سر حرف خودمان که گفتیم نشر از نهاد علم نیرو میگیرد و به فرهنگ عمومی خدمت میکند. شاید تصور شود هر آنچه در نهاد علم اتفاق میافتد و به دست میآید، یکسره به فرهنگ عمومی سرازیر میشود. اما در کمال تأسف و حتی تعجب باید گفت، اینگونه نیست! و اصلاً نشر برای همین به وجود آمده است تا پاسخی به این پرسش بدهد که چطور و چگونه میشود معلومات نهاد علم را به فرهنگ عمومی سرایت داد. نشر میخواهد روشها و راهکارهایی بدهد که آنچه دانشمندان با روشهای علمی دریافتهاند، به نحو مقتضی به سمع و نظر مردمان برسد. خودتان را تصور کنید که تجربهای را به دست آوردهاید. چه راهی دارید که آن را به دیگران منتقل کنید؟ حتماً نقل شفاهی اولین راهی است که به ذهن میرسد. اما برای آنها که همیشه به شما دسترسی ندارند چه؟ برای آنهایی که در دسترس شما نیستند چه؟ تکلیف آیندگان چیست؟ اینجاست که پای تجربه تاریخی بشر از مکتوب و مستندکردن آگاهیهایش به ماجرا باز میشود. خب چگونه باید مکتوب و مستند کرد؟ چگونه این مکتوب را باید به محصولی خواندنی و مطبوع بدل کرد و اصلاً چگونه باید آن را به دست اهلش (بخوانید مخاطبش) رساند؟ همه این پرسشها از وسط نشر رد میشود. حکماً مسیر نشر و مسألههایش همینقدر ساده و خطی نیست و بههمین ترتیب، نشر هم فقط یک لولهکشی از قعر چاه به زمین نیست که از ته چاه علم و معرفت بشری آب را بدون تصفیه و دستکاری به زمین مخاطبان برساند. از آنجایی که نشر صنعت است، بهدنبال بهترین ایدهها و بهترین محصولات و ارزانترین و بهینهترین روشها برای تولید آنهاست. ناشر مثل هر صنعتگری میکوشد آنچه میسازد به بهترین شکل به مخاطب برساند که هم خودش سود مالی و فرهنگی ببرد و هم مخاطب را راضی کند. مخاطبی که توقعات متکثر و متنوعی هم دارد. اینجاست که تعیینکنندگی ناشر مشخص میشود و تشخیصهایش تشخص پیدا میکند. در یک رابطه خطی سهنقطهای، ناشر دستاوردهای متنی فرهیختگان را اعم از دانشمند و ادیب میگیرد و در دسترس مخاطبان قرار میدهد. اینکه ناشر چگونه از دست فرهیخته متن میگیرد، با آن چه میکند و چه بخشهایی از آن را به محصول بدل میکند و چگونه به مخاطب معرفی میکند و چگونه به کتابخانهاش میرساند، همه و همه و جزئیات و کلیاتی بیش از این در حوزه تصمیمات و صلاحدید ناشر است. ناشر بنا به دلایلی که بهخاطرش تأسیس شده و همچنین شناختی که از بازار و مخاطبانش دارد متن را به نحو مقتضی محصول میکند و به روشهایی به دست مصرفکنندهاش میرساند. پس بهتر روشن میشود که ناشر هم این وسط نایستاده که هر چه فرهیختگان گفتند چاپ و منتشر کنند! این یعنی نشر برای خودش هویت، قراردادها و کارکردهایی دارد.
فکر میکنم تا اینجای مطلب برای آنها که کمتر اطلاع داشتند، نشر و جایگاهش کمی روشن شده باشد. پس از این مقدمه در ادامه جزئیتر و مفصلتر درباره نشر و فرایند آن، روشهای تولید کتاب و کارکرد نشر و جایگاه آن در جامعه سخن میگوییم. همراه ما باشید.
کارشناس نشر
نشر جایی وسط فرهنگ عمومی جامعه ایستاده و نقشآفرینی میکند. روی کاغذ و گاهی در حد حرف از نهاد علم قدرت میگیرد و به نهاد فرهنگ عمومی خدمت میکند و برای ارتقای سطح آن میکوشد. فکر کنم کمی دشوار شد و شاید بهتر باشد قبل از شروع جدی این حرفها، کمی بار سنگین کلیدواژههایی که خیلی راحت در دو سه جمله قبلی به کار رفت، کم کنیم و بعد برویم سراغ اصل مطلب. «نشر» در نگاهی کلی دو بخش دارد. مطبوعات و کتاب. محل توجه ما در این سلسله مطالب نشر کتاب است و وقتی از نشر و ناشر حرف میزنیم، منظورمان حوزه کتاب است. نشر کتاب از دیدگاه تخصصی صنعت است و ناشر برای کسب سود و البته اهداف دیگر کتاب درمیآورد. درباره انواع اهداف ناشر و روشهای کتاب درآوردن بعدتر صحبت میکنیم، اما فعلاً در بیانی ساده باید گفت نشر کتاب همان فرایندی است که متن را به محصولی خواندنی و در دسترس تبدیل میکند؛ این محصول (کتاب) میتواند داستانی، آموزشی، داستانی و… باشد. «فرهنگ عمومی» همان فرهنگ غالب و گسترده میان مردم است که عقاید، ارزشها و هنجارها را شامل میشود و ورای احزاب و گروهها و دستهها با مقبولیت مردمی و حمایت جمعی آنها قدرت میگیرد. فرهنگ عمومی همه فعالیتهایی را دربرمیگیرد که ریشه در اندیشه و عادت مردمان دارد. فعالیتهایی که انواع نیازهای بشری را برآورده میکند و در نهایت اندیشهها و رفتارهای عمومی مردم را سروشکل میدهد. علم هم مانند فرهنگ برای خود هویتی دارد؛ هویتی نهادی که میتوان آن را از دیگر نهادها بازشناخت و سازکار، اهداف و علمبودن آن را فهمید. «نهاد علم» همان ساختاری است که علم را نمایندگی و سازماندهی میکند و از اندیشمندان و محیطهایی علمی همچون دانشگاهها، پژوهشگاهها و مؤسسات علمی و آزمایشگاهها قدرت میگیرد. فرهنگ عمومی در نگاهی کلی محور مطالعاتی نهاد علم و مصرفکننده دستاوردهای اوست. حالا برگردیم سر حرف خودمان که گفتیم نشر از نهاد علم نیرو میگیرد و به فرهنگ عمومی خدمت میکند. شاید تصور شود هر آنچه در نهاد علم اتفاق میافتد و به دست میآید، یکسره به فرهنگ عمومی سرازیر میشود. اما در کمال تأسف و حتی تعجب باید گفت، اینگونه نیست! و اصلاً نشر برای همین به وجود آمده است تا پاسخی به این پرسش بدهد که چطور و چگونه میشود معلومات نهاد علم را به فرهنگ عمومی سرایت داد. نشر میخواهد روشها و راهکارهایی بدهد که آنچه دانشمندان با روشهای علمی دریافتهاند، به نحو مقتضی به سمع و نظر مردمان برسد. خودتان را تصور کنید که تجربهای را به دست آوردهاید. چه راهی دارید که آن را به دیگران منتقل کنید؟ حتماً نقل شفاهی اولین راهی است که به ذهن میرسد. اما برای آنها که همیشه به شما دسترسی ندارند چه؟ برای آنهایی که در دسترس شما نیستند چه؟ تکلیف آیندگان چیست؟ اینجاست که پای تجربه تاریخی بشر از مکتوب و مستندکردن آگاهیهایش به ماجرا باز میشود. خب چگونه باید مکتوب و مستند کرد؟ چگونه این مکتوب را باید به محصولی خواندنی و مطبوع بدل کرد و اصلاً چگونه باید آن را به دست اهلش (بخوانید مخاطبش) رساند؟ همه این پرسشها از وسط نشر رد میشود. حکماً مسیر نشر و مسألههایش همینقدر ساده و خطی نیست و بههمین ترتیب، نشر هم فقط یک لولهکشی از قعر چاه به زمین نیست که از ته چاه علم و معرفت بشری آب را بدون تصفیه و دستکاری به زمین مخاطبان برساند. از آنجایی که نشر صنعت است، بهدنبال بهترین ایدهها و بهترین محصولات و ارزانترین و بهینهترین روشها برای تولید آنهاست. ناشر مثل هر صنعتگری میکوشد آنچه میسازد به بهترین شکل به مخاطب برساند که هم خودش سود مالی و فرهنگی ببرد و هم مخاطب را راضی کند. مخاطبی که توقعات متکثر و متنوعی هم دارد. اینجاست که تعیینکنندگی ناشر مشخص میشود و تشخیصهایش تشخص پیدا میکند. در یک رابطه خطی سهنقطهای، ناشر دستاوردهای متنی فرهیختگان را اعم از دانشمند و ادیب میگیرد و در دسترس مخاطبان قرار میدهد. اینکه ناشر چگونه از دست فرهیخته متن میگیرد، با آن چه میکند و چه بخشهایی از آن را به محصول بدل میکند و چگونه به مخاطب معرفی میکند و چگونه به کتابخانهاش میرساند، همه و همه و جزئیات و کلیاتی بیش از این در حوزه تصمیمات و صلاحدید ناشر است. ناشر بنا به دلایلی که بهخاطرش تأسیس شده و همچنین شناختی که از بازار و مخاطبانش دارد متن را به نحو مقتضی محصول میکند و به روشهایی به دست مصرفکنندهاش میرساند. پس بهتر روشن میشود که ناشر هم این وسط نایستاده که هر چه فرهیختگان گفتند چاپ و منتشر کنند! این یعنی نشر برای خودش هویت، قراردادها و کارکردهایی دارد.
فکر میکنم تا اینجای مطلب برای آنها که کمتر اطلاع داشتند، نشر و جایگاهش کمی روشن شده باشد. پس از این مقدمه در ادامه جزئیتر و مفصلتر درباره نشر و فرایند آن، روشهای تولید کتاب و کارکرد نشر و جایگاه آن در جامعه سخن میگوییم. همراه ما باشید.
عکس نوشت
این روزها که با آغاز سال نو میلادی مصادف شده فرصت خوبی است برای مرور تابلوهای مشهوری که به همین مناسبت کشیده شدهاند؛ از جمله آنها میتوان به یک نقاشی از«کاسپار دیوید فردریش» اشاره کرد که با عنوان «منظره زمستانی» خلق شده است؛ به تصویر کشیدن مضامین مرتبط با تولد حضرت مسیح(ع) و همچنین کودکیاش از جمله موضوعاتی هستند که در همین رابطه طی چندین قرن مورد توجه نقاشان بزرگ قرار گرفتهاند./ایسنا
روایتی از موسیقی چند فرهنگی
رضا مهدوی
نوازنده سنتور و مدرس موسیقی
مجموعه «کنسرت نغمههای مرکب» حاصل اجرای سعید نایب محمدی آهنگساز و نوازنده عود، مهدی امامی خواننده و حمید قنبری نوازنده سازهای کوبهای در دوم آبان 1393 در فرهنگسرای نیاوران بوده که کلیت آلبوم را به لحاظ اجرا و محتوا تشکیل میدهد. سعید نایبمحمدی تحصیلکرده هنرستان موسیقی سوره و خروجی موسیقی از دانشگاه سوره و حمید قنبری نیز تحصیلکرده موسیقی از دانشگاه سوره و مهدی امامی مقدمات آواز و ردیف را نزد پدر هنرمندش احمد امامی در کنار تحصیلات غیرموسیقایی آموخته است. آنچه مهم است هر سه هنرمند در ساحتهای مختلف از تراز و طرازی بالا برخوردارند و توانستهاند در این روزگارِ وانفسای قحطیزده فرهنگ موسیقایی برخاسته از اندیشه و تفکر و اندکی به دور از تفنن، چنین اثر شاخصی را جمع و جور و اصطلاحاً مختصر و مفید تولید و الگوهای فراموش شده موسیقی قدیم ایران را بهروزرسانی کنند. با این دیدگاه به نوعی زبان حال حقیقت و نابالحانِ فرهنگ شفاهی- مکتوب ایرانیِ پاک نهاد و نیز سبک زندگی خانواده ایرانی را نمونه آفرینی و الگوسازی مجدد میکنند. مهدی امامی خواننده این اثر، صدایی دلنشین، محکم و گاه قلدرمآبانه دارد که نیازمند چنین ارائه و «آرایههایی» در گونه موسیقی چند فرهنگی حوزه ایرانی، عربی و ترکی عثمانی است. این نگرش شاید در آثاری که داوود آزاد هم در اشارههایی که به موسیقیهای همسایگی ایران اجرا داشته(از دیر باز اساساً ایرانی بودند)، هم اینگونه لحن و بیانی که مهدی امامی مثل ساز عود صدایش را به فواصل عثمانی میکشاند و شباهتهایی به ذهن و گوش متبادر میشود. حوزه اندیشگی موسیقی ملی ایران همچنان بر پایه و مایگی و بداههواریهایی از مُدهای موسیقیهای اطراف ایران، از شمال تا جنوب و از شرق تا غرب، معنای پیوستگی عمیق بافتمحورانه از رفتار و آداب و آیینهای زندگی امروزه را از اقوام ایرانی همچنان تبیین و تثبیت میکند. ساختار آوازی و ریتمیک این نوع از موسیقی که شاید امروزه «پیشرو» هم بخوانندش، مبتنی بر اصول و قواعدی است که مطمح نظردارد به قومیتهای جغرافیای فلات ایران امروز، در کنار ارتباطات میان فرهنگی با نوعی از ارائه فن موسیقا با اشارههایی به ریشهها... نگاه تیزبینانه و ذوق سلیم هنرمندانه سعید نایبمحمدی با فهم دقیقی که از گرایشهای تاریخی کوتاه، میان و بلند مدت زمانهای معیار اجرای موسیقی در این مجموعه به گوش هوش جان میرساند، مبین هوش و حواس و هواسواریای است که گوش ذهن را به سر منزل مقصود میکشاند... و مقتدر و قدرتمند، نغمههای دلنشین را آنچنان کنارهم چیده که جدای ازخسته نشدن از پیوسته شنیدن کل آثار، میتواند رنگ و لعاب اصیلی را بینیاز از هر تبلیغ، حرف و مطلبی به ارمغان آورد. این اثر در فرم و شکل مانند دوره تیموری، است مجموعهای مستقل که درعین تنوعآوری و انسجام بین دو ساز ملودیک و ریتمیک است و همچون اجرای حمید قنبری به طرزی دقیق و متقن همراهی ادوار و وزنها را سلیسوار همراهی دارد. آواز پر فراز و نشیب و عود نوازی شاخص توانسته بخوبی شیار (تراکهای) «نشید کبیر»، «ساز و آوازها»، «ضربی وصل»، «نقش»(اثر عبدالقادر مراغهای) و «تصنیف دم» برگرفته از بسیط در سه گاه و رُهاب را در حقیقت پیدا و نهان از مقام راست به زیبایی گوشها را نوازش دهد تا جایی که آهنگها، جدای از آوازخوانی اشارههایی به سبک و سیاق اقلیم تهرانخوانی چند دهه گذشته را به تقارن میگذارد.
کنسرت نغمههای مرکب/ آهنگساز: سعید نایبمحمدی
ناشر: ماهور / سال: 1396
نوازنده سنتور و مدرس موسیقی
مجموعه «کنسرت نغمههای مرکب» حاصل اجرای سعید نایب محمدی آهنگساز و نوازنده عود، مهدی امامی خواننده و حمید قنبری نوازنده سازهای کوبهای در دوم آبان 1393 در فرهنگسرای نیاوران بوده که کلیت آلبوم را به لحاظ اجرا و محتوا تشکیل میدهد. سعید نایبمحمدی تحصیلکرده هنرستان موسیقی سوره و خروجی موسیقی از دانشگاه سوره و حمید قنبری نیز تحصیلکرده موسیقی از دانشگاه سوره و مهدی امامی مقدمات آواز و ردیف را نزد پدر هنرمندش احمد امامی در کنار تحصیلات غیرموسیقایی آموخته است. آنچه مهم است هر سه هنرمند در ساحتهای مختلف از تراز و طرازی بالا برخوردارند و توانستهاند در این روزگارِ وانفسای قحطیزده فرهنگ موسیقایی برخاسته از اندیشه و تفکر و اندکی به دور از تفنن، چنین اثر شاخصی را جمع و جور و اصطلاحاً مختصر و مفید تولید و الگوهای فراموش شده موسیقی قدیم ایران را بهروزرسانی کنند. با این دیدگاه به نوعی زبان حال حقیقت و نابالحانِ فرهنگ شفاهی- مکتوب ایرانیِ پاک نهاد و نیز سبک زندگی خانواده ایرانی را نمونه آفرینی و الگوسازی مجدد میکنند. مهدی امامی خواننده این اثر، صدایی دلنشین، محکم و گاه قلدرمآبانه دارد که نیازمند چنین ارائه و «آرایههایی» در گونه موسیقی چند فرهنگی حوزه ایرانی، عربی و ترکی عثمانی است. این نگرش شاید در آثاری که داوود آزاد هم در اشارههایی که به موسیقیهای همسایگی ایران اجرا داشته(از دیر باز اساساً ایرانی بودند)، هم اینگونه لحن و بیانی که مهدی امامی مثل ساز عود صدایش را به فواصل عثمانی میکشاند و شباهتهایی به ذهن و گوش متبادر میشود. حوزه اندیشگی موسیقی ملی ایران همچنان بر پایه و مایگی و بداههواریهایی از مُدهای موسیقیهای اطراف ایران، از شمال تا جنوب و از شرق تا غرب، معنای پیوستگی عمیق بافتمحورانه از رفتار و آداب و آیینهای زندگی امروزه را از اقوام ایرانی همچنان تبیین و تثبیت میکند. ساختار آوازی و ریتمیک این نوع از موسیقی که شاید امروزه «پیشرو» هم بخوانندش، مبتنی بر اصول و قواعدی است که مطمح نظردارد به قومیتهای جغرافیای فلات ایران امروز، در کنار ارتباطات میان فرهنگی با نوعی از ارائه فن موسیقا با اشارههایی به ریشهها... نگاه تیزبینانه و ذوق سلیم هنرمندانه سعید نایبمحمدی با فهم دقیقی که از گرایشهای تاریخی کوتاه، میان و بلند مدت زمانهای معیار اجرای موسیقی در این مجموعه به گوش هوش جان میرساند، مبین هوش و حواس و هواسواریای است که گوش ذهن را به سر منزل مقصود میکشاند... و مقتدر و قدرتمند، نغمههای دلنشین را آنچنان کنارهم چیده که جدای ازخسته نشدن از پیوسته شنیدن کل آثار، میتواند رنگ و لعاب اصیلی را بینیاز از هر تبلیغ، حرف و مطلبی به ارمغان آورد. این اثر در فرم و شکل مانند دوره تیموری، است مجموعهای مستقل که درعین تنوعآوری و انسجام بین دو ساز ملودیک و ریتمیک است و همچون اجرای حمید قنبری به طرزی دقیق و متقن همراهی ادوار و وزنها را سلیسوار همراهی دارد. آواز پر فراز و نشیب و عود نوازی شاخص توانسته بخوبی شیار (تراکهای) «نشید کبیر»، «ساز و آوازها»، «ضربی وصل»، «نقش»(اثر عبدالقادر مراغهای) و «تصنیف دم» برگرفته از بسیط در سه گاه و رُهاب را در حقیقت پیدا و نهان از مقام راست به زیبایی گوشها را نوازش دهد تا جایی که آهنگها، جدای از آوازخوانی اشارههایی به سبک و سیاق اقلیم تهرانخوانی چند دهه گذشته را به تقارن میگذارد.
کنسرت نغمههای مرکب/ آهنگساز: سعید نایبمحمدی
ناشر: ماهور / سال: 1396
ضرورتهای قصهگویی برای کودکان
صادق کیانی مقدم
مدرس و مربی قصهگویی
قصهگویی در بسیاری از کشورهای دنیا حرفه محسوب میشود، آنچنان که افراد قصهگو به این منظور آموزش میبینند، در این حیطه فعالیت میکنند و در قبال آن حقالزحمه دریافت میکنند. این امر علاوه بر اینکه اهمیت قصهگویی را نشان میدهد، ما را متوجه این نکته میکند که برخلاف باور عموم، قصهگویی اصول، نکات و روشهای ویژهای داشته و پشتوانهای علمی و هنری دارد که لازم است فرا گرفته و تمرین شود. درعین حال ثابت شده است که یکی از مؤثرترین شیوههای آموزش غیرمستقیم به کودکان و نوجوانان قصهگویی است. به همین دلیل یادگیری اصول و روشهای آن در سرفصلهای دروس دانشگاهی برای متقاضیان مربیگری و معلمی هم پیشبینی شده است.
اینجاست که نیاز به آموزشهای غیرمستقیم احساس میشود. آموزشهایی که بواسطه انواع بازیها یا با ترقندهایی مثل قصهگویی میتوان به کودک یا نوجوان ارائه داد. با توجه به تفاوتهای اجرا و آموزش در دو روش بازی و قصهگویی، در این مبحث به بررسی بایدها و نبایدها در قصهگویی میپردازیم. نکاتی که در این سطرها میخوانید در قصهگویی بزرگترها برای فرزندانشان قابل اجراست و قطعاً تفاوتهای زیادی در این روش از قصهگویی با قصهگویی حرفهای یا جشنوارهای که به قصد رقابت انجام میشود وجود دارد.
انتخاب قصه، درست به اندازه انتخاب محتوای وعدههای غذایی فرزندتان اهمیت دارد! چراکه شما میخواهید از محتوای قصه به نفع هدایت و تربیت کودک بهره ببرید. مهمترین نکته در انتخاب قصه، توجه به گروه سنی کودک است.
با توجه به اینکه دایره لغات کودک در ۲ تا ۳ سالگی در حدود ۹۰۰ کلمه است، توجه به این نکته که کلمات قصه برای کودک قابل درک باشد بسیار مهم است. قصههایی که برای کودکان زیر ۲ سال گفته میشود میتواند در حد ۳ الی ۴ جمله باشد. قصههای کوتاهی که به یک رویداد اشاره میکنند، توان تمرکز و درک را در این سن در کودک بالا برده و توجه او را به شنیدن و درک کردن بیشتر میکنند. توجه به محتوای قصه برای کودکان در این سن بسیار مهم است. با بالاتر رفتن سن کودک نیز باید توجه داشت که مفاهیم باید برای کودک ملموس و قابل درک باشد. با توجه به اینکه ذهن کودکان در این سن غیرانتزاعی است، قصههایی که به مفاهیم غیرعینی مثل بخشندگی و فداکاری و… اشاره دارد برای این گروه سنی قابل درک نیست. قصه میتواند به زبان مادری و یا زبان معیار برای کودک تعریف شود. در سنین پایینتر، قصهگویی به زبان مادری به کودک کمک میکند تا علاوه بر یادگیری صحیح معنی کلمات، احساسات و عواطف را نیز بدرستی فرا گیرد. در قصهگویی خصوصاً برای سنین پایین، استفاده از زبان کتابی و رسمی توصیه نمیشود. در سنین بالاتر اگر قصد دارید قصههای تاریخی بگویید، استفاده از زبان کتابی بلامانع است. فقط باید درنظر داشت که قصهگویی به حالتی تصنعی و ساختگی تبدیل نشود. قصه گویی از جمله مهارتهایی است که امروزه درحوزههای مختلفی از آن استفاده میشود ازجمله «قصه درمانی و گفتار درمانی با استفاده از قصه». بنابرین قصه گویی میتواند در تمام مراحل رشد کودک دخیل و مؤثر باشد و همچنین باعث آرامش، آگاهی ودرک و شهود برای کودک شود.علاوه بر اینها باعث افزایش دامنه واژگان و بالارفتن قدرت تمرکز و درک خلاقیت میشود همچنین با قصه گویی میتوان کمک کرد «کودکان و نوجوانان»، سنت ادبیات شفاهی را درک کنند و گذشته را بفهمند.
به «بزرگسالان»، فرصت میدهد پای «کودکان و نوجوانان» را به میدان تجربههای ادبی بکشانند، بیآنکه پایبند به کتاب باشند. لذا همچون روزگار گذشته که کودکان و نوجوانان در کنار کرسیها و در جمعهای خانوادگی پای قصههای مادر بزرگها و پدربزرگها مینشستند امروز هم میتوان با خلق چنین فضاهایی برای بچه و فرزندانمان زمینههای توجه و جذب آنها به قصه و قصه گویی را به وجود بیاوریم. قصه گویی فعالیت جذابی است که پیوند کودک با والدین را هم مستحکم میکند. هنگام خواب، بیش از هر زمان دیگری برای قصه گویی مناسب است؛ قصه گویی بر خلاف تصور عوام نه تنها برای خوابیدن به آن معنی اصلی خواب نیست، بلکه برای بیدار کردن ذهن کودک است.
مدرس و مربی قصهگویی
قصهگویی در بسیاری از کشورهای دنیا حرفه محسوب میشود، آنچنان که افراد قصهگو به این منظور آموزش میبینند، در این حیطه فعالیت میکنند و در قبال آن حقالزحمه دریافت میکنند. این امر علاوه بر اینکه اهمیت قصهگویی را نشان میدهد، ما را متوجه این نکته میکند که برخلاف باور عموم، قصهگویی اصول، نکات و روشهای ویژهای داشته و پشتوانهای علمی و هنری دارد که لازم است فرا گرفته و تمرین شود. درعین حال ثابت شده است که یکی از مؤثرترین شیوههای آموزش غیرمستقیم به کودکان و نوجوانان قصهگویی است. به همین دلیل یادگیری اصول و روشهای آن در سرفصلهای دروس دانشگاهی برای متقاضیان مربیگری و معلمی هم پیشبینی شده است.
اینجاست که نیاز به آموزشهای غیرمستقیم احساس میشود. آموزشهایی که بواسطه انواع بازیها یا با ترقندهایی مثل قصهگویی میتوان به کودک یا نوجوان ارائه داد. با توجه به تفاوتهای اجرا و آموزش در دو روش بازی و قصهگویی، در این مبحث به بررسی بایدها و نبایدها در قصهگویی میپردازیم. نکاتی که در این سطرها میخوانید در قصهگویی بزرگترها برای فرزندانشان قابل اجراست و قطعاً تفاوتهای زیادی در این روش از قصهگویی با قصهگویی حرفهای یا جشنوارهای که به قصد رقابت انجام میشود وجود دارد.
انتخاب قصه، درست به اندازه انتخاب محتوای وعدههای غذایی فرزندتان اهمیت دارد! چراکه شما میخواهید از محتوای قصه به نفع هدایت و تربیت کودک بهره ببرید. مهمترین نکته در انتخاب قصه، توجه به گروه سنی کودک است.
با توجه به اینکه دایره لغات کودک در ۲ تا ۳ سالگی در حدود ۹۰۰ کلمه است، توجه به این نکته که کلمات قصه برای کودک قابل درک باشد بسیار مهم است. قصههایی که برای کودکان زیر ۲ سال گفته میشود میتواند در حد ۳ الی ۴ جمله باشد. قصههای کوتاهی که به یک رویداد اشاره میکنند، توان تمرکز و درک را در این سن در کودک بالا برده و توجه او را به شنیدن و درک کردن بیشتر میکنند. توجه به محتوای قصه برای کودکان در این سن بسیار مهم است. با بالاتر رفتن سن کودک نیز باید توجه داشت که مفاهیم باید برای کودک ملموس و قابل درک باشد. با توجه به اینکه ذهن کودکان در این سن غیرانتزاعی است، قصههایی که به مفاهیم غیرعینی مثل بخشندگی و فداکاری و… اشاره دارد برای این گروه سنی قابل درک نیست. قصه میتواند به زبان مادری و یا زبان معیار برای کودک تعریف شود. در سنین پایینتر، قصهگویی به زبان مادری به کودک کمک میکند تا علاوه بر یادگیری صحیح معنی کلمات، احساسات و عواطف را نیز بدرستی فرا گیرد. در قصهگویی خصوصاً برای سنین پایین، استفاده از زبان کتابی و رسمی توصیه نمیشود. در سنین بالاتر اگر قصد دارید قصههای تاریخی بگویید، استفاده از زبان کتابی بلامانع است. فقط باید درنظر داشت که قصهگویی به حالتی تصنعی و ساختگی تبدیل نشود. قصه گویی از جمله مهارتهایی است که امروزه درحوزههای مختلفی از آن استفاده میشود ازجمله «قصه درمانی و گفتار درمانی با استفاده از قصه». بنابرین قصه گویی میتواند در تمام مراحل رشد کودک دخیل و مؤثر باشد و همچنین باعث آرامش، آگاهی ودرک و شهود برای کودک شود.علاوه بر اینها باعث افزایش دامنه واژگان و بالارفتن قدرت تمرکز و درک خلاقیت میشود همچنین با قصه گویی میتوان کمک کرد «کودکان و نوجوانان»، سنت ادبیات شفاهی را درک کنند و گذشته را بفهمند.
به «بزرگسالان»، فرصت میدهد پای «کودکان و نوجوانان» را به میدان تجربههای ادبی بکشانند، بیآنکه پایبند به کتاب باشند. لذا همچون روزگار گذشته که کودکان و نوجوانان در کنار کرسیها و در جمعهای خانوادگی پای قصههای مادر بزرگها و پدربزرگها مینشستند امروز هم میتوان با خلق چنین فضاهایی برای بچه و فرزندانمان زمینههای توجه و جذب آنها به قصه و قصه گویی را به وجود بیاوریم. قصه گویی فعالیت جذابی است که پیوند کودک با والدین را هم مستحکم میکند. هنگام خواب، بیش از هر زمان دیگری برای قصه گویی مناسب است؛ قصه گویی بر خلاف تصور عوام نه تنها برای خوابیدن به آن معنی اصلی خواب نیست، بلکه برای بیدار کردن ذهن کودک است.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
سخن روز
-
مدیران فرهنگی جسورتر باشند
-
فضای مجازی
-
تأملی بر آداب تماشای تئاتر و چرایی ضرورت رعایتش
-
جستارهایی پیرامون آیین نشر
-
عکس نوشت
-
روایتی از موسیقی چند فرهنگی
-
ضرورتهای قصهگویی برای کودکان
اخبارایران آنلاین