ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
اعترافات بولتون
برجام ایران را قوی تر کرد
گروه سیاسی/ «ایران به واسطه برجام به کشوری قویتر تبدیل شد و توان نظامی و امنیتی آن غنیتر شد.» شاید این مهمترین گزاره کتاب جدید جان بولتون، مقام اخراجی دولت دونالد ترامپ باشد که تحت عنوان «در آن اتاق اتفاق افتاد» بارها به آن اشاره شده است. «بولتون» یک سیاستمدار دست راستی امریکایی است که نام او بیشتر به واسطه یک عمر تلاش برای تأثیرگذاری بر سیاستهای کشورش و بهرهبرداری از حضور در قدرت برای اقدام علیه ایران بر زبانها افتاده است. خاصه وقتی که او از مارس 2018 به عنوان مشاور امنیت ملی وارد کابینه پرتلاطم ترامپ شد، کوشید چشم و گوش رئیس جمهوری امریکا در سیاست خارجی و امنیت ملی باشد. اما وقتی او به سرنوشتی مشابه بسیاری از نزدیکان ترامپ در قدرت مبتلا شد و کنار رفت تصمیم به نگارش و انتشار کتابی گرفت که در مرحله قبل از انتشار با حاشیههای زیاد همراه و محتوای آن نیز با تفسیر و تعبیرهای گوناگون روبهرو شد.
قابل انتظار بود که نام ایران در کتاب «بولتون» که به واسطه نگاه جنجالی و جنگ طلبانهاش علیه ایران به شهرت رسیده است، بیش از هر نام دیگری به چشم بخورد. چه در این کتاب که مشتمل بر ۵۷۰ صفحه و ۱۵ فصل است، ۷۵۵ بار نام ایران، ۲۸ بار نام رهبر معظم انقلاب اسلامی، ۲۶ بار نام «حسن روحانی» رئیس جمهوری ایران و ۴۳ بار از «محمدجواد ظریف» وزیر امور خارجه ایران اسم برده شده است.
اشارات بولتون بیتردید دو وجه مهم از سیاستهایی را به تصویر میکشد که از طرف جریانهای قدرت ضد ایرانی و از سوی دیگر مخالفان داخلی علیه سیاست مسالمت آمیز دولت حسن روحانی طراحی شده است. کسانی که به دولت باراک اوباما تاختند؛ چرا در ازای «هیچ» پول زیادی را روانه ایران کرد و در داخل ایران هم عدهای روحانی را زیر ضرب این گزاره گرفتند؛ در ازای چه چیزی فعالیتهای هستهای ایران را متوقف کرده است.در حقیقت روایت بولتون دو نکته اساسی درون خود دارد یک اعتراف او به عنوان یکی از سرسختترین مخالفان ایران بر اینکه برجام به نفع تهران بوده و دیگری تأیید اظهار نظر چندی پیش محمدجواد ظریف وزیر خارجه کشورمان که گفته بود گروه « بی »متشکل از بنیامین نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی، محمد بن سلمان ولیعهد عربستان و جان بولتون مشاور امنیت ملی وقت ترامپ بیشترین مانع تراشیها را در مسیر امضا و اجرای برجام داشتهاند. جای جای این کتاب آنجا که به موضوع ایران پرداخته اشاره به همین کارشکنیهای گروه بی و اعتراف به فواید برجام برای ایران دارد.
بولتون در کتاب خود توافق هستهای و نارضایتی از ثمرات آن برای ایران را، دلیل موجهی جهت ساماندهی و هدایت حملات جریانهای ضد ایرانی برمیشمارد. او در جایی از این کتاب میگوید: «شیوه نگارش متن و مذاکره درباره برجام قابل قبول نبود و صرفاً برای ایران سودمند بود؛ قابلیت اجرایی شدن و راستی آزمایی نداشت و از نظر طول دوره زمانی و فراگیری کافی نبود.» به گفته او، این توافق اگرچه به ظاهر باید تهدیدات ناشی از برنامه تسلیحات هستهای ایران را حل میکرد اما هیچ کاری نکرد، بلکه در حقیقت، با ارائه یک راه حل قلابی، توجهات را از خطرات منحرف کرد و موجب رفع تحریمهای اقتصادی شد و در عین حال به تهران اجازه داد که اساساً بدون مانع عمل کند.» او در ادامه با اشاره به این توافق مینویسد: «در مورد ایران، اصرار کردم که (ترامپ) برنامه خروج از برجام را همچنان پیش ببرد و توضیح دادم که چرا استفاده از زور علیه برنامه هستهای ایران تنها راه حل پایدار است.»
بولتون همچنین افزوده است: «این توافق به طور جدی تهدیدات دیگری را که ایران ایجاد کرده بود برطرف نکرد. برنامه موشکی بالستیک این کشور... آیت اللههای تهران با رهایی از بند تحریمها و بهرهمند شدن از انتقال ۱۵۰ میلیون دلار پول پالت در هواپیماهای باری و آزاد شدن حدود ۱۵۰ میلیارد دلار دارایی در سطح جهان، دوباره فعالیت خود را ادامه دادند.»
ذیل چنین نگاهی بود که بولتون با حضور خود در کابینه ترامپ روزهای مصونیت تهران را تمام شده دانست و تلاش برای آغاز جنگ نظامی علیه آن را به عنوان مأموریتی مهارناپذیر در دستور کار قرار داد. او در کتاب خود، جنگ با ایران را جرقهای برای تغییر نظام میدانست بی آنکه ویرانگری ناشی از آن را به حساب بیاورد. از این رو پیشنهاداتی که با هدف میانجیگری میان تهران و واشنگتن مطرح میشد، تیری زهرآگین بود که به سوی اهداف جنگطلبانه او روانه میشد. چنان که در کتاب به ماجرای سفر «آبه شینزو»، نخست وزیر ژاپن به تهران اشاره میکند که با سودای میانجیگری میان ایران و امریکا در دستور کار قرار گرفته بود. بولتون در این باره میگوید: «نخست وزیر ژاپن به سفر به ایران در اواسط ژوئن و قبل از نشست جی 20 در اوزاکا فکر میکرد. زمانی که من در تدارک سفر ترامپ و دیدارش با امپراطور ژاپن، در سفر به توکیو، با آبه دیدار کردم، او گفت اگر ترامپ بخواهد به ایران سفر کند، این سفر مفید خواهد بود. من قطعاً نمیتوانستم بگویم که فکر میکنم کل این ابتکار، یک ایده وحشتناک است.» بولتون در حقیقت مخالفت خود با سفر نخست وزیر ژاپن به ایران را به رخ میکشد و میگوید که از نظر او تصمیم ترامپ برای ارسال ناو هواپیمابر آبراهام لینکلن با هدف تهدید نظامی ایران، اقدام بهتری بوده است.
بولتون در حالی به صراحت از نارضایتی جریانهای پنهان قدرت در امریکا و همپیمانان این کشور با برجام سخن گفته است که بال دیگر این جریان ضد ایرانی، گروههای مخالف در ایران و گروه دلواپسانی بود که پس از برجام یکباره همه دستاوردهای آن را به طرفهالعینی کتمان و آن را دستخوش تحریف و دگردیسی کردند و دولت را به واسطه این توافق در سیبل حملات دامنهدار خود قرار دادند. توافقی که به باور اغلب صاحبنظران به رفع تحریمها و بازگشت منابع مالی به کشور منتهی شد و در صورت مواجه نشدن با کارشکنی مخالفان میتوانست کلید گشایش در زندگی همه اقشار و سطوح جامعه باشد. اما تندروهای داخلی به سیاق خارجیها چنین نتیجه گرفتند که اگر دولت روحانی این مرحله سخت را با موفقیت پشت سر بگذارد، آنگاه احتمال قدرتیابی مخالفان به امری برگشتناپذیر تبدیل خواهد شد. یا به تعبیر حسامالدین آشنا، مشاور رئیس جمهوری قربانی زیاده خواهیهای دوسویه شد: «دلواپسانی عرب زبان و عبری زبان که به امریکاییها میگفتند چرا زیاد دادید و کم گرفتید و دلواپسانی فارسی زبان که به ایرانیها میگفتند چرا کم گرفتید و زیاد دادید. هر دو طرف به ظاهر بسیار بیشتر میخواستند ولی در عمل هر دو بسیار کمتر به دست آوردند.»
اگرچه ایران کوشید با مدیریت برخی از تحولات از جمله خروج یکجانبه امریکا از برجام، تشدید تحریم و عمیقتر شدن رابطه با امریکا از تشدید این مشکلات جلوگیری کند، اما در این میان، تقارن ورود بولتون به کابینه ترامپ و محمد بن سلمان در عربستان، در کنار دولت نتانیاهو در اسرائیل و مواجهه تقابلی «بن زاید»، حاکم امارات به تشکیل گروهی منجر شد که یکی از مهمترین اهدافش جنگ نظامی علیه ایران و محدود کردن نقشآفرینی منطقهای آن بود. گروهی که پیشتر محمدجواد ظریف در اشاره به آن گفته بود برخلاف میل ترامپ به دنبال درگیر کردن امریکا با ایران است. بولتون درکتاب خود به صراحت اعلام میکند که سیاستهای جنگ افروزانه او تا چه میزان با پشتیبانی اعضای این گروه همراه بوده است. آنجایی که به ماجرای میانجیگری «آبه شینزو» میان ایران و امریکا اشاره میکند از نارضایتی «بن زاید»، حاکم امارات (متحد وقت بن سلمان) سخن به میان میآورد و میگوید: «در مسیرمان به لندن، توقف کوتاهی در ابوظبی داشتیم و در آنجا بن زاید گفت که نمیفهمد چرا ترامپ میخواهد با ایران گفتوگو کند.» بولتون همچنین در بخشی از این کتاب داستان جلسهای در سال ۲۰۱۷ و اظهارات ترامپ در آن جلسه را تعریف میکند. او که در آن موقع هنوز به سمت مشاور امنیت ملی امریکا نرسیده بود، به حمایت تلویحی رئیس جمهوری امریکا از حمله احتمالی اسرائیل به ایران اشاره میکند و به نقل از ترامپ مینویسد: «شما به نتانیاهو بگویید که اگر او از زور استفاده کند، من از او حمایت خواهم کرد. من به او گفتم، اما شما دوباره به او بگویید.»
بولتون در جای دیگری به سفر غافلگیرانه محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران به نشست گروه ۷ در اوت ۲۰۱۹ در بیاریتس فرانسه میپردازد. به گفته بولتون، ترامپ دعوت امانوئل مکرون، رئیس جمهوری فرانسه را برای دیدار میان رئیس جمهوری امریکا با وزیر خارجه ایران پذیرفته بود و نتانیاهو بشدت از این اقدام ترامپ خشمگین شده بود. به نوشته مشاور پیشین کاخ سفید، همزمان نتانیاهو در تلاش بوده که با ترامپ تماس برقرار کرده و مخالفت خود با چنین دیداری را به اطلاع وی برساند و مانع از انجام چنین دیدار احتمالی بشود، اما کوشنر داماد ترامپ از برقراری چنین تماس جلوگیری کرده، چراکه اعتقاد داشته درست نیست یک شخصیت سیاسی خارجی دیدار کردن یا نکردن با کسی را به ترامپ دیکته کند.
در واقع کتاب «در آن اتاق اتفاق افتاد» بیش از هر منبع دیگری پشت پرده تحرکات یکی از رادیکالترین جریانهای سیاسی ضد ایرانی در دولت امریکا و متحدان خارجیاش را برای هدایت این کشور به جنگ علیه ایران و به بنبست کشاندن برجام روایت میکند و یادآور میشود که مقامهای دولت ایران در سالهای اخیر با چه طوفانی از خصومت در عرصه سیاست خارجی روبهرو بودهاند. طوفانی که دست بر قضا همراهانی هم در داخل کشور داشت.
هیأت افغانستانی دیدارهای فشرده ای با مقامات ایرانی داشتند
توافق دو همسایه برای امنیت مرزی
گروه سیاسی/ روابط راهبردی ایران و افغانستان خدشه ناپذیر است؛ این پیام نتیجه و چکیده دیدارهایی است که سرپرست وزارت خارجه جمهوری اسلامی افغانستان با مقامات کشورمان داشت.
«محمد حنیف اتمر» در رأس هیأت بلندپایه سیاسی، اقتصادی و امنیتی در مقطعی به تهران سفر کرد که بسیاری تصور میکردند دو حادثه ناگوار برای اتباع افغانستان در جریان سفرشان به ایران و شایعهپردازیهای انجام شده پیرامون آن میتواند مبنایی برای بروز تنش و دوری میان دو کشور باشد.
وزارت خارجه افغانستان اما اعلام کرده بود که هدف از این سفر نه فقط پرداختن به آن رویدادهای ناگوار و جستوجوی راهحل برای جلوگیری از تکرار آن که تلاش برای تقویت و توسعه همکاریهای همهجانبه و مذاکرات پیرامون سند همکاریهای جامع بین دو کشور است. سند جامعی که پس از 5 سال کار کارشناسی قرار است ظرف 3 ماه آینده مصوب و اجرایی شود.
سرپرست وزارت خارجه افغانستان که در روز نخست سفرش با وزیر امور خارجه و دبیر شورای عالی کشورمان مذاکره داشت روز گذشته با عبدالرضا رحمانی فضلی وزیر کشور نیز دیدار و گفتوگو کرد.
به گزارش ایرنا، وزیر کشورمان درباره این گفت وگو با اشاره به مذاکره دو طرف در جهت افزایش همکاریها و تقویت رابطه ایران و افغانستان، افزود: یکی از مباحث، موضوعات مرزی و آنچه در مناطق مرزی اتفاق میافتد بود که در این زمینه با یکدیگر موافقتنامه امنیتی داریم و مقرر شد کمیسیونهای مشترک مرزی و کمیساریای مرزی را به صورت مستمر و در زمانبندیهای مشخص بگذاریم و مسائلمان را آنجا مطرح کنیم. چارهجویی برای مشکلات ایجاد شده در مسیر تردد شهروندان افغانستان به ایران و حوادثی که در اثر مهاجرتهای غیرقانونی رخ میدهد از جمله موضوعات دیگری بود که محل گفتوگوی مقامهای دو کشور قرار گرفت. وزیر کشور در این باره با اشاره به محتوای مذاکره دیروز گفت: مقرر شد دولتهای هر دو کشور تلاش کنند همه موانعی که در مسیر تردد قانونی است برداشته و تردد قانونی تسهیل شود که برادران افغانستانی بتوانند از طریق مسیرهای کاملاً قانونی و حمایت شده در کشورمان حضور یابند و آنها با اعتماد و اطمینان بیشتری کارهای خود را انجام دهند.
رحمانی فضلی همچنین از توافق دو طرف برای توسعه همکاری منطقهای و برگزاری نشست مشترک با سرمایهگذاران در مناطق مرزی دو کشور خبر داد و گفت: امیدواریم این نشستها و جلسات و این تبادل افکار و نظرات موجب خیر و برکت برای دو کشور همسایه که زبان مشترک، تاریخ مشترک و فرهنگ مشترک دارند باشد و همچنین امیدوارم که این نشستها ادامه داشته باشد تا نتایجی که الان به دست آمد در عمل هم محقق شود.
اتمر: نگرانیهای مشترک را برطرف میکنیم
سرپرست وزارت امور خارجه افغانستان نیز دیدار و گفت وگویش با وزیر کشور ایران را مثبت ارزیابی کرد و گفت: با تکیه بر مناسبات برادرانه میتوانیم به فضل خدا تمام نگرانیهای مشترک را برطرف کنیم. او با بیان اینکه مسأله شهروندان افغان در ایران یکی از موضوعات بسیار مهم بحث بود، گفت: ما از مهماننوازی و حمایت دولت و مردم ایران سپاسگزاریم و روی این نکته تأکید کردیم که تردد باید قانونی باشد و تأکید کردیم که حفظ حقوق بشری اتباع، رفتار توأم با مدارا و محبت همیشگی که مردم ایران در ۴۰ سال گذشته نسبت به اتباع افغانستانی داشته ادامه یابد و قلباً از این موضوع تشکر میکنیم. او افزود: البته برای ما مهم است که عملاً مسأله تردد قانونی و زمینهسازی برای کار و کارگر افغان در ایران به صورت قانونی اقداماتی را انجام دهیم که به خیر و صلاح هر دو ملت باشد.
«میرویس ناب» معاون وزیر امور خارجه افغانستان نیز که دیروز با عباس عراقچی معاون سیاسی وزارت امور خارجه کشورمان دیدار داشت در صفحه توئیتر خود در باره محتوای این دیدار نوشت: «گفتوگوی سازنده با عراقچی درباره توافقنامه همکاری جامع که امور اقتصادی، ترانزیت، سیاسی و مرزی را شامل میشود، داشتم. قانونی کردن وضعیت افغانها در ایران اولویت اصلی ما است. همچنین از ایران به خاطر حمایت از جمهوری اسلامی افغانستان در جریان تلاشهای صلح سپاسگزاریم.»
واکنش وزارت امور خارجه به تلاش برای تضعیف رابطه تهران – کابل
وزارت خارجه کشورمان نیز روز گذشته به تحریکات خارجی برای تضعیف رابطه ایران و افغانستان واکنش نشان داد و در پاسخ به توییت یک دستیار وزارت امور خارجه امریکا که با اتکا به حوادث ناگوار رخ داده طی دو ماه گذشته برای شهروندان افغانستان و داستان پردازیهای رسانهای درباره آن حوادث ایران را به نقض حقوق پناهجویان متهم کرده بود، با یادآوری اقدامات ضد مهاجرتی دولت ترامپ و از جمله اقدام ضد انسانی جدا کردن کودکان مهاجر از والدینشان نوشت: «دولتی دارد از حقوق پناهجویان حرف میزند که شعار انتخاباتیاش «دیوار بکشیم» بوده و بارها به دلیل سیاستهای بیرحمانه مرزیاش با محکومیت عمومی روبهرو شده.»
وزارت امور خارجه کشورمان با تأکید بر اینکه «ایران و افغانستان به عنوان دو ملت برادر، روابط مستحکم و ریشهداری دارند که بر پیوندهای تاریخی و فرهنگی بنا شده است و تحریکات خارجی که اهدافی شوم دارند، هرگز نمیتوانند این رابطه نزدیک را تضعیف کنند»، یادآور شد: «ایران، برای چندین دهه میزبان پناهجویان افغانستانی بوده که از جنگ و درگیریهایی فرار کردهاند که به واسطه مداخله و تهاجم ایالات متحده ایجاد شده است. ما همچنان به پشتیبانی از برادران و خواهران افغانستانی خود در دوران دشواریهای آنها ادامه خواهیم داد و بار دیگر ایالات متحده را به پایان دادن به حضور بیثبات کنندهاش در منطقه، فرا میخوانیم.»
بــــرش
تدابیر لازم برای جلوگیری از تردد غیرقانونی در مرزها
وزیر امور خارجه ایران و سرپرست وزارت خارجه افغانستان در بیانیهای کمیتههای امنیتی - سرحدی را موظف کردند در راستای تأمین امنیت سرحد دو کشور و برای جلوگیری از تردد غیرقانونی و قاچاق انسان و کالا تدابیر لازم را اتخاذ کنند.
به گزارش ایرنا، در جریان ملاقاتهای محمد حنیف اتمر با مقامهای کشورمان طرفین در قالب هشت کمیته کاری شامل کمیتههای سند جامع، قانونمندسازی اقامت اتباع، همکاریهای مرزی، کار، آب، همکاریهای فرهنگی، انرژی و صحت بهداشت در مورد توسعه و گسترش مناسبات دو کشور در ابعاد مختلف بحث و تبادل نظر کردند. در بخشی از بیانیه مشترک 15 بندی دو کشور در پایان این مذاکرات دو روزه آمده است:جمهوری اسلامی ایران ضمن استقبال از روند صلح با مالکیت و رهبری دولت و مردم افغانستان، اعلام آمادگی کرد تا در صورت درخواست جمهوری اسلامی افغانستان، ظرفیت و امکانات خود را برای تسهیل روند مذاکرات بینالافغانی و میزبانی از این مذاکرات به کارگیرد. در این بیانیه با اشاره به بحث و تبادل نظر درباره جزئیات حوادث اخیر که باعث تلفات بشری شده، آمده: جانب ایران از پیشرفت تحقیقات به جانب افغانستان معلومات داد و هر دو جانب توافق کردند که تدابیر را به منظور جلوگیری از وقوع چنین حوادث اتخاذ کنند. از جمله به کمیتههای امنیتی- سرحدی و قانونمندسازی حضور اتباع دو طرف در خاک یکدیگر وظیفه سپرده شد تا در راستای تأمین امنیت سرحد مشترک دو کشور برای جلوگیری از تردد غیرقانونی و قاچاق انسان و کالاها تدابیر لازم را اتخاذ کنند. در این ارتباط طرفین لزوم حضور نیروهای امنیتی افغانستان در پاسگاههای مرزی تخلیه شده آن کشور و نیز تسهیل صدور روادید جمهوری اسلامی ایران را مورد توجه قرار دادند. همچنین دوطرف اعلام کردند در چارچوب سند جامع همکاریهای راهبردی، با امضای یک توافقنامه دوجانبه، ضمن سامان دادن به حضور قانونمند نیروی کار افغان در جمهوری اسلامی ایران، مجوزهای لازم را برای حضور فعالان اقتصادی و نیروهای متخصص دو کشور در ایران و افغانستان فراهم کنند.
طرفین درخصوص همکاریهای اقتصادی- بازرگانی منطقهای و چندجانبه از جمله در حوزه ترانزیت و حملونقل نیز توافق کرده و نقش بندر چابهار به عنوان موتور محرک همکاریهای تجاری- ترانزیتی در منطقه را مورد تأکید قرار دادند.
مبارزه با کرونا، الگوی مدیریتی کشور
ادامه از صفحه اول
در ایران با اینکه زمان آغاز آن زود بود و طبعاً امکانات و دانشی که برای مقابله با چنین میهمان ناخواندهای مثل امریکا نبود، مدیریت مهار کردن ویروس کرونا قابل قبول و نسبت به بسیاری از کشورهای اروپایی و خود امریکا مسلط تر رفتار شد.
این در حالی است که مردم ایران مثل نسل زرد مطیع نیستند و مثل اروپا و امریکا هم چندان پایبند مسائل حقوقی نیستند. اما در عین حال یکی ازخبرنگاران خارجی که با من صحبت میکرد گفت که ایران از ماجرای کرونا روسفید درآمد. مدیریت این ویروس کوچک که همه ایران را مورد تهدید بزرگی قرار داده بود، میتواند یک الگو برای مدیریت وحل مشکلات مردم باشد. در این اتفاق مهمترین دلیل موفقیت همدلی وهمکاری و مدیریت واحد به ریاست رئیس جمهوری بود. رودرروی صندلی میز ستاد مقابله با کرونا، که ریاست آن با رئیس جمهوری بود رئیس ستاد مشترک نیروهای مسلح نشسته. اعضای هیأت دولت که میتوانند به مقابله با کرونا مرتبط باشند حضور دارند. مدیر حوزه علمیه قم برای همکاری مراکز اجتماعات دینی حضور مییابد وهمه اینها همفکری میکردند و راهنمای خود را علم و اصول پزشکی قرار دادند چند نکته مهم برای ملت روشن شد.
۱- میشود در این کشور فارغ از جناح بندیها یا تعصبات بخشی همه باهم برای نجات و موفقیت مردم کار کنند.
معمولاً دولت و نهادها دوست دارند بیش از آنکه به فکر مردم باشند، به فکر تابلوی کاری باشند که روی آن نوشته باشد چه کسی انجام دهنده آن است. از این بدتر اینکه کار سایر بخشها مورد تخطئه و انتقاد قرار میگیرد. گاهی چنان به فعالیتهای بخشهای دیگر و بخصوص تیم مخالفان دولت فعلی کارهای دولت مورد انتقاد و فحاشی قرار میگرفت که به سختی میشد منبع آن را تشخیص داد که سازمان منافقین است یا تندروهای به ظاهر انقلابی داخلی.
مقابله با کرونا از معدود مسائلی بود که این گونه نشد و معلوم شد که میشود با همدلی به فکر حل مشکلات مردم و سلامت آنها بود.
۲- وقتی به طور مداوم همه نیروهای اداره کننده کشور چه دولتی، چه قضایی و چه نیروهای مسلح پشت یک میز و با یک هدف واحد مبارزه با کرونا جمع شدند، نه تنها معلوم شد که میشود همه باهم همکاری کنند که توانستند همپوشانی خدماتی خوبی هم انجام دهند. وظایف تقسیم شد. کارهای به زمین مانده معلوم شد وهر نهادی توان خود را عرضه کرد و کلاً تمام توان اجرایی و فرهنگی واجتماعی نظام در طول یکدیگر قرار گرفتند و به هم کمک کردند. معنای نظام سیاسی واحد و در خدمت مردم در همین جا بود. تعریفی که جاری است و نظام را در چند نهاد خلاصه میکنند، تعریف نادرستی است.
نظام هر کشوری مجموعه نهادهای قدرت است. اگر بخشی با بخشی درگیر باشند یعنی بخشی از نظام با بخش دیگر نظام درگیر است. نه اینکه مثلاً گفته شود فلان افراد در دولت یا خود دولت یا سران و سیاستهای فلان دستگاه با سیاستهای نظام مخالف است.
در ماجرای کرونا نظام به معنای واقعیاش به مدیریت پرداخت وموفق بود و صد البته حمایت رهبری راهگشای اصلی این موفقیت بود. در بسیاری از موارد بخشی از نظام با بخشهای دیگر درگیر است. این یعنی مردم قربانی بیدلیل اختلافات بالا دستیها هستند. مبارزه با کرونا را الگوی مدیریت کشور باید کرد.
در ایران با اینکه زمان آغاز آن زود بود و طبعاً امکانات و دانشی که برای مقابله با چنین میهمان ناخواندهای مثل امریکا نبود، مدیریت مهار کردن ویروس کرونا قابل قبول و نسبت به بسیاری از کشورهای اروپایی و خود امریکا مسلط تر رفتار شد.
این در حالی است که مردم ایران مثل نسل زرد مطیع نیستند و مثل اروپا و امریکا هم چندان پایبند مسائل حقوقی نیستند. اما در عین حال یکی ازخبرنگاران خارجی که با من صحبت میکرد گفت که ایران از ماجرای کرونا روسفید درآمد. مدیریت این ویروس کوچک که همه ایران را مورد تهدید بزرگی قرار داده بود، میتواند یک الگو برای مدیریت وحل مشکلات مردم باشد. در این اتفاق مهمترین دلیل موفقیت همدلی وهمکاری و مدیریت واحد به ریاست رئیس جمهوری بود. رودرروی صندلی میز ستاد مقابله با کرونا، که ریاست آن با رئیس جمهوری بود رئیس ستاد مشترک نیروهای مسلح نشسته. اعضای هیأت دولت که میتوانند به مقابله با کرونا مرتبط باشند حضور دارند. مدیر حوزه علمیه قم برای همکاری مراکز اجتماعات دینی حضور مییابد وهمه اینها همفکری میکردند و راهنمای خود را علم و اصول پزشکی قرار دادند چند نکته مهم برای ملت روشن شد.
۱- میشود در این کشور فارغ از جناح بندیها یا تعصبات بخشی همه باهم برای نجات و موفقیت مردم کار کنند.
معمولاً دولت و نهادها دوست دارند بیش از آنکه به فکر مردم باشند، به فکر تابلوی کاری باشند که روی آن نوشته باشد چه کسی انجام دهنده آن است. از این بدتر اینکه کار سایر بخشها مورد تخطئه و انتقاد قرار میگیرد. گاهی چنان به فعالیتهای بخشهای دیگر و بخصوص تیم مخالفان دولت فعلی کارهای دولت مورد انتقاد و فحاشی قرار میگرفت که به سختی میشد منبع آن را تشخیص داد که سازمان منافقین است یا تندروهای به ظاهر انقلابی داخلی.
مقابله با کرونا از معدود مسائلی بود که این گونه نشد و معلوم شد که میشود با همدلی به فکر حل مشکلات مردم و سلامت آنها بود.
۲- وقتی به طور مداوم همه نیروهای اداره کننده کشور چه دولتی، چه قضایی و چه نیروهای مسلح پشت یک میز و با یک هدف واحد مبارزه با کرونا جمع شدند، نه تنها معلوم شد که میشود همه باهم همکاری کنند که توانستند همپوشانی خدماتی خوبی هم انجام دهند. وظایف تقسیم شد. کارهای به زمین مانده معلوم شد وهر نهادی توان خود را عرضه کرد و کلاً تمام توان اجرایی و فرهنگی واجتماعی نظام در طول یکدیگر قرار گرفتند و به هم کمک کردند. معنای نظام سیاسی واحد و در خدمت مردم در همین جا بود. تعریفی که جاری است و نظام را در چند نهاد خلاصه میکنند، تعریف نادرستی است.
نظام هر کشوری مجموعه نهادهای قدرت است. اگر بخشی با بخشی درگیر باشند یعنی بخشی از نظام با بخش دیگر نظام درگیر است. نه اینکه مثلاً گفته شود فلان افراد در دولت یا خود دولت یا سران و سیاستهای فلان دستگاه با سیاستهای نظام مخالف است.
در ماجرای کرونا نظام به معنای واقعیاش به مدیریت پرداخت وموفق بود و صد البته حمایت رهبری راهگشای اصلی این موفقیت بود. در بسیاری از موارد بخشی از نظام با بخشهای دیگر درگیر است. این یعنی مردم قربانی بیدلیل اختلافات بالا دستیها هستند. مبارزه با کرونا را الگوی مدیریت کشور باید کرد.
سفر بی نظیر هیأت افغانستانی به ایران
ادامه از صفحه اول
مسأله راهبردی این واقعیت است که اکنون افغانستان عزم خود را برای مستحکمتر کردن رابطه با همسایه مقتدر غربی خود جزم کرده است. این امر نیز به نوبه خود متأثراز مناسبات داخلی این کشور است، زیرا اکنون بعد از شکلگیری گروه مصالحه در افغانستان به رهبری آقای عبدالله عبدالله و نیز با توجه به ضعف دولت مرکزی و نیز تمایل اندک گروه طالبان نسبت به آقای اشرف غنی، رئیس جمهوری این کشور، مجموعه این شرایط سبب شده است تا عبدالله عبدالله استحکام روابط با ایران را در دستور کارخود قرار دهد. او در گذشته نیز چنین دیدگاهی نسبت به ایران داشته و میداند که اگر این کشور حمایت همسایه قوی خود را از دست بدهد، با چه مشکلاتی روبهرو خواهد شد.
این دیدگاه در محمد اتمر، رئیس هیأت افغانستان نیز وجود دارد. گرچه آقای اتمر یک پشتو است، اما پشتویی است که نگاه تکنوکراتیک به کشورهای همسایه از جمله ایران دارد. اتمر با توجه به سوابق گسترده خود در حاکمیت افغانستان، از جمله وزارت معارف، دبیری شورای امنیت ملی و امروز سرپرستی وزارت خارجه، بخوبی واقف است که ایران تنها کشوری است که میتواند منافع همهجانبه افغانستان را تضمین کند. بویژه اینکه امروز افغانستان در مرزهای جنوبی با کشور پاکستان دچار مشکلات عدیدهای است و در شمال نیز، کشور تاجیکستان از اقتداری برخوردار نیست که افغانها بخواهند از آن بهره بگیرند. مجموعه این عوامل، به همراه مشترکات زبانی، فرهنگی، دینی و تاریخی افغانستان با ایران، باعث شده است مسئولان این کشور از جمله آقای اتمر بهدنبال تحکیم روابط با همسایه غربی خود باشند.
در این میان برخی کشورها و رسانههای غربی تلاش دارند مسأله حادث شده برای افغانهای مهاجر در هریرود را به ایران نسبت بدهند. اما واقعیت جز این نیست که کشوری به عظمت جمهوری اسلامی ایران نمیتواند دست به کشتن افراد بیگناه بزند، هرچند ورود این عده به ایران غیرقانونی بود و بهدلیل همین ورود غیرقانونی احتمال برخورد مرزبانی هم میتواند مطرح باشد، اما آنقدر مرزبانی ایران از درایت، تجربه و سعهصدر کافی برخوردار است که دست به چنین اقدامی نزد. بنابراین، این مسأله و نسبت دادن آن به ایران، رویکردی تنگنظرانه، جزمینگر و حرفی کاملاً عبث است. باوجود این، باید مشخص شود که این مسأله از کجا شروع شده و به کجا خاتمه یافته و این قطعاً حق افغانستان است. از اینرو با اطمینان میتوان گفت آقای اتمر به ایران آمده است این مسأله را فیصله دهد تا این موضوع زمینه سوءاستفاده کشورهای دیگر را فراهم نکند.
اما این سفر، بویژه با توجه به ترکیب هیأت افغانستان و نیز برنامهها و دستور کار هیأت، نشان میدهد که روشن کردن همه ابعاد و واقعیت ماجرا و فیصله دادن به اتفاق هریرود تنها بعد این دیدارها نیست. آقای اتمر و دولت افغانستان، در تلاش هستند تا در زمینههای اقتصادی و فرهنگی و نیز در ارتباط با ناامنیهایی که در مرزهای دو کشور وجود دارد، با ایران به یک دستورکار و سیاست جدید برسند. زیرا مرزهای ما با افغانستان همیشه دچار مشکل بوده و به همین دلیل حراست از این مرزها همیشه حائز اهمیت ویژه بوده است. بههمین دلیل بیش از 90 درصد تفاهمنامه همکاری جامع که طی ماههای آینده میان دو کشور امضا میشود، به مسائل امنیتی و مرزها بازمیگردد. اگر آقای اتمر بتواند این مسأله را مدیریت کند، سایر مسائل با افغانستان هم حل شدنی است. زیرا امروز ناامن بودن مرزهای دو کشور به مسألهای جدی تبدیل شده و این خود ناشی از ضعف دولت مرکزی در این کشور است. تا شکلگیری این اقتدار، طبیعی است که ایران نمیتواند اجازه دهد مرز دو کشور به محلی برای ورود و خروج آزادانه نیروهای مخرب تبدیل شود. زیرا همه آنان که از این مرزها تردد میکنند، از برادران افاغنه خوب ما نیستند. بهطور کلی، با توجه به مباحثی که درون افغانستان در جریان است و نیز فشار کشورهای غربی به مقامهای این کشور باعث شده است افغانستان به این واقعیت واقف شود که نباید حسن همجواری و گسترش مناسبات با همسایه غربی خود را فراموش کند.
مسأله راهبردی این واقعیت است که اکنون افغانستان عزم خود را برای مستحکمتر کردن رابطه با همسایه مقتدر غربی خود جزم کرده است. این امر نیز به نوبه خود متأثراز مناسبات داخلی این کشور است، زیرا اکنون بعد از شکلگیری گروه مصالحه در افغانستان به رهبری آقای عبدالله عبدالله و نیز با توجه به ضعف دولت مرکزی و نیز تمایل اندک گروه طالبان نسبت به آقای اشرف غنی، رئیس جمهوری این کشور، مجموعه این شرایط سبب شده است تا عبدالله عبدالله استحکام روابط با ایران را در دستور کارخود قرار دهد. او در گذشته نیز چنین دیدگاهی نسبت به ایران داشته و میداند که اگر این کشور حمایت همسایه قوی خود را از دست بدهد، با چه مشکلاتی روبهرو خواهد شد.
این دیدگاه در محمد اتمر، رئیس هیأت افغانستان نیز وجود دارد. گرچه آقای اتمر یک پشتو است، اما پشتویی است که نگاه تکنوکراتیک به کشورهای همسایه از جمله ایران دارد. اتمر با توجه به سوابق گسترده خود در حاکمیت افغانستان، از جمله وزارت معارف، دبیری شورای امنیت ملی و امروز سرپرستی وزارت خارجه، بخوبی واقف است که ایران تنها کشوری است که میتواند منافع همهجانبه افغانستان را تضمین کند. بویژه اینکه امروز افغانستان در مرزهای جنوبی با کشور پاکستان دچار مشکلات عدیدهای است و در شمال نیز، کشور تاجیکستان از اقتداری برخوردار نیست که افغانها بخواهند از آن بهره بگیرند. مجموعه این عوامل، به همراه مشترکات زبانی، فرهنگی، دینی و تاریخی افغانستان با ایران، باعث شده است مسئولان این کشور از جمله آقای اتمر بهدنبال تحکیم روابط با همسایه غربی خود باشند.
در این میان برخی کشورها و رسانههای غربی تلاش دارند مسأله حادث شده برای افغانهای مهاجر در هریرود را به ایران نسبت بدهند. اما واقعیت جز این نیست که کشوری به عظمت جمهوری اسلامی ایران نمیتواند دست به کشتن افراد بیگناه بزند، هرچند ورود این عده به ایران غیرقانونی بود و بهدلیل همین ورود غیرقانونی احتمال برخورد مرزبانی هم میتواند مطرح باشد، اما آنقدر مرزبانی ایران از درایت، تجربه و سعهصدر کافی برخوردار است که دست به چنین اقدامی نزد. بنابراین، این مسأله و نسبت دادن آن به ایران، رویکردی تنگنظرانه، جزمینگر و حرفی کاملاً عبث است. باوجود این، باید مشخص شود که این مسأله از کجا شروع شده و به کجا خاتمه یافته و این قطعاً حق افغانستان است. از اینرو با اطمینان میتوان گفت آقای اتمر به ایران آمده است این مسأله را فیصله دهد تا این موضوع زمینه سوءاستفاده کشورهای دیگر را فراهم نکند.
اما این سفر، بویژه با توجه به ترکیب هیأت افغانستان و نیز برنامهها و دستور کار هیأت، نشان میدهد که روشن کردن همه ابعاد و واقعیت ماجرا و فیصله دادن به اتفاق هریرود تنها بعد این دیدارها نیست. آقای اتمر و دولت افغانستان، در تلاش هستند تا در زمینههای اقتصادی و فرهنگی و نیز در ارتباط با ناامنیهایی که در مرزهای دو کشور وجود دارد، با ایران به یک دستورکار و سیاست جدید برسند. زیرا مرزهای ما با افغانستان همیشه دچار مشکل بوده و به همین دلیل حراست از این مرزها همیشه حائز اهمیت ویژه بوده است. بههمین دلیل بیش از 90 درصد تفاهمنامه همکاری جامع که طی ماههای آینده میان دو کشور امضا میشود، به مسائل امنیتی و مرزها بازمیگردد. اگر آقای اتمر بتواند این مسأله را مدیریت کند، سایر مسائل با افغانستان هم حل شدنی است. زیرا امروز ناامن بودن مرزهای دو کشور به مسألهای جدی تبدیل شده و این خود ناشی از ضعف دولت مرکزی در این کشور است. تا شکلگیری این اقتدار، طبیعی است که ایران نمیتواند اجازه دهد مرز دو کشور به محلی برای ورود و خروج آزادانه نیروهای مخرب تبدیل شود. زیرا همه آنان که از این مرزها تردد میکنند، از برادران افاغنه خوب ما نیستند. بهطور کلی، با توجه به مباحثی که درون افغانستان در جریان است و نیز فشار کشورهای غربی به مقامهای این کشور باعث شده است افغانستان به این واقعیت واقف شود که نباید حسن همجواری و گسترش مناسبات با همسایه غربی خود را فراموش کند.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
برجام ایران را قوی تر کرد
-
توافق دو همسایه برای امنیت مرزی
-
مبارزه با کرونا، الگوی مدیریتی کشور
-
سفر بی نظیر هیأت افغانستانی به ایران
اخبارایران آنلاین