
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

دورنــما
الرایه(قطر)
مقامات عالیرتبه دفاعی قطر و امریکا در نشستی همکاریهای نظامی دو کشور را مورد بررسی قرار دادند. در این مذاکرات که به میزبانی قطر برگزار شد، «لوید آستین»، وزیر دفاع ایالات متحده و شماری از فرماندهان عالیرتبه ارتش این کشور با همتایان خود در قطر دیدار داشتند. هدف از این مذاکرات بررسی و تقویت روابط دو کشور عنوان شده است.
نیویورک پست (امریکا)
پیشنویس مذاکرات صلح اوکراین و روسیه، امیدها برای پایان جنگ را پررنگ کرده و بستر مناسبی برای مذاکرات مستقیم پوتین و زلنسکی فراهم آورده است. براساس اعلام نمایندگان تیم مذاکره کننده روسیه پیشنویس تهیه شده حل بسیاری از مسائل را به گفتوگوی دو رئیس جمهور مربوط کرده و اردوغان درصدد است میزبان این دیدار تاریخی باشد.
خلیج تایمز (امارات)
دولت سریلانکا برای کنترل اعتراضات علیه رئیس جمهور، خانواده و معتمدان او، 36 ساعت حکومت نظامی در سراسر این کشور اعلام کرد و با سرپیچی برخی معترضان، شمار نظامیان در شهرها افزایش یافت. در پی این اعتراضات که بهخاطر افزایش قیمتها بود، دولت با محدودیت دسترسیهای اینترنتی امکان استفاده از شبکههای اجتماعی را دشوار کرده بود.
مقامات عالیرتبه دفاعی قطر و امریکا در نشستی همکاریهای نظامی دو کشور را مورد بررسی قرار دادند. در این مذاکرات که به میزبانی قطر برگزار شد، «لوید آستین»، وزیر دفاع ایالات متحده و شماری از فرماندهان عالیرتبه ارتش این کشور با همتایان خود در قطر دیدار داشتند. هدف از این مذاکرات بررسی و تقویت روابط دو کشور عنوان شده است.
نیویورک پست (امریکا)
پیشنویس مذاکرات صلح اوکراین و روسیه، امیدها برای پایان جنگ را پررنگ کرده و بستر مناسبی برای مذاکرات مستقیم پوتین و زلنسکی فراهم آورده است. براساس اعلام نمایندگان تیم مذاکره کننده روسیه پیشنویس تهیه شده حل بسیاری از مسائل را به گفتوگوی دو رئیس جمهور مربوط کرده و اردوغان درصدد است میزبان این دیدار تاریخی باشد.
خلیج تایمز (امارات)
دولت سریلانکا برای کنترل اعتراضات علیه رئیس جمهور، خانواده و معتمدان او، 36 ساعت حکومت نظامی در سراسر این کشور اعلام کرد و با سرپیچی برخی معترضان، شمار نظامیان در شهرها افزایش یافت. در پی این اعتراضات که بهخاطر افزایش قیمتها بود، دولت با محدودیت دسترسیهای اینترنتی امکان استفاده از شبکههای اجتماعی را دشوار کرده بود.

پاتک عمرانخان به مخالفان
بنفشه غلامی/ صبح دیروز در حالی که مخالفان دولت پاکستان خود را آماده میکردند تا در نشست پارلمان با رأی عدم اعتماد به نخستوزیر، اسباب تغییر دولت را در این کشور فراهم آورند، «عمران خان» بعد از سخنانی توفانی که پرده از مداخلهجویی امریکا در امور اسلامآباد برمیداشت، با رئیس جمهوری پاکستان دیدار کرد و از وی خواهان انحلال پارلمان و برگزاری انتخابات زودهنگام شد، درخواستی که از سوی «عارف علوی» پذیرفته شد و به این ترتیب تیری که امریکا با همراهی مخالفان «عمرانخان» پرتاب کرده بود، به هدف نرسید و نخستوزیر پاکستان تا 90 روز آینده که انتخابات زودهنگام برگزار میشود، همچنان در قدرت خواهد ماند.
به گزارش سایت شبکه خبری پاکستانی «جئو نیوز»، درخواست غیرقابل انتظار «عمرانخان» از «عارف علوی» در حالی صورت گرفت که او ساعتی پیش از طرح این درخواست به رئیس جمهوری پاکستان در سخنانی تلویزیونی با مردم این کشور مخالفان را به چالش کشید و با تأکید دوباره بر اینکه آنها در حال همکاری با امریکا برای براندازی دولت او هستند، گفت: «امریکا میخواهد مخالفان دولت را به روی کار آورد تا با استفاده از زر و زور ملت را به بردگی بکشانند.» «عمران خان» در پایان سخنانش نیز از مردم کشورش خواست برای مقابله با طرحهای امریکایی و حمایت از یک پاکستان آزاد و مستقل به خیابانها رفته و حمایت خود را از دولت اعلام کنند و با پرده برداشتن از تلاش امریکا برای پول پاشی بین سیاستمداران، از کسانی که مسحور این پول پاشیها نشدند، تشکر کرد.
حمایت نایب رئیس پارلمان از «عمران خان»
همزمان با سخنرانی تلویزیونی نخستوزیر پاکستان، «قاسم سوری»، نایب رئیس پارلمان این کشور در نشست پارلمان که با 30 دقیقه تأخیر برگزار شد، اعلام کرد: «نشست بررسی رأی اعتماد به عمران خان به مدت نامعلومی به تعویق میافتد.» او گفت: «به عنوان نایب رئیس پارلمان پاکستان حکم رد به رأی عدم اعتماد به نخستوزیر میدهم.»
در پی این سخنان «عمرانخان» به دیدار «عارف علوی» رفت و بعد از جلب موافقت او برای انحلال پارلمان و برپایی انتخابات زودهنگام در سخنانی دیگر خطاب به مردم پاکستان به آنها بابت انحلال پارلمان تبریک گفت و تأکید کرد: «پاکستان در 27 ماه رمضان به استقلال خود دست یافت و ملت نمیگذارد که چنین توطئههایی به نتیجه برسد.» نخستوزیر پاکستان همچنین با اشاره به برخی اتهامزنیها که اقدام او در انحلال پارلمان را غیرقانونی دانسته بودند، این اقدام را کاملاً قانونی و یکی از اختیارات خود به عنوان نخستوزیر دانست و گفت: «من بعد از تصمیمی که نایب رئیس پارلمان گرفت، پیشنهاد خود را به رئیس جمهوری ارائه کردم، زیرا در یک جامعه دموکراتیک، کسانی که اعتقاد به دموکراسی دارند، به سراغ مردم میروند تا انتخابات برگزار شود و مردم تصمیم بگیرند که چه کسی باید حکومت کند.» وی در پایان این سخنرانی نیز با تأکید بر اینکه «هیچ قدرت خارجی و عنصر فاسدی نمیتواند برای مردم پاکستان تصمیم بگیرد»، از آنان خواست پرشورتر از دوره قبل در انتخابات شرکت کنند.
تداوم تلاشهای مخالفان
این در حالی است که مخالفان «عمرانخان»، از پا ننشستهاند و با انتقاد از او اقدام وی در انحلال پارلمان را محکوم کردهاند. «شهباز شریف» از اصلیترین مخالفان نخستوزیر، این اقدام را یک «خیانت بزرگ» توصیف کرد و به همراه سایر مخالفان خبر داد، درخواست مشترکی را به دیوان عالی پاکستان ارسال خواهند کرد تا با اختیارات خود «عمرانخان» را از قدرت برکنار کنند. در پی این درخواست رئیس دیوان عالی پاکستان با توجه به تعطیلی این نهاد، قضات را به خانه خود دعوت کرد تا در این باره به مذاکره بنشینند. این در حالی است که «راجا خالد محمود خان»، معاون دادستان کل نیز پس از انحلال پارلمان به نشانه اعتراض، استعفای خود را اعلام کرد و مدعی شد: «حکم نایب رئیس پارلمان خلاف قانون اساسی است و از همینرو دیگر نمیتوانم از دولت دفاع کنم.»
90 روز مبهم آینده
انحلال پارلمان پاکستان در حالی رقم خورده است که نگرانیهای زیادی درباره آینده سیاسی این کشور وجود دارد. به گفته ناظران، واشنگتن که در 4 سال گذشته بارها به دلیل سیاستهای ضد امریکایی «عمرانخان» وارد چالشهای جدی با او شده است، به طور مشخص در ماههای اخیر برای براندازی او خیز برداشته است و در این راه شماری از سیاستمداران پاکستانی را نیز با خود همسو کرده است. این سیاستمداران همان طیفی هستند که در ماههای اخیر بسیار تلاش کردند تا نشست رأی عدم اعتماد به «عمران خان» را در پارلمان کلید بزنند. اما تمامی این تلاشها با پیشنهاد نخستوزیر برای انحلال پارلمان به شکست انجامید و اکنون همه باید در انتظار انتخاباتی که 90 روز دیگر برگزار میشود، بمانند. این در حالی است که همه مخالفان «عمران خان» و همچنین امریکا به خوبی میدانند که شانس موفقیت «عمران خان» در انتخابات آتی بسیار زیاد است. به نوشته روزنامه «گاردین» این موفقیت را میتوان در حمایت گستردهای که در راهپیمایی آخر هفته گذشته از «عمران خان» صورت گرفت، مشاهده کرد. در این راهپیمایی هزاران نفر با خودروهای شخصی و اتوبوس راهی اسلام آباد شدند تا حمایت خود را از نخستوزیری اعلام کنند که همچون روز نخستی که انتخاب شد، همچنان بر سیاستهای ضدغربی تأکید میکند.
«عمران خان» هرچند با توجه به سیاستهای امریکا در قبال دولتاش، نتوانسته به وضعیت اقتصادی این کشور سامان بخشد اما با احیای غرور ملی پاکستانیها در مقابل زورگوییهای امریکا، حمایت مردم از خود را حفظ کرده است. به همین دلیل نیز اکنون نگرانیها درباره وقوع کودتا علیه «عمران خان» در 90 روزی که تا انتخابات باقی مانده است، بسیار زیاد است. زیرا همان طور که «گاردین» نوشته است، ارتش پاکستان هرچند بیش از یک دهه است که حکومت را در دست ندارد اما در پشت صحنه حتی اندکی از نفوذ و نقش آن در سیاست کم نشده است. «عمران خان» هم شاید با حمایت همین ارتش روی کار آمد اما در طول زمان این حمایت را به دلایل مختلف از دست داد. این روابط به طور خاص از پاییز گذشته به بدترین حالت خود رسید. یعنی زمانی که «عمران خان» حاضر نشد تن به دیکتههای ارتش برای انتخاب رئیس جدید سرویس اطلاعاتی پاکستان بدهد. همین ارتش را نگران کرد که ممکن است، یکی از وفاداران به خود را نیز به عنوان رئیس ارتش انتخاب کند. بنابراین در دنیای پررمز و راز سیاست پاکستان که تاکنون در آن هیچ نخستوزیری نتوانسته دوره خود را به پایان رساند، وقوع اقدامی ناگهانی از سوی ارتش هیچ بعید نیست. اما به اعتقاد «فرزانه شیخ» در اندیشکده «چتم هاوس»؛ «حتی اگر امریکا موفق شود و عمران خان و حزب تحریک انصاف قدرت خود را از دست دهند، سیاستهایی که او در 4 سال اخیر پیریزی کرد، همچنان در سراسر پاکستان طنینانداز است و برند او بیش از وی درعالم سیاست زنده خواهد ماند. این میراثی است که میتواند از «عمران خان» به جا ماند.»
به گزارش سایت شبکه خبری پاکستانی «جئو نیوز»، درخواست غیرقابل انتظار «عمرانخان» از «عارف علوی» در حالی صورت گرفت که او ساعتی پیش از طرح این درخواست به رئیس جمهوری پاکستان در سخنانی تلویزیونی با مردم این کشور مخالفان را به چالش کشید و با تأکید دوباره بر اینکه آنها در حال همکاری با امریکا برای براندازی دولت او هستند، گفت: «امریکا میخواهد مخالفان دولت را به روی کار آورد تا با استفاده از زر و زور ملت را به بردگی بکشانند.» «عمران خان» در پایان سخنانش نیز از مردم کشورش خواست برای مقابله با طرحهای امریکایی و حمایت از یک پاکستان آزاد و مستقل به خیابانها رفته و حمایت خود را از دولت اعلام کنند و با پرده برداشتن از تلاش امریکا برای پول پاشی بین سیاستمداران، از کسانی که مسحور این پول پاشیها نشدند، تشکر کرد.
حمایت نایب رئیس پارلمان از «عمران خان»
همزمان با سخنرانی تلویزیونی نخستوزیر پاکستان، «قاسم سوری»، نایب رئیس پارلمان این کشور در نشست پارلمان که با 30 دقیقه تأخیر برگزار شد، اعلام کرد: «نشست بررسی رأی اعتماد به عمران خان به مدت نامعلومی به تعویق میافتد.» او گفت: «به عنوان نایب رئیس پارلمان پاکستان حکم رد به رأی عدم اعتماد به نخستوزیر میدهم.»
در پی این سخنان «عمرانخان» به دیدار «عارف علوی» رفت و بعد از جلب موافقت او برای انحلال پارلمان و برپایی انتخابات زودهنگام در سخنانی دیگر خطاب به مردم پاکستان به آنها بابت انحلال پارلمان تبریک گفت و تأکید کرد: «پاکستان در 27 ماه رمضان به استقلال خود دست یافت و ملت نمیگذارد که چنین توطئههایی به نتیجه برسد.» نخستوزیر پاکستان همچنین با اشاره به برخی اتهامزنیها که اقدام او در انحلال پارلمان را غیرقانونی دانسته بودند، این اقدام را کاملاً قانونی و یکی از اختیارات خود به عنوان نخستوزیر دانست و گفت: «من بعد از تصمیمی که نایب رئیس پارلمان گرفت، پیشنهاد خود را به رئیس جمهوری ارائه کردم، زیرا در یک جامعه دموکراتیک، کسانی که اعتقاد به دموکراسی دارند، به سراغ مردم میروند تا انتخابات برگزار شود و مردم تصمیم بگیرند که چه کسی باید حکومت کند.» وی در پایان این سخنرانی نیز با تأکید بر اینکه «هیچ قدرت خارجی و عنصر فاسدی نمیتواند برای مردم پاکستان تصمیم بگیرد»، از آنان خواست پرشورتر از دوره قبل در انتخابات شرکت کنند.
تداوم تلاشهای مخالفان
این در حالی است که مخالفان «عمرانخان»، از پا ننشستهاند و با انتقاد از او اقدام وی در انحلال پارلمان را محکوم کردهاند. «شهباز شریف» از اصلیترین مخالفان نخستوزیر، این اقدام را یک «خیانت بزرگ» توصیف کرد و به همراه سایر مخالفان خبر داد، درخواست مشترکی را به دیوان عالی پاکستان ارسال خواهند کرد تا با اختیارات خود «عمرانخان» را از قدرت برکنار کنند. در پی این درخواست رئیس دیوان عالی پاکستان با توجه به تعطیلی این نهاد، قضات را به خانه خود دعوت کرد تا در این باره به مذاکره بنشینند. این در حالی است که «راجا خالد محمود خان»، معاون دادستان کل نیز پس از انحلال پارلمان به نشانه اعتراض، استعفای خود را اعلام کرد و مدعی شد: «حکم نایب رئیس پارلمان خلاف قانون اساسی است و از همینرو دیگر نمیتوانم از دولت دفاع کنم.»
90 روز مبهم آینده
انحلال پارلمان پاکستان در حالی رقم خورده است که نگرانیهای زیادی درباره آینده سیاسی این کشور وجود دارد. به گفته ناظران، واشنگتن که در 4 سال گذشته بارها به دلیل سیاستهای ضد امریکایی «عمرانخان» وارد چالشهای جدی با او شده است، به طور مشخص در ماههای اخیر برای براندازی او خیز برداشته است و در این راه شماری از سیاستمداران پاکستانی را نیز با خود همسو کرده است. این سیاستمداران همان طیفی هستند که در ماههای اخیر بسیار تلاش کردند تا نشست رأی عدم اعتماد به «عمران خان» را در پارلمان کلید بزنند. اما تمامی این تلاشها با پیشنهاد نخستوزیر برای انحلال پارلمان به شکست انجامید و اکنون همه باید در انتظار انتخاباتی که 90 روز دیگر برگزار میشود، بمانند. این در حالی است که همه مخالفان «عمران خان» و همچنین امریکا به خوبی میدانند که شانس موفقیت «عمران خان» در انتخابات آتی بسیار زیاد است. به نوشته روزنامه «گاردین» این موفقیت را میتوان در حمایت گستردهای که در راهپیمایی آخر هفته گذشته از «عمران خان» صورت گرفت، مشاهده کرد. در این راهپیمایی هزاران نفر با خودروهای شخصی و اتوبوس راهی اسلام آباد شدند تا حمایت خود را از نخستوزیری اعلام کنند که همچون روز نخستی که انتخاب شد، همچنان بر سیاستهای ضدغربی تأکید میکند.
«عمران خان» هرچند با توجه به سیاستهای امریکا در قبال دولتاش، نتوانسته به وضعیت اقتصادی این کشور سامان بخشد اما با احیای غرور ملی پاکستانیها در مقابل زورگوییهای امریکا، حمایت مردم از خود را حفظ کرده است. به همین دلیل نیز اکنون نگرانیها درباره وقوع کودتا علیه «عمران خان» در 90 روزی که تا انتخابات باقی مانده است، بسیار زیاد است. زیرا همان طور که «گاردین» نوشته است، ارتش پاکستان هرچند بیش از یک دهه است که حکومت را در دست ندارد اما در پشت صحنه حتی اندکی از نفوذ و نقش آن در سیاست کم نشده است. «عمران خان» هم شاید با حمایت همین ارتش روی کار آمد اما در طول زمان این حمایت را به دلایل مختلف از دست داد. این روابط به طور خاص از پاییز گذشته به بدترین حالت خود رسید. یعنی زمانی که «عمران خان» حاضر نشد تن به دیکتههای ارتش برای انتخاب رئیس جدید سرویس اطلاعاتی پاکستان بدهد. همین ارتش را نگران کرد که ممکن است، یکی از وفاداران به خود را نیز به عنوان رئیس ارتش انتخاب کند. بنابراین در دنیای پررمز و راز سیاست پاکستان که تاکنون در آن هیچ نخستوزیری نتوانسته دوره خود را به پایان رساند، وقوع اقدامی ناگهانی از سوی ارتش هیچ بعید نیست. اما به اعتقاد «فرزانه شیخ» در اندیشکده «چتم هاوس»؛ «حتی اگر امریکا موفق شود و عمران خان و حزب تحریک انصاف قدرت خود را از دست دهند، سیاستهایی که او در 4 سال اخیر پیریزی کرد، همچنان در سراسر پاکستان طنینانداز است و برند او بیش از وی درعالم سیاست زنده خواهد ماند. این میراثی است که میتواند از «عمران خان» به جا ماند.»

آغاز مهلت 40 روزه برای تشکیل دولت عراق
از صبح دیروز مهلت 40 روزه رهبر جریان صدر به چهارچوب هماهنگی شیعیان برای تشکیل دولت عراق در حالی شروع شد که منابع مطلع عراقی از تشکیل هیأتی توسط چهارچوب هماهنگی شیعیان به ریاست «نوری المالکی»، رهبر ائتلاف «دولت قانون» برای گفتوگو با احزاب مختلف و خارج کردن عراق از بنبست سیاسی فعلی خبر دادند.
به گزارش ایسنا به نقل از «شفق نیوز» یک منبع سیاسی عراقی با اعلام این خبر اعلام کرد: هیأت چهارچوب هماهنگی شیعیان عراق گفتوگوهایش با احزاب مختلف را آغاز کرده است. این منبع همچنین گفت که گفتوگوهای هیأت چهارچوب هماهنگی شامل تمامی احزاب و طرفهای سیاسی به جز فراکسیون جریان صدر میشود. در همین حال، جنبش مسیحی «بابلیون» اعلام کرد که هیأت چهارچوب هماهنگی به ریاست المالکی با ریان الکلدانی، رئیس این جنبش دیدار و گفتوگو کرده است.
این در حالی است که به گزارش «پایگاه خبری عربی ۲۱»، جاسم الشمری تحلیلگر سیاسی عراقی معتقد است، ضربالاجل مقتدی صدر در تضاد با قانون اساسی است زیرا بر اساس قانون، مهلت انتخاب رئیس جمهور ۳۰ روزه است و در ششم آوریل جاری به پایان میرسد بنابراین ضربالاجل مقتدی صدر تقریباً ۲۰ روز بیشتر از این مهلت قانونی است. الشمری میگوید که مقتدی صدر با این اقدام تلاش کرد تا توپ را در زمین چهارچوب هماهنگی بیندازد و از تنگنای سیاسی رهایی یابد. وی بااین حال معتقد است، اگر چهارچوب هماهنگی بتواند ائتلاف حاکمیت و حزب دموکرات کردستان را به سوی خود جذب کند براحتی قادر به تشکیل دولت خواهد بود و نوری المالکی، رهبری ائتلاف دولت قانون یکی از نامزدهای قدرتمند برای بازگشت به عرصه سیاسی در عراق است و این سناریو وارد است.
به گزارش ایسنا به نقل از «شفق نیوز» یک منبع سیاسی عراقی با اعلام این خبر اعلام کرد: هیأت چهارچوب هماهنگی شیعیان عراق گفتوگوهایش با احزاب مختلف را آغاز کرده است. این منبع همچنین گفت که گفتوگوهای هیأت چهارچوب هماهنگی شامل تمامی احزاب و طرفهای سیاسی به جز فراکسیون جریان صدر میشود. در همین حال، جنبش مسیحی «بابلیون» اعلام کرد که هیأت چهارچوب هماهنگی به ریاست المالکی با ریان الکلدانی، رئیس این جنبش دیدار و گفتوگو کرده است.
این در حالی است که به گزارش «پایگاه خبری عربی ۲۱»، جاسم الشمری تحلیلگر سیاسی عراقی معتقد است، ضربالاجل مقتدی صدر در تضاد با قانون اساسی است زیرا بر اساس قانون، مهلت انتخاب رئیس جمهور ۳۰ روزه است و در ششم آوریل جاری به پایان میرسد بنابراین ضربالاجل مقتدی صدر تقریباً ۲۰ روز بیشتر از این مهلت قانونی است. الشمری میگوید که مقتدی صدر با این اقدام تلاش کرد تا توپ را در زمین چهارچوب هماهنگی بیندازد و از تنگنای سیاسی رهایی یابد. وی بااین حال معتقد است، اگر چهارچوب هماهنگی بتواند ائتلاف حاکمیت و حزب دموکرات کردستان را به سوی خود جذب کند براحتی قادر به تشکیل دولت خواهد بود و نوری المالکی، رهبری ائتلاف دولت قانون یکی از نامزدهای قدرتمند برای بازگشت به عرصه سیاسی در عراق است و این سناریو وارد است.

مقابله اسلامآباد با توطئهچینیهای امریکا
زهره صفاری/ سناریوی اپوزیسیون پاکستان برای برکناری عمرانخان که بسیاری آن را ناشی از نفوذ خارجی میدانند، با انحلال پارلمان به بنبست کشیده شد. حالا دولت اسلامآباد تا برگزاری انتخابات زودهنگام 90 روز فرصت دارد تا با یارگیریهای مناسب بتواند اوضاع را تحت کنترل خود درآورد. برای تحلیل این وقایع، گفتوگویی با «محسن روحی صفت»، دیپلمات پیشین ایران در پاکستان داشتیم.
جرقه برکناری عمرانخان از کجا و چگونه زده شد؟
گرچه سیستم سیاسی پاکستان مدتی با مداخله نظامیان شکل ریاستی به خود گرفت اما در کل سیستم سیاسی این کشور پارلمانی است. در این سیستم، نخستوزیر با رأی اعتماد مجلس، برای 5 سال به قدرت میرسد. اما در تاریخ این کشور کمتر دیده شده نخستوزیری بتواند این دوره را تکمیل کند. چراکه همیشه در میانه کار با ائتلاف و زد و بندهای سیاسی جناح مخالف، از قدرت ساقط میشود. نمونه این زد و بندها را به دفعات در دوران «بی نظیر بوتو» و «نواز شریف» شاهد بودیم. اما «عمرانخان» با توجه به پشتوانه خوب حزبی و ضعف دیگر احزاب، شرایط متفاوتی داشت و توانست تا این زمان که 4 سال از آغاز نخستوزیریاش میگذرد، به کار خود ادامه دهد. بنابراین برای تحلیل وقایع اخیر پاکستان باید علاوه بر فضای بینالمللی، قدرتهای جهانی و فضای منطقهای را نیز بررسی کنیم. قرارداد دوحه که زمینه ساز بازگشت طالبان به قدرت بود، این نشانه را داشت که امریکا درصدد است در شرق مرزهای ایران، جنوب روسیه، آسیای مرکزی و غرب چین آشوب و بههمریختگی ایجاد کند تا منطقه را در وضعیتی بلاتکلیف نگه دارد. در واقع امریکا با خروج از افغانستان، سود و زیانی در این منطقه ندارد اما در عین حال حاضر به پذیرش رقیب و منفعتخواهی آن در افغانستان و پاکستان نیست و ثبات و پیشرفت در منطقه را نیز نمیخواهد. بنابراین با بازگشت طالبان به قدرت موقعیت را برای ایجاد آشوب در منطقه مناسب دید. زیرا با حاکمیت طالبان در افغانستان، طالبان پاکستان نیز که خود را مستعد این شرایط میداند، بشدت پرتحرک شده و قدرت یافته است. پس نمیتوان طالبان پاکستان امروز را با 10 سال قبل مقایسه کرد و آنها نیز داعیه حکومت دارند. موضوعی که با توجه به دولتهای ضعیفی که در پاکستان مدام در حال تغییر هستند و از سوی دیگر تمایل افرادی مانند جمعیت علمای اسلام و رهبر آن «مولانا فضل الرحمن» برای به دست گرفتن قدرت، پیشبینی وضعیت بیثباتی در پاکستان در سالهای آینده را نیز دور از ذهن نشان نمیدهد.
در این شرایط امریکا به این باور رسیده است که نیروهای مذهبی افراطی از پتانسیل بیشتری برای بر هم زدن آرامش و ثبات در منطقه برخوردارند چراکه نیروهای تکنوکرات، بوروکرات و لیبرال قادر بر بسیج مردمی نیستند و نمیتوانند هدف آنها برای ایجاد بیثباتی را محقق کنند. از طرفی این فضای بیثبات در افغانستان و پاکستان، با به مخاطره انداختن موقعیت جاده ابریشم و همچنین تأثیرگذاری بر اویغورهای سین کیانگ به ضرر چین خواهد بود و از آنجا که جنوب روسیه و کشورهای آسیای مرکزی را تحت تأثیر قرار میدهد و تمرکز مسکو در این منطقه را بیشتر خواهد کرد، برای روسها نیز چندان خوشایند نیست. البته این طرحی دراز مدت است که تنها گام اول آن در افغانستان برداشته شده اما در حال تسری به منطقه است. در این شرایط با توجه به اثرگذاری ارتش پاکستان در سیاست داخلی این کشور، بزرگترین مانع در اجرای این طرح یا به عبارت بهتر تهدید بلند مدت، ارتش آن خواهد بود. این تهدید برای منطقه قابل چشمپوشی نیست چراکه در دو سال گذشته عمرانخان دولتی قوی بود اما ناگهان همه چیز علیه نخستوزیر شده است.
آیا شرایط پاکستان به مخالفت اسلامآباد با امریکا در تقابل با روسیه مربوط بود؟
انتظار امریکا، همراهی بیشتر اسلام آباد در اجرای سیاستهایش در منطقه بود اما آنچه میبینیم کاهش همراهی این کشور با امریکا، نسبت به سال گذشته است. یک نمونه آن جنگ یمن بود که پاکستان آنطور که عربستان میخواست عمل نکرد اما در موضوع اوکراین، پاکستان با هر دو طرف ارتباط گرفت. «عمرانخان» اولین نخستوزیری بود که پس از حمله به اوکراین، سفر از پیش برنامهریزی شدهای به مسکو داشت و پس از آن با مقامات اوکراینی نیز ارتباط برقرار کرد و بر حاکمیت و تمامیت ارضی این کشور تأکید کرد. اما این توازن میان روسیه و اوکراین مطلوب امریکا نبود و واشنگتن از پاکستان انتظار داشت تنها از اوکراین حمایت کند.
آیا موضع عارف علوی و همراهیهای او با عمرانخان پایدار خواهد بود؟
رئیس جمهور پاکستان قدرتی در سیاست موجود این کشور ندارد و تنها وقتی فراکسیونی اکثریت آرا را دارد از آن فراکسیون میخواهد نخستوزیرش را معرفی کند. در موضوع انحلال نیز از آنجا که شمار مخالفان در پارلمان بیش از حامیان عمرانخان بودند، رأی بر منحل شدن پارلمان داد تا انتخابات جدید صفبندی سیاسی داخل کشور را تعیین کند.
در بازه 90 روزه تا انتخابات احتمال کودتا وجود دارد؟
بله. ممکن است در این 90 روز اعتراضات خیابانی پیش آید یا حتی پس از انتخابات، اختلافاتی پیش بیاید و مناقشاتی ایجاد شود. از سوی دیگر برخی تحلیلگران سیاسی معتقدند ارتش مدتی است از پشت پرده، اوضاع را هدایت میکند اما به در دست گرفتن قدرت بیتمایل نیست، مانند همان زمانی که «مشرف» کودتا کرد و رئیس جمهور شد.
جرقه برکناری عمرانخان از کجا و چگونه زده شد؟
گرچه سیستم سیاسی پاکستان مدتی با مداخله نظامیان شکل ریاستی به خود گرفت اما در کل سیستم سیاسی این کشور پارلمانی است. در این سیستم، نخستوزیر با رأی اعتماد مجلس، برای 5 سال به قدرت میرسد. اما در تاریخ این کشور کمتر دیده شده نخستوزیری بتواند این دوره را تکمیل کند. چراکه همیشه در میانه کار با ائتلاف و زد و بندهای سیاسی جناح مخالف، از قدرت ساقط میشود. نمونه این زد و بندها را به دفعات در دوران «بی نظیر بوتو» و «نواز شریف» شاهد بودیم. اما «عمرانخان» با توجه به پشتوانه خوب حزبی و ضعف دیگر احزاب، شرایط متفاوتی داشت و توانست تا این زمان که 4 سال از آغاز نخستوزیریاش میگذرد، به کار خود ادامه دهد. بنابراین برای تحلیل وقایع اخیر پاکستان باید علاوه بر فضای بینالمللی، قدرتهای جهانی و فضای منطقهای را نیز بررسی کنیم. قرارداد دوحه که زمینه ساز بازگشت طالبان به قدرت بود، این نشانه را داشت که امریکا درصدد است در شرق مرزهای ایران، جنوب روسیه، آسیای مرکزی و غرب چین آشوب و بههمریختگی ایجاد کند تا منطقه را در وضعیتی بلاتکلیف نگه دارد. در واقع امریکا با خروج از افغانستان، سود و زیانی در این منطقه ندارد اما در عین حال حاضر به پذیرش رقیب و منفعتخواهی آن در افغانستان و پاکستان نیست و ثبات و پیشرفت در منطقه را نیز نمیخواهد. بنابراین با بازگشت طالبان به قدرت موقعیت را برای ایجاد آشوب در منطقه مناسب دید. زیرا با حاکمیت طالبان در افغانستان، طالبان پاکستان نیز که خود را مستعد این شرایط میداند، بشدت پرتحرک شده و قدرت یافته است. پس نمیتوان طالبان پاکستان امروز را با 10 سال قبل مقایسه کرد و آنها نیز داعیه حکومت دارند. موضوعی که با توجه به دولتهای ضعیفی که در پاکستان مدام در حال تغییر هستند و از سوی دیگر تمایل افرادی مانند جمعیت علمای اسلام و رهبر آن «مولانا فضل الرحمن» برای به دست گرفتن قدرت، پیشبینی وضعیت بیثباتی در پاکستان در سالهای آینده را نیز دور از ذهن نشان نمیدهد.
در این شرایط امریکا به این باور رسیده است که نیروهای مذهبی افراطی از پتانسیل بیشتری برای بر هم زدن آرامش و ثبات در منطقه برخوردارند چراکه نیروهای تکنوکرات، بوروکرات و لیبرال قادر بر بسیج مردمی نیستند و نمیتوانند هدف آنها برای ایجاد بیثباتی را محقق کنند. از طرفی این فضای بیثبات در افغانستان و پاکستان، با به مخاطره انداختن موقعیت جاده ابریشم و همچنین تأثیرگذاری بر اویغورهای سین کیانگ به ضرر چین خواهد بود و از آنجا که جنوب روسیه و کشورهای آسیای مرکزی را تحت تأثیر قرار میدهد و تمرکز مسکو در این منطقه را بیشتر خواهد کرد، برای روسها نیز چندان خوشایند نیست. البته این طرحی دراز مدت است که تنها گام اول آن در افغانستان برداشته شده اما در حال تسری به منطقه است. در این شرایط با توجه به اثرگذاری ارتش پاکستان در سیاست داخلی این کشور، بزرگترین مانع در اجرای این طرح یا به عبارت بهتر تهدید بلند مدت، ارتش آن خواهد بود. این تهدید برای منطقه قابل چشمپوشی نیست چراکه در دو سال گذشته عمرانخان دولتی قوی بود اما ناگهان همه چیز علیه نخستوزیر شده است.
آیا شرایط پاکستان به مخالفت اسلامآباد با امریکا در تقابل با روسیه مربوط بود؟
انتظار امریکا، همراهی بیشتر اسلام آباد در اجرای سیاستهایش در منطقه بود اما آنچه میبینیم کاهش همراهی این کشور با امریکا، نسبت به سال گذشته است. یک نمونه آن جنگ یمن بود که پاکستان آنطور که عربستان میخواست عمل نکرد اما در موضوع اوکراین، پاکستان با هر دو طرف ارتباط گرفت. «عمرانخان» اولین نخستوزیری بود که پس از حمله به اوکراین، سفر از پیش برنامهریزی شدهای به مسکو داشت و پس از آن با مقامات اوکراینی نیز ارتباط برقرار کرد و بر حاکمیت و تمامیت ارضی این کشور تأکید کرد. اما این توازن میان روسیه و اوکراین مطلوب امریکا نبود و واشنگتن از پاکستان انتظار داشت تنها از اوکراین حمایت کند.
آیا موضع عارف علوی و همراهیهای او با عمرانخان پایدار خواهد بود؟
رئیس جمهور پاکستان قدرتی در سیاست موجود این کشور ندارد و تنها وقتی فراکسیونی اکثریت آرا را دارد از آن فراکسیون میخواهد نخستوزیرش را معرفی کند. در موضوع انحلال نیز از آنجا که شمار مخالفان در پارلمان بیش از حامیان عمرانخان بودند، رأی بر منحل شدن پارلمان داد تا انتخابات جدید صفبندی سیاسی داخل کشور را تعیین کند.
در بازه 90 روزه تا انتخابات احتمال کودتا وجود دارد؟
بله. ممکن است در این 90 روز اعتراضات خیابانی پیش آید یا حتی پس از انتخابات، اختلافاتی پیش بیاید و مناقشاتی ایجاد شود. از سوی دیگر برخی تحلیلگران سیاسی معتقدند ارتش مدتی است از پشت پرده، اوضاع را هدایت میکند اما به در دست گرفتن قدرت بیتمایل نیست، مانند همان زمانی که «مشرف» کودتا کرد و رئیس جمهور شد.

نمایشی تازه از ورشکستگی اخلاقی کاپیتالیسم
سحر غمخور / تحلیلگر سیاسی خاورمیانه
مترجم: وصال روحانی
نزدیک به یک ماه پیش «جو بایدن»، رئیسجمهور امریکا اعلام کرد 5/3 میلیارد دلار از اندوختههای مالی افغانستان را ضبط کرده تا خرج دعاوی حقوقیای شود که خانواده قربانیان واقعه 11 سپتامبر در محاکم غربی گشودهاند. این پولی است که دولت «بایدن» از آگوست 2021 یعنی زمان به قدرت رسیدن مجدد طالبان در افغانستان مصادره کرده بود، از همان تاریخ مردم دردمند این کشور آسیایی دریافته بودند که یک بار دیگر ملعبه دست واشنگتن شدهاند.
ابراز خشم جامعه جهانی از جدیدترین مورد تصاحب سرمایه کشورهای کم برخوردار توسط امپریالیستها اگرچه خبر از بیداری نسبی ملتها درخصوص استثمارگری دولتهای بزرگ غربی میدهد اما مشکلات معیشتی مردم درمانده افغانستان را حل نمیکند.
این در حالی است که اسلاف بایدن با ادعای دست داشتن سازمانهای تروریستی افغانستان و عراق واقعه 11 سپتامبر و سایر انفجارهای مهلک در سطح اروپای غربی به کابل و اطراف آن لشکرکشیهای انبوه کرده و جان بسیاری از زنان و کودکان را هم گرفته بودند. خیلیها در غرب نمیدانند مردم افغانستان بیش از آنکه بانی تروریسم باشند، قربانی آن بودهاند. افغانستان و عراق درحالی 20 سال زیر چکمههای نظامیان امریکایی به خاک و خون کشیده شدند که حتی یکی از اتباع آنها در میان بیست و چند نفری قرار نداشتند که حمله هوایی به برجهای تجارت جهانی در نیویورک را در اواخر تابستان سال 2001 به اجرا درآوردند و اکثر قریب به اتفاقشان وابستگان و اتباع عربستان سعودی بودند.
آنچه «جرج دبلیو بوش» بهعنوان شروع کننده جنگ افغانستان در دستور کار خود داشت و توسط رؤسای جمهور بعدی امریکا هم تکرار شد، نمایش قدرت نظامی امریکا برای مردم افغانستان و عراق بهعنوان بانیان اصلی تروریسم بود. این در حالی بود که آبشخور اصلی تروریسم جایی دیگر بود و تقویت و تجهیز آنها نیز از سوی خود غرب انجام میشد. امریکا در سالهای نخست بعد از ورود نیروهای نظامیاش به افغانستان مدعی شد دست تروریستها را کوتاه کرده و طالبان را ریشهکن ساخته و مردم بینوای افغانستان را به آزادی و زندگی بیدغدغه نائل ساخته است. امروز اما واقعیت امر و آنچه در افغانستان رخ داده، جلوهگری آشکارتری دارد. چیزی به نام اقتصاد مستقل در کابل وجود ندارد و هر آنچه بهصورت قوت لایموت به دست افغانها میرسد، با پول و سرمایه غربیها و در قالب وارداتی اندک به شهرهای افغانستان منتقل و در آنجا تقسیم میشود. میلیاردها دلاری که امریکا وعده داده بود صرف بازسازی افغانستان میشود، از طریق «حسابهای پشتی» و عملیات پنهانی فرابانکی و شریانهای اقتصادی غرب و بویژه امریکا تزریق و بواقع به نقطه مبدأ عودت داده شد و فقط پیش از زمان طالبان بهعنوان واقعیتی تلخ به مردم این کشور چهره نمایاند.
بدتر از همه اینکه مردم دریافتند امنیتی هم که در زمان طالبان داشتند، رنگ باخته است و دولتهای جانشین آنها نه تنها سر در اردوگاه غرب داشتهاند که از نیروی نظامی کافی برای تأمین امنیت مردم هم بیبهره بودند، کار به جایی کشید که مردم افغانستان به جای پذیرفتن دعوت دولت این کشور به باز کردن حسابهای سپرده بانکی و ریختن پول اندکشان به این حسابها و انجام مخارج و خریدهایشان با کارتهای بانکی ترجیح میدادند که به سبک و سیاق قدیم سکهها و اسکناسهای خود را زیر بالش و پتو در خانههایشان پنهان کنند و هر روز با قسمتی از آن خریدهای خود از مغازهها را انجام دهند، بدیهی بود که سازمانهای متظاهری مانند «عفو بینالملل» نیز با تحسین روشهای مدرنگرایی غربی و تأیید روش عمل امریکاییها پیرامون آنچه پیشرفت صنعتی و توسعه تکنولوژی افغانستان نامیده میشد، شعار بدهند و کاخ سفید را بابت این مدرنگراییهای فریبنده (و البته اجرا نشده) ستایش کنند.
آنچه در سالهای گذشته واقعاً در افغانستان روی داد، یک افتضاح اجتماعی و نمایشی تازه از ورشکستگی اخلاقی کاپیتالیسم بود و امروز نمادهای آن در کابل بیش از هر زمانی به چشم میخورد. دیگر نه خبری از حامد کرزای است که تلاشهای نصف و نیمهاش برای پیش راندن جامعه افغانستان در مسیر یک پیشرفت اولیه ثمر داد و نه چهره جانشینان کوتاه مدت وی که به محض خروج ارتش شکست خورده امریکا از کابل با شنیدن اولین صدای غرش طالبان پا به فرار گذاشتند و به کشورهای دیگر رفتند، قابل رؤیت است. با اقدام اخیر بایدن افغانستان اینک اندک ذخیره مالی خود را هم برباد رفته میبیند و خبر نگونبختی فزاینده چیزی در افق به سوی افغانها چشمک نمیزند.
منبع: Al Jazeera
مترجم: وصال روحانی
نزدیک به یک ماه پیش «جو بایدن»، رئیسجمهور امریکا اعلام کرد 5/3 میلیارد دلار از اندوختههای مالی افغانستان را ضبط کرده تا خرج دعاوی حقوقیای شود که خانواده قربانیان واقعه 11 سپتامبر در محاکم غربی گشودهاند. این پولی است که دولت «بایدن» از آگوست 2021 یعنی زمان به قدرت رسیدن مجدد طالبان در افغانستان مصادره کرده بود، از همان تاریخ مردم دردمند این کشور آسیایی دریافته بودند که یک بار دیگر ملعبه دست واشنگتن شدهاند.
ابراز خشم جامعه جهانی از جدیدترین مورد تصاحب سرمایه کشورهای کم برخوردار توسط امپریالیستها اگرچه خبر از بیداری نسبی ملتها درخصوص استثمارگری دولتهای بزرگ غربی میدهد اما مشکلات معیشتی مردم درمانده افغانستان را حل نمیکند.
این در حالی است که اسلاف بایدن با ادعای دست داشتن سازمانهای تروریستی افغانستان و عراق واقعه 11 سپتامبر و سایر انفجارهای مهلک در سطح اروپای غربی به کابل و اطراف آن لشکرکشیهای انبوه کرده و جان بسیاری از زنان و کودکان را هم گرفته بودند. خیلیها در غرب نمیدانند مردم افغانستان بیش از آنکه بانی تروریسم باشند، قربانی آن بودهاند. افغانستان و عراق درحالی 20 سال زیر چکمههای نظامیان امریکایی به خاک و خون کشیده شدند که حتی یکی از اتباع آنها در میان بیست و چند نفری قرار نداشتند که حمله هوایی به برجهای تجارت جهانی در نیویورک را در اواخر تابستان سال 2001 به اجرا درآوردند و اکثر قریب به اتفاقشان وابستگان و اتباع عربستان سعودی بودند.
آنچه «جرج دبلیو بوش» بهعنوان شروع کننده جنگ افغانستان در دستور کار خود داشت و توسط رؤسای جمهور بعدی امریکا هم تکرار شد، نمایش قدرت نظامی امریکا برای مردم افغانستان و عراق بهعنوان بانیان اصلی تروریسم بود. این در حالی بود که آبشخور اصلی تروریسم جایی دیگر بود و تقویت و تجهیز آنها نیز از سوی خود غرب انجام میشد. امریکا در سالهای نخست بعد از ورود نیروهای نظامیاش به افغانستان مدعی شد دست تروریستها را کوتاه کرده و طالبان را ریشهکن ساخته و مردم بینوای افغانستان را به آزادی و زندگی بیدغدغه نائل ساخته است. امروز اما واقعیت امر و آنچه در افغانستان رخ داده، جلوهگری آشکارتری دارد. چیزی به نام اقتصاد مستقل در کابل وجود ندارد و هر آنچه بهصورت قوت لایموت به دست افغانها میرسد، با پول و سرمایه غربیها و در قالب وارداتی اندک به شهرهای افغانستان منتقل و در آنجا تقسیم میشود. میلیاردها دلاری که امریکا وعده داده بود صرف بازسازی افغانستان میشود، از طریق «حسابهای پشتی» و عملیات پنهانی فرابانکی و شریانهای اقتصادی غرب و بویژه امریکا تزریق و بواقع به نقطه مبدأ عودت داده شد و فقط پیش از زمان طالبان بهعنوان واقعیتی تلخ به مردم این کشور چهره نمایاند.
بدتر از همه اینکه مردم دریافتند امنیتی هم که در زمان طالبان داشتند، رنگ باخته است و دولتهای جانشین آنها نه تنها سر در اردوگاه غرب داشتهاند که از نیروی نظامی کافی برای تأمین امنیت مردم هم بیبهره بودند، کار به جایی کشید که مردم افغانستان به جای پذیرفتن دعوت دولت این کشور به باز کردن حسابهای سپرده بانکی و ریختن پول اندکشان به این حسابها و انجام مخارج و خریدهایشان با کارتهای بانکی ترجیح میدادند که به سبک و سیاق قدیم سکهها و اسکناسهای خود را زیر بالش و پتو در خانههایشان پنهان کنند و هر روز با قسمتی از آن خریدهای خود از مغازهها را انجام دهند، بدیهی بود که سازمانهای متظاهری مانند «عفو بینالملل» نیز با تحسین روشهای مدرنگرایی غربی و تأیید روش عمل امریکاییها پیرامون آنچه پیشرفت صنعتی و توسعه تکنولوژی افغانستان نامیده میشد، شعار بدهند و کاخ سفید را بابت این مدرنگراییهای فریبنده (و البته اجرا نشده) ستایش کنند.
آنچه در سالهای گذشته واقعاً در افغانستان روی داد، یک افتضاح اجتماعی و نمایشی تازه از ورشکستگی اخلاقی کاپیتالیسم بود و امروز نمادهای آن در کابل بیش از هر زمانی به چشم میخورد. دیگر نه خبری از حامد کرزای است که تلاشهای نصف و نیمهاش برای پیش راندن جامعه افغانستان در مسیر یک پیشرفت اولیه ثمر داد و نه چهره جانشینان کوتاه مدت وی که به محض خروج ارتش شکست خورده امریکا از کابل با شنیدن اولین صدای غرش طالبان پا به فرار گذاشتند و به کشورهای دیگر رفتند، قابل رؤیت است. با اقدام اخیر بایدن افغانستان اینک اندک ذخیره مالی خود را هم برباد رفته میبیند و خبر نگونبختی فزاینده چیزی در افق به سوی افغانها چشمک نمیزند.
منبع: Al Jazeera
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
دورنــما
-
پاتک عمرانخان به مخالفان
-
آغاز مهلت 40 روزه برای تشکیل دولت عراق
-
مقابله اسلامآباد با توطئهچینیهای امریکا
-
نمایشی تازه از ورشکستگی اخلاقی کاپیتالیسم

اخبارایران آنلاین