
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تئاتری که از اندیشه تهی باشد، «شو» است
حسن دادشکر:تئاتری که از اندیشه تهی باشد، شو است و نه تئاتر. البته که باید انواع تئاتر وجود داشته باشد همچنان که در دنیا هم چنین است ولی ما مسیری را که تئاتر دنیا طی کرده، نرفتهایم و گاهی میخواهیم بدون طی این مسیر، پرش کنیم که شدنی نیست زیرا راه تئاتر با اندیشه، انرژی و توان کافی طی میشود ولی ما یاد گرفتهایم به همین جرقههای کجدار و مریز بسنده کنیم. بدون حساب و کتاب و بدون پشتوانههای قوی فرهنگی و زمینههای فراگیر اجتماعی، نمیتوان تئاتر کار کرد. ما نسلی را پرورش دادیم ولی متأسفانه بعد از آن هیچ اتفاقی نیفتاد و این جریان تداوم پیدا نکرد. من هم دلم نمیخواهد بهدلیل دغدغه نان شب کاری کنم که وجهه هنری چندین سالهام را از بین ببرم اما اجرای تئاتر در این شرایط نیازمند دوندگیهایی است که دیگر از من بر نمیآید.
بخشی از صحبت این پیشکسوت تئاتر کودک و نوجوان در گفتوگو با ایسنا
بخشی از صحبت این پیشکسوت تئاتر کودک و نوجوان در گفتوگو با ایسنا

سخن روز
امام موسی کاظم(ع):
به خدا قسم خیر دنیا و آخرت را به مؤمنى ندهند مگر به سبب حسنظن و امیدوارى او به خدا و خوشاخلاقىاش و خوددارى از غیبت مؤمنان.
بحارالأنوار، ج. ۶، ص. ۲۸، ح. ۲۹.
به خدا قسم خیر دنیا و آخرت را به مؤمنى ندهند مگر به سبب حسنظن و امیدوارى او به خدا و خوشاخلاقىاش و خوددارى از غیبت مؤمنان.
بحارالأنوار، ج. ۶، ص. ۲۸، ح. ۲۹.

اُستنِ این عالم ای جان غفلت است...
محسن نفر
نوازنده و آهنگسازموسیقی
اسلام با اهمیت ویژهای که برای هدایت و سلامت روح و روان هر فرد قائل است، در مقابل نابودی و سقوط افراد،فقط نقش تماشاچی و ناظر را بازی نمیکند بلکه برای نجات بشر، پای در میدان نهاده و حسب محتوا و مفاد کامل و پربارش، در همه امور مادی و معنوی بشر دخالت میکند . دخالت در سیاست هم از همین روی است. ازجمله اموری که اسلام در آن دخالت میکند، امور روحی است. سلامت روح و روان هر مسلمان، از عمده توجهاتی است که مشمول حقیقت اسلام است. موسیقی، امری است که صرفاً و مطلقاً روح انسان را نشانه میگیرد. انبساط و انقباض روح، نتیجه فعالیت موسیقی و تأثیر مستقیم آن است. در طول تاریخ توجه عمده در موسیقی، نشاط و شادمانی افراد بوده و این نشاط و شادمانی، مشروط به روحانی و شیطانی نبوده است. از همین روی توقع از موسیقی، نشاط و شادمانی که امری متعلق به روح است، بوده است! موسیقی میتواند حال افراد را دگرگون کند و این دگرگونی، معمولاً به نشاط و شادمانی آرزو میشود. توقع مردمان از موسیقی این است که کدورت و گرفتگی و ناخوشی روحی آنان را به نشاط و شادمانی تبدیل کند و این خواسته میسر میشود ولی در قوالب روحانی و معنوی. مشکل اصلی این بوده که برخی از عقلا و زعمای دینی، کمتر شاهد نشاط و شادمانی روحانی و معنوی توسط موسیقی بودهاند. گویا مردمان همیشه در گرفتگی و کدورت روحی، سراغ موسیقی رفتهاند و در آن حال از آن نشاط و شادمانی توقع داشتهاند و این نشاط و شادمانی، معمولاً فیزیکی و توأم با حرکات بدنی بوده است. اگرچه این هم روحی است زیرا همان طور که گفته شد، موسیقی امری است که مطلقاً روح را مخاطب قرار میدهد و حرکات فیزیکی، برخاسته و متأثر از تأثیرات روحی است. اما واکنش روحی، میتواند روحانی یا شیطانی باشد. روحانی یعنی مقدس و الهی نه امری وابسته به روح (برخلاف معنای کلام). پس اگر نشاط و شادمانی، روحانی یعنی مقدس و الهی باشد، توأم با حرکات فیزیکی و ظاهری نیست!
نکته اینجاست که چرا از موسیقی، توقع شادمانی است؟ چرا موسیقی باید فقط برای شادمانی و نشاط، مصرف شود؟ چرا همدمِ اوقات خوش است؟ چرا فقط برای شاد کردن به کار میرود؟
حقیقت این است که موسیقی، بنابر علل مذهبی اجتماعی، پیشهای خاص بوده است که از طرفی شیک و خاص و مختص نجبا، اعیان و اشراف و مجالس ایشان به شمار آمده و از طرفی برای مراسم جشن و سرور و اعیاد و... توده مردم به کار میرفته و این خارج از تقسیمبندی اصلی و اولیه بوده که موسیقی به انواع رزمی، بزمی و مذهبی تقسیم شده بود. در ایران قبل از اسلام، موسیقی در انواع مزبور، کارا بوده و به کار میرفته است. اما پس از اسلام بنا بر توحید، همه چیز در نگاه دیگری قرار گرفت و برای هر اقدامی، ذات حق و رضایت او مطمح نظر قرار گرفت و در همه احوال سهگانه، خدای احد و واحد مورد توجه بوده است. در مواقع رزم و بزم، ذکر الهی و اوراد حق ورد زبانها شد و در مواقع مذهبی هم به طریق اولی. در نتیجه این جهانبینی توحیدی، عالم، محضر خدا شد و او حاضر در هر مکان و زمان و برای کسی که چنین میاندیشید، همه اوقات، نیکو و خوش است و هیچ لحظهای غایب از نظر حق نیست و حضور و حضرتش، موجب خوش احوالی و شگون است و همه چیز در سایه او خوشیمن است.
با اوجگیری جهانبینی توحیدی، برای مؤمنان راستین، همه لحظات در فروغ او سپری میشود و همه حالات با حضور او میگذرد و ذکر و فکرش، روشنایی وجود و شادمانی قلوب است. پس بنابراین رزم و بزم و نیایششان برای او و در حضور او و به یاد او رخ میدهد. با او، همه اوقات و احوال، نیکو و شاد و مسرتآمیز و کامل است. چیزی کم و کسر نیست و به چیزی نیاز نیست؛ حتی موسیقی. اما اگر از این حد از کمال و ایمان فروتر شویم، به چیزهایی محتاج میشویم از جمله موسیقی.
گرفتاریها و مشغلههای روزمره، ما را چنان در میپیچد که روح در فشار و عذاب قرار میگیرد و رهایی از آن نیازمند اموری چون موسیقی است! موسیقی، ما را از حال خود و عالم خود، بلکه از عالم، خلاص میکند و به عالم خود میبرد! رفتن به عالم موسیقی، رستن از عوالم دلآزار و ملالتزا و جانگداز است و این موجب نشاط و شادمانی و انبساط خاطر است. اما این شادمانی، خروج از تألمات عالم شایع و موجود میان آدمیان است. درحالی که نشاط و شادمانی مورد توقع اکثریت، نشاط و شادمانی تخدیری است. یعنی فراموش کردن غمها و غصههایی که حاصل زیستن در این دنیا و نتیجه همجواری با دیگران، که به تزاحم منجر میشود، است. غم و غصههایی که آدمی را ملول میکند و چیزی که آن را رفع میکند و میزداید، موسیقی است. موسیقی با زدودن کدورات زیستن از روح، موجب تجدید قوای فرسایشیافته و تمدید روحیه تحلیلرفته است. اما این چگونه تخدیر تلقی میشود؟ اولاً همیشه مخدرات، مذموم و ناپسند نیستند. ثانیاً هر آنچه آدمی را به فراموشی و غفلت اندازد، مخدر است و بسیاری داروهای اعصاب و روان، چنین میکنند! مگر نه اینکه اعصاب را کرخت میکنند و میزان حساسیت را کاهش میدهند و سستی و رخوت را غالب؟ حال موسیقی همه اینها را بدون ورود سموم و دارو در بدن، انجام میدهد. زیرا موسیقی با روح مستقیماً میآمیزد و حال را دگرگون میکند. موسیقی تحولبخش حال است! و این حال، میتواند حال غفلت از هیاهو و سرسام زندگی باشد، غفلت از زندگی ناملایم و ناگوار؛ این غفلت، خوشایند است و موجب افزایش تحمل سختیها و مصائب! حال این غفلت مذموم است یا ممدوح؟!
استن این عالم ای جان غفلت است
هوشیاری این جهان را آفت است
نوازنده و آهنگسازموسیقی
اسلام با اهمیت ویژهای که برای هدایت و سلامت روح و روان هر فرد قائل است، در مقابل نابودی و سقوط افراد،فقط نقش تماشاچی و ناظر را بازی نمیکند بلکه برای نجات بشر، پای در میدان نهاده و حسب محتوا و مفاد کامل و پربارش، در همه امور مادی و معنوی بشر دخالت میکند . دخالت در سیاست هم از همین روی است. ازجمله اموری که اسلام در آن دخالت میکند، امور روحی است. سلامت روح و روان هر مسلمان، از عمده توجهاتی است که مشمول حقیقت اسلام است. موسیقی، امری است که صرفاً و مطلقاً روح انسان را نشانه میگیرد. انبساط و انقباض روح، نتیجه فعالیت موسیقی و تأثیر مستقیم آن است. در طول تاریخ توجه عمده در موسیقی، نشاط و شادمانی افراد بوده و این نشاط و شادمانی، مشروط به روحانی و شیطانی نبوده است. از همین روی توقع از موسیقی، نشاط و شادمانی که امری متعلق به روح است، بوده است! موسیقی میتواند حال افراد را دگرگون کند و این دگرگونی، معمولاً به نشاط و شادمانی آرزو میشود. توقع مردمان از موسیقی این است که کدورت و گرفتگی و ناخوشی روحی آنان را به نشاط و شادمانی تبدیل کند و این خواسته میسر میشود ولی در قوالب روحانی و معنوی. مشکل اصلی این بوده که برخی از عقلا و زعمای دینی، کمتر شاهد نشاط و شادمانی روحانی و معنوی توسط موسیقی بودهاند. گویا مردمان همیشه در گرفتگی و کدورت روحی، سراغ موسیقی رفتهاند و در آن حال از آن نشاط و شادمانی توقع داشتهاند و این نشاط و شادمانی، معمولاً فیزیکی و توأم با حرکات بدنی بوده است. اگرچه این هم روحی است زیرا همان طور که گفته شد، موسیقی امری است که مطلقاً روح را مخاطب قرار میدهد و حرکات فیزیکی، برخاسته و متأثر از تأثیرات روحی است. اما واکنش روحی، میتواند روحانی یا شیطانی باشد. روحانی یعنی مقدس و الهی نه امری وابسته به روح (برخلاف معنای کلام). پس اگر نشاط و شادمانی، روحانی یعنی مقدس و الهی باشد، توأم با حرکات فیزیکی و ظاهری نیست!
نکته اینجاست که چرا از موسیقی، توقع شادمانی است؟ چرا موسیقی باید فقط برای شادمانی و نشاط، مصرف شود؟ چرا همدمِ اوقات خوش است؟ چرا فقط برای شاد کردن به کار میرود؟
حقیقت این است که موسیقی، بنابر علل مذهبی اجتماعی، پیشهای خاص بوده است که از طرفی شیک و خاص و مختص نجبا، اعیان و اشراف و مجالس ایشان به شمار آمده و از طرفی برای مراسم جشن و سرور و اعیاد و... توده مردم به کار میرفته و این خارج از تقسیمبندی اصلی و اولیه بوده که موسیقی به انواع رزمی، بزمی و مذهبی تقسیم شده بود. در ایران قبل از اسلام، موسیقی در انواع مزبور، کارا بوده و به کار میرفته است. اما پس از اسلام بنا بر توحید، همه چیز در نگاه دیگری قرار گرفت و برای هر اقدامی، ذات حق و رضایت او مطمح نظر قرار گرفت و در همه احوال سهگانه، خدای احد و واحد مورد توجه بوده است. در مواقع رزم و بزم، ذکر الهی و اوراد حق ورد زبانها شد و در مواقع مذهبی هم به طریق اولی. در نتیجه این جهانبینی توحیدی، عالم، محضر خدا شد و او حاضر در هر مکان و زمان و برای کسی که چنین میاندیشید، همه اوقات، نیکو و خوش است و هیچ لحظهای غایب از نظر حق نیست و حضور و حضرتش، موجب خوش احوالی و شگون است و همه چیز در سایه او خوشیمن است.
با اوجگیری جهانبینی توحیدی، برای مؤمنان راستین، همه لحظات در فروغ او سپری میشود و همه حالات با حضور او میگذرد و ذکر و فکرش، روشنایی وجود و شادمانی قلوب است. پس بنابراین رزم و بزم و نیایششان برای او و در حضور او و به یاد او رخ میدهد. با او، همه اوقات و احوال، نیکو و شاد و مسرتآمیز و کامل است. چیزی کم و کسر نیست و به چیزی نیاز نیست؛ حتی موسیقی. اما اگر از این حد از کمال و ایمان فروتر شویم، به چیزهایی محتاج میشویم از جمله موسیقی.
گرفتاریها و مشغلههای روزمره، ما را چنان در میپیچد که روح در فشار و عذاب قرار میگیرد و رهایی از آن نیازمند اموری چون موسیقی است! موسیقی، ما را از حال خود و عالم خود، بلکه از عالم، خلاص میکند و به عالم خود میبرد! رفتن به عالم موسیقی، رستن از عوالم دلآزار و ملالتزا و جانگداز است و این موجب نشاط و شادمانی و انبساط خاطر است. اما این شادمانی، خروج از تألمات عالم شایع و موجود میان آدمیان است. درحالی که نشاط و شادمانی مورد توقع اکثریت، نشاط و شادمانی تخدیری است. یعنی فراموش کردن غمها و غصههایی که حاصل زیستن در این دنیا و نتیجه همجواری با دیگران، که به تزاحم منجر میشود، است. غم و غصههایی که آدمی را ملول میکند و چیزی که آن را رفع میکند و میزداید، موسیقی است. موسیقی با زدودن کدورات زیستن از روح، موجب تجدید قوای فرسایشیافته و تمدید روحیه تحلیلرفته است. اما این چگونه تخدیر تلقی میشود؟ اولاً همیشه مخدرات، مذموم و ناپسند نیستند. ثانیاً هر آنچه آدمی را به فراموشی و غفلت اندازد، مخدر است و بسیاری داروهای اعصاب و روان، چنین میکنند! مگر نه اینکه اعصاب را کرخت میکنند و میزان حساسیت را کاهش میدهند و سستی و رخوت را غالب؟ حال موسیقی همه اینها را بدون ورود سموم و دارو در بدن، انجام میدهد. زیرا موسیقی با روح مستقیماً میآمیزد و حال را دگرگون میکند. موسیقی تحولبخش حال است! و این حال، میتواند حال غفلت از هیاهو و سرسام زندگی باشد، غفلت از زندگی ناملایم و ناگوار؛ این غفلت، خوشایند است و موجب افزایش تحمل سختیها و مصائب! حال این غفلت مذموم است یا ممدوح؟!
استن این عالم ای جان غفلت است
هوشیاری این جهان را آفت است

منطق مقاومت در اندیشه شهید چمران
دکتر سید سجاد ایزدهی
استاد فقهسیاسی و هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی
1برای بررسی «منطق مقاومت در اندیشه شهید چمران» ابتدا باید زمینه و زمانه او را شناخت تا مشخص شود مقاومت در اندیشه او ناظر به چه معنا و مفهومی است و «مقاومت» نسبت به چه چیزی را مدنظر داشت و چه راهکارهایی را در این عرصه بهکار میگرفت.
شهید چمران، در امریکا تحصیل کرد اما براساس شناختی که امام موسی صدر از او داشت، وی را به لبنان دعوت کرد. آن زمان، شیعیان لبنان از چند جهت با مشکلات عدیدهای مواجه بودند. نخستین مسأله مربوط به بحثهای هویتی شیعیان بود؛ در طول سالیان گذشته شیعیان در منطقه لبنان هویت خود را از دست داده و عملاً به سمت برخی از مکاتب مختلف همچون سوسیالیسم گرایش پیدا کرده بودند. دوم آنکه، در آن زمان مردم شیعه جنوب لبنان از فقر شدیدی رنج میبردند و ظلم مضاعفی در حق آنان صورت میگرفت. این مسائل، شهید چمران را به مقاومت در برابر وضعیت آن زمان شیعیان لبنان واداشت و کوشید تا آن شرایط را به وضعیتی مطلوب نزدیک کند.
بر این اساس، ایشان با وجود همه رفاه و آسایشی که در امریکا داشت اما زمین بازی را تغییر داد و با چند هدف، به منطقه جنوب لبنان آمد. نخستین هدف او در این مسیر «هویتبخشی» بود و با هدایت شیعیان به سمت تحصیل علم و آگاهیبخشی به آنان، کوشید تا جغرافیای فکری و هویتی درستی برای شیعیان لبنان آن زمان، رقم بزند.
دومین هدف او توسعه رویکرد اسلامی و مذهبی و هدف سوم، ایستادن در برابر ظلمی بود که نسبت به شیعیان لبنان صورت میگرفت. از اینرو، شهید چمران، رواج اندیشه ظلمستیزی در میان مردم لبنان را به نوعی تکلیف و وظیفه شرعی و اجتماعی خود میدید. مجموعه این اقدامات موجب شد تا پس از مدتی، جامعه شیعیان جنوب لبنان از انفعال خارج شده و به یک جامعه پویا، فعال و اندیشمند تبدیل شوند و عملاً بتوانند در قبال وضعیت موجود مقاومت کنند.
2نکتهای که در مورد شهید چمران باید محل توجه قرار داد این است که «منطق مقاومت» در اندیشه او اولاً و بالذات محدود به عرصه نظامی نیست. هر چند که شهید چمران در حوزه مقاومت نظامی هم پیشگام بود و در زمانی که مصر طلایهدار مبارزه با نظام سلطه بود، آنجا حضور یافت و آموزشهای چریکی دید. اما هم او و هم امام موسی صدر در کنار مبارزات نظامی خود، پیوسته در پی ساختارسازی و ایجاد یک حزب سیاسی و اجتماعی بودند و برای رسیدن به این غایت و هدف، از زندگی مادی خود گذشتند. دغدغهها و تلاشهای شهید چمران در لبنان را امروز میتوان در شاکله احزابی چون «امل» و «حزبالله» لبنان به عنوان پویاترین و مؤثرترین نیروهایی که اندیشه مقاومت را نمایندگی میکنند، به طور کامل دید و درک کرد. مطابق غایات برشمرده شده، شهید چمران برای تبیین فرایند مقاومت، نخست میبایست از مبانی و هویت شروع میکرد تا در ادامه بتواند برای سیستمی که طراحی کرده، ساختارسازی کند و عملاً نسبت به وضعیت موجود جامعه شیعیان لبنان، آگاهیبخشی کرده و آنان را هوشیار نماید. در نتیجه این اقدامات، جامعه شیعیان لبنان آن زمان، از حالتی منفعل به حالتی تدافعی حرکت کرد و امروز به وضعیتی فعال رسیده است و از قضا منطق مقاومت هم همین است.
3شهید چمران بعد از سقوط رژیم پهلوی، در فضای انقلاب اسلامی قرار گرفت. نماینده امام(ره) در وزارت دفاع شد، نیروهای چریکی را ایجاد کرد که در آغازین ایام حمله رژیم بعث به ایران با عملیاتهای چریکی خود عملاً حرکت و پیشروی دشمن را متوقف کرد. همچنین، نیروهایی را تربیت کرد که همچنان این فرایند را در برابر دشمن در قالب عملیات ایذایی ادامه دادند. نیروی راهبری، سازماندهی و البته نیروی جنگی شهید چمران، «منطق مقاومت» و بازدارندگی جدی را در دوران جنگ تحمیلی رقم زد. گرچه نوع مقاومت در لبنان و ایران، گونهای متفاوت و متمایز بوده و مبتنی بر راهکارهای متفاوتی بوده است. ذمرحوم شهید چمران، با اینکه در حوزه مقاومت پیشگام بود اما انسانی جنگطلب نبود. او عالمی تراز اول و در عین حال فردی عارف و شاعر مسلک بود. آنچه او را وادار به مقاومت و ورود به میدان رزم میکرد «وظیفهمحوری» و «تکلیفمداری» او بود که در موقعیت و زمان مناسب میبایستی آن را انجام میداد. به عبارت دیگر، او زمین بازی مقاومت و راهبرد مواجهه با دشمن را بخوبی میشناخت و میدانست که چه زمانی باید از امریکا مهاجرت کرده و به لبنان برود و از آنجا به ایران بیاید. به تعبیری «در زمان مناسب در جای درست قرار گرفتن» مهم ترین خصیصه او بود.
استاد فقهسیاسی و هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی
1برای بررسی «منطق مقاومت در اندیشه شهید چمران» ابتدا باید زمینه و زمانه او را شناخت تا مشخص شود مقاومت در اندیشه او ناظر به چه معنا و مفهومی است و «مقاومت» نسبت به چه چیزی را مدنظر داشت و چه راهکارهایی را در این عرصه بهکار میگرفت.
شهید چمران، در امریکا تحصیل کرد اما براساس شناختی که امام موسی صدر از او داشت، وی را به لبنان دعوت کرد. آن زمان، شیعیان لبنان از چند جهت با مشکلات عدیدهای مواجه بودند. نخستین مسأله مربوط به بحثهای هویتی شیعیان بود؛ در طول سالیان گذشته شیعیان در منطقه لبنان هویت خود را از دست داده و عملاً به سمت برخی از مکاتب مختلف همچون سوسیالیسم گرایش پیدا کرده بودند. دوم آنکه، در آن زمان مردم شیعه جنوب لبنان از فقر شدیدی رنج میبردند و ظلم مضاعفی در حق آنان صورت میگرفت. این مسائل، شهید چمران را به مقاومت در برابر وضعیت آن زمان شیعیان لبنان واداشت و کوشید تا آن شرایط را به وضعیتی مطلوب نزدیک کند.
بر این اساس، ایشان با وجود همه رفاه و آسایشی که در امریکا داشت اما زمین بازی را تغییر داد و با چند هدف، به منطقه جنوب لبنان آمد. نخستین هدف او در این مسیر «هویتبخشی» بود و با هدایت شیعیان به سمت تحصیل علم و آگاهیبخشی به آنان، کوشید تا جغرافیای فکری و هویتی درستی برای شیعیان لبنان آن زمان، رقم بزند.
دومین هدف او توسعه رویکرد اسلامی و مذهبی و هدف سوم، ایستادن در برابر ظلمی بود که نسبت به شیعیان لبنان صورت میگرفت. از اینرو، شهید چمران، رواج اندیشه ظلمستیزی در میان مردم لبنان را به نوعی تکلیف و وظیفه شرعی و اجتماعی خود میدید. مجموعه این اقدامات موجب شد تا پس از مدتی، جامعه شیعیان جنوب لبنان از انفعال خارج شده و به یک جامعه پویا، فعال و اندیشمند تبدیل شوند و عملاً بتوانند در قبال وضعیت موجود مقاومت کنند.
2نکتهای که در مورد شهید چمران باید محل توجه قرار داد این است که «منطق مقاومت» در اندیشه او اولاً و بالذات محدود به عرصه نظامی نیست. هر چند که شهید چمران در حوزه مقاومت نظامی هم پیشگام بود و در زمانی که مصر طلایهدار مبارزه با نظام سلطه بود، آنجا حضور یافت و آموزشهای چریکی دید. اما هم او و هم امام موسی صدر در کنار مبارزات نظامی خود، پیوسته در پی ساختارسازی و ایجاد یک حزب سیاسی و اجتماعی بودند و برای رسیدن به این غایت و هدف، از زندگی مادی خود گذشتند. دغدغهها و تلاشهای شهید چمران در لبنان را امروز میتوان در شاکله احزابی چون «امل» و «حزبالله» لبنان به عنوان پویاترین و مؤثرترین نیروهایی که اندیشه مقاومت را نمایندگی میکنند، به طور کامل دید و درک کرد. مطابق غایات برشمرده شده، شهید چمران برای تبیین فرایند مقاومت، نخست میبایست از مبانی و هویت شروع میکرد تا در ادامه بتواند برای سیستمی که طراحی کرده، ساختارسازی کند و عملاً نسبت به وضعیت موجود جامعه شیعیان لبنان، آگاهیبخشی کرده و آنان را هوشیار نماید. در نتیجه این اقدامات، جامعه شیعیان لبنان آن زمان، از حالتی منفعل به حالتی تدافعی حرکت کرد و امروز به وضعیتی فعال رسیده است و از قضا منطق مقاومت هم همین است.
3شهید چمران بعد از سقوط رژیم پهلوی، در فضای انقلاب اسلامی قرار گرفت. نماینده امام(ره) در وزارت دفاع شد، نیروهای چریکی را ایجاد کرد که در آغازین ایام حمله رژیم بعث به ایران با عملیاتهای چریکی خود عملاً حرکت و پیشروی دشمن را متوقف کرد. همچنین، نیروهایی را تربیت کرد که همچنان این فرایند را در برابر دشمن در قالب عملیات ایذایی ادامه دادند. نیروی راهبری، سازماندهی و البته نیروی جنگی شهید چمران، «منطق مقاومت» و بازدارندگی جدی را در دوران جنگ تحمیلی رقم زد. گرچه نوع مقاومت در لبنان و ایران، گونهای متفاوت و متمایز بوده و مبتنی بر راهکارهای متفاوتی بوده است. ذمرحوم شهید چمران، با اینکه در حوزه مقاومت پیشگام بود اما انسانی جنگطلب نبود. او عالمی تراز اول و در عین حال فردی عارف و شاعر مسلک بود. آنچه او را وادار به مقاومت و ورود به میدان رزم میکرد «وظیفهمحوری» و «تکلیفمداری» او بود که در موقعیت و زمان مناسب میبایستی آن را انجام میداد. به عبارت دیگر، او زمین بازی مقاومت و راهبرد مواجهه با دشمن را بخوبی میشناخت و میدانست که چه زمانی باید از امریکا مهاجرت کرده و به لبنان برود و از آنجا به ایران بیاید. به تعبیری «در زمان مناسب در جای درست قرار گرفتن» مهم ترین خصیصه او بود.

ادای دینی به نقش پررنگ زنان در هنر ایران
تارا بهبهانی
نقاش
«زمانهای بیبازگشت» از همان لحظات و زمانهایی است که دیگر به دستمان نمیآید. پنجمین نمایشگاه من با عنوان «زمانهای بیبازگشت» شامل 18 اثر نقاشی تابلوی رنگ روغن است که در گالری گلستان 27 خرداد ماه افتتاح شد. نمایشگاهی که بیانگر همان زمانهای از دست رفتهای است که دیگر تکرار نمیشود. همه ما آدمها پر از زمانهایی هستیم که قدر آنها را خوب ندانستهایم و از دستشان دادهایم. معمولاً غمها، شادیها، صبوریها و ایستادگیها همه در زندگیمان اتفاق میافتد و خاطرات ما را میسازد.
سالهاست که در نقوش کاشیها، فرمها و هنر گذشته ایران مطالعه میکنم و سعی کردم یک بازنمایی متناسب با دوران حال که در آن زندگی میکنیم از آن هنر به تصویر بکشم.آنچه که مسلم است آن تعریفی که از کاشیکاری و اسلیمیها و آن سلیقه معماری گذشته که در هنر امروز به جا مانده، اکنون با معیارهای طراحی و چیدمان خانهها هماهنگی ندارد و شاید جذاب نباشد.
من سعی کردم یک بازنمایی از هنر گذشته داشته باشم و آن را با سلیقه مخاطب امروز همسو کنم.زنان، سازها و اسبها فرمهایی هستند که در نقوش کاشیهای نقاشیهای من حل شدهاند و زمانهای بیبازگشت را برای تماشاچی یادآوری میکنند.
در این نمایشگاه فرمهای تابلوهای من بیشتر شش ضلعی است و کاشی کاری دوران گذشته را میکند تداعی. تلألو کاشیها و درخشندگی و نور آنها در ذهن مخاطب از نکات حائز ز اهمیت برای من در خلق این آثار بوده است. آنچه مسلم است تاریخ ما همیشه نسبت به زنان بیتوجه بوده و صبوریها و شکیباییها و هنر آنها در اسناد تاریخ نادیده گرفته شده است. این رجعت دوباره به هنر تاریخی ما و حضور زنان در نقاشیهای من شاید ادای دینی باشد به حضور پررنگ آنها در تمامی دورانها. در این روزگار که بعضاً شاهد اتفاقات ناگوار هستیم شاید دیدن نمایشگاه زمانهای بیبازگشت با فرمهای رنگین و تصاویری مملو از خاطرات گذشته لحظات زیبایی برای مخاطب بسازد.
نمایشگاه «زمانهای بیبازگشت»
از 27 خرداد تا 8 تیرماه
در گالری گلستان
نقاش
«زمانهای بیبازگشت» از همان لحظات و زمانهایی است که دیگر به دستمان نمیآید. پنجمین نمایشگاه من با عنوان «زمانهای بیبازگشت» شامل 18 اثر نقاشی تابلوی رنگ روغن است که در گالری گلستان 27 خرداد ماه افتتاح شد. نمایشگاهی که بیانگر همان زمانهای از دست رفتهای است که دیگر تکرار نمیشود. همه ما آدمها پر از زمانهایی هستیم که قدر آنها را خوب ندانستهایم و از دستشان دادهایم. معمولاً غمها، شادیها، صبوریها و ایستادگیها همه در زندگیمان اتفاق میافتد و خاطرات ما را میسازد.
سالهاست که در نقوش کاشیها، فرمها و هنر گذشته ایران مطالعه میکنم و سعی کردم یک بازنمایی متناسب با دوران حال که در آن زندگی میکنیم از آن هنر به تصویر بکشم.آنچه که مسلم است آن تعریفی که از کاشیکاری و اسلیمیها و آن سلیقه معماری گذشته که در هنر امروز به جا مانده، اکنون با معیارهای طراحی و چیدمان خانهها هماهنگی ندارد و شاید جذاب نباشد.
من سعی کردم یک بازنمایی از هنر گذشته داشته باشم و آن را با سلیقه مخاطب امروز همسو کنم.زنان، سازها و اسبها فرمهایی هستند که در نقوش کاشیهای نقاشیهای من حل شدهاند و زمانهای بیبازگشت را برای تماشاچی یادآوری میکنند.
در این نمایشگاه فرمهای تابلوهای من بیشتر شش ضلعی است و کاشی کاری دوران گذشته را میکند تداعی. تلألو کاشیها و درخشندگی و نور آنها در ذهن مخاطب از نکات حائز ز اهمیت برای من در خلق این آثار بوده است. آنچه مسلم است تاریخ ما همیشه نسبت به زنان بیتوجه بوده و صبوریها و شکیباییها و هنر آنها در اسناد تاریخ نادیده گرفته شده است. این رجعت دوباره به هنر تاریخی ما و حضور زنان در نقاشیهای من شاید ادای دینی باشد به حضور پررنگ آنها در تمامی دورانها. در این روزگار که بعضاً شاهد اتفاقات ناگوار هستیم شاید دیدن نمایشگاه زمانهای بیبازگشت با فرمهای رنگین و تصاویری مملو از خاطرات گذشته لحظات زیبایی برای مخاطب بسازد.
نمایشگاه «زمانهای بیبازگشت»
از 27 خرداد تا 8 تیرماه
در گالری گلستان

در سیم خاردارهای زندگی تکاپو نکنیم
پریسا عزیزی خرشکی
روانشناس و مشاور خانواده
میگویند شخصی در مزرعهای بزرگ گرفتار شد؛ مزرعهای که دورتادورش با سیمخاردارهایی با ارتفاع بلند محصور شده بود. آن شخص تلاش بسیار کرد تا از بالای سیمخاردارها فرار کند و به هر شکل که شده، خود را برهاند؛ اما هنگام پریدن با تمام احتیاطی که کرد، لباسش به سیمخاردارها گیر کرد و پاره شد. خواست لباسش را از لای سیمخاردار خارج کند، دستش زخم شد. هرچه بیشتر تلاش کرد که از این سیمخاردارها رهایی پیدا کند، بیشتر آسیب دید.
در واقع آدمها بهطور معمول وقتی که در سختی و رنج قرار میگیرند یا در بحران و مشکلی بهسر میبرند و در تعارضی گرفتار میشوند، میخواهند به هر شکل ممکن از آن شرایط نامطلوب فرار کنند؛ اما علم روانشناسی ثابت کرده که در بسیاری از مواقع این کار اشتباه است. در بسیاری از مواقع ما مجبوریم در آن شرایط رنج بمانیم و اتفاقاً باید بمانیم و پایداری کنیم تا دریای زندگی آرام آرام از تلاطم بیفتد و ما را به آرامش برساند. برای اینکه موضوع برایتان ملموس و قابل درک شود، دو مثال میزنم. مثال جسمی این موضوع آن است که فرض کنید شما ساعت 11 شب دچار دنداندرد میشوید. این دنداندرد شما را آزار میدهد ولی هرقدر مسکن بخورید، درد را ریشهکن نمیکند؛ فقط مدت کوتاهی بهبود مییابید ولی میدانید که باید به طور اساسی مشکل را حل و درد را درمان کنید. حالا مثالی برای رنج ودردهای روانی میزنم. کسی که وارد دوران سوگ میشود، باید یک دوره مشخصی را در رنج سپری کند تا به حالت نسبتاً طبیعی و زمان قبل از دست دادن عزیزان و به سوگ نشستن بازگردد. از اینگونه رنجها نمیتوان فرار کرد؛ چرا که با فرار وضعیت بدتر میشود؛ این فرار کردنها درست به آن میماند که خانم بارداری بخواهد از روی تخت بیمارستان فرار کند تا درد وضع حمل را نکشد؛ اما روشن است که هیچ مجالی برای رهایی بیرنج نیست و آن شخص بیگمان باید این درد را تجربه و تحمل کند تا بتواند از آن عبور کند.
گاهی ما در یک رابطه، در تعارض یا بحرانی گیر میکنیم. فرار و پاک کردن صورت مسأله چاره کار نیست؛ یا باید حل مسأله کرد یا بردباری که گاه جزئی از مهارت حل مسأله است؛ از این رو در چنین موقعیتهایی باید به پذیرش رسید و شرایط را قبول و باور کرد که گاهی جز تسلیم و تابآوری، راهی نیست. مولانا میگوید:
هر لحظـه که تسلیمم در کارگه تقدیر/ آرامتر از آهو بیباکتر از شیرم
هر لحظه که میکوشم در کار کنم تدبیر/ رنج از پی رنج آید زنجیر پی زنجیر
این مسأله را میشود در سطوح مختلف و در حوزههای خرد و کلان زندگی فردی و اجتماعی تعمیم داد. از دانشآموزان و دانشجویانی که این روزها در سختی امتحان گیر افتادهاند و نه راه پس دارند و نه راه پیش گرفته تا آنها که در شرایط دشوار کاری و بیماری و... گرفتار هستند. در واقع گاهی بردباری، کلید گشایش و رهایی از دردها است.
روانشناس و مشاور خانواده
میگویند شخصی در مزرعهای بزرگ گرفتار شد؛ مزرعهای که دورتادورش با سیمخاردارهایی با ارتفاع بلند محصور شده بود. آن شخص تلاش بسیار کرد تا از بالای سیمخاردارها فرار کند و به هر شکل که شده، خود را برهاند؛ اما هنگام پریدن با تمام احتیاطی که کرد، لباسش به سیمخاردارها گیر کرد و پاره شد. خواست لباسش را از لای سیمخاردار خارج کند، دستش زخم شد. هرچه بیشتر تلاش کرد که از این سیمخاردارها رهایی پیدا کند، بیشتر آسیب دید.
در واقع آدمها بهطور معمول وقتی که در سختی و رنج قرار میگیرند یا در بحران و مشکلی بهسر میبرند و در تعارضی گرفتار میشوند، میخواهند به هر شکل ممکن از آن شرایط نامطلوب فرار کنند؛ اما علم روانشناسی ثابت کرده که در بسیاری از مواقع این کار اشتباه است. در بسیاری از مواقع ما مجبوریم در آن شرایط رنج بمانیم و اتفاقاً باید بمانیم و پایداری کنیم تا دریای زندگی آرام آرام از تلاطم بیفتد و ما را به آرامش برساند. برای اینکه موضوع برایتان ملموس و قابل درک شود، دو مثال میزنم. مثال جسمی این موضوع آن است که فرض کنید شما ساعت 11 شب دچار دنداندرد میشوید. این دنداندرد شما را آزار میدهد ولی هرقدر مسکن بخورید، درد را ریشهکن نمیکند؛ فقط مدت کوتاهی بهبود مییابید ولی میدانید که باید به طور اساسی مشکل را حل و درد را درمان کنید. حالا مثالی برای رنج ودردهای روانی میزنم. کسی که وارد دوران سوگ میشود، باید یک دوره مشخصی را در رنج سپری کند تا به حالت نسبتاً طبیعی و زمان قبل از دست دادن عزیزان و به سوگ نشستن بازگردد. از اینگونه رنجها نمیتوان فرار کرد؛ چرا که با فرار وضعیت بدتر میشود؛ این فرار کردنها درست به آن میماند که خانم بارداری بخواهد از روی تخت بیمارستان فرار کند تا درد وضع حمل را نکشد؛ اما روشن است که هیچ مجالی برای رهایی بیرنج نیست و آن شخص بیگمان باید این درد را تجربه و تحمل کند تا بتواند از آن عبور کند.
گاهی ما در یک رابطه، در تعارض یا بحرانی گیر میکنیم. فرار و پاک کردن صورت مسأله چاره کار نیست؛ یا باید حل مسأله کرد یا بردباری که گاه جزئی از مهارت حل مسأله است؛ از این رو در چنین موقعیتهایی باید به پذیرش رسید و شرایط را قبول و باور کرد که گاهی جز تسلیم و تابآوری، راهی نیست. مولانا میگوید:
هر لحظـه که تسلیمم در کارگه تقدیر/ آرامتر از آهو بیباکتر از شیرم
هر لحظه که میکوشم در کار کنم تدبیر/ رنج از پی رنج آید زنجیر پی زنجیر
این مسأله را میشود در سطوح مختلف و در حوزههای خرد و کلان زندگی فردی و اجتماعی تعمیم داد. از دانشآموزان و دانشجویانی که این روزها در سختی امتحان گیر افتادهاند و نه راه پس دارند و نه راه پیش گرفته تا آنها که در شرایط دشوار کاری و بیماری و... گرفتار هستند. در واقع گاهی بردباری، کلید گشایش و رهایی از دردها است.

عکس نوشت
«روزی روزگاری، جوانهای تهران در تپهها و خیابانها مشغول موتور سواریشان بودند که جنگ شد. یک آدم دلربا آمد دلشان را برد، خودشان را هم برد به جبهه… اسمش چمران بود، شهید مصطفی چمران...» مستندی با عنوان «خاطرات موتورسیکلت» به کارگردانی امیرحسین نوروزی و تهیه شده در خانه مستند که قرار است از امروز سهشنبه ۳۱ خرداد و همزمان با سالروز شهادت دکتر چمران به صورت آنلاین و رایگان در سایت خانه مستند در دسترس مخاطبان قرار بگیرد. این مستند قصه موتور سوارانی است که از تپهها و خیابانهای تهران آمدند و اولین گروه چریکی موتورسواران جنگ، تحت فرماندهی شهید مصطفی چمران را تشکیل دادند. /ایلنا

هنرمندان در فضای مجازی
همزمان با فرارسیدن تابستان فعالیت تشکلهای مردمنهاد در حیطه فرهنگ هم رنگوبوی جدیتری به خود گرفته؛ افرادی که به شکل خودجوش در کنار سازمانهای دولتی برای ارتقای فرهنگ و هنر سرزمینمان میکوشند. از آن جمله میتوان به مروجان کتابخوانی اشاره کرد که یکی از چهرههای بینالمللی آن، سالها است علاقهمندان بسیاری را به جمع کتابخوانها در روستاهای سیستانوبلوچستان اضافه کرده است.
چهرهها
عبدالحکیم بهار، مروج کتابخوانی کشورمان از جمله چهرههای بینالمللی فرهنگی است چراکه نام بهار برای چندین مرتبه میان نامزدهای جوایزی همچون آسترید لیندگرن(آلما) جای گرفته است. بهار که از اهالی روستای رمین است و کودکان و نوجوانان بسیاری را به سوی کتاب و کتابخوانی کشانده، مطلبی از تشکلی فعال در زمینه فرهنگ به اشتراک گذاشته است. این مطلب مرتبط با فراخوان معرفی کودکان و نوجوانان (9 تا 15سال) علاقهمند به کتابخوانی است. از همه روستاها و شهرهای کشورمان میتوان در این پویش شرکت کرد. برای اطلاع بیشتر از کموکیف این پویش میتوانید سری به صفحه عبدالحکیم بهار بزنید.
رضا اسماعیلی شاعر و نویسنده، بخشی از سروده تازه خود را با مخاطبان به اشتراک گذاشته که در آن آمده: «هیچ نوبتی در کار نیست/ گاهی از آخر صف/ یک نفر را صدا میزند و نفر اول/ تا آخر دنیا/ در انتظار میماند» این سروده با یک تصویر از فردی با پوشش ساکنان افغانستان هم همراه شده است.
بردیا کیارس، رهبر ارکستر و نوازنده در استوری خود خبر از انتشار فراخوانی برای جذب خواننده داده است. این فراخوان برای گروه «کر/باس- باریتون» است. آنطور که در توضیحات آن آمده علاقهمندان میتوانند با ارسال یک ویدیو یک دقیقهای اعلام آمادگی کنند. البته توضیحات بیشتر را میتوانید در صفحه همین هنرمند بخوانید.
محمدرضا شمس نویسنده کودک و نوجوان هم تصویری از صفحه «کتابفروشی کودک و نوجوان آفرین» را به اشتراک گذاشته است. این تصویر درباره یکی از کتابهای خود او است؛ کتاب «قصههای الفبا.» همانطور که از نام کتاب هم برمیآید این نوشته شمس همه حروف الفبا را شامل میشود. او به تعداد حروف الفبا، برای بچهها قصه نوشته، هر قصه هم با یکی از حروف شروع میشود. این کتاب به همت انتشارات «هوپا» دراختیار کودکان و خانوادههای آنان قرار گرفته است.
پری ملکی، خواننده و موسیقیدان ایرانی هم از برپایی کنسرتی برای بانوان خبر داده است. در این کنسرت که کاری از گروه خنیا است ملکی بهعنوان خواننده و سرپرست حضور دارد. این اجرا 13 و 14تیرماه به میزبانی سالن کنسرت آموزشگاه موسیقی پارس پلاس برگزار میشود.
همایون نصیری، نوازنده سازهای کوبهای تصویری به همراه جمعی از چهرههای عرصه موسیقی منتشر کرده است. این تصویر مرتبط با کنسرت تازه همایون شجریان است که فروش بلیتهای اجرای آن این روزها با استقبال زیادی روبهرو شده است. رهبری ارکستر سیاوش را آرش گوران به عهده دارد که طی تیرماه به میزبانی سالن همایشهای وزارت کشور، همایون به همراه دیگر همکاران خود میزبان علاقهمندان خواهند بود.
خسرو احمدی، بازیگر با انتشار تصویری درباره سالروز تولدش نوشته و گفته: «شاکرم به خاطر اینهمه لطف خدا و بندههای خوشانرژیاش که زادروزم رو آنقدر دلنشین کردن. اینجاست که میگن خدا دوستت داره.» در آخر هم از همه افرادی که زادروزش را تبریک گفتهاند تشکر کرده است.
پیروز ارجمند، آهنگساز و موسیقیشناس از برگزاری مراسم گرامیداشت روز جهانی موسیقی خبر داده است. این مراسم امروز(سهشنبه) در خانه گردشگری آسیاب بادی، کرمان (کیلومتر 20 جاده هفت باغ) کرمان، ساعت 20:30 برگزار میشود. آنطور که ارجمند نوشته قرار است حاضران در این مراسم، شب شادی را با حضور خوانندگان مختلفی تجربه کنند.
دیگه چه خبر
گالری «هان» شیراز از برپایی نمایشگاه گروهی نقاشی تازهای خبر داده است. این نمایشگاه از دوم تا سیزدهم تیرماه میزبان علاقهمندان است. آرمیتا آقا سید جعفری، عاطفه اعتمادیدوان، سپیده دادگرپور، سحر سامانیزادگان و دنیا ضیایی از جمله هنرمندانی هستند که آثارشان در این نمایشگاه در معرض دید بازدیدکنندگان قرار میگیرد.
انجمن صنفی ویراستاران درباره برپایی کارگاه عربی در فارسی برای علاقهمندان خبر داده است. شروع این دوره هشت جلسهای از تیرماه، چهارشنبهها خواهد بود و ساعت آن نیز 16 تا 19:30 است. «پیوند تاریخی و دادوستد فارسی و عربی»، « جایگاه جمع عربی در فارسی»، «مصدر عربی و انواع آن در زبان فارسی» و«سرهنویسی و عربیگرایی در نثر فارسی» از سرفصلهای این دوره آموزشی به شمار میآید.
چهرهها
عبدالحکیم بهار، مروج کتابخوانی کشورمان از جمله چهرههای بینالمللی فرهنگی است چراکه نام بهار برای چندین مرتبه میان نامزدهای جوایزی همچون آسترید لیندگرن(آلما) جای گرفته است. بهار که از اهالی روستای رمین است و کودکان و نوجوانان بسیاری را به سوی کتاب و کتابخوانی کشانده، مطلبی از تشکلی فعال در زمینه فرهنگ به اشتراک گذاشته است. این مطلب مرتبط با فراخوان معرفی کودکان و نوجوانان (9 تا 15سال) علاقهمند به کتابخوانی است. از همه روستاها و شهرهای کشورمان میتوان در این پویش شرکت کرد. برای اطلاع بیشتر از کموکیف این پویش میتوانید سری به صفحه عبدالحکیم بهار بزنید.
رضا اسماعیلی شاعر و نویسنده، بخشی از سروده تازه خود را با مخاطبان به اشتراک گذاشته که در آن آمده: «هیچ نوبتی در کار نیست/ گاهی از آخر صف/ یک نفر را صدا میزند و نفر اول/ تا آخر دنیا/ در انتظار میماند» این سروده با یک تصویر از فردی با پوشش ساکنان افغانستان هم همراه شده است.
بردیا کیارس، رهبر ارکستر و نوازنده در استوری خود خبر از انتشار فراخوانی برای جذب خواننده داده است. این فراخوان برای گروه «کر/باس- باریتون» است. آنطور که در توضیحات آن آمده علاقهمندان میتوانند با ارسال یک ویدیو یک دقیقهای اعلام آمادگی کنند. البته توضیحات بیشتر را میتوانید در صفحه همین هنرمند بخوانید.
محمدرضا شمس نویسنده کودک و نوجوان هم تصویری از صفحه «کتابفروشی کودک و نوجوان آفرین» را به اشتراک گذاشته است. این تصویر درباره یکی از کتابهای خود او است؛ کتاب «قصههای الفبا.» همانطور که از نام کتاب هم برمیآید این نوشته شمس همه حروف الفبا را شامل میشود. او به تعداد حروف الفبا، برای بچهها قصه نوشته، هر قصه هم با یکی از حروف شروع میشود. این کتاب به همت انتشارات «هوپا» دراختیار کودکان و خانوادههای آنان قرار گرفته است.
پری ملکی، خواننده و موسیقیدان ایرانی هم از برپایی کنسرتی برای بانوان خبر داده است. در این کنسرت که کاری از گروه خنیا است ملکی بهعنوان خواننده و سرپرست حضور دارد. این اجرا 13 و 14تیرماه به میزبانی سالن کنسرت آموزشگاه موسیقی پارس پلاس برگزار میشود.
همایون نصیری، نوازنده سازهای کوبهای تصویری به همراه جمعی از چهرههای عرصه موسیقی منتشر کرده است. این تصویر مرتبط با کنسرت تازه همایون شجریان است که فروش بلیتهای اجرای آن این روزها با استقبال زیادی روبهرو شده است. رهبری ارکستر سیاوش را آرش گوران به عهده دارد که طی تیرماه به میزبانی سالن همایشهای وزارت کشور، همایون به همراه دیگر همکاران خود میزبان علاقهمندان خواهند بود.
خسرو احمدی، بازیگر با انتشار تصویری درباره سالروز تولدش نوشته و گفته: «شاکرم به خاطر اینهمه لطف خدا و بندههای خوشانرژیاش که زادروزم رو آنقدر دلنشین کردن. اینجاست که میگن خدا دوستت داره.» در آخر هم از همه افرادی که زادروزش را تبریک گفتهاند تشکر کرده است.
پیروز ارجمند، آهنگساز و موسیقیشناس از برگزاری مراسم گرامیداشت روز جهانی موسیقی خبر داده است. این مراسم امروز(سهشنبه) در خانه گردشگری آسیاب بادی، کرمان (کیلومتر 20 جاده هفت باغ) کرمان، ساعت 20:30 برگزار میشود. آنطور که ارجمند نوشته قرار است حاضران در این مراسم، شب شادی را با حضور خوانندگان مختلفی تجربه کنند.
دیگه چه خبر
گالری «هان» شیراز از برپایی نمایشگاه گروهی نقاشی تازهای خبر داده است. این نمایشگاه از دوم تا سیزدهم تیرماه میزبان علاقهمندان است. آرمیتا آقا سید جعفری، عاطفه اعتمادیدوان، سپیده دادگرپور، سحر سامانیزادگان و دنیا ضیایی از جمله هنرمندانی هستند که آثارشان در این نمایشگاه در معرض دید بازدیدکنندگان قرار میگیرد.
انجمن صنفی ویراستاران درباره برپایی کارگاه عربی در فارسی برای علاقهمندان خبر داده است. شروع این دوره هشت جلسهای از تیرماه، چهارشنبهها خواهد بود و ساعت آن نیز 16 تا 19:30 است. «پیوند تاریخی و دادوستد فارسی و عربی»، « جایگاه جمع عربی در فارسی»، «مصدر عربی و انواع آن در زبان فارسی» و«سرهنویسی و عربیگرایی در نثر فارسی» از سرفصلهای این دوره آموزشی به شمار میآید.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
تئاتری که از اندیشه تهی باشد، «شو» است
-
سخن روز
-
اُستنِ این عالم ای جان غفلت است...
-
منطق مقاومت در اندیشه شهید چمران
-
ادای دینی به نقش پررنگ زنان در هنر ایران
-
در سیم خاردارهای زندگی تکاپو نکنیم
-
عکس نوشت
-
هنرمندان در فضای مجازی

اخبارایران آنلاین