ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
رئیس جمهوری در مراسم بهره برداری رسمی از ۹۹ پروژه ملی وزارت کشور در حوزه عمران و مدیریت شهری:
همه قوا باید برای افزایش وحدت ملی تلاش کنند
رئیس جمهوری با تأکید بر اینکه همه باید تلاش کنیم تحریم بیاثر یا کم اثر شده و بشکند، گفت: همان طور که رهبر معظم انقلاب فرمودند، انجام این کار نباید یک ساعت به تأخیر بیفتد و دولت باید همه توان خود را برای شکستن تحریم به کار بگیرد و تأخیر یک ساعته هم برای دولت مجاز نیست.
به گزارش ایرنا، حجتالاسلام والمسلمین حسن روحانی در مراسم بهرهبرداری از طرحهای وزارت کشور با تبریک روز ولادت حضرت زینب(س) و روز پرستار و قدردانی از پرستاران کشور بویژه در شرایط کرونایی گفت: در این روز طرحهایی به ارزش ۷ هزار و ۹۵۰ میلیارد تومان افتتاح شد و خوشحالم که تا پایان دولت انشاءالله ۱۸۰ پروژه دیگر با اعتبار ۲۵ هزار میلیارد تومان افتتاح خواهد شد.او با تأکید بر موضوع خدمات شهری گفت: با وجود ۷۴ درصد جمعیت شهری در کشور، ارائه خدمات شهری بسیار حائز اهمیت است. روستاهای ما متأسفانه خالی از سکنه شده که باید آنها را آباد کرد تا جاذبه برای مهاجرت معکوس به وجود بیاید.
روحانی یکی از افتخارات دولت های یازدهم و دوازدهم را خدمات بینظیر به روستاها در زمینه برقرسانی، گازرسانی و آب بهداشتی نام برد و با تأکید بر اداره کلانشهرها افزود: بخشی از اداره کلانشهرها مانند خدمات در حوزه آب، برق، گاز، بهداشت و آموزش برعهده دولت است و دولت در این زمینه عادلانه تلاش میکند. اما یکسری خدمات شهری برعهده شهرداران است. او تأکید کرد: در این روزها به خاطر بارندگیهای شدید در شهر اهواز مردم به خاطر آبگرفتگی گرفتار شدند. من در همین جا به استاندار و شهردار اهواز و ستاد مدیریت بحران تأکید میکنم که همه توان خود را به کار بگیرند تا مشکلات مردم را کاهش دهند و برنامهریزی دقیق و صحیحتری در طول مدت باقی مانده دولت برای مردم عزیز خوزستان خصوصاً اهواز انجام شود.
روحانی با بیان اینکه شهرداریها، دولت و مردم باید حضور فعالی در اداره شهرها داشته باشند، گفت: یکی از اقدامات اساسی برای شهرداریها، مسأله لایحه مدیریت شهری و همچنین اقداماتی که برای لایحه درآمد پایدار برای شهرداریها انجام گرفته و بخشی از مالیات بر ارزش افزوده مستقیماً در اختیار شهرداریها قرار میگیرد این مبنایی هست که درآمدهای ثابت و پایدار برای شهرداریها درست میکند.او افزود: شهرداریها در گذشته در کلانشهرها بویژه در تهران فضا را برای اداره شهر میفروختند. در محلهای که همه خانهها چند طبقه بود برجی بنا میشد و در واقع حقوق مردم فروخته میشد. اگر ما درآمد پایدار درست کنیم و دولت همه توان خود در حمل و نقل در سایر مسائل شهری مورد نیاز به کار گیرد، میتوانیم از این گونه اقدامات ناصحیح فاصله بگیریم و امروز این قدمها برداشته شده است. روحانی ترافیک و آلودگی هوا را دو مسأله بسیار مهم شهرهای بزرگ کشور عنوان کرد و گفت: دولت اقدامات بسیار مهمی در این زمینه انجام داده است. زبالهسوزها از مواردی است که برای حفظ محیط زیست و جلوگیری آلودگی هوا انجام میشود. در این زمینه اقداماتی انجام شده که تولید گاز را توسعه بدهیم و سوخت نیروگاهها از گاز تأمین شود و آلودگیها کاهش پیداکند. علاوه بر این کیفیت بنزین و گازوئیل در مسیر یورو ۴ و یورو ۵ قرار گرفت. او با تأکید بر لزوم توسعه شهرکها در اطراف کلانشهرها گفت: باید شهرکهای اطراف شهرها را توسعه دهیم و این شهرکها با قطار حومه به شهر متصل شوند که فرد ظرف ۲۰ دقیقه به کار خود برسد. ما در این زمینه باید سرمایهگذاریهای بیشتری انجام دهیم.
رئیس جمهوری با اشاره به توصیه رهبر معظم انقلاب مبنی بر حفظ وحدت ملی و تلاش همه قوا برای حفظ این وحدت گفت: باید بر این تلاش و وحدت افزوده شود. اگر یک روز از عمر دولت، مجلس یا دستگاه قضایی مانده باشد و در آن روز کاری انجام یا سخنی گفته شود که فاصله و شکاف بین مردم را زیاد کند، این خلاف قانون، شرع و توصیه رهبر معظم انقلاب است.
به گزارش ایرنا، حجتالاسلام والمسلمین حسن روحانی در مراسم بهرهبرداری از طرحهای وزارت کشور با تبریک روز ولادت حضرت زینب(س) و روز پرستار و قدردانی از پرستاران کشور بویژه در شرایط کرونایی گفت: در این روز طرحهایی به ارزش ۷ هزار و ۹۵۰ میلیارد تومان افتتاح شد و خوشحالم که تا پایان دولت انشاءالله ۱۸۰ پروژه دیگر با اعتبار ۲۵ هزار میلیارد تومان افتتاح خواهد شد.او با تأکید بر موضوع خدمات شهری گفت: با وجود ۷۴ درصد جمعیت شهری در کشور، ارائه خدمات شهری بسیار حائز اهمیت است. روستاهای ما متأسفانه خالی از سکنه شده که باید آنها را آباد کرد تا جاذبه برای مهاجرت معکوس به وجود بیاید.
روحانی یکی از افتخارات دولت های یازدهم و دوازدهم را خدمات بینظیر به روستاها در زمینه برقرسانی، گازرسانی و آب بهداشتی نام برد و با تأکید بر اداره کلانشهرها افزود: بخشی از اداره کلانشهرها مانند خدمات در حوزه آب، برق، گاز، بهداشت و آموزش برعهده دولت است و دولت در این زمینه عادلانه تلاش میکند. اما یکسری خدمات شهری برعهده شهرداران است. او تأکید کرد: در این روزها به خاطر بارندگیهای شدید در شهر اهواز مردم به خاطر آبگرفتگی گرفتار شدند. من در همین جا به استاندار و شهردار اهواز و ستاد مدیریت بحران تأکید میکنم که همه توان خود را به کار بگیرند تا مشکلات مردم را کاهش دهند و برنامهریزی دقیق و صحیحتری در طول مدت باقی مانده دولت برای مردم عزیز خوزستان خصوصاً اهواز انجام شود.
روحانی با بیان اینکه شهرداریها، دولت و مردم باید حضور فعالی در اداره شهرها داشته باشند، گفت: یکی از اقدامات اساسی برای شهرداریها، مسأله لایحه مدیریت شهری و همچنین اقداماتی که برای لایحه درآمد پایدار برای شهرداریها انجام گرفته و بخشی از مالیات بر ارزش افزوده مستقیماً در اختیار شهرداریها قرار میگیرد این مبنایی هست که درآمدهای ثابت و پایدار برای شهرداریها درست میکند.او افزود: شهرداریها در گذشته در کلانشهرها بویژه در تهران فضا را برای اداره شهر میفروختند. در محلهای که همه خانهها چند طبقه بود برجی بنا میشد و در واقع حقوق مردم فروخته میشد. اگر ما درآمد پایدار درست کنیم و دولت همه توان خود در حمل و نقل در سایر مسائل شهری مورد نیاز به کار گیرد، میتوانیم از این گونه اقدامات ناصحیح فاصله بگیریم و امروز این قدمها برداشته شده است. روحانی ترافیک و آلودگی هوا را دو مسأله بسیار مهم شهرهای بزرگ کشور عنوان کرد و گفت: دولت اقدامات بسیار مهمی در این زمینه انجام داده است. زبالهسوزها از مواردی است که برای حفظ محیط زیست و جلوگیری آلودگی هوا انجام میشود. در این زمینه اقداماتی انجام شده که تولید گاز را توسعه بدهیم و سوخت نیروگاهها از گاز تأمین شود و آلودگیها کاهش پیداکند. علاوه بر این کیفیت بنزین و گازوئیل در مسیر یورو ۴ و یورو ۵ قرار گرفت. او با تأکید بر لزوم توسعه شهرکها در اطراف کلانشهرها گفت: باید شهرکهای اطراف شهرها را توسعه دهیم و این شهرکها با قطار حومه به شهر متصل شوند که فرد ظرف ۲۰ دقیقه به کار خود برسد. ما در این زمینه باید سرمایهگذاریهای بیشتری انجام دهیم.
رئیس جمهوری با اشاره به توصیه رهبر معظم انقلاب مبنی بر حفظ وحدت ملی و تلاش همه قوا برای حفظ این وحدت گفت: باید بر این تلاش و وحدت افزوده شود. اگر یک روز از عمر دولت، مجلس یا دستگاه قضایی مانده باشد و در آن روز کاری انجام یا سخنی گفته شود که فاصله و شکاف بین مردم را زیاد کند، این خلاف قانون، شرع و توصیه رهبر معظم انقلاب است.
سعید لیلاز : سرحرفم هستم دولت روحانی رکورد مصدق را شکست
حمله به دولت روحانی فضیلت نیست
سعید لیلاز، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی در واکنش به انتقادها از او برای مقایسه عملکرد دولت مصدق با روحانی گفت: هنوز سر حرفم هستم؛ رکورد اقتصاد بدون نفت مصدق را دولت روحانی شکست؛ صادرات غیرنفتی در دولت مصدق افزایش شدیدی یافت اما صادرات از اسفند گذشته تا خرداد امسال تقریباً صفر شد.
لیلاز این ادعا را چند ماه پیش در گفتوگویی با روزنامه ایران مطرح کرده بود. او روز گذشته در بخشی از گفتوگوی خود با ایرنا، درباره سخنان چندی پیش رئیس مجلس مبنی بر اینکه ریشه مشکلات کشور را نه در خارج بلکه باید در باب همایون (وزارت اقتصاد)، بهارستان (مجلس) و پاستور (دولت) جست وجو کرد، اظهار کرد: ممکن است گفته او حرف حق و مراد از آن نادرست باشد. شخصاً معتقدم ریشه اصلی همه مشکلات و مسائل، داخلی است ولی اینکه بگوییم تحولات بینالمللی یا سایر موضوعات روی ایران اثر نمیگذارد، حرف نادرستی است. در عین حال اینکه همه مشکلات ما ناشی از امریکا است را قبول ندارم.
حمله به دولت فضیلت نیست
لیلاز افزود: رئیس مجلس این اظهارات را در فضای سیاسی موجود مطرح میکند ما هم روش مدیریت و سوابق او را میشناسیم و میدانیم این صحبت را از چه منظری بیان میکند. این اقتصاددان، حمله به دولت روحانی را در شرایط کنونی فضیلت ندانست و گفت: آقای روحانی و دولت او چون دولتهای گذشته نقاط مثبت و منفی دارد اما معتقدم در شرایط کنونی باید از دولت و نظام حمایت کنیم.
وی تصریح کرد: به اعتقاد من راهحل مشکلات ایران را باید در رأی مردم جست وجو کرد. اتفاقاً اظهارات رئیس مجلس بر مبنای راهحل مسائل اقتصادی در داخل، به این معناست که بدون طبقه متوسط حل مشکلات اقتصادی کشور امکانپذیر نیست. اینکه او رأی مردم را به شکل گزینشی قبول دارد اما راهحل مسائل را در داخل جست وجو میکند، نادرست است.
لیلاز اضافه کرد: میدانید که کسری بودجه دولت عربستان ۱۵ درصد تولید ناخالص این کشور در سال ۲۰۲۰ است، اگر الان کشور ما با این میزان کسری بودجه مواجه بود، آقای همتی را دار میزدند. کسری بودجه ما احتمالاً به ۵ درصد هم نمیرسد و یکسوم عربستان هستیم. جمهوری اسلامی به لحاظ عملکرد اقتصادی با وجود این همه فشار نمره قابل قبولی میگیرد ولی همان طور که میبینید، مسائل از داخل است. روحانی هر پنجشنبه طرحهایی را افتتاح میکند او بارها این جمله را تکرار میکند که از دوره مغول تا الان چنان فشار بیرونی شدیدی را بر ایران ندیدهام.
این اقتصاددان افزود: مسائل ایران به هیچ عنوان یکشبه پدید نیامده تا یکشبه هم از میان برداشته شود. جهان پساتحریم و پساکرونا متفاوت خواهد بود و ما باید این مسائل را شرافتمندانه و صادقانه به ملت بگوییم که تصور نکنند با آمدن جو بایدن یکشبه همه مسائل ایران حل میشود چرا که دیگر نفت ۱۲۰ دلاری در کار نیست و اگر هم باشد، ایران مدت سه سال از بازارهای نفت خارج بوده است. الان در جهان ۶ تا ۷ میلیون بشکه مازاد عرضه داریم و جهان هیچگاه با چنین مازاد عرضهای روبهرو نبوده است. بازگشت ایران به بازارهای نفتی جهان فوقالعاده دشوار خواهد بود ضمن اینکه در این بازار باید نفت را ۳۵ تا ۳۶ دلار هم بفروشد و قیمت آن حتماً کاهش خواهد یافت. لیلاز خاطرنشان کرد: معتقد به پوپولیسم نیستم ولی ترجیح میدهم این دوستان را محافظهکاران جناح راست بدانم چرا که آنها حاضر نیستند به خاطر حرفها و افکارشان هزینه بدهند. بسیاری از آنها حاضرند که فشار بر ملت ایران اضافه شود ولی چیزی نصیب جناح سیاسی رقیب نشود. من هنوز هم سر حرفم هستم که رکورد آقای مصدق را در دولت آقای روحانی شکستیم.
صادرات غیرنفتی در دولت مرحوم مصدق افزایش شدیدی پیدا کرد ولی صادرات ما در اسفند، فروردین، اردیبهشت و خرداد تقریباً به صفر گرایش پیدا کرد. این فشار عجیب و بیسابقه در تاریخ ایران موجب افزایش ۳ برابری نرخ دلار شد.
لیلاز این ادعا را چند ماه پیش در گفتوگویی با روزنامه ایران مطرح کرده بود. او روز گذشته در بخشی از گفتوگوی خود با ایرنا، درباره سخنان چندی پیش رئیس مجلس مبنی بر اینکه ریشه مشکلات کشور را نه در خارج بلکه باید در باب همایون (وزارت اقتصاد)، بهارستان (مجلس) و پاستور (دولت) جست وجو کرد، اظهار کرد: ممکن است گفته او حرف حق و مراد از آن نادرست باشد. شخصاً معتقدم ریشه اصلی همه مشکلات و مسائل، داخلی است ولی اینکه بگوییم تحولات بینالمللی یا سایر موضوعات روی ایران اثر نمیگذارد، حرف نادرستی است. در عین حال اینکه همه مشکلات ما ناشی از امریکا است را قبول ندارم.
حمله به دولت فضیلت نیست
لیلاز افزود: رئیس مجلس این اظهارات را در فضای سیاسی موجود مطرح میکند ما هم روش مدیریت و سوابق او را میشناسیم و میدانیم این صحبت را از چه منظری بیان میکند. این اقتصاددان، حمله به دولت روحانی را در شرایط کنونی فضیلت ندانست و گفت: آقای روحانی و دولت او چون دولتهای گذشته نقاط مثبت و منفی دارد اما معتقدم در شرایط کنونی باید از دولت و نظام حمایت کنیم.
وی تصریح کرد: به اعتقاد من راهحل مشکلات ایران را باید در رأی مردم جست وجو کرد. اتفاقاً اظهارات رئیس مجلس بر مبنای راهحل مسائل اقتصادی در داخل، به این معناست که بدون طبقه متوسط حل مشکلات اقتصادی کشور امکانپذیر نیست. اینکه او رأی مردم را به شکل گزینشی قبول دارد اما راهحل مسائل را در داخل جست وجو میکند، نادرست است.
لیلاز اضافه کرد: میدانید که کسری بودجه دولت عربستان ۱۵ درصد تولید ناخالص این کشور در سال ۲۰۲۰ است، اگر الان کشور ما با این میزان کسری بودجه مواجه بود، آقای همتی را دار میزدند. کسری بودجه ما احتمالاً به ۵ درصد هم نمیرسد و یکسوم عربستان هستیم. جمهوری اسلامی به لحاظ عملکرد اقتصادی با وجود این همه فشار نمره قابل قبولی میگیرد ولی همان طور که میبینید، مسائل از داخل است. روحانی هر پنجشنبه طرحهایی را افتتاح میکند او بارها این جمله را تکرار میکند که از دوره مغول تا الان چنان فشار بیرونی شدیدی را بر ایران ندیدهام.
این اقتصاددان افزود: مسائل ایران به هیچ عنوان یکشبه پدید نیامده تا یکشبه هم از میان برداشته شود. جهان پساتحریم و پساکرونا متفاوت خواهد بود و ما باید این مسائل را شرافتمندانه و صادقانه به ملت بگوییم که تصور نکنند با آمدن جو بایدن یکشبه همه مسائل ایران حل میشود چرا که دیگر نفت ۱۲۰ دلاری در کار نیست و اگر هم باشد، ایران مدت سه سال از بازارهای نفت خارج بوده است. الان در جهان ۶ تا ۷ میلیون بشکه مازاد عرضه داریم و جهان هیچگاه با چنین مازاد عرضهای روبهرو نبوده است. بازگشت ایران به بازارهای نفتی جهان فوقالعاده دشوار خواهد بود ضمن اینکه در این بازار باید نفت را ۳۵ تا ۳۶ دلار هم بفروشد و قیمت آن حتماً کاهش خواهد یافت. لیلاز خاطرنشان کرد: معتقد به پوپولیسم نیستم ولی ترجیح میدهم این دوستان را محافظهکاران جناح راست بدانم چرا که آنها حاضر نیستند به خاطر حرفها و افکارشان هزینه بدهند. بسیاری از آنها حاضرند که فشار بر ملت ایران اضافه شود ولی چیزی نصیب جناح سیاسی رقیب نشود. من هنوز هم سر حرفم هستم که رکورد آقای مصدق را در دولت آقای روحانی شکستیم.
صادرات غیرنفتی در دولت مرحوم مصدق افزایش شدیدی پیدا کرد ولی صادرات ما در اسفند، فروردین، اردیبهشت و خرداد تقریباً به صفر گرایش پیدا کرد. این فشار عجیب و بیسابقه در تاریخ ایران موجب افزایش ۳ برابری نرخ دلار شد.
وزیر ارتباطات در یلدای استارتاپی:
فیلتر کردن منطقی نیست
- پیگیر رفع فیلتر تلگرام بوده و هستم اما به من وزیر و هر وزیر دیگر ارتباطی ندارد
- مجلس کم مانده اول اسم رئیس جمهور بعدی را هم تصویب کند
- برنامهای برای ریاست جمهوری نداشتم
وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات بابیان اینکه نمیدانم چرا تلگرام در کشور هنوز فیلتر است، گفت: من آنچه باید بگویم را گفتهام. گفتهام که این فرآیند از دید من منطقی نیست. وظیفه دارم پیگیری کنم و پیگیری هم خواهم کرد. ولی وقتی سیکل تصمیمگیری جای دیگری است و به من و هر وزیر دیگر ارتباطی ندارد چه بگویم. بارها گفتهام مسئول فیلترینگ در کشور کمیته تعیین مصادیق و دستگاه قضایی است.
به گزارش «ایران»، محمدجواد آذری جهرمی در ابتدای برنامه صندلی داغ رویداد یلدای استارتاپی در پاسخ به این سؤال که سال آینده همین موقع کجا خواهد بود گفت: سال بعد هم تلاش میکنم که در کنار دوستان استارتاپی باشم.
وی درباره اینکه سال بعد استارتاپ میزند یا رئیس جمهوری میشود، گفت: من برنامهای برای ریاست جمهوری نداشتم ولی مجلس در بررسیهای خود سن نامزدی را ۴۰ سال تعیین کرد که طبیعتاً من شرایطش را نخواهم داشت. در همین زمینه دوستان شوخی میکنند که اگر مجلس در ادامه روند این رسیدگی اول اسم فرد را هم تعیین میکردند شرایط راحتتر بود.
وزیر ارتباطات افزود: در هر صورت به واقع برنامهای برای ریاست جمهوری نداشتم و به آنهم فکر نمیکردم. البته این را هم نمیدانم در آینده استارتاپ راهاندازی خواهم کرد یا نه و این بستگی به شرایط آینده دارد؛ بنابراین فکر میکنم که سال آینده نیازمند این هستم جمعبندیهایی در برخی موضوعات داشته باشم و در برخی حوزهها نیازمند تقویت بیشتر هستم که باید روی آن مطالعه کنم. وزیر ارتباطات درباره اینکه چطور باید جوانی کرد بویژه در شرایط کنونی گفت: این مطلب که من با عنوان «جوانی کنید» منتشر کردم و خیلی هم چالشبرانگیز شد، مقصودم این بود که جوانان تلاش کنند و خسته نشوند و از پا ننشینند. من این حرف را ۱۶ آذر و روز دانشجو خطاب به دانشجویان گفتم و بحثم این بود که عدهای دوست دارند شما را پیر نگه دارند ولی شما جوانی کنید و از پا ننشینید.
وزیر ارتباطات در ادامه پس از پخش تصاویری از وضعیت نامناسب تحصیل دانشآموزی در سیستان وبلوچستان که به دلیل نبود اینترنت در محل زندگی ناچار بود روزها خود را به بالای تپهای برساند، در پاسخ به این سؤال که «کی از مردم خجالت کشیدهاید» گفت: وقتی نتوانم خواسته مردم را تأمین کنم، خجالت میکشم اما الزاماً با پول داشتن همهچیز درست نمیشود در کنار پول باید عقل هم وجود داشته باشد.
وی افزود: برنامه ششم توسعه به وزارت ارتباطات تکلیف کرده است تا پایان برنامه،
۸۰ درصد روستاهای بالای ۲۰ خانوار به اینترنت پرسرعت وصل شود. وقتی وزیر شدم کمتر از ۴ هزار روستا اینترنت داشتند. در ابتدای دولت تدبیر و امید تقریباً تعداد روستاهای متصل صفر بود. یادتان هست که چه هایوهویی راه افتاد که چرا اینترنت را به روستاها میبرید. الان فضا این است که چرا ۹۵ درصد روستاها متصل هستند و این عدد به ۱۰۰ درصد نرسیده است.
آذری جهرمی ادامه داد: امروز نزدیک به ۴۰ هزار روستا به اینترنت پرسرعت متصل شدهاند. ۵ هزار روستا هنوز متصل نیستند و تکتک بچههای آن روستاها را بچههای خودمان میدانیم. من خوشحالم که این پارادایم عوضشده است؛ پارادایمی که رفتن اینترنت به روستا را برنامه ۲۰۳۰ میدانست، امروز تبدیلشده است به پارادایمی که چرا تمام روستاها متصل نیستند.
وزیر ارتباطات در جمعبندی سخنانش در این صندلی داغ گفت: یادتان هست سال ۹۶ علیه استارتاپها شبنامه پخش میکردند و آنها را عامل نفوذ میخواندند و حتی استارتاپ ویکندها را برهم میزدند؟ امروز میبینیم که نهادهای انقلابی هم در راستای نهضت استارتاپی و راهاندازی وی سی حرکت میکنند. اینیک تغییر انگاره بزرگ است. این ماندگار خواهد بود.
وی افزود: یادتان هست یک کسبوکار استارتاپی که میرفت در شهرستان و یا شهر دیگری و میخواست کسبوکاری را تغییر دهد با چوب و چماق سنتیها مواجه میشد؟ امروز در شرایط کرونا همانها دست به دامن استارتاپها هستند. این هم یک تغییر انگاره بزرگ است.
آذری جهرمی در خاتمه گفت: یک روزی خیلیها مخالف VOD ها بودند، اما میبینیم که آنها امروز ویدئوهایی با آش و شکلات درست میکنند و بر بستر VOD های کشور آن را توزیع میکنند. چون به این جمعبندی رسیدهاند که ساختار سنتی دیگر کار نمیکند و باید در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی حضورداشته باشند.
گزارش «ایران» از تقدیر فعالان و چهرههای سیاسی، اقتصادی، هنری و ورزشی از پرستاران به مناسبت روز پرستار
ای به تو زنده همه من
همراه با گفتارهایی از معصومه ابتکار، سعید لیلاز، صادق زیباکلام ، محمد گلریز، محمدرضا ظفرقندی، هانیه توسلی، احسان حدادی، پوران درخشنده، حسین ایمانی جاجرمی و ...
گروه اجتماعی : نرجس خانعلیزاده، نخستین تصویری از یک پرستار خندان و پرمهر بود که نیمه اسفند ماه سال 98، تنها چند روز پس از آغاز یک پاندمی بزرگ جهانی، نخستین فداکاری را در تاریخ این دوره ثبت کرد و بر اثر کرونا جان باخت. آن روزها شروع یک هیولای همهگیر بود که وحشت به دل همه انداخته بود. اما کسی تصور نمیکرد تا 10 ماه بعد، 140 پرستار و پزشک را از دست خواهیم داد و 60 هزار پرستار مبتلا به کرونا خواهیم داشت. حالا 305 روز گذشته. 305 روز از فاجعهای به نام ویروس کرونا. ویروسی میکروسکوپی که آغاز دشواری برای ساکنان کره زمین بود، دنیا را فلج کرد و کشور ما را نیز بشدت تحت تأثیر خود قرار داد. هیچکس تصور نمیکرد قرار است روزانه با مرگ هزاران نفر در دنیا مواجه شویم. اما همین 10 ماه کافی بود تا نگاه جامعه ایران به کادر درمان و بویژه پرستاران تغییر کند. حالا آنها قهرمانان جان بر کف این سرزمینند. روزی کودکان این ملک، در کتاب تاریخ خود میخوانند از روزهای پر مشقتی که ماهها بیوقفه، انسانهایی در قامت فرشتگان برای مراقبت از هموطنانشان در شرایط سخت، در کمبودهای بیمارستانی و دارویی و تحریمها، هرچه در جان و توان داشتند، در طبق اخلاص گذاشتند و باعث شدند تعداد کمتری از مردمان این میهن پرپر شوند.
زنان و مردان سپید پوشی که از روزهای شروع این بیماری وحشتآفرین که هیچ سلاح و دارویی برای آن وجود نداشت و هر روز به تعداد سرنشینان یک هواپیما از انسانها را به کام مرگ میکشاند، با تمام وجود مقاومت و فداکاری میکردند تا انسانهای بیشتری نجات پیدا کنند. همان طور که در جنگ با عراق جان بر کف به دنبال حفاظت از مردم بودند و جان خودشان از دست میرفت.
امروز روز مخصوص آنهاست، روزی که شاید بتوان اندکی از سختکوشی پرستاران ایران را جبران کرد و سپاس و قدردانی مردم را پذیرا باشند.
تو مهربان بگیر دست فتادگان را به حکم وجدان
محمد گلریز
خواننده و موسیقیدان
تقدیر از این عزیزان در کلام نمیآید. آنها همانند سربازان و رزمندگان هشت سال دفاع مقدس که در جبهههای حق علیه باطل میجنگیدند و برای دفاع از این خاک و مرز و بوم ایثار میکردند در بیمارستانها حضور دارند و از جان خود گذشتگی میکنند.
به تعبیر من پرستاران با محدودیت بسیار بیشتری روبهرو هستند و جانشان در خطر است و بسیار مهم است دیگران هم بدانند که جان این عزیزان برای حفظ سلامتی هموطنان در خطر است. این خدمت بسیار ارزشمند است. البته همه مردم سپاسگزار این همه لطف و مهربانی پرستاران هستند و با پیامهای خود احساساتشان را به این عزیزان منتقل میکنند. من در برههای که کرونا گرفتم چند نوبت بیمارستان رفتم و از نزدیک شاهد تلاش و مهربانی آنها بودم. این عزیزان با تمام وجود خدمت میکنند. من به عنوان یک عضو کوچک از جامعه هنرمندان سپاسگزار این همه شجاعت و شهامت و از خودگذشتگی هستم و زبان در تشکر قاصر است.
پرستاران به معنای واقعی جانشان را به خطر انداختهاند و هفتههاست که عزیزان خود را نمیبینند، ما این موضوع رادر زبان براحتی بیان میکنیم ولی این مسائل به هیچ وجه قابل درک و لمس نیست.
من سرودی را چند سال پیش با اشعاری از استاد سبزواری در مقام روز پرستار به اجرا گذاشتم و آن را دوباره به آنها تقدیم میکنم:
بگیر دست فتادگان را به حکم وجدان
تو مهربان بگیر دست فتادگان را به حکم وجدان
تو مهربان شریک غمهای دیگران شو
طبیب آلام خستگان شو تبسمی بر لبی نشان
حلقههای بهم پیوسته زنجیره درمان
دکتر محمدرضا ظفرقندی
رئیس سازمان نظام پزشکی کشور
همهگیری کووید 19 دردها و غمهای فراوانی را برای جهانیان به همراه داشت، اما درسهای فراوانی را هم با خود همراه داشت. شاید مهمترین آنها این بود که تمام جهانیان در چنین شرایطی باید در کنار هم باشند و هیچ کشوری نمیتواند خود را مجزا از جهان درنظر بگیرد و اگر بخواهد این گونه عمل کند قطعاً ضرر و زیان بسیاری متوجه آن کشور خواهد شد.
از سوی دیگر در داخل کشورها هم مدیران و سیاستگذاران و اعضای کادر درمان دریافتند که در چنین بحرانهای جهانی، تنها با کار تیمی و هماهنگی است که ایثارها و شجاعتهای فردی و گروهی به نتیجه می رسد.
در تمام روزهای گذشته، پزشکان، پرستاران، بهیاران، ماماها، نیروهای خدماتی و سایر اعضای گروههای پرشمار نشان دادند که حلقههای به هم پیوسته زنجیره درمان هستند و با ایثار و حتی اهدای جان خود به میثاق جمعی برای آرمان نجات جان هموطنان خود جامه عمل پوشاندند.
روز میلاد حضرت زینب(س)، روز آفرینش صبر، وقار و مهربانی است. روز پرستار جلوه فداکاری عزیزانی است، که زندگی خود را فدا میکنند تا بتوانند سلامت را برای بیماران و جامعه به ارمغان آورند. به عنوان نماینده گروه بزرگی از اعضای کادر درمان ایران وظیفه خود میدانم از کلیه همکاران پرستار که بیشترین ساعات را بر بالین بیماران میگذرانند و هیچ اقدام درمانی بدون همراهی و همکاری آنان متصور نیست تشکر کنم و شهادت شماری از آنان را به جامعه پرافتخار پرستاری ایران تبریک و تسلیت عرض کنم.
همه از پرستاران تجلیل میکنند، اما!
صادق زیباکلام
استاد دانشگاه
در این چند ماه که کرونا وارد کشور شد، مردم توجه ویژهای به کارکنان بخش پزشکی بویژه پرستاران داشتند و آنها از سوی مردم بارها و بارها مورد تقدیر و تجلیل قرار گرفتند. البته کم نیستند پرستارانی که به خاطر شغلشان به بیماری کرونا مبتلا شدند و در نتیجه فوت کردند. باید بگویم که امسال در روز پرستار خیلیها از پرستاران تجلیل و تقدیر خواهند کرد چرا که ما امسال یک روز پرستار استثنایی خواهیم داشت. از طرفی بالاخره بیماری کرونا تا یک سال دیگر تمام میشود، اما حق مطلب این است که حدیث پرستاران و مشکلات آنها تمام نخواهد شد. یکی از کمدرآمدترین مشاغل در ایران پرستاری است، البته مشاغل دیگر هم است که درآمدشان ناچیز است اما یک پرستار حداقل روزانه ٨ تا ١٢ ساعت کار میکند آیا در برابر این ساعت کاری، حقوق متناسب با سختی کارش را دریافت میکند؟ همین حقوق و مزایا موجب شده تا محبوبیت رشته پرستاری در بین جوانان علاقهمند به دانشگاه کم باشد. با این همه پیشنهادم این است که پرستاران یک تشکل غیردولتی بهوجود آورند تا بتوانند مطالباتشان را پیگیری کنند. این نهادهایی که هماکنون وجود دارند دولتی هستند و نمی توانند برای پرستاران کاری کنند.
واژه انسانیت را معنا بخشیدند
پوران درخشنده
کارگردان سینما
پرستاران و کادر درمان کشور ما ایثارگران راه سلامت هستند که در دوران کرونا با تمام تلاش خود و با عشق و فداکاری جان خود را در راه خدمت به مردم فدا کردند. این از خود گذشتگی مسأله مهمی است چراکه کادر درمان ما نشان دادند که به معنی واقعی انسانیت درکار و حرفه آنها نمود پیدا کرد و چه بسا که پرستاران با جاننثاری خود و نجات جان مردم کشور خود در خط مقدم جبهه سلامت جنگیدند و بسیاری نیز شهید شدند.
ما افتخار میکنیم به وجود چنین انسانهای از جان گذشته که یک بار دیگر به واژه انسانیت معنا بخشیدند.
سپید پوشانی که تا پای جان ایستادگی میکنند
معصومه ابتکار
معاون رئیس جمهوری در امور زنان و خانواده
یکی از نامگذاریهای زیبایی که در کشور ما اتفاق افتاد، نامگذاری روز تولد حضرت زینب به عنوان روز پرستار است. حضرت زینب(س) در فرهنگ ما جایگاه والایی دارد و به عنوان زنی مقاوم، صبور و مهربان شناخته شده است. نقش کسانی که در جامعه امروز میتوانیم به این اسطوره بزرگ منتسب کنیم، همان پرستاران هستند، پرستارانی که همواره پناه بیماران هستند و علاوه بر جنبههای درمانی، وظایف عاطفی و انسانی را نیز برعهده دارند، از اینرو یک پرستار با جنبههای روانی هم میتواند زودتر بیماران را به سمت بهبودی سوق دهد و نقشی تعیینکننده در جهت سلامت و روند بهبودی دارد. حدود ۹ ماه است که در شرایط کرونا بسر میبریم، همه مردم سختیهای زیادی را تحمل کردند، اما دیدیم که پرستاران چقدر دلسوزانه و با تعهد و از جانگذشتگی به خدمات خود ادامه دادند و هیچوقت از این عرصه و این جبهه عقبنشینی نکردند و تا پای جان ایستادند. این افراد که مدافعان عرصه خدمت هستند، یادآور اسطورههای ما هستند و خاطره خدمات آنها هیچ وقت از ذهنها پاک نمیشود.
کارنامه درخشان کادر درمان
سعید لیلاز
اقتصاددان
مقایسه وضعیت ایران در دوران کرونا با کشورهای دیگر بویژه کشورهای غربی چه اروپایی و امریکایی نشان میدهد که کشور ما در بدترین شرایط تحریمی که در تاریخ ایران سابقه نداشته عملکرد بسیار قابل قبولی در مبارزه و کنترل با این بیماری با وجود همه خسارتهای زیادی که به ما وارد شد، داشت که این محصول زحمات کادر پرستاری است. البته باید گفت که در هشت سال گذشته سرمایهگذاری خیلی خوبی در بخش درمان در ایران انجام گرفت اگرچه بعد از انقلاب شاخص توسعه انسانی ما در حالی که به لحاظ سرانه تولید ناخالص داخلی نسبت به سایر کشورها در حال عقبنشینی بودیم ولی شاخص توسعه انسانی ما در این مدت بسیار بسیار بهتر شده است. اینکه در چهل و دو سال گذشته این مقدار ایران ارتقا پیدا کرده اساساً به دلیل دو رکن مهم حوزه آموزش و پرورش و بهداشت و درمان بوده است چراکه متوسط عمر ایرانیها بعد از انقلاب در هر دو سال یک سال و دو ماه افزایش پیدا کرده است که آمار درخشانی است.
از طرفی، با توجه به اینکه ما عادت داریم به دلیل وجود برخی از بازیهای جناحی داخلی آوردهها و دستاوردهای خود را نادیده بگیریم ولی در شرایط کرونا نیز که بدترین نوع فشار سیاسی اقتصادی تاریخ بر ایران وارد بود، شاهد هستیم که عملکردمان به هیچ عنوان معادل بدترین کشورهای دنیا نیست اگر قرار بود تعداد فوتیهای ما بر اثر کرونا معادل سرانه جمعیتی امریکا بود بهطور قطع الان باید شمار فوتیها از حدود 80 هزار نفر فراتر میرفت. با توجه به اینکه هزینه متوسط بهداشتی و درمانی هر امریکایی به ازای هر نفر حدود 30 تا 40برابر هر ایرانی است بنابراین باید گفت که هم سیاستگذاریها آنچنان که شایعه است نادرست نبوده و هم اینکه کادر درمان ما عملکرد بسیار درخشانی داشته است.
دنیای امید برای بیماران
احسان حدادی
مدالآور المپیک در رشته پرتاب دیسک
به مناسبت روز پرستار از کلیه پرستاران و پزشکان که در این ایام سخت در کنار مردم بودند، تشکر میکنم. به واسطه ورزشی که انجام میدهم، جراحیهای متعددی داشتم، در واقع ۸ عمل جراحی در طول دوران ورزشی انجام دادهام. قبل از انجام هر عمل جراحی آخرین نفری که هنگام بیهوشی میبینیم پرستار است که با محبت بیشائبه خود سعی میکند، بیهوشی راحتی داشته باشیم، بعد از بیهوشی هم اولین نفری که میبینیم، بازهم پرستار است که باعث دلگرمی بیمار میشود. تجربه به من نشان داده، هیچ فردی مانند یک پرستار نمیتواند باعث دلگرمی بیمار شود. یک آرزوی سلامتی ساده از زبان پرستار میتواند یک دنیا امید به بیمار ببخشد. در میان همه مشاغل، پرستاری جایگاه خاصی دارد، از رسانههای جمعی هم شاهد گریهها و هم شاهد شادیهایشان بودهایم، به نظر من مسئولان اگر قرار باشد ۱۰۰ درصد به آنها رسیدگی کنند، باید رسیدگیهایشان را هزار برابر کنند، چون در حال حاضر زندگی هیچ قشری مانند آنها تحت تأثیر کرونا قرار ندارد.
لزوم توجه به خواستههای پرستاران
حسین ایمانی جاجرمی
جامعه شناس
تلاشها و فداکاریهای بخش درمان و پرستاران بر هیچکس پوشیده نیست و عموم جامعه قدردان آنها هستند. در عین حال این بخش مسائلی از منظر اجتماعی دارد که باید مورد توجه ویژه قرار گیرند. برای نمونه برخی کارشناسان بر وجود نابرابری جنسیتی در حوزه سلامت اشاره میکنند و میگویند که 90درصد کادر پرستاری کشور را زنان تشکیل میدهند در حالی که پرستاری شغلی است که جزو مشاغل سخت و زیانآور محسوب میشود. همچنین با توجه به اینکه نسبت پرستار به هر تخت در ایران 0.73 است در حالی که استاندارد باید 1.8 باشد، کشور با کمبود 150 هزار تا 170 هزار پرستار مواجه است. از سوی دیگر نابرابری در دریافت دستمزد کادر پرستاری و کادر پزشکی بین 40 تا 1000 برابر است در حالی که استاندارد جهانی در این زمینه تفاوت حداکثر 6 برابری را نشان میدهد. از اینرو بویژه در ایام همهگیری کووید19 افزایش و تشدید فشار کاری برای کادر پرستاری عمدتاً زنانه با دستمزدهای اندک را شاهد هستیم و لازم است اقدامات جدی برای رفع این مسائل صورت گیرد و روز پرستار زمانی باشد برای دادن خبرهای خوب از حل مشکلات پرستاران.
فداکاری مظلومانه
هانیه توسلی
بازیگر
وقتى بحرانی در کشور بهوجود میآید که جان و سلامتی مردم را به خطر میاندازد، مشخصاً اولین گروهی که درگیر این بحران میشود کادر درمان است. ١٠ ماهی میشود که تمامی پرستاران و پزشکان درگیر کووید ١٩ شدهاند و آنها بدون هیچ توقعی و با دستان خالی (کمبود امکانات و تجهیزات مناسب در بیمارستانها) از بیماران مراقبت کردند. فکر میکنم وضعیت پرستاران به مراتب سختتر است، چرا که آنها به خاطر شغلشان مراقبت بیشتری از بیماران میکنند و در این روزهای کرونایی بدون مرخصی، تمام وقت بالای سر بیماران بودند. همین موضوع آنها را خسته کرده است، اما پرستاران بیتوجه به این خستگیها همچنان محکم به وظیفه حرفهای خود عمل میکنند. یادم است آن روزهای اولی که کرونا وارد کشور شد، اولین پرستاری که جانش را از دست داد، دختر جوانى به نام نرجس خانعلیزاده بود. عکسهای این پرستار در شبکههای اجتماعی دست به دست میشد و آن زمان بود که مردم فهمیدند موضوع کرونا بسیار جدی است. باید بگویم، پرستاران مظلومانه کار میکنند و من نمی دانم چطور باید از این همه ایثار و فداکاری آنها تشکر کرد.
زنان و مردان سپید پوشی که از روزهای شروع این بیماری وحشتآفرین که هیچ سلاح و دارویی برای آن وجود نداشت و هر روز به تعداد سرنشینان یک هواپیما از انسانها را به کام مرگ میکشاند، با تمام وجود مقاومت و فداکاری میکردند تا انسانهای بیشتری نجات پیدا کنند. همان طور که در جنگ با عراق جان بر کف به دنبال حفاظت از مردم بودند و جان خودشان از دست میرفت.
امروز روز مخصوص آنهاست، روزی که شاید بتوان اندکی از سختکوشی پرستاران ایران را جبران کرد و سپاس و قدردانی مردم را پذیرا باشند.
تو مهربان بگیر دست فتادگان را به حکم وجدان
محمد گلریز
خواننده و موسیقیدان
تقدیر از این عزیزان در کلام نمیآید. آنها همانند سربازان و رزمندگان هشت سال دفاع مقدس که در جبهههای حق علیه باطل میجنگیدند و برای دفاع از این خاک و مرز و بوم ایثار میکردند در بیمارستانها حضور دارند و از جان خود گذشتگی میکنند.
به تعبیر من پرستاران با محدودیت بسیار بیشتری روبهرو هستند و جانشان در خطر است و بسیار مهم است دیگران هم بدانند که جان این عزیزان برای حفظ سلامتی هموطنان در خطر است. این خدمت بسیار ارزشمند است. البته همه مردم سپاسگزار این همه لطف و مهربانی پرستاران هستند و با پیامهای خود احساساتشان را به این عزیزان منتقل میکنند. من در برههای که کرونا گرفتم چند نوبت بیمارستان رفتم و از نزدیک شاهد تلاش و مهربانی آنها بودم. این عزیزان با تمام وجود خدمت میکنند. من به عنوان یک عضو کوچک از جامعه هنرمندان سپاسگزار این همه شجاعت و شهامت و از خودگذشتگی هستم و زبان در تشکر قاصر است.
پرستاران به معنای واقعی جانشان را به خطر انداختهاند و هفتههاست که عزیزان خود را نمیبینند، ما این موضوع رادر زبان براحتی بیان میکنیم ولی این مسائل به هیچ وجه قابل درک و لمس نیست.
من سرودی را چند سال پیش با اشعاری از استاد سبزواری در مقام روز پرستار به اجرا گذاشتم و آن را دوباره به آنها تقدیم میکنم:
بگیر دست فتادگان را به حکم وجدان
تو مهربان بگیر دست فتادگان را به حکم وجدان
تو مهربان شریک غمهای دیگران شو
طبیب آلام خستگان شو تبسمی بر لبی نشان
حلقههای بهم پیوسته زنجیره درمان
دکتر محمدرضا ظفرقندی
رئیس سازمان نظام پزشکی کشور
همهگیری کووید 19 دردها و غمهای فراوانی را برای جهانیان به همراه داشت، اما درسهای فراوانی را هم با خود همراه داشت. شاید مهمترین آنها این بود که تمام جهانیان در چنین شرایطی باید در کنار هم باشند و هیچ کشوری نمیتواند خود را مجزا از جهان درنظر بگیرد و اگر بخواهد این گونه عمل کند قطعاً ضرر و زیان بسیاری متوجه آن کشور خواهد شد.
از سوی دیگر در داخل کشورها هم مدیران و سیاستگذاران و اعضای کادر درمان دریافتند که در چنین بحرانهای جهانی، تنها با کار تیمی و هماهنگی است که ایثارها و شجاعتهای فردی و گروهی به نتیجه می رسد.
در تمام روزهای گذشته، پزشکان، پرستاران، بهیاران، ماماها، نیروهای خدماتی و سایر اعضای گروههای پرشمار نشان دادند که حلقههای به هم پیوسته زنجیره درمان هستند و با ایثار و حتی اهدای جان خود به میثاق جمعی برای آرمان نجات جان هموطنان خود جامه عمل پوشاندند.
روز میلاد حضرت زینب(س)، روز آفرینش صبر، وقار و مهربانی است. روز پرستار جلوه فداکاری عزیزانی است، که زندگی خود را فدا میکنند تا بتوانند سلامت را برای بیماران و جامعه به ارمغان آورند. به عنوان نماینده گروه بزرگی از اعضای کادر درمان ایران وظیفه خود میدانم از کلیه همکاران پرستار که بیشترین ساعات را بر بالین بیماران میگذرانند و هیچ اقدام درمانی بدون همراهی و همکاری آنان متصور نیست تشکر کنم و شهادت شماری از آنان را به جامعه پرافتخار پرستاری ایران تبریک و تسلیت عرض کنم.
همه از پرستاران تجلیل میکنند، اما!
صادق زیباکلام
استاد دانشگاه
در این چند ماه که کرونا وارد کشور شد، مردم توجه ویژهای به کارکنان بخش پزشکی بویژه پرستاران داشتند و آنها از سوی مردم بارها و بارها مورد تقدیر و تجلیل قرار گرفتند. البته کم نیستند پرستارانی که به خاطر شغلشان به بیماری کرونا مبتلا شدند و در نتیجه فوت کردند. باید بگویم که امسال در روز پرستار خیلیها از پرستاران تجلیل و تقدیر خواهند کرد چرا که ما امسال یک روز پرستار استثنایی خواهیم داشت. از طرفی بالاخره بیماری کرونا تا یک سال دیگر تمام میشود، اما حق مطلب این است که حدیث پرستاران و مشکلات آنها تمام نخواهد شد. یکی از کمدرآمدترین مشاغل در ایران پرستاری است، البته مشاغل دیگر هم است که درآمدشان ناچیز است اما یک پرستار حداقل روزانه ٨ تا ١٢ ساعت کار میکند آیا در برابر این ساعت کاری، حقوق متناسب با سختی کارش را دریافت میکند؟ همین حقوق و مزایا موجب شده تا محبوبیت رشته پرستاری در بین جوانان علاقهمند به دانشگاه کم باشد. با این همه پیشنهادم این است که پرستاران یک تشکل غیردولتی بهوجود آورند تا بتوانند مطالباتشان را پیگیری کنند. این نهادهایی که هماکنون وجود دارند دولتی هستند و نمی توانند برای پرستاران کاری کنند.
واژه انسانیت را معنا بخشیدند
پوران درخشنده
کارگردان سینما
پرستاران و کادر درمان کشور ما ایثارگران راه سلامت هستند که در دوران کرونا با تمام تلاش خود و با عشق و فداکاری جان خود را در راه خدمت به مردم فدا کردند. این از خود گذشتگی مسأله مهمی است چراکه کادر درمان ما نشان دادند که به معنی واقعی انسانیت درکار و حرفه آنها نمود پیدا کرد و چه بسا که پرستاران با جاننثاری خود و نجات جان مردم کشور خود در خط مقدم جبهه سلامت جنگیدند و بسیاری نیز شهید شدند.
ما افتخار میکنیم به وجود چنین انسانهای از جان گذشته که یک بار دیگر به واژه انسانیت معنا بخشیدند.
سپید پوشانی که تا پای جان ایستادگی میکنند
معصومه ابتکار
معاون رئیس جمهوری در امور زنان و خانواده
یکی از نامگذاریهای زیبایی که در کشور ما اتفاق افتاد، نامگذاری روز تولد حضرت زینب به عنوان روز پرستار است. حضرت زینب(س) در فرهنگ ما جایگاه والایی دارد و به عنوان زنی مقاوم، صبور و مهربان شناخته شده است. نقش کسانی که در جامعه امروز میتوانیم به این اسطوره بزرگ منتسب کنیم، همان پرستاران هستند، پرستارانی که همواره پناه بیماران هستند و علاوه بر جنبههای درمانی، وظایف عاطفی و انسانی را نیز برعهده دارند، از اینرو یک پرستار با جنبههای روانی هم میتواند زودتر بیماران را به سمت بهبودی سوق دهد و نقشی تعیینکننده در جهت سلامت و روند بهبودی دارد. حدود ۹ ماه است که در شرایط کرونا بسر میبریم، همه مردم سختیهای زیادی را تحمل کردند، اما دیدیم که پرستاران چقدر دلسوزانه و با تعهد و از جانگذشتگی به خدمات خود ادامه دادند و هیچوقت از این عرصه و این جبهه عقبنشینی نکردند و تا پای جان ایستادند. این افراد که مدافعان عرصه خدمت هستند، یادآور اسطورههای ما هستند و خاطره خدمات آنها هیچ وقت از ذهنها پاک نمیشود.
کارنامه درخشان کادر درمان
سعید لیلاز
اقتصاددان
مقایسه وضعیت ایران در دوران کرونا با کشورهای دیگر بویژه کشورهای غربی چه اروپایی و امریکایی نشان میدهد که کشور ما در بدترین شرایط تحریمی که در تاریخ ایران سابقه نداشته عملکرد بسیار قابل قبولی در مبارزه و کنترل با این بیماری با وجود همه خسارتهای زیادی که به ما وارد شد، داشت که این محصول زحمات کادر پرستاری است. البته باید گفت که در هشت سال گذشته سرمایهگذاری خیلی خوبی در بخش درمان در ایران انجام گرفت اگرچه بعد از انقلاب شاخص توسعه انسانی ما در حالی که به لحاظ سرانه تولید ناخالص داخلی نسبت به سایر کشورها در حال عقبنشینی بودیم ولی شاخص توسعه انسانی ما در این مدت بسیار بسیار بهتر شده است. اینکه در چهل و دو سال گذشته این مقدار ایران ارتقا پیدا کرده اساساً به دلیل دو رکن مهم حوزه آموزش و پرورش و بهداشت و درمان بوده است چراکه متوسط عمر ایرانیها بعد از انقلاب در هر دو سال یک سال و دو ماه افزایش پیدا کرده است که آمار درخشانی است.
از طرفی، با توجه به اینکه ما عادت داریم به دلیل وجود برخی از بازیهای جناحی داخلی آوردهها و دستاوردهای خود را نادیده بگیریم ولی در شرایط کرونا نیز که بدترین نوع فشار سیاسی اقتصادی تاریخ بر ایران وارد بود، شاهد هستیم که عملکردمان به هیچ عنوان معادل بدترین کشورهای دنیا نیست اگر قرار بود تعداد فوتیهای ما بر اثر کرونا معادل سرانه جمعیتی امریکا بود بهطور قطع الان باید شمار فوتیها از حدود 80 هزار نفر فراتر میرفت. با توجه به اینکه هزینه متوسط بهداشتی و درمانی هر امریکایی به ازای هر نفر حدود 30 تا 40برابر هر ایرانی است بنابراین باید گفت که هم سیاستگذاریها آنچنان که شایعه است نادرست نبوده و هم اینکه کادر درمان ما عملکرد بسیار درخشانی داشته است.
دنیای امید برای بیماران
احسان حدادی
مدالآور المپیک در رشته پرتاب دیسک
به مناسبت روز پرستار از کلیه پرستاران و پزشکان که در این ایام سخت در کنار مردم بودند، تشکر میکنم. به واسطه ورزشی که انجام میدهم، جراحیهای متعددی داشتم، در واقع ۸ عمل جراحی در طول دوران ورزشی انجام دادهام. قبل از انجام هر عمل جراحی آخرین نفری که هنگام بیهوشی میبینیم پرستار است که با محبت بیشائبه خود سعی میکند، بیهوشی راحتی داشته باشیم، بعد از بیهوشی هم اولین نفری که میبینیم، بازهم پرستار است که باعث دلگرمی بیمار میشود. تجربه به من نشان داده، هیچ فردی مانند یک پرستار نمیتواند باعث دلگرمی بیمار شود. یک آرزوی سلامتی ساده از زبان پرستار میتواند یک دنیا امید به بیمار ببخشد. در میان همه مشاغل، پرستاری جایگاه خاصی دارد، از رسانههای جمعی هم شاهد گریهها و هم شاهد شادیهایشان بودهایم، به نظر من مسئولان اگر قرار باشد ۱۰۰ درصد به آنها رسیدگی کنند، باید رسیدگیهایشان را هزار برابر کنند، چون در حال حاضر زندگی هیچ قشری مانند آنها تحت تأثیر کرونا قرار ندارد.
لزوم توجه به خواستههای پرستاران
حسین ایمانی جاجرمی
جامعه شناس
تلاشها و فداکاریهای بخش درمان و پرستاران بر هیچکس پوشیده نیست و عموم جامعه قدردان آنها هستند. در عین حال این بخش مسائلی از منظر اجتماعی دارد که باید مورد توجه ویژه قرار گیرند. برای نمونه برخی کارشناسان بر وجود نابرابری جنسیتی در حوزه سلامت اشاره میکنند و میگویند که 90درصد کادر پرستاری کشور را زنان تشکیل میدهند در حالی که پرستاری شغلی است که جزو مشاغل سخت و زیانآور محسوب میشود. همچنین با توجه به اینکه نسبت پرستار به هر تخت در ایران 0.73 است در حالی که استاندارد باید 1.8 باشد، کشور با کمبود 150 هزار تا 170 هزار پرستار مواجه است. از سوی دیگر نابرابری در دریافت دستمزد کادر پرستاری و کادر پزشکی بین 40 تا 1000 برابر است در حالی که استاندارد جهانی در این زمینه تفاوت حداکثر 6 برابری را نشان میدهد. از اینرو بویژه در ایام همهگیری کووید19 افزایش و تشدید فشار کاری برای کادر پرستاری عمدتاً زنانه با دستمزدهای اندک را شاهد هستیم و لازم است اقدامات جدی برای رفع این مسائل صورت گیرد و روز پرستار زمانی باشد برای دادن خبرهای خوب از حل مشکلات پرستاران.
فداکاری مظلومانه
هانیه توسلی
بازیگر
وقتى بحرانی در کشور بهوجود میآید که جان و سلامتی مردم را به خطر میاندازد، مشخصاً اولین گروهی که درگیر این بحران میشود کادر درمان است. ١٠ ماهی میشود که تمامی پرستاران و پزشکان درگیر کووید ١٩ شدهاند و آنها بدون هیچ توقعی و با دستان خالی (کمبود امکانات و تجهیزات مناسب در بیمارستانها) از بیماران مراقبت کردند. فکر میکنم وضعیت پرستاران به مراتب سختتر است، چرا که آنها به خاطر شغلشان مراقبت بیشتری از بیماران میکنند و در این روزهای کرونایی بدون مرخصی، تمام وقت بالای سر بیماران بودند. همین موضوع آنها را خسته کرده است، اما پرستاران بیتوجه به این خستگیها همچنان محکم به وظیفه حرفهای خود عمل میکنند. یادم است آن روزهای اولی که کرونا وارد کشور شد، اولین پرستاری که جانش را از دست داد، دختر جوانى به نام نرجس خانعلیزاده بود. عکسهای این پرستار در شبکههای اجتماعی دست به دست میشد و آن زمان بود که مردم فهمیدند موضوع کرونا بسیار جدی است. باید بگویم، پرستاران مظلومانه کار میکنند و من نمی دانم چطور باید از این همه ایثار و فداکاری آنها تشکر کرد.
ساعت 15:30پرسپولیس - اولسانهیوندای؛ جام را به خانه بیاور
همه یاران یحیی
همراه با یادداشتهایی از جلال چراغپور و مهدی ملکی گفت وگو هایی با سیامک نعمتی، نیما نکیسا، سپهر حیدری و ادموند بزیک
توصیه AFC به کاربران: جایی نروید ؛ فینال با گزارش فردوسیپور
18 و 19
وزیر راه و شهرسازی:
مشکل جابهجایی واکسن کرونا نداریم
وزیر راه و شهرسازی با بیان اینکه برای عملیاتی شدن پروژه بزرگ ریلی شلمچه- بصره، در ۲ سال گذشته زمان زیادی گذاشتهایم، گفت: اکنون سرمایهگذار و پیمانکار این پروژه انتخاب شده و زمین تجهیز کارگاه نیز مشخص شده است.
محمد اسلامی در آیین بهرهبرداری از چند پروژه فرودگاه بینالمللی سپهبد شهید قاسم سلیمانی اهواز بیان کرد: با توجه به توافقات خوبی که با کشور عراق داشتیم، عملیات اجرایی راه آهن شلمچه به بصره که از آرزوهای دیرینه مردم این استان است، آغاز میشود.
وی افزود: بیشک با تعامل یکپارچه میتوانیم این پروژه را که یکی از پروژههای مهم خوزستان است آغاز کنیم.
وزیر راه و شهرسازی با بیان اینکه پایانه مسافری فرودگاه بینالمللی آبادان نیز بزودی بهرهبرداری میشود، ادامه داد: تا پایان عمر دولت دوازدهم، علاوه بر توسعه راههای خوزستان در حوزه بنادر و خطوط ریلی نیز پروژههای تأثیرگذاری یا به بهرهبرداری رسیده و یا عملیات اجرایی آنها آغاز میشود.
وی گفت: همچنین تا پایان عمر دولت دوازدهم در مجموع ۲۰۰ کیلومتر بزرگراه به راههای خوزستان و حداقل ۵۰۰ کیلومتر راه روستایی به راههای روستایی اضافه خواهد شد.
وزیر راه و شهرسازی همچنین در حاشیه این مراسم در پاسخ به سؤالی مبنی بر اینکه «اخیراً یکی از مسئولان اعلام داشته است که ایرلاینهای ایرانی امکان حمل واکسنهای کرونا را به کشور ندارند، آیا این موضوع صحت دارد؟»، گفت: ایرلاینها و شرکتهای هواپیمایی مشکلی برای جابهجایی و حمل واکسن کرونا ندارند و ما آمادگی حمل و جابهجایی این واکسن را داریم.
وی ادامه داد: مسئولی که در وزارت بهداشت آن صحبت را مطرح کردند به ما نگفتند و ما اطلاع نداریم این فرد با چه کسی صحبت کرده است./ایرنا
محمد اسلامی در آیین بهرهبرداری از چند پروژه فرودگاه بینالمللی سپهبد شهید قاسم سلیمانی اهواز بیان کرد: با توجه به توافقات خوبی که با کشور عراق داشتیم، عملیات اجرایی راه آهن شلمچه به بصره که از آرزوهای دیرینه مردم این استان است، آغاز میشود.
وی افزود: بیشک با تعامل یکپارچه میتوانیم این پروژه را که یکی از پروژههای مهم خوزستان است آغاز کنیم.
وزیر راه و شهرسازی با بیان اینکه پایانه مسافری فرودگاه بینالمللی آبادان نیز بزودی بهرهبرداری میشود، ادامه داد: تا پایان عمر دولت دوازدهم، علاوه بر توسعه راههای خوزستان در حوزه بنادر و خطوط ریلی نیز پروژههای تأثیرگذاری یا به بهرهبرداری رسیده و یا عملیات اجرایی آنها آغاز میشود.
وی گفت: همچنین تا پایان عمر دولت دوازدهم در مجموع ۲۰۰ کیلومتر بزرگراه به راههای خوزستان و حداقل ۵۰۰ کیلومتر راه روستایی به راههای روستایی اضافه خواهد شد.
وزیر راه و شهرسازی همچنین در حاشیه این مراسم در پاسخ به سؤالی مبنی بر اینکه «اخیراً یکی از مسئولان اعلام داشته است که ایرلاینهای ایرانی امکان حمل واکسنهای کرونا را به کشور ندارند، آیا این موضوع صحت دارد؟»، گفت: ایرلاینها و شرکتهای هواپیمایی مشکلی برای جابهجایی و حمل واکسن کرونا ندارند و ما آمادگی حمل و جابهجایی این واکسن را داریم.
وی ادامه داد: مسئولی که در وزارت بهداشت آن صحبت را مطرح کردند به ما نگفتند و ما اطلاع نداریم این فرد با چه کسی صحبت کرده است./ایرنا
تعداد میراث ناملموس جهانی ایران در پانزدهمین اجلاس جهانی یونسکو به 16 اثر رسید
ثبت جهانی نگارگری و آیین زیارت کلیسای تادئوس
زهرا کشوری
خبرنگار
ایران نگارگری (مینیاتور) و آیین «زیارت کلیسای قرهکلیسا (تادئوس)» را در فهرست جهانی یونسکو ثبت کرد. با ثبت این دو میراث ناملموس، تعداد میراث ناملموس ایران در یونسکو به 16 اثر رسید. این آیین با پیشنهاد مشترک ایران و ارمنستان و در یک پرونده مشترک به ثبت جهانی رسید. قره کلیسا (کلیسای سیاه) در نزدیکی چالدران و ماکو در جغرافیای آذربایجان غربی قرار دارد. پیش از این قره کلیسا سال ۱۳۸۵ به همراه کلیسای سنت استپانوس و زور زور در فهرست جهانی یونسکو قرار گرفته بود.
علی اصغر مونسان، وزیر میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی ثبت این آیین را نشان از دوستی دیرین ایرانیان با جامعه مسیحی ارمنستان دانست.نگارگری هم دیگر پرونده مشترک ایران با ترکیه، آذربایجان و ازبکستان است که عصرِ چهارشنبه ۲۶ آذر ۱۳۹۹ در پانزدهمین اجلاس کمیته بینالدول میراث فرهنگی ناملموس در فهرست میراث جهانی ناملموس یونسکو به ثبت رسید. ایران سابقه خوبی در ثبت جهانی میراث بشری با کشورهای همسایه دارد. این کشورها در سدههای گذشته بخشی از ایران بودند که طی تحولات سیاسی از سرزمین مادر جدا شدند. نخستین پرونده مشترک ایران با کشورهای ایران فرهنگی در سال ۸۸ به ثبت جهانی رسید؛ آیین باستانی نوروز. این پرونده نخستین پرونده میراث ناملموس بود که با حضور هفت کشور با عنوان یک پرونده مشترک در فهرست میراث ناملموس یونسکو به ثبت رسید.این پرونده مشترک با درخواست و مدیریت ایران و همکاری کشورهای جمهوری آذربایجان، هند، قرقیزستان، پاکستان، ترکیه و ازبکستان به عنوان سومین اثر در فهرست میراث ناملموس جهانی ثبت شد. سال ۲۰۱۶ در یازدهمین اجلاس کمیته جهانی میراث فرهنگی ناملموس به میزبانی اتیوپی، نوروز برای بار دوم به ثبت رسید، چون پنج کشور افغانستان، عراق، قزاقستان، تاجیکستان و ترکمنستان خواستار الحاق به این پرونده شدند. نوروز بزرگترین پرونده میراث ناملموس از نظر تعداد کشورهای عضو در یونسکو است.
ردیف موسیقی سنتی ایرانی، هنر نمایشی آیینی تعزیه، آیین پهلوانی و زورخانهای، موسیقی بخشیهای خراسان شمالی، مهارت فرشبافی فارس، مهارت فرشبافی کاشان، دانش ساخت لنج و دریانوردی با لنج در خلیج فارس، نقالی ایرانی؛ قصهگویی نمایشی، آیین قالیشویان مشهد اردهال، نوروز، فرهنگ پخت نان لواش، چوگانبازی سوار بر اسب همراه با روایتگری و موسیقی، هنر ساختن و نواختن کمانچه، هنر ساختن و نواختن دوتار، دیگر پروندههای ثبت شده ایران در این فهرست جهانی هستند. علاوه بر نوروز، فرهنگ پخت نان لواش و هنر ساختن و نواختن کمانچه دو پرونده پیشین مشترک ایران با کشورهای همسایه است. فرهنگ پخت نان لواش بین ایران و آذربایجان، قزاقستان، قرقیزستان و ترکیه و هنر ساختن و نواختن کمانچه بین ایران و جمهوری آذربایجان مشترک است.
در پانزدهمین اجلاس مجازی کمیته جهانی میراث فرهنگی ناملموس به میزبانی جامائیکا نیز ایران چهار پرونده «مراسم زیارت کلیسای تادئوس» به صورت مشترک با ارمنستان، «جشن مهرگان» به صورت مشترک با تاجیکستان، «هنر مینیاتور» به صورت مشترک با کشورهای ترکیه، جمهوری آذربایجان و ازبکستان و «هنر ساختن و نواختن عود» به صورت مشترک با سوریه را ارائه کرد. در این اجلاس، دو پرونده نگارگری و مراسم زیارت کلیسای تادئوس ثبت جهانی شد و جشن مهرگان و هنر ساختن و نواختن عود رد شد. یونسکو یک سال به ایران فرصت داد تا با برطرف کردن نواقص پرونده سال دیگر شانس این دو میراث را برای ثبت جهانی بیازماید. همزمان با ثبت مینیاتور دو کشور افغانستان و تاجیکستان برای پیوستن به پرونده جهانی شده «هنر مینیاتور» ابراز تمایل کردند.
هندوستان دیگر کشور آشنا با هنرنگاری است. ایران تمایل خود را به الحاق هندوستان به پرونده میراث ناملموس نگارگری در اجلاس جهانی یونسکو در جامائیکا نشان داد. ثبت میراث فرهنگی ناملموس در یونسکو سال ۲۰۰۱ در میزگرد تخصصی یونسکو در تورین (ایتالیا) کلید خورد. یونسکو در ثبت جهانی پروندههای مشترک به دنبال نزدیکی ملل و دول مختلف است. ایران فرهنگی جغرافیای کشورهای زیادی را دربر میگیرد که میتواند شمار پروندههای مشترک در این فهرست را بالا ببرد. ایران ۲۴ اثر میراث فرهنگی نیز در فهرست یونسکو دارد. همچنین بیابان لوت و جنگلهای هیرکانی دو اثر میراث طبیعی ایران در این فهرست هستند. ۹۸ درصد جنگلهای هیرکانی در ایران قرار دارد و ۲ درصد آن در کشور آذربایجان. این کشور میتواند به پرونده ایران الحاق شود. جنگلهای هیرکانی هم که از بازماندگان جنگلهای باستانی است، فسیلی زنده به حساب می آید که به عنوان میراث بشری در یونسکو ثبت شد.
خبرنگار
ایران نگارگری (مینیاتور) و آیین «زیارت کلیسای قرهکلیسا (تادئوس)» را در فهرست جهانی یونسکو ثبت کرد. با ثبت این دو میراث ناملموس، تعداد میراث ناملموس ایران در یونسکو به 16 اثر رسید. این آیین با پیشنهاد مشترک ایران و ارمنستان و در یک پرونده مشترک به ثبت جهانی رسید. قره کلیسا (کلیسای سیاه) در نزدیکی چالدران و ماکو در جغرافیای آذربایجان غربی قرار دارد. پیش از این قره کلیسا سال ۱۳۸۵ به همراه کلیسای سنت استپانوس و زور زور در فهرست جهانی یونسکو قرار گرفته بود.
علی اصغر مونسان، وزیر میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی ثبت این آیین را نشان از دوستی دیرین ایرانیان با جامعه مسیحی ارمنستان دانست.نگارگری هم دیگر پرونده مشترک ایران با ترکیه، آذربایجان و ازبکستان است که عصرِ چهارشنبه ۲۶ آذر ۱۳۹۹ در پانزدهمین اجلاس کمیته بینالدول میراث فرهنگی ناملموس در فهرست میراث جهانی ناملموس یونسکو به ثبت رسید. ایران سابقه خوبی در ثبت جهانی میراث بشری با کشورهای همسایه دارد. این کشورها در سدههای گذشته بخشی از ایران بودند که طی تحولات سیاسی از سرزمین مادر جدا شدند. نخستین پرونده مشترک ایران با کشورهای ایران فرهنگی در سال ۸۸ به ثبت جهانی رسید؛ آیین باستانی نوروز. این پرونده نخستین پرونده میراث ناملموس بود که با حضور هفت کشور با عنوان یک پرونده مشترک در فهرست میراث ناملموس یونسکو به ثبت رسید.این پرونده مشترک با درخواست و مدیریت ایران و همکاری کشورهای جمهوری آذربایجان، هند، قرقیزستان، پاکستان، ترکیه و ازبکستان به عنوان سومین اثر در فهرست میراث ناملموس جهانی ثبت شد. سال ۲۰۱۶ در یازدهمین اجلاس کمیته جهانی میراث فرهنگی ناملموس به میزبانی اتیوپی، نوروز برای بار دوم به ثبت رسید، چون پنج کشور افغانستان، عراق، قزاقستان، تاجیکستان و ترکمنستان خواستار الحاق به این پرونده شدند. نوروز بزرگترین پرونده میراث ناملموس از نظر تعداد کشورهای عضو در یونسکو است.
ردیف موسیقی سنتی ایرانی، هنر نمایشی آیینی تعزیه، آیین پهلوانی و زورخانهای، موسیقی بخشیهای خراسان شمالی، مهارت فرشبافی فارس، مهارت فرشبافی کاشان، دانش ساخت لنج و دریانوردی با لنج در خلیج فارس، نقالی ایرانی؛ قصهگویی نمایشی، آیین قالیشویان مشهد اردهال، نوروز، فرهنگ پخت نان لواش، چوگانبازی سوار بر اسب همراه با روایتگری و موسیقی، هنر ساختن و نواختن کمانچه، هنر ساختن و نواختن دوتار، دیگر پروندههای ثبت شده ایران در این فهرست جهانی هستند. علاوه بر نوروز، فرهنگ پخت نان لواش و هنر ساختن و نواختن کمانچه دو پرونده پیشین مشترک ایران با کشورهای همسایه است. فرهنگ پخت نان لواش بین ایران و آذربایجان، قزاقستان، قرقیزستان و ترکیه و هنر ساختن و نواختن کمانچه بین ایران و جمهوری آذربایجان مشترک است.
در پانزدهمین اجلاس مجازی کمیته جهانی میراث فرهنگی ناملموس به میزبانی جامائیکا نیز ایران چهار پرونده «مراسم زیارت کلیسای تادئوس» به صورت مشترک با ارمنستان، «جشن مهرگان» به صورت مشترک با تاجیکستان، «هنر مینیاتور» به صورت مشترک با کشورهای ترکیه، جمهوری آذربایجان و ازبکستان و «هنر ساختن و نواختن عود» به صورت مشترک با سوریه را ارائه کرد. در این اجلاس، دو پرونده نگارگری و مراسم زیارت کلیسای تادئوس ثبت جهانی شد و جشن مهرگان و هنر ساختن و نواختن عود رد شد. یونسکو یک سال به ایران فرصت داد تا با برطرف کردن نواقص پرونده سال دیگر شانس این دو میراث را برای ثبت جهانی بیازماید. همزمان با ثبت مینیاتور دو کشور افغانستان و تاجیکستان برای پیوستن به پرونده جهانی شده «هنر مینیاتور» ابراز تمایل کردند.
هندوستان دیگر کشور آشنا با هنرنگاری است. ایران تمایل خود را به الحاق هندوستان به پرونده میراث ناملموس نگارگری در اجلاس جهانی یونسکو در جامائیکا نشان داد. ثبت میراث فرهنگی ناملموس در یونسکو سال ۲۰۰۱ در میزگرد تخصصی یونسکو در تورین (ایتالیا) کلید خورد. یونسکو در ثبت جهانی پروندههای مشترک به دنبال نزدیکی ملل و دول مختلف است. ایران فرهنگی جغرافیای کشورهای زیادی را دربر میگیرد که میتواند شمار پروندههای مشترک در این فهرست را بالا ببرد. ایران ۲۴ اثر میراث فرهنگی نیز در فهرست یونسکو دارد. همچنین بیابان لوت و جنگلهای هیرکانی دو اثر میراث طبیعی ایران در این فهرست هستند. ۹۸ درصد جنگلهای هیرکانی در ایران قرار دارد و ۲ درصد آن در کشور آذربایجان. این کشور میتواند به پرونده ایران الحاق شود. جنگلهای هیرکانی هم که از بازماندگان جنگلهای باستانی است، فسیلی زنده به حساب می آید که به عنوان میراث بشری در یونسکو ثبت شد.
گفت وگو با محمد مسجد جامعی سفیر سابق کشورمان در واتیکان و مغرب
مختصات ترکیه جدید
حجت الاسلام والمسلمین محمد مسجد جامعی سفیر سابق کشورمان در واتیکان و مغرب درباره روابط ایران و ترکیه می گوید : ترکیه ،کشور مدرن و مهمی است و رابطه سالم دوجانبه با آن خیلی مهم و بلکه ضروری است. وی واکنش به شعر خوانی اردوغان را درست و بجا خواند اما حساسیت بی اندازه به آن را از نشناختن ترکیه ارزیابی کرد . وی همچنین گفت: ترکیه به عنوان یک قدرت منطقهای در حال نفوذگذاری و بسط نفوذ در مناطقی است که این مناطق به لحاظ استراتژیکی و به لحاظ ژئواکونومیکی به نفعش میباشد. متن گفت وگو با حجت الاسلام والمسلمین دکتر محمد مسجد جامعی ر ا با هم می خوانیم :
در ابتدا بفرمایید ترکیه از چه جهت برای ما اهمیت دارد و قابل بحث است و آیا این کشور و تحولات و سیاستهایش متناسب با اهمیتش شناخته شده است یا خیر؟
ترکیه جدیترین و مهمترین همسایه ماست. از معدود همسایگانی است که واقعیت دولت - ملت در آن شکل گرفته و دارای نهادها و مؤسسات مختلف حکومتی است. بسیاری از همسایگان ما فاقد چنین نهادهایی هستند و عملاً کشورشان توسط یک فرد و در بهترین حالت توسط یک خانواده اداره میشود. ترکیه چنین نیست. واقعاً کشور مدرن و مهمی است و رابطه سالم دوجانبه با آن خیلی مهم و بلکه ضروری است. صحبت در مورد ترکیه هم مفصل است و هم لازم. متأسفانه ما در مورد همسایگانمان خیلی کم میدانیم. فقط در مواقع بحرانی است که حساس میشویم و اینکه چه شد و چه اتفاق افتاد.
در مورد ترکیه هم به همین صورت است. کسی که روند تحولات ترکیه را در سالهای اخیر بداند، خیلی تعجب نمیکند از مسألهای که اتفاق افتاد. این در امتداد همان به اصطلاح ذهنیتی است که بر ترکیه حاکم است. لذا غافلگیر شدن کنونی چندان مفهوم نیست. چون مدتها است که ترکیه به عنوان یک قدرت منطقهای در حال نفوذگذاری و بسط نفوذ در مناطقی است که این مناطق به لحاظ استراتژیکی و به لحاظ ژئواکونومیکی به نفعش است.
این واکنش سریع که البته درست و به جا هم بود- اگرچه بیش از اندازه بدان حساسیت نشان داده شد- ناشی از این است که ما همسایگانمان را نمیشناسیم و مخصوصاً روند تحولی جامعه و نظام حاکمشان را نمیدانیم. اگر همسایگان را درست بشناسیم و مخصوصاً روند تحولیشان را بدانیم، دچار یکهخوردن نمیشویم.
نمونه دیگر مسأله امارات است و برقراری رابطهاش با اسرائیل که البته برقراری رابطه نیست، عملاً در خدمت اسرائیل قرار گرفتن است. اگر کسی روند تحولات را طی سالهای اخیر در امارات بداند، تحولات موجود برایش چندان غافلگیر کننده نخواهد بود. معمولاً میانگارند صرف اطلاعات برای شناخت کشورهای دیگر کافی است، البته اطلاعات دقیق مهم است، اما مهمتر این است که این اطلاعات پردازش شود و بتواند به تجزیه و تحلیلی راهبردی تبدیل شود. بدون تحلیل علمی و بیطرفانه با مشکلات فراوانی مواجه خواهیم شد.
شما معتقدید که ایرانیها به طور ناگهانی غافلگیر شدند. این را از کجا میفرمایید؟
این نوع واکنش نشان دهنده این است که به عنوانی غافلگیر شدهاند. یعنی توقع نداشتهاند که یک چنین مطلبی توسط همسایهشان بیان بشود. به هر حال کشوری مانند ایران با توجه به تعدد همسایگانش و با توجه به موقعیت استثنایی و حساسیت زیادی که نسبت به او هست و با توجه به ژئوپلیتیک طبیعی ایران، لازم است شناخت به مراتب بیشتری نسبت به همسایگانش داشته باشد و مخصوصاً نسبت به روند تحولی آنها. این نکته صرفاً به سیاست خارجی و سیاست امنیتی مربوط نیست، در مورد بخشهای دیگر و بویژه رسانهها هم هست. یعنی میزان توجه رسانهها به لحاظ خبری و مخصوصاً به لحاظ تحلیلهای بیطرفانه و عمیق نسبت به همسایگان خیلی کم است. کشوری مانند ایران میباید این مسائل را به مراتب بیشتر تعقیب کند، حال مسائل سیاسی و امنیتی باشد یا مسائل آب و محیط زیست و انرژی و ترابری هوایی و زمینی و دریایی یا تحولات صنعتی و تجاری.
بیشتر نگاههای ما به سمت امریکا و اروپا است، مثل بحث گفت وگوی دینی، همهاش به سمت مسیحیت غربی است بهجای آنکه به مسیحیت بومی خاورمیانه نگاه کنند.
بله. بخش مهمی به این علت است. اصولاً در ایران به دلایل مختلف مسائل بدینگونه شکل گرفته است. فرض کنید هماکنون بزرگترین و مهمترین طرف بازرگانی ما در حال حاضر چین است، ولی اطلاعات ما در مورد این کشور خیلی کم است. میزان اطلاعات ما، درباره چین به عنوان یک قدرت بزرگ نظامی و سیاسی، بلکه حتی به لحاظ اقتصادی واجتماعی و حتی به لحاظ مسأله مسلمانهایش بسیار اندک و اولیه است. مشکل فقط این نیست که مثلاً بخشهای سیاسی یا نظامی یا اطلاعاتی ما احتمالاً درباره او کم میدانند، اساساً اطلاعات عمومی ما در سطح جامعه باید به مراتب بیش از این مقداری باشد که هست. میدانید در اسرائیل بیش از هر جامعه دیگری کتاب خوانده میشود.
از چه زمانی و چرا ترکیه سیاست دخالت و تأثیرگذاری در منطقه را آغاز کرد و سیاست «تنش صفر با همسایگان» را کنار زد؟
این از اواسط داستان انقلابهای بهار عربی است، اگرچه از همان ابتدا هم به دخالت وسوسه میشد، اما عملاً از نیمه دوم دهه دوم است که دخالتهایش آغاز شد. شاید اولین حضور نظامیاش در عراق و سوریه باشد و سپس حضور نظامی نسبتاً گستردهاش در قطر. البته این به درخواست قطر انجام شد. بعد حضور نظامیاش در لیبی و شرق مدیترانه، حتی در جایی مانند سودان عمرالبشیر هم کم و بیش شاهد این گرایش بودیم و بالاخره آخرینش که مربوط به موضوع قرهباغ میشود.
واقعیت این است که در موضوع قرهباغ از ابتدایی که این برخورد آغاز شد و تا زمانی که آتشبس برقرار شد، ترکیه نقش اول را داشت. یعنی جمهوری آذربایجان با وجود تسلیحات مختلفی که از جاهای مختلف گرفته بود، بویژه از اسرائیل، ولی به تنهایی قادر نبود که این کار را انجام بدهد و جرأت آن را هم نداشت. عملاً پشتیبانی تمام عیار ترکیه است که او را به این کار تشویق کرد. داستان اخیر ادامه داستان قرهباغ است. در اینکه شرایط قبل از جنگ اخیر پایدار و عادلانه نبود، حرفی نیست، اما نباید این مسأله به این کیفیت پایان مییافت. در چنین درگیریهایی نباید یک طرف مطلقاً احساس پیروزی کند و دیگری احساس شکست. این نه به نفع طرفین است و نه به نفع ثبات منطقهای که در آن قرار دارند. احساس پیروزی مطلق موجب میشود که برنده خود را گم کند و بازنده دچار انشقاقهای داخلی شود و این همه بر مشکلات میافزاید.
ایران میتوانست و میبایست وضعیت را تعدیل میکرد. البته احساس پیروزی ترکیه در این جریان کمتر از آذربایجان نیست.جمهوری آذربایجان زمینی به دست آورد و ترکیه اعتبار منطقهای و بین المللی و مضافاً به دریای خزر دست یافت و این مقدمه توسعه او در آسیای مرکزی و حتی آسیای دور است.
آیا ترکیه برنده اصلی جریان قرهباغ بود؟
بله، دقیقاً و ظاهراً ما نقش قابل قبولی در فرآیند آتشبس و صلح آن نداشتیم. در حالی که با طرفین درگیر و با نخجوان همسایه بودیم و اصولاً این بخش تا قبل از جنگهای ایران و روس متعلق به ما بود. آثار تاریخی و معماری و هنری آن کاملاً ایرانی است. در ایران نام فامیلی «قرهباغی» فراوان یافت میشود یا نام فامیلیهای دیگری که متعلق به شهرها و روستاهای قرهباغ است و بعید است این اسامی در این دو کشور یا در ترکیه با این وفور یافت شود.
عجیب اینجا است که بعضی پیروزی جمهوری آذربایجان را تبریک گفتند. چنانکه گفتم آنچه وجود داشت غیرعادلانه و برخلاف قطعنامههای سازمان ملل بود، در این حرفی نیست. مسأله بر سر چگونگی حل مسأله است و نه اصل آن و حق یا باطل بودن آن. ما به دلایل مختلف میباید حضور فعالتری میداشتیم و مطمئناً تمامی کشورهای اطراف آن را میپذیرفتند. براساس صرف حق و باطل بودن نمیتوان سیاست خارجی را تعیین کرد. میباید نکات فراوان دیگری نیز لحاظ شود.
تا چه میزان این تمایل به تأثیرگذاری در منطقه ناشی از تمایل به بازگشت به میراث تاریخیشان است؟ آیا ترکها بهواقع به دنبال احیای خلافت هستند؟
ترکها به هر صورت یک سابقه خلافتی را دارند. امپراطوری ترکها بیش از شش قرن و خلافتشان حدود 4 قرن طول کشید. اگرچه ممکن است این را صریحاً نگویند، ولی عملاً مایل هستند که آن خلافت و آن میراث تاریخیشان را در زمینه خلافت، احیا کنند. البته به این معنی نیست که میخواهند مانند سلطان سلیم یا سلیمان، کشورهای مختلفی را که در آن زمان، در قلمروشان بوده است تصرف نظامی بکنند، چه در منطقه خاورمیانه و چه در منطقه اروپا و بالکان، به دنبال این نیستند. ولی دنبال این هستند که در آن کشورها نفوذ حداکثری داشته باشند.
شامل کدام کشورها؟
شامل خاورمیانه عربی، شمال آفریقا و منطقه بالکان. در منطقه بالکان چون اکثر کشورهایشان به اتحادیه اروپا پیوستهاند یا عضو ناتو شدهاند، این چندان ممکن نیست، اگرچه نفوذ اقتصادی ممکن است، آن چنانکه در روسیه و اوکراین و بلاروس و مولداوی اتفاق افتاد. ولی نقاط دیگری که بیشتر به آن توجه دارند، جمهوریهای ترکنشین آسیای مرکزی است. به اعتباری یک رویکرد قومی - دینی دارند. رویکرد قومیشان در آنجایی است که به اصطلاح ترکها و نژاد ترک هستند. و رویکرد دینیشان در آنجایی است که به خاورمیانه عربی و شمال آفریقا مربوط میشود.
یعنی اهل سنت؟
بله. البته داستان آذربایجان و جمهوری آذربایجان یک مسأله مستقلی است با اینکه شیعه است و اکثریتشان شیعه هستند.
مگر به دلیل قومیتشان نیست؟
بله. برای قومیتش هست و بهتر است بگوییم در مورد آذربایجان به دلیل زبانش است نه به دلیل قومیتش. در آذربایجان بدانگونه که در آسیای مرکزی ترک هستند، مثلاً در قرقیزستان، به آن معنی اینها ترک نیستند. اگرچه نظریههای دیگری هم در این مورد وجود دارد. بعضاً میگویند آنها اُغوز هستند.
یعنی ایرانی هستند در واقع؟
بهتر است بگوییم عموماً آریایی هستند که تحت تأثیر زبان ترکی قرار گرفتهاند. واقعیت این است که ترکهای ترکیه هم ترکیبی هستند از ترکهای سلجوقی و بومیان آناتولی که عموماً یونانینژاد و آرامینژاد بودهاند. فراموش نکنید که سلاجقه هم اقلیتی بودند که بر آناتولی مسلط شدند.
در مورد آذربایجان به دلیل رقابتی که اینها با ارمنیها دارند و رقابتی که ارمنیها با ترکیه دارند از زمان عثمانیها، این یک عامل مهمی بود در نزدیک کردن ترکها و آذریهای جمهوری آذربایجان. این نزدیک شدن هم بیشتر از جانب آذربایجان بود. اگرچه در حال حاضر از جانب ترکیه هم هست. ولی در اوایل استقلال بیشتر از جانب آذربایجان بود که میخواست خودش را به ترکیه متصل کند برای آنکه بتواند در مقابل ارامنه بایستد. ولی در حال حاضر گویا داستان عکس شده است.
بنابراین میتوان خلافت را عامل مهمی در سیاست خارجی ترکیه دانست؟ این اندیشه (تئوری خلافت) از چه زمانی در بین مسلمانان شکل گرفت؟
بله. این عامل مهمی در تعیین به اعتباری ایدهآلهای سیاسی و آیندهنگرانه، نسبت به سیاست خارجی ترکیه است. البته اینکه میگویم خلافت در مفهوم اهل سنت آن است.
خلافت و نظریه خلافت عمدتاً در زمان بنیعباس است که شکل میگیرد و تبدیل به یک نظریه میشود. نه تنها نظریه، بلکه تبدیل به یک رکن اعتقادی میشود.
پیش از عباسیان به چه صورت بوده است؟
این داستان مفصلی دارد و دو مقطع بزرگ تاریخی دیگر هم دارد. مقطع اول به ایام خلفای راشدین مربوط میشود و مقطع دوم به دوران بنیامیه که از آن میگذریم. آنچه به بحث ما مربوط میشود نظریه خلافتی است که در زمان بنیعباس شکل گرفت و همین نظریه تا حال حاضر ادامه یافته است. در این نظریه یک اصل مهم وجود دارد. و آن «قدرتمند» بودن خلیفه است. او باید «قدرت» و «شوکت» و «شکوه» داشته باشد. با این قدرت مخالفان و معارضان داخلی را برجای خود مینشاند و اینکه ایجاد هرج و مرج و ناامنی نکنند و هم اینکه از سرزمینهای اسلامی و افراد مسلمان در برابر دشمنان غیرمسلمان دفاع کند. عملاً قدرت مهمترین رکن در نظریه خلافت است که دارای نتایج مختلف سیاسی است.
در حال حاضر همچنان نگاه اهل سنت به خلافت و مطلوب آنها نیز همان گونه است؟
واقعیت این است که در دوران جدید حساسیت عموم اهل سنت به این اصل به مراتب بیش از گذشته شده است. آنها خواهان حاکم قدرتمندی هستند که از حیثیت و کیان مسلمانان دفاع کند و در برابر زیادهخواهی و تحقیر و توهین خصوصاً فرنگیان بایستد. نمونه آن محبوبیت بینظیر صدام حسین پس از اشغال کویت در 1991 بود. عموم شخصیتها و احزاب و گروههای اسلامی از وی حمایت میکردند و حتی گروههایی که توسط سعودیان و با هزینه آنان ایجاد شده بودند. این نشاندهنده تشنگی آنان به حاکم نیرومند است و البته در آن زمان صدام در نزد آنها حاکمی نیرومند بود.
مقبولیت حاکم ظالم ولو قدرتمند و شوکت مند چطور قابل توجیه است؟
بله، این نکتهای است که ما ایرانیها و به طور کلی شیعیان مشکل میتوانیم دریابیم. در بین ما و در تاریخ ما حداکثر حساسیت نسبت به «عدالت» بوده است و نه «قدرت». مطلوب، حاکم عادل است و نه حاکم نیرومند. به همین علت ظرفیت طبیعی حرکتهای اسلامی در دوران جدید در بین ما «عدالتخواهانه» است و در بین اهل سنت «قدرت طلبانه». مطلوب ما عدالت است و مطلوب آنان قدرت. حال این حاکم نیرومند ممکن است ظالم و ستم پیشه باشد، این چندان مهم نیست، مهم این است که بتواند در برابر قدرتهای غربی بایستد و به آنها «نه» بگوید. کسانی که از صدام در آن ایام حمایت میکردند عموماً از ظلم وی مطلع بودند اما به دلایلی که گفته شد برای آنها مطلوب و بلکه محبوب بود. مهمترین ظلم او تجاوزش به کشور همسایه و اشغال کامل آن بود. به هرحال اردوغان به دلایلی که اجمالاً گفته شد، میتواند برای توده اهل سنت یک رهبر ایدهآل باشد و زیر چتر او درآیند، چراکه واجد ویژگیهایی است که بیان شد.
آیا این تئوری با تمرکز بر مسأله قدرت در اذهان عمومی به همان کیفیتی است که در ساختار اصلیاش پرداخته شده است؟
بلی در این مورد افکار و اعتقادات عمومی مسلمانان کم و بیش همانند افکار نظریهپردازان تئوری خلافت است و اتفاقاً این کمتر اتفاق میافتد، اما به دلیل مورد ابتلا بودن، این دو بر یکدیگر منطبق شدهاند. میدانید که عموم اهل سنت نماز جمعه را واجب میدانند و در خطبههای این نماز میباید برای خلیفه وقت دعا شود، اگرچه برای سلطان حاکم هم دعا میشود. حتی در دوران آل بویه که شیعه بودند، هم نام پادشاه در خطبهها میآمد هم نام خلیفه، بجز این نام خلیفه و سلطان نیز بر سکهها ضرب میشد. این نشان دهنده جایگاه بسیار مهم خلافت است.
جایگاه اردوغان در نزد مسلمانان چگونه است؟
واقعیت این است که صرف نیرومند بودن ترکیه کنونی، عموم مسلمانان با گرایش سیاسی - اسلامی را به زیر چتر او میآورد و نه تنها اخوانالمسلمین را. چراکه او واجد بسیاری از خصوصیاتی است که برای آنان ایدهآل است. به عنوان یک «حاکم فرامرزی» که عملاً همان خلیفه است. چهره او برای آنان تداعی کننده همان خلیفهای است که بدان اعتقاد دارند. از این دیدگاه بیش از آنکه او به دنبال آنها برود، آنها به سویش میشتابند.
دیگر مناطق اسلامی نیز این چنین است؟
آماری وجود ندارد. ولی شما از طریق کامنتهایی که نوشته میشود و به نوعی در مورد ترکیه و اردوغان است، میتوانید به نوعی افکار سنجی کنید.
میتوان گفت اکثریت قریب به اتفاق اعراب با گرایش دینی - سیاسی، سمپات ترکیه و اردوغان هستند.
اتفاقاً بر اساس کامنتهایی که مخالفان گروههای اسلامی - سیاسی مینویسند، میتوانید افکار سنجیتان را دقیقتر کنید. اینان این گروهها را مزدور اردوغان مینامند و متهمشان میکنند.
این بیشتر در میان مردم شان است یا رژیمهایشان؟
نه بین مردم است. ولی رژیمها، براساس مشکلات و منافع سیاسیشان است که به طرف ترکیه میآیند. فرض کنید در حال حاضر به دلایل مختلف رژیم الجزایر به سمت ترکیه تمایل زیادی دارد.
دشمن دشمن تو دوست توست؟
نه این سخنی قدیمی است. در حال حاضر دیگر مصداق ندارد، چرا که همه به یکدیگر وابسته و پیوسته شدهاند.
بههرحال برای کشوری مثل الجزایر که یک دعوای قدیمی سنتی با فرانسه دارد، ترکیه برایش یک فرصت بزرگی است. یا در مشکلش با مراکش که همیشه به سمت غرب بوده، باز برای او ترکیه یک پشتوانه مهم است. یا برای قطر در مقابل کشورهایی که او را تحریم کردند، واقعاً اگر ترکها نبودند، بعید نبود که با وجود پایگاه امریکاییها در قطر، بدان دستاندازی نظامی بکنند. لذا به هر صورت یک ترکیه نیرومند برای تعدادی از کشورها مهم است و به کمک او نیاز دارند.
این روندی که هماکنون ترکیه پیش گرفته چه چالشهایی پیشرویش است؟ مثلاً اینکه یک پایگاه نظامی در اختیار امریکا قرار میدهد درون خاک خودش و بعد از یک طرف تهدید به تحریم میشود، از یک طرف مثلاً عضو پیمان آتلانتیک شمالی میشود که برای مقابله با روسیه است و از یک طرف خرید و فروش سلاح با روسیه دارد. این مسائلی که به نظر تضاد در سیاستگذاری و روابطش با کشورهای دیگر دارد آیا نشان از عدم برنامه ریزی صحیح سیاسی است یا نشان از چالشهایی است که دچار آن است؟
خیر، چنین نیست. فقط به برخی از نکات اشاره میکنم. تمایل به تأثیرگذاری سیاسی و حضور نظامی ترکیه، عمدتاً طی دوران ترامپ است که اتفاق میافتد. هیچ کشوری به اندازه ترکیه از سیاستهای منطقهای ترامپ سود نبرد و این آمادگی را داشت که از شرایط ایجاد شده و بهتر است بگوییم از هرج و مرج ایجاد شده، بخوبی بهرهبرداری کند.
نکته دوم این است که ترکیه خیلی خوب مانور میکند. به اصطلاح خوب موجسواری میکند. یک نمونهاش را بگویم. لحن او نسبت به مکرون، لحن خیلی تندی بود. یعنی لحنی نیست که رهبران کشورها یکدیگر را این چنین خطاب کنند. او بعد از دفاع تلویحی مکرون از داستان کاریکاتورها گفت او باید به روانپزشک مراجعه کند. این خیلی تند بود و او سودش را برد. سودش را برد به این معنی که بسیاری از مسلمانها در حال حاضر چنین سخنان و مواضعی را دوست دارند. کسی که در مقابل غرب و یک قدرت غربی بایستد و او را تحقیر بکند، از نظر آنها مطلوب است. این بالاخره امتیازی بود که در افکارعمومی مسلمانها، لااقل گروههایی از مسلمانها، به دست آورد. به دنبال این جریان فرانسه سفیرش را فراخواند و اعتراض کرد. تا آنکه آن داستان جوان تونسی که سه نفر را در نزدیکی یک کلیسا کشت و کمی بعد از داستان آن معلم فرانسوی، اتفاق افتاد که ترکیه آن را محکوم کرد. فرانسه گفت به دلیل اینکه ترکیه این جریان را محکوم کرد، ما سفیرمان را میفرستیم به آنکارا.
چند روز پیشتر گفت که فرانسویها میباید از شر مکرون که بار سنگینی است برای آنها، خودشان را نجات دهند. این را گفت، ولی کمی بعد یکی از همکلاسیها و همدانشکدهایهای مکرون را به عنوان سفیر در پاریس معرفی کرد و عکسهای ایام دانشجویی این دو را که دست در گردن یکدیگر دارند، منتشر کرد. میدانید کاملاً مانور میکند. اول یک چیز سنگینی میگوید، بعداً به نوعی به صورت غیرمستقیم آن را جبران میکند.
بالاخره نمونه دیگرش در مورد عربستان است. مطبوعات ترکیه پس از تحریم اقتصادی عربستان، نه تنها مطبوعات بلکه یکی از مشاوران خود اردوغان مقاله خیلی تندی را علیه سعودیها نوشتند. بعد از اینکه سعودی ها در جریان زلزله اخیر کمکهای انسانی فرستادند بهنظرم همان مشاور بود که مقالهای نوشت و اینکه ما با وجود همه مسائل برادریم و همخانواده هستیم. به هر صورت خیلی سریع و بموقع مانور میکنند.
نکته دیگر اینکه به نظر میآید، آنها روند تحولات را میشناسند و در مسیر آن حرکت میکنند. خود را گروگان حرفها و مواضعشان نمیکنند.
با این توصیفات آیا ممکن است در آینده تکفیریها حتی با اردوغان بیعت کنند؟
با توجه به نکاتی که درباره اهمیت «قدرت» در تئوری خلافت گفته شد، بلی این امکان وجود دارد و با توجه به اینکه ایدهآل بسیاری از تکفیریها خلافت است، این امکان به مراتب بیشتر میشود. اما چنانچه گفتم مسأله فراتر از تکفیریهاست، همه کسانی را در بر میگیرد که طرفدار اسلام سیاسی در قلمرو اهل سنت هستند.
بــــرش
آیا در بین اهل سنت هم این مسأله استثنا دارد یا همه مانند هم فکر میکنند؟
استثنا در مورد سلفیان اهل حدیث است که حنبلی مسلک هستند. برای آنها آنچه مهم است اطاعت از اولی الامر نزدیک است. یعنی اولی الامر نزدیک به معنی آن کسی که حاکم کشورش است. اطاعت از او برایش واجب است. اینان عمدتاً در عربستان و برخی مناطق شیخنشینها هستند. به لحاظ اعتقادی آنها میباید همین بنسلمان را با وجود تمامی اقدامات غیر اسلامیاش، بپذیرند. یکی از اینان اخیراً گفته بود اگر او در جلوی تلویزیون مشروب بخورد و فسق و فجور مرتکب شود، باز هم او واجب الاطاعه است. این مقدار زیادی از آن مبانی فقهی و کلامی حنبلی و سلفی نشأت میگیرد.
اسین چلبی بیست و دومین نواده مولانا در گفتوگو با خبرنگار «ایران»:
مولانا متعلق به تمام جهان است
هفتصد و چهل و هفتمین سالگرد درگذشت مولانا برگزار شد
پگاه موسوی
خبرنگار
مراسم گرامیداشت هفتصد و چهل و هفتمین سالگرد درگذشت عارف و شاعر برجسته فارسیزبان، مولانا جلال الدین بلخی موسوم به «شب عرس» جمعه در قونیه و بر سر مزار این شاعر بزرگ ایرانی با شعار «زمان احسان» برگزار شد. این در حالی است که به گزارش خبرنگار روزنامه ایران، شیوع ویروس کرونا این مراسم را که سالیان سال با حضور هزاران نفر از عاشقان شعر و ادب فارسی در شهر قونیه برگزار میشد امسال تحتالشعاع خود قرار داد و مراسم به صورت تقریباً خصوصی و زنده و با حضور میهمانهایی از ترکیه، ایران، ازبکستان، تاجیکستان، قزاقستان، بوسنی، مقدونیه، آلمان، آلبانی، روسیه، مجارستان، لهستان و بلغارستان و با رعایت کامل پروتکلهای بهداشتی برگزار شد و میهمانان برنامه ضمن بازدید از اماکن تاریخی شهر قونیه از مزار شمس تبریزی در نزدیکی مقبره مولانا نیز بازدید کردند. گفتنی است سی و پنج روزنامهنگار از رسانههای 11 کشور جهان برای پوشش هفتصد و چهل و هفتمین سالگرد مراسم بزرگداشت مولانا موسوم به «شب عرس» به قونیه سفر کردند. این شب در طریقت مولویه به شب درگذشت مولانا جلالالدین محمد بلخی گفته میشود که هر سال در روزهای اول تا هفدهم دسامبر در شهر قونیه ترکیه برگزار میشود که امسال به دلیل شیوع پاندمی کرونا این مراسم با تأخیر برگزار شد.
مولانا شاعری ایرانی و متعلق به تمام جهان است
اسین چلبی بیست و دومین نواده مولانا یک روز پیش از مراسم در نشستی مطبوعاتی که به صورت اینترنتی نیز پخش میشد، ضمن خوشامدگویی به حاضران در هفتصد و چهل و هفتمین سالگرد درگذشت مولانا، چند کلامی سخن گفت و به سؤالات خبرنگاران حاضر در جلسه پاسخ گفت. چلبی با اشاره به این موضوع که برای همه ما و بدون شک شخص حضرت مولانا سلامتی انسان بسیار مهم و اساسی است، تصمیم گرفته شد که مراسم امسال به صورت عمومی برگزار نشود تا از جان یکدیگر در برابر این ویروس محافظت و مراقبت کنیم. او در پاسخ به پرسش خبرنگار « ایران» درباره اهمیت مولانا به عنوان کسی که خون مولانا در رگهایش جریان دارد، گفت: «مولانا شاعری ایرانی است که به زبان فارسی شعر نوشت و بعد از حرکت از بلخ به سمت ترکیه در نهایت در شهر قونیه از دنیا رفت. مولانا شاعری ایرانی است که فارسی نوشته و در قونیه به خاک سپرده شده اما او را باید یک چهره جهانی به حساب آورد که متعلق به تمام دنیاست. مولانا مسیری 10 ساله را از بلخ تا قونیه طی کرد و در این ده سال 72 ملت را دید و تجربه کرد. پس او انسان را بسیار خوب میشناسد که میتواند آنقدر دقیق و موشکافانه از پنهانترین لایههای وجود انسان سخن بگوید و سخنانش چه در شعر و چه در نثر نشان دهنده همین شناخت از انسان از منظر جامعهشناسی است.»
رستگاری انسان دغدغه مولاناست
چلبی در پاسخ به پرسش دیگر خبرنگار«ایران» دلیل علاقه مردم دنیا از هر زبان و فرهنگ و آیینی را این طور تشریح کرد: «همان طور که گفته شد، مولانا شاعر و نویسندهای بزرگ و جهانی است که از انسان حرف میزند و دغدغهاش رستگاری انسان است و به همین دلیل هم محبت او به خدا و خلق خدا باعث شده تا این حد به چهرهای سرشناس برای تمام اعصار تبدیل شود. مردم مولانا را دوست دارند چون خدا مولانا و مردم را دوست دارد. همان طور که گفته شد بیش از 700 سال از مرگ مولانا میگذرد و بعید است تا قرنها قرن دیگر کسی مثل مولانا دوباره پا به این دنیا بگذارد و او چهرهای یگانه در جهان است.» اسین چلبی در ادامه در پاسخ سؤال دیگر خبرنگار روزنامه ایران مبنی بر اینکه اگر مولانا زنده بود چه پیامی برای امروز ما داشت، گفت: «با وجود این بیماری حتماً به همه ما تأکید میکرد که مراقب سلامت خود باشیم و از جان عزیزی که خداوند به ما داده حفاظت کنیم. او در پایان صحبتهایش در پاسخ به سؤال خبرنگار «ایران» درباره رابطهاش با ایران و حس و حال «نواده» مولانا بودن گفت: «بدون شک این برای من یک افتخار بزرگ است که خون مولانا در رگهای من جریان دارد و از من نیز به نسلهای آینده خواهد رسید؛ اما درباره ایران باید بگویم که من چندینبار به ایران سفر کردهام و بسیار بسیار مردم ایران را دوست دارم. ایرانیها مردمانی خونگرم و میهماننواز هستند و فرهنگ بسیار بالایی دارند و بین این دو ملت علاقهها و اشتراکات بسیاری وجود دارد.»
معاون سیاسی وزیر کشور:
کاری نکنیم که مردم از صندوق رأی ناامید شوند
رئیس ستاد انتخابات کشور گفت: طرح بعضی بحثها و نقدها در فضای سیاسی کشور بخصوص در آستانه انتخاباتها عادی است اما به نظر میرسد شدت و حدت برخی از سخنان در فضای سیاسی- انتخاباتی فعلی کشور، بیش از نقد، تخریب است. به گزارش ایلنا، جمال عرف در نخستین دوره آموزشی مجریان و دست اندرکاران انتخابات ۱۴۰۰ که از طریق ویدئوکنفرانس در تالار شیخ صدوق حرم حضرت عبدالعظیم(ع) برگزار شد، با اشاره به این نکته که این میزان هجمه علیه دولتی که در این شرایط خاص کشور دارد کار میکند، قابل درک نیست، اظهار داشت: هیچکس ادعا ندارد دولت مستقر، دولتی کامل و بی نقص است اما این میزان دوگانگیها و چندگانگیها که در فضای سیاسی کشور ایجاد شده، واقعاً نگرانکننده است. وی افزود: ماههای پایانی فعالیت این دولت است اما کاری نکنیم که اساساً مردم از نهاد انتخابات، صندوق رأی و نهادهای منتج از آن دلزده و نومید بشوند. این به نفع کشور و نظام نیست. این میزان هجمه و حمله، در واقع لطماتی است که به کلیّت ساختار وارد میشود. عرف تأکید کرد: این زنگ خطری است برای همه کسانی که دلسوز نظام هستند. دقت داشته باشیم که دشمنان و مغرضان چه سوءاستفادههایی از این وضعیت ضد انسجام میکنند.
رئیس ستاد انتخابات کشور با اشاره به اینکه همه تلاش ما باید این باشد که تمامی علایق و سلایق موجود در درون خانواده انقلاب مجال رقابت داشته باشند، افزود: ما مطلقاً بدهکار و وامدار هیچ گروه و جریانی نیستیم. باید امانتدار اعتماد و توجهی باشیم که در این جایگاه حساس برگزاری انتخابات به ما به عنوان مجریان انتخابات شده است که این امانتداری هم جز با رعایت دو اصل بی طرفی و قانونمداری محقق نخواهد شد.
اعلام آمادگی وزارت کشور برای برگزاری انتخابات تمام الکترونیکی
رئیس مرکز توسعه دولت الکترونیک وزارت کشور نیز با اشاره به اقدامات این وزارتخانه برای برگزاری انتخابات ۱۴۰۰ در شرایط همهگیری بیماری کرونا، گفت: در حال نهایی کردن اپلیکیشنی هستیم تا افراد از طریق آن ثبت نام کنند و فقط کد رهگیری خود را به بخشداری یا فرمانداری ارائه داده و فرآیند ثبت نام خود را تکمیل و نهایی کنند. این اپلیکیشن جهت داوطلبان انتخابات ریاست جمهوری نیز قابلیت بهرهبرداری دارد.
به گزارش ایسنا، امیر شجاعان گفت: تأمین سلامت مردم فقط در روز انتخابات را در نظر نداریم، بلکه معتقدیم در تمامی فرآیندهای انتخابات باید سلامت مردم به عنوان یک اصل اساسی و مهم مورد توجه باشد. رئیس مرکز توسعه دولت الکترونیک وزارت کشور با بیان اینکه در زمینه تبلیغات نیز پیشنهاد ما تقویت استفاده از فضای مجازی است، تصریح کرد: ضمن توجه به زمینههای مرتبط با مشارکت مردم، در حال برنامهریزی برای ایجاد بستر مناسب برای تبلیغات در فضای مجازی هستیم. شجاعان با اشاره به وجود حدود یک میلیون نفر از مجریان برگزاری انتخابات و اینکه افراد مجری در طول ساعات اخذ رأی باید در شعب اخذ رأی حاضر بوده و سپس باید آرا را شمارش کنند، خاطرنشان کرد: با برگزاری انتخابات به صورت کاملاً الکترونیکی، مرحله شمارش دستی آرا حذف میشود و میتوان اطلاعات هر صندوق را پس از اتمام مهلت انتخابات در زمان کوتاهی استخراج کرد. وی گفت: در انتخابات الکترونیکی به رأی دهندگان در شعب به جای برگه کاغذی، کارت الکترونیکی و دستکش یکبار مصرف داده میشود. ما با وزارت بهداشت جلساتی داریم و اگر از سوی مراجع قانونی ذیربط در هر یک از انتخابات پیش رو، این شیوه تأیید و اجرا شود، زمینههای احتمالی شیوع کرونا در روز اخذ رأی میتواند کاهش یابد، البته برای اینکه فرآیند رأیگیری با ریسک کمتری انجام شود، باید در صورت امکان ساعتهای اخذ رأی و در حد امکان تعداد شعب را هم افزایش داد تا تجمع به حداقل ممکن برسد.
شجاعان در پایان گفت: وزارت کشور برای برگزاری انتخابات الکترونیکی آمادگی دارد و به هر میزان که برگزاری الکترونیکی انتخابات مورد جمع بندی مراجع قانونی مرتبط قرار گیرد، این شیوه کاملاً قابل اجراست.
از «نرجس خانعلی زاده» تا 100 پرستاردیگری که در خط مقدم جنگ با کرونا آسمانی شدند
بالهای سوخته فرشتههای سلامت
شیما جهانبخش
خبرنگار
«10 ماه است چشم انتظارش هستم. هر روز صبح صحنه آمدنش برایم تکرار میشود اما وقتی به خودم میآیم و میبینم که نرجسم نیست؛ دنیا روی سرم خراب میشود. درست است که دخترم رفت اما همه پرستارها فرزندان من هستند، نمیدانم چرا عدهای بیتوجه به جان کادر درمان که همگی فرزندان این سرزمین هستند بهراحتی مانند روزهای عادی چراغ دورهمیهایشان روشن است. دخترم نمرده بلکه روحش پرواز کرده اما این پرواز دل من را برای ابد سوزانده. چند جوان دیگر باید در این راه فدا شوند تا ما بدانیم کرونا با کسی شوخی ندارد. بارها شنیدم که مردم میگویند کرونا دروغ است اما همین دروغ، حقیقتی تلخ را برای من رقم زد...»
اینها بخشی از حرفهای «آسیه حاجیزاده» مادر «نرجس خانعلیزاده» پرستار جوانی است که کرونا در اولین روزهای شیوع به جان او افتاد و نگذاشت بیست و پنجمین جشن تولدش را در کنار خانوادهاش برگزار کند. اولین قربانی کرونا در نظام سلامت که پرستار بیمارستان لاهیجان بود 10 ماه است که از این دنیا رفته اما همقطاران او بیادعا جان شان را در کف دستهایشان گذاشتهاند و هر روز در جنگ با این دشمن نامرئی جان صدها بیمار را نجات میدهند.
«نرجس» پرچمدار جنگ با کرونا
«آسیه» دخترش نرجس را پرچمدار جنگ با کرونا میداند و میگوید: در روزهای اول ما چیزی از این ویروس نمیدانستیم اما دخترم خودش متوجه شده بود که این بیماری بسیار خطرناک است بهخاطر همین اصلاً شرایط را در خانه مطرح نمیکرد. میدانست اگر حرفی بزند ما نمیگذاریم به کارش ادامه دهد. ما وابستگی شدید به هم داشتیم اما برای او کارش از همه چیز مهمتر بود. وقتی بیماری را میدید نمیتوانست بیتفاوت از کنار آن عبور کند حتی به حیوانات و گیاهان هم اهمیت میداد. اگر گربهای آسیب دیده بود تا او را مداوا نمیکرد؛ آرام نمیگرفت.من اصلاً تعجب نمیکنم که دخترم در این راه شهید و اسمش تا این حد بزرگ شده چون روح بزرگی داشت. من همین یک دختر را داشتم اما خوشحالم که نرجس من در جنگ با کرونا پرچمدار قافله سلامت بود. البته این جنگ سرداران زیادی دارد و دخترم تنها سربازی پیشرو بود. پزشکان بسیاری برای نجات جان دیگران جان شان را از دست دادند و من به این موضوع افتخار میکنم که دخترم نفر اول این قافله بوده است.
قرنطینه و تنهایی از داغ دخترم هم سختتر بود
او که برای همیشه داغدار فرزند جوانش است از روزهایی میگوید که با غم از دست دادن فرزندش تنها مانده بود: بعد از فوت دخترم ما 20 روز در قرنطینه بودیم و هیچکس کنار ما نبود. این قرنطینه و تنهایی برای من از داغ فرزندم هم سختتر بود خصوصاً اینکه دختر من اولین پرستار شهید در این راه بود و خیلیها از ترس بیمار شدن با دیدن ما عقب عقب میرفتند.
در بدترین روزهای زندگیمان که با داغ تنها دخترمان میسوختیم کرونا هم به سراغمان آمد و خودمان در تنهایی با دردمان ساختیم. درست است دختر من به کسانی کمک کرد که بعد از رفتنش حتی برای دلداری هم کنارمان نبودند اما من هیچ گلایه ای از آنها ندارم. تنها گلایه من این است که چرا با وجود پرپر شدن پرستارانی مثل دختر من باز هم مردم کرونا را جدی نمیگیرند. هیچ چیز نمیخواهم فقط از مردم میخواهم رعایت کنند تا مادران کمتری داغدار شوند.
8 پرستار مشهدی جان شان را در راه خدمت از دست دادهاند
«امیررضا صالح مقدم»، مدیر پرستاری دانشگاه علوم پزشکی مشهد هم از شرایط سخت این روزهای پرستاران میگوید: از نیمه دوم بهمن ماه سال ۹۸ اولین نشانههای این بیماری در کشور ظاهر شد و ما نیز در استان خراسان رضوی با بحران افزایش این بیماری مواجه شدیم. البته پیک بیماری در اسفند ۹۸ در سطح استان شیوع پیدا کرد و از آن روز تا الان نیروهای کادر درمان و پرستاران ما با تمام وجود مشغول به خدمترسانی هستند. در ماههای اول بیماری تا حد زیادی کنترل شد اما بیتوجهی مردم باعث شد وارد پیکهای دوم و سوم بیماری شویم.
کرونا وضعیت بحرانی ایجاد کرده و بیش از 50 درصد نیروهای پرستاری ما در بخشهای کرونایی مشغول به خدمت بوده و مسئولیت اصلی نگهداری از بیماران بدحال را که حتی خانوادههایشان هم تمایلی برای نزدیک شدن به آنها ندارند برعهده گرفتهاند. ما در سطح دانشگاه علوم پزشکی مشهد حدود 8 هزارو 200 کادر پرستاری داریم که از اینها حدود ۵ هزار و ۷۰۰ نفر در شهر مشهد و بقیه در شهرستانهای دیگر مشغول به خدمت هستند.
40 درصد پرستاران درگیر بیماری شدهاند
وی با اشاره به اینکه 40 درصد پرستاران بخشهای کرونایی خودشان هم مبتلا به این بیماری شدهاند، ادامه میدهد: بخش زیادی از پرستاران ما از اسفندماه به شکل مستقیم با بیماران کرونا و دشواریهای مراقبت از آنان مشغول بودند به همین دلیل ۴۰ درصد از این افراد خودشان به این بیماری مبتلا شدهاند و متأسفانه تا کنون ۸ نفر از کادر پرستاری و تعدادی از پزشکان ما در این راه جان شان را از دست دادهاند. البته بر اساس مقررات موجود در کشور هنوز ابلاغ «شهید خدمت» به این افراد داده نشده اما پیگیری این موضوع ادامه دارد. بر اساس آمارها در کل کشور حدود ۹۰ تا ۹۲ نفر از کادر پرستاری بر اثر ابتلا به کرونا فوت شدهاند اما هنوز هیچکدام از آنها به عنوان شهید خدمت معرفی نشدهاند و هنوز پرونده این افراد در حال بررسی است.
عضو قرارگاه کرونا دانشگاه علوم پزشکی مشهد با تأکید بر اینکه افراد کرونایی در زمره بیماران عفونی تنفسی که جزو سختترین بیماران حوزه پزشکی و پرستاری هستند، قرار میگیرند، میافزاید: دوره این بیماری طولانی شده و کادر درمان دچار فرسودگی شدهاند. درست است که همه مردم با این بیماری آشنا شدهاند و اغلب خانوادهها سختی و دشواری مراقبت از این بیماران را در خانههای خود تجربه کردهاند اما متأسفانه با این بیماری سازگار شدهاند و با ادامه رفتارهای غلط هر روز کار را برای پرستارانی که 10 ماه است خانواده خود را ندیدهاند یا در حسرت به آغوش کشیدن فرزندشان هستند بسیار سخت تر کردهاند.
شرایط بیماران کرونایی به گونهای است که بشدت به خدمات مراقبتی نیاز دارند و به همین دلیل بار مراقبتی از آنها برعهده پرستاران است به همین دلیل این بیماری بسیار سیستم پرستاری را درگیر کرده است اما پرستاران همچنان از جان و دل کار میکنند.
پرستارها 2 برابر استاندارد کار میکنند
وی با اشاره به اینکه سیستم تربیت پرستاری یک فرآیند طولانی است و ما در حال حاضر با کمبود نیروی متخصص روبهرو شدهایم، خاطرنشان میکند: در سطح بینالمللی و کشورهای توسعه یافته به ازای هر تخت بیمارستانی باید ۴ پرستار وجود داشته باشد. در کشور ما هم طبق اعلام وزارت بهداشت به ازای هر تخت باید 1.8 پرستار داشته باشیم اما در حال حاضر تعداد پرستاران به ازای هر تخت چیزی بین 0.9 تا 1.1 است این بدان معنی است که ما نصف استاندارد کشوری نیرو داریم و پرستارهای ما در کنار همه سختیها و کمبودها باید دو برابر کار کنند تا نیاز کشور پوشش داده شود.
بیماری کووید-19 یک بیماری عفونی تنفسی است و پرستاران تخصصی باید در این زمینه خدمت کنند و همین موضوع رسیدگی به این وضعیت را بسیار دشوارتر کرده است البته با وجود تمام این تفاسیر مجموعه کادر پرستاری کشور در حقیقت بیش از تکالیف قانونی خودشان کار کردهاند و در این شرایط سخت مردم را تنها نگذاشتند.
نگران دورهمیهای شب یلدا هستیم
این پرستار که بیش از 26 سال از عمرش را در این شغل گذرانده از سختیهای کار میگوید: رفتارهای پرخاشگرانه برخی بیمارها را به جان میخریم و خم به ابرو نمیآوریم اما بیتفاوتی عموم مردم نسبت به رعایت پروتکلهای بهداشتی قلبمان را میشکند و دلگیر میشویم. وقتی میبینیم مردم بدون توجه به شرایط ما خیلی عادی رفتار میکنند خستگی در جانمان میماند. در همین چند هفته اخیر با اعمال محدودیتها به صورت معناداری تعداد مراجعه به اورژانسهای بیمارستانی کاهش پیدا کرد اما ما نگران دورهمیهای شب یلدا هستیم.
من با تمام پرستارها در ارتباط هستم و از مشکلات آنها اطلاع دارم. موضوعی که ما را خیلی متأثر کرد، این بود که یکی از همکارانمان با وجود آنکه بسیار احتیاط میکرد اما بیماری را به خانوادهاش انتقال میدهد و متأسفانه پدر و مادر ایشان به کرونا مبتلا شده و او هر دو آنها را به فاصله یک هفته از دست داد. الان هم این پرستار بعد از درمانهای طولانی همچنان شرایط روحی مناسبی ندارد اما هیچکس این سختیها را نمیبیند. حتی بسیاری از همکاران ما دچار اختلافات خانوادگی شدهاند و همسران شان مایل نیستند در بخش بیماران کرونایی کار کنند. اینها در حالی است که ما نتوانستیم آنطور که باید از پرستاران حمایت کنیم.
مردم کمک نکنند روزهای سختتری خواهیم داشت
«معصومه قاسمیان»، مدیر پرستاری بیمارستان «فاطمه زهرا» ساری هم در گفتوگو با «ایران» میگوید: در روزهای سخت کرونا تنها همت پرستاران بود که باعث شد بتوانیم این راه سخت را طی کنیم البته هنوز هم این راه تمام نشده و اگر مردم به ما کمک نکنند باز هم روزهای سختی را خواهیم داشت. در ایام کرونا پرستاران از خواستهها و خانوادههایشان گذشتند تا هموطنانمان درمان شوند اما خیلیها نتوانستند از خوشیهای چندساعته بگذرند و زنجیره این بیماری را قطع کنند. در روزهایی که هیچکس دلش نمی خواست با یک بیمار کرونایی روبهرو شود این پرستارها بودند که با جان و دل به بیماران خدمت کردند این روا نیست این فداکاریها به هدر برود.
داغدار همکاران
این پرستار با سابقه که به تازگی یکی از همکاران قدیمیاش را از دست داده، میافزاید: کرونا داغ بزرگی بر دل کادر درمان گذاشته و ما داغدار همکارانمان هستیم. همین چند وقت پیش«فاطمه شفیعینژاد» که از پرستاران نمونه بیمارستان ما بود هم جانش را در راه خدمت به بیماران از دست داد. ایشان قبلاً در بیمارستان رازی قائمشهر 10سال خدمت کرده بودند و 8 سال هم بود در کنار ما بودند. هر بار که ما در مواجهه با بیماران خسته میشدیم ایشان اعلام آمادگی میکردند. در تمام ۱۸ سالی که پرستار بودند هیچ وقت صحبت از خستگی نکردند حتی در این ایام بارها از ایشان خواستیم، کمتر کار کنند اما قبول نکردند. حتی وظیفه سنگین مادری 5 فرزند هم خللی در انجام وظایف ایشان ایجاد نکرد. به قدری از خودگذشتگی داشتند که در تمام شیفتهای کاری که کمبود نیرو داشتیم ایشان اعلام آمادگی میکردند. چندی پیش که با کمبود پرستار مواجه بودیم ایشان خودشان اعلام آمادگی کردند که در بخش کرونا مشغول خدمت باشند زیرا اعتقاد داشتند کمک به جان انسانها در این شرایط از همه چیز با ارزش تر است. بارها دیده بودم با وجود اینکه بیماری با ایشان بدرفتاری کردند اما باز هم مهربانانه به کارهای او رسیدگی کرده و مانند اعضای خانواده با او رفتار میکردند.
سختی کارمان را نمیبینند؟
قاسمیان با گلایه از برخی بیتوجهیها میگوید: پرستاری جزو مشاغل سخت است اما این بیماری شرایط را بسیار سختتر هم کرده است. حتی تصور پوشیدن لباسهای حفاظت فردی که پرستاران به تن میکنند هم برای شما سخت است اما ما گلایهای نداریم فقط همراهی مردم را میخواهیم.
حدود ۳۰ درصد از نیروهای ما در بیمارستان فاطمه زهرا مبتلا به کرونا شدهاند حتی خانوادههای همکاران ما هم درگیر شده اند و برخی از آنها اعضای خانوادهشان را از دست دادند. بار کاری پرستاران بسیار زیاد شده اما عملاً مزایایی برای آنها درنظر گرفته نشده است. با وجود آنکه سختی کار ما را همه به چشم میبینند اما هنوز در سازمان تأمین اجتماعی سختی کار ما تأیید نشده و سازمان زیر بار پرداخت تفاوت حق بیمه مشاغل سخت و زیانآور نمیرود. از سوی دیگر در تمام بیمارستانها کمبود نیرو داریم و عدم جذب کمک پرستارها باعث شده شرایط سختی داشته باشیم. عملاً هم وقتی استخدامی صورت میگیرد تمام نیروهای شرکتی و طرحی جذب میشوند و عملاً نیرو به ما اضافه نمیشود.مدیر پرستاری بیمارستان «فاطمه زهرا »ی ساری در آخر از مردم میخواهد به کمک کادر درمان بیایند و میگوید: مردم باید بدانند ما روزهای سختی را پشت سر میگذاریم و ما توقعی از آنها نداریم، فقط میخواهیم با رعایت پروتکلهای بهداشتی بار اضافهتری روی دوش ما نگذارند.
نیروهای بیشتری به بیمارستانها اضافه میشود
«تورج اسدی»، معاون دانشگاه علوم پزشکی مازندران نیز در این زمینه به «ایران» میگوید: در ایام کرونا دو نفر از همکارانمان را در بخش پرستاری از دست دادهایم اما پرستاران همچنان در خط مقدم مشغول خدمت هستند.
وی درخصوص کمبود پرستاران میافزاید: در این مدت دانشگاه علوم پزشکی استان اقدامات زیادی انجام داده و تلاش کردهایم با تمدید طرح یا قراردادهای جدید تعداد نیروهای بیشتری را به بیمارستانها اضافه کنیم. در حال حاضر هم یکسری مجوزهای استخدامی از سوی وزارتخانه صادر شده تا بتوانیم با استخدام نیروی جدید بحث مشکل کمبود نیرو را حل کنیم. همچنین از سوی وزارتخانه تاکنون دو مرحله پاداش و حقالزحمه مربوط به دوران کرونا به پرستاران پرداخت شده است. برای ماههای آینده هم بودجهای در این زمینه تخصیص داده شده و بزودی به پرستاران پرداخت میشود.اسدی رشادتهای کادر درمان بویژه پرستاران را بینظیر میداند و خاطرنشان میکند: ما تلاش میکنیم حمایتهای لازم را از پرستاران داشته باشیم اما باید به این نکته توجه کنیم در شرایط فعلی بیشترین کمک به کادر درمان تنها رعایت پروتکلها از سوی مردم است.
خبرنگار
«10 ماه است چشم انتظارش هستم. هر روز صبح صحنه آمدنش برایم تکرار میشود اما وقتی به خودم میآیم و میبینم که نرجسم نیست؛ دنیا روی سرم خراب میشود. درست است که دخترم رفت اما همه پرستارها فرزندان من هستند، نمیدانم چرا عدهای بیتوجه به جان کادر درمان که همگی فرزندان این سرزمین هستند بهراحتی مانند روزهای عادی چراغ دورهمیهایشان روشن است. دخترم نمرده بلکه روحش پرواز کرده اما این پرواز دل من را برای ابد سوزانده. چند جوان دیگر باید در این راه فدا شوند تا ما بدانیم کرونا با کسی شوخی ندارد. بارها شنیدم که مردم میگویند کرونا دروغ است اما همین دروغ، حقیقتی تلخ را برای من رقم زد...»
اینها بخشی از حرفهای «آسیه حاجیزاده» مادر «نرجس خانعلیزاده» پرستار جوانی است که کرونا در اولین روزهای شیوع به جان او افتاد و نگذاشت بیست و پنجمین جشن تولدش را در کنار خانوادهاش برگزار کند. اولین قربانی کرونا در نظام سلامت که پرستار بیمارستان لاهیجان بود 10 ماه است که از این دنیا رفته اما همقطاران او بیادعا جان شان را در کف دستهایشان گذاشتهاند و هر روز در جنگ با این دشمن نامرئی جان صدها بیمار را نجات میدهند.
«نرجس» پرچمدار جنگ با کرونا
«آسیه» دخترش نرجس را پرچمدار جنگ با کرونا میداند و میگوید: در روزهای اول ما چیزی از این ویروس نمیدانستیم اما دخترم خودش متوجه شده بود که این بیماری بسیار خطرناک است بهخاطر همین اصلاً شرایط را در خانه مطرح نمیکرد. میدانست اگر حرفی بزند ما نمیگذاریم به کارش ادامه دهد. ما وابستگی شدید به هم داشتیم اما برای او کارش از همه چیز مهمتر بود. وقتی بیماری را میدید نمیتوانست بیتفاوت از کنار آن عبور کند حتی به حیوانات و گیاهان هم اهمیت میداد. اگر گربهای آسیب دیده بود تا او را مداوا نمیکرد؛ آرام نمیگرفت.من اصلاً تعجب نمیکنم که دخترم در این راه شهید و اسمش تا این حد بزرگ شده چون روح بزرگی داشت. من همین یک دختر را داشتم اما خوشحالم که نرجس من در جنگ با کرونا پرچمدار قافله سلامت بود. البته این جنگ سرداران زیادی دارد و دخترم تنها سربازی پیشرو بود. پزشکان بسیاری برای نجات جان دیگران جان شان را از دست دادند و من به این موضوع افتخار میکنم که دخترم نفر اول این قافله بوده است.
قرنطینه و تنهایی از داغ دخترم هم سختتر بود
او که برای همیشه داغدار فرزند جوانش است از روزهایی میگوید که با غم از دست دادن فرزندش تنها مانده بود: بعد از فوت دخترم ما 20 روز در قرنطینه بودیم و هیچکس کنار ما نبود. این قرنطینه و تنهایی برای من از داغ فرزندم هم سختتر بود خصوصاً اینکه دختر من اولین پرستار شهید در این راه بود و خیلیها از ترس بیمار شدن با دیدن ما عقب عقب میرفتند.
در بدترین روزهای زندگیمان که با داغ تنها دخترمان میسوختیم کرونا هم به سراغمان آمد و خودمان در تنهایی با دردمان ساختیم. درست است دختر من به کسانی کمک کرد که بعد از رفتنش حتی برای دلداری هم کنارمان نبودند اما من هیچ گلایه ای از آنها ندارم. تنها گلایه من این است که چرا با وجود پرپر شدن پرستارانی مثل دختر من باز هم مردم کرونا را جدی نمیگیرند. هیچ چیز نمیخواهم فقط از مردم میخواهم رعایت کنند تا مادران کمتری داغدار شوند.
8 پرستار مشهدی جان شان را در راه خدمت از دست دادهاند
«امیررضا صالح مقدم»، مدیر پرستاری دانشگاه علوم پزشکی مشهد هم از شرایط سخت این روزهای پرستاران میگوید: از نیمه دوم بهمن ماه سال ۹۸ اولین نشانههای این بیماری در کشور ظاهر شد و ما نیز در استان خراسان رضوی با بحران افزایش این بیماری مواجه شدیم. البته پیک بیماری در اسفند ۹۸ در سطح استان شیوع پیدا کرد و از آن روز تا الان نیروهای کادر درمان و پرستاران ما با تمام وجود مشغول به خدمترسانی هستند. در ماههای اول بیماری تا حد زیادی کنترل شد اما بیتوجهی مردم باعث شد وارد پیکهای دوم و سوم بیماری شویم.
کرونا وضعیت بحرانی ایجاد کرده و بیش از 50 درصد نیروهای پرستاری ما در بخشهای کرونایی مشغول به خدمت بوده و مسئولیت اصلی نگهداری از بیماران بدحال را که حتی خانوادههایشان هم تمایلی برای نزدیک شدن به آنها ندارند برعهده گرفتهاند. ما در سطح دانشگاه علوم پزشکی مشهد حدود 8 هزارو 200 کادر پرستاری داریم که از اینها حدود ۵ هزار و ۷۰۰ نفر در شهر مشهد و بقیه در شهرستانهای دیگر مشغول به خدمت هستند.
40 درصد پرستاران درگیر بیماری شدهاند
وی با اشاره به اینکه 40 درصد پرستاران بخشهای کرونایی خودشان هم مبتلا به این بیماری شدهاند، ادامه میدهد: بخش زیادی از پرستاران ما از اسفندماه به شکل مستقیم با بیماران کرونا و دشواریهای مراقبت از آنان مشغول بودند به همین دلیل ۴۰ درصد از این افراد خودشان به این بیماری مبتلا شدهاند و متأسفانه تا کنون ۸ نفر از کادر پرستاری و تعدادی از پزشکان ما در این راه جان شان را از دست دادهاند. البته بر اساس مقررات موجود در کشور هنوز ابلاغ «شهید خدمت» به این افراد داده نشده اما پیگیری این موضوع ادامه دارد. بر اساس آمارها در کل کشور حدود ۹۰ تا ۹۲ نفر از کادر پرستاری بر اثر ابتلا به کرونا فوت شدهاند اما هنوز هیچکدام از آنها به عنوان شهید خدمت معرفی نشدهاند و هنوز پرونده این افراد در حال بررسی است.
عضو قرارگاه کرونا دانشگاه علوم پزشکی مشهد با تأکید بر اینکه افراد کرونایی در زمره بیماران عفونی تنفسی که جزو سختترین بیماران حوزه پزشکی و پرستاری هستند، قرار میگیرند، میافزاید: دوره این بیماری طولانی شده و کادر درمان دچار فرسودگی شدهاند. درست است که همه مردم با این بیماری آشنا شدهاند و اغلب خانوادهها سختی و دشواری مراقبت از این بیماران را در خانههای خود تجربه کردهاند اما متأسفانه با این بیماری سازگار شدهاند و با ادامه رفتارهای غلط هر روز کار را برای پرستارانی که 10 ماه است خانواده خود را ندیدهاند یا در حسرت به آغوش کشیدن فرزندشان هستند بسیار سخت تر کردهاند.
شرایط بیماران کرونایی به گونهای است که بشدت به خدمات مراقبتی نیاز دارند و به همین دلیل بار مراقبتی از آنها برعهده پرستاران است به همین دلیل این بیماری بسیار سیستم پرستاری را درگیر کرده است اما پرستاران همچنان از جان و دل کار میکنند.
پرستارها 2 برابر استاندارد کار میکنند
وی با اشاره به اینکه سیستم تربیت پرستاری یک فرآیند طولانی است و ما در حال حاضر با کمبود نیروی متخصص روبهرو شدهایم، خاطرنشان میکند: در سطح بینالمللی و کشورهای توسعه یافته به ازای هر تخت بیمارستانی باید ۴ پرستار وجود داشته باشد. در کشور ما هم طبق اعلام وزارت بهداشت به ازای هر تخت باید 1.8 پرستار داشته باشیم اما در حال حاضر تعداد پرستاران به ازای هر تخت چیزی بین 0.9 تا 1.1 است این بدان معنی است که ما نصف استاندارد کشوری نیرو داریم و پرستارهای ما در کنار همه سختیها و کمبودها باید دو برابر کار کنند تا نیاز کشور پوشش داده شود.
بیماری کووید-19 یک بیماری عفونی تنفسی است و پرستاران تخصصی باید در این زمینه خدمت کنند و همین موضوع رسیدگی به این وضعیت را بسیار دشوارتر کرده است البته با وجود تمام این تفاسیر مجموعه کادر پرستاری کشور در حقیقت بیش از تکالیف قانونی خودشان کار کردهاند و در این شرایط سخت مردم را تنها نگذاشتند.
نگران دورهمیهای شب یلدا هستیم
این پرستار که بیش از 26 سال از عمرش را در این شغل گذرانده از سختیهای کار میگوید: رفتارهای پرخاشگرانه برخی بیمارها را به جان میخریم و خم به ابرو نمیآوریم اما بیتفاوتی عموم مردم نسبت به رعایت پروتکلهای بهداشتی قلبمان را میشکند و دلگیر میشویم. وقتی میبینیم مردم بدون توجه به شرایط ما خیلی عادی رفتار میکنند خستگی در جانمان میماند. در همین چند هفته اخیر با اعمال محدودیتها به صورت معناداری تعداد مراجعه به اورژانسهای بیمارستانی کاهش پیدا کرد اما ما نگران دورهمیهای شب یلدا هستیم.
من با تمام پرستارها در ارتباط هستم و از مشکلات آنها اطلاع دارم. موضوعی که ما را خیلی متأثر کرد، این بود که یکی از همکارانمان با وجود آنکه بسیار احتیاط میکرد اما بیماری را به خانوادهاش انتقال میدهد و متأسفانه پدر و مادر ایشان به کرونا مبتلا شده و او هر دو آنها را به فاصله یک هفته از دست داد. الان هم این پرستار بعد از درمانهای طولانی همچنان شرایط روحی مناسبی ندارد اما هیچکس این سختیها را نمیبیند. حتی بسیاری از همکاران ما دچار اختلافات خانوادگی شدهاند و همسران شان مایل نیستند در بخش بیماران کرونایی کار کنند. اینها در حالی است که ما نتوانستیم آنطور که باید از پرستاران حمایت کنیم.
مردم کمک نکنند روزهای سختتری خواهیم داشت
«معصومه قاسمیان»، مدیر پرستاری بیمارستان «فاطمه زهرا» ساری هم در گفتوگو با «ایران» میگوید: در روزهای سخت کرونا تنها همت پرستاران بود که باعث شد بتوانیم این راه سخت را طی کنیم البته هنوز هم این راه تمام نشده و اگر مردم به ما کمک نکنند باز هم روزهای سختی را خواهیم داشت. در ایام کرونا پرستاران از خواستهها و خانوادههایشان گذشتند تا هموطنانمان درمان شوند اما خیلیها نتوانستند از خوشیهای چندساعته بگذرند و زنجیره این بیماری را قطع کنند. در روزهایی که هیچکس دلش نمی خواست با یک بیمار کرونایی روبهرو شود این پرستارها بودند که با جان و دل به بیماران خدمت کردند این روا نیست این فداکاریها به هدر برود.
داغدار همکاران
این پرستار با سابقه که به تازگی یکی از همکاران قدیمیاش را از دست داده، میافزاید: کرونا داغ بزرگی بر دل کادر درمان گذاشته و ما داغدار همکارانمان هستیم. همین چند وقت پیش«فاطمه شفیعینژاد» که از پرستاران نمونه بیمارستان ما بود هم جانش را در راه خدمت به بیماران از دست داد. ایشان قبلاً در بیمارستان رازی قائمشهر 10سال خدمت کرده بودند و 8 سال هم بود در کنار ما بودند. هر بار که ما در مواجهه با بیماران خسته میشدیم ایشان اعلام آمادگی میکردند. در تمام ۱۸ سالی که پرستار بودند هیچ وقت صحبت از خستگی نکردند حتی در این ایام بارها از ایشان خواستیم، کمتر کار کنند اما قبول نکردند. حتی وظیفه سنگین مادری 5 فرزند هم خللی در انجام وظایف ایشان ایجاد نکرد. به قدری از خودگذشتگی داشتند که در تمام شیفتهای کاری که کمبود نیرو داشتیم ایشان اعلام آمادگی میکردند. چندی پیش که با کمبود پرستار مواجه بودیم ایشان خودشان اعلام آمادگی کردند که در بخش کرونا مشغول خدمت باشند زیرا اعتقاد داشتند کمک به جان انسانها در این شرایط از همه چیز با ارزش تر است. بارها دیده بودم با وجود اینکه بیماری با ایشان بدرفتاری کردند اما باز هم مهربانانه به کارهای او رسیدگی کرده و مانند اعضای خانواده با او رفتار میکردند.
سختی کارمان را نمیبینند؟
قاسمیان با گلایه از برخی بیتوجهیها میگوید: پرستاری جزو مشاغل سخت است اما این بیماری شرایط را بسیار سختتر هم کرده است. حتی تصور پوشیدن لباسهای حفاظت فردی که پرستاران به تن میکنند هم برای شما سخت است اما ما گلایهای نداریم فقط همراهی مردم را میخواهیم.
حدود ۳۰ درصد از نیروهای ما در بیمارستان فاطمه زهرا مبتلا به کرونا شدهاند حتی خانوادههای همکاران ما هم درگیر شده اند و برخی از آنها اعضای خانوادهشان را از دست دادند. بار کاری پرستاران بسیار زیاد شده اما عملاً مزایایی برای آنها درنظر گرفته نشده است. با وجود آنکه سختی کار ما را همه به چشم میبینند اما هنوز در سازمان تأمین اجتماعی سختی کار ما تأیید نشده و سازمان زیر بار پرداخت تفاوت حق بیمه مشاغل سخت و زیانآور نمیرود. از سوی دیگر در تمام بیمارستانها کمبود نیرو داریم و عدم جذب کمک پرستارها باعث شده شرایط سختی داشته باشیم. عملاً هم وقتی استخدامی صورت میگیرد تمام نیروهای شرکتی و طرحی جذب میشوند و عملاً نیرو به ما اضافه نمیشود.مدیر پرستاری بیمارستان «فاطمه زهرا »ی ساری در آخر از مردم میخواهد به کمک کادر درمان بیایند و میگوید: مردم باید بدانند ما روزهای سختی را پشت سر میگذاریم و ما توقعی از آنها نداریم، فقط میخواهیم با رعایت پروتکلهای بهداشتی بار اضافهتری روی دوش ما نگذارند.
نیروهای بیشتری به بیمارستانها اضافه میشود
«تورج اسدی»، معاون دانشگاه علوم پزشکی مازندران نیز در این زمینه به «ایران» میگوید: در ایام کرونا دو نفر از همکارانمان را در بخش پرستاری از دست دادهایم اما پرستاران همچنان در خط مقدم مشغول خدمت هستند.
وی درخصوص کمبود پرستاران میافزاید: در این مدت دانشگاه علوم پزشکی استان اقدامات زیادی انجام داده و تلاش کردهایم با تمدید طرح یا قراردادهای جدید تعداد نیروهای بیشتری را به بیمارستانها اضافه کنیم. در حال حاضر هم یکسری مجوزهای استخدامی از سوی وزارتخانه صادر شده تا بتوانیم با استخدام نیروی جدید بحث مشکل کمبود نیرو را حل کنیم. همچنین از سوی وزارتخانه تاکنون دو مرحله پاداش و حقالزحمه مربوط به دوران کرونا به پرستاران پرداخت شده است. برای ماههای آینده هم بودجهای در این زمینه تخصیص داده شده و بزودی به پرستاران پرداخت میشود.اسدی رشادتهای کادر درمان بویژه پرستاران را بینظیر میداند و خاطرنشان میکند: ما تلاش میکنیم حمایتهای لازم را از پرستاران داشته باشیم اما باید به این نکته توجه کنیم در شرایط فعلی بیشترین کمک به کادر درمان تنها رعایت پروتکلها از سوی مردم است.
راهبردهای خنثیسازی و رفع تحریم
علی ربیعی
دستیار ارتباطات اجتماعی رئیسجمهوری و سخنگوی دولت
رهبر معظم انقلاب در سخنان اخیر خود دو راهبـــــرد «خنثی کردن تحریم» و «رفع تحریم» را ادغام کرده و ضمن تأکید درست و استراتژیک مبنی بر اولویت خنثیسازی تحـــــریم فرمـــودند: «البتــه نمــیگویـــم دنبال رفع تحریم نباشیم؛ چرا، واقعاً اگر بتوانیم تحریم را رفع کنیم، یک ساعت هم نباید تأخیر کنیم.» رئیسجمهوری پیشتر در نشست خبری گفته بود: «عدهای هستند که میخواهند پایان تحریم را به تأخیر بیندازند، ما یک دقیقه و یک ساعت هم به این رضایت نخواهیم داد و در برابر آنها خواهیم ایستاد؛ تحریم باید بشکند.» تأکید رهبری معظم و رئیسجمهوری بر اینکه نباید دقیقه و ساعتی را برای رفع تحریم از دست داد از آن اولویتی که برای «خنثی کردن تحریمها» قائل شدهاند جدا نیست.
ما در هر دو مورد درک تازهای از زمان و «دقیقه و ساعت» کنونی را شاهدیم که نشان میدهد در فشردگی کپسول زمانی روزهای آتی و حداکثر یکی دو ماه آینده، ما با زمان تقویمی عادی مواجه نیستیم. نگارنده پیشتر در یادداشتی (علیه مقاومت اجتماعی، ۲۷ مهر ۹۹) اشاره کرده بودم که یک جریان سیاسی بنای خود را بر یک استراتژی مبنی بر کاهش آثار تحریم قرار داده اما ضروری است استراتژی سهستونهای را که شامل عقبراندن تحریم، رفع تحریم، کاهش آثار تحریم (خنثی کردن تحریم) و افزایش مقاومت اقتصادی - اجتماعی است، بنا و دنبال کنیم.
این استراتژی سهستونه الزاماتی در حوزه کنشها، روشها و سیاستهای اقتصادی، اجتماعی و خارجی دارد. برای خنثی کردن تلاشهای ضدبرجامی خارجی باید توجه داشته باشیم که به هماهنگی و ایجاد موازنه میان «ساعت تحریمشکنی» و «ساعت خنثی کردن تحریم» نیاز داریم. این دو ساعت البته سرعت و آهنگ یکسانی ندارند. بدون تردید آنچه که کاملاً در اختیار ماست و بدون دخالت هیچ متغیر خارجی میتوان بهسرعت دنبال کرد، از بین بردن آثار تحریم با همراه کردن جامعه است و در جریان تحریمشکنی باید هوشمندانه به پیش برویم. مخالفان خارجی تحریمشکنی میکوشند ساعت تحریمشکنی را از کار بیندازند. آگاهان اجماع دارند که دشمنان خارجی برجام همه تلاش خود را برای عدم تکرار تجربه برجام به کار برده و میبرند و هیچ برجام یا تحریمشکنی را برنمیتابند. سیاست همسایگی سازنده و مسالمتآمیز مبتنی بر تقویت منافع متقابل مشروع و تلاش برای ساختن منطقهای قویتر، باطلکننده اینگونه تلاشهاست. خنثیسازی تحریم و سمتگیری به سوی جهش تولید مستلزم محیط امن منطقهای و به دست آوردن بازار منطقهای است که به روی کالای ایرانی گشوده باشد و همزمان مراودات اقتصادی و فرهنگی با همسایگان را جهشوار ارتقا دهد. درست در همین نقطه است که شاهد تفرقهافکنی صهیونیستی هستیم که به دو شکل مختلف در جهت ایجاد شکاف و تعمیق اختلافها و تبدیل رقابتها به دشمنی تلاش بیوقفهای دارد. خنثیسازی تحریمهای امریکایی همچنین به این معناست که اجازه ندهیم طرفهای خارجی سدها و مرزبندیهای خصمآلود میان ما و همسایگان را معماری کند. (ازجمله برخی اقدامات غیرقابل قبول مانند حمله به برخی سفارتخانهها و...) خنثیسازی تحریمها به این اعتبار خنثیسازی آن مینهایی هم هست که امریکا در مسیر مبادله ایران و همسایگان کار گذاشته، خنثیسازی آن مینهایی هم هست که در نظام مالی جهان به شکل محدودیتهای مالی افایتیاف در صورت عدم مواجهه منطقی و هوشمندانه علیه ما کارگذاری شده است. این موارد نشان میدهد که خنثیسازی تحریم و رفع آن توأمان نیازمند هماهنگی میان بخشهای مختلف حاکمیت و فراتر رفتن از تعارضاتی است که امروز عرصه سیاست داخلی را پر کردهاند.
الزامات سیاست داخلی باید در دو بعد اقتصادی و اجتماعی تحقق پذیرد. من معتقدم در این دوران باید استراتژیهای توسعه اقتصادی ما بیشتر به اقتصاد اجتماعی گرایش داشته باشد. خوشبختانه در سهماهه دوم سال ۹۹ شاهد خروج از رکود بودیم. تداوم این امر نیازمند سیاستهای اقتصادی است که همه قوا از آن حمایت کنند. میتوان با حذف رویکردهای متعارض و خنثیکننده به مسائل مهمی مانند اصل ۴۴ و مشارکت دادن مردم در اقتصاد و امنیت سرمایهگذاری و حمایت از مدیران اقتصادی که در کانون جنگ اقتصادی قرار دارند و کاهش هزینههای جاری توسط همگان، رشد اقتصادی را تداوم داد. منظور از اقتصاد اجتماعی توجه به سیاستهای توسعه اقتصادی است که به نحوی، زیرساختهای توسعهای که این سالها پدید آمده با زندگی روزمره مردم و معیشت آنها ارتباط برقرار کند و اثر ملموس بر بهبود زندگی ایشان داشته باشد. من افزایش سرمایه اجتماعی و اعتماد عمومی را از سیاست خارجی و برنامههای اقتصادی مناسب، مهمتر میدانم. ما امروز شاهد تعارضهایی هستیم که جز کاستن از سرمایه اجتماعی هیچ اثر معنادار دیگری ندارند. اگر جامعه احساس کند که همگان از سر دلسوزی درصدد تقویت برنامههایی هستند که به آن رأی دادهاند، میتوان به سرمایه اجتماعی امید داشت. عبور از بحران تحریم به سرمایه اجتماعی بزرگ نیاز دارد. همگان باید دولت به مفهوم اعم را صاحب حق در مقابل زورگویان و تحریم بدانند تا به یاری آن بیایند. پیش از این نیز نوشتهام مسأله توانستن در بالا و هماهنگی بالاییها نقش بیبدیلی در باور جامعه خواهد داشت. پیگیری سیاستهای مبتنی بر مدارای اجتماعی و حفظ حریم خصوصی مردم و احترام به نهادهای مدنی و سعی در ایجاد و گسترش ارزشهای مشترک و ایجاد جامعهای بانشاط و شاداب و امیدوار میتواند آن الزام اجتماعی را محقق کند. اکنون که راهگشایی رهبری، حجت را تمام کرده باید از امروز، گفتوگوی اجتماعی و سیاسی جامعه را نه حول مشاجره بیفایده پیرامون دوقطبی رفع تحریم و خنثی کردن تحریم، بلکه با اجماع در خصوص همبستگی این دو راهبرد و قرار گرفتن آنها در امتداد هم ادامه بدهیم و دولت را برای به ثمر نشاندن و به نتیجه رساندن هر دوی این اهداف به هم چسبیده و مشترک همراهی کنیم. رهنمودهای رهبری که همواره راهنمای عمل دولت بوده و هست، زمانی به بهترین وجه محقق میشوند که همگان خود را مخاطب آنها خوانده و بدون تفسیر به رأی، به همان صراحتی که هستند، مبنای سیاستورزی قرار گیرند. من تصور میکنم راهبرد سهپایه میتواند چتر مناسبی برای سیاستورزی در عرصه داخلی و خارجی به منظور خنثیسازی و توأمان رفع تحریمها باشد.
دستیار ارتباطات اجتماعی رئیسجمهوری و سخنگوی دولت
رهبر معظم انقلاب در سخنان اخیر خود دو راهبـــــرد «خنثی کردن تحریم» و «رفع تحریم» را ادغام کرده و ضمن تأکید درست و استراتژیک مبنی بر اولویت خنثیسازی تحـــــریم فرمـــودند: «البتــه نمــیگویـــم دنبال رفع تحریم نباشیم؛ چرا، واقعاً اگر بتوانیم تحریم را رفع کنیم، یک ساعت هم نباید تأخیر کنیم.» رئیسجمهوری پیشتر در نشست خبری گفته بود: «عدهای هستند که میخواهند پایان تحریم را به تأخیر بیندازند، ما یک دقیقه و یک ساعت هم به این رضایت نخواهیم داد و در برابر آنها خواهیم ایستاد؛ تحریم باید بشکند.» تأکید رهبری معظم و رئیسجمهوری بر اینکه نباید دقیقه و ساعتی را برای رفع تحریم از دست داد از آن اولویتی که برای «خنثی کردن تحریمها» قائل شدهاند جدا نیست.
ما در هر دو مورد درک تازهای از زمان و «دقیقه و ساعت» کنونی را شاهدیم که نشان میدهد در فشردگی کپسول زمانی روزهای آتی و حداکثر یکی دو ماه آینده، ما با زمان تقویمی عادی مواجه نیستیم. نگارنده پیشتر در یادداشتی (علیه مقاومت اجتماعی، ۲۷ مهر ۹۹) اشاره کرده بودم که یک جریان سیاسی بنای خود را بر یک استراتژی مبنی بر کاهش آثار تحریم قرار داده اما ضروری است استراتژی سهستونهای را که شامل عقبراندن تحریم، رفع تحریم، کاهش آثار تحریم (خنثی کردن تحریم) و افزایش مقاومت اقتصادی - اجتماعی است، بنا و دنبال کنیم.
این استراتژی سهستونه الزاماتی در حوزه کنشها، روشها و سیاستهای اقتصادی، اجتماعی و خارجی دارد. برای خنثی کردن تلاشهای ضدبرجامی خارجی باید توجه داشته باشیم که به هماهنگی و ایجاد موازنه میان «ساعت تحریمشکنی» و «ساعت خنثی کردن تحریم» نیاز داریم. این دو ساعت البته سرعت و آهنگ یکسانی ندارند. بدون تردید آنچه که کاملاً در اختیار ماست و بدون دخالت هیچ متغیر خارجی میتوان بهسرعت دنبال کرد، از بین بردن آثار تحریم با همراه کردن جامعه است و در جریان تحریمشکنی باید هوشمندانه به پیش برویم. مخالفان خارجی تحریمشکنی میکوشند ساعت تحریمشکنی را از کار بیندازند. آگاهان اجماع دارند که دشمنان خارجی برجام همه تلاش خود را برای عدم تکرار تجربه برجام به کار برده و میبرند و هیچ برجام یا تحریمشکنی را برنمیتابند. سیاست همسایگی سازنده و مسالمتآمیز مبتنی بر تقویت منافع متقابل مشروع و تلاش برای ساختن منطقهای قویتر، باطلکننده اینگونه تلاشهاست. خنثیسازی تحریم و سمتگیری به سوی جهش تولید مستلزم محیط امن منطقهای و به دست آوردن بازار منطقهای است که به روی کالای ایرانی گشوده باشد و همزمان مراودات اقتصادی و فرهنگی با همسایگان را جهشوار ارتقا دهد. درست در همین نقطه است که شاهد تفرقهافکنی صهیونیستی هستیم که به دو شکل مختلف در جهت ایجاد شکاف و تعمیق اختلافها و تبدیل رقابتها به دشمنی تلاش بیوقفهای دارد. خنثیسازی تحریمهای امریکایی همچنین به این معناست که اجازه ندهیم طرفهای خارجی سدها و مرزبندیهای خصمآلود میان ما و همسایگان را معماری کند. (ازجمله برخی اقدامات غیرقابل قبول مانند حمله به برخی سفارتخانهها و...) خنثیسازی تحریمها به این اعتبار خنثیسازی آن مینهایی هم هست که امریکا در مسیر مبادله ایران و همسایگان کار گذاشته، خنثیسازی آن مینهایی هم هست که در نظام مالی جهان به شکل محدودیتهای مالی افایتیاف در صورت عدم مواجهه منطقی و هوشمندانه علیه ما کارگذاری شده است. این موارد نشان میدهد که خنثیسازی تحریم و رفع آن توأمان نیازمند هماهنگی میان بخشهای مختلف حاکمیت و فراتر رفتن از تعارضاتی است که امروز عرصه سیاست داخلی را پر کردهاند.
الزامات سیاست داخلی باید در دو بعد اقتصادی و اجتماعی تحقق پذیرد. من معتقدم در این دوران باید استراتژیهای توسعه اقتصادی ما بیشتر به اقتصاد اجتماعی گرایش داشته باشد. خوشبختانه در سهماهه دوم سال ۹۹ شاهد خروج از رکود بودیم. تداوم این امر نیازمند سیاستهای اقتصادی است که همه قوا از آن حمایت کنند. میتوان با حذف رویکردهای متعارض و خنثیکننده به مسائل مهمی مانند اصل ۴۴ و مشارکت دادن مردم در اقتصاد و امنیت سرمایهگذاری و حمایت از مدیران اقتصادی که در کانون جنگ اقتصادی قرار دارند و کاهش هزینههای جاری توسط همگان، رشد اقتصادی را تداوم داد. منظور از اقتصاد اجتماعی توجه به سیاستهای توسعه اقتصادی است که به نحوی، زیرساختهای توسعهای که این سالها پدید آمده با زندگی روزمره مردم و معیشت آنها ارتباط برقرار کند و اثر ملموس بر بهبود زندگی ایشان داشته باشد. من افزایش سرمایه اجتماعی و اعتماد عمومی را از سیاست خارجی و برنامههای اقتصادی مناسب، مهمتر میدانم. ما امروز شاهد تعارضهایی هستیم که جز کاستن از سرمایه اجتماعی هیچ اثر معنادار دیگری ندارند. اگر جامعه احساس کند که همگان از سر دلسوزی درصدد تقویت برنامههایی هستند که به آن رأی دادهاند، میتوان به سرمایه اجتماعی امید داشت. عبور از بحران تحریم به سرمایه اجتماعی بزرگ نیاز دارد. همگان باید دولت به مفهوم اعم را صاحب حق در مقابل زورگویان و تحریم بدانند تا به یاری آن بیایند. پیش از این نیز نوشتهام مسأله توانستن در بالا و هماهنگی بالاییها نقش بیبدیلی در باور جامعه خواهد داشت. پیگیری سیاستهای مبتنی بر مدارای اجتماعی و حفظ حریم خصوصی مردم و احترام به نهادهای مدنی و سعی در ایجاد و گسترش ارزشهای مشترک و ایجاد جامعهای بانشاط و شاداب و امیدوار میتواند آن الزام اجتماعی را محقق کند. اکنون که راهگشایی رهبری، حجت را تمام کرده باید از امروز، گفتوگوی اجتماعی و سیاسی جامعه را نه حول مشاجره بیفایده پیرامون دوقطبی رفع تحریم و خنثی کردن تحریم، بلکه با اجماع در خصوص همبستگی این دو راهبرد و قرار گرفتن آنها در امتداد هم ادامه بدهیم و دولت را برای به ثمر نشاندن و به نتیجه رساندن هر دوی این اهداف به هم چسبیده و مشترک همراهی کنیم. رهنمودهای رهبری که همواره راهنمای عمل دولت بوده و هست، زمانی به بهترین وجه محقق میشوند که همگان خود را مخاطب آنها خوانده و بدون تفسیر به رأی، به همان صراحتی که هستند، مبنای سیاستورزی قرار گیرند. من تصور میکنم راهبرد سهپایه میتواند چتر مناسبی برای سیاستورزی در عرصه داخلی و خارجی به منظور خنثیسازی و توأمان رفع تحریمها باشد.
تحقق خیر عمومی از مسیر هماهنگی نه تقابل
حسین مرعشی
فعال سیاسی اصلاحطلب
این سخن رهبر معظم انقـــلاب خطاب بــه مســئولان کشــور که «اختلافات خود را با مذاکره با یکدیگر حل کنید. مگر نمیگویید باید با دنیا مذاکره کرد، آیا نمیشود با عنصر داخلی مذاکره و اختلافات را حل کرد»، سخنی بسیار دقیق و صحیح است که اتفاقاً عمل به آن میتواند یکی از مبناهای تغییر مثبت در شرایط کشور باشد. به عبارت دقیقتر باید گفت که خلأ چنین گفتوگوی جدی در داخل است که زمینهساز بخشی از مشکلات و گرفتاریهای امروز کشور شده است. هر حکومت و نظام سیاسی مجموعهای است از نهادهای مختلف که هر کدام دارای اختیارات و متناسب با آن وظایف و مسئولیتهایی هستند که در یک حرکت همراستا و همافزا با یکدیگر باید «خیر عمومی» را برای شهروندان خود به بهترین وجه ممکن محقق کنند.
ایجاد خلل در هر بخشی از این منظومه مستقیماً بر هدف و فلسفه اصلی حکومتداری یعنی همان «خیر عمومی» تأثیر میگذارد. بر همین مبنا است که نبود هماهنگی، تعامل و درک متقابل حتی به فرض انجام مستقل وظایف قانونی توسط هر نهادی، میتواند خدشه جدی در تحقق «خیر عمومی» به وجود بیاورد.
واقعیت این است که در کشور ما از این حیث اوضاع قدری از سطح ناهماهنگی هم گذشته و در برخی جاها شاهد تقابل و تضاد هم هستیم. آنچه مشهود است این است که سیاست تنظیم روابط در بین نهادها و قوا تضعیف و به جای آن سیاست تقابل در سطح تریبونها تقویت شده است. اشتباه اساسی این است که زمینه این وضعیت را به مسأله رفتاری یا حتی گرایشهای سیاسی در نهادهای مختلف تقلیل دهیم. چرا که در بیش از یک دهه گذشته کم و بیش با هر دولت و مجلس و هر مدیریتی در قوه قضائیه و نهادهای دیگر، شاهد همین وضعیت بودهایم. این مسألهای است که هم باید به تأثیرات آن به شکل ریشهای توجه شود و هم به رفع و اصلاح آن.
در دوره مجلس ششم در یک سفر کاری به کره جنوبی، در دیدار با رئیس مسن مجلس این کشور سؤالی مطرح شد مبنی بر اینکه سیاستمداران و نهادهای کرهای چگونه مطالبات را پاسخ داده و شدت و ضعف آن را در جامعه کنترل میکنند. پاسخ رئیس مجلس این بود که گفت در مقام خود جلسات مکرری با نمایندگان فراکسیونهای مختلف مجلس دارد و از آنها مطالبات مردم را طلب میکند. سپس اینها را در جلسات منظم با دولت مطرح کرده و به بحث میگذارد. در نهایت دولت بعد از امکانسنجی اعلام میکند که کدام بخش از این مطالبات قابل پاسخ دادن با توجه به امکانات واقعی کشور هست و برای کدام یک توان پاسخگویی وجود ندارد. در نهایت نیز نتیجه به سیاستمداران و نمایندگان اعلام میشود تا متوجه باشند در تریبونهای خود به شکلی با مطالبات مردم مواجه شده و برای آنها توضیح دهند. بی آنکه جلوی طرح این مطالبات توسط مردم گرفته شود.
این درست عکس چیزی است که ما خصوصاً در شرایط فعلی در کشور میبینیم؛ در مجلس به صورت مکرر مصوباتی به تصویب میرسد که دولت کاملاً مخالف آن است و میگوید توان اجرای آن را ندارد. برعکس این در دولت برای بودجه سالانه لایحهای تدوین میشود که مجلس چندان در جریان مشورت درخصوص آن نیست. یا به همین شکل نهادهای دیگر دست به رفتارها و اقداماتی میزنند که بخش دیگری از قوا نه تنها با آن موافقتی ندارند بلکه حتی بر اساس چشمانداز دیگری برنامهریزی کردهاند. کاملاً مشخص است که در چنین شرایطی کیفیت اداره کشور بشدت افت پیدا میکند. مهمتر اینکه نهادها و قوای مختلف به مثابه مجموعههای حزبی و جناحی تقلیل کارکرد پیدا کرده و نه تنها از کارکرد ملی خود باز میمانند بلکه هر کدام با دمیدن در بخشی از مطالبات عمومی به طور مضاعف باعث افزایش نارضایتی عمومی در جامعه میشوند.
چنین وضعیتی به شکلی طبیعی امکان تصمیمگیریهای استراتژیک را نیز برای ما کاهش داده است. روشنترین مثال این مسأله بحث برجام و پرونده هستهای است، یعنی جایی که علی رغم حتی تمام اختلافات طبیعی و معمولی داخلی باید موضعی تقریباً یکدست داشته باشیم اما شاهد ارسال پیامهای متفاوت و گاه متضاد از داخل ایران به فضای بیرون هستیم. چیزی که نه تنها زمینه حل مسأله را برای ما از بین میبرد بلکه امکان تصمیمگیری را نیز از کشور سلب میکند. کما اینکه شاهد بودهایم برخی نهادها در چارچوب اختیارات خود دست به اقداماتی میزنند که تأثیری مستقیم و غیرقابل انکار و گاه بسیار عمیق بر روی مسائل دیپلماتیک ما دارد. در چنین شرایطی دستگاه دیپلماسی ما نه تنها در بیخبری با یک اقدام دارای دامنه تأثیر خارجی مواجه میشود بلکه باید بر حسب وظیفه حواشی منفی ناشی از این اقدامات را نیز مدیریت کند. بدین ترتیب هر چند شاید آن نهاد در چارچوب اختیارات قانونی خود عمل کرده اما از باب مسئولیت عمومی خود در اداره کشور نمیتواند منکر تأثیر رفتار خویش بر دیگر حوزهها باشد. به واقع این یکی از بدیهیاتی است که هماکنون شاهد نادیده گرفتن آن هستیم.
در چنین وضعیتی که ما هم در داخل با مجموعه متنوعی از مشکلات مواجه شدهایم و هم در عرصه خارجی در معرض یک تصمیمگیری بزرگ هستیم، نبود گفتوگو و تعامل و در نهایت همافزایی مؤثر بین نهادها و قوا شرایطی را ایجاد خواهد کرد که نتیجه آن به شکل خلاصه تنها ضربه زدن به «خیر عمومی» است. آن هم به شکلی که همین دست رفتارها خود را به صورت تنازعات اجتماعی در کف جامعه نیز بروز خواهد داد و در سالهای اخیر جلوه خشن و خطرناک آن را به صورت روشن تجربه کردهایم. خلاصه کل این موضوع این است که نهادها و قوای مختلف و مسئولان آنها در جایگاهی که هستند، نه مسئولیت توفیق جناح و جریان سیاسی خود بلکه مسئولیت اداره کشور با وضعیت قابل قبول و ناظر به کسب رضایت مردم را دارند و بدون شک این مسئولیت از هر راهی که ادا شود، از راه تقابل، تنازع و بگو مگوهای مرسوم این سالها ادا نخواهد شد.
فعال سیاسی اصلاحطلب
این سخن رهبر معظم انقـــلاب خطاب بــه مســئولان کشــور که «اختلافات خود را با مذاکره با یکدیگر حل کنید. مگر نمیگویید باید با دنیا مذاکره کرد، آیا نمیشود با عنصر داخلی مذاکره و اختلافات را حل کرد»، سخنی بسیار دقیق و صحیح است که اتفاقاً عمل به آن میتواند یکی از مبناهای تغییر مثبت در شرایط کشور باشد. به عبارت دقیقتر باید گفت که خلأ چنین گفتوگوی جدی در داخل است که زمینهساز بخشی از مشکلات و گرفتاریهای امروز کشور شده است. هر حکومت و نظام سیاسی مجموعهای است از نهادهای مختلف که هر کدام دارای اختیارات و متناسب با آن وظایف و مسئولیتهایی هستند که در یک حرکت همراستا و همافزا با یکدیگر باید «خیر عمومی» را برای شهروندان خود به بهترین وجه ممکن محقق کنند.
ایجاد خلل در هر بخشی از این منظومه مستقیماً بر هدف و فلسفه اصلی حکومتداری یعنی همان «خیر عمومی» تأثیر میگذارد. بر همین مبنا است که نبود هماهنگی، تعامل و درک متقابل حتی به فرض انجام مستقل وظایف قانونی توسط هر نهادی، میتواند خدشه جدی در تحقق «خیر عمومی» به وجود بیاورد.
واقعیت این است که در کشور ما از این حیث اوضاع قدری از سطح ناهماهنگی هم گذشته و در برخی جاها شاهد تقابل و تضاد هم هستیم. آنچه مشهود است این است که سیاست تنظیم روابط در بین نهادها و قوا تضعیف و به جای آن سیاست تقابل در سطح تریبونها تقویت شده است. اشتباه اساسی این است که زمینه این وضعیت را به مسأله رفتاری یا حتی گرایشهای سیاسی در نهادهای مختلف تقلیل دهیم. چرا که در بیش از یک دهه گذشته کم و بیش با هر دولت و مجلس و هر مدیریتی در قوه قضائیه و نهادهای دیگر، شاهد همین وضعیت بودهایم. این مسألهای است که هم باید به تأثیرات آن به شکل ریشهای توجه شود و هم به رفع و اصلاح آن.
در دوره مجلس ششم در یک سفر کاری به کره جنوبی، در دیدار با رئیس مسن مجلس این کشور سؤالی مطرح شد مبنی بر اینکه سیاستمداران و نهادهای کرهای چگونه مطالبات را پاسخ داده و شدت و ضعف آن را در جامعه کنترل میکنند. پاسخ رئیس مجلس این بود که گفت در مقام خود جلسات مکرری با نمایندگان فراکسیونهای مختلف مجلس دارد و از آنها مطالبات مردم را طلب میکند. سپس اینها را در جلسات منظم با دولت مطرح کرده و به بحث میگذارد. در نهایت دولت بعد از امکانسنجی اعلام میکند که کدام بخش از این مطالبات قابل پاسخ دادن با توجه به امکانات واقعی کشور هست و برای کدام یک توان پاسخگویی وجود ندارد. در نهایت نیز نتیجه به سیاستمداران و نمایندگان اعلام میشود تا متوجه باشند در تریبونهای خود به شکلی با مطالبات مردم مواجه شده و برای آنها توضیح دهند. بی آنکه جلوی طرح این مطالبات توسط مردم گرفته شود.
این درست عکس چیزی است که ما خصوصاً در شرایط فعلی در کشور میبینیم؛ در مجلس به صورت مکرر مصوباتی به تصویب میرسد که دولت کاملاً مخالف آن است و میگوید توان اجرای آن را ندارد. برعکس این در دولت برای بودجه سالانه لایحهای تدوین میشود که مجلس چندان در جریان مشورت درخصوص آن نیست. یا به همین شکل نهادهای دیگر دست به رفتارها و اقداماتی میزنند که بخش دیگری از قوا نه تنها با آن موافقتی ندارند بلکه حتی بر اساس چشمانداز دیگری برنامهریزی کردهاند. کاملاً مشخص است که در چنین شرایطی کیفیت اداره کشور بشدت افت پیدا میکند. مهمتر اینکه نهادها و قوای مختلف به مثابه مجموعههای حزبی و جناحی تقلیل کارکرد پیدا کرده و نه تنها از کارکرد ملی خود باز میمانند بلکه هر کدام با دمیدن در بخشی از مطالبات عمومی به طور مضاعف باعث افزایش نارضایتی عمومی در جامعه میشوند.
چنین وضعیتی به شکلی طبیعی امکان تصمیمگیریهای استراتژیک را نیز برای ما کاهش داده است. روشنترین مثال این مسأله بحث برجام و پرونده هستهای است، یعنی جایی که علی رغم حتی تمام اختلافات طبیعی و معمولی داخلی باید موضعی تقریباً یکدست داشته باشیم اما شاهد ارسال پیامهای متفاوت و گاه متضاد از داخل ایران به فضای بیرون هستیم. چیزی که نه تنها زمینه حل مسأله را برای ما از بین میبرد بلکه امکان تصمیمگیری را نیز از کشور سلب میکند. کما اینکه شاهد بودهایم برخی نهادها در چارچوب اختیارات خود دست به اقداماتی میزنند که تأثیری مستقیم و غیرقابل انکار و گاه بسیار عمیق بر روی مسائل دیپلماتیک ما دارد. در چنین شرایطی دستگاه دیپلماسی ما نه تنها در بیخبری با یک اقدام دارای دامنه تأثیر خارجی مواجه میشود بلکه باید بر حسب وظیفه حواشی منفی ناشی از این اقدامات را نیز مدیریت کند. بدین ترتیب هر چند شاید آن نهاد در چارچوب اختیارات قانونی خود عمل کرده اما از باب مسئولیت عمومی خود در اداره کشور نمیتواند منکر تأثیر رفتار خویش بر دیگر حوزهها باشد. به واقع این یکی از بدیهیاتی است که هماکنون شاهد نادیده گرفتن آن هستیم.
در چنین وضعیتی که ما هم در داخل با مجموعه متنوعی از مشکلات مواجه شدهایم و هم در عرصه خارجی در معرض یک تصمیمگیری بزرگ هستیم، نبود گفتوگو و تعامل و در نهایت همافزایی مؤثر بین نهادها و قوا شرایطی را ایجاد خواهد کرد که نتیجه آن به شکل خلاصه تنها ضربه زدن به «خیر عمومی» است. آن هم به شکلی که همین دست رفتارها خود را به صورت تنازعات اجتماعی در کف جامعه نیز بروز خواهد داد و در سالهای اخیر جلوه خشن و خطرناک آن را به صورت روشن تجربه کردهایم. خلاصه کل این موضوع این است که نهادها و قوای مختلف و مسئولان آنها در جایگاهی که هستند، نه مسئولیت توفیق جناح و جریان سیاسی خود بلکه مسئولیت اداره کشور با وضعیت قابل قبول و ناظر به کسب رضایت مردم را دارند و بدون شک این مسئولیت از هر راهی که ادا شود، از راه تقابل، تنازع و بگو مگوهای مرسوم این سالها ادا نخواهد شد.
دو پتانسیل پنهان
مهدی پازوکی
استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی
به جرأت میتوان به این نکته مهم اشاره کرد که ریشه اصلی بیثباتی اقتصادی در کشور صعود افسارگسیخته نرخ تورم توأم با نزول ارزش پول ملی است که عوامل متعددی در ایجاد این موارد تأثیرگذار هستند. تحریمهای خارجی هم آثار خود را بر اقتصاد ایران گذاشتهاند و هم موجب یک نوع عدم شفافیت در اقتصاد ایران شده است. از طرف دیگر اختلافهای دولت و مجلس بر سر مسائل کلان اقتصادی هم بهانهای شده است تا شاهد انجام امور ناهماهنگ برای اقتصاد کشور باشیم.
در واقع عدم شفافیت اقتصادی سیگنالی است که به جامعه داده میشود و بهطور کلی میتواند در بیثباتسازی اقتصاد نقش داشته باشد. یکی از دلایل اینکه سرمایهگذاری در کشور انجام نمیشود بیثباتی اقتصادی است در حالی که ایران از پتانسیلهای بالای اقتصادی برخوردار است.بیش از هزار میلیارد دلار سرمایه ایرانیها در خارج کشور برآورد میشود و با جذب این سرمایه میتوان اقتصاد ایران را گلستان کرد اما تا به امروز شرایطی برای جذب سرمایه ایرانیان خارج از کشور در داخل ایران ایجاد نشده است که خود این موضوع یک ضعف بزرگ محسوب میشود. برای توانمندسازی اقتصاد ایران مسئولان باید این نکته مهم را بدانند که باید کشور با جهان تبادلات بانکی داشته باشد و به صورت چمدانی امکان نقل و انتقال پول در دورهای طولانی وجود ندارد. وقتی رشد اقتصادی رو به پایین و رشد جمعیت رو به بالا میرود، بهطور قطع به لحاظ علمی توان اقتصادی ضعیف میشود و تولید ناخالص ملی کشور کاهش پیدا میکند. یکی از تبعات این اتفاق کاهش درآمد سالانه و در نتیجه گسترش فقر خواهد بود. تحریمهای ظالمانه و البته شیوع ویروس کرونا موجب شده وضعیت رشد اقتصاد نه تنها در ایران بلکه در کل جهان حالت منفی پیدا کند بهطوری که حتی اقتصادهای توسعهیافتهای که تحریم هم نیستند موانع زیادی پیشروی خود میبینند. از سوی دیگر وقتی گفته میشود خط فقر زیر 10 میلیون تومان است، یک معلم اگر4 میلیون تومان درآمد داشته و قیمت خانهای که مالک آن است متری 5 میلیون تومان باشد، در واقع قدرت خرید او 9 میلیون تومان است. همچنین باید به این نکته مهم اشاره کرد که اقتصاد ایران 2 پتانسیل عالی دارد که مسئولان تا به امروز از آن بهطور بهینه استفاده نکردهاند. اولین پتانسیل انرژی ارزان و دومین پتانسیل نیروی کار انسانی ماهر و تحصیل کرده است اما متأسفانه با وجود این 2 پتانسیل مشکل مهم این است که منافع ملی در بین تصمیم گیران و مسئولان دیده نمیشود و با اتخاذ تصمیمهای غلط مانع از ورود سرمایههای خارجی به کشور میشوند. اگر قیاسی بین اقتصاد ایران و ترکیه داشته باشیم به این نکته مهم میرسیم که اقتصاد ترکیه بدون داشتن اقتصادی پویا توأم با انرژی ارزان و همراه با نیروی کار انسانی تحصیل کرده به دلیل جذب سرمایهگذاری خارجی در حال صعود است اما اقتصاد ایران به دلیل اعمال تحریمهای سنگین و ظالمانه و عوامل متعدد داخلی نتوانسته است سرمایهگذاری خارجی را جذب کند که این اتفاق یک ضعف بزرگ محسوب میشود. رشد و توانمندسازی اقتصاد یک کشور بدون تعامل با دنیا امکانپذیر نیست. به طور مثال در آلمان آنگلا مرکل تمام کارخانجات آلمان شرقی را به قیمتی ناچیز به آلمان غربی فروخت و در شرایط کنونی شاهد رشد اقتصادی آلمان هستیم. ژاپن و کره جنوبی از نمونههای بارز رشد اقتصادی در بین کشورهای آسیایی هستند به طوری که صادرات محصولات خود را به ابرقدرتهای جهان همچون چین، روسیه و امریکا سال به سال افزایش میدهند.
بنابراین اگر بخواهیم در ایران اقتصادی پویا و شکوفا داشته باشیم باید با استفاده از انرژی و نیروی انسانی ماهر و ارزان از یک طرف و تعامل با کشورهای مختلف دنیا از طرف دیگر در مسیر رشد و توسعه اقتصادی گام برداریم.
استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی
به جرأت میتوان به این نکته مهم اشاره کرد که ریشه اصلی بیثباتی اقتصادی در کشور صعود افسارگسیخته نرخ تورم توأم با نزول ارزش پول ملی است که عوامل متعددی در ایجاد این موارد تأثیرگذار هستند. تحریمهای خارجی هم آثار خود را بر اقتصاد ایران گذاشتهاند و هم موجب یک نوع عدم شفافیت در اقتصاد ایران شده است. از طرف دیگر اختلافهای دولت و مجلس بر سر مسائل کلان اقتصادی هم بهانهای شده است تا شاهد انجام امور ناهماهنگ برای اقتصاد کشور باشیم.
در واقع عدم شفافیت اقتصادی سیگنالی است که به جامعه داده میشود و بهطور کلی میتواند در بیثباتسازی اقتصاد نقش داشته باشد. یکی از دلایل اینکه سرمایهگذاری در کشور انجام نمیشود بیثباتی اقتصادی است در حالی که ایران از پتانسیلهای بالای اقتصادی برخوردار است.بیش از هزار میلیارد دلار سرمایه ایرانیها در خارج کشور برآورد میشود و با جذب این سرمایه میتوان اقتصاد ایران را گلستان کرد اما تا به امروز شرایطی برای جذب سرمایه ایرانیان خارج از کشور در داخل ایران ایجاد نشده است که خود این موضوع یک ضعف بزرگ محسوب میشود. برای توانمندسازی اقتصاد ایران مسئولان باید این نکته مهم را بدانند که باید کشور با جهان تبادلات بانکی داشته باشد و به صورت چمدانی امکان نقل و انتقال پول در دورهای طولانی وجود ندارد. وقتی رشد اقتصادی رو به پایین و رشد جمعیت رو به بالا میرود، بهطور قطع به لحاظ علمی توان اقتصادی ضعیف میشود و تولید ناخالص ملی کشور کاهش پیدا میکند. یکی از تبعات این اتفاق کاهش درآمد سالانه و در نتیجه گسترش فقر خواهد بود. تحریمهای ظالمانه و البته شیوع ویروس کرونا موجب شده وضعیت رشد اقتصاد نه تنها در ایران بلکه در کل جهان حالت منفی پیدا کند بهطوری که حتی اقتصادهای توسعهیافتهای که تحریم هم نیستند موانع زیادی پیشروی خود میبینند. از سوی دیگر وقتی گفته میشود خط فقر زیر 10 میلیون تومان است، یک معلم اگر4 میلیون تومان درآمد داشته و قیمت خانهای که مالک آن است متری 5 میلیون تومان باشد، در واقع قدرت خرید او 9 میلیون تومان است. همچنین باید به این نکته مهم اشاره کرد که اقتصاد ایران 2 پتانسیل عالی دارد که مسئولان تا به امروز از آن بهطور بهینه استفاده نکردهاند. اولین پتانسیل انرژی ارزان و دومین پتانسیل نیروی کار انسانی ماهر و تحصیل کرده است اما متأسفانه با وجود این 2 پتانسیل مشکل مهم این است که منافع ملی در بین تصمیم گیران و مسئولان دیده نمیشود و با اتخاذ تصمیمهای غلط مانع از ورود سرمایههای خارجی به کشور میشوند. اگر قیاسی بین اقتصاد ایران و ترکیه داشته باشیم به این نکته مهم میرسیم که اقتصاد ترکیه بدون داشتن اقتصادی پویا توأم با انرژی ارزان و همراه با نیروی کار انسانی تحصیل کرده به دلیل جذب سرمایهگذاری خارجی در حال صعود است اما اقتصاد ایران به دلیل اعمال تحریمهای سنگین و ظالمانه و عوامل متعدد داخلی نتوانسته است سرمایهگذاری خارجی را جذب کند که این اتفاق یک ضعف بزرگ محسوب میشود. رشد و توانمندسازی اقتصاد یک کشور بدون تعامل با دنیا امکانپذیر نیست. به طور مثال در آلمان آنگلا مرکل تمام کارخانجات آلمان شرقی را به قیمتی ناچیز به آلمان غربی فروخت و در شرایط کنونی شاهد رشد اقتصادی آلمان هستیم. ژاپن و کره جنوبی از نمونههای بارز رشد اقتصادی در بین کشورهای آسیایی هستند به طوری که صادرات محصولات خود را به ابرقدرتهای جهان همچون چین، روسیه و امریکا سال به سال افزایش میدهند.
بنابراین اگر بخواهیم در ایران اقتصادی پویا و شکوفا داشته باشیم باید با استفاده از انرژی و نیروی انسانی ماهر و ارزان از یک طرف و تعامل با کشورهای مختلف دنیا از طرف دیگر در مسیر رشد و توسعه اقتصادی گام برداریم.
چند روایت از لحظه های تلخ وشیرین پرستاران در آستانه روز پرستار
همدم مرگ پرستار زندگی
یوسف حیدری
گزارش نویس
بعد ازشیوع کرونا زندگی خیلی از پرستاران دستخوش تغییر شد. آنها در این 10 ماه درگیری با کرونا چه مرگها که ندیدند و چه شیونها که نشنیدند و چه جانهایی را که از کام مرگ بیرون نکشیدند. چندی پیش سازمان نظام پزشکی کشور تعداد شهدای مدافع سلامت را 192 نفر اعلام کرد که 57 نفرشان پرستارند.
نسترن طالبی یکی از پرستاران بخش اورژانس بیمارستان مسیح دانشوری نخستین پرستاری بود که در این بیمارستان به کرونا مبتلا شد و خوشبختانه نجات یافت. او میگوید: «روزی که لباس سفید پرستاری به تن کردم فکر نمیکردم چند سال بعد سروکله چنین بیماری عجیبی پیدا شود و همه دنیا را درگیر کند. من اولین پرستاری بودم که به کرونا مبتلا شدم. اواخر بهمن سال گذشته، علایم نفس تنگی و تب و خستگی داشتم. تصور میکردم آنفلوانزا گرفتهام اما وقتی کیتهای آزمایش کرونا به بیمارستان رسید مشخص شد کرونا گرفتهام. همسرم هم مبتلا شد و هر دو در خانه قرنطینه شدیم. از شدت نفس تنگی و بیحالی و ضعف، زمینگیر شده بودیم. بیمارستان مسیح دانشوری بلافاصله سانتر بیماران مبتلا به کرونا شد و همه برای مقابله با این بیماری آماده شدیم.
روزهایی که قرنطینه بودم دلم پیش همکارانم بود، همه امید داشتیم بحران تا اردیبهشت تمام شود. روز اول عید وقتی تستم منفی شد بلافاصله به بیمارستان برگشتم. افزایش بیماران مبتلا به کرونا و افراد بدحال ما را از نفس انداخته بود. در آی سی یو وقتی کد 99 برای یک بیمار بدحال اعلام میشود باید بیمار را احیا یا اصطلاحاً سی پی آر کنیم. حالا تصور کنید همزمان چند بیمار کد میخوردند. در این گیرودار هرهفته تعدادی از پرستاران هم مبتلا میشدند و بقیه باید جای آنها را پر میکردند. 90 درصد پرسنل کادر درمان و پرستاران بیمارستان مسیح دانشوری به کرونا مبتلا شدند که بلافاصله بعد از بهبودی برمیگشتند.»
نسترن لحظههای تلخی را که دراین 10ماه تجربه کرده این طور روایت میکند: «این مدت لحظههای تلخ زیادی را دیدم و اشک ریختم. یک بار مرد 38 سالهای که کارمند بانک بود با نفس تنگی شدید در بخش ما بستری شد. مسئولیت این بیمار که با دستگاه پرفشار اکسیژن نفس میکشید با من بود. چند روز بعد وضعیت بهتری پیدا کرد و غذا خورد و با من حرف زد. فردا وقتی برای تحویل گرفتن شیفت آمدم دیدم تختش خالی است؛ گفتند شب کد خورد و فوت کرد.»
با این همه اوایل رفتار مردم در اماکن عمومی با پرستاران دل آنها را به درد میآورد: «ماههای اول شیوع رفتار برخی از مردم خیلی ناراحت کننده بود؛ مثلاً وقتی پرسنل داروخانه متوجه میشدند من پرستار بیمارستان مسیح دانشوری هستم ماسک را روی صورتشان محکم میکردند و میگفتند عقبتر بایستم یا در یک فروشگاه وقتی فروشنده متوجه شد پرستار هستم گفت به لباسها دست نزن. تاکسیهای اینترنتی همین حالا هم حاضر نمیشوند نزدیک بیمارستان بیایند؛ گرچه الان شرایط بهتر شده اما بازهم شاهد این نامهربانیها هستیم.»
متین محمدی هم از 4 سال قبل پرستار بخش آی سی یو حاد تنفسی بیمارستان مسیح دانشوری است. هنوز هم وقتی میخواهد از اولین پیک کرونا بگوید صدایش میلرزد. تنها آرزوی او خالی شدن تختهای بخش آی سی یو است: «اولین بیمار مبتلا به کرونا در شیفت من بستری شد. هیچ وقت آن شب را فراموش نمیکنم. هر روز پیگیر اخبار شیوع ویروس در کشور چین بودیم و دعا میکردیم وارد ایران نشود. اولین بیمار مبتلا به کرونا ساعت 6 عصر اول اسفند توسط اورژانس به بیمارستان ما منتقل شد. با دیدن بیمار که وضعیت حادی داشت، تنم لرزید. مرد 45 سالهای بود که همان شب فوت کرد. سه بیمار دیگر هم به بخش ما منتقل شدند و بلافاصله آنها را به دستگاه وصل کردیم و دستورات دارویی را گرفتیم، متأسفانه وضعیت بیماران به قدری وخیم بود که همان شب هر چهار نفر فوت کردند و این ترس ما را بیشتر کرد. من پرستاری را با عشق انتخاب کرده بودم و نمیتوانستم به خاطر حفظ جان خودم فرار کنم. ما قسم خوردهایم برای نجات جان بیماران تلاش کنیم و باید میماندیم. اسفندماه وضعیت خیلی بدی داشتیم و هر روز به تعداد بیماران بدحال اضافه میشد. شناختی هم از درمان این بیماری نبود ولی با تلاش دکتر هاشمیان و دکتر طبرسی بهترین تجهیزات بیمارستانی در اختیار ما قرار گرفت و کم کم متوجه شدیم با چطور پدیدهای رو به رو هستیم.»
متین یک ماه خانه نرفت و هفتهای یکی دوبار همسر و پسر یک سالهاش را در بالکن خانه دید و تلفنی حرف زد. چه لحظه عجیبی! میگوید در این مدت لحظههایی را تجربه کرده است که هیچ وقت فراموش نمیکند: «در پیک بیماری تعداد بیماران بدحال بیشتر میشود و آمار فوتیها بالا میرود. خیلی از همراهان بیمار تصور میکنند آن قدر مرگ و میر دیدهایم که سنگدل شدهایم اما این طور نیست. بیمار بدحالی داشتیم که با پلاسما درمانی وضعیت بهتری پیدا کرده بود و حتی بدون دستگاه میتوانست نفس بکشد. آن قدر خوشحال بودیم که با خانوادهاش تماس تصویری گرفتم تا خبر سلامتیاش را بدهد. یک ساعت بعد وقتی لیوان آب را سرکشید دستش را به علامت تشکر بالا آورد و همان لحظه ایست قلبی شد و تمام کرد. همه شوکه شده بودیم و گریه میکردیم، متأسفانه ویروس کرونا جهش ژنتیک دارد و میتواند باعث ایست قلبی در برخی از بیماران شود، البته لحظههای خوب هم داشتهام. خوشبختانه با داروهایی که دکتر هاشیان تجویز میکرد تعدادی از بیماران وضعیت بهتری پیدا میکردند. جوان 23 سالهای را که شرایط خیلی بدی داشت با لولهگذاری به دستگاه ونتیلاتور وصل کردیم. روز اول لبهایش تکان میخورد. به شوخی گفتم بلندتر بخوان ما هم لذت ببریم. گفت زیارت عاشورا میخوانم. هر روز وضعیت او بدتر میشد تا جایی که 10 درصد امید به زنده ماندن داشتیم. حس شنوایی آخرین حسی است که از بین میرود و انسان تا لحظه آخر عمر میتواند بشنود برای همین زیر گوشش شروع کردم به خواندن زیارت عاشورا. سه روز بعد وقتی شیفت را تحویل گرفتم همکارانم گفتند بیمار وضعیت خیلی خوبی پیدا کرده و از دستگاه جدا شده. از خوشحالی گریه کردم، دو هفته بعد از بیمارستان مرخص شد و لحظه خداحافظی گفت وقتی بیهوش بودم متوجه شدم شما برای من زیارت عاشورا میخوانید.»
متین هم مثل خیلی از پرستاران و پزشکان از رفتار برخی از مردم در برخورد با آنها و همین طور رعایت نکردن پروتکلهای بهداشتی گلایه دارد: «همه خستگیها و فشارها را به جان و دل میپذیریم اما برخی از رفتارها بشدت روح ما را آزار میدهد. اینکه راننده تاکسی وقتی متوجه میشود پرستار بخش آی سی یو هستی وسط اتوبان صیاد پیادهات میکند یا در بانک و سوپرمارکت نگاه خوبی به تو ندارند روح و روان انسان را به هم میریزد. از همراهان بیمار فحش و ناسزا میشنویم اما به خاطر شرایط روحیشان سکوت میکنیم. آنها میبینند با لباسهای ایزوله و ماسکی که بهصورت داریم به سختی نفس میکشیم اما تصور میکنند ما مقصر مرگ عزیزشان هستیم و ناسزا میگویند؛ نمیدانند یک روزی که تختهای آی سی یو خالی باشند بهترین روز زندگی ما است. در این 10 ماه از هفت تخت آی سی یو فقط دو روز تخت خالی داشتیم و خوشحال بودیم. همیشه تختها پر است و هنوز هم بیماران بد حال مرتب بستری میشوند و تخت خالی نداریم. وقتی میبینم مردم رعایت نمیکنند و ماسک نمیزنند همه وجودم درد میگیرد. تذکر هم میدهی میگویند کرونا چی هست؟ من خودم دوبار مبتلا شدم. بار اول همسرم هم مبتلا شد و با پسر یک سالهام شرایط بسیار سختی را پشت سر گذاشتیم. بار دو هم اوایل همین ماه بود. با وجود تنگی نفس و تب و لرز ترجیح دادم در خانه قرنطینه شوم. اگر بستری میشدم ممکن بود بیمارانی که شرایط بدتری دارند به خاطر نبود تخت خالی پذیرش نشوند. حالا هم تنها آرزوی من این است که تختهای آی سی یو خالی باشد تا دست زن و بچهام را بگیرم و بدون ماسک راحت در خیابان قدم بزنم.»
زهرا بارانی پرستار بخش آی سی یو اورژانس بیمارستان رازی اهواز میگوید: وقتی با کرونا مواجه شدم احساس کردم روز اول جنگ است. او میگوید: «امشب تولد 27 سالگیام را در بیمارستان جشن میگیرم. از یک ماه قبل به ماسک آلرژی پیدا کرده ام و سرفه امانم را بریده. با شیوع کرونا بیمارستان رازی اهواز سانتر کرونا شد و من هم به بخش ایزوله تنفسی منتقل شدم. روزهای اول شیوع شرایط خیلی بدی داشتیم و استرس و ناشناخته بودن این بیماری و مرگ و میر بیماران ما را در تونل تاریکی قرار داده بود که نمیدانستیم چه کار کنیم. هر روز مرگ بیماران زیادی را به چشم میدیدم. زن، مرد، تازه عروس و تازه داماد؛ حتی یکی از پزشکان بیمارستان. هر روز تعدادی از پرستل بیمارستان مبتلا میشدند و با کمبود نیرو مواجه بودیم. پدر و مادرم که شهرستان زندگی میکنند با نگرانی تماس میگرفتند و میخواستند کارم را رها کنم و برگردم.»
زهرا هم از رفتار برخی از مردم گلایه دارد و میگوید: «بعضی روزها به خاطر بیماران بدحال مجبور میشدم زمان بیشتری در بیمارستان بمانم و از سرویس جا میماندم ولی تاکسیهای اینترنتی حاضر نمیشدند سوارم کنند؛ البته الان شرایط خیلی بهتر شده؛ هفته گذشته یکی از همین رانندهها وقتی همکار ما را به بیمارستان رسانده بود حاضر نشده بود کرایه بگیرد.»
گزارش نویس
بعد ازشیوع کرونا زندگی خیلی از پرستاران دستخوش تغییر شد. آنها در این 10 ماه درگیری با کرونا چه مرگها که ندیدند و چه شیونها که نشنیدند و چه جانهایی را که از کام مرگ بیرون نکشیدند. چندی پیش سازمان نظام پزشکی کشور تعداد شهدای مدافع سلامت را 192 نفر اعلام کرد که 57 نفرشان پرستارند.
نسترن طالبی یکی از پرستاران بخش اورژانس بیمارستان مسیح دانشوری نخستین پرستاری بود که در این بیمارستان به کرونا مبتلا شد و خوشبختانه نجات یافت. او میگوید: «روزی که لباس سفید پرستاری به تن کردم فکر نمیکردم چند سال بعد سروکله چنین بیماری عجیبی پیدا شود و همه دنیا را درگیر کند. من اولین پرستاری بودم که به کرونا مبتلا شدم. اواخر بهمن سال گذشته، علایم نفس تنگی و تب و خستگی داشتم. تصور میکردم آنفلوانزا گرفتهام اما وقتی کیتهای آزمایش کرونا به بیمارستان رسید مشخص شد کرونا گرفتهام. همسرم هم مبتلا شد و هر دو در خانه قرنطینه شدیم. از شدت نفس تنگی و بیحالی و ضعف، زمینگیر شده بودیم. بیمارستان مسیح دانشوری بلافاصله سانتر بیماران مبتلا به کرونا شد و همه برای مقابله با این بیماری آماده شدیم.
روزهایی که قرنطینه بودم دلم پیش همکارانم بود، همه امید داشتیم بحران تا اردیبهشت تمام شود. روز اول عید وقتی تستم منفی شد بلافاصله به بیمارستان برگشتم. افزایش بیماران مبتلا به کرونا و افراد بدحال ما را از نفس انداخته بود. در آی سی یو وقتی کد 99 برای یک بیمار بدحال اعلام میشود باید بیمار را احیا یا اصطلاحاً سی پی آر کنیم. حالا تصور کنید همزمان چند بیمار کد میخوردند. در این گیرودار هرهفته تعدادی از پرستاران هم مبتلا میشدند و بقیه باید جای آنها را پر میکردند. 90 درصد پرسنل کادر درمان و پرستاران بیمارستان مسیح دانشوری به کرونا مبتلا شدند که بلافاصله بعد از بهبودی برمیگشتند.»
نسترن لحظههای تلخی را که دراین 10ماه تجربه کرده این طور روایت میکند: «این مدت لحظههای تلخ زیادی را دیدم و اشک ریختم. یک بار مرد 38 سالهای که کارمند بانک بود با نفس تنگی شدید در بخش ما بستری شد. مسئولیت این بیمار که با دستگاه پرفشار اکسیژن نفس میکشید با من بود. چند روز بعد وضعیت بهتری پیدا کرد و غذا خورد و با من حرف زد. فردا وقتی برای تحویل گرفتن شیفت آمدم دیدم تختش خالی است؛ گفتند شب کد خورد و فوت کرد.»
با این همه اوایل رفتار مردم در اماکن عمومی با پرستاران دل آنها را به درد میآورد: «ماههای اول شیوع رفتار برخی از مردم خیلی ناراحت کننده بود؛ مثلاً وقتی پرسنل داروخانه متوجه میشدند من پرستار بیمارستان مسیح دانشوری هستم ماسک را روی صورتشان محکم میکردند و میگفتند عقبتر بایستم یا در یک فروشگاه وقتی فروشنده متوجه شد پرستار هستم گفت به لباسها دست نزن. تاکسیهای اینترنتی همین حالا هم حاضر نمیشوند نزدیک بیمارستان بیایند؛ گرچه الان شرایط بهتر شده اما بازهم شاهد این نامهربانیها هستیم.»
متین محمدی هم از 4 سال قبل پرستار بخش آی سی یو حاد تنفسی بیمارستان مسیح دانشوری است. هنوز هم وقتی میخواهد از اولین پیک کرونا بگوید صدایش میلرزد. تنها آرزوی او خالی شدن تختهای بخش آی سی یو است: «اولین بیمار مبتلا به کرونا در شیفت من بستری شد. هیچ وقت آن شب را فراموش نمیکنم. هر روز پیگیر اخبار شیوع ویروس در کشور چین بودیم و دعا میکردیم وارد ایران نشود. اولین بیمار مبتلا به کرونا ساعت 6 عصر اول اسفند توسط اورژانس به بیمارستان ما منتقل شد. با دیدن بیمار که وضعیت حادی داشت، تنم لرزید. مرد 45 سالهای بود که همان شب فوت کرد. سه بیمار دیگر هم به بخش ما منتقل شدند و بلافاصله آنها را به دستگاه وصل کردیم و دستورات دارویی را گرفتیم، متأسفانه وضعیت بیماران به قدری وخیم بود که همان شب هر چهار نفر فوت کردند و این ترس ما را بیشتر کرد. من پرستاری را با عشق انتخاب کرده بودم و نمیتوانستم به خاطر حفظ جان خودم فرار کنم. ما قسم خوردهایم برای نجات جان بیماران تلاش کنیم و باید میماندیم. اسفندماه وضعیت خیلی بدی داشتیم و هر روز به تعداد بیماران بدحال اضافه میشد. شناختی هم از درمان این بیماری نبود ولی با تلاش دکتر هاشمیان و دکتر طبرسی بهترین تجهیزات بیمارستانی در اختیار ما قرار گرفت و کم کم متوجه شدیم با چطور پدیدهای رو به رو هستیم.»
متین یک ماه خانه نرفت و هفتهای یکی دوبار همسر و پسر یک سالهاش را در بالکن خانه دید و تلفنی حرف زد. چه لحظه عجیبی! میگوید در این مدت لحظههایی را تجربه کرده است که هیچ وقت فراموش نمیکند: «در پیک بیماری تعداد بیماران بدحال بیشتر میشود و آمار فوتیها بالا میرود. خیلی از همراهان بیمار تصور میکنند آن قدر مرگ و میر دیدهایم که سنگدل شدهایم اما این طور نیست. بیمار بدحالی داشتیم که با پلاسما درمانی وضعیت بهتری پیدا کرده بود و حتی بدون دستگاه میتوانست نفس بکشد. آن قدر خوشحال بودیم که با خانوادهاش تماس تصویری گرفتم تا خبر سلامتیاش را بدهد. یک ساعت بعد وقتی لیوان آب را سرکشید دستش را به علامت تشکر بالا آورد و همان لحظه ایست قلبی شد و تمام کرد. همه شوکه شده بودیم و گریه میکردیم، متأسفانه ویروس کرونا جهش ژنتیک دارد و میتواند باعث ایست قلبی در برخی از بیماران شود، البته لحظههای خوب هم داشتهام. خوشبختانه با داروهایی که دکتر هاشیان تجویز میکرد تعدادی از بیماران وضعیت بهتری پیدا میکردند. جوان 23 سالهای را که شرایط خیلی بدی داشت با لولهگذاری به دستگاه ونتیلاتور وصل کردیم. روز اول لبهایش تکان میخورد. به شوخی گفتم بلندتر بخوان ما هم لذت ببریم. گفت زیارت عاشورا میخوانم. هر روز وضعیت او بدتر میشد تا جایی که 10 درصد امید به زنده ماندن داشتیم. حس شنوایی آخرین حسی است که از بین میرود و انسان تا لحظه آخر عمر میتواند بشنود برای همین زیر گوشش شروع کردم به خواندن زیارت عاشورا. سه روز بعد وقتی شیفت را تحویل گرفتم همکارانم گفتند بیمار وضعیت خیلی خوبی پیدا کرده و از دستگاه جدا شده. از خوشحالی گریه کردم، دو هفته بعد از بیمارستان مرخص شد و لحظه خداحافظی گفت وقتی بیهوش بودم متوجه شدم شما برای من زیارت عاشورا میخوانید.»
متین هم مثل خیلی از پرستاران و پزشکان از رفتار برخی از مردم در برخورد با آنها و همین طور رعایت نکردن پروتکلهای بهداشتی گلایه دارد: «همه خستگیها و فشارها را به جان و دل میپذیریم اما برخی از رفتارها بشدت روح ما را آزار میدهد. اینکه راننده تاکسی وقتی متوجه میشود پرستار بخش آی سی یو هستی وسط اتوبان صیاد پیادهات میکند یا در بانک و سوپرمارکت نگاه خوبی به تو ندارند روح و روان انسان را به هم میریزد. از همراهان بیمار فحش و ناسزا میشنویم اما به خاطر شرایط روحیشان سکوت میکنیم. آنها میبینند با لباسهای ایزوله و ماسکی که بهصورت داریم به سختی نفس میکشیم اما تصور میکنند ما مقصر مرگ عزیزشان هستیم و ناسزا میگویند؛ نمیدانند یک روزی که تختهای آی سی یو خالی باشند بهترین روز زندگی ما است. در این 10 ماه از هفت تخت آی سی یو فقط دو روز تخت خالی داشتیم و خوشحال بودیم. همیشه تختها پر است و هنوز هم بیماران بد حال مرتب بستری میشوند و تخت خالی نداریم. وقتی میبینم مردم رعایت نمیکنند و ماسک نمیزنند همه وجودم درد میگیرد. تذکر هم میدهی میگویند کرونا چی هست؟ من خودم دوبار مبتلا شدم. بار اول همسرم هم مبتلا شد و با پسر یک سالهام شرایط بسیار سختی را پشت سر گذاشتیم. بار دو هم اوایل همین ماه بود. با وجود تنگی نفس و تب و لرز ترجیح دادم در خانه قرنطینه شوم. اگر بستری میشدم ممکن بود بیمارانی که شرایط بدتری دارند به خاطر نبود تخت خالی پذیرش نشوند. حالا هم تنها آرزوی من این است که تختهای آی سی یو خالی باشد تا دست زن و بچهام را بگیرم و بدون ماسک راحت در خیابان قدم بزنم.»
زهرا بارانی پرستار بخش آی سی یو اورژانس بیمارستان رازی اهواز میگوید: وقتی با کرونا مواجه شدم احساس کردم روز اول جنگ است. او میگوید: «امشب تولد 27 سالگیام را در بیمارستان جشن میگیرم. از یک ماه قبل به ماسک آلرژی پیدا کرده ام و سرفه امانم را بریده. با شیوع کرونا بیمارستان رازی اهواز سانتر کرونا شد و من هم به بخش ایزوله تنفسی منتقل شدم. روزهای اول شیوع شرایط خیلی بدی داشتیم و استرس و ناشناخته بودن این بیماری و مرگ و میر بیماران ما را در تونل تاریکی قرار داده بود که نمیدانستیم چه کار کنیم. هر روز مرگ بیماران زیادی را به چشم میدیدم. زن، مرد، تازه عروس و تازه داماد؛ حتی یکی از پزشکان بیمارستان. هر روز تعدادی از پرستل بیمارستان مبتلا میشدند و با کمبود نیرو مواجه بودیم. پدر و مادرم که شهرستان زندگی میکنند با نگرانی تماس میگرفتند و میخواستند کارم را رها کنم و برگردم.»
زهرا هم از رفتار برخی از مردم گلایه دارد و میگوید: «بعضی روزها به خاطر بیماران بدحال مجبور میشدم زمان بیشتری در بیمارستان بمانم و از سرویس جا میماندم ولی تاکسیهای اینترنتی حاضر نمیشدند سوارم کنند؛ البته الان شرایط خیلی بهتر شده؛ هفته گذشته یکی از همین رانندهها وقتی همکار ما را به بیمارستان رسانده بود حاضر نشده بود کرایه بگیرد.»
گـــزارش
گروه اجتماعی
نزدیک به 10 ماه است از شیوع بیماری کرونا در کشور میگذرد و کادر درمان بخصوص پرستاران با همه مشکلات و فشارهای کاری در خط مقدم مبارزه با این ویروس خطرناک و میهمان ناخوانده هستند. پرستاران ماههاست که سخت در تلاشند و با از خودگذشتگی و جانفشانی برای بهبودی دوباره بیماران مبتلا به کرونا از جان مایه میگذارند و همچنان با تمام توان در صف اول مبارزه با کرونا و از جمله نجاتدهندگان مردم هستند. آنها بهرغم تمام سختیها و خطرات ناشی از بیماری کرونا خودشان را به خطر انداختهاند تا دیگران به خطر نیفتند و به حکم سوگندی که یاد کردهاند خالصانه و مشفقانه با خلق تصاویر زیبایی از انسانیت به یاری بیماران میشتابند. هرچند در این مصاف دشوار و نفسگیر، خستگی بر تنشان سنگینی میکند، اما باز هم با همه توان به مداوای بیماران مشغولند. گزارشها نشان میدهد تا همین چند روز پیش که آمار مبتلایان و قربانیان کرونا بالا و بالاتر میرفت، وضعیت برای مدافعان سلامت بخصوص پرستاران که در پیشانی مبارزه با کووید19 بودند سخت و سختتر میشد. حالا چند روزی است که آنها با وجود اجرای برخی محدودیتهای اعمال شده در کشور میتوانند به کاهش مبتلایان امیدوار باشند.از روزی که کرونا در کشور شیوع پیدا کرد به گفته محمد شریفیمقدم، دبیرکل خانه پرستاران 25درصد از این قشر ایثارگر به کرونا مبتلا شدهاند که برخی از آنها جان خود را از دست دادهاند. با این حجم ابتلا که طی 9 ماهه گذشته رکورد یک میلیون و 145 هزار نفر را زده است پرستاران و تیم پزشکی در بهبودی 865 هزار نفر از هموطنانمان نقش مستقیم داشتهاند.
براساس آمارهای وزارت بهداشت در روزهای غیر پیک، روزانه بهطور میانگین هزار نفر در بیمارستانهای سراسر کشور بستری میشوند که نشان از حجم بالای پذیرش بیماران کرونایی است. باید به این نکته هم اشاره کنیم در برخی استانها در فواصل زمانی مختلف حجم پذیرش بیماران مبتلا به کووید 19 از حجم ترخیص بالاتر بوده و فشار بسیار مضاعفی به مدافعان سلامت بویژه پرستاران وارد شده است.
ناگفته نماند از ابتدای شیوع کووید 19 بیش از 140 پرستار و پزشک در راه خدمت به همنوعان خود شهید و حدود 45 هزار پرستار در مقابله با ویروس کرونا به این بیماری مبتلا شدند.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
# من - ماسک - میزنم
-
همه قوا باید برای افزایش وحدت ملی تلاش کنند
-
حمله به دولت روحانی فضیلت نیست
-
فیلتر کردن منطقی نیست
-
ای به تو زنده همه من
-
همه یاران یحیی
-
مشکل جابهجایی واکسن کرونا نداریم
-
ثبت جهانی نگارگری و آیین زیارت کلیسای تادئوس
-
مختصات ترکیه جدید
-
مولانا متعلق به تمام جهان است
-
کاری نکنیم که مردم از صندوق رأی ناامید شوند
-
بالهای سوخته فرشتههای سلامت
-
راهبردهای خنثیسازی و رفع تحریم
-
تحقق خیر عمومی از مسیر هماهنگی نه تقابل
-
دو پتانسیل پنهان
-
همدم مرگ پرستار زندگی
-
گـــزارش
اخبارایران آنلاین