
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

سخن روز
امام علی علیه السلام:
در برابر دنیایی که گرفتاریهای آن، مانند خوابهای پریشان شب میگذرد شکیبا باش.
امالی (صدوق) ص 622 - بحارالأنوار(ط-بیروت) ج40، ص348، ح29

مدیرکل هنرهای نمایشی: اجراهای تئاتر از امروز آغاز میشود
قادر آشنا مدیرکل هنرهای نمایشی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی درباره بحثهای مطرح شده برای احتمال بازگشت محدودیتهای بهداشتی و لغو فعالیتها و اجراهای تئاتری تأکید کرد: هنوز ابلاغی به ما درباره بازگشت محدودیتها ارائه نشده است و همچنان براساس آخرین ابلاغ وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و طبق تاریخ تعیین شده، از امروز اول تیرماه فعالیت رسمی تئاتر و اجراهای تئاتری را بعد از چند ماه تعطیلی از سر میگیریم و تعدادی از سالنهای تئاتر نمایشهایی روی صحنه خواهند برد.
بخشی از صحبتهای قادر آشنا با مهر

خانه نجیب
ارمغان بهداروند
شاعر
دو روی سکه مهاجرت، ناخودبودگی است و این زحمت بههیچ رحمتی، رخت برنمیبندد و هیچ آبادی و آبادانی نمیتواند جای خاک و خرابه وطن را بگیرد. تلخ است غربت و تلخترین این غربتها، تبعید خودخواسته یا دیگرخواسته اهل فضل است. جان جویایی که ریشه در خاک خویش دارد اما به شرط حیات، ناگزیر است که از آب عاریتی سیراب شود. دشوار زیستی و تألمات تحمیلی همچون جنگ، فقر و سیاست همواره از دلایل هجرت شمرده شدهاند و گریزگاه مردان و زنانی بوده است که ملال رفتن را به زوال ماندن ترجیح دادهاند، آن چنان که حضرت سعدی با جان به لب آمده چنین میگوید که: سعدیا حُب وطن گرچه حدیثیست صحیح/ نتوان مُرد به سختی که من این جا زادم...
ایران ما که پیشترها ایرانی بزرگتر از آنچه امروز هست، به جبر تاریخ به جغرافیایی بدل شده است که مردمان همزبانش به مرض مرزها دور افتادهاند از یکدیگر و از آن پس هر کدام به نام نوسرزمینهایی نامیده شدند. افغانها، تاجیکها و آذریها ایرانیان همسرزمینی بودهاند که به همزبانی میزیستهاند و قوم و خویش دور و نزدیک هم بودهاند که در این میان شاید مرزها توانسته باشند نشانشان را عوض کرده باشد اما زبانشان به قوت خود باقی است و همین همزبانی در طول سالهای پشت سر قولنامه ننوشتهای شده است که در دردها و دشواریها، «خاک» را به رخ یکدیگر نکشانند.
ایران که مأوای مادری پارسیان است؛ هیچ وقت درِ بستهای به روی فرزندانش نبوده و این مهر بیش از همه نثار همزبانان همسایه شرقیاش؛ افغانستان گردیده است. مردمانی شریف که دیری است؛ کارد به استخوان رسیده؛ جلای وطن کردهاند و نه الزاماً از غم نان که اغلب از ترس جان از غربتی به غربت دیگر پناه بردهاند. نمیشود از غربت گفت و ناسزاواریهای آن را نگفت که ما - من و تو- خوب میدانیم هر دو سوی این قصه چه کردهاند و چه باید میکردهاند که در مجال این سطور نیست! حکایت اهل فضلِ همزبان اما به نعمتِ و میمنتِ شعر که به قول رضا محمدی: «جمهوریاش بزرگترین جمهوری جهان است» خوشتر است. کسی نشنیده است که پسوند نام محمدکاظم کاظمی جز «شاعرِ هموطن» جز «شاعرِ همزبان» وصف دیگری باشد که اتباع کلمه؛ نمیتوانند «اتباع بیگانه» خطاب شوند و صد البته که هیچ وقت خطاب نشدند.
قصه استاد «نجیب مایل هروی» یادآوری آغوش گشوده ملتی است که سره از ناسره میداند و چشم بسته فرقِ میان «نجیب» و «نانجیب» را برمیشمرد که این بیت نغز جانمایه ادبدوستان این روزگار است که: «شاید که باز هم کسی از بلخ و بامیان/ با کاروان حُلّه بیاید به سیستان» و به گوهر دانش و زربَفت آثار استاد نجیب مایل هروی او را جز این در خاطر نداشتهایم و به پاسداشت مقام ارجمندش فروگذاری نشده است که نقل سعدی دلیلی بر این غنیمت گرفته شود که: پای در زنجیر پیش دوستان/ به که با بیگانگان در بوستان و این حال که میگویم در زمانهای است که بسیارند اعزّه و ارجمندانی از این خاک که بیهیچ کم از نجیب، چندان که باید برخوردار نبودهاند و هیچ جز این نمیتوان گفت که: الجار ثم الدار...

آیا به معنای واقعی کنسرتی با عنوان موسیقی اقوام وجود دارد؟
علی مغازهای
کارشناس و پژوهشگر موسیقی
مسئولان دولتی و فرهنگی تصمیم دارند از یکم تیرماه کنسرتهای موسیقی را با پنجاه درصد ظرفیت سالنها برگزار کنند اما آیا این تصمیمگیری برای موسیقی اقوام هم قابل اجرا است! هرچند که به عقیده من فاجعه خیلی قبلتر برای موسیقی نواحی اتفاق افتاده است اما پاسخ را با یک پرسش آغاز میکنم که اساساً مگر ما برنامهای به معنای واقعی بهعنوان کنسرت موسیقی اقوام داریم؟
من براین نظرم که اکثر کنسرتهایی که با عنوان موسیقی اقوام برگزار میشوند صرفاً موسیقیهای سرگرم کنندهای هستند که با تمهایی از فرهنگ اقوام از قبیل زبان، لهجه و در اغلب موارد درحد لباس و پوشش محلی آن هم در اغلب موارد باسمهای و بازاری خلاصه میشوند و اجرای این گونه برنامهها از دیدگاه من موسیقی اقوام نیست. اما در مورد بازگشایی سالنهای کنسرت باید بگویم حال که دولت چنین تصمیم محدودکنندهای دارد، بالطبع باید راههای حمایتی آن را هم درنظر بگیرد. اگر فرض را بر این بگذاریم که هر کنسرت براساس پروتکلهای اعلام شده و با صندلیهای یکی درمیان برگزار شود؛ یعنی قدرت درآمد زایی تهیهکننده کاهش پیدا کرده و قطعاً افزایش قیمت بلیت را درپی خواهد داشت تا بخشی از این ضرر و زیانها جبران شود. درنتیجه اغلب مخاطبان چنین رویکردی غیرفرهنگی یا از اقشار به قول معروف مرفه بیدرد هستند که این کنسرتها را فرصتی برای سرگرمی و وقت گذرانی خود انتخاب میکنند که در نتیجه چنین فرایندی، واپس رَوی سلیقههای شنیداری در کشور شتابی دوچندان خواهد داشت چرا که نگاه مخاطب حرفهای یا آگاه در یک کنسرت بسیار متفاوت است. چنین مخاطبی نگاه و حضورش همراه با رویکردی انتقادی و درونمایهای هنری است اما وقتی جنبههای سرگرمکننده مدنظر باشد، میشود همان موسیقیهای عامهپسند یا پاپ امروزی که تهی از محتوا و هنر هستند و در واقع صرفاً تولیداتی صنعتی با رنگ و لعابی از سنت یا فرهنگ نواحی ایران هستند. بنابراین بازهم تأکید میکنم دولت بهتر است نگاه حمایتی داشته باشد و نسبت به ضرر و زیانهای حوزه فرهنگ از جمله تهیهکنندهها و هنرمندان موسیقی و در صدر همه از مخاطبان فرهنگ و هنر ایرانی حمایتهای لازم و جدی را هم داشته باشد.
البته اعلام شده افزایش قیمت بلیتی نخواهیم داشت؛ خب باید دید درعمل به چه صورت است. تنها دستورالعملی صادر شده و سالنهای کنسرت باز خواهند شد. باید دید پیامدهای بعد آن چه خواهد بود!
اما اینکه در توجیه این تصمیمات میگویند برگزاری کنسرتها کمک به امرار معاش هنرمندان موسیقی اقوام است، به شخصه هیچ اعتقادی به این موضوع ندارم. باید بدانی که تنها درصد ناچیزی از هنرمندان موسیقی نواحی این شانس یا امکان را داشتهاند که با برگزاری کنسرت کسب درآمد کنند که برخی از آنها هم سلبریتی شدند و برخی دیگر هم امکانات تهیهکنندگی دارند. مابقی یا در محل زندگیشان با کشاورزی یا کارگری و در بیشتر موارد با بیبضاعتی روزافزون زندگی خود را میگذرانند. بنابراین برگزار شدن یا برگزار نشدن کنسرتها چیزی از زندگی آنها کم یا به آن اضافه نمیکند و نیازهای معیشتی و حمایتی آنها سر جای خود باقی است. با این حرفها و دستورالعملها مشکلی پیش نمیآید چرا که حل مسأله سادهتر از این حرفها است. باید دید در عمل از کدام موسیقی و کدام مخاطب و کدام کنسرت صحبت میشود. این موضوعات همان چیزهایی است که آییننامه و روشمندی مشخصی برای آن وجود ندارد.

#دلار
یگانه خدامی
افزایش قیمت دلار داغ دل کاربران ایرانی را تازه کرد. روند افزایشی ارز و سکه متوقف نشد و دلار به ۱۹ هزار تومان رسید تا دوباره تحلیل و بررسی شرایط اقتصادی و پیشبینی قیمت دلار و بررسی نقش ارز در زندگی روزانه مردم آغاز شود: «دلار امریکا به عدد تاریخی ۱۹ هزار تومان رسید»، «یعنی چی آخه، دلار داره هر روز میره بالاتر و بعد ما فقط داریم تماشا میکنیم؟! میوهها که اکثراً بالای ۲۰-۳۰ تومن هستن، لبنیات قیمت بالا، گوشت بالا، مرغ بالا، حملونقل بالا. واقعاً چه جوری میشه زندگی را چرخوند با این درآمدها.»، «دلار ١٩ تومنی دیگه دلار نیست، سکهاس.»، «شاید دلار هنوز گرون نشده، قیمت ما داره کمتر میشه.»، «کاش از این همه حبابی که سهم دلار و طلا و بورس شده، مقدار کوچکی از آن هم سهم جیب کارگران میشد»، «دلار میخواد خودشو گرد کنه برسونه به ۲۰۰۰۰ که ما موقع حساب کردن قیمت چیزا و حسرت خوردن سختی نکشیم. یه زمونی هر چی رو میخواستیم حساب کنیم قیمت دلاریشو سه تا صفر میذاشتیم جلوش.»، «آقا قبول نیس شماها خیلی درگیر دلارید. حداقل یه یک دلاری از نزدیک به من نشون بدید بدونم از چی حرف میزنید»، «این کاسبان عزیز که الآن دارن با نرخ روز دلار برای اجناسشون قیمت میذارن آیا دو روز دیگه که دلار افت کنه (اگه افت کنه) قیمتشونو میارن پایین؟»، «دلار 19200. من هنوز به دلار 16 تومن عادت نکردم این کجا داره میره برای خودش»، «چند سال قبل که دلار زیر ۱۰۰۰ بود مردم تو مراسم ازدواجشون دلار میریختن رو سر عروس. برادرزادهام چندتا از اون دلارها رو داره هنوز! الان ارزش پول ما چقدره؟!»، «کاش دلار زودتر ۲۰۰۰۰ تومن شه تا موقع فهمیدن و حساب کردن نیاز به ماشین حساب نباشه همون ذهنی بفهمیم چقدر بدبخت و فقیریم.»، «قیمت دلار و طلا تقریباً دقیقه به دقیقه بالا میره».

زوال پدرسالاری
ادامه از صفحه اول
کشاورز در فیلم صحرای تاتارها به کارگردانی والریو زورلینی و همچنین فیلم کاروانها اثر جیمز فارگو، همچون بازیگری بینالمللی درخشیده بود. او بازیگری مقابل دوربین فیلمسازان بزرگ سینمای ایران، همچون فرخ غفاری، ابراهیم گلستان، ناصر تقوایی، داریوش مهرجویی، بهرام بیضایی، علی حاتمی و عباس کیارستمی را در کارنامه داشت. کوروساوا فیلمساز شهیر و اسطوره سینمای ژاپن درباره نقش آفرینی کشاورز در فیلم زیر درختان زیتون - ساخته عباس کیارستمی - گفته بود: این بهترین ایفای نقش یک بازیگر در نقش کارگردان سینما در کل سینمای جهان است.
از سوی دیگر، کشاورز همواره نگاهی پدرانه، توأم با عشق و عطوفت نسبت به مردم داشت و نقشهایی را میآفرید که متناسب با این ویژگیها بود. گاهی تعریف میکرد بعد از پخش سریال پدرسالار که در آن نقش یکی از بزرگان صنف تاکسیران را بازی میکرد، بارها در تاکسی با این سؤال مواجه میشد که آیا میتواند در صنف، برای فلان راننده توصیه یا پادرمیانی کند؟ این موضوع برای او زمینهای شده بود تا بواسطه شهرت و محبوبیتش، احیاناً بتواند برای این قشر قدمی بردارد.
مرحوم کشاورز از آن دست بزرگانی بود که نام و شهرتش به پدیدهها و مکانها تشخص میبخشید؛ خانهای که در آن سریال پدرسالار ضبط شد، گرچه ارزشهای میراثی و هویتی آن هنوز بر تهرانی ها آشکار نشده بود، اما پس از آن لقب «خانه پدرسالار» یافت و همین عنوان آن خانه را از گزند روزگار حفظ کرد و اکنون در محله امامزاده یحیی در منطقه ۱۲ خانهفرهنگ است. آن سالها تازه امکان دریافت شبکههای تلویزیونی خارجی پدید آمده بود و معروف بود که انبوهی از مردم تماشای این سریال را بر آن شبکهها ترجیح میدهند. کشاورز در گفتوگویی در آن دوران این پدیده را قابل بررسی دانست، با تأکید بر این نکته که مردم کار خوب و حرفهای را تشخیص میدهند. فقط نقش پدرسالار نبود که کشاورز را با خاطره تهران قدیم پیوند میداد؛ او در سریال به یاد ماندنی هزار دستان نیز در نقش «شعبون استخونی» بسیار خوش درخشید و به چهره غبار گرفته لوطیها و کلاهمخملیهای تهران جانی تازه داد. کشاورز آنقدر آن نقش را عالی و جاندار از کار درآورد که حاتمی شبیهای از آن را در نقش فرزند ارشد در فیلم سینمایی «مادر» گنجاند و همچنان نیز استادانه و به یادماندنی بود. کشاورز مانند چند دوست نام آورش، کار بازیگری را از انتخاب تا ایفای نقش بسیار جدی میگرفت و نه فقط در فیلمها و سریالهایی که خود در آن بازیگر شاخص بود، بلکه در اثری مانند هزار دستان، با حضور شماری از بزرگان سینمای ایران نیز میتوانست مُهر حضور مؤثر خود را بر ذهن بیننده بر جای گذارد. به گواهی بازیگر و در واقع «نابازیگر» فیلم زیر درختان زیتون، کشاورز برای صحنهای خاص از این فیلم بارها و بارها تمرین کرده و کیارستمی این موضوع را با شگفتی برای وی نقل کرده بود تا بر اهمیت این صحنه تأکید کند. نکته اخلاقی و حرفهای ماجرا اینجاست که کشاورز با وجود اطلاع از وضع و شرایط نقش مقابل، باز به روش و شیوه خود پیش رفته بود.
واقع این است که ما در کنار تحسین و تجلیل از کشاورز و بازیگران نام آور هم نسل او، به کشف راز و رمز شخصیت و سلوک فرهنگی آنها بیشتر نیاز داریم. سیر مطالعاتی آنها نشان میدهد که گرچه هنرهای نمایشی مدرن جهان را خوب میشناختند، اما پای استواری هم در سنت داشتند. تا حد ممکن کوشیده بودند سابقه تاریخی و ادبی ایران و زبان فارسی را نیک بشناسند و ایران دوستی آنها هم نه از باب شعار و عادت و مناسب گویی، بلکه از سر شناخت بود. یکبار در مراسم چهرههای ماندگار که قرار بود به کشاورز جایزهای تقدیم شود، از جا برخاست و نسبت به استاد خود، دانشمند بیمثال، مرحوم دکتر محمد خوانساری که در میان حضار نشسته با صدای بلند ادای احترام کرد و در واقع به نوعی از ایشان اجازه خواست. مرحوم دکتر قانعی راد در کتاب زوال پدرسالاری از فرسایش مفهوم پدری در سطوح مختلف خانه-خانواده-جامعه سخن میگوید. شاید مثال این گفته در قالب نمایشی همان اثر مشهور پدرسالار باشد که همراه با بازی بینظیر محمدعلی کشاورز بود. بههر حال در وجود زنده یاد کشاورز کیفیتی جریان داشت که از بازیگری بسی فراتر بود: فرهنگ و هنر. هزار نکته باریکتر ز مو اینجاست و به خاطر همان نکته است که کشاورز مقبول طبع مردم صاحب نظر شد.

عکس نوشت
در سالروز تولد «عزتالله انتظامی» فریدون جیرانی در موزه سینما با مجید انتظامی فرزند آقای بازیگر، گفتوگو کرد. مجید انتظامی در این گفتوگو درباره اخلاق و منش پدرش در زندگی و کار صحبت کرد و گفت: «پدرم هرگز بازنشسته نشد و حتی تا روزهای آخر زندگیاش نیز برایش فیلمنامه میفرستادند. همیشه کنار تخت او تعداد زیادی فیلمنامه و کتاب بود.» او درباره تأثیر پدرش در فعالیت حرفهای اش گفت: «او همیشه به من تأکید میکرد که چگونه به روی صحنه بروم و چگونه به مردم احترام بگذارم. بهعنوان مثال به من یاد میداد که دستم روی قلبم بگذارم و به مردم تعظیم کنم تا اثرگذارتر باشد.» نسخه کامل این گفتوگو را در صفحه رسمی موزه سینما در اینستاگرام میتوانید ببینید.

به نام تاریخ
اول تیر
نخستین روز تابستان و همزمان با 21 ژوئن در جهان روز موسیقی نامگذاری شده است. سال 1982 ژاک لانگ وزیر فرهنگ فرانسه نخستین روز فصل تابستان را بهنام موسیقی ثبت کرد و اکنون در بیشتر از 120 کشور جهان هر سال به مناسبت روز موسیقی جشنهایی برگزار میشود. جشنهایی که معمولاً رایگان هستند و در فضای باز برگزار میشوند تا همه مردم بتوانند از این هنر لذت ببرند.
تولدها
عباس کیارستمی: بینالمللیترین چهره سینمای ایران سال 1319 در چنین روزی به دنیا آمد. بیش از 40 فیلم سینمایی و کوتاه و مستند در کارنامه هنری او ثبت شده که خانه دوست کجاست؟، قضیه شکل اول، شکل دوم، طعم گیلاس، باد ما را خواهد برد، کلوزآپ، زیر درختان زیتون و کپی برابر اصل از شناخته شدهترین آثار او هستند. تیتراژ بعضی از مشهورترین فیلمهای سینمای ایران مانند «قیصر» هم از ساختههای کیارستمی است. او کتابهایی براساس ادبیات کلاسیک ایران هم منتشر کرد؛ حافظ به روایت عباس کیارستمی، سعدی از دست خویشتن فریاد، آتش در باد، آب و شب را منتشر کرد. نخل طلای جشنواره کن، شیر نقرهای جشنواره ونیز، جایزه روبرتو روسلینی و جایزه یادبود ویتوریو دسیکا از مهمترین جوایزی است که به عباس کیارستمی اهدا شد.
اشرف آریانپور موسیقیدان پژوهشگر و نویسنده متولد 1307 است. او از شناخته شدهترین مدرسان، پژوهشگران و مدیران موسیقی در ایران است. آریانپور را از نخستین مروجان هنر اپرا در ایران میدانند. او خدمت زیادی به هنر موسیقی ایران کرده است و دانشجویان زیادی از دانش او بهره بردهاند و استاد راهنما در بیش از ۵۰۰ پایاننامه کارشناسی ارشد بوده است.
مصطفی رحماندوست: شاعر مشهور کودکان و نوجوانان را خیلیها میشناسند. او سالها علاوه بر سرودن شعر برای کودکان مدیر مرکز نشریات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، مدیرمسئول نشریات رشد و سردبیر و پدیدآورنده سروش کودکان و نوجوانان بود. از رحماندوست 314 مجموعه شعر برای کودکان و نوجوانان منتشر شده و تیراژ کتابهایش به بیش از 6 میلیون نسخه میرسد. مجموعه لالاییهای او مانند «گنجشک لالا» و شعر «صد دانه یاقوت» از کارهای به یادماندنی اوست. رحماندوست متولد سال 1329 است.
مهدی صباغ زاده: صباغزاده را با کارگردانی فیلمهایی چون خانه خلوت، مارال، صبحانهای برای دو نفر و سریال دزدان مادربزرگ میشناسید. او فیلمنامه نویس بسیاری از فیلمهایش هم بوده و جایزه بزرگ مصطفی عقاد را برای کارگردانی «راه بهشت» از جشنواره فیلم فجر گرفته است.
حسین پاکدل: صدای خوب و دلنشین و متنها و نمایشهای به یادماندنی با شنیدن نام حسین پاکدل در ذهنمان تداعی میشود. او که سال 1338 به دنیا آمد سالها مجری تلویزیون و برنامههای آن بود. مدیریت شبکه اول سیما و مدیریت دورههای دهم و یازدهم جشنواره بینالمللی فیلمهای کودکان و نوجوانان و مدیریت تئاترشهر از مسئولیتهای حسین پاکدل بود. او نمایشهای حضرت والا، سمفونی درد و رقص زمین را کارگردانی کرد و نمایشنامه نمایشهای دکتر نون، پروانههای آسیایی را نوشت و در فیلمهای آستیگمات، خانه کاغذی، لانتوری، برف روی کاجها و آزادی مشروط بازی کرد.
مریل استریپ: استریپ یکی از شاخصترین بازیگران جهان است. کسی که 3 جایزه اسکار، 9 جایزه گلدن گلوب ،یک جایزه بفتا و یک جایزه از جشنواره فیلم کن گرفته است. ساعتها، اتاق ماروین، پلهای مدیسون کانتی، انتخاب سوفی، کرامر علیه کرامر و بانوی آهنی از مشهورترین کارهای اوست. استریپ امروز 71 ساله میشود.
ژان پل سارتر: نویسنده و فیلسوف مشهور فرانسوی 115 سال پیش در چنین روزی به دنیا آمد. هستی و نیستی و رمان تهوع از مشهورترین آثار او هستند. سارتر از طرفداران کمونیسم بود اما دوست نداشت نامش با سازمانی مرتبط شود به همین دلیل هم وقتی در سال 1964 برنده جایزه ادبی نوبل شد این جایزه را نپذیرفت و در نامهای به این آکادمی اعلام کرد نمیخواهد نامش در فهرست دریافتکنندگان جایزه ثبت شود.
کریم گوگردچی موسیقیدان و آهنگساز، شهرام منظمی آهنگساز، نسرین مقانلو بازیگر، سحر ولدبیگی بازیگر، همایون رحیمیان نوازنده ویلن، محمدعلی صمیمی اول طراح فرش، علی شریفی نمایشنامه نویس، هادی حوری نمایشنامه نویس، داریوش رعیت نمایشنامه نویس، عبید رستمی نمایشنامه نویس و کارگردان تئاتر، سعید آهنگران مقدم بازیگر و کارگردان، رضا ولیپور دهکردی بازیگر، آرون افشار خواننده پاپ، مانی جعفرزاده آهنگساز، غلامرضا رضایی خواننده، بیلی وایلدر کارگردان امریکایی، ایان مک یوون نویسنده انگلیسی و تونی اسکات کارگردان امریکایی هم در این روز متولد شدهاند.
درگذشتها
ظهیرالدین رودراوردی ادیب و شاعر عربی ایرانی و جان لی هوکر خواننده و گیتاریست سبک بلوز در چنین روزی درگذشتند.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
سخن روز
-
مدیرکل هنرهای نمایشی: اجراهای تئاتر از امروز آغاز میشود
-
خانه نجیب
-
آیا به معنای واقعی کنسرتی با عنوان موسیقی اقوام وجود دارد؟
-
#دلار
-
زوال پدرسالاری
-
عکس نوشت
-
به نام تاریخ

اخبارایران آنلاین