ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ایوب دهقانکار: استقبال مردم از آنچه ما فکر میکردیم، فراتر بود
سایتهایی که خدمات فروش ارائه میدهند، سالانه چند صد میلیارد تومان هزینه راهاندازی یا حفظ سایت دارند و حتی چند ده میلیارد هزینه نگهداری ماهانه آنهاست. افتخار میکنیم که در خانه کتاب و ادبیات ایران همه این خدمات را با مبلغ حدود ۲۰۰ میلیون تومان به مردم ارائه کردهایم. ممکن است این سؤال مطرح شود که چرا بیشتر هزینه نکردید؟ باید بگویم کل بودجه معاونت امور فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی که مؤسسه خانه کتاب و ادبیات هم زیر مجموعه آن است، در سال ۱۰۰ میلیارد تومان بوده، سایتهایی در همین کشور وجود دارند که بیشتر از بودجه سالانه معاونت برای حفظ و ارتقای کار خود هزینه میکنند. بهتر است محدودیت بودجه ما دیده شود. از سوی دیگر هم سال اول بود و نمیدانستیم چه استقبالی صورت خواهد گرفت. برای در نظر گرفتن این نکته باید حجم بازدیدکنندگان پیشبینی شود اما استقبال بسیار از آنچه ما فکر میکردیم، فراتر بود.
رئیس نمایشگاه مجازی کتاب تهران در گفتوگو با ایرنا از نمایشگاه مجازی کتاب صحبت کرد.
رئیس نمایشگاه مجازی کتاب تهران در گفتوگو با ایرنا از نمایشگاه مجازی کتاب صحبت کرد.
توصیههایی برای تماشا در جشنواره تئاتر فجر
دل ها برای تئاتر تنگ شده است
رضا آشفته
منتقد تئاتر
دوستی می گفت: خیلی دلم برای تئاتر تنگ شده برای همین سعی میکنم در جشنواره تئاتر فجر تا میتوانم کار ببینم. برخلاف سالهای گذشته که جشنوارۀ تئاتر فجر با درازا و پهنای بسیاری دیده میشد برخی از مخاطبان بازهم غر میزدند که هیچ کار خوبی نیست. امسال هم حکایت لنگه کفش در بیابان است، و مصداق بارز اهمیت دادن به هر نوع تئاتری است و کیفیت کار و نام و نشان کارگردان و نویسنده و بازیگران و کل گروهها از رونق افتاده است؛ یعنی هدف خود تئاتر است و تئاتر دیدن فرصتی است که دوباره حال تئاتر بینها کمی بهتر شود.
از میان چهرههای شناخته و فعالان تئاتری میتوان به این کارها اشاره کرد که در بخش میهمان حضور دارند: «نمایش «آژدهاک» به نویسندگی بهرام بیضایی و کارگردانی کیومرث مرادی، نمایش «ایوب خان» به نویسندگی و کارگردانی امیر دژاکام، نمایش «سرباز» به نویسندگی و کارگردانی حسین پارسایی، نمایش «عمو هاشم» به نویسندگی و کارگردانی داوود فتحعلی بیگی، نمایش «برونسی» به نویسندگی و کارگردانی مرتضی شاه کرم، نمایش «پات» به نویسندگی و کارگردانی اصغر خلیلی، نمایش «کجایی ابراهیم؟» به نویسندگی و کارگردانی لیلی عاج، نمایش «کمان ابرو» به نویسندگی و کارگردانی حمید ابراهیمی، نمایش «الف کاف شین» به نویسندگی و کارگردانی روزبه حسینی و نمایش «گرگاس یا روز بخیر» به نویسندگی و کارگردانی حمیدرضا نعیمی.»
در بخش اصلی و میهمان نیز برخی از نامها آشناترند و در این سالها بارها کارهای درخور تأملی از ایشان دیدهایم و در این زمینه نام میبرم از نمایش «اتول سورون» به نویسندگی باقر سروش و کارگردانی شهروز دل افکار از تهران، نمایش «اسموکینگ روم» به نویسندگی مهدی زندیه و کارگردانی سعید زارعی از تهران، نمایش «بیست متری جوادیه» به نویسندگی کهبد تاراج و کارگردانی رضا بهرامی از تهران، نمایش «پنهان خانه پنج در» به نویسندگی حسین کیانی و کارگردانی آرش فلاحت پیشه از تهران، نمایش «سگدو» به نویسندگی محمد چرمشیر و کارگردانی عباس غفاری از تهران، نمایش «سهشنبههای لعنتی» به نویسندگی و کارگردانی محمدمهدی خاتمی از تهران، نمایش «هار یا مردی که به هنگامه تولد هر دو دستش پر از خون بود» به نویسندگی و کارگردانی افشین زمانی از تهران، نمایش «آژاکس» به نویسندگی حمیدرضا نعیمی و کارگردانی فاتح بادپروا از مریوان و نمایش «بین یه عالمه ماهی» به نویسندگی و کارگردانی امیر دلفانی از تهران.
از میان کارگردانان فعال شهرستانی با آنکه همه کارها ارزشمند است اما بنده فقط از این دو کارگردان نمایشهایی را پیش از این دیدهام و حس میکنم که همچنان کارهایشان قابلیت دیده شدن را داشته باشد: نمایش «چاقوی دمکرده شب» به نویسندگی رضا گشتاسب و کارگردانی جلیل امیری از کرمان؛ نمایش «نگاهم به دریاست تا کسی آب نبرد» به نویسندگی رضا گشتاسب و کارگردانی حسن سبحانی از میناب.
به هر تقدیر امسال خبری از گروههای خارجی نیست و در میان گروههای ایرانی نیز با کارهای بسیاری همراه نیستیم بلکه همین تعداد هم برای یکسال تئاتر ندیدن ما بسنده میکند به شرط آنکه با اشتیاق تئاتر دیدن به استقبال این کارها برویم که دلبستگی به تئاتر در این سالهای بلا و رخوت هنوز هم یک نقطۀ امید و کورسویی برای آینده بهتر فرهنگ و هنر این اقلیم کهن و با پیشینه است. به امید روزهای خوش در جشنوارۀ تئاتر فجر که به دو صورت مجازی و حضوری در تهران برگزار خواهد شد.
منتقد تئاتر
دوستی می گفت: خیلی دلم برای تئاتر تنگ شده برای همین سعی میکنم در جشنواره تئاتر فجر تا میتوانم کار ببینم. برخلاف سالهای گذشته که جشنوارۀ تئاتر فجر با درازا و پهنای بسیاری دیده میشد برخی از مخاطبان بازهم غر میزدند که هیچ کار خوبی نیست. امسال هم حکایت لنگه کفش در بیابان است، و مصداق بارز اهمیت دادن به هر نوع تئاتری است و کیفیت کار و نام و نشان کارگردان و نویسنده و بازیگران و کل گروهها از رونق افتاده است؛ یعنی هدف خود تئاتر است و تئاتر دیدن فرصتی است که دوباره حال تئاتر بینها کمی بهتر شود.
از میان چهرههای شناخته و فعالان تئاتری میتوان به این کارها اشاره کرد که در بخش میهمان حضور دارند: «نمایش «آژدهاک» به نویسندگی بهرام بیضایی و کارگردانی کیومرث مرادی، نمایش «ایوب خان» به نویسندگی و کارگردانی امیر دژاکام، نمایش «سرباز» به نویسندگی و کارگردانی حسین پارسایی، نمایش «عمو هاشم» به نویسندگی و کارگردانی داوود فتحعلی بیگی، نمایش «برونسی» به نویسندگی و کارگردانی مرتضی شاه کرم، نمایش «پات» به نویسندگی و کارگردانی اصغر خلیلی، نمایش «کجایی ابراهیم؟» به نویسندگی و کارگردانی لیلی عاج، نمایش «کمان ابرو» به نویسندگی و کارگردانی حمید ابراهیمی، نمایش «الف کاف شین» به نویسندگی و کارگردانی روزبه حسینی و نمایش «گرگاس یا روز بخیر» به نویسندگی و کارگردانی حمیدرضا نعیمی.»
در بخش اصلی و میهمان نیز برخی از نامها آشناترند و در این سالها بارها کارهای درخور تأملی از ایشان دیدهایم و در این زمینه نام میبرم از نمایش «اتول سورون» به نویسندگی باقر سروش و کارگردانی شهروز دل افکار از تهران، نمایش «اسموکینگ روم» به نویسندگی مهدی زندیه و کارگردانی سعید زارعی از تهران، نمایش «بیست متری جوادیه» به نویسندگی کهبد تاراج و کارگردانی رضا بهرامی از تهران، نمایش «پنهان خانه پنج در» به نویسندگی حسین کیانی و کارگردانی آرش فلاحت پیشه از تهران، نمایش «سگدو» به نویسندگی محمد چرمشیر و کارگردانی عباس غفاری از تهران، نمایش «سهشنبههای لعنتی» به نویسندگی و کارگردانی محمدمهدی خاتمی از تهران، نمایش «هار یا مردی که به هنگامه تولد هر دو دستش پر از خون بود» به نویسندگی و کارگردانی افشین زمانی از تهران، نمایش «آژاکس» به نویسندگی حمیدرضا نعیمی و کارگردانی فاتح بادپروا از مریوان و نمایش «بین یه عالمه ماهی» به نویسندگی و کارگردانی امیر دلفانی از تهران.
از میان کارگردانان فعال شهرستانی با آنکه همه کارها ارزشمند است اما بنده فقط از این دو کارگردان نمایشهایی را پیش از این دیدهام و حس میکنم که همچنان کارهایشان قابلیت دیده شدن را داشته باشد: نمایش «چاقوی دمکرده شب» به نویسندگی رضا گشتاسب و کارگردانی جلیل امیری از کرمان؛ نمایش «نگاهم به دریاست تا کسی آب نبرد» به نویسندگی رضا گشتاسب و کارگردانی حسن سبحانی از میناب.
به هر تقدیر امسال خبری از گروههای خارجی نیست و در میان گروههای ایرانی نیز با کارهای بسیاری همراه نیستیم بلکه همین تعداد هم برای یکسال تئاتر ندیدن ما بسنده میکند به شرط آنکه با اشتیاق تئاتر دیدن به استقبال این کارها برویم که دلبستگی به تئاتر در این سالهای بلا و رخوت هنوز هم یک نقطۀ امید و کورسویی برای آینده بهتر فرهنگ و هنر این اقلیم کهن و با پیشینه است. به امید روزهای خوش در جشنوارۀ تئاتر فجر که به دو صورت مجازی و حضوری در تهران برگزار خواهد شد.
شهروند مجـــازی
یگانه خدامی
#آلودگی_هوا
بعد از چند روز بهبود نسبی هوای کلانشهرها دوباره آلودگی هوا در تهران و ۱۲ شهر دیگر آغاز شد و به این بهانه شاهد این بودیم که کاربران درباره آلودگی هوا مینوشتند. بخصوص اینکه رئیس مرکز ملی و هوا سازمان محیط زیست اعلام کرد براساس آمار سازمان بهداشت جهانی ذرات معلق کمتراز ۲.۵ میکرون که بهعنوان عامل اصلی آلودگی هوای کلانشهرهای کشور مطرح است جزو گروه اول مواد سرطانزا و همرده با مواد رادیواکتیو است. خبری که خیلیها را ترساند و دربارهاش نوشتند. بخصوص اهالی و ساکنان تهران و اصفهان که هوای شهرشان بیشتر آلوده بود: «آلودگی هوای تهران شاهکار هموناییه که اعلام آمادگی کرده بودند برای انتقال تجربه کاهش آلودگی هوا به سارایوو. سارایوو هرجا که هستی فرار کن»، «معیارسنجش آلودگی هوا توی تهران برج میلاده توی اصفهان کوه صفه»، «نوشته ذرات معلق ۲.۵ میکرون در آلودگی هوا برابر با رادیواکتیوه»، «وقتی حرف از عوارض آلودگی هوا پیش میاد، ذهن اتوماتیک سمت ریه و قلب و عروق میره، اما در تحقیقاتی که از سال ۲۰۰۵ و زیر نظر WHO انجام شده، متوجه یه موضوع جدید و ترسناک شدند! براساس برآوردهای این تیم تحقیقاتی تا سال ۲۰۴۰ احتمالاً ۳۰۰میلیون نفر بهدلیل آلودگی هوا «نابینا» خواهند شد.»، «از ارتفاع به دشت تهران نگاه کنید این روزا یک هفته دچار سرخوردگی، تنگی نفس، سردرد و... میشید لایههای هوای آلوده و کثیفی رو هم چیده شده انگار و ما از گوشههای شرقی و غربی و شمالی و جنوبی تو این سیاهی فرو میریم»، «معدن که بودم با یه بار زنگ گوشی بیدار میشدم. امروز از ساعت 6 ونیم تا 7 و بیست دقیقه تلاش کردن بیدارم کنند. قشنگ این هوای آشغال تهران خودشو نشون میده»، «برج میلاد چیست؟ میله ایست که میزان آلودگی هوای تهران را با آن اندازهگیری میکنند!»، «رئیس مرکز ملی و هوا اقلیم سازمان محیط زیست: خسارات آلودگی هوای تهران، همرده با عوارض رادیواکتیو است. پ.ن: هرچی مارو نکشه مقاومتر میکنه»، «پارسال تا هوای اصفهان میرفت تو فاز وضعیت قرمزآلودگی ما دانشآموزا چه حالی میکردیم دو هفته یا بیشتر تعطیل میشدیم. یادش بخیر دلمون تنگ شده برای اون موقعهایی که زورمون میومد ماسک بزنیم ولی حالا برای کرونا یکسال بیشتره تعطیلیم و ماسک زدن برامون یه چیز عادی شده»، « هوای اصفهان خودش سیگار سرخود داره».
پیش درآمد لیگ قهرمانان آسیا
قرعه کشی مرحله گروهی لیگ قهرمانان آسیا دیروز انجام شد و حریفان تیمهای پرسپولیس، استقلال و تراکتورسازی مشخص شدند. فوتبالیها در صفحاتشان از این قرعه کشی و حریفهای تیمهایشان نوشتند و شرایط آنها را برای حضور در لیگ قهرمانان آسیا پیشبینی کردند: «شاید بعد از مدتها سیدبندی واقعی در قرعه کشی لیگ قهرمانان آسیا رعایت شد. امیدوارم تقویم بازیها هم یه تقویم نرمال مثل اروپا بشه که یه فوتبال استاندارد در آسیا داشته باشیم.»، «اصلاً کارما تو قرعه کشی لیگ قهرمانان آسیا موج میزنه هاااا»، «حتی تصویربرداری قرعه کشی لیگ قهرمانان آسیا هم آسیاییه. یارو گوی رو باز میکنه دوربین اصن نشون نمیده رو کاغذ چی نوشته.»، «همگروهی با الریان و تقابل با شجاع رو چطور میشه تفسیر کرد؟ فکر نمیکردم این نیروی عظیم جمعی وقتی چیزی رو بخواد آنقدر سریع بهش میرسه. از چند روز قبل لااقل تو فضای مجازی پرسپولیسیا از قرعه کشی لیگ قهرمانان یک خواسته مشترک داشتن:دیدن دوباره شجاع»، «اینهمه سال بوده که استقلال سید 1 یا سید 2 بوده ولی با قرعه کشی بر اساس کشور میفتادیم تو گروه مرگ با قویترین تیم ها. الان که تو سید 3 بودیم یهو آسیا تصمیم گرفت سیدبندی عقلانی و منطقی رو پیاده کنه تو قرعه کشی»، «یه قرعهکشی درست حسابی از ایافسی دیدیم بالاخره»، «بزودی این «گروه مرگ» خیالی رو پیراهن عثمان میکنند تا باز سیچهل تا بازیکن بخرند و پرسپولیسم بگن بسشه. در حالیکه گروهها نسبتاً متعادل قرعه کشی شده. جایگاه هر تیمی بر طبق «مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد» تعریف شده»، «بدی قرار گرفتن در گروه سخت اینه که در این دوره، از هر گروه دو تیم صعود نمیکنه و با توجه به نزدیکی رقابت در گروههای سخت، شانس صعود تیم دوم، زیاد نیست. استقلال باید جوری خودش رو آماده و مسلح کنه که حتماً بهعنوان تیم اول صعود کنه و کار رو به اما و اگر نسپره»، «قرعه استقلال رو دیدین؟ واقعاً هیچ عدالتی به کار نرفته توی این
قرعه کشی. چیه آخه؟ همه بازیاش عین فیناله.»، «تنها نکته مثبت قرعه کشی این بود که به السد نخوردیم».
فواید سفالگری برای کودکان
شهرزاد عبدیه
روانشناس
کودکان از خاکبازی و گل بازی لذت میبرند، هرچند این علاقه در بیشتر موارد منجر به لباس و تنهای آغشته به خاک و گل میشود و والدین را به زحمت میاندازد اما مگر میشود انسانی را که از دیرباز با خاک و گل انس و الفت داشته از چنین کارهایی بازداشت؟ در این نوشته میخواهم کمی فراتر از یک خاکبازی ساده رفته و درخصوص فواید بازی سرانگشتان کودکانه با خاک رس برایتان بنویسم. خاکی که از دیرباز در هنر سفالگری مورد استفاده انسان قرار میگرفته و این روزها نیز علاقهمندان زیادی را به سمت خودش میکشاند. سفالگری و ساختن با گل ازجمله نخستین هنرهای بشر بوده است و تقریباً در همه سایتهای باستانشناسی میتوان تکههایی از سفالینهها با کاربریهای مختلف را پیدا کرد. در واقع سفال جزیی جداییناپذیر از زندگی انسانها بوده و هست. تحقیقات علمی نشان میدهند که سفالگری میتواند در افزایش هماهنگی عصبی – عضلانی و کاهش مشکلات عاطفی کودکان تأثیرات مثبتی داشته باشد. همچنین پژوهشهای دیگری نیز از تأثیر مثبت سفالگری در کاهش پرخاشگری و افزایش خلاقیت و اعتماد به نفس کودکان حکایت میکند. کودکان در خلال بازی با خاک رس و سفالگری، فرصتی برای خلق کردن پیدا میکنند و از یک تکه گل منعطف اجسامی را میسازند که دوست دارند. فرآیندی که در کنار خلاقیت به آنها اعتماد به نفس و حس لذت نیز میدهد. کودک برای ساختن نیاز دارد ابتدا فکر کند و چیزی را که میخواهد بسازد با جزئیات در ذهنش تصور کند سپس شکل ذهنی خود را با حرکت و فشار سرانگشتان روی گل بیافریند. در واقع در این فرآیند کودک تجسم کردن را تمرین میکند. در خلال سفالگری کودک میتواند بسازد، سپس تخریب کند و دوباره از نو بسازد. همچنین بازی و ساختن با گل خاک رس برای کودکان کوچک به نوعی تمرین دستورزی (به کارگیری عضلات ظریف سرانگشتان) و هماهنگی چشم و دست هم محسوب میشود؛ مهارتی که لازمه آن توانایی در حرکت عضلات کوچک انگشتان است. این مهارت برای آغاز نوشتن و مداد در دست گرفتن بسیار مهم است. بچههایی که مهارتهای دستورزی قویتری دارند، در سن مدرسه و پیش دبستانی بهتر میتوانند مداد را در دست گرفته و بنویسند. در زندگی ماشینی امروز که بزرگ و کوچک در چاردیواریهایی تنگ محصور شدهایم؛ سفالگری فرصتی برای آشتی کودکان با طبیعت و لمس آن را فراهم میآورد. فرصتی که باید آن را مغتنم دانست و با آوردن تکهای از طبیعت (گل خاک رس) به خانه تجربهای دوست داشتنی و آموزنده برای کودکان فراهم ساخت. بعد از پایان سفالگری نیز میتوانید، از فرزندتان بخواهید ساخته دستش را رنگآمیزی کند و چه اشکالی دارد اگر کودکتان شکل عجیبی را که ساخته؛ با رنگ هایی عجیبتر رنگآمیزی کرده و رؤیا بافی کند و سوار بر بال خیال داستان آن را برایتان بگوید.
روانشناس
کودکان از خاکبازی و گل بازی لذت میبرند، هرچند این علاقه در بیشتر موارد منجر به لباس و تنهای آغشته به خاک و گل میشود و والدین را به زحمت میاندازد اما مگر میشود انسانی را که از دیرباز با خاک و گل انس و الفت داشته از چنین کارهایی بازداشت؟ در این نوشته میخواهم کمی فراتر از یک خاکبازی ساده رفته و درخصوص فواید بازی سرانگشتان کودکانه با خاک رس برایتان بنویسم. خاکی که از دیرباز در هنر سفالگری مورد استفاده انسان قرار میگرفته و این روزها نیز علاقهمندان زیادی را به سمت خودش میکشاند. سفالگری و ساختن با گل ازجمله نخستین هنرهای بشر بوده است و تقریباً در همه سایتهای باستانشناسی میتوان تکههایی از سفالینهها با کاربریهای مختلف را پیدا کرد. در واقع سفال جزیی جداییناپذیر از زندگی انسانها بوده و هست. تحقیقات علمی نشان میدهند که سفالگری میتواند در افزایش هماهنگی عصبی – عضلانی و کاهش مشکلات عاطفی کودکان تأثیرات مثبتی داشته باشد. همچنین پژوهشهای دیگری نیز از تأثیر مثبت سفالگری در کاهش پرخاشگری و افزایش خلاقیت و اعتماد به نفس کودکان حکایت میکند. کودکان در خلال بازی با خاک رس و سفالگری، فرصتی برای خلق کردن پیدا میکنند و از یک تکه گل منعطف اجسامی را میسازند که دوست دارند. فرآیندی که در کنار خلاقیت به آنها اعتماد به نفس و حس لذت نیز میدهد. کودک برای ساختن نیاز دارد ابتدا فکر کند و چیزی را که میخواهد بسازد با جزئیات در ذهنش تصور کند سپس شکل ذهنی خود را با حرکت و فشار سرانگشتان روی گل بیافریند. در واقع در این فرآیند کودک تجسم کردن را تمرین میکند. در خلال سفالگری کودک میتواند بسازد، سپس تخریب کند و دوباره از نو بسازد. همچنین بازی و ساختن با گل خاک رس برای کودکان کوچک به نوعی تمرین دستورزی (به کارگیری عضلات ظریف سرانگشتان) و هماهنگی چشم و دست هم محسوب میشود؛ مهارتی که لازمه آن توانایی در حرکت عضلات کوچک انگشتان است. این مهارت برای آغاز نوشتن و مداد در دست گرفتن بسیار مهم است. بچههایی که مهارتهای دستورزی قویتری دارند، در سن مدرسه و پیش دبستانی بهتر میتوانند مداد را در دست گرفته و بنویسند. در زندگی ماشینی امروز که بزرگ و کوچک در چاردیواریهایی تنگ محصور شدهایم؛ سفالگری فرصتی برای آشتی کودکان با طبیعت و لمس آن را فراهم میآورد. فرصتی که باید آن را مغتنم دانست و با آوردن تکهای از طبیعت (گل خاک رس) به خانه تجربهای دوست داشتنی و آموزنده برای کودکان فراهم ساخت. بعد از پایان سفالگری نیز میتوانید، از فرزندتان بخواهید ساخته دستش را رنگآمیزی کند و چه اشکالی دارد اگر کودکتان شکل عجیبی را که ساخته؛ با رنگ هایی عجیبتر رنگآمیزی کرده و رؤیا بافی کند و سوار بر بال خیال داستان آن را برایتان بگوید.
عادت به شنیدن موسیقیهای بیکلام
پوریا خادم
نوازنده و آهنگساز
«رفاقت ناکوک»حاصل همنشینی وهمنوازی من و سروش محمدی است؛ تولید یک اثر موسیقایی با شور و عشقی متفاوت از یک ذهن نوظهور که ایده ساخت آن سالها قبل شکل گرفته بود. در این اثر من نوازندگی پیانوی «میکروتنال» را برعهده دارم و سروش نوازنده پیانوی «کوک کلاسیک». اما شاید برای مخاطب جالب باشد که بداند تفاوت این دو پیانو در چیست! در پیانو میکروتنال به لحاظ قابلیتی که در این ساز وجود دارد و تغییر کوک یک تعداد از سیمها، ما میتوانیم فواصل موسیقی ایرانی وموسیقی خاورمیانه را با تغییرات این کوکها براحتی اجرا کنیم، ولی پیانوی کوک کلاسیک به همان روشی کوک میشود که از دوران باخ تا به امروز انجام گرفته است. اما علت اینکه این آلبوم را به مخاطبان موسیقی پیشنهاد میکنم، ابتدا اعتماد آنها به آثار نسل جوان موسیقی ایران است و بیتردید بازخورد مثبت این ارتباطها از سوی مردم و اهالی موسیقی، انگیزه و انرژی خوبی در پیشرفت ما خواهد بود. نکته دیگر عادت به شنیدن موسیقیهای بیکلام است که در جامعه امروز موسیقی بخصوص نسل جوان موسیقی ایران کمتر مورد توجه است و شاید اگر من نوعی هم در مسیر آموزش موسیقی قرار نمیگرفتم همچنان علاقهمند به شنیدن موسیقیهای با کلام عامیانه اکنون جامعهام بودم. اما درباره «رفاقت ناکوک» باید بگویم، این آلبوم بیانگر یک موسیقی شرقی است که از زادگاهمان ایران برخاسته است، سرزمینی مملو از نغمههای زیبای شرقی. من و سروش محمدی بهعنوان دو آهنگساز موسیقی معاصر و بداهه پرداز، دراین آلبوم تلاش کردیم طرحهایی از موسیقی شرقی را با ملودیها، موتیفها و ریتمهایی که از قبل مشخص شده بود با فرمهای دیگر موسیقی بهصورت بداهه نوازی بسط و گسترش دهیم، چرا که بداهه نوازی و بداههپردازی از اصول تاریخی و فرهنگی موسیقی ایران است و امیدوارم در این اثر توانسته باشیم، اصالت و فرهنگ کشورمان را با زبان موسیقی بخوبی بیان کنیم. درواقع تمرکز آلبوم بر تلفیق روند پلیتنال و پلیمدال و پلیمتر در موسیقی شرق و غرب است که در این روند از اولین تا آخرین قطعه آلبوم از تکنیکهای نوازندگی موسیقی غرب و بیان موسیقی شرق در ترکیب دو پیانو با کوکهای مختلف برای رنگ بخشی متفاوت به موسیقی معاصر خاورمیانه استفاده شده است.
«عقیده تضاد»، «کلنجار ثابت»، «رزم رنگ»، «دشت در دست»، «نقش بیفرش»، «بافت نامرئی»، «اصالت دو رگه» و «پایکوبی شفق» عنوان قطعاتی هستند که در این آلبوم قرار گرفتهاند و ضبط آن در استودیو صبا با صدابرداری کاوه عابدین انجام گرفت و از سوی نشر ماهور بهصورت فیزیکی و دیجیتال منتشر شد.
نوازنده و آهنگساز
«رفاقت ناکوک»حاصل همنشینی وهمنوازی من و سروش محمدی است؛ تولید یک اثر موسیقایی با شور و عشقی متفاوت از یک ذهن نوظهور که ایده ساخت آن سالها قبل شکل گرفته بود. در این اثر من نوازندگی پیانوی «میکروتنال» را برعهده دارم و سروش نوازنده پیانوی «کوک کلاسیک». اما شاید برای مخاطب جالب باشد که بداند تفاوت این دو پیانو در چیست! در پیانو میکروتنال به لحاظ قابلیتی که در این ساز وجود دارد و تغییر کوک یک تعداد از سیمها، ما میتوانیم فواصل موسیقی ایرانی وموسیقی خاورمیانه را با تغییرات این کوکها براحتی اجرا کنیم، ولی پیانوی کوک کلاسیک به همان روشی کوک میشود که از دوران باخ تا به امروز انجام گرفته است. اما علت اینکه این آلبوم را به مخاطبان موسیقی پیشنهاد میکنم، ابتدا اعتماد آنها به آثار نسل جوان موسیقی ایران است و بیتردید بازخورد مثبت این ارتباطها از سوی مردم و اهالی موسیقی، انگیزه و انرژی خوبی در پیشرفت ما خواهد بود. نکته دیگر عادت به شنیدن موسیقیهای بیکلام است که در جامعه امروز موسیقی بخصوص نسل جوان موسیقی ایران کمتر مورد توجه است و شاید اگر من نوعی هم در مسیر آموزش موسیقی قرار نمیگرفتم همچنان علاقهمند به شنیدن موسیقیهای با کلام عامیانه اکنون جامعهام بودم. اما درباره «رفاقت ناکوک» باید بگویم، این آلبوم بیانگر یک موسیقی شرقی است که از زادگاهمان ایران برخاسته است، سرزمینی مملو از نغمههای زیبای شرقی. من و سروش محمدی بهعنوان دو آهنگساز موسیقی معاصر و بداهه پرداز، دراین آلبوم تلاش کردیم طرحهایی از موسیقی شرقی را با ملودیها، موتیفها و ریتمهایی که از قبل مشخص شده بود با فرمهای دیگر موسیقی بهصورت بداهه نوازی بسط و گسترش دهیم، چرا که بداهه نوازی و بداههپردازی از اصول تاریخی و فرهنگی موسیقی ایران است و امیدوارم در این اثر توانسته باشیم، اصالت و فرهنگ کشورمان را با زبان موسیقی بخوبی بیان کنیم. درواقع تمرکز آلبوم بر تلفیق روند پلیتنال و پلیمدال و پلیمتر در موسیقی شرق و غرب است که در این روند از اولین تا آخرین قطعه آلبوم از تکنیکهای نوازندگی موسیقی غرب و بیان موسیقی شرق در ترکیب دو پیانو با کوکهای مختلف برای رنگ بخشی متفاوت به موسیقی معاصر خاورمیانه استفاده شده است.
«عقیده تضاد»، «کلنجار ثابت»، «رزم رنگ»، «دشت در دست»، «نقش بیفرش»، «بافت نامرئی»، «اصالت دو رگه» و «پایکوبی شفق» عنوان قطعاتی هستند که در این آلبوم قرار گرفتهاند و ضبط آن در استودیو صبا با صدابرداری کاوه عابدین انجام گرفت و از سوی نشر ماهور بهصورت فیزیکی و دیجیتال منتشر شد.
عکس نوشت
فردا صد و شصت و یکمین سالروز تولد آنتوان چخوف نویسنده بزرگ روس است. چخوف در طول ۴۴ سال زندگیاش در چند شهر روسیه و کشورهای اوکراین و آلمان زندگی کرد و خانههای محل اقامتش اکنون به موزه تبدیل شدهاند و ۷ خانه و موزه چخوف در روسیه، اوکراین و آلمان قرار دارند. این عکس خانه موزه چخوف در «مِلیهوو»، روسیه است که او بین سالهای ۱۸۹۲ تا ۱۸۹۹ میلادی در آن اقامت داشت. نقاشیهای خانواده چخوف، مجموعه عکسها و تصاویر مرتبط با او و آثارش، نمایشنامههای اجرا شده چخوف به همراه نامهها، دستنوشتههای او از آثار موجود در این خانه موزه است. ٤٢ اثر نویسنده بزرگ روس مانند نمایشنامه «مرغ دریایی» در این خانه نوشته شدند.
به نام تاریخ
9 بهمن تولدها
علیرضا خمسه: بازیگری که او را بیشتر با فیلمهای کمدی میشناسیم سال 1331 در چنین روزی به دنیا آمد. علیرضا خمسه در فرانسه دورههای پانتومیم و بازیگری را گذراند و پس از بازگشت به ایران در سال 1360 با فیلم «مرگ یزدگرد» وارد سینما شد. پس از آن در سریالهایی مانند «سلطان و شبان» و برنامههایی مانند «نوروزنامه» و «جنگ هفته» بازی کرد و پس از اینکه با بازی در برنامه تلویزیونی «هوشیار و بیدار» به شهرت دست پیدا کرد سال 1366 با فیلم «شاید وقتی دیگر» به سینما بازگشت و پس از آن در فیلمهایی ماند «روز باشکوه»، «لنگرگاه»، «آپارتمان شماره 13»، «دو نفر و نصفی»، «جیب برها به بهشت نمیروند»، «دلاوران کوچه دلگشا»، «من زمین را دوست دارم»، «چشم شیطان»، «مهریه بیبی»، «معجزه خنده»، «کلید ازدواج»، «بیست»، «عروسک»، «فرش قرمز»، «جنجال در عروسی» و «ملاقات با جادوگر» بازی کرد. خمسه را در برنامههای ترکیبی و سریالهایی مانند «هتل پیاده رو»، «چراغ جادو»، «فیل بانان»، «یک مشت پر عقاب»، «به همین سادگی»، «مرد هزار چهره» و «همه بچههای من» دیدیم و با سریال «پایتخت» و نقش «بابا پنجعلی» بسیار مطرح شد.
فریدون فروغی: خواننده متفاوت ایران به گفته بعضیها 9 بهمن و به گفته بعضیها 13 بهمن 1329 به دنیا آمده است. فریدون فروغی موسیقی و نواختن گیتار را بدون اینکه استادی داشته باشد با تمرین آثار ری چارلز یاد گرفت. در 16 سالگی با همراهی گروهی نوازنده در مکانهای مختلف شروع به اجرای ترانههای معروف غربی آن زمان کرد. سال 1350 برای فیلم «آدمک ها» دو ترانه «آدمک ها» و «پروانه من» را خواند و این دو ترانه بسیار محبوب شد. ترانههای دیگری مانند «زندون دل» و «غم تنهایی» از دیگر آثار مشهور او در آن زمان بودند و سال 1352 با ترانه فیلم «تنگنا» و «نیاز» به چهره متفاوت موسیقی آن روز تبدیل شد. فروغی در دهه 60 پس از اجرای چند ترانه دیگر فعالیت نکرد و سال 1379 پس از سالها ترانه فیلم «دختری بهنام تندر» را اجرا کرد. فروغی سال 1380 درگذشت.
سالروز تولد هوشنگ استوار آهنگساز، حاتم عسگری مدرس ردیف موسیقی آوازی، آنتونیو بارتولومئو برونی آهنگساز ایتالیایی، خوزه مارتی شاعر کوبایی، کولت نویسنده فرانسوی، آرتور روبنشتاین نوازنده لهستانی پیانو، آلیس نیل نقاش امریکایی، الیجا وود بازیگر امریکایی، الهام کاغذچی داستان نویس و مهدی فرجی شاعر هم امروز است.
درگذشتها
یحیی مافی: یکی از اعضای هیأت مدیره شورای کتاب کودک سال 1392 در چنین روزی درگذشت. یحیی مافی متولد 1302 بود و پس از پایان تحصیلاتش به روزنامه نگاری و تدریس پرداخت. او در سالهای فعالیتش در حوزه آموزش کودکان به مسأله کتابخوانی بسیار اهمیت میداد و مجتمع آموزشی مهران را که تأسیس کرده بود از پیشگامان ترویج کتابخوانی میان کودکان بود. مافی عضو شورای کتاب کودک و عضو هیأت مدیره نشر فرهنگنامه کودکان و نوجوانان بود و انتشارات کتاب کودک و نوجوان را همراه همسرش تأسیس کرد که این مؤسسه کتابهای کودک را به زبانهای کردی، ترکی و فارسی بهصورت همزمان منتشر میکرد.
کاظم افرندنیا بازیگر، کریستین گوتلوب نیفه موسیقیدان آلمانی، ویلیام باتلر ییتس شاعر و نمایشنامهنویس ایرلندی، دینو بوتزانی نویسنده ایتالیایی و آسترید لیندگرن نویسنده سوئدی هم در چنین روزی درگذشتند.
10 بهمن
تولدها
حمید مصدق: شاعر ایرانی سال 1318 در چنین روزی به دنیا آمد. حمید مصدق در رشته حقوق تحصیل کرد و نخستین مجموعه شعرش را با نام «درفش کاویان» در سال 1341 و در دوران دانشجویی نوشت. پساز آن منظومههای «آبی، خاکستری، سیاه»، «در رهگذار باد»، «از جداییها»، «سالهای صبوری»، «تا رهایی» و «شیر سرخ» از او منتشر شد. مصدق با اشعار عاشقانهاش بیشتر شناخته میشود اما اشعار سیاسی و اجتماعی هم دارد و از لحاظ سبک شعری او را از ادامه دهندگان مکتب نیما یوشیج میدانند. از او تصحیح «رباعیات مولانا»، «غزلهای سعدی» و «غزلهای حافظ» هم منتشر شده است. مصدق سال 1377 درگذشت.
اکبر گلپایگانی: خواننده موسیقی اصیل ایرانی سال 1312 متولد شد. اکبر گلپایگانی از پدرش دستگاههای موسیقی را آموخت و پس از آن شاگرد استادانی مانند ابوالحسن صبا، نورعلی برومند، عبدالله دوامی و ادیب خوانساری شد. سال 1335 نخستین آواز را همراه نورعلی برومند و علی اصغر بهاری برای یونسکو خواند و همان سال همراه این دو هنرمند بهعنوان اولین هنرمندان ایرانی برای اجرای کنسرت به خارج از ایران دعوت شد. گلپایگانی کنسرتهای زیادی را در ایران و خارج از ایران برگزار کرد. «موی سپید»، «مست عشق»، «دل ای دل»، «بزم عاشقان»، «روی برگی بنویس عشق»، «چرا عاشق نباشم» و «قدر محبت» آلبومهایی است که با صدای گلپایگانی منتشر شده است. سال 1382 دو آلبوم «مست عشق» و «عقیق» او رکورد فروش نوار را در آن سالها شکست.
شاپور جورکش شاعر و مترجم، آنتوان چخوف روس، رومن رولان نویسنده فرانسوی، بلقیس بهزادی شاعر، عباس رضوانی شاعر، اسماعیل شاهرودی شاعر، فرید قدمی داستان نویس و همایون یزدانپور شاعر هم متولد امروز هستند.
علیرضا خمسه: بازیگری که او را بیشتر با فیلمهای کمدی میشناسیم سال 1331 در چنین روزی به دنیا آمد. علیرضا خمسه در فرانسه دورههای پانتومیم و بازیگری را گذراند و پس از بازگشت به ایران در سال 1360 با فیلم «مرگ یزدگرد» وارد سینما شد. پس از آن در سریالهایی مانند «سلطان و شبان» و برنامههایی مانند «نوروزنامه» و «جنگ هفته» بازی کرد و پس از اینکه با بازی در برنامه تلویزیونی «هوشیار و بیدار» به شهرت دست پیدا کرد سال 1366 با فیلم «شاید وقتی دیگر» به سینما بازگشت و پس از آن در فیلمهایی ماند «روز باشکوه»، «لنگرگاه»، «آپارتمان شماره 13»، «دو نفر و نصفی»، «جیب برها به بهشت نمیروند»، «دلاوران کوچه دلگشا»، «من زمین را دوست دارم»، «چشم شیطان»، «مهریه بیبی»، «معجزه خنده»، «کلید ازدواج»، «بیست»، «عروسک»، «فرش قرمز»، «جنجال در عروسی» و «ملاقات با جادوگر» بازی کرد. خمسه را در برنامههای ترکیبی و سریالهایی مانند «هتل پیاده رو»، «چراغ جادو»، «فیل بانان»، «یک مشت پر عقاب»، «به همین سادگی»، «مرد هزار چهره» و «همه بچههای من» دیدیم و با سریال «پایتخت» و نقش «بابا پنجعلی» بسیار مطرح شد.
فریدون فروغی: خواننده متفاوت ایران به گفته بعضیها 9 بهمن و به گفته بعضیها 13 بهمن 1329 به دنیا آمده است. فریدون فروغی موسیقی و نواختن گیتار را بدون اینکه استادی داشته باشد با تمرین آثار ری چارلز یاد گرفت. در 16 سالگی با همراهی گروهی نوازنده در مکانهای مختلف شروع به اجرای ترانههای معروف غربی آن زمان کرد. سال 1350 برای فیلم «آدمک ها» دو ترانه «آدمک ها» و «پروانه من» را خواند و این دو ترانه بسیار محبوب شد. ترانههای دیگری مانند «زندون دل» و «غم تنهایی» از دیگر آثار مشهور او در آن زمان بودند و سال 1352 با ترانه فیلم «تنگنا» و «نیاز» به چهره متفاوت موسیقی آن روز تبدیل شد. فروغی در دهه 60 پس از اجرای چند ترانه دیگر فعالیت نکرد و سال 1379 پس از سالها ترانه فیلم «دختری بهنام تندر» را اجرا کرد. فروغی سال 1380 درگذشت.
سالروز تولد هوشنگ استوار آهنگساز، حاتم عسگری مدرس ردیف موسیقی آوازی، آنتونیو بارتولومئو برونی آهنگساز ایتالیایی، خوزه مارتی شاعر کوبایی، کولت نویسنده فرانسوی، آرتور روبنشتاین نوازنده لهستانی پیانو، آلیس نیل نقاش امریکایی، الیجا وود بازیگر امریکایی، الهام کاغذچی داستان نویس و مهدی فرجی شاعر هم امروز است.
درگذشتها
یحیی مافی: یکی از اعضای هیأت مدیره شورای کتاب کودک سال 1392 در چنین روزی درگذشت. یحیی مافی متولد 1302 بود و پس از پایان تحصیلاتش به روزنامه نگاری و تدریس پرداخت. او در سالهای فعالیتش در حوزه آموزش کودکان به مسأله کتابخوانی بسیار اهمیت میداد و مجتمع آموزشی مهران را که تأسیس کرده بود از پیشگامان ترویج کتابخوانی میان کودکان بود. مافی عضو شورای کتاب کودک و عضو هیأت مدیره نشر فرهنگنامه کودکان و نوجوانان بود و انتشارات کتاب کودک و نوجوان را همراه همسرش تأسیس کرد که این مؤسسه کتابهای کودک را به زبانهای کردی، ترکی و فارسی بهصورت همزمان منتشر میکرد.
کاظم افرندنیا بازیگر، کریستین گوتلوب نیفه موسیقیدان آلمانی، ویلیام باتلر ییتس شاعر و نمایشنامهنویس ایرلندی، دینو بوتزانی نویسنده ایتالیایی و آسترید لیندگرن نویسنده سوئدی هم در چنین روزی درگذشتند.
10 بهمن
تولدها
حمید مصدق: شاعر ایرانی سال 1318 در چنین روزی به دنیا آمد. حمید مصدق در رشته حقوق تحصیل کرد و نخستین مجموعه شعرش را با نام «درفش کاویان» در سال 1341 و در دوران دانشجویی نوشت. پساز آن منظومههای «آبی، خاکستری، سیاه»، «در رهگذار باد»، «از جداییها»، «سالهای صبوری»، «تا رهایی» و «شیر سرخ» از او منتشر شد. مصدق با اشعار عاشقانهاش بیشتر شناخته میشود اما اشعار سیاسی و اجتماعی هم دارد و از لحاظ سبک شعری او را از ادامه دهندگان مکتب نیما یوشیج میدانند. از او تصحیح «رباعیات مولانا»، «غزلهای سعدی» و «غزلهای حافظ» هم منتشر شده است. مصدق سال 1377 درگذشت.
اکبر گلپایگانی: خواننده موسیقی اصیل ایرانی سال 1312 متولد شد. اکبر گلپایگانی از پدرش دستگاههای موسیقی را آموخت و پس از آن شاگرد استادانی مانند ابوالحسن صبا، نورعلی برومند، عبدالله دوامی و ادیب خوانساری شد. سال 1335 نخستین آواز را همراه نورعلی برومند و علی اصغر بهاری برای یونسکو خواند و همان سال همراه این دو هنرمند بهعنوان اولین هنرمندان ایرانی برای اجرای کنسرت به خارج از ایران دعوت شد. گلپایگانی کنسرتهای زیادی را در ایران و خارج از ایران برگزار کرد. «موی سپید»، «مست عشق»، «دل ای دل»، «بزم عاشقان»، «روی برگی بنویس عشق»، «چرا عاشق نباشم» و «قدر محبت» آلبومهایی است که با صدای گلپایگانی منتشر شده است. سال 1382 دو آلبوم «مست عشق» و «عقیق» او رکورد فروش نوار را در آن سالها شکست.
شاپور جورکش شاعر و مترجم، آنتوان چخوف روس، رومن رولان نویسنده فرانسوی، بلقیس بهزادی شاعر، عباس رضوانی شاعر، اسماعیل شاهرودی شاعر، فرید قدمی داستان نویس و همایون یزدانپور شاعر هم متولد امروز هستند.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
سخن روز
-
ایوب دهقانکار: استقبال مردم از آنچه ما فکر میکردیم، فراتر بود
-
دل ها برای تئاتر تنگ شده است
-
شهروند مجـــازی
-
فواید سفالگری برای کودکان
-
عادت به شنیدن موسیقیهای بیکلام
-
عکس نوشت
-
به نام تاریخ
اخبارایران آنلاین