ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
دور نما
دیلی صباح (ترکیه):
سرانجام ترکیه توانست با مهار ویروس کرونا، در لیست کشورهایی قرار گیرد که میتواند فعالیتهای توریستی را از سر بگیرد.
این به آن معنا است که هتلها از این پس پذیرای میهمانان خارجی بیشتری خواهند بود و اقتصاد رونق دوباره میگیرد.
گاردین (بریتانیا):
ام آی فایو (MI5) دستگاه امنیت داخلی انگلیس مدعی شده عامل حمله تروریستی این هفته که یک مرد لیبیایی 25 ساله بوده، برای این دستگاه شناخته شده بوده است. اکنون دیگر بار این سؤال مطرح است که چگونه این افراد شناخته شده، مرتکب حملات مرگبار میشوند.
نیویورک تایمز (امریکا):
نتانیاهو در حال برداشتن گامهای خود به سمت اجرا کردن طرح الحاق است، اما هرچه به زمان اجرای این اقدام نزدیک میشویم، نگرانیها در این خصوص بیش از قبل بالا میگیرد. طوری که حتی مقامات نظامی و امنیتی سابق اسرائیل هم این اقدام را نامناسب دانستهاند.
نشست اتحادیه اروپا با چین برگزار شد
روی خوش «قاره سبز» به« اژدهای زرد»
زهره صفاری
خبرنگار
سران اتحادیه اروپا عصر روز گذشته بیست و دومین نشست مشترک با چین را بهمنظور تقویت روابط دو جانبه در سایه انزوای امریکا، بهصورت مجازی برگزار کردند.
بهگزارش «شینهوا»، در این نشست که نخستین جلسه سران جدید اتحادیه اروپا با چشم بادامیها و نخستین نشست بینالمللی پساز شیوع کرونا به شمار میرفت، اتهامات وارد بر چین در زمان شیوع کرونا، راههای پیشگیری و تهیه واکسن «کووید19» در اولویت بررسی قرار داشت و طرفین نیم نگاهی نیز به تقویت روابط اقتصادی، تجاری و ارتباطی، آب و هوا، امنیت و دفاعی داشتند. در عین حال موضوع سلطه چین بر هنگ کنگ و نقض حاکمیت و مسائل حقوق بشری این منطقه نیز مورد بررسی قرار گرفت.
به باور ناظران و اندیشکدههای بینالمللی اهمیت این نشست از آن جهت مطرح است که طرفین پس از رهایی نسبی از بحران شیوع با تجربه یکسانی پای میز مذاکره نشستهاند و بدون شک بهبود و تحکیم روابط دو قدرت را در آینده نوید میدهد. در حالی که «گوئتالز»، تحلیلگر مطالعات آسیایی اروپا معتقد است: «این نشست مجازی میتواند ثابت کند که مذاکرات سرمایهگذاری دو طرف در جریان است؛ اتفاقی که برای هر دو طرف سودمند خواهد بود»، «شی مینگکی»، تحلیلگر مسائل اروپا نگرانی اروپاییان را قابل درک میداند و میگوید: «روابط چین و اروپا در سالهای اخیر دستخوش چالشهای بسیاری شده است اما با این حال نتوانسته است روابط اقتصادی قوی دو کشور را با مشکل روبهرو کند.» «ایستوان اوجهلی» یکی از اعضای پارلمان اروپا و قائم مقام کمیته گردشگری نیز معتقد است: «با توجه به اینکه ماهیت تهدیدها (سلامت و حملات تروریستی و...) در جهان تغییر کرده است و ویروس کرونا ثابت کرده هیچ مرزی برای این تهدیدات وجود ندارد ضروری است که کشورها همکاریهای چند جانبه و مستحکمی را پایهریزی کنند. این امر در سایه درک تاریخ و فرهنگ، میتواند روابط بلندمدت و قدرتمندی را ایجاد کند.»
تغییر معادله قدرت در سایه کرونا
به باور ناظران آنچه که بر لزوم روابط بیشتر چین و اتحادیه اروپا صحه میگذارد، این است که بحران شیوع کرونا، معادله قدرت در جهان را تغییر داده و جهانی شدن دیگر معنی سابق خود را ندارد. بهعبارت دیگر در شرایط بحران، تقابل معنی نداشته و تنها میز مذاکره جواب میدهد. بنابراین در جهان فعلی که یک جانبهگرایی در حال گسترش است، تقویت روابط چند جانبه در بحرانهای بهداشتی و تقویت مدیریت درمان اهمیت بیشتری پیدا میکند.
به نوشته «چاینادیلی»، در این ضروریات جهانی، «شی جین پینگ» در حالی با سران اتحادیه اروپا دیدار کرد که کشورش با اتهام عدم شفافسازی در آغاز بحران کرونا مورد هجمه سنگینی از سوی سران اروپا قرار داشت. رئیس جمهوری چین برای اینکه در این شرایط منافع خود را در قاره سبز از دست ندهد، تا زمان انجام این دیدار، مذاکرات تلفنی با برخی رهبران اروپایی مانند آنگلا مرکل صدراعظم آلمان انجام داد. بواقع چین با علم به اینکه قدرت اتحادیه اروپا بزودی در اختیار آلمان قرار خواهد گرفت مذاکرات را با این کشور آغاز کرد و سپس سراغ فرانسه رفت. با این فرآیند، پیامی که رهبران چین و اروپا به جهان دادند دو جمله بود: «با وجود تفاوتها، همکاریها در سایه تقویت روابط ادامه دارد.»
آنچه مسلم است شیوع کرونا و در پی آن تلاشهای مشترک برای پیشگیری از همهگیری ویروس، ساخت واکسن و... اروپا و چین را به یکدیگر نزدیک کرد.
«دینگ چان»، رئیس مرکز مطالعات اروپایی دانشگاه فودان گفت: «در شرایط پیچیده کنونی که کرونا پوپولیسم را در بسیاری از جوامع تقویت کرده است، خروج امریکا از ساختار بهداشت جهانی، تنشها میان امریکا و چین را بیشتر کرد و همین امر میان چین و اروپا نیز فاصله انداخت بنابراین با این مقدمه میتوان مطمئن بود که این نشست در بهترین زمان برگزار شده و نتیجهاش برد- برد است.»
در این میان آنچه سران اتحادیه را به چالش کشانده است دوراهی میان امریکا و چین است و برای فرار از این شرایط منافع و ارزشهای شخصی را در اولویت روابط قرار دادهاند. این در حالی است که هفته گذشته «جوزپ بورل»، مسئول سیاست خارجی اروپا گفت: «چین یک قدرت در حال رشد در سیاست جهانی است و به همین دلیل اروپا تمایل به ارتباط با این کشور از مسائل مربوط به بحران تا آب و هوا و ارتباطات دارد. تمامی اینها در سایه یک دستور جلسه خوب میتواند روابط خوبی را در پی داشته باشد.»
کمیسیون اروپا درصدد است که دولت چین را وادار به عقب نشینی از مواضع خود در هنگ کنگ کرده و مجوز بازرسی نمایندگان حقوق بشر سازمان ملل در منطقه مسلمان نشین «ژین جیانگ» را بگیرند. این چشمانداز در حالی ترسیم شده است که اروپا بخوبی میداند هر گونه مخالفت از سوی چین در این مسیر، تبعات سنگینی بر پیکره روابط دو جانبه خواهد داشت.
دو راهی اروپا در جهان نو
سال 2020 با قواعدی خارج از نظم جهانی پیش رفت و شرایط سختی بهوجود آورد. اروپا نیز در این طوفان، گرفتار دوراهی سختی شد. شرایطی که به نوشته «فارین پالسی»، کشورهای قاره سبز را در انتخاب؛ چین بهعنوان کشوری که تابع نظم جهانی و نه قوانین است و امریکا که رئیس جمهوری آن به هیچ کدامشان اعتقادی ندارد، به چالش کشانده است. اما با وجود این، اتحادیه اروپا نمیتواند «شی جین پینگ» یا «دونالد ترامپ» را نادیده بگیرد. آنها باید برای جهانی نو برنامهریزی کنند؛ جهانی که دیگر امریکا مانع اصلی اجرای نظم بینالمللی نیست و امنیت اروپا و قدرت اقتصادی چین تحت لوای ارتش جهانی ضمانت خواهد شد. در این جهان تازه اروپا در مسیر تبدیل شدن به بازیگر مستقل بینالمللی بدون آنکه متأثر از امریکا باشد، پیش میرود تا بتواند در برابر رقبا قدعلم کرده و از منافع و ارزشهایش دفاع کند. بنابراین در این مرحله است که واکنش اروپا به اختلافاتی که با چین داشته کمرنگ شده و حتی برخی از آنها را توجیه پذیر میبیند. آنچه مسلم است تجارت با چین بویژه در پساکرونا برای اقتصاد اروپا حیاتی خواهد بود.
با این حال اگر اروپا، چین را رقیبی سیستماتیک بداند در این نشست ممکن است با تأکید بر ارزشهای خود مثلاً اعطای پناهندگی به شهروندان هنگ کنگ را مطرح کند که حقوق آنها در معرض خطر قرار دارد. درست مانند همان روشی که بوریس جانسون در انگلیس پیش گرفته است. اما ممکن است در سایه منافع اروپایی این دست مسائل مورد اختلاف را کمرنگتر ببیند و با روی گشاده از چین استقبال کند چراکه پکن در برابر خشونت و انتقاد از سیاستهایش سکوت نخواهد کرد.
سران اروپا بخوبی میدانند یکی از منافع جهانی شدن این است که اقتصاد چین به تجارت با غرب وابسته است همانطور که غرب نیز به روابط تجاری با چین تکیه دارد. صادرات چین به اتحادیه اروپا و امریکا، 20 درصد کل صادرات و 6 درصد تولید خالص این کشور را تشکیل میدهد و بههمین خاطر چین اغلب تهدید به ایجاد تنشهای اقتصادی-که در عمل بینتیجه است- میکند.
اروپا در شرایط عادی روابط نزدیکی با امریکا داشت اما وزیر خارجه این کشور در نشست اخیر توافقهای اندکی با اروپا انجام داد و مذاکرات آن با چین را نادیده گرفت. در این میان بحث اتکای نظامی اروپا به امریکا مطرح بود که با طرح ترامپ در کاهش نیروهای نظامی، سبب بیاعتمادی اروپاییها به امریکا شد. بدون شک در شرایط پساکرونا این وضعیت برای اروپا بغرنجتر نیز خواهد شد اما اروپا چارهای جز میانهداری ندارد.
جنگ روانی دو کره بالا گرفت
گروه جهان – کرهشمالی دیروز دوشنبه در واکنش به تبلیغات منفی همسایه جنوبیاش علیه پیونگ یانگ اعلام کرد، هزاران بالن و میلیونها اعلامیه تبلیغاتی آماده کرده است تا با آنها کرهجنوبی را «تنبیه تلافی جویانه» کند. روز یکشنبه هم رسانههای دولتی کرهشمالی با انتشار گزارشی از آمادگی پیونگ یانگ برای به راه انداختن یک کمپین اعلامیهای و جنگ روانی علیه سئول خبر داده بود. این در حالی است که دیروز نیز کره جنوبی از آمادگی خود برای اقدام نظامی خبر داد.
بهگزارش الجزیره، در ماهها و سالهای اخیر کرهجنوبی همواره با انتشار اعلامیههایی که محتوای انتقادی از عملکرد حقوق بشری و هستهای رهبر کرهشمالی داشت و ضمیمه کردن این اعلامیهها به بالنها و ارسال آنها به داخل خاک کره شمالی، خشم مقامات پیونگ یانگ را برانگیختهاند. این جنگ روانی تا جایی پیش رفت که کرهشمالی اعلام کرد از این سیاست علیه همسایه جنوبی استفاده میکند و سئول را «تنبیه تلافی جویانه» میکند. بنا بر گزارش رسانهها، این بزرگترین و بیسابقهترین جنگ روانی کرهشمالی علیه همسایه جنوبی است و بیش از 12 میلیون اعلامیه در کرهشمالی آماده شده و بیش از 3 هزار بالن از انواع مختلف با قابلیت نفوذ به عمق خاک کرهجنوبی تهیه شده تا این اعلامیهها را بهدست مردم کرهجنوبی برسانند. تحلیلگران معتقدند، کرهشمالی قصد دارد با انجام یکسری اقدامات تحریکآمیز از سئول و واشنگتن امتیاز بگیرد. این در حالی است که خبرگزاری اسپوتنیک نیز گزارش کرده است کیم جون راک، سخنگوی ستاد مشترک ارتش کرهجنوبی گفته است: ما از نزدیک در حال نظارت اقدامات ارتش کرهشمالی هستیم و اگر هواپیمایی بر فراز منطقه غیرنظامی شده به پرواز درآید که نقض توافق جامع نظامی ۲۰۱۸ بین دو کره محسوب میشود، سئول آماده اقدام نظامی است.
چرخش سیاست ترامپ در قبال ونزوئلا
ندا آکیش
خبرنگار
حدود یک سال و نیم پس از آنکه خوان گوایدو، رهبر مخالفان دولت ونزوئلا به پشتگرمی واشنگتن خود را رئیس جمهوری موقت ونزوئلا معرفی و عزم خود را برای برکناری نیکولاس مادورو، رئیس جمهوری منتخب جزم کرد، دونالد ترامپ، رئیس جمهوری امریکا همه معادلات را برهم ریخت و اعلام کرد، آمادگی دیدار با مادورو را دارد و اعتماد کافی به گوایدو ندارد و باید دربارهاش تجدیدنظر کند؛ این یعنی چرخش کامل سیاست امریکا در قبال ونزوئلا.
به گزارش میامی هرالد، ترامپ در مصاحبه با آکسیوس در پاسخ به سؤال خبرنگار که پرسید آیا با مادورو دیدار خواهد کرد، گفت: احتمالاً دربارهاش فکر خواهم کرد... مادورو تمایل به دیدار دارد و من هرگز مخالف دیدارها نبودهام. میدانید که بندرت با ملاقاتها مخالفت میکنم. من همیشه میگویم دیدارها هیچ ضرری به ما نمیزند.
ترامپ همچنین در این مصاحبه بهطور تلویحی گفت که اعتماد زیادی به خوان گوایدو، رئیس جمهوری خودخوانده ونزوئلا ندارد؛ کسی که علی رغم حمایتهای واشنگتن نتوانست کنترل دولت ونزوئلا را به دست بگیرد. در ژانویه 2019 هنگامی که گوایدو خود را رئیس جمهوری موقت معرفی کرد، امریکا و 60 کشور دیگر که اغلب از متحدان امریکا بودند، از گوایدو حمایت کردند و او را به عنوان رئیس جمهوری ونزوئلا به رسمیت شناختند. ترامپ یکبار هم گوایدو را «بتو اُ رورکه ونزوئلا» نامید که در واقع نوعی ابراز ناخرسندی از عملکرد او و شکایت از ضعف گوایدو بود. «بتو اُ رورکه»، یکی از کاندیداهای دموکرات ریاست جمهوری امریکا بود که در 14 مارس 2019 کاندیداتوری خود را اعلام کرد اما 7 ماه بعد یعنی در ماه نوامبر از رقابتها کنار کشید.
اگر ترامپ با مادورو ملاقات کند در واقع سیاست خارجی دولت امریکا در قبال ونزوئلا زیر و رو خواهد شد. در حالی که مقامات ارشد کاخ سفید از جمله مایک پنس، معاون رئیس جمهور و مایک پمپئو، وزیر خارجه امریکا در یک سال و نیم گذشته انرژی عظیمی برای حمایت از گوایدو صرف کردهاند و در ماه مارس هم ویلیام بار، دادستان کل امریکا در بیانیهای که علیه نیکلاس مادورو منتشر و در آن او را به «نارکوتروریسم» متهم کرد و مادورو را با عنوان «رئیس جمهوری سابق ونزوئلا» خطاب کرد.
البته به گفته یک مقام سابق دولت ترامپ که نخواسته نامش فاش شود، ترامپ پیشتر هم برای دیدار با مادورو در محافل خصوصی ابراز تمایل کرده بود و در داخل دولت او در سالهای 2017 و 2018 این «نگرانی رایج» وجود داشت که ترامپ با مادورو دیدار کند. ترامپ در سال 2018 هم سیگنالهایی مبنی بر اینکه آمادگی کلی برای دیدار با مادورو دارد، فرستاد اما در عین حال تأکید کرد که «تمام گزینهها» از جمله گزینه نظامی علیه ونزوئلا روی میز است. جان بولتون، مشاور امنیت ملی سابق ترامپ هم در کتاب جنجالی خود که از امروز انتشار عمومی آن آغاز می شود، به حس شخصی ترامپ درباره گوایدو اشاره کرده و نوشته است: او [ترامپ] فکر میکرد گوایدو ضعیف است برخلاف مادورو که قوی است. بولتون همچنین در این کتاب علت مواضع تند ترامپ علیه مادورو را تشریح کرده و نوشته است، این یک ژست تبلیغاتی برای جلب آرای جمهوریخواهان فلوریدای جنوبی است. فلوریدای جنوبی، منطقهای است که بیش از 100 هزار مهاجر ونزوئلایی را در خود جای داده و در سال 2016 ترامپ در این منطقه با کمتر از 2 درصد آرای بیشتر از رقیب دموکرات خود، پیروز شد که نتیجه رضایت بخشی نبود و ترامپ و تیمش تصمیم گرفتند با اتخاذ مواضع همسو با مهاجران ونزوئلایی در قبال دولت کاراکاس، در انتخابات 2020 نتایج بهتری در فلوریدای جنوبی به دست آورند. اما سخنان اخیر ترامپ میتواند تمام برنامهریزیهای انتخاباتی را خراب کند زیرا برخی از نمایندگان و سناتورهای کنگره به این سخنان واکنش نشان دادهاند. «ژوزه خاویر رودریگرز»، سناتور ایالت فلوریدا در توئیتر نوشت: «این خیانت به مبارزه برای دموکراسی است.» دانیل لوین کاوا، فردی که برای انتخابات شهرداری منطقه «میامی دِید» فلوریدای جنوبی در سال 2020 کاندیدا شده است هم در بیانیهای گفت: «این سیلیای به صورت جامعه ونزوئلایی آسیب پذیر ما است.» گیمنز، جمهوریخواهی که قصد کاندیداتوری برای کنگره دارد نیز از ترامپ خواست، «به سیاست کنونی دولت در قبال ونزوئلا پایبند باشد.» او گفت: دیدارهای دیپلماتیک با مادورو هیچ کمکی به مردم ونزوئلا نمیکند.»
اتهامزنی راستهای افراطی به جورج سوروس
راستهای افراطی امریکا مدعی شدند جورج سوروس، چهرهای که نامش با انقلابهای رنگی همراه شده است، در اعتراضات سراسری امریکا نقش داشته است. به گزارش ایسنا به نوشته روزنامه دیلی میل، راستهای افراطی که در هجمه اعتراضات ضد نژادپرستی هستند، با توسل به تئوری توطئه، مدعی شدند این سوروس بوده است که باعث تقویت اعتراضها شده است. آنها مدعی شدند این اقدامات از استخدام معترضان و اجاره اتوبوس برای انتقال آنها به اعتراضات گرفته تا تخلیه بار آجر در اطراف محل اعتراضات با هدف اینکه معترضان آنها را به سمت پلیس یا شیشه فروشگاهها پرتاب کنند، شامل میشود. تعداد رو به افزایش حامیان راست افراطی شامل برخی از رهبران جمهوریخواه این تئوریها را تقویت کردند و پستهای آنلاین در هفتههای اخیر درباره سوروس بشدت افزایش یافته است.
چین و هند دوباره به جانهم افتادهاند
یک دندان درد کوچک مهلک!
سامیت گانگولای
استاد علوم سیاسی در دانشگاه بلومینگتون
مترجم: وصال روحانی
برخورد اخیر بین سربازان چینی و هندی در دره گالوان در نزدیکی مرز دو کشور، بحران قدیمی در روابط دو کشور را بیش از هر زمان دچار چالش ساخته است. اولین برخورد خونبار دو کشور در سال 1975 در نزدیکی ایالت آروناچال پرادش واقع در شمال شرق هند که چین از دیرباز ادعای تملک آن را داشته است، حادث شد. در سالهای بعدی نیز اصطکاکهای دیگری بین قوای دو کشور در نقاط مرزی روی داد و یک بار هم در سال 1986 کار به تحرکات وسیع و اتخاذ آرایشهای جدید و وسیعتر نظامی در مناطق هیمالیایی مرزهای دو کشور کشیده شد.
بنابراین واقعه هفته گذشته در دره گالوان همچون یک زخم قدیمی است که دیگر بار سر باز کرده است و میتواند تبدیل به امری بسیار خطرناک شود. اگر بخواهیم به ریشههای این عناد برگردیم، باید به سال 1947 و اندک زمانی پساز اعلام استقلال کشور هند اشاره کنیم ولی تا سال 1962 طول کشید تا جنگی تلخ و رنجآور بین آنان شکلگیرد. ایراد هندیها این بود که بدون آمادگی لازم و بخصوص ناآشنا با هنر ستیز در ارتفاعات زیاد مبادرت به این رویارویی کردند و چینیها که بهشرایط اقلیمی سخت بیشتر خو داشتند، هندیها را قلع و قمع و عمر آن پیکار را کوتاه و بازی را تمام کردند.
در سال 1976 که دو کشور پذیرفتند با نادیده گرفتن گذشتههای تلخ به دور تازهای از روابط فیمابین پا بگذارند، گمان میرفت عصر تقابل قدرت نظامی آنان پایان یافته و قدم به عصر تعامل و تحمل یکدیگر گذاشته باشند. سفر سال 1988 راجیو گاندی فقید به پکن نیز مهر تأییدی ظاهری بر این فرضیه بود. اما بهرغم 22 دور مذاکره در یک مدت 11 ماهه مشاجرههای دوطرف بر سر مناطقی که هر دو ادعای تملک آن را دارند، برای لحظهای هم حل و خاموش نشد و آن کشوقوسها در اواسط سال 2020 نیز همچنان جاری و برقرار است.
بهرغم دیدارها و مذاکرات متعدد بین سران فعلی دو کشور- نارندرا مودی هندی و شی جین پینگ چینی- روابط دو سو به آرامی رو به تکرر و تیرگی مجدد رفته و نشانههای یک جنگ تازه بین آنان از ماهها پیش قابل رؤیت بود. چین اخیراً با انجام دادن یک سری عملیات نظامی آزمایشی در منطقه لداخ واقع در شمال غرب هند، دهلی را چنان شگفتزده و عصبانی کرد که مودی با فرستادن پیامی برای همتای چینیاش نوشت: «شاید گفته شود که این یک رزمایش کوچک در گوشهای مهجور از هند بوده است اما بد نیست بدانید که حتی یک دندان درد کوچک و گردش خون آلوده حاصل از آن میتواند یک بدن را کلاً فاسد و عفونی کند و قصه رزمایش اخیر چینیها چنین چیزی است.»
دولت هند همچنین با صدور بیانیهای این حمله را محکوم کرد اما واقعیت امر این است که هند در سالهایی طولانی آن قدر مشغول ستیزهای قضایی و سیاسی بر سرتملک نقاطی از خاک خود و پاکستان و همچنین چین بوده که کمتر کسی میتواند بفهمد چه چیزی واقعاً مال کیست و اسناد تاریخی نیز هیچیک محکمه پسند و گویای همه قضایا نیستند و سرآمد مناطق مورد ادعا توسط هندیها و همسایگان و دشمنانشان منطقه جامو و کشمیر است. هند در حالی بشدت برتملک آنها پای میفشرد که پاکستان و بنگلادش هم در ستیزهای به درازای تاریخ معاصر آنجا را مرکز و مأمن اتباع خود توصیف میکنند. با این اوصاف جای تعجب ندارد که در شروع یک تابستان گرم و تازه نیروهای چین به بهانه رصد کردن اوضاع وارد خاک هند شوند و سپس در تلاقی با سربازان هندی بهسوی آنها آتشبگشایند.
آرامش هرگز جزئی از روند و خصایل کشمیر نبوده ولی این نکته تعجب برانگیز است که آیا چینیها از احیای هر از چندگاه یک تقابل قدیمی بیشتر بهرهمیبرند یا آب به آسیاب دشمن میریزند. اهمیت تشدید مجدد روابط سوء بین چین و هند بیشتر از آن رو است که تبعات اشاعه کرونا در این دو کشور لشکرهای هر دوی آنان را ضعیف و محافظهکار کرده و در نتیجه هر رویارویی تازهای نه یک برنده مطلق بلکه دربردارنده ستیزی فرسایشی خواهد بود که هر دو سو را در پایان خستهتر و ناکارآمدتر از همیشه خواهد کرد. وانگیی وزیر خارجه چین بیتوجه به حقایق فوق در اوایل این هفته هند را به آتشافروزی مجدد در روابط دوکشور متهم کرد اما واقعیت امر این است که در شرایط کنونی و کرونایی جهان هر ستیزهای از این دست، یا کار نادانهایی است که توان جنگاوری خود را نسنجیدهاند یا کار افرادی که در پس یک جنگ ظاهری تازه چیزهای مهمتر و مأموریتهای پنهانی و ویژهای را تعقیب میکنند و این جنگ فقط سرپوشی بر مسائلی اصلیتراست.
*منبع: Responsible Statecraft
استاد علوم سیاسی در دانشگاه بلومینگتون
مترجم: وصال روحانی
برخورد اخیر بین سربازان چینی و هندی در دره گالوان در نزدیکی مرز دو کشور، بحران قدیمی در روابط دو کشور را بیش از هر زمان دچار چالش ساخته است. اولین برخورد خونبار دو کشور در سال 1975 در نزدیکی ایالت آروناچال پرادش واقع در شمال شرق هند که چین از دیرباز ادعای تملک آن را داشته است، حادث شد. در سالهای بعدی نیز اصطکاکهای دیگری بین قوای دو کشور در نقاط مرزی روی داد و یک بار هم در سال 1986 کار به تحرکات وسیع و اتخاذ آرایشهای جدید و وسیعتر نظامی در مناطق هیمالیایی مرزهای دو کشور کشیده شد.
بنابراین واقعه هفته گذشته در دره گالوان همچون یک زخم قدیمی است که دیگر بار سر باز کرده است و میتواند تبدیل به امری بسیار خطرناک شود. اگر بخواهیم به ریشههای این عناد برگردیم، باید به سال 1947 و اندک زمانی پساز اعلام استقلال کشور هند اشاره کنیم ولی تا سال 1962 طول کشید تا جنگی تلخ و رنجآور بین آنان شکلگیرد. ایراد هندیها این بود که بدون آمادگی لازم و بخصوص ناآشنا با هنر ستیز در ارتفاعات زیاد مبادرت به این رویارویی کردند و چینیها که بهشرایط اقلیمی سخت بیشتر خو داشتند، هندیها را قلع و قمع و عمر آن پیکار را کوتاه و بازی را تمام کردند.
در سال 1976 که دو کشور پذیرفتند با نادیده گرفتن گذشتههای تلخ به دور تازهای از روابط فیمابین پا بگذارند، گمان میرفت عصر تقابل قدرت نظامی آنان پایان یافته و قدم به عصر تعامل و تحمل یکدیگر گذاشته باشند. سفر سال 1988 راجیو گاندی فقید به پکن نیز مهر تأییدی ظاهری بر این فرضیه بود. اما بهرغم 22 دور مذاکره در یک مدت 11 ماهه مشاجرههای دوطرف بر سر مناطقی که هر دو ادعای تملک آن را دارند، برای لحظهای هم حل و خاموش نشد و آن کشوقوسها در اواسط سال 2020 نیز همچنان جاری و برقرار است.
بهرغم دیدارها و مذاکرات متعدد بین سران فعلی دو کشور- نارندرا مودی هندی و شی جین پینگ چینی- روابط دو سو به آرامی رو به تکرر و تیرگی مجدد رفته و نشانههای یک جنگ تازه بین آنان از ماهها پیش قابل رؤیت بود. چین اخیراً با انجام دادن یک سری عملیات نظامی آزمایشی در منطقه لداخ واقع در شمال غرب هند، دهلی را چنان شگفتزده و عصبانی کرد که مودی با فرستادن پیامی برای همتای چینیاش نوشت: «شاید گفته شود که این یک رزمایش کوچک در گوشهای مهجور از هند بوده است اما بد نیست بدانید که حتی یک دندان درد کوچک و گردش خون آلوده حاصل از آن میتواند یک بدن را کلاً فاسد و عفونی کند و قصه رزمایش اخیر چینیها چنین چیزی است.»
دولت هند همچنین با صدور بیانیهای این حمله را محکوم کرد اما واقعیت امر این است که هند در سالهایی طولانی آن قدر مشغول ستیزهای قضایی و سیاسی بر سرتملک نقاطی از خاک خود و پاکستان و همچنین چین بوده که کمتر کسی میتواند بفهمد چه چیزی واقعاً مال کیست و اسناد تاریخی نیز هیچیک محکمه پسند و گویای همه قضایا نیستند و سرآمد مناطق مورد ادعا توسط هندیها و همسایگان و دشمنانشان منطقه جامو و کشمیر است. هند در حالی بشدت برتملک آنها پای میفشرد که پاکستان و بنگلادش هم در ستیزهای به درازای تاریخ معاصر آنجا را مرکز و مأمن اتباع خود توصیف میکنند. با این اوصاف جای تعجب ندارد که در شروع یک تابستان گرم و تازه نیروهای چین به بهانه رصد کردن اوضاع وارد خاک هند شوند و سپس در تلاقی با سربازان هندی بهسوی آنها آتشبگشایند.
آرامش هرگز جزئی از روند و خصایل کشمیر نبوده ولی این نکته تعجب برانگیز است که آیا چینیها از احیای هر از چندگاه یک تقابل قدیمی بیشتر بهرهمیبرند یا آب به آسیاب دشمن میریزند. اهمیت تشدید مجدد روابط سوء بین چین و هند بیشتر از آن رو است که تبعات اشاعه کرونا در این دو کشور لشکرهای هر دوی آنان را ضعیف و محافظهکار کرده و در نتیجه هر رویارویی تازهای نه یک برنده مطلق بلکه دربردارنده ستیزی فرسایشی خواهد بود که هر دو سو را در پایان خستهتر و ناکارآمدتر از همیشه خواهد کرد. وانگیی وزیر خارجه چین بیتوجه به حقایق فوق در اوایل این هفته هند را به آتشافروزی مجدد در روابط دوکشور متهم کرد اما واقعیت امر این است که در شرایط کنونی و کرونایی جهان هر ستیزهای از این دست، یا کار نادانهایی است که توان جنگاوری خود را نسنجیدهاند یا کار افرادی که در پس یک جنگ ظاهری تازه چیزهای مهمتر و مأموریتهای پنهانی و ویژهای را تعقیب میکنند و این جنگ فقط سرپوشی بر مسائلی اصلیتراست.
*منبع: Responsible Statecraft
دوخط خبر
اسکای نیوز: فائز سراج نخستوزیر دولت وفاق ملی لیبی با فرمانده اتاق عملیات «سرت» دیدار کرد. محور این مذاکره، روند عملیات آزادسازی شهر سرت و تدابیری برای تأمین امنیت غیرنظامیان بوده است.
روسیا الیوم: نماینده ویژه سازمان ملل در یمن، طرفهای درگیر در این کشور را به توقف اقدامات نظامی ترغیب کرد و خواستار توافق ریاض در نزدیکترین زمان ممکن شد. این در حالی است که بنا بر اعلام انصارالله یمن، ارتش و کمیتههای مردمی مقرهای نظامی عربستان را هدف حمله خمپاره قرار دادهاند.
اسرائیل هیوم: رسانههای اسرائیلی از بروز اختلاف میان گانتس و نتانیاهو بر سر اجرای طرح الحاق کرانه باختری خبر دادند.
دیلی میل: افشاگریهای جان بولتون مشاور امنیت ملی سابق امریکا در کتاب جدیدش، آنقدر ترامپ را به خشم آورده که شاید او را به زندان بیندازد.
خبرگزاری فرانسه: دست کم ۱۳۵ تن از دادستانهای سابق و همینطور معاونهای دادستانهای سابق امریکایی با امضای نامه سرگشادهای اخراج «جفری برمن»، دادستان منطقه جنوبی نیویورک را محکوم کردند.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
دور نما
-
روی خوش «قاره سبز» به« اژدهای زرد»
-
جنگ روانی دو کره بالا گرفت
-
چرخش سیاست ترامپ در قبال ونزوئلا
-
اتهامزنی راستهای افراطی به جورج سوروس
-
یک دندان درد کوچک مهلک!
-
دوخط خبر
اخبارایران آنلاین