ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سخن روز
حضرت زهرا (س): همانا سعادتمند(به معنای) کامل و حقیقی کسی است که امام علی(ع) را در دوران زندگی و پس از مرگش دوست داشته باشد.
امالی(صدوق) ص182
انگار انسان به تکامل نرسیده است
فاطمه معتمدآریا: اصلاً نیازی به جنگ نیست چون غیر از عدهای سودجو کسی بهرهای از آن نمیبرد. در این دوران خیلی سخت وقتی میشنوی که جنگ قرهباغ و ارمنستان دوباره شروع شده با خود فکر میکنی انگار انسان به تکامل نرسیده است. وقتی خشم طبیعت هم نمیتواند آدمها را وادار کند که با هم جنگ نکنند، فکر میکنی انگار انسان هنوز به تکامل نرسیده است به همین دلیل تنها چیزی که در این دوران برای همه باید آرزو کرد، سلامتی و صلح و آرامش است.
آرزوی این بازیگر در سالروز تولدش به نقل از ایسنا
دست از دشمنی با دنیای تکنولوژی برداریم
لذت کتابخوانی را به مردم بچشانیم
حمیدرضا شاه آبادی
نویسنده
شرایط جهان امروز به گونهای است که بچهها به محض آنکه درکی از پیرامون خود پیدا میکنند با انواع و اقسام تکنولوژیهای ارتباطی سر و کار پیدا میکنند؛ از تبلت و کامپیوتر گرفته تا گوشیهای موبایل پیشرفته و کنسولهای بازی. در این بین شاید بپرسید در جامعه ما که هنوز ضرورت مطالعه نهادینه نشده چطور میتوان به افزایش سرانه کتابخوانی کمک کرد؟ به گمان من پدیدههای جدید کامپیوتری، بخش ناگزیری از زندگی امروزمان هستند که اتفاقاً چیزهای بدی هم نیستند، چراکه میتوانیم از آنها نه تنها در راستای مهارت آموزی، بلکه حتی برای بازی استفاده کنیم. اینکه گاهی فقط به صرف سرگرمی به سراغ تکنولوژیهای امروزی برویم که بد نیست! به هر حال همه ما به تفریح هم نیاز داریم و نمیدانم این همه مخالفت با وجه سرگرمی این وسایل از چه بابت است. در عین استفاده از این وسایل میتوان کتابخوان هم بود، اگر قرار به نفوذ پدیدههای برآمده از تکنولوژی در زندگی مردم باشیم شاید بتوان ژاپن را از بارزترین نمونههای آن دانست. این در شرایطی است که بالاترین میزان کتابخوانی هم متعلق به ژاپنی هاست! کافی است به ایستگاههای مترو ژاپن قدم بگذارید تا ببینید که مردم همین طور که ایستادهاند، با یک دست میله واگن را گرفتهاند و با دست دیگر گوشی موبایلشان را و از طریق کتابهای الکترونیکی در حال مطالعه هستند. حتی در آلمان، وقتی راننده یک اتوبوس شهری قرار است سه دقیقه در ایستگاهی توقف داشته باشد همان زمان کوتاه را هم مشغول مطالعه میشود. با این حال یک مرتبه نشده از خودمان بپرسیم چه کتابهایی هستند که حتی در آن شرایط و شلوغیها هم میتوان خواند؟ به طور قطع اینها کتابهایی نیستند که تمرکز زیادی بخواهند. بهعنوان نمونه در ژاپن «مانگاها»، که نوعی کمیک استریپ هستند، بخش عمدهای از مطالعههای اینچنینی مردم را به خود اختصاص دادهاند. خب ما چنین کتابهایی نداریم و یکی از دلایل پایین بودن سرانه مطالعهمان همین است. بنابراین اشتباه است که گمان کنیم این پدیدهها قادر به حذف یا کاهش کتابخوانی هستند. برعکس تصورات اشتباه ما حتی در بسیاری از موارد به کتابخوانی کمک هم میکنند. اما اگر قرار به ارائه راهکاری باشد، شاید یکی از بزرگترین راههای ترویج کتابخوانی را بتوان در شناساندن لذت کتابخوانی به مردم دانست. این هدف هم محقق نمیشود مگر آن که بتوانیم کتاب خوب در اختیار مخاطبان بگذاریم؛ بیگمان هر فردی که یک مرتبه لذت کتابخوانی را بچشد دیگر آن را رها نمیکند. از این جهت پایین بودن سرانه مطالعه در کشورمان را میتوان مربوط به کمبود کتابهایی دانست که مطالعه آنها برای عموم مردم لذت بخش است. اگر چنین اتفاقی رخ بدهد آن وقت است که حتی از ابزارهای جدید ارتباطی هم میتوان در راستای معرفی و تبلیغ کتاب بهره گرفت. کتاب خوب راه خود را حتی در جوامعی که کتابخوانی به ضرورت زندگی مردم تبدیل نشده هم پیدا میکند. در همین بازار کتاب خودمان، حتی در شرایط نامطلوب فعلی هم هرازگاهی با کتابهایی روبهرو میشویم که در تیراژهایی بالا به فروش میرسند. آنقدر به این مسأله معتقد هستم که تأکید دارم حتی با وجود نقدی که به کم کاریهای نظام آموزشی در نهادینه کردن فرهنگ مطالعه وارد است هم میتوان مردم را به سوی کتابخوانی کشاند. البته منکر اثرگذاری و مسئولیت نهادهای آموزشی و حتی دیگر بخشها در افزایش سرانه مطالعه نیستم اما اینکه همیشه برای ترویج کتابخوانی به برنامههای حمایتی چشم دوخته باشیم هم چندان درست نیست. بخش بزرگی از کتابهایی که با استقبال مخاطبان روبهرو میشوند بدون هیچ حمایتی وارد بازار میشوند و مردم را جذب میکنند. این دیدگاه
حمایت طلب باعث شده ما همواره یک اقتصاد گلخانهای برای نشرمان تعریف کنیم. آنچنان که ناشران تنها با کاغذ دولتی و وام بتوانند سرپا بمانند و نویسندگان هم با وام وزارت ارشاد و جاهای دیگر مشکلات خود را برطرف کنند. منکر ضرورت حمایت نیستم اما این برنامهها باید به سمتی بروند که نهاد کتاب و کتابخوانی در کشورمان بتواند به روی پای خود بایستد.
شهروند مجـــازی
یگانه خدامی
#کوپن
با اعلام خبر تصویب طرح تأمین کالاهای اساسی و توزیع کالابرگ در مجلس موجی از شوخی با این مسأله و تعریف کردن خاطرات دوران کوپن و صفهای کوپنی در شبکههای اجتماعی راه افتاد. البته در کنار اینها خیلیها هم از اجرای این طرح انتقاد میکردند و آن را بازگشت به عقب میدانستند: «کوپن در صحن علنی مجلس تصویب شد. نوستالژی سالهای دوره جنگ»، «کاش کوپن رو دیگه به سرپرست خانوار ندن... کوپن هر کس رو بِدَن به خودش... من دلم میخواد شخصاً از خبر اعلام شدن کوپن پنیر خوشال بشم»، «کوپن تو کرونا. مثلاً باید بری صف وایستی یه روغن بخری بعدش دیگه زنده موندنت تا چند روز بعد معلوم نیست»، «میخوان دوباره یه سری از جنسا رو کوپنی کنن. برنامه آینده اینه بابام ساعت ۶ صبح دو تا کوپن پنیر میده دستم با یه لگد پرتم میکنه تو صف پنیر»، «طرح توزیع کالابرگ یا همان کوپن در مجلس تصویب شد حالا طبق قانون دولت باید به دهکهای پایین کالابرگ بده. طرح خوبیه فقط امیدوارم نظارت هم بکنند»، «کوپن فروشای دوره بچگی مون احتمالاً از این به بعد تو دیوار فعالیت میکنن»، «تو سال ۲۰۲۱ برگشتیم به دوره کوپن! زیبا نیست؟»، «مجلس امروز به طرح پرداخت یارانه تأمین کالاهای اساسی رأی داد طرحی که منابعش قابلیت تحقق را ندارد و میتواند اقتصاد ایران را در مسیر ونزوئلایی شدن قرار بده. ونزوئلا هم پیش از بحران ابرتورمش رفت سمت کوپن و حاضر به اصلاح نشد»، «این کوپنها هنوز توی خونه پدری هست؛هیچوقت فکرشو نمیکردم دوباره برگردیم به زمانی که همه چیز جیرهبندی بشه، دوباره بریم تو صف و دوباره چشم و گوشمون به رادیو، تلویزیون و معصومهخانم زنهمسایه باشه که توی کوچه داد میزد: ۱۶۹، روغن اعلام کردن»، «اونایی که همیشه دوست داشتن بین دهه ۱۹۵۰ تا ۱۹۹۰ زندگی کنن صبر کنید داریم میرسیم»، «از امروز رسماً قانون کوپن تصویب شد لطفاً صف گرفتید نگید زنبیل گذاشتم رفیقم اینجا بود. رعایت کنید.»
رئیس مجلس و کرونا
محمدباقر قالیباف رئیس مجلس دیروز در توئیتر نوشت: «یکی از همکاران دفترم به کرونا مبتلا شد، نیمهشب پاسخ تست بنده هم اعلام و کرونا مثبت شد. در حال حاضر در قرنطینه هستم و به امید خدا، پیگیر امور و وظایف محوله خواهم بود.»
در شبکههای اجتماعی خیلیها برای او آرزوی سلامتی میکردند و خیلیها هم مینوشتند که رعایت نکردن پروتکلها توسط رئیس مجلس باعث شده به کرونا مبتلا شود: «سه هفته بعد از بازدید از بخش کرونای بیمارستانی در تهران، تست کرونای باقر قالیباف مثبت شد.»، «این نتیجه اون رعایت نکردنهای شماست. سفر و بازدید میدانی. فکر میکنید رابین هود هستید.»، «تأکید قالیباف بر اینکه «یکی از همکاران دفترم به کرونا مبتلا شد» برای آن است که ذهن مخاطب را از رفتارهای پرخطر خود دور کند و از خود سلب مسئولیت نماید. جناب قالیباف شما برخلاف توصیههای رهبری، پروتکلها را بهخاطر دعواهای سیاسی بچگانه نقض کردید. شما مسئولید.»، «برای شفای آقای قالیباف از شر کرونا دعا میکنم، اما بیش و پیش از آن، برای مردمی که او به شهرشان سفر کرد و احتمالاً بیماری را به آنها انتقال داد. و صدبار دعا میکنم برای لشکر مشاوران ایشان که او را روانه سفر تبلیغاتی-انتخاباتی کردند تا نان خودشان را در تنور حاج باقر بپزند.»، «این آقای قالیباف مسئولیت مریض شدن خودش را بهعهده نمیگیره میگه تقصیر کارمندم بود، بعد شما توقع داری پاسخگوی فساد و دزدی معاونش تو شهرداری باشه؟»، «کار جهادی فقط قالیبافی که با کرونا کل کشورو چرخید و ویروس رو همه جا پخش کرد»، «کرونا گرفتن قالیباف، دلگرمی برای مردم بود! بدانند حداقل بعضی از مسئولان به علت پرکاری و عدم تعطیلی کارها مثل خودشان زمینه ابتلا به کرونا را دارند»، «بالاخره نمایش هزینه هم داره »، «جناب قالیباف برای چند روز امور ستاد انتخاباتیشون رو که تا الان از مجلس پیگیری میکردن، از قرنطینه پیگیری خواهند کرد! ایشون گفتن از یکی از همکاران دفتر کرونا گرفتن! ولی خدایی ممکن نیست اون بنده خدا از ایشون گرفته باشه؟»
تنها صداست که میماند (17)
آرام مرتضوی
پژوهشگر و رواندرمانگر تحلیلی
آفتاب در حال غروب کردن است شهر درگیر ترافیک سنگین عصرگاهی است این خصوصیت این ماه از سال است به صف نانوایی که نزدیک شوی بیشک عده زیادی را میبینی که منتظر گرفتن نان داغ برای افطار هستند، فارغ از اینکه در کدام فصل سال هستیم ماه رمضان غروبهایی با حال و هوای بخصوص دارد، رنگ شهر رنگ جنب و جوش است اگر در حالت عادی در یک روز تابستانی 14 ساعت آب و غذا نخورده باشی آیا توان این راداری تا در صف نانوایی 30 دقیقه منتظر بمانی؟ امکانش کم است ولی در ماه رمضان این اتفاق میافتد ما به شوق تجربه احساسی تازه رنجی را تحمل میکنیم. هوا در حال تاریکتر شدن است ناگهان از موبایل یکی از افراد داخل صف صدایی قریب میآید صدایی که چند سالی است از رادیو پخش نمیشود ولی در گوشیهای تلفن همراه قدغن نیست، آری صدای ربنا است که میآید گویی این صدا از بهشت میآید این صدا حال همه را خوب میکند؛ این صدا صدایی است که تا ابد میماند این صدا صدایی است که در دل ولوله به پا میکند آری صدای صاحب صدا خاموش شد ولی این صدا خاموش شدنی نیست. این همان صدایی است که خاصیت درمانی دارد صدا صدایی است که آشوب عاشقی به پا میکند افطار را شروعی دوباره برای هوای عاشقی میکند. صوت در روان انسان نقش عجیبی ایفا میکند. جالب است توجه کنید وقتی که فکر میکنید نیز صدا میشنوید یعنی وقتی در حال فکر کردن هستید کلمات تبدیل به صوت میشوند. به قول صاحب آن صوت داوودی بسیار هنرمندانی را دیدم که تا موسیقی در کنارشان زمزمهای نکند نمیتوانند دست به قلم شوند نقاشی کنند داستان بنویسند و یا شعر بگویند. صاحب صدا رفت اما آن صدا همیشه میماند. موسیقی ایران بهصورت کلی مبتنی بر ملودی، ساده و اثرگذار است شاید به همین دلیل است که اگر کسی آن را خوب اجرا کند به آن استاد میگویند. تعداد اصوات قابل درک در موسیقی ایرانی به طور قابل توجهی بیشتر از اصواتی است که در موسیقی غرب استفاده میشود به همین دلیل مخصوصاً در آواز خوانی این موسیقی بسیار پیچیده است و همین نکته باعث میشود کارکرد مغزی افرادی که با این موسیقی آشنا هستند متفاوت باشد و نکته جالب توجه دیگر این است که در پژوهشی بین رشتهای که در سال 1393 انجام شد محقق به این نتیجه رسید که اثرپذیری در درمان با تسهیل گری موسیقی ایرانی و غیر ایرانی بیشتر به پیشینه موسیقایی افراد باز میگردد، به این معنی که اگر فرد پیشنیه موسیقایی ایرانی داشته باشد در درمان به این موسیقی پاسخ بهتری میدهد و اگر پیشینه موسیقایی غیر ایرانی داشته باشد به موسیقی غیر ایرانی پاسخ بهتر میدهد. این همان کارکرد متفاوت مغز افرادی است که با موسیقیهای متفاوت آشنا هستند. سطح تحریکپذیری در مغز افرادی که موسیقی با فواصل متعدد را گوش میدهند بیشتر از افرادی است که موسیقی ساده با فواصل کمتر گوش میدهند. همان طور که ذکر شد در موسیقی ایرانی از فواصل بیشتر از صداهای بین دو نت موسیقایی استفاده میشود ولی در موسیقی غیر ایرانی یا بهتر بگویم غربی فاصله بین دو نت به دو قسمت تقسیم میشود که در مطالب بعدی بیشتر به آن اشاره خواهم کرد.
زیرزمینیها مهاجرت نمیکنند؟
ندا انتظامی
دبیر فرهنگی
خبر مهاجرت یک خواننده ایرانی - که بهتازگی مجوز دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را گرفته بود - برای کار در سایتهای شرط بندی، خبر پیشپاافتادهای بود که از سوی برخی رسانهها بسیار جدی گرفته شد. دلیل مطرح شدن نام این خواننده تازهکار، البته تبلیغات تلویزیونی بود، اما نوک پیکان انتقاد به سمت دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی رفت که به او مجوز داده بود.
آبان سال 1392 برای خانواده فرازمند روزهای تلخ و سختی بود. آن سال آرش و سروش فرازمند دو ایرانی ساکن نیویورک و از اعضای گروه موسیقی «سگهای زرد» به همراه دوستشان، علی اسکندریان، با شلیک گلوله کشته شدند و سپس قاتل، علیاکبر محمدی رفیع، به زندگی خودش پایان داد. خبر تلخ بود و تلختر اینکه سالها قبل و در دولت نهم برادران فرازمند سالهای سال پشت در دفتر موسیقی وقت مانده بودند اما نتوانستند مجوز بگیرند، بنابراین مجبور به ترک کشورشان شدند.
آنها پساز تلاش بسیار، مسیر مهاجرت را در پیش گرفتند تا شاید امکان فعالیت در کشور دیگری پیدا کنند. اما متأسفانه این مسیر پایان خوشی نداشت. کشته شدنشان داغ جانکاهی بر دل خانوادههایشان گذاشت و البته حسرت و پرسشی برای اهل موسیقی؛ اگر این جوانان مجوز داشتند و میتوانستند در کشورشان کنسرت برگزار کنند، آیا چنین سرنوشت غمباری داشتند؟ شاید امروز آنها هم از مهاجرت خواننده جوان تعجب میکردند و فکر میکردند وقتی در سرزمین خودشان امکان فعالیت دارند، چرا باید مهاجرت کنند.
مهاجرت هنرمندان اتفاق تازهای نیست، اگرچه عده بسیاری هم در ایران ماندند و سعی کردند در کشور خودشان فعالیت کنند. اما نباید فراموش کنیم متهم اصلی مهاجرت یک خواننده جوان و بیتجربه، مجوز دولتی نیست چون این مجوز اساساً حق هر هنرمندی است. شاید امروز دوباره و چندباره باید این پرسش را مطرح کرد که مگر هنرمند ایرانی خود به شرایط کشور و قوانینش آشنا نیست که باید پشت سد مجوز بماند؟ باید بپذیریم که مجوز اصلی از سوی مردم و مخاطبان با استقبال یا عدم استقبالشان صادر میشود و وقتی کسی، مانند همین هنرمند جوان، نتواند از این آزمون سربلند بیرون بیاید، شاید مهاجرت هم نتواند کمکی به احوالش کند.
به نام تاریخ
8 آبان
تولدها
باب راس: نقاشی که با برنامههای تلویزیونی آموزش نقاشی شناخته میشد سال 1942 در چنین روزی به دنیا آمد. باب راس به نقاشی علاقه داشت و آن را یاد گرفت اما شیوه کند کشیدن تابلوها حوصلهاش را سر برد و تصمیم گرفت با روشی بهنام «مرطوب روی مرطوب» تحولی در نقاشی ایجاد کند و بسرعت نقاشی بکشد؛ در روشی که باب راس آن را جهانی کرد از زیر رنگگذاری استفاده نمیشود و رنگبندی نهایی از ابتدای کار مشخص است؛ با این روش یک ساعته میتوان یک تابلوی نقاشی کشید و همین هم باعث شهرت باب راس شد. برنامه تلویزیونی او که «لذت نقاشی با باب راس» نام داشت از سال 1983 آغاز شد و میلیونها بیننده در سراسر جهان داشت. این برنامه 11 سال از شبکه پی بیاس امریکا پخش شد. باب راس سال 1995 درگذشت.
وینونا رایدر: بازیگر امریکایی پر حاشیه سال 1971 به دنیا آمد. وینونا رایدر از 12 سالگی در تئاتر کنسرواتوار سان فرانسیسکو بازیگری را یاد گرفت و سال 1986 اولین نقشش را در فیلم «لوکاس» بازی کرد، پس از آن در فیلمهای «رقص میدان»، «بیتل جوس»، «1969»، «ادوارد دست قیچی»، «پریهای دریایی»، «عصر معصومیت»، «در جست و جوی ریچارد»، «بیگانه: رستاخیز»، «جان مالکویچ بودن»، «پیشتازان فضا»، «قوی سیاه»، «آیسمن» و «آزمایشگر» بازی کرد. او در تلویزیون هم در سریالهایی مانند «نمایش لری ساندرس»، «دوستان»، «چیزهای عجیب» و «توطئه علیه امریکا» حضور داشت. وینونا رایدر برای «عصر معصومیت» و «زنان کوچک» نامزد جایزه اسکار شد و جایزه گلدن گلوب را برای «عصر معصومیت» گرفت.
سالروز تولد امیرحسین صدیق بازیگر، آیدین آغداشلو نقاش، لویی مال فیلمساز فرانسوی، رسول پرویزی داستان نویس، حسین پیرتاج شاعر و محمدرضا کاتب داستان نویس هم امروز است.
درگذشت ها
قیصر امین پور: شاعر معاصر و محبوب سال 1386 در چنین روزی درگذشت. قیصر امینپور متولد سال 1338 بود و در رشته ادبیات فارسی تحصیل کرد. او در سال 1358 و همراه سیدحسن حسینی نقش زیادی در شکلگیری بخش شعر حوزه هنری داشت و پس از آن هم مسئول صفحه شعر هفته نامه سروش شد. اولین مجموعه شعر امینپور با نام «در کوچه آفتاب» در سال 1363 منتشر شد و «آیینههای ناگهان»، «گلها همه آفتابگردانند»، «دستور زبان عشق» دیگر مجموعه شعرهای او بودند. او در زمینه ادبیات کودکان و نوجوانان هم فعال بود و مجموعههای «ظهر روز دهم»، «مثل چشمه، مثل رود» و «به قول پرستو» اشعار امینپور برای نوجوانان بود. شعرهای امینپور رباعی و غزل و دوبیتی بودند و او با تلفیق شعر کلاسیک و شعر نیمایی در این زمینه نوآوری کرد و ماندگار شد.
مصطفی اسکویی کارگردان، مظاهر مصفا شاعر و انتان لاوی موسیقیدان و نویسنده امریکایی هم در چنین روزی درگذشتند.
9 آبان
تولدها
سعید عقیقی: فیلمنامه نویس و منتقد که با فیلم «شبهای روشن» شناخته میشود سال 1349 در چنین روزی به دنیا آمد. سعید عقیقی بهعنوان منتقد سینما در مجلهها و نشریههای سینمایی مانند ماهنامه فیلم و دنیای تصویر مینوشت و سال 1379 اولین فیلمنامهاش با نام «هفت پرده» توسط فرزاد مؤتمن ساخته شد. دو سال بعد مؤتمن براساس فیلمنامهای از عقیقی «شبهای روشن» را ساخت که بسیار مطرح و عقیقی هم بهعنوان فیلمنامه نویس متفاوت سینمای ایران بیشتر شناخته شد. «صداها» و «سایههای موازی» دیگر فیلمهایی بودند که با فیلمنامههای سعید عقیقی ساخته شدند؛در این سالها او کتابهایی مانند «نقد سینمای ایران»، «سینمای آزار»، «رازهای جدایی؛ سینمای اصغر فرهادی» و «فریدون گله، زندگی و آثار» را نوشته و منتشر کرد و کتابهای «داست آدل.ه» و «روکو و برادرانش» هم با ترجمه او منتشر شدند.
مهری مهرنیا بازیگر، کلود للوش فیلمساز فرانسوی، اندرو ساریس منتقد امریکایی، سهیلا استخری شاعر و دانیال حقیقی داستان نویس هم در چنین روزی متولد شدند.
درگذشت ها
سلمان هراتی: شاعر معاصر و متعهد ایران سال 1365 در چنین روزی درگذشت. سلمان هراتی متولد سال 1338 بود و هم در زمینه شعر نوجوان فعال بود و هم برای بزرگسالان شعر میگفت. او در 27 سالگی بر اثر تصادف درگذشت و به همین دلیل آثار زیادی از او به جا نمانده که در مجموعههای «آسمان سبز»، «دری به خانه خورشید» و «از این ستاره تا آن ستاره» منتشر شدهاند. هراتی با اشعارش درباره دفاع مقدس شناخته میشود و جزو 15 شاعر برگزیده 20 سال شعر جنگ است.
ابراهیم آبادی بازیگر و اولین باغچه بان مدرس آواز و بنیانگذار اپرا در ایران هم در چنین روزی درگذشتند.
عکس نوشت
فیلم «درخت گردو» از امروز در کردستان به نمایش درمیآید.
با توجه به قانون آکادمی اسکار درباره لزوم اکران یک هفتهای فیلمهای متقاضی شرکت در اسکار، قرار است این فیلم از امروز تا ۱۳ آبان در استانی که در واقع محل اتفاقات فیلم است اکران شود. «درخت گردو» هر روز در ۴ سانس در پردیس سینمایی بهمن سنندج به نمایش در میآید و پروتکلهای بهداشتی هم به طور کامل رعایت میشود تا مردم بدون نگرانی فیلم را ببینند. محمدحسین مهدویان سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی و پیمان معادی سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد را در سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر برای این فیلم از آن خود کردند./مهر
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
سخن روز
-
انگار انسان به تکامل نرسیده است
-
لذت کتابخوانی را به مردم بچشانیم
-
شهروند مجـــازی
-
تنها صداست که میماند (17)
-
زیرزمینیها مهاجرت نمیکنند؟
-
به نام تاریخ
-
عکس نوشت
اخبارایران آنلاین