
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

سخن روز
امام علی علیه السلام: کسی که چون ناتوان شود هجوم برد و چون قدرت یابد انتقام گیرد بردبار نیست، بلکه بردبار کسی است که قدرت داشته باشد اما گذشت کند و بردباری بر تمامی امور او غالب باشد. تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص 286، ح 6437

چیستا یثربی: فضای مجازی لطمه زیادی به ادبیات فاخر زده است
فضای مجازی دنیای جدیدی برایم ایجاد کرد و بشدت ارتباط با مخاطبانم را گسترش داد. در واقع ارتباطم با مردم دهها برابر شده است. اما این فضا بدیهایی هم دارد و لطمههای زیادی هم به ادبیات فاخر وارد کرده است. بسیاری به اسم نویسنده در شبکههای مجازی فعالیت دارند که بهجای قصه، متون زرد یا نامناسبی را از نظر محتوا و کیفیت تولید میکنند و به اسم ادبیات در اختیار مردم میگذارند. متأسفانه با این کار بسیاری از علاقهمندان به کتابخوانی را هم از مطالعه زده میکنند.
بخشی از گفتههای این نویسنده و کارگردان تئاتر با هنرآنلاین

خانه پدری سیاه نیست!
پیام فروتن
طراح و استادیار دانشگاه تهران
ساهای سال است تئاتر و سینمای ایران از منظرهای مختلف و گوناگون، تحلیل، قضاوت و حتی تنبیه شده است. یکی از این رویکردها که همواره مدافعان و مخالفان خاص خود را داشته، بحث «سیاهنمایی» در هنرهای نمایشی و بویژه سینما بوده است. این موضوع تا جایی پیش رفته که حتی دراینباره مقالات و کتابهای متعددی نیز نوشته شده است. از جمله این آثار میتوان به کتاب «سیاهنمایی یا جاذبه؟ رمز و راز جهانی شدن سینمای ایران»، نوشته غلامرضا محمدیمهر، اشاره کرد. از نگاه این کتاب «در جهان امروز که سینمای کشورهای دیگر آکنده از تصاویر مبتنی بر ترویج مصرفگرایی و خشونت است، فیلمهای ایرانی با پرداختن به زوایایی بدیع از زندگی انسان توانستهاند با طیف گستردهای از مخاطبان در سطح جهانی ارتباط برقرار کنند. کتاب حاضر نشان میدهد پیامهای انسانی و اخلاقی، تصاویر مسحورکننده و جاذبههای پنهان در دلالتهای صریح و ضمنی در فیلمهای ایرانی بوده که موجب جذابیت و درنتیجه موفقیت و تحسین آنها در سطح بینالمللی شده و نه آنگونه که برخی ادعا میکنند سیاهنمایی موجود در آنها». اما آیا واقعاً تئاتر و سینمای ایران، زاویه بدیعی از زندگی انسان – بهخصوص انسان ایرانی – را به نمایش گذاشتهاند؟ و آیا تئاتر و سینمای متأخر ما، واقعاً پیامهای اخلاقی و انسانی میدهند؟
چه خوشمان بیاید چه نه، گلستان سعدی سرشار از دستورات اخلاقی بعضاً متضاد است؛ یا در نگاه مثبت، بهشدت نیاز به تفسیر دارند. یکی از این نمونهها، حکایت لقمان حکیم است: «لقمان را گفتند: ادب از که آموختی؟ گفت: از بیادبان! هر چه از ایشان در نظرم ناپسند آمد از فعل آن پرهیز کردم». آیا واقعاً از بیادبان میتوان ادب آموخت؟! کدام پدر و مادر عاقلی حاضر است فرزندش به بهانه ادبآموزی، با بیادبان معاشرت داشته باشد؟! بازهم اگر نگاهی مثبت به این رویکرد داشته باشیم، آن را میتوان تنها به لقمان «حکیم» منسوب دانست و آنچه بدیهی بهنظر میرسد آن است که عوام و توده مردم – در هرجای دنیا - همواره نیاز به الگوهایی سازنده، امیدبخش و البته «مؤدب» دارند. شما نمیتوانید با ارائه مدلهای غیراخلاقی به توده مردم و اندک تهرنگی از پیام اخلاقی که بهزور میتوان از آن دریافت کرد، به آنها آموزش درست رفتاری و کرداری بدهید. آموزش در عرصه عمومی همواره باید با نمونههای مثبت و کاملاً سرراست همراه باشد. کاری که سینمای ایران در سالیان اخیر – دانسته یا ندانسته – از آن پرهیز کرده است. اگر میخواهیم فرهنگ کهن مردسالاری و تفوق جنسیتی را نقد کرده و به مردم پیام اخلاقی صحیح بدهیم یکی از دورترین روشها توسل به نمایش خشونتهای جاری در مردسالاری یا جنسیت سالاری است. جان دیویی معتقد است: «هنر در زندگی ما کارکردهایی دارد و نباید جدا بماند یا در هالهای از رمز و راز فرورود و از دسترس خارج شود. هنر چیزی نیست که آن را روی دیوار یا قفسههای شیشهای قرار دهیم، بلکه چیزی است که مردم به کار میبرند تا به مدد آن، جهان و فهم خود را غنا بخشند». بدینترتیب اگر از هنر بهعنوان ابزاری برای آموزش استفاده میکنیم، باید به قلب کارکردهای آن در میان توده مردم نفوذ کنیم. بخش مهمی از این نفوذ به ویژگیهای «بهبودبخشی» هنر بازمیگردد. ریچارد شکنر، کارگردان و نظریهپرداز بزرگ تئاتر امروز جهان، چهار ویژگی برای یک اجرا (پرفورمنس) قائل شده است: شکلگیری بر اساس سنتها و آیینها، سرگرمکنندگی، آموزش و بالاخره خاصیت بهبودبخشی. براستی کدامیک از آثار اجتماعی سینمای اخیر (حداقل در دو دهه گذشته) از چنین ویژگیهایی برخوردار بودهاند؟! کدامیک از معضلات مطرح شده در اینگونه آثار، کارکردهای گسترده و پیچیده اجتماعی جامعه ما را دستخوش تغییر و تحولات بنیادین کرده است؟! به فرض که چنین درونمایههایی وجود داشتهاند. مانند اعتیاد یا کودک آزاری و... اما این تنها بخشی از فرآیند شکلگیری اثر هنری میتواند باشد (سوژه یابی). مهمتر از آن چگونگی ورود به این درونمایه و اجرای ایده است. آیا آثار یاد شده «جهان و فهم مخاطبان عام را غنا بخشیدهاند؟» آیا برای نشان دادن مشکلات یک «خانه پدری» نمیتوان از راههای دیگر عمل کرد؟ آیا در صورت وجود مشکلات مختلف برای جوانان و نوجوانان ما در تمام خانههای پدری سرزمینمان قتل صورت میگیرد و مشکل با حذف فیزیکی فرزند حل میشود؟! این، همان رویکرد سیاهی است که بسیاری از منتقدان، به تئاتر و سینمای ایران وارد میدانند. در این میان، بسیاری از این معترضان، مشکلی با وجود معضلات مختلف در نظام اجتماعی ما ندارند؛ تنها نحوه ورود و خلق آثار مربوط به آنها را مورد نقد و ارزیابی قرار میدهند. آیا نمیتوان در تئاتر و سینما، نمونههایی ارائه کرد که در آنها دختر از مسیر خارج شده خانواده، مورد حمایت و پشتیبانی پدر و خانواده قرار گرفته و بدینترتیب الگویی زیبا، جذاب و ستایش برانگیز را در میان توده مردم به وجود آورد؟ آیا نمیتوان یک «خانه پدری» سرشار از مهر، عطوفت، صمیمیت و عشق به خانواده و فرزندان را در برابر چشم تماشاگر خسته و فرسوده از همین مسائلی که هنرمند به آنها میپردازد قرار داد تا قدری با شرمساری درونی به اعمال خود بیندیشد و بیاموزد میتوان به شکلی دیگر نیز رفتار کرد. اگر خشونت خانوادگی وجود دارد، اگر فرزندکشی وجود دارد، اگر تبعیض جنسیتی وجود دارد و اگرهای دیگر... نمایش تمام این اگرها، نهتنها بهبودبخش و آموزشدهنده نیست بلکه از فرط تکرار در زندگی روزمره و جهان روی صحنه و پرده، به ابتذال و البته سیاهنمایی کشیده شده است. «خانه پدری» ما نمونههای ارزشمند، والا، بزرگوار و بخشنده فراوانی دارد که جای آنها در تئاتر و سینمای ما خالیست. به شرط آنکه از فرط شعار، افراط و گزافهگویی، از آنسوی بام سقوط نکند. این همان هنری است که عباس کیارستمی (خانه دوست کجاست)، علی حاتمی (مادر)، داریوش مهرجویی (مهمان مامان)، امیر نادری (دونده) داشتند و امروزه دیگر شاهد این معجزات دوستداشتنی نیستیم.

انجمن صنفی نیاز جامعه فرهنگی،هنری و رسانه ای
حامد سهرابی
دبیر کمیسیون تشکیل کانون فراگیر فرهنگ، هنر و رسانه
پساز تکلیف قانون برنامه ششم توسعه به تشکیل نظام صنفی برای اهالی فرهنگ، هنر و رسانه، با توجه به وضعیت خاص این نوع از مشاغل که در خلق و تولید محدودیتبردار نبوده و از مصادیق آزادی بیان هستند و مقررات خاص خود را در نشر و عرضه دارند، تعیین نظام صنفی مانند نظام مهندسی و پزشکی مطلوب ارزیابی نشد و نظام صنفی مقرر در قانون نظام صنفی که محور اصلی آن محل کسب است، بهدلیل همین تفاوت ماهیتی مورد قبول نمایندگان حدوداً 14 تشکل حاضر قرار نگرفت. از آنجا که تشکیل انجمن صنفی بهدلیل محدودیتهایی چون تشخیص شمول در زمره مشاغل قانون کار، احراز رابطه کارگری و کارفرمایی، نصاب خاص، استانی بودن و... امکان تشکیل آن فراهم نشده، هیأت وزیران به موجب مصوبه مورخ 22/8/98 با اجازه تأسیس انجمنهای سراسری در حوزه فرهنگ، هنر و رسانه و تشکیل کمیسیون خاص تا زمان تأسیس کانون فراگیر موافقت کرد.
کمیسیون موضوع بند 4 مصوبه برای پیشبرد امور برابر اختیارات با تأیید وزرای محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی و تعاون، کار و رفاه اجتماعی دستورالعمل و شیوه نامه مربوطه را مصوب و از تاریخ 13 خرداد ماه جاری با اطلاعیه مهم منتشره 3 ماه انجمنها و تشکلهای فعال موجود فرصت دارند تا تقاضای تبدیل وضع یا تأسیس انجمن صنفی سراسری را به اداره کل سازمانهای کارگری و کارفرمایی وزارت کار بدهند و این فرصت فقط یک بار با شرایط خاص قابل تمدید است و پس از آن هر ذینفعی میتواند در رسته تخصصی مربوط تقاضای تأسیس انجمن سراسری را بنماید.

«کاشفان»، کتابی برای مکاشفه
اسماعیل خلج
نویسنده و بازیگر تئاتر
من بیشتر اوقاتم را به شنیدن موسیقی و البته خواندن کتاب میگذرانم و از این دو همیشه شعف و لذتی در جان من مینشیند که به سختی میتوان آن را توصیف کرد. بهعنوان مثال یکی از کتابهای بسیار خوبی که میتوانم به خوانندگان روزنامه ایران پیشنهاد بدهم کتابی است بهنام «کاشفان» بهقلم دانیل بورستین و ترجمه اکبر تبریزی. عنوان این کتاب همانطور که روی جلد آن آمده روایتگر تاریخی از کوشش انسان در راه شناخت خویشتن و جهان است و چهار مبحث زمین، زمان، طبیعت درون و طبیعت برون را دنبال میکند. کتاب اطلاعاتی بسیار گسترده را در اختیار مخاطب خود قرار میدهد و از وجود این مسائل و چگونگی پیدایش آنها سخن میگوید و در یکی از فصلهای درخشانش از تاریخچه زمان میگوید. خواندن این کتاب میتواند بهصورت مستقیم یا غیرمستقیم نظر خوانندهاش را در مواجهه با جهان هستی تغییر دهد و نگاهی فلسفی به او ببخشد و همینها باعث میشود نگاه او به جهان پیرامونی خود تغییر کند. درباره نویسنده این کتاب یعنی دانیل جوزف بورستین باید گفت که او تاریخنگار، وکیل، نویسنده و استاد دانشگاه، امریکایی بود و بین سالهای ۱۹۷۵ تا ۱۹۸۷ میلادی دوازدهمین کتابدار کتابخانه ملی کنگره امریکا بود. ترجمه کتاب هم، ترجمه سلیس و روانی است و آقای تبریزی بخوبی از پس ترجمه کتابی به این مهمی برآمده است و حیف است کتابی به این اهمیت خوانده نشود. معتقدم آنچه شاید جهان امروز را کمی لطیفتر و مردمان را با هم متحدتر کند کتاب خواندن است. وقتی رازهای پیرامونیمان را بفهمیم حتماً از آنها بهتر مراقب میکنیم و میدانیم که سرنوشت همه ما به نوعی به هم گره خورده است.

شهروند مجـــازی
یگانه خدامی
#خودکشی
رئیس پلیس مترو تهران اعلام کرده که برای پیشگیری از خودکشی قرار است در ۳۵ ایستگاه مترو تهران دیوار شیشهای کشیده شود. این خبر منتقدان زیادی داشت چون بهنظر آنها راه مقابله با خودکشی حل ریشهای و درست مشکلات است. دیروز البته این شایعه هم در شبکههای اجتماعی منتشر میشد که یک نفر در یکی از ایستگاههای مترو خودکشی کرده است و کاربران درباره همه این ماجراها مینوشتند: «دوستان میخوان دیوار شیشهای بذارن تو مترو جلوی خودکشیهایی که زیاد شده رو بگیرن»، «قراره دیوار شیشهای نصب کنن تو مترو برای جلوگیری از خودکشی. طبق معمول به جای حل کردن مشکل صورت مسأله پاک میشه.»، «پول دیوار شیشهای رو صرف ایجاد شغل کنن که جوانها خودکشی نکنن. پیشگیری بهتر از درمان است»، «ایستگاههای دیگه خودکشی آزاده؟»، «35 ایستگاه از 128 ایستگاه. همیشه همه کارها نصفه نیمه... خب کسی که بخواد خودکشی کنه نمیتونه دو تا ایستگاه اونورتر که دیوار شیشهای نداره بره؟ یا کامل انجام بدید یا اصلاً انجام ندید.»
کانون انتقال کرونا
ماجرایی که دیروز کاربران دربارهاش زیاد صحبت کردند، شرایط وسایل حملونقل عمومی تهران پس از بیماری کرونا بود. هر روز کسانی که سوار مترو و اتوبوس میشوند درباره این مسأله مینویسند اما اینکه دیروز رئیس کمیته سلامت شورای شهر تهران اعلام کرد مترو به کانون انتقال کرونا تبدیل شده دلیل بیشتر پرداختن به این موضوع بود. انتقاد از شلوغی مترو و اتوبوس و تغییر نکردن ساعات کار مترو در این شرایط و انتقاد از شهروندان برای رعایت نکردن پروتکلهای بهداشتی را بین نوشتهها بیشتر میدیدیم، «دیر رسیدن بهتر از بهموقع رسیدن با کانون انتقال است»، «دوستان با کانون انتقال رفت و آمد نکنید»، «ساعت ۱۱:۳۷ اولین واگنی بود که از ایستگاه ترمینال جنوب حرکت کرد. فاصله حرکت بین دو واگن نزدیک به یک ساعت و ۳۰ دقیقه بود. به تبع آن ازدحام در ایستگاههای ترمینال جنوب تا دروازه دولت جایی را برای رعایت فاصله اجتماعی نمیگذارد.»، «امروز سوار مترو شدم با کمال ناباوری شخصی که ماسک هم زده بود وارد شد و بعد از مکث کوتاهی ماسک رو در آورد تا کرد گذاشت جیبش»، «فاصلهگذاری فقط اینجا، مترو. در حالی که نیمکتها شامل فاصلهگذاری اجتماعی هستند، افرادی که ایستادهاند به هم میچسبند. قطارها با فواصل مرسوم قبل از کرونا میآیند و مردم تنیده درهم جابهجا میشوند»، «باور کنید ما هم میدونیم زدن ماسک و اجبارش در مترو و اتوبوس اذیتکننده است ولی چارهای نیست، پس لطفاً، لطفاً، لطفاً همه در این وسایل ماسک بزنیم.»، «این روزها که مترو و اتوبوس کانون انتقال کرونا شده اگر دولت برای بهبود کمی وکیفی حملونقل عمومی کاری نکند هیچ وقت کاری نخواهد کرد. باید این خواسته به یک مطالبه عمومی تبدیل شود»، «ولی واقعاً کاش بیان از فروشندههای مترو تست بگیرن هر کی مثبت شد ببرنش قرنطینه. یه عامل انتقال خیلی محتمل که جامعه بزرگی هم داره. هیچ کدوم هم ماسک ندارن. همه محصولاتشونم تستر داره!»، «رئیس کمیته سلامت شورای شهر تهران هشدار داد: مترو کانون کرونا در تهران شده است. اون وقت خود این عزیزانِ مسئول در شهرداری و شورای شهر طرح ترافیک رو اجرا کردن تا آدمهای بیشتری مجبور باشن سوار این کانون کرونا بشن.»، «الان تو مترو جلوم یه آقایی نشسته بود...ماسک داشت، دستکش داشت، از اون طلقای محافظ چشم هم، زده بود گفتم «بهبه» به این میگن شهروند نمونه....یهو با همون دستکشی که دستش بود چشمشو خاروند، دست کرد تو کیفش بیسکوئیت درآورد خورد. الان کرونا وایساده ته واگن سرشو میکوبه تو دیوار.»

به نام تاریخ
20 خرداد
هشتادودومین روز از سال 99 مصادف با سالروز تولد و سالگرد درگذشت بسیاری از اهالی فرهنگ و هنر در ایران و جهان است. چهرههایی که بعضی از آنها را میشناسید و با بعضی از آنها کمتر آشنا هستید.
تولدها
فخرالدین عراقی: در قرن هفتم هجری فخرالدین عراقی در چنین روزی متولد شد و بعدها بهعنوان شاعر، عارف و یکی از نویسندگان صوفی معرفی شد. از او کتاب «لَمَعات» به جا مانده که تحت تأثیر آثار ابن عربی نوشته شده است. موضوع اصلی آن عشق است و عراقی در آن علاوه بر ابنعربی از آثار احمد غزالی هم تأثیر پذیرفته است. اشعار و غزلیات او هم مشهور است.
قاسم افشار: یکی از خوانندگان موج نوی موسیقی پاپ ایران، امروز 55 ساله میشود. قاسم افشار سال 76 و همزمان با خوانندگانی چون خشایار اعتمادی کارش را آغاز کرد و بسیاری از ترانههایش مورد توجه مردم قرار گرفت. هرچند که این روزها کمتر از او خبری میشنویم.
جانی دپ: سوئینی تاد، جک اسپارو، ویلی وانکا، دنی براسکو و ادوارد دست قیچی نقشهایی است که جانی دپ را با آنها میشناسیم. بازیگری که امروز 57 سالگی اش را جشن میگیرد. جانی دپ یکی از محبوبترین بازیگران هالیوود بود هرچند که رفتارهای آنارشیستی اش گاهی به مذاق بعضیها خوش نمیآمد اما چند وقتی است بهدلیل مشکلاتی که با «امبر هرد» همسرش داشت کم کار شده است. هرد او را متهم به خشونت خانگی کرده بود اما حالا مشخص شده که اوضاع کاملاً برعکس بوده است. او در موسیقی هم دستی دارد و حالا عضو گروه خواننده معروف راک «آلیس کوپر» است.
ناتالی پورتمن: بازیگر کودک فیلم «لئـون» حالا یکی از محبوبترین بازیگران زن سینمای جهان است. او همچنان خوب بازی میکند و بازی اش در «قوی سیاه» برایش جایزه اسکار بهترین بازیگر زن را همراه داشت. او که اسرائیلی- امریکایی است از منتقدان رفتارهای رژیم اشغالگر قدس است و حتی سال 2017 بهدلیل خشونت این رژیم با فلسطینیان حاضر نشد جایزه «جنسیس» را در کشورش دریافت کند. پورتمن امروز 39 ساله شد.
امروز تولد غلامعلی علمشاهی یکی از تهیهکنندگان مشهور موسیقی و رئیس کانون ناشران خانه موسیقی و تولد پریسا تشکری طراح گرافیک و یکی از نمایشگاه گردانهای ایران هم هست. کورتیزیو مالاپارته نمایشنامه نویس ایتالیایی هم سال 1898 در چنین روزی به دنیا آمد.
درگذشتها
علی اصغر بهاری: سال 1374 در چنین روزی یکی از نوازندگان برجسته ساز کمانچه درگذشت. بهاری در دهه 60 با فرامرز پایور، جلیل شهناز، محمد اسماعیلی و سیدمحمد موسوی عضو گروه استادان موسیقی ایران بود و نقش مهمی در روایت تصنیفها و نغمههای فراموش شده موسیقی ایرانی داشت. بسیاری از تصنیفهایی که امروز هنوز هم میشنویم مدیون تلاش اوست. میگویند او حافظهای بسیار قوی در موسیقی داشت.
چارلز دیکنز: دیوید کاپرفیلد، سرود کریسمس، الیور توییست و آرزوهای بزرگ را همه ما میشناسیم. نویسنده این رمانهای بزرگ انگلیسی 150 سال پیش در چنین روزی در گذشت. دیکنز را بعد از شکسپیر تأثیرگذارترین نویسنده در زبان انگلیسی میدانند و جالب است بدانید که او از روزنامه نگاری کارش را شروع کرد و به نویسندگی رمان رسید.

عکس نوشت
موزه «هرمیتاژ» آمستردام از دیروز با آغاز سه نمایشگاه بزرگ بازگشایی شد. البته شرایط بازدید از این موزه بهدلیل شیوع بیماری کرونا تغییراتی کرده و در فضای نمایشگاههای مختلف محل ایستادن و عبور و مرور علامتگذاری شده است، به این ترتیب بازدیدکنندگان میتوانند فاصله ۱.۵ متری خود را با یکدیگر هنگام حضور در این مجموعه حفظ کنند. البته همچنان بازدید مجازی از این موزه با استفاده از یک اپلیکیشن امکانپذیر است.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
سخن روز
-
چیستا یثربی: فضای مجازی لطمه زیادی به ادبیات فاخر زده است
-
خانه پدری سیاه نیست!
-
انجمن صنفی نیاز جامعه فرهنگی،هنری و رسانه ای
-
«کاشفان»، کتابی برای مکاشفه
-
شهروند مجـــازی
-
به نام تاریخ
-
عکس نوشت

اخبارایران آنلاین