ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
«ایران» در گفت و گو با کارشناسان از ضرورت و اهمیت تدوین تاریخ شفاهی دفاع مقدس گزارش می دهد
تاریخ شفاهی، سندی قابل اعتماد
مرجان قندی
خبرنگار
چرا ادبیات جنگ مهم است؟ این سؤالی است که گاهی مطرح میشود. نویسندگان این حوزه در پاسخ به این سؤال میگویند؛ جنگ با خصلت ویرانگرانه و دهشتناک فرصتی فراهم میکند تا انسان بتواند قابلیتهای مورد تحسین خود؛ مثل شجاعت، دوستی، ایثار، دلاوری و... را به تماشا بنشیند و از سوی دیگر با رنج، اندوه و مصائب وارد آمده بر افراد درگیر جنگ آشنا شود. به همین دلیل جنگ منبعی غنی میشود برای خلق و آفرینش آثار ادبی و مادامی که جنگ وجود دارد، نویسندگان و هنرمندان تلاش میکنند تا آن را از دیدگاه خودشان درک کنند، زشتیها و زیباییهای آن را به روایت بنشینند و بر بستر آن بنایی خلق کنند که بازتابدهنده رفتار و کردار انسان است. به همین دلیل است که با نگاهی به تاریخ ادبیات کشورها میبینیم بخش مهمی از ادبیات کلاسیک آنها به جنگ اختصاص پیدا کرده و بسیاری از نویسندههای بزرگ دنیا درباره جنگ قلم زدهاند. بهطور خلاصه باید بگوییم پتانسیل سوژههای موجود در جنگ، از رویدادها بگیرید تا شخصیتها و... میتواند قالبهای ادبی را از وجود خود سرشار کند. یکی از مباحث مغفول مانده در حوزه ادبیات جنگ تحمیلی، بحث تاریخ شفاهی است، درصورتی که بسیاری از جنگهای مهمی که در دنیا صورت گرفته، ازطریق تاریخ شفاهی مستند شدهاند اما هنوز ناگفتههای بسیاری از جنگ تحمیلی عراق علیه ایران باقی مانده که روایت نشده است. طبق آخرین آمار اعلام شده سال گذشته مصاحبههایی توسط بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس در سراسر کشور با فرماندهان و رزمندگان دفاع مقدس انجام شده است که جمع همه آنها بالغ بر 12 هزار ساعت است. از این مقدار مصاحبه، 197 عنوان کتاب تولید شده و 114 کتاب آماده چاپ است. در ادامه با سه نفر از نویسندگان و تدوینگران کتابهای برگزیده تاریخ شفاهی دفاع مقدس در سال 1400 از جمله دکتر جلال کاویانی خالق اثر «چریکهای داور»، فاطمه رعیتنژاد نویسنده کتاب «هاتفان بیهیاهو» و حمیدرضا حاتمی مؤلف کتاب «هزار قلعه» به گفتوگو نشستیم و وضعیت تولید آثار تاریخ شفاهی را به بحث گذاشتهایم که حاصل آن پیش رویتان قرار دارد.
تألیف کتب تاریخ شفاهی با هدف اسناد تاریخی
جلال کاویانی از نویسندگان فعال در حوزه تاریخ شفاهی است. او از سال 1391 فعالیت پژوهشگری در حوزه دفاع مقدس را شروع کرده و تاکنون چندین اثر از جمله «از دارلک تا تکریت»، «راکبان نینوا»، «رندان تشنه لب»، «ریههای سوخته» و «چریکهای داور» را در حوزه تاریخ شفاهی دفاع مقدس تألیف کرده است. کاویانی درخصوص لزوم تاریخنگاری و جمعآوری تاریخ شفاهی دفاع مقدس میگوید: امروزه تاریخ شفاهی یکی از منابع تحقیقی است که در این حوزه افرادی با آموزشهای قبلی، وقایع و تجربیات عملی دفاع مقدس یا هر اتفاق دیگری را با مصاحبه و روایت از دایره و چهارچوب خشک نظری خارج و به همان اتفاق روح و جان تازه میبخشند تا با تحلیل آن اطلاعات و تجربیات، علل و میزان آسیبپذیریها از هر اتفاقی را احصا کرده و با بکارگیری آن در آموزشها یا در مواجهه با بحرانهای مختلف از تکرار آن اتفاقات جلوگیری یا میزان آسیبپذیری را به حداقل برسانند. کاویانی که چند سالی است به عنوان مدرس درس آشنایی با علوم و معارف دفاع مقدس در یکی از دانشگاههای استان آذربایجان غربی فعالیت دارد، میگوید: بیشک تاریخ انقلاب اسلامی ایران و دفاع مقدس آیینه ای است که گذشته مجاهدان و رزمندگان را بازتاب میدهد. بامطالعه تاریخ میتوان به گذشته سفر کرد و با رزمندگان روزگار گذراند، با خوشیها و ناخوشیهاى آنان دمساز شد و مجاهدتهاى طاقتفرسا و رشادتهای بزرگ آنان را به نظاره نشست. گاهی ایثارگریهای این مجاهدان شایسته، به خاطر قداست و ارزشمندی برگرفته از اساس دین، مدال جاودانگی دریافت کرده است بهطوریکه تنها ارزشگذار مطلق هستی، ارزش حقیقت ایثار و بذل جان آنها را دانسته و تنها او است که توان معامله با آنها را دارد.
او در پاسخ به این سؤال که آیا مصاحبه کردن با شخصیتها به تنهایی میتواند بار تاریخ شفاهی را بر دوش بکشد یا نه؟ تصریح میکند: اصل مصاحبه برای ثبت هر اتفاقی لازم است، اما مصاحبه بدون بررسی و راستیآزمایی و تحلیل، چندان مفید فایده نخواهد شد. قطعاً لازم است دادههای یک مصاحبه شونده در کنار مصاحبهها و تجربیات دیگر قرار گیرد تا بدون تحریف به عنوان یک سند تاریخی ثبت شود.
این نویسنده آثار متعدد در حوزه دفاع مقدس با اشاره به پرمخاطب بودن آثار تاریخ شفاهی بر حضور پررنگتر نویسندگان و فعالان حوزه دفاع مقدس در این بخش تأکید میکند و میافزاید: کتابهای تاریخ شفاهی در حوزه دفاع مقدس، راجعبه حوادث و اتفاقاتی صحبت میکنند که برای دفاع از اسلام، ایران و انقلاب اسلامی و به دست مردم رقم خورده است. بنابراین برای هر ایرانی وطنپرست مایه مباهات است که همچون آنها پدرانی داشتهاند که تا پای جان از کیان اسلامیشان دفاع کردهاند. اما جای تأسف دارد که بعد از اتمام جنگ خیلی در این حوزه کار نشده است. این در حالی است که سالهای زیادی از پایان جنگ گذشته و خیلی از افرادی که صندوقچه اسرار در آن دوران بودند بدون آنکه صحبتها و اطلاعاتشان جایی ثبت شود از میانمان رفتهاند.
این نویسنده که به تازگی آخرین کتابش با عنوان «چریکهای داور» مقام برتر کشوری از میان کتب تاریخ شفاهی دفاع مقدس را از آن خود کرده است، راجعبه این اثر میگوید: «چریکهای داور» حاصل 30 جلسه مصاحبه اختصاصی 5/1 ساعته با سرهنگ پاسدار عباس داور و بیش از 40 ساعت بازروایی باحضور برادر میرقاسم سید تاجی است. برای تدوین آن، بعد از پیادهسازی مصاحبه، مدت 60 ساعت وقت گذاشته شده است. حاصل همه تلاشها ابتدا به ارزیابی سازمان اسناد و مدارک فرستاده شد. بعد از بررسی و ارزیابی، نزدیک به 50 ساعت زمان برای اصلاح، تکمیل و برطرف کردن ایرادات گذاشته شد. بخشى از کتاب «چریکهای داور»، منعکسکننده ایثار و فداکاری شهدا و رزمندگان در استقرار و تثبیت نظام در مواجهه با معاندان نظام قبل، حین و بعد از جنگ تحمیلی است و بخش دیگر کتاب، به حماسهها و مقاومتهای سرسختانه رزمندگان و آزادگان سرافراز و دفاع آنان از انقلاب نوپاى اسلامی و سربلندى و شرف ملت ایران در مقابل رژیم متجاوز بعثی عراق پرداخته است.
استقبال مخاطبان از کتب تاریخ شفاهی دفاع مقدس
فاطمه رعیتنژاد دانشآموخته کارشناسی ارشد ادبیات پایداری از دانشگاه شهید باهنر کرمان از جمله نویسندگان جوان اما پرکار حوزه دفاع مقدس است. او که تاکنون ۱۳ عنوان کتاب تألیف کرده معتقد است؛ نسل جوان تشنه حقیقت است، بنابراین باید به تاریخنگاری اهمیت داد و به پژوهش در حوزه دفاع مقدس پرداخت و حقایق را نوشت و خوراک نسل آینده را فراهم کرد.
او میگوید: اهمیت دادن به تاریخ شفاهی و لزوم تاریخنگاری آنجایی مشخص میشود که متأسفانه تحریفهایی در کتابهای خاطره، داستان و رمان دفاع مقدس دیده میشود. اگر به تاریخنگاری اهمیت داده شود، منبعی غنی و بدون تحریف در اختیار داریم که نویسنده دفاع مقدس با مراجعه به آن از غلو و بزرگنمایی بینیاز میماند. تاریخ شفاهی به دلیل مستند بودن و راستیآزماییهایی که در آن صورت میگیرد، بسیار قابل اعتماد و منبعی غنی و سندی تاریخی است.
رعیتنژاد به عواملی که موجب کیفیت آثار تاریخ شفاهی میشود اشاره کرده و ادامه میدهد: تاریخنگاری که وارد این حوزه میشود باید در درجه اول علاقهمند، سپس روحیه کنجکاوی و کنکاش و صبر و حوصله داشته باشد. من همیشه سعی میکنم تدوین آثار را با وسواس و دقت انجام دهم. وقایع و حوادث بیان شده از سوی راوی را با تحقیق از دیگر همرزمان وی و مراجعه به منابع مکتوب بررسی کنم و سپس ثبت کنم تا کاری که برای نسلهای آینده به یادگار میماند قابل اعتماد و باور باشد.
این نویسنده جوان علت مراجعه مخاطبان و اقبال آنها به کتب تاریخ شفاهی را در وجه مستند بودن آنها و بیان بدون غل و غش افراد میداند و تصریح میکند: مخاطب با خواندن آثار تاریخ شفاهی در کنار اینکه به اطلاعات تاریخیاش افزوده میشود، با خیال راحت به درست بودن وقایع بیان شده از سوی راوی اعتماد دارد و به عنوان سندی تاریخی به آن استناد میکند.
رعیتنژاد به مزیتها و محدودیتهایی که تاریخ شفاهی نسبت به سایر شیوههای تاریخنگاری دارد اشاره میکند و میگوید: از مزیتهای تاریخ شفاهی مستند بودن آن است و مخاطب از لابهلای بیانات رزمنده پی به عمق رخداد و حادثه میبرد و به واسطه راستیآزماییها که توسط مصاحبهگر انجام میشود، منبعی معتبر برای پژوهشگران است. اما این روش محدودیتهایی هم دارد که گذشت زمان 33 ساله از دفاع مقدس مهمترین آن است که گرد فراموشی بر خاطرات و ذهن راوی نشسته است و مصاحبهگر برای کشف حقیقت باید به افراد مختلف و حافظههای مختلف مراجعه کند که بر سختی کارش میافزاید.
او با بیان اینکه از سال ۹۷ در کنار داستان و خاطره وارد حوزه تاریخ شفاهی و مصاحبه با رزمندگان شده و تاکنون ۶ کتاب نیز در این حوزه تدوین کرده است، میافزاید: جلد اول و دوم کتاب تاریخ شفاهی «هاتفان بیهیاهو» در سال ۹۸ به عنوان اثر برتر شناخته شد و اکنون جلد سوم و چهارم آن به عنوان اثر برتر میان آثار تولید شده در سال 1400 شناخته شده است. مصاحبه با دکتر عاشوری(راوی کتاب هاتفان بیهیاهو) را از سال ۹۷ شروع کردم که حاصل آن ۱۳۰ ساعت گفتوگو است. دکتر عاشوری از جهادگرانی است که از ابتدای جنگ به عنوان نیروی تدارکات وارد جبهه شده و تا ۶ ماه پس از جنگ نیز در جبهه حضور داشته که مهمترین مسئولیتش فرمانده مهندسی جهاد استان فارس بوده است. به نظر من یکی از دلایل موفقیت این اثر حافظه قوی راوی در بیان جزئیات وقایع و رویدادهای هشت سال دفاع مقدس است.
از او که با شوق زیاد درباره فعالیتهایش در این حوزه میگوید، درباره داستان ورودش به حوزه نویسندگی میپرسم که اینطور پاسخ میدهد: فعالیت من در حوزه دفاع مقدس و ادب پایداری به پژوهشهایی برمیگردد که از سال ۱۳۹۱ با علاقه فراوان در این حوزه شروع کردم که حاصل آن ۴ مقاله علمی پژوهشی با موضوع دفاع مقدس و ادبیات پایداری و یک کتاب پژوهشی «جاری در کویر» با موضوع بررسی سهم استان کرمان در شعر دفاع مقدس شد. پس از آن کارم را با نوشتن داستان و خاطره از شهدا، رزمندگان شروع کردم که حاصل آن 4کتاب خاطره و داستان در حوزه دفاع مقدس است. کتاب «بانوی کدخدا» هم که اثری داستانی از زندگی همسر شهید سیدمحمد کدخدا است، در سال ۹۸ به عنوان اثری ملی از سوی بنیاد حفظ آثار و نشر صریر انتخاب شد.
رعیتنژاد با بیان اینکه بعد از نوشتن آثاری چون «لحظههای ارغوانی»، «الهی نامه»، «بال اوج بام ایج»، «روزهای گرامی»، «بانوی کدخدا»، «رخنه در تلواسه»، «حقیقت نبرد خاموش»، «هاتفان بیهیاهو»(4جلد) «غرش خمپارهها» و «محمدعلی پسر قناد» همچنان علاقهمند به کار در این حوزه بخصوص آثار تاریخ شفاهی است، میگوید: به دلیل علاقه به کار در حوزه دفاع مقدس و بخصوص نقش جهادگران و سنگرسازان بیسنگر در دفاع مقدس 2اثر دیگر از این جهادگران در حال تدوین و مصاحبه دارم که به یاری خدا در هفته دفاع مقدس وارد بازار نشر میشود.
ضرورت انتقال فرهنگ دفاع مقدس به نسل جوان
حمیدرضا حاتمی کارشناس ارشد علوم سیاسی از دانشگاه بوعلی سینا همدان نویسنده جوان دیگری است که از سال 1398 با بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس همکاریاش را آغاز کرده است. عمده فعالیتهای او در این چند سال در حوزه دانشنامه استانی دفاع مقدس و تدوین کتب تاریخ شفاهی بوده است.
حاتمی که علاوه بر نگارش مقالات در حوزه اندیشه سیاسی و دفاع مقدس، 2کتاب چاپ شده در حوزه تاریخ شفاهی با عنوان «هزار قله» و «حجره وصل» دارد و یک کتاب دیگر با عنوان «اصرار در اسرار» در دست چاپ دارد، درخصوص چگونگی شروع فعالیتش در حوزه تاریخ شفاهی میگوید: «با توجه به اینکه پایاننامهام در راستای بررسی فلسفه جنگ در اندیشه سیاسی اسلامی و غربی بود این عامل سبب شد که به موضوع جنگ و در کنار آن دفاع مقدس علاقهمند شوم و طی نشست و برخاستهایی که با فعالان و پیشکسوتان این عرصه داشتم، خاطراتی را از آنها میشنیدم که روز به روز علاقهام را بیشتر کرد. با توصیه دوستان به بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس مراجعه کردم و کارم را با نگارش مقالات شروع کردم و در سال 1399 به پیشنهاد خانم باقری کارشناس و مسئول تاریخ شفاهی اداره در دوره ملی (کشوری) تاریخ شفاهی که توسط سازمان اسناد و مدارک برگزار شد شرکت کردم و توانستم رتبه ممتاز کشور را کسب کنم که این اتفاق سبب شد جسارت پیدا کنم و در عرصه نگارش تاریخ شفاهی قدم بگذارم.
او تاریخنگاری و جمعآوری تاریخ شفاهی بخصوص در حوزه دفاع مقدس را یک ضرورت میداند و میافزاید: تاریخنگاری به عنوان یکی از ابعاد و نشانههای فرهنگ و تمدن دارای اهمیت است چرا که درک و آگاهی از صور مختلف هر فرهنگ و تمدنی، بدون ملاحظه تاریخ اقسام هنرها و دانشهایی که در آن تمدن تجلی کرده یا تکامل یافته غیرممکن است. بنابراین در تاریخنگاری شناخت زمینهها، انگیزهها، دیدگاهها، آثار، منابع تاریخی و... مورخان و علاقهمندان به تاریخ را قادر میسازد تا به درک دقیقتری از تاریخ دست یابند و با اعتماد و اطمینان بیشتر به نقد و سنجش اخبار و منابع تاریخی بپردازند؛ تاریخنگاری در اصطلاح به معنی وصف و ثبت وجوه گوناگون حیات و احوال گذشته انسان در عرصه سیاست و اجتماع است که بر پایه رویکرد و نوع در برگیرنده دو نوع تاریخ شفاهی و تاریخ اجتماعی است. تاریخ شفاهی به علت ماهیت عمومی که دارد در حوزههای تاریخ اجتماعی و مردمی مثل جنگ بسیار کاربرد دارد که میتوان از اطلاعات شفاهی به صورت منابع مکمل استفاده کرد و در برخی موارد کاملاً از تاریخ شفاهی بهره گرفت چرا که در تاریخ شفاهی واقعیات تاریخی نهفته است؛ بنابراین از آنجا که مرور زمان، گردآوری منابع شفاهی تاریخ بخصوص دفاع مقدس و تدوین آن را تهدید میکند، ضروری است همه آثار و اسناد مربوط به عرصههای تاریخی مهم مثل دفاع مقدس با شیوههای علمی گردآوری و ثبت و منتشر شود.
حاتمی با اشاره به اینکه خودش یک جوان است و این را یک نیاز میداند که ارزشهای شهدا و رزمندگان اسلام و فرهنگ دفاع مقدس باید به نسل جوان امروز و نسل آینده انتقال پیدا کند، ادامه میدهد: به نظرم هشت سال دفاع مقدس، آزمونی خطیر برای اثبات قوه ایمان، حقانیت و پایداری ملت همواره پیروز ایران است و روزهای حساس و سرنوشتساز دفاع مقدس، مملو از حماسهآفرینیها و مجاهدتهای بهترین و رشیدترین فرزندان این مرز و بوم بوده است. بنابراین ایثارگریها و دلاوریهای رزمندگان اسلام در دفاع مقدس در کنار حمایت همه مردم کشورمان باید به میراثی ماندگار برای آیندگان تبدیل شود، زیرا پاسداری از ارزشهای شهدا و رزمندگان اسلام و انتقال فرهنگ دفاع مقدس به نسل جوان برای آینده کشور ضروری است. بنابراین کتابهای این حوزه که بخشی از آن که تاریخ شفاهی درباره زمان جنگ و دفاع مقدس هستند، خواندنشان در کنار اسناد تاریخی میتواند درباره این دوره از تاریخ سرزمینمان به ما دید وسیعتری دهد. دورهای که خیلی از ما شاید خودمان در آن زندگی نکرده باشیم، اما تأثیرش را بر زندگیمان حس میکنیم و این میتواند مهمترین دلیلی باشد که باید بیشتر از قبل به سمت خوانش کتب تاریخ شفاهی برویم.
این نویسنده جوان که اولین اثرش؛ کتاب «هزار قله» در میان تمام آثاری که سال گذشته در حوزه تاریخ شفاهی دفاع مقدس منتشر شده در میان سه اثر برگزیده بوده است، درخصوص موضوع کتابش میگوید: «هزار قله» روایتی از سرگذشت پرپیچ و تاب ملاداد رشیدی است که روزگاران سختی را گذرانده و با شهامت و جسارتی که داشته به بسیج عشایری وارد شده تا خود را به عرصه جبهه و جنگ برساند و بتواند در کنار همرزمانش دین خود را ادا کند و پاسدار این مرز و بوم باشد. او عشق به جبهه و شهادت را در مکتب شهادت بزرگانی چون شهید پیچک، شهید محسن حاجیبابا، شهید حسین گلی، شهید حسین اجاقی، شهید عبدالرضا حاجعلیانی و... آموخته و در نهایت میتوان گفت کتاب «هزار قله» روایت برههای از تاریخ پرفراز و نشیب و افتخارآمیز هشت سال دفاع مقدس است. باتوجه به اینکه «هزار قله» اولین اثرم در حوزه تاریخ شفاهی بود تمام سعیام را کردم که بتوانم مصاحبه و تدوین را با دقت کامل انجام بدهم. به همین دلیل و برای بهتر شدن نتیجه کار همزمان کتابهای متعددی در زمینه تاریخ شفاهی مطالعه کردم و در نهایت توانستم تدوین کتاب را طی سه ماه پایان بدهم، چرا که تمام تلاشم برای این بود که بتوانم مطالب را ساده، روان و دقیق بنویسم و حق مطلب را ادا کنم تا صمیمیتی که در خاطرات سرشار بود، حفظ شود.
خبرنگار
چرا ادبیات جنگ مهم است؟ این سؤالی است که گاهی مطرح میشود. نویسندگان این حوزه در پاسخ به این سؤال میگویند؛ جنگ با خصلت ویرانگرانه و دهشتناک فرصتی فراهم میکند تا انسان بتواند قابلیتهای مورد تحسین خود؛ مثل شجاعت، دوستی، ایثار، دلاوری و... را به تماشا بنشیند و از سوی دیگر با رنج، اندوه و مصائب وارد آمده بر افراد درگیر جنگ آشنا شود. به همین دلیل جنگ منبعی غنی میشود برای خلق و آفرینش آثار ادبی و مادامی که جنگ وجود دارد، نویسندگان و هنرمندان تلاش میکنند تا آن را از دیدگاه خودشان درک کنند، زشتیها و زیباییهای آن را به روایت بنشینند و بر بستر آن بنایی خلق کنند که بازتابدهنده رفتار و کردار انسان است. به همین دلیل است که با نگاهی به تاریخ ادبیات کشورها میبینیم بخش مهمی از ادبیات کلاسیک آنها به جنگ اختصاص پیدا کرده و بسیاری از نویسندههای بزرگ دنیا درباره جنگ قلم زدهاند. بهطور خلاصه باید بگوییم پتانسیل سوژههای موجود در جنگ، از رویدادها بگیرید تا شخصیتها و... میتواند قالبهای ادبی را از وجود خود سرشار کند. یکی از مباحث مغفول مانده در حوزه ادبیات جنگ تحمیلی، بحث تاریخ شفاهی است، درصورتی که بسیاری از جنگهای مهمی که در دنیا صورت گرفته، ازطریق تاریخ شفاهی مستند شدهاند اما هنوز ناگفتههای بسیاری از جنگ تحمیلی عراق علیه ایران باقی مانده که روایت نشده است. طبق آخرین آمار اعلام شده سال گذشته مصاحبههایی توسط بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس در سراسر کشور با فرماندهان و رزمندگان دفاع مقدس انجام شده است که جمع همه آنها بالغ بر 12 هزار ساعت است. از این مقدار مصاحبه، 197 عنوان کتاب تولید شده و 114 کتاب آماده چاپ است. در ادامه با سه نفر از نویسندگان و تدوینگران کتابهای برگزیده تاریخ شفاهی دفاع مقدس در سال 1400 از جمله دکتر جلال کاویانی خالق اثر «چریکهای داور»، فاطمه رعیتنژاد نویسنده کتاب «هاتفان بیهیاهو» و حمیدرضا حاتمی مؤلف کتاب «هزار قلعه» به گفتوگو نشستیم و وضعیت تولید آثار تاریخ شفاهی را به بحث گذاشتهایم که حاصل آن پیش رویتان قرار دارد.
تألیف کتب تاریخ شفاهی با هدف اسناد تاریخی
جلال کاویانی از نویسندگان فعال در حوزه تاریخ شفاهی است. او از سال 1391 فعالیت پژوهشگری در حوزه دفاع مقدس را شروع کرده و تاکنون چندین اثر از جمله «از دارلک تا تکریت»، «راکبان نینوا»، «رندان تشنه لب»، «ریههای سوخته» و «چریکهای داور» را در حوزه تاریخ شفاهی دفاع مقدس تألیف کرده است. کاویانی درخصوص لزوم تاریخنگاری و جمعآوری تاریخ شفاهی دفاع مقدس میگوید: امروزه تاریخ شفاهی یکی از منابع تحقیقی است که در این حوزه افرادی با آموزشهای قبلی، وقایع و تجربیات عملی دفاع مقدس یا هر اتفاق دیگری را با مصاحبه و روایت از دایره و چهارچوب خشک نظری خارج و به همان اتفاق روح و جان تازه میبخشند تا با تحلیل آن اطلاعات و تجربیات، علل و میزان آسیبپذیریها از هر اتفاقی را احصا کرده و با بکارگیری آن در آموزشها یا در مواجهه با بحرانهای مختلف از تکرار آن اتفاقات جلوگیری یا میزان آسیبپذیری را به حداقل برسانند. کاویانی که چند سالی است به عنوان مدرس درس آشنایی با علوم و معارف دفاع مقدس در یکی از دانشگاههای استان آذربایجان غربی فعالیت دارد، میگوید: بیشک تاریخ انقلاب اسلامی ایران و دفاع مقدس آیینه ای است که گذشته مجاهدان و رزمندگان را بازتاب میدهد. بامطالعه تاریخ میتوان به گذشته سفر کرد و با رزمندگان روزگار گذراند، با خوشیها و ناخوشیهاى آنان دمساز شد و مجاهدتهاى طاقتفرسا و رشادتهای بزرگ آنان را به نظاره نشست. گاهی ایثارگریهای این مجاهدان شایسته، به خاطر قداست و ارزشمندی برگرفته از اساس دین، مدال جاودانگی دریافت کرده است بهطوریکه تنها ارزشگذار مطلق هستی، ارزش حقیقت ایثار و بذل جان آنها را دانسته و تنها او است که توان معامله با آنها را دارد.
او در پاسخ به این سؤال که آیا مصاحبه کردن با شخصیتها به تنهایی میتواند بار تاریخ شفاهی را بر دوش بکشد یا نه؟ تصریح میکند: اصل مصاحبه برای ثبت هر اتفاقی لازم است، اما مصاحبه بدون بررسی و راستیآزمایی و تحلیل، چندان مفید فایده نخواهد شد. قطعاً لازم است دادههای یک مصاحبه شونده در کنار مصاحبهها و تجربیات دیگر قرار گیرد تا بدون تحریف به عنوان یک سند تاریخی ثبت شود.
این نویسنده آثار متعدد در حوزه دفاع مقدس با اشاره به پرمخاطب بودن آثار تاریخ شفاهی بر حضور پررنگتر نویسندگان و فعالان حوزه دفاع مقدس در این بخش تأکید میکند و میافزاید: کتابهای تاریخ شفاهی در حوزه دفاع مقدس، راجعبه حوادث و اتفاقاتی صحبت میکنند که برای دفاع از اسلام، ایران و انقلاب اسلامی و به دست مردم رقم خورده است. بنابراین برای هر ایرانی وطنپرست مایه مباهات است که همچون آنها پدرانی داشتهاند که تا پای جان از کیان اسلامیشان دفاع کردهاند. اما جای تأسف دارد که بعد از اتمام جنگ خیلی در این حوزه کار نشده است. این در حالی است که سالهای زیادی از پایان جنگ گذشته و خیلی از افرادی که صندوقچه اسرار در آن دوران بودند بدون آنکه صحبتها و اطلاعاتشان جایی ثبت شود از میانمان رفتهاند.
این نویسنده که به تازگی آخرین کتابش با عنوان «چریکهای داور» مقام برتر کشوری از میان کتب تاریخ شفاهی دفاع مقدس را از آن خود کرده است، راجعبه این اثر میگوید: «چریکهای داور» حاصل 30 جلسه مصاحبه اختصاصی 5/1 ساعته با سرهنگ پاسدار عباس داور و بیش از 40 ساعت بازروایی باحضور برادر میرقاسم سید تاجی است. برای تدوین آن، بعد از پیادهسازی مصاحبه، مدت 60 ساعت وقت گذاشته شده است. حاصل همه تلاشها ابتدا به ارزیابی سازمان اسناد و مدارک فرستاده شد. بعد از بررسی و ارزیابی، نزدیک به 50 ساعت زمان برای اصلاح، تکمیل و برطرف کردن ایرادات گذاشته شد. بخشى از کتاب «چریکهای داور»، منعکسکننده ایثار و فداکاری شهدا و رزمندگان در استقرار و تثبیت نظام در مواجهه با معاندان نظام قبل، حین و بعد از جنگ تحمیلی است و بخش دیگر کتاب، به حماسهها و مقاومتهای سرسختانه رزمندگان و آزادگان سرافراز و دفاع آنان از انقلاب نوپاى اسلامی و سربلندى و شرف ملت ایران در مقابل رژیم متجاوز بعثی عراق پرداخته است.
استقبال مخاطبان از کتب تاریخ شفاهی دفاع مقدس
فاطمه رعیتنژاد دانشآموخته کارشناسی ارشد ادبیات پایداری از دانشگاه شهید باهنر کرمان از جمله نویسندگان جوان اما پرکار حوزه دفاع مقدس است. او که تاکنون ۱۳ عنوان کتاب تألیف کرده معتقد است؛ نسل جوان تشنه حقیقت است، بنابراین باید به تاریخنگاری اهمیت داد و به پژوهش در حوزه دفاع مقدس پرداخت و حقایق را نوشت و خوراک نسل آینده را فراهم کرد.
او میگوید: اهمیت دادن به تاریخ شفاهی و لزوم تاریخنگاری آنجایی مشخص میشود که متأسفانه تحریفهایی در کتابهای خاطره، داستان و رمان دفاع مقدس دیده میشود. اگر به تاریخنگاری اهمیت داده شود، منبعی غنی و بدون تحریف در اختیار داریم که نویسنده دفاع مقدس با مراجعه به آن از غلو و بزرگنمایی بینیاز میماند. تاریخ شفاهی به دلیل مستند بودن و راستیآزماییهایی که در آن صورت میگیرد، بسیار قابل اعتماد و منبعی غنی و سندی تاریخی است.
رعیتنژاد به عواملی که موجب کیفیت آثار تاریخ شفاهی میشود اشاره کرده و ادامه میدهد: تاریخنگاری که وارد این حوزه میشود باید در درجه اول علاقهمند، سپس روحیه کنجکاوی و کنکاش و صبر و حوصله داشته باشد. من همیشه سعی میکنم تدوین آثار را با وسواس و دقت انجام دهم. وقایع و حوادث بیان شده از سوی راوی را با تحقیق از دیگر همرزمان وی و مراجعه به منابع مکتوب بررسی کنم و سپس ثبت کنم تا کاری که برای نسلهای آینده به یادگار میماند قابل اعتماد و باور باشد.
این نویسنده جوان علت مراجعه مخاطبان و اقبال آنها به کتب تاریخ شفاهی را در وجه مستند بودن آنها و بیان بدون غل و غش افراد میداند و تصریح میکند: مخاطب با خواندن آثار تاریخ شفاهی در کنار اینکه به اطلاعات تاریخیاش افزوده میشود، با خیال راحت به درست بودن وقایع بیان شده از سوی راوی اعتماد دارد و به عنوان سندی تاریخی به آن استناد میکند.
رعیتنژاد به مزیتها و محدودیتهایی که تاریخ شفاهی نسبت به سایر شیوههای تاریخنگاری دارد اشاره میکند و میگوید: از مزیتهای تاریخ شفاهی مستند بودن آن است و مخاطب از لابهلای بیانات رزمنده پی به عمق رخداد و حادثه میبرد و به واسطه راستیآزماییها که توسط مصاحبهگر انجام میشود، منبعی معتبر برای پژوهشگران است. اما این روش محدودیتهایی هم دارد که گذشت زمان 33 ساله از دفاع مقدس مهمترین آن است که گرد فراموشی بر خاطرات و ذهن راوی نشسته است و مصاحبهگر برای کشف حقیقت باید به افراد مختلف و حافظههای مختلف مراجعه کند که بر سختی کارش میافزاید.
او با بیان اینکه از سال ۹۷ در کنار داستان و خاطره وارد حوزه تاریخ شفاهی و مصاحبه با رزمندگان شده و تاکنون ۶ کتاب نیز در این حوزه تدوین کرده است، میافزاید: جلد اول و دوم کتاب تاریخ شفاهی «هاتفان بیهیاهو» در سال ۹۸ به عنوان اثر برتر شناخته شد و اکنون جلد سوم و چهارم آن به عنوان اثر برتر میان آثار تولید شده در سال 1400 شناخته شده است. مصاحبه با دکتر عاشوری(راوی کتاب هاتفان بیهیاهو) را از سال ۹۷ شروع کردم که حاصل آن ۱۳۰ ساعت گفتوگو است. دکتر عاشوری از جهادگرانی است که از ابتدای جنگ به عنوان نیروی تدارکات وارد جبهه شده و تا ۶ ماه پس از جنگ نیز در جبهه حضور داشته که مهمترین مسئولیتش فرمانده مهندسی جهاد استان فارس بوده است. به نظر من یکی از دلایل موفقیت این اثر حافظه قوی راوی در بیان جزئیات وقایع و رویدادهای هشت سال دفاع مقدس است.
از او که با شوق زیاد درباره فعالیتهایش در این حوزه میگوید، درباره داستان ورودش به حوزه نویسندگی میپرسم که اینطور پاسخ میدهد: فعالیت من در حوزه دفاع مقدس و ادب پایداری به پژوهشهایی برمیگردد که از سال ۱۳۹۱ با علاقه فراوان در این حوزه شروع کردم که حاصل آن ۴ مقاله علمی پژوهشی با موضوع دفاع مقدس و ادبیات پایداری و یک کتاب پژوهشی «جاری در کویر» با موضوع بررسی سهم استان کرمان در شعر دفاع مقدس شد. پس از آن کارم را با نوشتن داستان و خاطره از شهدا، رزمندگان شروع کردم که حاصل آن 4کتاب خاطره و داستان در حوزه دفاع مقدس است. کتاب «بانوی کدخدا» هم که اثری داستانی از زندگی همسر شهید سیدمحمد کدخدا است، در سال ۹۸ به عنوان اثری ملی از سوی بنیاد حفظ آثار و نشر صریر انتخاب شد.
رعیتنژاد با بیان اینکه بعد از نوشتن آثاری چون «لحظههای ارغوانی»، «الهی نامه»، «بال اوج بام ایج»، «روزهای گرامی»، «بانوی کدخدا»، «رخنه در تلواسه»، «حقیقت نبرد خاموش»، «هاتفان بیهیاهو»(4جلد) «غرش خمپارهها» و «محمدعلی پسر قناد» همچنان علاقهمند به کار در این حوزه بخصوص آثار تاریخ شفاهی است، میگوید: به دلیل علاقه به کار در حوزه دفاع مقدس و بخصوص نقش جهادگران و سنگرسازان بیسنگر در دفاع مقدس 2اثر دیگر از این جهادگران در حال تدوین و مصاحبه دارم که به یاری خدا در هفته دفاع مقدس وارد بازار نشر میشود.
ضرورت انتقال فرهنگ دفاع مقدس به نسل جوان
حمیدرضا حاتمی کارشناس ارشد علوم سیاسی از دانشگاه بوعلی سینا همدان نویسنده جوان دیگری است که از سال 1398 با بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس همکاریاش را آغاز کرده است. عمده فعالیتهای او در این چند سال در حوزه دانشنامه استانی دفاع مقدس و تدوین کتب تاریخ شفاهی بوده است.
حاتمی که علاوه بر نگارش مقالات در حوزه اندیشه سیاسی و دفاع مقدس، 2کتاب چاپ شده در حوزه تاریخ شفاهی با عنوان «هزار قله» و «حجره وصل» دارد و یک کتاب دیگر با عنوان «اصرار در اسرار» در دست چاپ دارد، درخصوص چگونگی شروع فعالیتش در حوزه تاریخ شفاهی میگوید: «با توجه به اینکه پایاننامهام در راستای بررسی فلسفه جنگ در اندیشه سیاسی اسلامی و غربی بود این عامل سبب شد که به موضوع جنگ و در کنار آن دفاع مقدس علاقهمند شوم و طی نشست و برخاستهایی که با فعالان و پیشکسوتان این عرصه داشتم، خاطراتی را از آنها میشنیدم که روز به روز علاقهام را بیشتر کرد. با توصیه دوستان به بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس مراجعه کردم و کارم را با نگارش مقالات شروع کردم و در سال 1399 به پیشنهاد خانم باقری کارشناس و مسئول تاریخ شفاهی اداره در دوره ملی (کشوری) تاریخ شفاهی که توسط سازمان اسناد و مدارک برگزار شد شرکت کردم و توانستم رتبه ممتاز کشور را کسب کنم که این اتفاق سبب شد جسارت پیدا کنم و در عرصه نگارش تاریخ شفاهی قدم بگذارم.
او تاریخنگاری و جمعآوری تاریخ شفاهی بخصوص در حوزه دفاع مقدس را یک ضرورت میداند و میافزاید: تاریخنگاری به عنوان یکی از ابعاد و نشانههای فرهنگ و تمدن دارای اهمیت است چرا که درک و آگاهی از صور مختلف هر فرهنگ و تمدنی، بدون ملاحظه تاریخ اقسام هنرها و دانشهایی که در آن تمدن تجلی کرده یا تکامل یافته غیرممکن است. بنابراین در تاریخنگاری شناخت زمینهها، انگیزهها، دیدگاهها، آثار، منابع تاریخی و... مورخان و علاقهمندان به تاریخ را قادر میسازد تا به درک دقیقتری از تاریخ دست یابند و با اعتماد و اطمینان بیشتر به نقد و سنجش اخبار و منابع تاریخی بپردازند؛ تاریخنگاری در اصطلاح به معنی وصف و ثبت وجوه گوناگون حیات و احوال گذشته انسان در عرصه سیاست و اجتماع است که بر پایه رویکرد و نوع در برگیرنده دو نوع تاریخ شفاهی و تاریخ اجتماعی است. تاریخ شفاهی به علت ماهیت عمومی که دارد در حوزههای تاریخ اجتماعی و مردمی مثل جنگ بسیار کاربرد دارد که میتوان از اطلاعات شفاهی به صورت منابع مکمل استفاده کرد و در برخی موارد کاملاً از تاریخ شفاهی بهره گرفت چرا که در تاریخ شفاهی واقعیات تاریخی نهفته است؛ بنابراین از آنجا که مرور زمان، گردآوری منابع شفاهی تاریخ بخصوص دفاع مقدس و تدوین آن را تهدید میکند، ضروری است همه آثار و اسناد مربوط به عرصههای تاریخی مهم مثل دفاع مقدس با شیوههای علمی گردآوری و ثبت و منتشر شود.
حاتمی با اشاره به اینکه خودش یک جوان است و این را یک نیاز میداند که ارزشهای شهدا و رزمندگان اسلام و فرهنگ دفاع مقدس باید به نسل جوان امروز و نسل آینده انتقال پیدا کند، ادامه میدهد: به نظرم هشت سال دفاع مقدس، آزمونی خطیر برای اثبات قوه ایمان، حقانیت و پایداری ملت همواره پیروز ایران است و روزهای حساس و سرنوشتساز دفاع مقدس، مملو از حماسهآفرینیها و مجاهدتهای بهترین و رشیدترین فرزندان این مرز و بوم بوده است. بنابراین ایثارگریها و دلاوریهای رزمندگان اسلام در دفاع مقدس در کنار حمایت همه مردم کشورمان باید به میراثی ماندگار برای آیندگان تبدیل شود، زیرا پاسداری از ارزشهای شهدا و رزمندگان اسلام و انتقال فرهنگ دفاع مقدس به نسل جوان برای آینده کشور ضروری است. بنابراین کتابهای این حوزه که بخشی از آن که تاریخ شفاهی درباره زمان جنگ و دفاع مقدس هستند، خواندنشان در کنار اسناد تاریخی میتواند درباره این دوره از تاریخ سرزمینمان به ما دید وسیعتری دهد. دورهای که خیلی از ما شاید خودمان در آن زندگی نکرده باشیم، اما تأثیرش را بر زندگیمان حس میکنیم و این میتواند مهمترین دلیلی باشد که باید بیشتر از قبل به سمت خوانش کتب تاریخ شفاهی برویم.
این نویسنده جوان که اولین اثرش؛ کتاب «هزار قله» در میان تمام آثاری که سال گذشته در حوزه تاریخ شفاهی دفاع مقدس منتشر شده در میان سه اثر برگزیده بوده است، درخصوص موضوع کتابش میگوید: «هزار قله» روایتی از سرگذشت پرپیچ و تاب ملاداد رشیدی است که روزگاران سختی را گذرانده و با شهامت و جسارتی که داشته به بسیج عشایری وارد شده تا خود را به عرصه جبهه و جنگ برساند و بتواند در کنار همرزمانش دین خود را ادا کند و پاسدار این مرز و بوم باشد. او عشق به جبهه و شهادت را در مکتب شهادت بزرگانی چون شهید پیچک، شهید محسن حاجیبابا، شهید حسین گلی، شهید حسین اجاقی، شهید عبدالرضا حاجعلیانی و... آموخته و در نهایت میتوان گفت کتاب «هزار قله» روایت برههای از تاریخ پرفراز و نشیب و افتخارآمیز هشت سال دفاع مقدس است. باتوجه به اینکه «هزار قله» اولین اثرم در حوزه تاریخ شفاهی بود تمام سعیام را کردم که بتوانم مصاحبه و تدوین را با دقت کامل انجام بدهم. به همین دلیل و برای بهتر شدن نتیجه کار همزمان کتابهای متعددی در زمینه تاریخ شفاهی مطالعه کردم و در نهایت توانستم تدوین کتاب را طی سه ماه پایان بدهم، چرا که تمام تلاشم برای این بود که بتوانم مطالب را ساده، روان و دقیق بنویسم و حق مطلب را ادا کنم تا صمیمیتی که در خاطرات سرشار بود، حفظ شود.
یادی از زنده یاد سیدعلی اکبر ابوترابی، سید آزادگان دفاع مقدس
درس آزادی در مدرسه اسارت
نصرتالله محمودزاده
نویسنده
زندگی مرحوم سیدعلی اکبر ابوترابی (6شهریور 1318 - 12 خرداد 1379) از لایههای پنهانی برخوردار است که بدون ورود به این ناگفتهها امکان شناخت این مرد در 10 سال اسارتش امکانپذیر نیست. از طرفی، پرداختن به موضوع اسارت نیازمند یک تحقیق میدانی از نگاه بینالمللی است. تفاوت زندان با اسارت خود حکایتی است متفاوت که ابوترابی هر دو را تجربه کرده است. زندان، حبس در مدت معلوم با شرایط مشخص، اما اسارات یک زندان با زمانی نامحدود است که جرم اسرا در فرایند کلان سیاست کشورش رقم میخورد. اسیر از پایان این زندان نامحدود بیخبر است و باید بر این اساس با زندگی در اردوگاه کنار بیاید. وقتی سرنوشت ابوترابی رقم خورد که طبق بررسی دکتر چمران او باید در اثر درگیری با گشتیهای عراق در حین شناسایی شهید میشد. خودش هم بعد از اسارت اعلام کرد، بر اثر دلتنگی بیش از حد نسبت به یار دیرینه خود (شهید اندرزگو) شهادت را در تپههای الله اکبر ترجیح داده بود، اما تقدیر بهگونهای دیگر رقم خورد. انگار یک کار روی زمین مانده داشت که باید انجامش میداد؛ قبول اسارت برای او زمانی آغاز شد که در ماههای حضور در زندان بغداد به عنوان فردی ناشناس، متوجه عمق جایگاه اسارت در جنگ شده و وارد سرفصل جدیدی از زندگی شد.
محور وحدت در دوران اسارت
وقتی با نگاه حرفهای تحقیق مراحل زندگی ایشان را در دستور کار خود قرار دادم، پی به خلأ بزرگ نقش اسارت در جنگ بردم و آموزههای ایشان در اردوگاههای موصل، تکریت، رمادی و حتی زندان استخبارات، تنها یک خاطره نبود، بلکه فرضیههای پنهانی بودند که انگار در اردوگاهها دفن شده باشد،چرا که کارشناسان خبره صلیب سرخ جهانی در مواردی از او مشورت گرفته و او را منجی اردوگاهها میدانستند. چرا که ابوترابی «انسانیت» را محور وحدت بخش اسرا قرار داد و با این شیوه مرامهای مختلف را در دایره محبت خود قرار داد؟ او اردوگاهها را همچون یک «ایران کوچک» ترسیم کرد و با این نگاه ویرایشی به موضوع اسارت و زندان زد که گرهگشای بسیاری از مشکلات اسرا با مرام و مسلکهای مختلف شد. بزرگترین دستاورد مکتب ابوترابی در اسارت بازگرداندن اسرا به زندگی امیدبخش و سرشار از امید پس از پایان زندان نامحدود اسارت بود. او در ایران کوچک با اقشار مختلف سر و کار داشت و محرم اسرار همه اسرا شد.
انقلاب فرهنگی در اردوگاه ها
ابوترابی به اسرا آموخت؛ به جای فرار از زندان برای رسیدن به آزادی، آزادی را وارد اردوگاهها کنند، یعنی یک انقلاب فرهنگی در دل دشمن، در مقابل دشمن، با استفاده از امکانات دشمن. او حتی بسیاری از مسلمین عراقی مستقر در اردوگاهها را در ردیف یاران خود قرار داده بود، زیرا میدانست خلاصه روزی جنگ پایان خواهد یافت و بین مردم ایران و عراق پیمان دوستی برقرار خواهد شد.
ابوترابی آنقدر تازیانههای نامحدود و مرگبار افسران استخبارات را با محبت پاسخ داد تا نتیجه گرفت، به همین خاطر تعدادی از نمایندگان صلیب سرخ اعتراف کردند، «این مرد ما را به یاد عیسی مسیح میاندازد» این حرکت روانشناسانه او در اسارت منجر به انقلابی در عمق معرفت اسرا گشت و از آن پس، افسردگی، خودکشی، انزوا و دیگر بیماریهای روانی کمرنگ شده و امید به زندگی جوانه زد. زندگی در اسارت از جایگاهی برخوردار شد که هنوز بسیاری از اسرا حسرت آن روزها را میخورند. ابوترابی با تمرکز روی معانی عمیق امید به زندگی، ارادهها را برای یک زندگی معنادار در اردوگاهها زنده نگه داشت. به همین دلیل، به مرور معنای زندگی برای تک تک اسرا در حال تغییر بود. هیچ اسیری حاضر نبود در آسایشگاهی زندگی کند که جز نکبت نام دیگری برازنده آن نبود، اما در همان شرایط، هر اسیر پاسخگوی زندگی خویش بوده و برای ادامه این زندگی نیازمند کسی بود که نیمه شب ابوترابی را هنگام نیایش مییافت. درک معنای رنج در آن شرایط این بود که هنگام تحمل سختی به ژرفترین معنای زندگی، یعنی رنج کشیدن دست یابد. در این صورت بود که اسرای بیمار تحمل رنج را با گذشت و فداکاری آزاردهنده نمیپنداشتند.
آزادی درحین اسارت
وقتی وارد فراز و نشیب زندگی پررمز و راز این بزرگوار شدم، باور نمیکردم حین تحقیق زیباترین تفسیر آزادی را در اردوگاههای عراق پیدا کنم ، به همین خاطر یک بار دیگر کتب و فیلمهای مربوط به اسارت را در قرن بیستم مرور کردم. قریب به اتفاق ادبیات غرب و شرق در حوزه این بخش از جنگ، بیانگر آن است که تمام هم و غم اسرا فرار از اردوگاهی است که افسران و حتی گروهبانهای دونپایه به هر بهانهای اقدام به تحقیر شخصیت اسرا میکنند، اگرچه تجربه نشان داده است که بر اثر فرار بسیار محدودی، اکثر اسرا متحمل سختترین شکنجهها شدند، به همین دلیل ابوترابی برای رهایی از این ایده شکست خورده در اسارت با تعریفی جدید وارد شد. «فرار یک اسیر به تنهایی، یعنی تنها به فکر خود بودن و رسیدن به آزادی با گرفتار کردن دیگران. این فرار خود ناشی از ترس در اسارت است.» بنابراین، او فرار را ممنوع اعلام کرد و در یک برنامه درازمدت هم اقدام به ترسیم آزادی در اسارت کرد؛ آزادی ای که محیط و قوانین حاکم بر اردوگاه تعیین کننده آن نبود، بلکه با تعریف درست از آزادی در یک زندگی معنادار و با برنامه، دیگر تفاوت نمیکرد مکان آن در اردوگاه باشد یا دنیای خارج از اسارت، به همین خاطر بعدها مشخص شد، اسرا در «ایران کوچک» از آزادی عمل بیشتری نسبت به زندگی در «ایران بزرگ» داشتند.
عرفان ستیز به جای عرفان گریز
وقتی به عقبه آموزههای دینی و نیز مبارزات سخت او قبل از انقلاب مراجعه کردم، ریشه و علل بسیاری از رفتارهای ایشان در اسارت مشخص شد. رهبری معنوی ابوترابی در اردوگاهها یک اتفاق نبود، بلکه ریشه در افکار ایشان نسبت به عرفان عملی اسلام داشت که پای درس استادانی همچون علامه طباطبایی و امام خمینی در نجف و قم آموخته بود. شناخت عمیق ایشان از عرفان با رویکرد برونگرایی در حوزه ارتباط با مردم رمز موفقیت این تحول در تئوری جدید اسارت است که متأسفانه هنوز از دریچه علوم انسانی به آن نپرداخته ایم.
چرا رمز و راز مبارزه او در کنار شهید اندرزگو کالبدشناسی نشد؟ چرا او از سال 1351 تا شهریور 1357 به گونهای در نقش سایه اندرزگو مبارزه کرد که پرونده ایشان در هالهای از ابهام قرار گرفت؟ آیا اسارت فرصت طلایی خداوند به ایشان نبود که استعدادها و عملکرد درخشان ایشان به صفحات تاریخ انقلاب اضافه شود؟ آیا این اقدام به نحو احسن انجام گرفت؟شاید حق با کارشناسان صلیب سرخ باشد که اعلام کردند، لازم است با نگاه ابوترابی به اسارات، ویرایشی به قوانین و مقررات صلیب سرخ جهانی در حوزه اسارت زده شود. اگر ناگفتههای ابوترابی را به حساب تواضع ایشان بگذاریم، در این صورت، بر یاران اوست که زندگی در اسارت را از نو ویرایش کنند.
نویسنده
زندگی مرحوم سیدعلی اکبر ابوترابی (6شهریور 1318 - 12 خرداد 1379) از لایههای پنهانی برخوردار است که بدون ورود به این ناگفتهها امکان شناخت این مرد در 10 سال اسارتش امکانپذیر نیست. از طرفی، پرداختن به موضوع اسارت نیازمند یک تحقیق میدانی از نگاه بینالمللی است. تفاوت زندان با اسارت خود حکایتی است متفاوت که ابوترابی هر دو را تجربه کرده است. زندان، حبس در مدت معلوم با شرایط مشخص، اما اسارات یک زندان با زمانی نامحدود است که جرم اسرا در فرایند کلان سیاست کشورش رقم میخورد. اسیر از پایان این زندان نامحدود بیخبر است و باید بر این اساس با زندگی در اردوگاه کنار بیاید. وقتی سرنوشت ابوترابی رقم خورد که طبق بررسی دکتر چمران او باید در اثر درگیری با گشتیهای عراق در حین شناسایی شهید میشد. خودش هم بعد از اسارت اعلام کرد، بر اثر دلتنگی بیش از حد نسبت به یار دیرینه خود (شهید اندرزگو) شهادت را در تپههای الله اکبر ترجیح داده بود، اما تقدیر بهگونهای دیگر رقم خورد. انگار یک کار روی زمین مانده داشت که باید انجامش میداد؛ قبول اسارت برای او زمانی آغاز شد که در ماههای حضور در زندان بغداد به عنوان فردی ناشناس، متوجه عمق جایگاه اسارت در جنگ شده و وارد سرفصل جدیدی از زندگی شد.
محور وحدت در دوران اسارت
وقتی با نگاه حرفهای تحقیق مراحل زندگی ایشان را در دستور کار خود قرار دادم، پی به خلأ بزرگ نقش اسارت در جنگ بردم و آموزههای ایشان در اردوگاههای موصل، تکریت، رمادی و حتی زندان استخبارات، تنها یک خاطره نبود، بلکه فرضیههای پنهانی بودند که انگار در اردوگاهها دفن شده باشد،چرا که کارشناسان خبره صلیب سرخ جهانی در مواردی از او مشورت گرفته و او را منجی اردوگاهها میدانستند. چرا که ابوترابی «انسانیت» را محور وحدت بخش اسرا قرار داد و با این شیوه مرامهای مختلف را در دایره محبت خود قرار داد؟ او اردوگاهها را همچون یک «ایران کوچک» ترسیم کرد و با این نگاه ویرایشی به موضوع اسارت و زندان زد که گرهگشای بسیاری از مشکلات اسرا با مرام و مسلکهای مختلف شد. بزرگترین دستاورد مکتب ابوترابی در اسارت بازگرداندن اسرا به زندگی امیدبخش و سرشار از امید پس از پایان زندان نامحدود اسارت بود. او در ایران کوچک با اقشار مختلف سر و کار داشت و محرم اسرار همه اسرا شد.
انقلاب فرهنگی در اردوگاه ها
ابوترابی به اسرا آموخت؛ به جای فرار از زندان برای رسیدن به آزادی، آزادی را وارد اردوگاهها کنند، یعنی یک انقلاب فرهنگی در دل دشمن، در مقابل دشمن، با استفاده از امکانات دشمن. او حتی بسیاری از مسلمین عراقی مستقر در اردوگاهها را در ردیف یاران خود قرار داده بود، زیرا میدانست خلاصه روزی جنگ پایان خواهد یافت و بین مردم ایران و عراق پیمان دوستی برقرار خواهد شد.
ابوترابی آنقدر تازیانههای نامحدود و مرگبار افسران استخبارات را با محبت پاسخ داد تا نتیجه گرفت، به همین خاطر تعدادی از نمایندگان صلیب سرخ اعتراف کردند، «این مرد ما را به یاد عیسی مسیح میاندازد» این حرکت روانشناسانه او در اسارت منجر به انقلابی در عمق معرفت اسرا گشت و از آن پس، افسردگی، خودکشی، انزوا و دیگر بیماریهای روانی کمرنگ شده و امید به زندگی جوانه زد. زندگی در اسارت از جایگاهی برخوردار شد که هنوز بسیاری از اسرا حسرت آن روزها را میخورند. ابوترابی با تمرکز روی معانی عمیق امید به زندگی، ارادهها را برای یک زندگی معنادار در اردوگاهها زنده نگه داشت. به همین دلیل، به مرور معنای زندگی برای تک تک اسرا در حال تغییر بود. هیچ اسیری حاضر نبود در آسایشگاهی زندگی کند که جز نکبت نام دیگری برازنده آن نبود، اما در همان شرایط، هر اسیر پاسخگوی زندگی خویش بوده و برای ادامه این زندگی نیازمند کسی بود که نیمه شب ابوترابی را هنگام نیایش مییافت. درک معنای رنج در آن شرایط این بود که هنگام تحمل سختی به ژرفترین معنای زندگی، یعنی رنج کشیدن دست یابد. در این صورت بود که اسرای بیمار تحمل رنج را با گذشت و فداکاری آزاردهنده نمیپنداشتند.
آزادی درحین اسارت
وقتی وارد فراز و نشیب زندگی پررمز و راز این بزرگوار شدم، باور نمیکردم حین تحقیق زیباترین تفسیر آزادی را در اردوگاههای عراق پیدا کنم ، به همین خاطر یک بار دیگر کتب و فیلمهای مربوط به اسارت را در قرن بیستم مرور کردم. قریب به اتفاق ادبیات غرب و شرق در حوزه این بخش از جنگ، بیانگر آن است که تمام هم و غم اسرا فرار از اردوگاهی است که افسران و حتی گروهبانهای دونپایه به هر بهانهای اقدام به تحقیر شخصیت اسرا میکنند، اگرچه تجربه نشان داده است که بر اثر فرار بسیار محدودی، اکثر اسرا متحمل سختترین شکنجهها شدند، به همین دلیل ابوترابی برای رهایی از این ایده شکست خورده در اسارت با تعریفی جدید وارد شد. «فرار یک اسیر به تنهایی، یعنی تنها به فکر خود بودن و رسیدن به آزادی با گرفتار کردن دیگران. این فرار خود ناشی از ترس در اسارت است.» بنابراین، او فرار را ممنوع اعلام کرد و در یک برنامه درازمدت هم اقدام به ترسیم آزادی در اسارت کرد؛ آزادی ای که محیط و قوانین حاکم بر اردوگاه تعیین کننده آن نبود، بلکه با تعریف درست از آزادی در یک زندگی معنادار و با برنامه، دیگر تفاوت نمیکرد مکان آن در اردوگاه باشد یا دنیای خارج از اسارت، به همین خاطر بعدها مشخص شد، اسرا در «ایران کوچک» از آزادی عمل بیشتری نسبت به زندگی در «ایران بزرگ» داشتند.
عرفان ستیز به جای عرفان گریز
وقتی به عقبه آموزههای دینی و نیز مبارزات سخت او قبل از انقلاب مراجعه کردم، ریشه و علل بسیاری از رفتارهای ایشان در اسارت مشخص شد. رهبری معنوی ابوترابی در اردوگاهها یک اتفاق نبود، بلکه ریشه در افکار ایشان نسبت به عرفان عملی اسلام داشت که پای درس استادانی همچون علامه طباطبایی و امام خمینی در نجف و قم آموخته بود. شناخت عمیق ایشان از عرفان با رویکرد برونگرایی در حوزه ارتباط با مردم رمز موفقیت این تحول در تئوری جدید اسارت است که متأسفانه هنوز از دریچه علوم انسانی به آن نپرداخته ایم.
چرا رمز و راز مبارزه او در کنار شهید اندرزگو کالبدشناسی نشد؟ چرا او از سال 1351 تا شهریور 1357 به گونهای در نقش سایه اندرزگو مبارزه کرد که پرونده ایشان در هالهای از ابهام قرار گرفت؟ آیا اسارت فرصت طلایی خداوند به ایشان نبود که استعدادها و عملکرد درخشان ایشان به صفحات تاریخ انقلاب اضافه شود؟ آیا این اقدام به نحو احسن انجام گرفت؟شاید حق با کارشناسان صلیب سرخ باشد که اعلام کردند، لازم است با نگاه ابوترابی به اسارات، ویرایشی به قوانین و مقررات صلیب سرخ جهانی در حوزه اسارت زده شود. اگر ناگفتههای ابوترابی را به حساب تواضع ایشان بگذاریم، در این صورت، بر یاران اوست که زندگی در اسارت را از نو ویرایش کنند.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
تاریخ شفاهی، سندی قابل اعتماد
-
درس آزادی در مدرسه اسارت
اخبارایران آنلاین