ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سخن روز
امام رضا(ع) :
رحمت خدا بر بندهای که امر ما را زنده کند، دانشهای ما را فرا گیرد و به مردم بیاموزد. اگر مردم زیباییهای سخنان ما را میدانستند از ما پیروی میکردند.
(معانی الأخبار، ص 180، ح 1)
رحمت خدا بر بندهای که امر ما را زنده کند، دانشهای ما را فرا گیرد و به مردم بیاموزد. اگر مردم زیباییهای سخنان ما را میدانستند از ما پیروی میکردند.
(معانی الأخبار، ص 180، ح 1)
با ورزشکاران سلیقهای رفتار نشود
علیرضا کرمی - بحث اصلی ما در «بازمانده» مدیریت ورزشی در مواجهه با بازی نکردن ورزشکارهای ایرانی است. قانون نانوشتهای در این زمینه وجود دارد که از دهه ۶۰ وضع شده است و برمبنای آن ورزشکاران نباید با نمایندگان رژیم صهیونیستی بازی کنند. حالا ما چه باید کنیم؟
حرف ما این است که همه ورزشکاران کشور اگر در مسابقهای با حریف اسرائیلی مواجه شدند و انصراف دادند، باید از حقوق برابری برخوردار باشند و با آنها سلیقهای رفتار نشود. ما قهرمان جودویی داریم که در یک سال، چهار بار با حریف اسرائیلی مواجه شده و کل شانسهای فعالیت در این حوزه را از دست داده و امروز هم راننده اسنپ است! کسی او را نمیشناسد. شما فقط برخی اسمها را به دلیل فضای رسانهای میشناسید. خیلی ورزشکارها هستند که انصراف دادهاند، اما کسی آنها را نمیشناسد. بد نیست به این نکته هم اشاره کنم که آمار رسمی از ورزشکارهایی که با اسرائیل مواجه شده و انصراف دادهاند، وجود ندارد! نه کمیته المپیک چنین فهرستی دارد و نه وزارت ورزش. به همین دلیل دست ما برای پژوهش درباره این موضوع خالی بود.
حرف ما این است که همه ورزشکاران کشور اگر در مسابقهای با حریف اسرائیلی مواجه شدند و انصراف دادند، باید از حقوق برابری برخوردار باشند و با آنها سلیقهای رفتار نشود. ما قهرمان جودویی داریم که در یک سال، چهار بار با حریف اسرائیلی مواجه شده و کل شانسهای فعالیت در این حوزه را از دست داده و امروز هم راننده اسنپ است! کسی او را نمیشناسد. شما فقط برخی اسمها را به دلیل فضای رسانهای میشناسید. خیلی ورزشکارها هستند که انصراف دادهاند، اما کسی آنها را نمیشناسد. بد نیست به این نکته هم اشاره کنم که آمار رسمی از ورزشکارهایی که با اسرائیل مواجه شده و انصراف دادهاند، وجود ندارد! نه کمیته المپیک چنین فهرستی دارد و نه وزارت ورزش. به همین دلیل دست ما برای پژوهش درباره این موضوع خالی بود.
سوق به سوی یک زندگی همدلانه
ویدا اقبالی
مشاور خانواده
از گذشتهها در جامعه اینگونه بوده که مردان نقش نانآوران خانواده را به عهده بگیرند و این به یک نوع نگرش و باور تبدیل شده است و سبب شده نقش زنان در عرصه جامعه و اقتصاد خانواده کمرنگتر شده و مردان در هر شرایطی مسائل مالی و اقتصادی خانواده را برآورده کنند و اینگونه استقلال و حضور بانوان در عرصه جامعه کمتر شده است. بار و فشار وارده به آقایان و عدم توانایی آنها در مهیاسازی تمامی نیازهای خانواده به خصوص در شرایط فعلی، سبب بوجود آمدن آسیبهای فراوانی از جمله طلاق در بین خانوادهها شده است. بر این اساس باید تلاش کرد این باور پوسیده و تک نفره بودن را به سمت و سوی زندگی همدلانه همراه با همکاری و مشارکت سوق داد و بانوان را وارد عرصه اجتماعی کرد تا بتوانند دوش به دوش مردان خانواده با همدلی و همراهی پیش بروند و زنذگی خانوادگی را در ابعاد مختلف ارتقا دهند.
واگذاری این نقش به بانوان و وارد شدن آنها در عرصه اجتماع سبب ایجاد همدلی و درک متقابل شده و بانوان سعی بیشتری برای پیشرفت اقتصاد خانواده خواهند کرد. حضور آنها در اجتماع سبب بالا رفتن سطح آگاهی و خودباوری و احساس ارزشمندی شده و اینگونه با بالا رفتن اطلاعات و به روز شدن میتوانند تأثیر بسزایی در خانواده و اجتماع خود داشته باشند.
زنان نقش بسزایی در خانواده دارند و مهره اصلی و یکی از پایههایی هستند که وجودشان در خانواده سبب ایجاد محیطی گرم و همدلانه میشود. حضور مداوم زنان در خانه و درگیر شدن در زندگی روزمره سبب غافل شدن این افراد از خود و روی آوردن بهروزمرگی و فراموش کردن پرورش خود و استعدادهایشان میشود. در صورتی که تجربه ثابت کرده بسیاری از زنان دارای استعداد و تواناییهای خاصی در مدیریت امور جامعه هستند که به فراموشی سپرده شده است و باید در تلاش باشیم با یک آگاهسازی هدفمند این افراد را به خودباوری برسانیم تا با کشف استعدادها و تواناییهایشان نقش خود را در اجتماع و جامعه کوچکتر خانواده به ظهور برسانند اینگونه میتوانند به مادری توانمندتر تبدیل شوند و فرزندانی را تربیت کنند که در آینده بیشتر در جامعه تأثیرگذار باشند و آنها نیز به خودباوری رسیده و نقش خود را در اجتماع به خوبی ایفا کنند. اینگونه میتوان از آسیبهایی که ممکن است به فرزندان و نسل آینده به دلیل ناآگاهی و انزوا و افسردگی والدین وارد شود جلوگیری کرد و جامعهای پویاتر در مسیر رشد و پیشرفت داشت، همچنین آسیبهای پیش آمده را سریعتر شناسایی و درصدد درمان آن برآمد. حضور مادران فعال در عرصه جامعه که درصدد هستند همواره اهداف مشخص و والایی را دنبال کنند سبب بالا رفتن امید به زندگی و نشاط در آنها شده و از منفعل بودن آنها جلوگیری میکند، سبب میشود با انرژی مثبت و توان بیشتری در خانه حضور داشته و تأثیرگذارتر عمل کنند و الگوی مناسب و بهتری برای اعضای خانواده باشند.
باید توجه داشت زنان خود نیز برای رسیدن به استقلال مالی همواره هدفمند تلاش کنند و خود را در امور مالی به درجات بالاتری برسانند و این باور را که تنها مردان باید زنان را حمایت مالی کنند به فراموشی بسپارند. آنها علاوه بر اینکه میتوانند مستقل عمل کنند در بسیاری از موارد میتوانند سطح اقتصادی خانواده را ارتقا دهند و با احساس توانمندی و ارزشمندی بیشتری به زندگی ادامه دهند.
در اصل هدف رقابت با مردان و یا برنده بودن نیست بلکه هدف اصلی شناسایی یکی از نقشهای زنان و پرورش و تأثیر آن در زندگی شخصی و اجتماعی است که در بعضی موارد به فراموشی سپرده شده است و باید برای دیده شدن و ارتقای آن تلاش کرد تا علاوه بر داشتن زندگی مرفهتر احساسات بهتری را تجربه کرد و از آسیبهایی که بهدلیل عدم توجه به این مهم ممکن است پیش آید، جلوگیری کرد و شاهد جامعهای پیشرفتهتر در سایه حضور فعالانه زنان در اجتماع باشیم.
مشاور خانواده
از گذشتهها در جامعه اینگونه بوده که مردان نقش نانآوران خانواده را به عهده بگیرند و این به یک نوع نگرش و باور تبدیل شده است و سبب شده نقش زنان در عرصه جامعه و اقتصاد خانواده کمرنگتر شده و مردان در هر شرایطی مسائل مالی و اقتصادی خانواده را برآورده کنند و اینگونه استقلال و حضور بانوان در عرصه جامعه کمتر شده است. بار و فشار وارده به آقایان و عدم توانایی آنها در مهیاسازی تمامی نیازهای خانواده به خصوص در شرایط فعلی، سبب بوجود آمدن آسیبهای فراوانی از جمله طلاق در بین خانوادهها شده است. بر این اساس باید تلاش کرد این باور پوسیده و تک نفره بودن را به سمت و سوی زندگی همدلانه همراه با همکاری و مشارکت سوق داد و بانوان را وارد عرصه اجتماعی کرد تا بتوانند دوش به دوش مردان خانواده با همدلی و همراهی پیش بروند و زنذگی خانوادگی را در ابعاد مختلف ارتقا دهند.
واگذاری این نقش به بانوان و وارد شدن آنها در عرصه اجتماع سبب ایجاد همدلی و درک متقابل شده و بانوان سعی بیشتری برای پیشرفت اقتصاد خانواده خواهند کرد. حضور آنها در اجتماع سبب بالا رفتن سطح آگاهی و خودباوری و احساس ارزشمندی شده و اینگونه با بالا رفتن اطلاعات و به روز شدن میتوانند تأثیر بسزایی در خانواده و اجتماع خود داشته باشند.
زنان نقش بسزایی در خانواده دارند و مهره اصلی و یکی از پایههایی هستند که وجودشان در خانواده سبب ایجاد محیطی گرم و همدلانه میشود. حضور مداوم زنان در خانه و درگیر شدن در زندگی روزمره سبب غافل شدن این افراد از خود و روی آوردن بهروزمرگی و فراموش کردن پرورش خود و استعدادهایشان میشود. در صورتی که تجربه ثابت کرده بسیاری از زنان دارای استعداد و تواناییهای خاصی در مدیریت امور جامعه هستند که به فراموشی سپرده شده است و باید در تلاش باشیم با یک آگاهسازی هدفمند این افراد را به خودباوری برسانیم تا با کشف استعدادها و تواناییهایشان نقش خود را در اجتماع و جامعه کوچکتر خانواده به ظهور برسانند اینگونه میتوانند به مادری توانمندتر تبدیل شوند و فرزندانی را تربیت کنند که در آینده بیشتر در جامعه تأثیرگذار باشند و آنها نیز به خودباوری رسیده و نقش خود را در اجتماع به خوبی ایفا کنند. اینگونه میتوان از آسیبهایی که ممکن است به فرزندان و نسل آینده به دلیل ناآگاهی و انزوا و افسردگی والدین وارد شود جلوگیری کرد و جامعهای پویاتر در مسیر رشد و پیشرفت داشت، همچنین آسیبهای پیش آمده را سریعتر شناسایی و درصدد درمان آن برآمد. حضور مادران فعال در عرصه جامعه که درصدد هستند همواره اهداف مشخص و والایی را دنبال کنند سبب بالا رفتن امید به زندگی و نشاط در آنها شده و از منفعل بودن آنها جلوگیری میکند، سبب میشود با انرژی مثبت و توان بیشتری در خانه حضور داشته و تأثیرگذارتر عمل کنند و الگوی مناسب و بهتری برای اعضای خانواده باشند.
باید توجه داشت زنان خود نیز برای رسیدن به استقلال مالی همواره هدفمند تلاش کنند و خود را در امور مالی به درجات بالاتری برسانند و این باور را که تنها مردان باید زنان را حمایت مالی کنند به فراموشی بسپارند. آنها علاوه بر اینکه میتوانند مستقل عمل کنند در بسیاری از موارد میتوانند سطح اقتصادی خانواده را ارتقا دهند و با احساس توانمندی و ارزشمندی بیشتری به زندگی ادامه دهند.
در اصل هدف رقابت با مردان و یا برنده بودن نیست بلکه هدف اصلی شناسایی یکی از نقشهای زنان و پرورش و تأثیر آن در زندگی شخصی و اجتماعی است که در بعضی موارد به فراموشی سپرده شده است و باید برای دیده شدن و ارتقای آن تلاش کرد تا علاوه بر داشتن زندگی مرفهتر احساسات بهتری را تجربه کرد و از آسیبهایی که بهدلیل عدم توجه به این مهم ممکن است پیش آید، جلوگیری کرد و شاهد جامعهای پیشرفتهتر در سایه حضور فعالانه زنان در اجتماع باشیم.
هنر و ضد هنر
محسن نفر
آهنگساز، پژوهشگر، مدرس موسیقی و نوازنده تار و سه تار
موضوع اصلی در هنر، زیبایی و اظهار و بزرگنمایی است. خداوند، تبارک و تعالی، هنر نیافرید. بهانه هنر آفرید. آفرینش هنر، توسط انسان است، اما علت و باعث آن، خلقت خداوند است! هنرمند با نظر به زیباییهای در واقعیت، با تقلید، تکرار، بازسازی و تخیل آنها، زیبایی را در قوالب هنری، خلاقیت و اظهار میکند. این اظهار، همیشه جالب و جاذب است. بعضی میگویند حدّ هنر، همین است که جالب و جاذب باشد و شرط زیبایی، محدودیت هنر است. اگر چه جلب و جذب، اعم از زیبایی است. چیزی که جلب میکند، ممکن است زیبا باشد، ولی جلب همیشه علتش زیبایی نیست! امور نازیبا هم ممکن است موجب جلب و جذب باشند! مثلاً رئالیسم در هنر، مبنایش اظهار زیبایی نیست! بلکه یادآوری واقعیت است. اعم از زیبا و غیر آن. اصلاً نظر به زیبایی در هنر، بیشتر در طبیعتگرایی (naturalism) ملحوظ است.
رئالیسم در هنر، گرایشی است که زیبایی، از اهمیت رتبه اول، ساقط میشود. در واقع زیبایی در هنر، به نوعی، معرفتشناسی هنر است از نوع دوم (درجه دوم). یعنی در رئالیسم قصد هنرمند، صرفاً اظهار زیبایی نبوده است. اگر چنین بود، گزینههای زیبای واقعیت را دستچین میکرد! بلکه قصد او اظهار واقعیت و بازنمایی آن است به صِرف واقعیت نه زیبایی! حال اگر این واقعیت، زیبا و دلنشین است به ملاحظه دوم است (درجه دوم) نه اول. یعنی قصد هنرمند، توجه اصلی به زیبایی نبوده است بلکه به واقعیت بوده است! چه بسا موارد بسیاری که واقعیت، دلنشین نیست و اظهار آن دلگداز است! اما بازهم مورد توجه هنرمند قرار میگیرد و آن را بازمینماید.
پس در رئالیسم، زیبایی چگونه ملاحظه میشود؟ صرفاً با اظهار واقعیت! یعنی همینکه واقعیت اظهار و بازنمایی شود، زیبا است و این ملاحظه درجه دوم زیبایی است! یعنی در رئالیسم، اظهار، زیبا است نه موضوع! زیبایی به اظهار بازمیگردد نه به موضوع. همین که واقعیت اظهار شود، خود زیبا است! صرفنظر از اینکه آیا موضوع هم زیبا هست یا خیر! از همین جا است که در گرایشهای دیگری در هنر، مانند امپرسیونیسم و اکسپرسیونیسم، اظهار و اعلان را مهم و برجسته میبینیم. در امپرسیونیسم، حدیث نفس و در اکسپرسیونیسم، فهم از واقعیت، بیاهمیت از اینکه مطابقت و اینهمانی و کاشفیت از واقعیت ملحوظ است یا خیر، اهمیت مییابند. احساس شخصی هنرمند و فهم او از خود و محیطش صرفنظر از صحت و اینهمانی و کاشفیت، در نظرش مهم و اصل است و اظهار این، زیبا است و هنر، (در نظر او) همین است و کار به جایی میرسد که صرفاً اظهار و نمایش اهمیت مییابد و اگر چنین باشد، آیا اظهار، همیشه اظهار زیبایی است؟! اگر چنین باشد، موضوع در هنر اهمیت دارد و باید موضوع، زیبا و زیبایی، موضوع هنر باشد. در حالی که با توضیحات و تفصیلات فوق، معلوم شد که اظهار (در رئالیسم، امپرسیونیسم، اکسپرسیونیسم و...) اهمیت دارد و زیبایی به اظهار بازمیگردد نه موضوع. خب اگر زیبایی به اظهار بازگردد، آیا زشتی هم میتواند اظهار شود و موضوع هنر قرار گیرد؟! در این صورت اگر زشتی اظهار شود، در حالی که زیبایی به اظهار بازمیگردد، اظهار زشتی، خود زیبا میشود و زیبایی، اظهار زشتی میشود. پس زیبایی، مساوی زشتی قرار میگیرد.
اگر نمایش زشتی، زیبایی محسوب شود، چگونه زشتی مساوی زیبایی نشود؟! آیا تفاوت و مرز میان زشتی و زیبایی از میان نمیرود؟ اصلاً تمایزی میان زشتی و زیبایی باقی میماند؟ اگر زشتی واقعیت باشد و اظهار واقعیت، زیبا باشد، اظهار زشتی زیبا میشود و زشتی، زیبایی به حساب میآید! در این صورت چه تمایزی میان زشتی و زیبایی باقی میماند؟! اگر اظهار زشتی زیبا باشد، تکرار آن، تکرار زیبایی است و زیبایی، خود کمال است. پس تکرار زیبایی، کمال مکرر است. در حالی که موضوع این تکرار، زشتی باشد و اظهار و تکرار زشتی، زیبا محسوب شود و زیبایی کمال باشد و تکرار زیبایی، کمال مکرر به حساب آید، چه میشود؟! اینکه زشتی، کمال و تکرار آن، کمال مکرر!!! پس در این صورت میبینیم که از زیبا، به زشت غلتیدیم و راهی که رفتیم، به ترکستان ختم شد! و چه میخواستیم، چه شد!!! اینجا است که زیبایی به موضوع برمیگردد و موضوع، اصالت و اهمیت مییابد و غیر آن، مستحق هنر شدن و هنر بودن ندارد!!!
آهنگساز، پژوهشگر، مدرس موسیقی و نوازنده تار و سه تار
موضوع اصلی در هنر، زیبایی و اظهار و بزرگنمایی است. خداوند، تبارک و تعالی، هنر نیافرید. بهانه هنر آفرید. آفرینش هنر، توسط انسان است، اما علت و باعث آن، خلقت خداوند است! هنرمند با نظر به زیباییهای در واقعیت، با تقلید، تکرار، بازسازی و تخیل آنها، زیبایی را در قوالب هنری، خلاقیت و اظهار میکند. این اظهار، همیشه جالب و جاذب است. بعضی میگویند حدّ هنر، همین است که جالب و جاذب باشد و شرط زیبایی، محدودیت هنر است. اگر چه جلب و جذب، اعم از زیبایی است. چیزی که جلب میکند، ممکن است زیبا باشد، ولی جلب همیشه علتش زیبایی نیست! امور نازیبا هم ممکن است موجب جلب و جذب باشند! مثلاً رئالیسم در هنر، مبنایش اظهار زیبایی نیست! بلکه یادآوری واقعیت است. اعم از زیبا و غیر آن. اصلاً نظر به زیبایی در هنر، بیشتر در طبیعتگرایی (naturalism) ملحوظ است.
رئالیسم در هنر، گرایشی است که زیبایی، از اهمیت رتبه اول، ساقط میشود. در واقع زیبایی در هنر، به نوعی، معرفتشناسی هنر است از نوع دوم (درجه دوم). یعنی در رئالیسم قصد هنرمند، صرفاً اظهار زیبایی نبوده است. اگر چنین بود، گزینههای زیبای واقعیت را دستچین میکرد! بلکه قصد او اظهار واقعیت و بازنمایی آن است به صِرف واقعیت نه زیبایی! حال اگر این واقعیت، زیبا و دلنشین است به ملاحظه دوم است (درجه دوم) نه اول. یعنی قصد هنرمند، توجه اصلی به زیبایی نبوده است بلکه به واقعیت بوده است! چه بسا موارد بسیاری که واقعیت، دلنشین نیست و اظهار آن دلگداز است! اما بازهم مورد توجه هنرمند قرار میگیرد و آن را بازمینماید.
پس در رئالیسم، زیبایی چگونه ملاحظه میشود؟ صرفاً با اظهار واقعیت! یعنی همینکه واقعیت اظهار و بازنمایی شود، زیبا است و این ملاحظه درجه دوم زیبایی است! یعنی در رئالیسم، اظهار، زیبا است نه موضوع! زیبایی به اظهار بازمیگردد نه به موضوع. همین که واقعیت اظهار شود، خود زیبا است! صرفنظر از اینکه آیا موضوع هم زیبا هست یا خیر! از همین جا است که در گرایشهای دیگری در هنر، مانند امپرسیونیسم و اکسپرسیونیسم، اظهار و اعلان را مهم و برجسته میبینیم. در امپرسیونیسم، حدیث نفس و در اکسپرسیونیسم، فهم از واقعیت، بیاهمیت از اینکه مطابقت و اینهمانی و کاشفیت از واقعیت ملحوظ است یا خیر، اهمیت مییابند. احساس شخصی هنرمند و فهم او از خود و محیطش صرفنظر از صحت و اینهمانی و کاشفیت، در نظرش مهم و اصل است و اظهار این، زیبا است و هنر، (در نظر او) همین است و کار به جایی میرسد که صرفاً اظهار و نمایش اهمیت مییابد و اگر چنین باشد، آیا اظهار، همیشه اظهار زیبایی است؟! اگر چنین باشد، موضوع در هنر اهمیت دارد و باید موضوع، زیبا و زیبایی، موضوع هنر باشد. در حالی که با توضیحات و تفصیلات فوق، معلوم شد که اظهار (در رئالیسم، امپرسیونیسم، اکسپرسیونیسم و...) اهمیت دارد و زیبایی به اظهار بازمیگردد نه موضوع. خب اگر زیبایی به اظهار بازگردد، آیا زشتی هم میتواند اظهار شود و موضوع هنر قرار گیرد؟! در این صورت اگر زشتی اظهار شود، در حالی که زیبایی به اظهار بازمیگردد، اظهار زشتی، خود زیبا میشود و زیبایی، اظهار زشتی میشود. پس زیبایی، مساوی زشتی قرار میگیرد.
اگر نمایش زشتی، زیبایی محسوب شود، چگونه زشتی مساوی زیبایی نشود؟! آیا تفاوت و مرز میان زشتی و زیبایی از میان نمیرود؟ اصلاً تمایزی میان زشتی و زیبایی باقی میماند؟ اگر زشتی واقعیت باشد و اظهار واقعیت، زیبا باشد، اظهار زشتی زیبا میشود و زشتی، زیبایی به حساب میآید! در این صورت چه تمایزی میان زشتی و زیبایی باقی میماند؟! اگر اظهار زشتی زیبا باشد، تکرار آن، تکرار زیبایی است و زیبایی، خود کمال است. پس تکرار زیبایی، کمال مکرر است. در حالی که موضوع این تکرار، زشتی باشد و اظهار و تکرار زشتی، زیبا محسوب شود و زیبایی کمال باشد و تکرار زیبایی، کمال مکرر به حساب آید، چه میشود؟! اینکه زشتی، کمال و تکرار آن، کمال مکرر!!! پس در این صورت میبینیم که از زیبا، به زشت غلتیدیم و راهی که رفتیم، به ترکستان ختم شد! و چه میخواستیم، چه شد!!! اینجا است که زیبایی به موضوع برمیگردد و موضوع، اصالت و اهمیت مییابد و غیر آن، مستحق هنر شدن و هنر بودن ندارد!!!
پیشنهادهایی برای تمام فصول
حسام آبنوس
روزنامهنگار
بعد از مدتها پایم را داخل کتابفروشی گذاشته بودم و داشتم با ولع قفسههای کتابها را با چشمانم میجوریدم. از سمتی به سمتی دیگر کشیده میشدم و کتابفروشی هم حسابی بزرگ بود تا راحت بتوانم کاری را که دلم میخواهد انجام دهم و مزاحم کسی نباشم.
اصلاً یکی از لذتهای زندگی همین است که بشود بیدغدغه و نگاه پرسشگر کتابفروش لای کتابها بچرخی و ورق بزنی و در نهایت دست به انتخاب بزنی. بگذریم.
اما معمولاً در قفسهگردیها حواسم به اطرافم هست. دست خودم نیست، کتابفروشی و تمام اتفاقاتش را به عنوان آینهای برای تماشای تمایلات کتابخوانی افراد (حتی جامعه) میبینم و سعی میکنم از این طریق مشاهداتم را تکمیل کنم تا به تحلیل برسم. داشتم بین قفسهها میچرخیدم که چند جوان دانشجو نهایتاً بیست و یکی دو ساله با هیاهو و انرژی زیاد وارد کتابفروشی شدند و از قضا جایی ایستادند که من هم چند قدم آنطرفتر داشتم کتابها را بالا و پایین میکردم. یکی از دخترهای جمع خطاب به دیگران گفت: بهم کتاب پیشنهاد بدید!
پسر دیگری از همان جمع هفتهشت نفره، نه برداشت نه گذاشت گفت: «همسایهها»ی احمد محمود. (حالا کاری به این نداریم که این کتاب را در کتابفروشیها نمیتوان پیدا کرد). اگر هم میخواهی چیزی بخوانی که تحلیل این روزها را برایت آسان کند «توتالیتاریسم» هانا آرنت را بخوان...» که دختر گفت: «خیلی دلم میخواهد این کتاب را بخوانم ولی فرصتش پیش نیامده.» بعد هم خیلی زود حرفشان از پیشنهاد کتاب، کشیده شد به اینکه بروند سمت قفسه کتابهای شعر و هر کدام به صورت فال یک کتاب بردارند و شعری بخوانند...
وقتی با پیشنهادهای پسر جوان مواجه شدم با خودم گفتم با چه شناختی و با چه منطقی «همسایهها» یا «توتالیتاریسم» را پیشنهاد داد؟ هرچند ممکن است سلیقه مطالعاتی دختر را میشناخته، ولی باز هم منطقی نبود چون پسر جوان بدون پرسش اسامی کتابها را پرت کرد بیرون و بعد هم پی پیشنهادهایی را که داده بو نگرفت.
بعد با خودم گفتم یکسری کتابها را میشود به عنوان «پیشنهادهایی برای تمام فصول» در نظر گرفت و هر وقت هرکسی از ما پیشنهاد کتاب خواست همانها را به عنوان گزینههای دم دست روی میز بگذاریم. در واقع برای پیشنهاد کتاب لازم نیست خیلی به روحیات فرد، سلیقه فرهنگی و مطالعاتی، حال و هوای فعلی شخص و عوامل دیگر کار داشت، بلکه کافی است همین که اسم کتابی از ما خواست دهان باز کنیم و یکی دو کتاب پرطمطراق معرفی کنیم تا هم چیزی گفته باشیم هم کتابهای خفنی معرفی کرده باشیم؛ کتابهایی که به خاطر شهرتشان کسی نمیتواند چون و چرا کند و نپذیرد. در حالی که معمولاً معرفی کتاب آن هم به صورت شخصی، بسته به عوامل بسیاری است که اغلب به آن توجه نمیشود چون قاعده بر این است که فقط کتاب معرفی کنیم.
روزنامهنگار
بعد از مدتها پایم را داخل کتابفروشی گذاشته بودم و داشتم با ولع قفسههای کتابها را با چشمانم میجوریدم. از سمتی به سمتی دیگر کشیده میشدم و کتابفروشی هم حسابی بزرگ بود تا راحت بتوانم کاری را که دلم میخواهد انجام دهم و مزاحم کسی نباشم.
اصلاً یکی از لذتهای زندگی همین است که بشود بیدغدغه و نگاه پرسشگر کتابفروش لای کتابها بچرخی و ورق بزنی و در نهایت دست به انتخاب بزنی. بگذریم.
اما معمولاً در قفسهگردیها حواسم به اطرافم هست. دست خودم نیست، کتابفروشی و تمام اتفاقاتش را به عنوان آینهای برای تماشای تمایلات کتابخوانی افراد (حتی جامعه) میبینم و سعی میکنم از این طریق مشاهداتم را تکمیل کنم تا به تحلیل برسم. داشتم بین قفسهها میچرخیدم که چند جوان دانشجو نهایتاً بیست و یکی دو ساله با هیاهو و انرژی زیاد وارد کتابفروشی شدند و از قضا جایی ایستادند که من هم چند قدم آنطرفتر داشتم کتابها را بالا و پایین میکردم. یکی از دخترهای جمع خطاب به دیگران گفت: بهم کتاب پیشنهاد بدید!
پسر دیگری از همان جمع هفتهشت نفره، نه برداشت نه گذاشت گفت: «همسایهها»ی احمد محمود. (حالا کاری به این نداریم که این کتاب را در کتابفروشیها نمیتوان پیدا کرد). اگر هم میخواهی چیزی بخوانی که تحلیل این روزها را برایت آسان کند «توتالیتاریسم» هانا آرنت را بخوان...» که دختر گفت: «خیلی دلم میخواهد این کتاب را بخوانم ولی فرصتش پیش نیامده.» بعد هم خیلی زود حرفشان از پیشنهاد کتاب، کشیده شد به اینکه بروند سمت قفسه کتابهای شعر و هر کدام به صورت فال یک کتاب بردارند و شعری بخوانند...
وقتی با پیشنهادهای پسر جوان مواجه شدم با خودم گفتم با چه شناختی و با چه منطقی «همسایهها» یا «توتالیتاریسم» را پیشنهاد داد؟ هرچند ممکن است سلیقه مطالعاتی دختر را میشناخته، ولی باز هم منطقی نبود چون پسر جوان بدون پرسش اسامی کتابها را پرت کرد بیرون و بعد هم پی پیشنهادهایی را که داده بو نگرفت.
بعد با خودم گفتم یکسری کتابها را میشود به عنوان «پیشنهادهایی برای تمام فصول» در نظر گرفت و هر وقت هرکسی از ما پیشنهاد کتاب خواست همانها را به عنوان گزینههای دم دست روی میز بگذاریم. در واقع برای پیشنهاد کتاب لازم نیست خیلی به روحیات فرد، سلیقه فرهنگی و مطالعاتی، حال و هوای فعلی شخص و عوامل دیگر کار داشت، بلکه کافی است همین که اسم کتابی از ما خواست دهان باز کنیم و یکی دو کتاب پرطمطراق معرفی کنیم تا هم چیزی گفته باشیم هم کتابهای خفنی معرفی کرده باشیم؛ کتابهایی که به خاطر شهرتشان کسی نمیتواند چون و چرا کند و نپذیرد. در حالی که معمولاً معرفی کتاب آن هم به صورت شخصی، بسته به عوامل بسیاری است که اغلب به آن توجه نمیشود چون قاعده بر این است که فقط کتاب معرفی کنیم.
کشتی احمقها به روایت اوستلوند
منیره مرادبیگی
منتقد
مثلث غم (Triangle of Sadness) تازهترین فیلم اثر روبن اوستلوند است که چندی پیش برنده نخل طلای جشنواره کن 2022 شد و امسال هم جزو راهیافتگان نهایی به اسکار 2023 است. اوستلوند سوئدی در واقع بعد از موفقیت فیلم قبلی خود «مربع» (2017) با مثلثی آمده که توجه بسیاری از منتقدان را به خود جلب کرده و او در این فیلم، باز هم مثل فیلمهای اخیر دیگرش به نقد جامعه سرمایهداری پرداخته و اینبار صریحتر و رکتر از گذشته. بد نیست این را بدانیم که افلاطون در کتاب «جمهور» خود تمثیلی به کاربرده و در آن کشتی را توصیف میکند که خدمه نادانی دارد و همین نادانها کشتی را به نابودی میکشانند. اوستلوند در فیلم خود، به جای خدمه احمق، مسافران احمق را جایگزین کرده و یکی از نمونههایش زنی است که روی بادبانهای خیالی کثیف گیر کرده و به همه میگوید آنها را تمیز کنید و در چنین بزنگاههایی است که اوستلوند صریحترین انتقاد خود را از سرمایهداری و سرمایهدارها بیان میکند. کسانی که با روشهای عجیب و غریب ثروتمند شدهاند و حالا این ثروت آنها را متوهم کرده است. اوستلوند افراد مختلفی را دور این میز جمع کرده و ثروتمندان مسن توانستهاند با جنگافروزی و ساخت ابزار جنگی و یا انحصار در بازارهای ناسالم به پول و منزلت دست پیدا کنند و جدیدترها (مثل یایا و کارل) با استفاده از امکانات فضای مجازی به چنین جایگاهی دست یافتهاند. در این مرحله کارگردان نه فقط دنیای واقعی که جهان مجازی و گوشیهای هوشمند را به باد تندترین انتقادهای دراماتیک میگیرد و آن توهمی را که ایجاد میکنند به چالش میکشد. اوستلوند البته در آثار قبلیاش مثل «بازی» (2011)، «فورس ماژور» (2014) و «میدان»، تلفنهای همراه را وارد بازی خود میکند و این گوشیها در پیشبرد داستان نقشی اساسی دارند و حتی میشود گفت بخشی مهم از ماجراها و عمل داستانی هستند. فیلم اما منتقدان سرسختی هم دارد که این فیلم را نسبت به آثار قبلی این کارگردان، چند قدم عقبتر میدانند. مثلاً پیتر بردشاو یکی از منتقدان مطرح سینما در گاردین مینویسد: «فیلم جدید روبن اوستلوند اثری اغراقآمیز، غیراصیل و به طرز وحشتناکی فاقد لحظات طنز واقعی است. این فیلم یک طنز اروپایی خامدستانه است که ظرافت و بینش فیلم تحسینشده او «فورس ماژور» را ندارد و از قدرت فیلم برنده نخل طلای او «مربع» که درباره جهان هنر بود هم بیبهره است. از سوی دیگر این فیلم با صدای بلند و کرکنندهای به خود تبریک میگوید که در برابر ظلم ابرثروتمندان جهانی، علیه فرهنگ پیش پاافتاده مد، در برابر پوچی تأثیرگذاران رسانههای اجتماعی ایستاده است؛ کاری که بینهایت ساده است.» در نهایت براساس نظرسنجی سایت «راتن تومیتوز» جدیدترین ساخته روبن اوستلوند از مجموع ۱۷ نقد منتشر شده توانسته رضایت ۶۵ درصد از منتقدان وبسایتها و نشریات انگلیسیزبان را به دست آورد. از مجموع ۱۱ نقد جمعآوری شده در وبسایت متاکریتیک هم میتوان به ۶ نقد مثبت و ۵ نقد میانه اشاره کرد که نمره متای ۶۱ از ۱۰۰ را برای این فیلم سینمایی رقم زده است. نگاه منتقدان مجله اسکرین هم تا حد زیادی همین دیدگاه را بازتاب میدهد. منتقدان منتخب این مجله که ترکیبی از نشریات اروپایی، امریکایی و یک نشریه چینی است متوسط امتیاز ۲.۵ از ۴ را برای این اثر در نظر گرفتهاند و همه اینها نشان میدهد که «مثلث غم» فیلمی است که به دیدنش میارزد و حتماً نکتههایی برای مخاطبان سینمای روز جهان دارد.
مثلث غم / کارگردان: روبن اوستلوند
بازیگران: هریس دیکینسون، شارلبی دین، وودی هرلسون و...
محصول: ۲۰۲۲
منتقد
مثلث غم (Triangle of Sadness) تازهترین فیلم اثر روبن اوستلوند است که چندی پیش برنده نخل طلای جشنواره کن 2022 شد و امسال هم جزو راهیافتگان نهایی به اسکار 2023 است. اوستلوند سوئدی در واقع بعد از موفقیت فیلم قبلی خود «مربع» (2017) با مثلثی آمده که توجه بسیاری از منتقدان را به خود جلب کرده و او در این فیلم، باز هم مثل فیلمهای اخیر دیگرش به نقد جامعه سرمایهداری پرداخته و اینبار صریحتر و رکتر از گذشته. بد نیست این را بدانیم که افلاطون در کتاب «جمهور» خود تمثیلی به کاربرده و در آن کشتی را توصیف میکند که خدمه نادانی دارد و همین نادانها کشتی را به نابودی میکشانند. اوستلوند در فیلم خود، به جای خدمه احمق، مسافران احمق را جایگزین کرده و یکی از نمونههایش زنی است که روی بادبانهای خیالی کثیف گیر کرده و به همه میگوید آنها را تمیز کنید و در چنین بزنگاههایی است که اوستلوند صریحترین انتقاد خود را از سرمایهداری و سرمایهدارها بیان میکند. کسانی که با روشهای عجیب و غریب ثروتمند شدهاند و حالا این ثروت آنها را متوهم کرده است. اوستلوند افراد مختلفی را دور این میز جمع کرده و ثروتمندان مسن توانستهاند با جنگافروزی و ساخت ابزار جنگی و یا انحصار در بازارهای ناسالم به پول و منزلت دست پیدا کنند و جدیدترها (مثل یایا و کارل) با استفاده از امکانات فضای مجازی به چنین جایگاهی دست یافتهاند. در این مرحله کارگردان نه فقط دنیای واقعی که جهان مجازی و گوشیهای هوشمند را به باد تندترین انتقادهای دراماتیک میگیرد و آن توهمی را که ایجاد میکنند به چالش میکشد. اوستلوند البته در آثار قبلیاش مثل «بازی» (2011)، «فورس ماژور» (2014) و «میدان»، تلفنهای همراه را وارد بازی خود میکند و این گوشیها در پیشبرد داستان نقشی اساسی دارند و حتی میشود گفت بخشی مهم از ماجراها و عمل داستانی هستند. فیلم اما منتقدان سرسختی هم دارد که این فیلم را نسبت به آثار قبلی این کارگردان، چند قدم عقبتر میدانند. مثلاً پیتر بردشاو یکی از منتقدان مطرح سینما در گاردین مینویسد: «فیلم جدید روبن اوستلوند اثری اغراقآمیز، غیراصیل و به طرز وحشتناکی فاقد لحظات طنز واقعی است. این فیلم یک طنز اروپایی خامدستانه است که ظرافت و بینش فیلم تحسینشده او «فورس ماژور» را ندارد و از قدرت فیلم برنده نخل طلای او «مربع» که درباره جهان هنر بود هم بیبهره است. از سوی دیگر این فیلم با صدای بلند و کرکنندهای به خود تبریک میگوید که در برابر ظلم ابرثروتمندان جهانی، علیه فرهنگ پیش پاافتاده مد، در برابر پوچی تأثیرگذاران رسانههای اجتماعی ایستاده است؛ کاری که بینهایت ساده است.» در نهایت براساس نظرسنجی سایت «راتن تومیتوز» جدیدترین ساخته روبن اوستلوند از مجموع ۱۷ نقد منتشر شده توانسته رضایت ۶۵ درصد از منتقدان وبسایتها و نشریات انگلیسیزبان را به دست آورد. از مجموع ۱۱ نقد جمعآوری شده در وبسایت متاکریتیک هم میتوان به ۶ نقد مثبت و ۵ نقد میانه اشاره کرد که نمره متای ۶۱ از ۱۰۰ را برای این فیلم سینمایی رقم زده است. نگاه منتقدان مجله اسکرین هم تا حد زیادی همین دیدگاه را بازتاب میدهد. منتقدان منتخب این مجله که ترکیبی از نشریات اروپایی، امریکایی و یک نشریه چینی است متوسط امتیاز ۲.۵ از ۴ را برای این اثر در نظر گرفتهاند و همه اینها نشان میدهد که «مثلث غم» فیلمی است که به دیدنش میارزد و حتماً نکتههایی برای مخاطبان سینمای روز جهان دارد.
مثلث غم / کارگردان: روبن اوستلوند
بازیگران: هریس دیکینسون، شارلبی دین، وودی هرلسون و...
محصول: ۲۰۲۲
عکس نوشت
بیستوچهارمین جشنواره بینالمللی قصهگویی ۲۵ تا ۲۹ دیماه ۱۴۰۱ با همکاری کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در یزد برگزار میشود. همچنین شعار این دوره از جشنواره «قصه صدای زندگی است» خواهد بود. پوستر مراسم اختتامیه این دوره از جشنواره منتشر شد. یکی از مهمترین اهدافی که از برپایی این رویداد فرهنگی- هنری دنبال می شود کمک به بازگشت سنت قصهگویی به خانواده ها است.
فضای مجازی
برگزاری نمایشگاههای گروهی، فروش ۳۰۰ هزار جلدی مجموعه کتاب «قهرمان من»، فروش میلیاردی فیلم سینمایی «آواتار: راه آب» و سومین دوره سلسله کارگاههای انتقال تجربه «از امروز» در حوزه فیلمسازی از جمله اهم اخبار فرهنگ وهنر در فضای مجازی است که با هم میخوانیم.
تجسمی
نمایشگاه گروهی عکس «تهران ۲» با موضوع نگاه هنری عکاسان به این شهر از ۲۲ دی ماه از ساعت ۱۲ تا ۱۶ در نگارخانه آبی فرهنگسرای امید برپاست.
همچنین نمایشگاه گروهی مجسمه «زمین ایدهآل من» از ۱۶ دی به مدت یک هفته از ساعت ۱۲ تا ۱۸ در نگارخانه فرهنگسرای ابنسینا برپا شده است.
کتاب و کتابخوانی
همزمان با پایان پانزدهمین دوره از پویش کتابخوانی پویا ویژه کودکان، با استقبال مخاطبان ۳۰۰ هزار جلد از مجموعه کتاب «قهرمان من» در این پویش به فروش رسید. این مجموعه شامل کتابهای «داداش ابراهیم»، «آقا محسن»، «علی لندی»، «آقا معلم»، «عمو قاسم» و «زینب خانم» است.
روایت شیرین، ملکه مسیحی و اسطوره عشق
کتاب «شیرین، ملکه مسیحی، اسطوره عشق» نوشته ویلهلم باوم که در تحلیل ریشههای تاریخی داستان شیرین است، منتشر شد. به گزارش ایسنا، در ابتدای کتاب با اشاره به تابلو مینیاتوری «خسرو و شیرین» آمده است: «فرهادِ صنعتگر نیز عاشق شیرین میشود و شیرین به او دستور میدهد کانالی را از میان کوه به دربار او حفر کند. نگارگران و همچنین نظامی شاعر (وفات ۱۲۰۹ میلادی) و جغرافیدانان عرب نقش برجسته سنگی متعلق به اواخر ایران باستان در نزدیکی شهر کرمانشاه را به این افسانه نسبت دادهاند. این نقش برجسته، سوارکاری را روی اسب نشان میدهد که شاه و ایزدی که او را در این مقام گماشته، بالای سر او دیده میشوند و ...»
سینما
فروش فیلم سینمایی «آواتار: راه آب» در گیشه جهانی از مرز ۱.۷ میلیارد دلار عبور کرد و این فیلم را به رتبه هفتم پرفروشترین فیلمهای تاریخ سینما رساند. به گزارش ایسنا به لطف فروش فیلم «آواتار: راه آب» و فیلم علمی-تخیلی و ترسناک «M3Gun»، فروش آخر هفته کامل سال ۲۰۲۳، نسبت به همین زمان در سال ۲۰۲۲ تقریباً ۷۰ درصد افزایش یافته است.ساخته جدید «جیمز کامرون» در چهارمین هفته اکران مجموع فروش خود در گیشه امریکای شمالی را به ۵۰۰ میلیون دلار رساند، موفقیتی که تنها توسط دو فیلم «مرد عنکبوتی: راهی به خانه نیست» و «تاپگان: ماوریک» از زمان شروع همهگیری کرونا کسب شده بود.دنباله «آواتار» در دیگر کشورها نیز در نخستین آخر هفته سال نوی میلادی، ۱۳۲.۶ میلیون دلار به دست آورد که فروش گیشه بینالمللی این فیلم را به ۱.۱۹ میلیارد دلار و فروش جهانی آن را هم به ۱.۷ میلیارد دلار ارتقا داد.
بهروز افخمی که چند ماه قبل گفته بود با کارگردانی در سینما خداحافظی کرده، به تازگی برای ساخت فیلمی با نام «صبح اعدام» درخواست مجوز ساخت داده است.
او در مکالمهای کوتاه با ایسنا درباره خداحافظیاش با کارگردانی در سینما با خنده میگوید که این دیگر آخری است و توضیح میدهد که «صبح اعدام» درباره اعدام طیب حاجرضایی و اسماعیل رضایی است.
گفتنی است افخمی بهعنوان تهیهکننده احتمالاً امسال با فیلم«استاد» به کارگردانی عماد حسینی در جشنواره فیلم فجر حضور خواهد داشت. همچنین آغاز کارگاههای انتقال تجربه «از امروز» با حضور بهروز افخمی کارگردان سینما و تلویزیون روز چهارشنبه و پنجشنبه ۲۱ و ۲۲ دی ماه با موضوع «مدرسه انقلاب، کوچک جنگلی» برگزار خواهد شد.
نمایشگاه گروهی عکس «تهران ۲» با موضوع نگاه هنری عکاسان به این شهر از ۲۲ دی ماه از ساعت ۱۲ تا ۱۶ در نگارخانه آبی فرهنگسرای امید برپاست.
همچنین نمایشگاه گروهی مجسمه «زمین ایدهآل من» از ۱۶ دی به مدت یک هفته از ساعت ۱۲ تا ۱۸ در نگارخانه فرهنگسرای ابنسینا برپا شده است.
کتاب و کتابخوانی
همزمان با پایان پانزدهمین دوره از پویش کتابخوانی پویا ویژه کودکان، با استقبال مخاطبان ۳۰۰ هزار جلد از مجموعه کتاب «قهرمان من» در این پویش به فروش رسید. این مجموعه شامل کتابهای «داداش ابراهیم»، «آقا محسن»، «علی لندی»، «آقا معلم»، «عمو قاسم» و «زینب خانم» است.
روایت شیرین، ملکه مسیحی و اسطوره عشق
کتاب «شیرین، ملکه مسیحی، اسطوره عشق» نوشته ویلهلم باوم که در تحلیل ریشههای تاریخی داستان شیرین است، منتشر شد. به گزارش ایسنا، در ابتدای کتاب با اشاره به تابلو مینیاتوری «خسرو و شیرین» آمده است: «فرهادِ صنعتگر نیز عاشق شیرین میشود و شیرین به او دستور میدهد کانالی را از میان کوه به دربار او حفر کند. نگارگران و همچنین نظامی شاعر (وفات ۱۲۰۹ میلادی) و جغرافیدانان عرب نقش برجسته سنگی متعلق به اواخر ایران باستان در نزدیکی شهر کرمانشاه را به این افسانه نسبت دادهاند. این نقش برجسته، سوارکاری را روی اسب نشان میدهد که شاه و ایزدی که او را در این مقام گماشته، بالای سر او دیده میشوند و ...»
سینما
فروش فیلم سینمایی «آواتار: راه آب» در گیشه جهانی از مرز ۱.۷ میلیارد دلار عبور کرد و این فیلم را به رتبه هفتم پرفروشترین فیلمهای تاریخ سینما رساند. به گزارش ایسنا به لطف فروش فیلم «آواتار: راه آب» و فیلم علمی-تخیلی و ترسناک «M3Gun»، فروش آخر هفته کامل سال ۲۰۲۳، نسبت به همین زمان در سال ۲۰۲۲ تقریباً ۷۰ درصد افزایش یافته است.ساخته جدید «جیمز کامرون» در چهارمین هفته اکران مجموع فروش خود در گیشه امریکای شمالی را به ۵۰۰ میلیون دلار رساند، موفقیتی که تنها توسط دو فیلم «مرد عنکبوتی: راهی به خانه نیست» و «تاپگان: ماوریک» از زمان شروع همهگیری کرونا کسب شده بود.دنباله «آواتار» در دیگر کشورها نیز در نخستین آخر هفته سال نوی میلادی، ۱۳۲.۶ میلیون دلار به دست آورد که فروش گیشه بینالمللی این فیلم را به ۱.۱۹ میلیارد دلار و فروش جهانی آن را هم به ۱.۷ میلیارد دلار ارتقا داد.
بهروز افخمی که چند ماه قبل گفته بود با کارگردانی در سینما خداحافظی کرده، به تازگی برای ساخت فیلمی با نام «صبح اعدام» درخواست مجوز ساخت داده است.
او در مکالمهای کوتاه با ایسنا درباره خداحافظیاش با کارگردانی در سینما با خنده میگوید که این دیگر آخری است و توضیح میدهد که «صبح اعدام» درباره اعدام طیب حاجرضایی و اسماعیل رضایی است.
گفتنی است افخمی بهعنوان تهیهکننده احتمالاً امسال با فیلم«استاد» به کارگردانی عماد حسینی در جشنواره فیلم فجر حضور خواهد داشت. همچنین آغاز کارگاههای انتقال تجربه «از امروز» با حضور بهروز افخمی کارگردان سینما و تلویزیون روز چهارشنبه و پنجشنبه ۲۱ و ۲۲ دی ماه با موضوع «مدرسه انقلاب، کوچک جنگلی» برگزار خواهد شد.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
سخن روز
-
با ورزشکاران سلیقهای رفتار نشود
-
سوق به سوی یک زندگی همدلانه
-
هنر و ضد هنر
-
پیشنهادهایی برای تمام فصول
-
کشتی احمقها به روایت اوستلوند
-
عکس نوشت
-
فضای مجازی
اخبارایران آنلاین