گزارش تحلیلی «ایران» از وضعیت امنیتی قفقاز جنوبی و سیاست ایران در این منطقه
رقابت در قرهباغ کوهستانی
احمد فاضلزاده
پژوهشگر روابط بینالملل
از آنجایی که قدرت نظامی و اعتبار روسیه به دلیل تنشها در اوکراین در قفقاز محدود شده است، توانایی روسیه برای کنترل درگیریها و تنشهای باقیمانده در سایر نقاط سرزمینهای اتحاد جماهیر شوروی سابق نیز رو به وخامت است و این خطر جدی وجود دارد که این درگیریها دوباره شعلهور شود. با توجه به وضعیت وخیم روابط کنونی بین ایالات متحده و روسیه، دولتهای در خط ایالات متحده ممکن است وسوسه شوند که در چنین درگیریهایی بهعنوان بخشی از تلاش برای عقب انداختن نفوذ روسیه مداخله کنند. باید در برابر این وسوسه مقاومت کرد زیرا عواقب دخالت برای منطقه وخیم و عواقب آن برای اهداف امریکا محدود یا منفی خواهد بود.
ایالات متحده هیچ منافع ملی حیاتی در جنوب قفقاز ندارد، اگرچه جامعه ارمنی-امریکایی قویترین علاقه ممکن را به امنیت و بقای ارمنستان احساس میکند. ایالات متحده نه استراتژی و نه توانایی کنترل عواقب جنگهای جدید را ندارد؛ در نتیجه این پیامدها میتواند برای منافع و ارزشهای ایالات متحده و همچنین برای مردم مناطق مربوطه منفی باشد. نفوذ روسیه در فضای شوروی سابق به همان اندازه منفی نبوده است که تهاجم به اوکراین نشان میدهد. در بخشهایی از آن منطقه، روسیه برای حفظ ثبات و مهار نفوذ و گسترش شبهنظامیانی مانند دولت اسلامی و القاعده و وابستگان مستقیم آنها که دشمنان سرسخت ایالات متحده نیز هستند، اقدام کرده است. در نهایت، خلأ آشفتهای که میتواند قدرت چین را جذب کند، قطعاً به نفع ژئوپلیتیک ایالات متحده نخواهد بود. یکی از نزاعهای تاریخی در قفقاز نزاع در قرهباغ است.
نزاع های تاریخی در قفقاز
درگیریهای بین ارمنیها و آذریها در قرهباغ کوهستانی در دوران مدرن به قبل از اتحاد جماهیر شوروی برمیگردد. این درگیریها زمانی رخ دادند که کنترل امپراطوری روسیه در جریان انقلاب 1905 تضعیف شد و دوباره پس از فروپاشی امپراطوری در سال 1917 تشدید شد. چهارچوب اصلی درگیری این است که بخش کوهستانی قرهباغ (ناگورنو) شامل یک جمعیت مسیحی -ارمنی باستانی است که از قرن یازدهم پس از میلاد، توسط سرزمینی احاطه شد که در آن مسلمانان ترک آذری غالب بودند. این سرزمینهای آذری، قرهباغ کوهستانی را از چیزی که پس از سال 1920 ابتدا به جمهوری ارمنستان شوروی و سپس از سال 1991 به جمهوری مستقل ارمنستان تبدیل شد، جدا کرد. با این حال، تا زمان جنگ 1988-1994 قرهباغ کوهستانی دارای اقلیت آذری (حدود یکسوم) و شهر شوشا مرکز سنت و فرهنگ مذهبی ارمنی و آذری بود.
پس از استقرار قدرت شوروی در جنوب قفقاز، قرهباغ کوهستانی در سال 1923 به یک منطقه خودمختار (استان) در جمهوری سوسیالیستی شوروی آذربایجان تبدیل شد که توسط نواری از خاک آذربایجان، از جمهوری شوروی ارمنستان جدا شد.بدین ترتیب این موضوع توسط ارامنه قرهباغ یا ارمنستان پذیرفته نشد و پس از مرگ استالین، تلاشهایی از سوی رهبری کمونیست ارمنستان برای انتقال این سرزمین به ارمنستان صورت گرفت. این درخواستها همگی توسط دولت شوروی در مسکو رد شد، زیرا از درگیری قومی بیم داشت.
هنگامی که میخائیل گورباچف، کنترل شوروی بر قفقاز را در اواسط دهه 1980 کاهش داد، فشار جدید ارمنیها نتیجهای عملاً اجتنابناپذیر بود. در اوایل سال 1988 مجلس محلی (پارلمان) منطقه خودمختار، قطعنامهای را برای انتقال این استان به اتحاد جماهیر شوروی ارمنستان تصویب کرد و از مسکو برای این امر موافقت گرفت. در حمایت از این اقدام، مارپیچی از تشدید تنش در قالب تظاهرات بزرگی در ارمنستان برگزار شد که قرار بود بهطرز فاجعهباری در سایر نقاط اتحاد جماهیر شوروی صورت بگیرد که دولت آذربایجان با لغو وضعیت خودمختار قره باغ به این اقدام پاسخ داد. دولت شوروی به نوبه خود هر دو حرکت را رد کرد و بهدنبال پافشاری بر حفظ وضعیت موجود بود.
درگیری بین ارمنستان و آذربایجان تشدید و منجر به پاکسازی قومی جمعیتهای اقلیت در هر دو کشور شد. نیروهای امنیتی داخلی شوروی کنترل ناکافی بر منطقه داشتند و در نهایت این اتفاقات، منجر به حذف کامل اقلیت ارمنی از آذربایجان و اقلیت آذری از ارمنستان شد. در هر دو مورد، واحدهای پلیس ارمنستان و آذربایجان بهطور پررنگ در این اخراج شرکت داشتند.
زمانی که اتحاد جماهیر شوروی در پی کودتای نافرجام اوت 1991 فروپاشید، ارمنستان و آذربایجان هر دو اعلام استقلال کردند و این امر توسط جامعه جهانی و کشور جدید روسیه به رسمیت شناخته شد. در دسامبر 1991 اکثریت ارمنی با حمایت ارمنستان نیز به استقلال از آذربایجان رأی دادند، اما مانند سایر موارد (چچن، آبخازیا، اوستیای جنوبی، کریمه) این رأی در سطح بینالمللی از سوی مسکو به رسمیت شناخته نشد. تنها پانزده کشور اتحاد جماهیر شوروی سابق از حق قانونی استقلال بر اساس قانون اساسی شوروی برخوردار بودند و نتیجه این امر، یک جنگ تمامعیار بود که در آن ارمنیها با کمک روسیه و تعداد زیادی از ارامنه در غرب، پیروزیهای کوبندهای به دست آوردند. حدود 30 هزار نفر از هر دو طرف جان باختند و صدها هزار نفر آواره شدند. در ماه مه 1994 دولت روسیه بهعنوان میانجیگر، آتشبسی را امضا کرد که نیروهای ارمنی را نهتنها در خود قرهباغ بلکه در چند منطقه اطراف آذربایجان تحت کنترل کامل قرار داد. با وجود درگیریهای مسلحانه دورهای، این وضعیت اساساً تا سال 2020 بدون تغییر باقی ماند.
تلاش برای حل مناقشه
در ربع قرن گذشته، شاهد تلاشهای مکرر برای حل مناقشه بودیم؛ تلاشهایی به رهبری «گروه مینسک» شامل روسیه و کشورهای غربی که توسط سازمان امنیت و همکاری اروپا (OSCE) صورت گرفتهاند. همه این تلاشها بر اساس این مشکل اساسی بود که ارمنستان نمیتوانست هیچ راهحلی را بپذیرد که ارامنه شمالی را تحت کنترل نیروهای امنیتی آذربایجان قرار دهد، در حالی که آذربایجان نمیتوانست هیچ راهحلی را بپذیرد که قسمت شمالی قرهباغ را با ارتش خود ترک کند تا حدی به این دلیل که این امر، بازگشت آوارگان آذری به منطقه را غیرممکن میسازد. زیرا هم روسیه و هم غرب در واکنشهای خود به مناقشه قرهباغ ابهام داشتند.
روسیه با این واقعیت به ارمنستان گره خورده است که با بدتر شدن روابط بین روسیه و گرجستان، ارمنستان تنها متحد روسیه در جنوب قفقاز و یکی از معدود متحدان روسیه در کل اتحاد جماهیر شوروی سابق شد. روسیه و ارمنستان یک اتحاد دفاعی دارند (که قرهباغ را پوشش نمیدهد) و ارمنستان میزبان یک تیپ روسی با سامانههای ضد هوایی است.
ارمنستان که ترس ریشهداری از همسایه بزرگ ترک خود در غرب و روابط نزدیک ترکیه و آذربایجان دارد، بشدت خواستار این اتحاد بوده است. از سوی دیگر، روسیه تمایلی به جدایی از آذربایجان نداشته است، تا حدی از ترس اینکه در این صورت، آذربایجان ممکن است متحد ایالات متحده شود. با دور شدن ترکیه از اتحاد غربی، حفظ روابط خوب با استانبول به بخش مهمی از استراتژی روسیه تبدیل شده است؛ بویژه پس از حمله به اوکراین و انزوای روسیه از غرب. دو روز قبل از تهاجم گسترده روسیه به اوکراین در 24 فوریه 2022 روسیه و آذربایجان توافقنامه جامع همکاری را امضا کردند که بر مبنای آن، این گمان میرفت که آذربایجان متحد روسیه است.
ایالات متحده به دلیل ذخایر قابل توجه نفت و گاز این کشور در زیر دریای خزر، علاقه آشکاری به روابط خوب با آذربایجان داشته است. این ذخایر در نتیجه کاهش عرضه گاز روسیه به اروپا در نتیجه جنگ اوکراین و تحریمهای غرب اهمیت جدیدی یافتهاند. آذربایجان همچنین توسط بخشهایی از تشکیلات امنیتی ایالات متحده بهعنوان یک متحد بالقوه علیه روسیه و ایران تلقی میشود. روابط نزدیک آذربایجان و اسرائیل نیز به هدف واشنگتن برای فشار بر تهران کمک میکند. این امر باعث کمک قابل توجه ایران به ارمنستان، بویژه در قالب تأمین انرژی شده است. با این حال، جوامع ارمنی در امریکا و فرانسه از اهرم سیاسی خود برای اطمینان از همدردی با ارمنستان استفاده میکردند و بشدت مانع حرکت غرب به سمت همسویی با آذربایجان شدهاند. دیاسپورای بزرگ ارمنی در روسیه نیز از نفوذ خود برای این منظور استفاده کرده است.
در این سالها، درآمد آذربایجان از نفت و گاز به این کشور اجازه داد تا با کمک ترکیه و از جمله خرید تسلیحات اسرائیلی، نیروهای مسلح توانمندی ایجاد کند. در سپتامبر 2020 آذربایجان حملهای را آغاز کرد و بیشتر مناطق آذربایجانی در اطراف قرهباغ و بخش بزرگی از مناطق شمالی این منطقه را بازپس گرفت. جنگ با میانجیگری روسیه به پایان رسید که نتیجه آن، استقرار نیروهای حافظ صلح روسی در قرهباغ و کریدور اتصال قرهباغ به ارمنستان بود.
جنگ دوم قرهباغ کوهستانی
از سال 2020 مذاکرات در مورد وضعیت بخشهای باقیمانده از قرهباغ به بنبست رسیده است. با این حال، روسیه به دنبال جبران خسارت آذربایجان از طریق ارتقای کریدور حمل و نقلی است که آذربایجان را به منطقه نخجوان و از طریق نخجوان به ترکیه و غرب متصل میکند. طرحی که همچنین نشاندهنده تمایل فزاینده روسیه برای روابط خوب با ترکیه است. ارمنستان با وجود نگرانیهای فراوان در این رابطه، هم در ارمنستان و هم در ایران که از هرگونه گسترش قدرت آذربایجان در امتداد مرز شمالی خود هراس دارد، با این امر موافقت کرده است. ایران برای نشان دادن نگرانی خود در اکتبر 2021 و 2022 تمرینات نظامی در امتداد مرز خود با آذربایجان برگزار کرد.
احتمال همکاری نزدیک روسیه و ایران در قفقاز علیه نقش قویتر امریکا افزایش یافته است. پس از تهاجم روسیه به اوکراین، فصل جدیدی از تحولات در قفقاز جنوبی گشوده شد. باکو از جنگ اوکراین برای آزمایش عزم مسکو و مأموریت حفظ صلح آن در قرهباغ کوهستانی استفاده کرد. در اواخر تابستان 2022 آذربایجان در اقدامی بیسابقه، در پی شکست استراتژیک روسیه در خارکف، چندین کیلومتر به سمت ارمنستان حرکت کرد. اما سرانجام آتشبس منعقد شد.
بهنظر میرسد قدرتهای بزرگ سطح بازیگری متفاوتی در قفقاز جنوبی دارند. امریکا منافع حیاتی در این منطقه ندارد. اما روسیه به دنبال توازن در روابط بین ارمنستان و آذربایجان است، زیرا نمیخواهد از آذربایجان، گرجستان دیگری بسازد. اسرائیل هم بهدنبال به چالش کشیدن ایران با استفاده از دولت باکو است. اسرائیل چیزی بجز تنش با ایران در قفقاز جنوبی ندارد. ایران هم همانند روسیه بهدنبال توازن در روابط بین دولت باکو و ارمنستان است، اما منافع امنیتی خود را ملاحظه میکند. در نتیجه ایران و روسیه رویکرد مشترکی در قبال بحران قرهباغ دارند و آن هم، شرایط صلح و آتشبس است. از سویی دیگر اسرائیل و امریکا استراتژی مختلفی در قرهباغ دارند، اما امریکا نمیخواهد خود را وارد بحران قرهباغ کند. بهترین حالت برای ایران حفظ وضعیت و عدم تنش است، قفقاز کریدور اصلی اتصال شمال به جنوب است و تنش در این منطقه باعث میشود که استراتژی ایران برای این کریدور با چالش مواجه شود؛ در نتیجه ایران احتمالاً سعی میکند با آذربایجان مدارا کند تا منافع بلندمدت خود را از دست ندهد.
نگاهی به روابط دهلی نو و مسکو در نظم جدید جهانی
نقش آفرینی هند در جهان چند قطبی
راضیه خوئینی
روزنامهنگار
خارج از دایره محدود غربیها، شامل امریکا و متحدان دست نشانده، ما هربار شاهد ضربه خوردن از شیوهای ثابت هستیم؛ چرا که اغلب در مواجهه با درگیریهایی قرار گرفتهایم که ایالات متحده عامل تحریک و برافروختن خشم طرف مقابل بوده است؛ خواه اوکراین باشد یا تایوان. در این میان بسیاری از کشورها مدعی بیطرفی هستند؛ اما با وجود این ادعا اغلب مداخلات و چرخشهایی ظریف در حمایت از چین یا روسیه به چشم میخورد از جمله هند. این کشور نه تنها بهدلیل وسعتش، بلکه به خاطر انتخابهایش در چهارچوب تناقضاتی پراهمیت، که روسیه در آنها نقشی تنشزدا ایفا میکند، حائز اهمیت است. در واقع روابط ثابت روسی-هندی مختص امروز نبوده و از دیرباز در گذر تغییرات تاریخی دولتها و جهتگیریهای سیاسی در امان مانده است. (دانیل بلیتراک)
هند تضمین کرده در هیچ یک از مجمعهایی که عضو آن است، مواضعی علیه روسیه اتخاذ نکند. در همین زمینه «آنورادها چنوی» استادیار دانشگاه جهانی جیندال در سایت خبری «societe et histoire» مینویسد: هند روابط استراتژیک خود با مسکو را تضمین کرده است. بازار عظیم و توانمندیهای دفاعی دهلینو، به این کشور اجازه میدهد استقلال استراتژیک خود را حفظ کند.
روابط هند و روسیه که اثبات شده روابطی سازگار و متقابلاً سودمند است، این اواخر دوباره در شرایطی بسیار دشوار امتحان خود را پس داد. هند با اتخاذ مواضع بیطرف و حمایتی ظریف از روسیه در برابر فشارهای جمعی غرب مقاومت نشان داد؛ این در حالی است که ائتلاف غربی با عملیات روسیه در اوکراین شدیداً مخالف است. دهلینو تصمیم گرفته است که اقدامات غرب در جهت منزوی و محکوم کردن روسیه را تأیید نکند. از این منظر، موضع هند در قبال روسیه را در چهارچوب یک نظم بینالمللی متحول کننده مورد بررسی قرار میدهیم و این پرسش را مطرح میکنیم که آیا تجدید روابط گستردهتری در میان است؟
نظم جهانی در حال دگرگونی
سیاستهای ناتو، همانطور که در سند راهبردی 10 ساله جدید خود (29 ژوئن 2022) شرح داده است، در واقع اعلامیههای جنگ سرد هستند. از نظر ناتو، روسیه تهدید اصلی در اروپاست، در حالی که رقیب اصلی و تهدید بلندمدت خود را چین میداند. از اینرو هر قدرتی که با خواستههای غربی تطابق نداشته باشد، بهعنوان تهدید تلقی میشود. تاکتیکهای غرب به رهبری ایالات متحده برای مقابله کردن با تهدیدات، ترکیبی و متقاطع و با هدف دستیابی به برتری جهانی از فضا تا دریاها است. این تهدیدها جنبههای استراتژیک، نظامی و هستهای دارند؛ اما میتوان با آنها از طریق ایجاد محدودیتهای مالی و تجاری، کنترلهای فناوری و مخابراتی، همچنین با اتکا به قدرت نرم مقابله کرد. باید گفت که اتخاذ موضع بیطرف در این نفاق پذیرفتنی نیست و کشورهای خارج از بلوکها قطعاً تحت فشار قرار خواهند گرفت تا به یک سو تمایل پیدا کنند و در اینجاست که هند و سایر کشورهای جنوب به حساب میآیند.
محاسبات پیچیده هند
هند بارها هنگام رأیگیری درباره قطعنامههای شورای امنیت و مجمع عمومی سازمان ملل متحد به منظور محکوم کردن فعالیت روسیه در اوکراین، رأی ممتنع داده و از همسو شدن با تلاشهای غرب با هدف منزوی کردن مسکو در مجامع جهانی خودداری کرده است. در عین حال نخستوزیر مودی در گفتوگو با پوتین، خواستار دیپلماسی و مذاکره برای حل بحران اوکراین شده است، ولی به حفظ همه روابط خود با مسکو پایبند است.
هند حدود 60 درصد از نیازهای دفاعی خود را از روسیه وارد میکند و این روند از دهه 1960 بدون وقفه تداوم داشته است. در واقع روسیه در سیستمهای دفاعی هند ادغام شده و مروج بومی سازی، همکاریها و صادرات تجهیزات نظامی به کشورهای ثالث است. هند از انتقال فناوری، موشکها و زیردریاییهای هستهای بهره کلان میبرد. روسیه از سالهای 1990 حتی در دوره اعمال تحریمهای امریکا علیه هند برای پیشبرد برنامه هستهای این کشور همکاری داشته است. اگرچه هند وارداتش در حوزه دفاعی را تنوع بخشیده است، ولی روسیه همچنان بر این بخش تسلط داشته و تداوم این همکاری در آینده نیز انتظار میرود.
تحریمها علیه روسیه میتواند بر واردات تجهیزات دفاعی هند تأثیر بگذارد؛ تاحدی که پیامدهای آن در حال بررسی است. از طرفی هند از توانمندی خود برای خرید از غرب بهعنوان اهرمی در جهت اجتناب از قوانین امریکا بهره میبرد؛ مانند خودداری از «قانون مقابله با دشمنان امریکا از طریق تحریمها» (CATSA) و از سوی دیگر با استفاده از نیازها و بازارهایش بهدنبال معافیت از تحریمها علیه روسیه است. هند نفت را به قیمتهای تخفیفی خریداری کرده و واردات نفتی خود از روسیه را از 1% به حدود 6% از تأمین نیازهایش افزایش داده است؛ یعنی (1.2 میلیون بشکه در روز در ژوئن 2022) و این مقدار میتواند دوباره افزایش یابد.
علاوه بر این، کنسرسیوم (مشارکت انتفاعی) شرکتهای گازی هند اعم از دولتی و خصوصی در میادین نفتی سیبری و سایر میادین 10 میلیارد دلار سرمایهگذاری داشتهاند. اتصالات پیشنهادی میان بنادر ولادی و ستوک و چنای در هند برای تسهیل یک مسیر دریایی مستقیم در حال طرح و برنامهریزی هستند. به گزارش ایندیاناکسپرس در روز 2 ژوئیه 2022، هند به منظور دور زدن وضعیت بحرانی کنونی «شوک کمبود کالاهای اساسی» که ناشی از تحریمهاست به روسیه میپیوندد. هند، همچون اکثر کشورهای جنوب، همیشه مخالف تحریمهای یکجانبه بوده است، چراکه اغلب آسیبپذیرترین افراد را هدف میگیرد.
در همین زمینه گفتوگوی مهمی در مورد ازسرگیری تجارت با روپیه و روبل در جریان است. اخیراً هند بابت خرید موشکهای اس400، روپیه پرداخت کرد. شرکتهای هندی مانند «اولتراتک کامنت» از روسیه زغال سنگ وارد کرده و وجه آن را با یوان چین پرداخت میکنند. روشی جدید برای تجارت که به گفته معاملهگران ممکن است رایجتر شود؛ (رویترز؛ 29 ژوئن 2022). مکانیسمهای بریکس (BRICS) و بانک توسعه جدید، توصیه میکنند که 50 درصد از تجارت درون بریکس بر پایه ارزهای محلی/ جایگزین انجام شود. با این حال نهادهای شفاف، سریع و صریح باید برای تحقق چنین معاملاتی تأسیس شوند.
منافع ژئواستراتژیک
تفکر ژئواستراتژیک هند در جهت اختلافات مرزی حل نشده با چین و پاکستان شکل گرفته است. هند نسبت به ادعاهای چین پیرامون مناطقی در شمال شرقی هند که منجر به درگیریهایی در امتداد مرزهایشان شد، نگران است. از طرفی با تعمیق روابط و مشارکت استراتژیک چین و روسیه؛ ممکن است که مسکو در آینده، پکن را نسبت به هند ارجح بداند. ایالات متحده با آگاهی از این نگرانی در تلاش است تا هند را برای خروج از موضع بیطرفی متقاعد کند. در واقع امریکا که برای مهار چین به هند نیازمند است؛ به نوعی از آب گل آلود این اختلافات ماهی میگیرد. هند طرفدار جهانی چندقطبی است که از روابط هماهنگ و همزمان با روسیه، غرب و جنوب منتفع میشود، اما موضوع مناقشه مرزی چین و هند آینده بیطرفی این کشور را در جهانی بشدت قطبی شده تعیین خواهد کرد. چرخش هند به سوی سیاستهای نئولیبرالی با اولویت روابط با ایالات متحده همراه بوده است؛ آنچه در افزایش تجارت و تنوع واردات دفاعی این کشور کاملاً مشهود است؛ از جمله میتوان به امضای توافقنامههایی با امریکا به منظور ارائه پشتیبانی لجستیکی به کشتیهایش اشاره کرد. هند از اعضای مجمع چهارجانبه و رزمایشهای نظامی مانند RIMPAC است که قدرت ناتو را در اقیانوس آرام نشان میدهد. علاوهبر قدرت نرم امریکا و هندیهای شاغل در ایالات متحده، باید از دانشجویان هندی درحال تحصیل در دانشگاههای امریکایی بهعنوان عاملان مهم در این رابطه یاد کرد.
با این حال هند تضمین کرده که در هیچ مجمعی که خود عضوی از آن است، مواضعی علیه روسیه اتخاذ نکند. هند روابط استراتژیک خود با روسیه را تضمین کرده است. بازار عظیم و قابلیتهای دفاعی این کشور نیز امکان حفظ استقلال استراتژیک را برایش به ارمغان آورده است.
شروعی تازه
در جهانی که بسرعت در حال تحول است، زمینههای بسیاری برای تعمیق و حفظ روابط روسی-هندی وجود دارد که در صورت سرعت بخشیدن به آنها میتوان از راکد شدن تعاملات جلوگیری کرد. در همین زمینه رهبران عالی رتبه هر دو کشور بر گسترش تعاملات تجاری تأکید کردهاند، هرچند که این امر به شرایط بازار بستگی دارد؛ اما طرفین باید بهدنبال کانالهای سادهتر و کمتر بوروکراتیک به منظور تسهیل تعاملات باشند. بنابراین روسها میتوانند به شرکتهای متوسط و کوچک هندی روی بیاورند؛ چرا که شرکتهای بزرگ در مقابل تحریمها آسیبپذیرند. مسکو در عین بهرهمندی از مزیت بازار کار هند میتواند روابط علمی و فناوری خود را با دهلینو تعمیق بخشد. ابتکاراتی نیز در جهت تحقق این امر پیشنهاد شده؛ ولی در مسیر کندی پیش رفته است؛ مانند کریدور حملونقل بینالمللی شمال - جنوب، توافقنامههای تجارت آزاد، ویزای کار، مکانیسمهایی ساده برای تجارت با روپیه-روبل و ارتباط با بانکها. اما تمامی این راهکارها مستلزم سرعت، اراده سیاسی و خلاقیت است.
دهلینو و مسکو در بسیاری از مجامع و انجمنها از جمله بریکس، سازمان همکاری شانگهای، G-20 و غیره با یکدیگر تعامل دارند. آینده روسیه شاید به کشورهای جنوب بستگی داشته باشد، زیرا غرب یک دوره انزوای طولانی مدت علیه روسیه و چین را در نظر گرفته است. با توجه به رقابت هند با چین، مسکو و دهلی نو، با احتیاط نظم جدید ژئوپلیتیکی را توازن خواهند بخشید. نکته دیگر اینکه زمینههای گسترش همکاری و تعامل دوجانبه برای سالهای طولانی باید شتاب بگیرند؛ چرا که ورودیهایی برای پشتیبانی از جهانی چندقطبی هستند.
هند ضمن توسعه روابط با غرب، تعاملات خود با روسیه را گسترش میدهد. از جمله با اتخاذ موضع استراتژیک بیطرف در خصوص اوکراین گامی رو به عقب به نفع روسیه برمیدارد؛ در عین حال با امضای قراردادهای متعدد با امریکا در زمینه تجهیزات دریایی؛ چرخش نرم به سوی روسیه را توازن میبخشد. هند روابط خود با روسیه یا غرب را به خطر نخواهد انداخت و در این دوران گذار این جایگاه را بخوبی حفظ خواهد کرد؛ چرا که تمایل ندارد بخشی از بلوکی باشد که او را وادار به جانبداری میکنند.