گزارش «ایران» درباره حس امنیت زنان در فضاهای عمومی شهر
ایجاد دیدهبانهای محلی برای زنان در مناطق پایتخت
حمیده امینی فر
خبرنگار
شما یک زن ساکن تهران هستید یا مشهد و یا شیراز، فرقی نمیکند حتی درکدام منطقه شهری زندگی میکنید، آیا میتوانید درهر ساعتی از شبانهروز یا در هر نقطهای که میخواهید بدون ترس از خشونتهای کلامی عبورکنید؟ شهرتان را تا چه اندازه با روحیه زنانهتان سازگار میبینید و آیا به عنوان یک زن خودتان را در فضاهای شهری غریبه احساس نمیکنید؟ کارشناسان در گفتوگو با «ایران» از موانع و البته اقداماتی میگویند که برای تغییر سبک مردانه شهرها باید انجام شود. بنابراین آیا میتوان به آینده شهرها برای تغییر نگاههای کلیشهای امیدوار بود؟
رویا بلوری، جامعهشناس معتقد است به خاطر شرایطی که در گذشته وجود داشته و مخالفتهایی که برای حضور جدی زنان در جامعه میشده، محلههای ما بیشتر مردمحور شکل گرفتهاند: «خب این شهرها و محلات ساخته شدهاند، اما طی سالیان اخیر زنان حضور اجتماعی جدیتری پیدا کردهاند، بنابراین باید در شهرها تغییراتی ایجاد کنیم. اما نکته مهم اینکه ما هیچ تئوری و نظریه جدی در برنامههای مدیریت شهری نداریم، درحالی که مثلاً در سئول، پروژه شهر دوستدار زنان با هدف مشارکت زنان در ساخت و سازهای شهری اجرا شده است که اتفاقاً موجب شده تا زنان از نظر روانی و عملیاتی احساس خشنودی بیشتری کنند. سؤال این است که در شهرهای ما چقدر این حس امنیت وجود دارد؟ ما حتی نظرات زنان را نپرسیدهایم، حتی اگر بدانیم هم تا چه اندازه اجرا میکنیم؟ البته که پژوهشهای زیادی انجام شده مثلاً شخصاً دو مقاله خوب درباره اشکالهای ساختاری از نظر امنیت زنان در پارکهای ملت مشهد و ایلگلی تبریز خواندم که برایم جای تعجب داشت چرا تاکنون به این موضوع توجه نشده است.»
او به 3 مؤلفه اساسی از جمله «کالبدی»، «فعالیت» و «آرامش بصری» در ساختارهای شهری اشاره کرده و میگوید: «مثلاً از نظر کالبدی باید ببینیم فضاهای شهری تا چه اندازه با روحیه زنانگی زنان سازگاری دارد. برخی فضاها بسیار متراکم است و زنان هراس دارند که به این محیطهای شلوغ بروند. یا از نظر فرم، فضاهای شهری ال مانند یا یو شکل که کنج دارند، هراسآورند، چون برای دید کامل مانع ایجاد میکنند، یا ما مناطقی داریم که دسترسی به حملونقل عمومی ندارند. نورپردازیهای شهری، تابلوهای راهنمایی همه اینها جزو فاکتورهای مهمی هستند که باید در آنها نگاه زنانه را هم مد نظر قرار داد، اما آیا این اتفاق افتاده است؟
استقرار کیوسکهای پلیس در پارکها
مریم حبیبزاده، فعال حقوق زنان هم میگوید: شخصاً ترجیح میدهم شبها از یک بزرگراه خطرناک عبور کنم اما از پل عابر پیادهای که سرتاسر آن با تابلوهای تبلیغاتی محصور شده، رد نشوم. همین یک مثال نشان میدهد که چقدر احساس امنیت وجود دارد. این وضعیت البته در محلههای حاشیهای و بافتهای فرسوده و قدیمی با کوچههای تنگ و باریک به مراتب بدتر است. مثلاً در مرکز شهر همین خیابان مولوی با کوچههای تودرتو، حتی در روز هم احساس ترس و ناامنی ایجاد میکند. خب بحث آسیبهای اجتماعی و اعتیاد هم باید به این مؤلفهها اضافه شود. در مناطقی که معتاد متجاهر به راحتی در خیابان اصلی مواد مصرف میکند، احساس ناامنی برای زنان تشدید میشود. حتی در پارکهای ما، امکان پیادهروی در صبح زود یا دیروقت برای زنان وجود ندارد. البته بخش زیادی از آن فرهنگی است. من موافق ایجاد پارکهای ویژه بانوان هستم، اما این به معنای ایجاد امنیت همیشگی برای زنان نیست، تنها بحث پوشش را حل کرده و دلیلی نمیشود که پارکهای عمومی را امن نکنیم. حتی اگر بخواهیم برای ایجاد امنیت پارکهای بانوان را توسعه بدهیم، به بحث تفکیک جنسیتی دامن زدهایم. تا زمانی که این فرهنگ جا میافتد باید از طریق روشنایی در پارکها و خیابانها و استقرار کیوسکهای پلیس، برای حفظ امنیت زنان تلاش کنیم. البته ما هرچقدر به سمت شهرسازی مدرن پیش میرویم، المانهای زنانه نیز پررنگتر میشود که در کنار امکانات بر انسان هم تمرکز میکند.
استفاده از ظرفیت محلات برای کاهش خطرپذیری فضاهای شهری برای بانوان
محمد کریم آسایش؛ کارشناس اجتماعی درباره بحث امنیت زنان اینطور توضیح میدهد: یک موضوع بحث شهرسازی است، اما موضوع دیگر ابعاد اجتماعی و فرهنگی موضوع است، چون مسأله امنیت زنان در شهر صرفاً یک مسأله کالبدی و فیزیکی نیست. فرهنگ مقابله با آزار و خشونت است. در برنامه سوم ماده 69 شهرداریها هم به بعد کالبدی موضوع توجه و حتی مشخص شده است که باید برای بهسازی فضاهای بیدفاع شهری دستورالعمل طراحی شهری وجود داشته باشد. شهرداری تهران هم در طرحی به صورت پایلوت در منطقه 10 روی همین موضوع کار میکند. اما شاخصها کاملاً کالبدی است. در سال 89 طرحی با عنوان کاهش خطرپذیری فضاهای شهری برای بانوان در شهرداری اجرا شد که تا سال 93 هم ادامه داشت و البته با یک نگاه مشارکتی و اجتماعی به دنبال شکلگیری دیدهبانهای محلی زنان بود. به این صورت که طی فراخوانهایی زنان جمع میشدند و به آنها آموزش داده میشد تا چگونه در برابر خشونت خود را حفظ کنند. این طرح نتایج خوبی هم داشت اما چون از لحاظ زمانی پیوستگی نداشت و اعتباراتش هم کم بود، نتوانست چندان اثرگذار باشد. البته طرحهای دیگری هم اجرا شد اما اغلب نمایشی بود. با اینهمه استفاده از ظرفیت سرای محلات ایده جدیدی است که مطرح شده تا نگاه محلهای به این موضوع داشته باشد. باید دید که تا چه اندازه میتواند مؤثر باشد.
نگاه فرهنگی به موضوع امنیت زنان در شهر
مدیر کل امور بانوان شهرداری تهران با اشاره به اینکه طرح «ارتقای احساس امنیت زنان در شهر» را از سال گذشته در منطقه 10 به صورت آزمایشی شروع کردهاند، میگوید: براین اساس تعدادی کارگاه برگزار شد و با زنان منطقه که به صورت داوطلبانه شرکت کرده بودند، گفتوگو کردیم. محور سؤالات این بود که وقتی زنان از خانه بیرون میآیند؛ در چه نقاطی و به چه صورت ممکن است آزار ببینند و یا احساس ناامنی کنند. این نقاط تقریباً کامل شناسایی شد و ما متوجه شدیم که با فضاهای بیدفاع شهری کمی متفاوت هستند. فاکتورهای زیادی در احساس ناامنی نقش دارد. مثلاً اینکه نوع ازدحام و یا نوع جنسیت افراد در معبر میتواند این حس ناامنی را تشدید کند. به عبارتی در بعضی نقاط که خیلی خلوت است و یا خیلی شلوغ است، این احساس ناامنی بیشتر میشود. بخش عمدهای از این احساس ناامنی در فضاهای تاریک و مبهم احساس میشد و حتی ما متوجه شدیم بخشی از آنها به نوعی ناامنی ذهنی است و به تجربیات تلخ گذشته افراد برمیگردد.
زهرا بهروز آذر از 11 شاخصی میگوید که در نهایت پس از بررسیها به آنها رسیدهاند:بخشی از این شاخصها در ادبیات شهرسازی و مطالعات جامعهشناسی دنیا هم مطرح است. مثل شاخص خلوتی یاشلوغی، ازدحام یا رؤیتپذیری و دیده شدن! مثلاً بحث سبزهها و بوتههای کنار معابر، که اگر بلندتر از یک استاندارد مشخصی باشد، اجازه نمیدهد که شما به سمت دیگر آن دید و اشراف داشته باشید و همین امر موجب حس ناامنی در همه افراد میشود. در مطالعهای که داشتیم متوجه شدیم حتی آقایان هم در این موقعیت تجربه کیفقاپی و ناامنی داشتهاند. یا مثلاً در فضاهای دندانهای بافتهای فرسوده هم این حس وجود دارد. جالب اینکه دوربین، کانکس نیروی انتظامی و دسترسی به حمل و نقل عمومی در فضاهای شهری میتواند به شهروندان حس امنیت بدهد. بخشی از این شاخصها به تنهایی و توسط شهرداری قابل رفع شدن است، اما بخشی دیگر به همکاری نهادهای دیگر نیاز دارد. اما مسأله مهم، نگاه فرهنگی به موضوع امنیت زنان در شهر است. برخیها نمیدانند که رفتارشان مولد خشونت در محلات است و با تیکهپراکنی و آزارهای کلامی در زنان حس ناامنی ایجاد میکنند که این آگاهی به یک کار فرهنگی مستمر نیاز دارد.
«ردیابی تماس» از تئوری تا عمل
بیژن یاور
استاد دانشگاه و صاحبنظر در حوزه مدیریت بحران، ریسک و پدافند غیرعامل
فرآیند شناسایی، بررسی، ارزیابی و مدیریت جمعیت در معرض یک بیماری بهمنظور پیشگیری از روند رو به جلو و فزاینده انتقال آن است. به عبارت بسیار سادهتر، ردیابی تماس یعنی شناسایی افراد مبتلا به یک بیماری و همه کسانی که در ارتباط با آنها بودهاند برای اقدامات پیشگیرانه و جلوگیری از پیشرفت آن. از طرف دیگر تعریفی در این خصوص اینگونه بیان میکند که ردیابی تماس، فرآیند شناسایی افرادی است که ممکن است در معرض تماس با افراد ناقل، آلوده و مبتلا قرار گرفته باشند چه بدانند و چه ندانند. درخصوص بیماری ناشی از ویروس کرونا نیز این امر مستثنی نبوده و از اهمیت بسیار بالایی برای کنترل بیماری برخوردار است.
در دنیا شاهد کشورهایی هستیم که در ابتدا با وجود ابتلای اندک مردم به بیماری ناشی از ویروس کرونا دارای هیچگونه فوتی نبودهاند! یا حداقل میزان فوتی آنها بسیار اندک بوده است. ویتنام، تایوان و کره جنوبی در این خصوص پیشتاز است. به راستی معمای «مرگ صفر» در ابتدای بروز بیماری در کشور ویتنام چیست؟ یکی از دلایل آن استفاده از سیستم و فرآیند پیشرفته «ردیابی تماس» این کشور است که اهمیت پرداختن به این مبحث تخصصی را یادآور میشود.
باید توجه داشته باشیم که ویروس کرونا یک تغییر ایجاد کرده است پس در برابر این تغییر افراد تحت تأثیر نیز باید تغییر نمایند بدین معنا که روزمرگیها را کنار بگذارند، در خصوص رعایت پروتکلهای استاندارد (رعایت فاصلهگذاری اجتماعی و هوشمند، شستوشوی دستها با صابون و استفاده از ماسک در شرایطی که توصیه شده است) صبر و حوصله نمایند و توصیههای ایمنی را جدی بگیرند.
همانطوری که اشاره کردیم فرآیند «ردیابی تماس» برای شکستن زنجیره انتقال بیماری کاربرد داشته و مورد استفاده قرار میگیرد. البته لازم به توضیح است که این فرآیند با سایر تمهیدات توأم شده و اثربخشی خود را نشان خواهد داد. «ردیابی تماس»، فرآیندی، سخت، طاقتفرسا و نیازمند فعالیت شدید است که هم از سیستمهای سنتی و دستی و هم از سامانههای هوشمند دیجیتال برای ورود اطلاعات استفاده کرده و همه دادهها و اطلاعات را در قالب بانک اطلاعات منسجم نگهداری کرده و با استفاده از سامانههای هوشمند مبتنی بر اینترنت اشیا، هوش مصنوعی، تحلیل تصویری، استفاده از سیستمهای ردیابی تلفن همراه و نمونههای مشابه به تحلیل وضعیت و رفتار بیماری در یک جامعه میپردازد. این فرآیند نیازمند دریافت اطلاعات بیماران از بیمارستانها و مراکز درمانی، اظهارات افراد مشکوک به ابتلا به بیماری در تماس با مراکز درمانی، بررسی تصادفی افراد، خوداظهاریها و نمونههای مشابه و تجمیع کردن آنها در قالب بانک اطلاعاتی است که بسیار وقت گیر است. برای همین است که ردیابی تماس معمولاً در زمانی که تعداد کم مبتلایان در جامعه وجود دارد بهترین جواب را میدهد. هر چه تعداد افراد مبتلا بیشتر شود کار سختتر میشود. برای درک بهتر این موضوع میتوانیم به «اثر پروانهای» یا «اثرات دومینویی» یا «تأثیرات آبشاری» اشاره نماییم. در زمانی که چیپست اولیه در یک بازی دومینو وارد میشود این چیپست اثر را به سایر چیپستها منتقل میکند در ابتدا کنترل چیپستها آسان به نظر میرسد اما پس از گذشت مدت زمانی کوتاه ملاحظه میکنیم که اثر به بسیاری از قسمتها منتقل شده است.
تلاش مشترکی بین شرکتهای «اپل» و «گوگل» در دست اقدام است تا نرمافزاری را به تلفنهای هوشمند خود اضافه نمایند تا بتوانند از این طریق به «ردیابی تماس» کمک نمایند، چرا که بیماری ناشی از ویروس کرونا اولین نمونه از نوع خود نبوده و آخرین نمونه نیز نخواهد بود. باید توجه داشته باشیم که هر چه ردیابی تماس مبتنی بر سیستمهای هوشمند باشد نتیجه مطلوبتری به دست خواهد آمد. لذا برنامهریزان و مدیران باید روی تولید نرمافزارها و برنامههایی متمرکز شوند تا هشدارهای لازم را به مردم برای رعایت کردن فاصلهگذاری اجتماعی و هوشمند و نمونههای مشابه ارائه نمایند. این خود کمک میکند تا مردم از طریق اطلاعات خودشان بتوانند پایشی در این خصوص داشته باشند و این امر میسر نیست مگر با به کارگیری و کمک فناوری در ارتقای وضعیت سلامت مردم از طریق یک پایش خود انگیخته. به نظر شما اینطور بهتر نیست؟
شاید الان با توجه به افزایش قابل ملاحظه تعداد مبتلایان به بیماری ناشی از ویروس کرونا زمان مناسبی برای «ردیابی تماس» یا بهتر بگوییم، این مورد بسیار سختتر است اما پرداختن به آن، مبحثی بسیار مهم برای اطلاعرسانی و استفاده در نمونههای آینده است.
وزیر بهداشت: موش آزمایشگاهی هیچ کشوری نیستیم
وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی در نشست مشترک مدیران ارشد این وزارتخانه با اعضای کمیسیون بهداشت و درمان مجلس شورای اسلامی گفت: از محل یک میلیارد یورویی که رهبر معظم انقلاب برای مقابله با کرونا موافقت کردند و رئیسجمهوری نیز دستور داده تا ۸ آبان با ما تسویه کنند اما تا امروز حدود ۵۰ درصد از آن را دریافت کردهایم و میدانیم که امسال، سختترین سال اقتصادی دولتها در بعد از انقلاب اسلامی است.
بهگزارش ایسنا، دکتر سعید نمکی با اشاره به حمایتهای رهبر معظم انقلاب از نیروهای بهداشتی و درمانی، افزود: ایشان بارها و بارها محبت کردند در اوج خستگی از نیروهای بهداشتی و درمانی حمایت کردند و اگر بخواهم بزرگترین علت توفیق ایران را بگویم، حمایتهای بیبدیل رهبر معظم انقلاب و در رتبههای بعدی همکاری سایر نهادها و ارگانها، نیروهای مسلح، مردم و رسانهها بویژه صداوسیما بود. وی گفت: دو علت اصلی ناکامی برای مقابله با کرونا از نظر بنده وجود داشت؛ یکی عادی انگاری و ساده انگاری نسبت به این بیماری بود که لطمات زیادی به ما زد. به محض اینکه در فروردین و اردیبهشت به پایینترین رقم مرگ و میر روزانه رسیدیم، ناگهان همه تصور کردند که کرونا تمام شده است همان زمان نامهای نوشتم و تأکید کردم که عادی انگاری بیماری توسط مردم خوب نیست ولی عادی انگاری توسط مسئولان، بسیار بدتر است و برخی تصور کردند که کرونا و نقش محوری وزارت بهداشت تمام شده و باید به سایر بخشها بپردازیم...
نمکی اظهار داشت: دومین اتفاقی که بهنظر بنده موجب ناکامی ما شد، تزریق ناکافی منابع در حوزه سلامت و وزارت بهداشت بود. طرح بیماریابی گسترده با استفاده از ظرفیت تست زیاد و دهها طرح دیگر، در ماههای گذشته هم وجود داشت و مطرح شده بود اما بهدلیل کمبود منابع، اجرای آنها به مشکل خورد و به سراغ افراد با علائم و افراد نزدیک به آنها رفتیم. نمکی افزود: برای نظارت بیشتر مردمی بر اجرای پروتکلهای بهداشتی، QR Code را تعریف کردیم اما اگر فردی که بیمار است و به او گفتهایم باید در منزل بمانی، از منزل خارج شد نمیتوانیم او را کنترل کنیم بلکه دستگاه اجرایی دیگری باید فرد بیمار را به خانه بفرستد و حتی او را جریمه کند. ماهها برای استفاده همگانی و جریمه عدم استفاده از ماسک، چانه زنی کردیم و اگر این اقدام عملی نشود، مردم باور نمیکنند که باید موضوع بیماری را جدی بگیرند. وی خاطرنشان کرد: رهبر معظم انقلاب فرمودند که باید قرارگاهی برای اجرایی شدن دستورالعملها، تشکیل شود و اگر نتوانیم برای اجرایی شدن دستورالعملها، اقدام گسترده ملی کنیم، کار ما ابتر میماند و وزارت بهداشت فقط بهعنوان نهادی که پروتکل مینویسد و ابلاغ میکند، نقش غیر محوری خواهد داشت. نمکی گفت: به این نتیجه رسیدیم که بزرگترین عامل نجات بخش بیماران کووید۱۹ در بیمارستانها، تأمین اکسیژن مورد نیاز آنها است و نمیدانید که چه شبها را صبح کردیم تا اکسیژن مورد نیاز بیمارستانهای مختلف کشور از جمله در سنندج، نیشابور، قروه، مریوان و... تأمین شود. نمکی در خصوص برخی اظهارات که گفته میشود مردم ایران موش آزمایشگاهی برای آزمایش داروهای جدید کرونا هستند، گفت: مطالعهای توسط سازمان جهانی بهداشت ساماندهی شده بود که داروهایی مانند رمدسیویر و فاویپراویر در بیماران بستری کووید۱۹ تأثیر دارد یا خیر و جمهوری اسلامی ایران بهعنوان کشوری فعال و با مشارکت بالا در این مطالعه حضور دارد و به جهان پاسخ به روز دادیم که برداشت ما و کمیته علمی ایران از تأثیر این دارو در بیمارستانها چگونه بوده است.
فقط 14 در صد پروتکل ها رعایت شده است
وی افزود: مدتها است به ما میگویند واکسنی که در چین یا فلان کشور ساخته شده روی مردم ایران نیز تست شود که گفتیم ما موش آزمایشگاهی نیستیم. اگر چین و سایر کشورهای سازنده واکسن با ایران قرارداد بستند که این فاز را مقدمه فاز تولید بعدی قبول داریم، اجازه واکسیناسیون آن را در کشور میدهیم و یک قرارداد سه جانبه در مورد مطالعه اولیه، تولید و توزیع واکسن در کشور را قبول داریم چون موش آزمایشگاهی هیچ کشوری نیستیم و غرور ملی ما اجازه چنین کاری را نمیدهد و امکان ندارد تا زمانی که در وزارت بهداشت هستم، اجازه چنین حقارتی به ملت ایران بدهم. نمکی در بخش دیگری از سخنان خود یادآور شد: شهدای مدافع سلامت، شهدای کرونا نیستند بلکه شهدای بیتوجهی به پروتکلهایی هستند که ماهها است ابلاغ کردهایم. ما یک هزار و ۴۰۰ پروتکل نوشتیم اما ۱۴ درصد آن رعایت میشود. وی افزود: نیروهای وزارت بهداشت در اوج تنهایی، بیکسی، غربت، بیپولی و تحریم برای کشور افتخار آفریدند و نخواهم گذاشت زحمت آنها پایمال مباحث سیاسی شود و فردی برای جمع کردن فالوور، به آنها بیاحترامی کند.
کرونا با اختلاف زیاد رکورد زد
فوت 415 بیمار کووید19 در کشور
قله مرگ بر اثر ابتلا به کرونا دیروز با فوت 415 بیمار دوباره اوج گرفت. این بار رقم صدگان فوتیها دچار جهشی فزاینده شد و شمار جانباختگان روزانه بیماری کووید19 از مرز 400 نفر عبور کرد و منحنی مرگ و میر روی عدد 415 قربانی در روز قرار گرفت. به تعبیر سخنگوی وزارت بهداشت یک جنگ تمام عیار با کرونا در کشور در گرفته و تغییر در باور و رفتار تک تک مردم و مسئولان راه حل اصلی چیره شدن بر این بیماری و مقابله با این جنگ نابرابر است. سیما سادات لاری عبور شمار جانباختگان بیماری از مرز ۴۰۰ نفر را حاصل افزایش بیسابقه موارد ابتلا و بستری در هفتههای اخیر دانست. رؤسای دانشگاههای علوم پزشکی کشور از اشغال تختهای بیمارستانی از سوی بیماران مبتلا به کرونا ابراز نگرانی میکنند و از آماده باش دانشگاهها برای راهاندازی بیمارستانهای صحراییها سخن میگویند. بنابر آخرین اعلام سخنگوی وزارت بهداشت در 24ساعت منتهی به روز گذشته و بر اساس معیارهای قطعی تشخیصی، 6 هزار و 824 بیمار جدید مبتلا به کووید19 در کشور شناسایی شد که دو هزار و 490 نفر از آنها بستری شدند. با وجود این مجموع بیماران کووید۱۹ در کشور به ۵۸۸ هزار و ۶۴۸ نفر رسید. همچنین با جان باختن ۴۱۵ بیمار کووید۱۹ مجموع جانباختگان این بیماری به ۳۳ هزار و ۷۱۴ نفر رسید. به گفته وی، خوشبختانه تاکنون ۴۶۷ هزار و ۹۱۷ نفر از بیماران، بهبود یافته یا از بیمارستانها ترخیص شدهاند. وی ادامه داد: ۵۰۱۲ نفر از بیماران مبتلا به کووید۱۹ در وضعیت شدید این بیماری تحت مراقبت قرار دارند. لاری گفت: تا کنون چهار میلیون و ۸۲۱ هزار و ۶۸۱ آزمایش تشخیص کووید۱۹ در کشور انجام شده است. بنا به اعلام سخنگوی وزارت بهداشت وضعیت در 27 استان کشور قرمز و فراقرمز گزارش شده و چهار استان هرمزگان، فارس، گلستان و سیستان و بلوچستان نیز در وضعیت نارنجی و زرد قرار دارند.