ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سخن روز
امام باقر علیهالسلام:
سه چیز از برترین اعمال است: سیر کردن گرسـنگى مسلمـان، زدودن غم مسلمان، پوشاندن زشتى و عیب او.
چهل حدیث «گهرهای باقری» علیهالسلام حدیث شماره: ۷۰۸
سه چیز از برترین اعمال است: سیر کردن گرسـنگى مسلمـان، زدودن غم مسلمان، پوشاندن زشتى و عیب او.
چهل حدیث «گهرهای باقری» علیهالسلام حدیث شماره: ۷۰۸
عنصرعمده مثنوی زبان عامه است
محمد جعفری قنواتی: بسیاری از ادیبان، شاعران و نویسندگان گذشته فارسیزبان در آثار خود از اجزای فرهنگ عامه و بویژه از ادب شفاهی بهرهگیری کردهاند. در این میان آثار جلالالدین محمد بلخی معروف به مولوی به لحاظ وجود اجزای گوناگون فرهنگ عامه در آنها از اهمیت ویژهای برخوردار است. در میان آثار او، مثنوی به دلایل گوناگون نقش ویژهای در حفظ و گسترش مواریث فرهنگ گذشته ما داشته است. مثنوی از همان زمان سرایش در میان عامه مردم محبوبیت و مقبولیت خاصی یافت. مقبولیت و محبوبیت مثنوی در میان عامه مردم دلایل گوناگونی دارد اما بدون تردید مثنوی به قول استاد زرینکوب عنصر عمده آن زبان عامه است و نیز وجود اجزای فراوانی از فرهنگ و ادب عامه در آن از این دلایل است.
یاد
امروز 9 مهرماه مصادف است با سالروز تولد علینقی وزیری مشهور به کلنل وزیری. موسیقیدان و از پیشگامان آهنگسازی برای اجرای ارکستری موسیقی ایرانی. زندهیاد استاد علینقی وزیری تأثیر شگرفی بر موسیقی سنتی ایران گذاشت که از جمله میتوان به روش نتنویسی و شیوه تدوین ردیف اشاره کرد. همچنین دو علامت عَرَضی سُری و کرُن را برای همین منظور ابداع کرد و برای اولینبار ردیف موسیقی ایرانی را به صورت مکتوب به نت درآورد و از این طریق و نیز به واسطه شاگردان بسیاری که تربیت کرد، تأثیراتی ماندگار بر موسیقی سنتی ایران گذاشت.
پیشنهادی برای حفاظت از آثار درخشان معماری در دزفول
سیدنظامالدین امامی فر
پژوهشگر هنر
بشر اولیه از فضاهای باز مثل جنگلها و بیابانها به کوهها و غارها پناه برد؛ و شاید همین اتفاق، سرفصلی بود که بحث معماری از همانجا شروع شود. بشر در کوهها حفریاتی انجام داد و با توجه به مصالح آن زمان توانست آنها را استخراج کند و معماری بهعنوان یکی از اشکال تمدن خودش معرفی کند. معماریهای بزرگ و قابل بحث به نوعی تمدن، نوع هویت و ساختار زندگی و روابط انسانها را مشخص میکند. در تمدنها بشر سعی میکند، پیرامون خود مصالح را پیدا کند و از آن علاوهبر سرپناه، نشانی بهعنوان هویت به کار برد. یکی از فضاهای معماری منازل مسکونی هستند که با توجه به اقلیم آن سرزمین و بحث جغرافیا و دادوستد آن شکل میگیرد. هستههای بازار مثل منازل و دسترسیها، کوچهها و خیابانها شکل میگیرند به صورتی که این روابط با هم تعریف میشود. در مناطق گرم و خشک مثل دزفول و شوشتر نیز بناهایی با استفاده از مصالح ارزانقیمت به وجود آمدهاند. مصالحی مثل آجر که از نوع خاصی گل رس فراهم آمده از سرچشمههای رود دز ترکیب شده و به وجود آمده است. آجر همان خشتی است که حرارت دیده و بهعنوان سلولهای معماری شهرهای کویری مثل دزفول شکل گرفتند و بهعنوان بخشی از گنجینه معماری ایران قابل بحث است. گنجینههایی که سالها بر اساس تجربه و علم معماران چیرهدست دزفولی با توجه به مصالح، شکل گرفتند و فضاهای مختلفی مانند شوادون، شبستون، مطبخها و اندرونی، بیرونی، هشتی و سعباطها را تشکیل دادند. در شهری مثل دزفول و اقلیم بسیار گرمش این معماری کارکرد خود را نشان میدهد و موضوعی برای مطالعه دانشمندان و محققان است. شما وقتی در کوچههای قدیمی و تنگ دزفول قدم میزنید، تنگی کوچهها و مصالحی که به کار برده شده و نیز استفاده از نور و سایه را می بینید. آدمهایی که از آن کوچه میگذرند، محیط برای در امان بودن گرمای سخت را مشاهده میکنند. تزئین دیوارها در معماری دزفول در بخش «خوون» یا پیشانی بنا در نظر گرفته شده علاوهبر ترکیب پس و پیش آجرها در سطح دیوار قائم و ایجاد سایه در بخشهایی از روز ترکیبات زیبایی از هنر آجرکاری را به نمایش گذاشتند و همین طرحهای زیبا میتواند منبع لایزالی از اشکالی باشد که هنرمندان آجرکار یا آجرتراش یا خوون چین به آن مشغول بودند. علاوهبر فضاهای درونی و اندرونی وجود درخت و حوضی در میان فضای حیاط خانهها بخش دیگری از معماری بودند که فضا را تلطیف میکردند. آثار تاریخی بهجای مانده از دورههای ساسانی (پل قدیم دزفول) و منازل و ابنیه تاریخی بهجای مانده از دورههای تیموری و صفویان متأسفانه مورد هجوم و تخریب سازمان یافته به اسم نوسازی و بازسازی قرار گرفتند. قابل توجه است که اغلب خانههای تخریب شده دارای شناسنامه و ثبت ملی بودهاند. شاید بالغ بر 200 هکتار از بافت قدیمی دزفول وجود داشته که خیابان کشیها و دسترسیهای جدید و تعرضات جدید به وسیله ارگانهای خدماتی از بین رفتهاند. از سازمانهای فعال در اینامر میتوان از شهرداری (ساخت پاساژ و اماکن خرید) و اداره اوقاف (طرح توسعه حرم سبزقبا) نام برد. اگر از تخریب نام ببریم متأسفانه در این چهل سال اخیر وضعیت آنقدر ناگوار بوده که بخشهای عظیمی از بافت تاریخی باارزش دزفول که میتواند مورد مطالعه علمی گردشگران و حتی بخش اقتصادی قرار بگیرد، نابود شده است. اگر فضاهایی که راجع به آن صحبت میکنیم، تسهیلات یا شهرداری بافت قدیم داشتند مانند سایر شهرهای باارزش مثل شیراز، اصفهان، کاشان و یزد و... میتوانستند آن را نجات دهند. شاید تأسیس شهرداری بافت قدیم دزفول بتواند آثار بهجای مانده را تا حدودی حفظ کند. البته نقش مردم هم در این میان قابل ارزش است، چرا که درون آنها اگر زندگی نباشد رو به تخریب و زوال میرود. جا دارد به تمام ارگانهای مرتبط با مسأله بافت قدیم شهر دزفول تذکر داده شود تا بتوانند خانههای اصلی را حفظ کنند، چرا که هویت مردم شهر در بناهای معماری متجلی است به صورتی که مادام ژان دیولافوا یکی از باستان شناسان دهههای اخیر، دزفول را بهعنوان آمفی تئاتر بزرگی از نمایش معماری معرفی کرده است. روند تخریب آثار با ارزش معماری دزفول از دوره پهلوی برای دسترسی به خیابانها شروع شد. بعد از انقلاب هم به اوج خود رسید. قیمت زمین و عدم نگهداری مالکان و عدم سرویسدهی توسط میراث فرهنگی چیزی جز مخروبهای از ساختمانها بهجای نگذاشته است. دو ارگان شهرداری و اداره اوقاف دزفول به نوعی در وضعیت امروز این بناهای باارزش مؤثرند. تنها راه نجات این ساختمانهای باارزش بحث تأسیس شهرداری بافت قدیم دزفول است.
پژوهشگر هنر
بشر اولیه از فضاهای باز مثل جنگلها و بیابانها به کوهها و غارها پناه برد؛ و شاید همین اتفاق، سرفصلی بود که بحث معماری از همانجا شروع شود. بشر در کوهها حفریاتی انجام داد و با توجه به مصالح آن زمان توانست آنها را استخراج کند و معماری بهعنوان یکی از اشکال تمدن خودش معرفی کند. معماریهای بزرگ و قابل بحث به نوعی تمدن، نوع هویت و ساختار زندگی و روابط انسانها را مشخص میکند. در تمدنها بشر سعی میکند، پیرامون خود مصالح را پیدا کند و از آن علاوهبر سرپناه، نشانی بهعنوان هویت به کار برد. یکی از فضاهای معماری منازل مسکونی هستند که با توجه به اقلیم آن سرزمین و بحث جغرافیا و دادوستد آن شکل میگیرد. هستههای بازار مثل منازل و دسترسیها، کوچهها و خیابانها شکل میگیرند به صورتی که این روابط با هم تعریف میشود. در مناطق گرم و خشک مثل دزفول و شوشتر نیز بناهایی با استفاده از مصالح ارزانقیمت به وجود آمدهاند. مصالحی مثل آجر که از نوع خاصی گل رس فراهم آمده از سرچشمههای رود دز ترکیب شده و به وجود آمده است. آجر همان خشتی است که حرارت دیده و بهعنوان سلولهای معماری شهرهای کویری مثل دزفول شکل گرفتند و بهعنوان بخشی از گنجینه معماری ایران قابل بحث است. گنجینههایی که سالها بر اساس تجربه و علم معماران چیرهدست دزفولی با توجه به مصالح، شکل گرفتند و فضاهای مختلفی مانند شوادون، شبستون، مطبخها و اندرونی، بیرونی، هشتی و سعباطها را تشکیل دادند. در شهری مثل دزفول و اقلیم بسیار گرمش این معماری کارکرد خود را نشان میدهد و موضوعی برای مطالعه دانشمندان و محققان است. شما وقتی در کوچههای قدیمی و تنگ دزفول قدم میزنید، تنگی کوچهها و مصالحی که به کار برده شده و نیز استفاده از نور و سایه را می بینید. آدمهایی که از آن کوچه میگذرند، محیط برای در امان بودن گرمای سخت را مشاهده میکنند. تزئین دیوارها در معماری دزفول در بخش «خوون» یا پیشانی بنا در نظر گرفته شده علاوهبر ترکیب پس و پیش آجرها در سطح دیوار قائم و ایجاد سایه در بخشهایی از روز ترکیبات زیبایی از هنر آجرکاری را به نمایش گذاشتند و همین طرحهای زیبا میتواند منبع لایزالی از اشکالی باشد که هنرمندان آجرکار یا آجرتراش یا خوون چین به آن مشغول بودند. علاوهبر فضاهای درونی و اندرونی وجود درخت و حوضی در میان فضای حیاط خانهها بخش دیگری از معماری بودند که فضا را تلطیف میکردند. آثار تاریخی بهجای مانده از دورههای ساسانی (پل قدیم دزفول) و منازل و ابنیه تاریخی بهجای مانده از دورههای تیموری و صفویان متأسفانه مورد هجوم و تخریب سازمان یافته به اسم نوسازی و بازسازی قرار گرفتند. قابل توجه است که اغلب خانههای تخریب شده دارای شناسنامه و ثبت ملی بودهاند. شاید بالغ بر 200 هکتار از بافت قدیمی دزفول وجود داشته که خیابان کشیها و دسترسیهای جدید و تعرضات جدید به وسیله ارگانهای خدماتی از بین رفتهاند. از سازمانهای فعال در اینامر میتوان از شهرداری (ساخت پاساژ و اماکن خرید) و اداره اوقاف (طرح توسعه حرم سبزقبا) نام برد. اگر از تخریب نام ببریم متأسفانه در این چهل سال اخیر وضعیت آنقدر ناگوار بوده که بخشهای عظیمی از بافت تاریخی باارزش دزفول که میتواند مورد مطالعه علمی گردشگران و حتی بخش اقتصادی قرار بگیرد، نابود شده است. اگر فضاهایی که راجع به آن صحبت میکنیم، تسهیلات یا شهرداری بافت قدیم داشتند مانند سایر شهرهای باارزش مثل شیراز، اصفهان، کاشان و یزد و... میتوانستند آن را نجات دهند. شاید تأسیس شهرداری بافت قدیم دزفول بتواند آثار بهجای مانده را تا حدودی حفظ کند. البته نقش مردم هم در این میان قابل ارزش است، چرا که درون آنها اگر زندگی نباشد رو به تخریب و زوال میرود. جا دارد به تمام ارگانهای مرتبط با مسأله بافت قدیم شهر دزفول تذکر داده شود تا بتوانند خانههای اصلی را حفظ کنند، چرا که هویت مردم شهر در بناهای معماری متجلی است به صورتی که مادام ژان دیولافوا یکی از باستان شناسان دهههای اخیر، دزفول را بهعنوان آمفی تئاتر بزرگی از نمایش معماری معرفی کرده است. روند تخریب آثار با ارزش معماری دزفول از دوره پهلوی برای دسترسی به خیابانها شروع شد. بعد از انقلاب هم به اوج خود رسید. قیمت زمین و عدم نگهداری مالکان و عدم سرویسدهی توسط میراث فرهنگی چیزی جز مخروبهای از ساختمانها بهجای نگذاشته است. دو ارگان شهرداری و اداره اوقاف دزفول به نوعی در وضعیت امروز این بناهای باارزش مؤثرند. تنها راه نجات این ساختمانهای باارزش بحث تأسیس شهرداری بافت قدیم دزفول است.
روایتی امریکایی از ناکامی یک عملیات تجاوزکارانه
کتاب «عملیات پنجه عقاب» به قلم «جاستین دابلیو ویلیامسون» شامل روایتی از عملیات ناکام نیروهای دلتای امریکا از سوی انتشارات ایران منتشر شده و در اختیار علاقهمندان قرار گرفت.
این کتاب با ترجمه محمد معماریان، روایتی از عملیات ناکام نیروهای دلتای امریکا برای نجات گروگانهای امریکایی بعد از تسخیر سفارت امریکا به دست دانشجویان است.دستور انجام این عملیات از سوی جیمی کارتر، رئیسجمهور وقت امریکا صادر شده بود، هرچند که در نهایت این عملیات با تمام تمهیداتی که از قبل برای آن پیشبینی شده بود به شکست انجامید.
این برای اولینبار است که روایتی امریکایی از عملیات پنجه عقاب و اتفاقات صحرای طبس انتشار پیدا میکند. مؤلف علاوهبر استفاده از اسناد این عملیات که سال ۱۹۹۲ از طبقهبندی محرمانه خارج شده است، در مصاحبه با برخی از نیروهای حاضر در این عملیات، به بیان جزئیات واقعه از زبان خود امریکاییها پرداخته که از این منظر، کتاب دارای اهمیت فراوان است. مطالعه این کتاب در روشن شدن زوایای این عملیات پیچیده و علت شکست آن، منبع با ارزشی برای پژوهشگران و علاقهمندان خواهد بود.
در بخشی از این کتاب میخوانیم:
«در عمق خاک ایران، بالگردهای RH-۵۳D که برای یورش به سفارتخانه لازم بود، پس از عبور یک هبوب بدون آنکه آسیب ببینند، ناگهان با هبوب بزرگتر و شدیدتری مواجه میشوند که حداقل ۱۶۰ کیلومتر ادامه دارد. آنها کمتر از ۳۲۰ کیلومتر با صحرای شماره یک و میعادگاه با هواپیماهای C-۱۳۰ فاصله دارند که حامل سوخت بالگردها و نفرات تیم نجات است، اما منظره پیش روی آنها هولناک است. کمی بعد، آرایش دقیق پیش روی آنها به هم میریزد و خدمهای که سعی میکنند با چنگ و دندان از دل طوفان بگذرند، بدجور جا میخورند،حتی یک بالگرد، بلوبرد ۵، دست برمیدارد و برمیگردد.»
عملیات پنجه عقاب/ نویسنده: جاستین دابلیو ویلیامسون/ مترجم: محمد معماریان/ انتشارات مؤسسه فرهنگی مطبوعاتی ایران
این کتاب با ترجمه محمد معماریان، روایتی از عملیات ناکام نیروهای دلتای امریکا برای نجات گروگانهای امریکایی بعد از تسخیر سفارت امریکا به دست دانشجویان است.دستور انجام این عملیات از سوی جیمی کارتر، رئیسجمهور وقت امریکا صادر شده بود، هرچند که در نهایت این عملیات با تمام تمهیداتی که از قبل برای آن پیشبینی شده بود به شکست انجامید.
این برای اولینبار است که روایتی امریکایی از عملیات پنجه عقاب و اتفاقات صحرای طبس انتشار پیدا میکند. مؤلف علاوهبر استفاده از اسناد این عملیات که سال ۱۹۹۲ از طبقهبندی محرمانه خارج شده است، در مصاحبه با برخی از نیروهای حاضر در این عملیات، به بیان جزئیات واقعه از زبان خود امریکاییها پرداخته که از این منظر، کتاب دارای اهمیت فراوان است. مطالعه این کتاب در روشن شدن زوایای این عملیات پیچیده و علت شکست آن، منبع با ارزشی برای پژوهشگران و علاقهمندان خواهد بود.
در بخشی از این کتاب میخوانیم:
«در عمق خاک ایران، بالگردهای RH-۵۳D که برای یورش به سفارتخانه لازم بود، پس از عبور یک هبوب بدون آنکه آسیب ببینند، ناگهان با هبوب بزرگتر و شدیدتری مواجه میشوند که حداقل ۱۶۰ کیلومتر ادامه دارد. آنها کمتر از ۳۲۰ کیلومتر با صحرای شماره یک و میعادگاه با هواپیماهای C-۱۳۰ فاصله دارند که حامل سوخت بالگردها و نفرات تیم نجات است، اما منظره پیش روی آنها هولناک است. کمی بعد، آرایش دقیق پیش روی آنها به هم میریزد و خدمهای که سعی میکنند با چنگ و دندان از دل طوفان بگذرند، بدجور جا میخورند،حتی یک بالگرد، بلوبرد ۵، دست برمیدارد و برمیگردد.»
عملیات پنجه عقاب/ نویسنده: جاستین دابلیو ویلیامسون/ مترجم: محمد معماریان/ انتشارات مؤسسه فرهنگی مطبوعاتی ایران
هنرمندان در فضای مجازی
دیگه چه خبر!
صفحه مجازی انجمن موسیقی ایران از تمدید مهلت ارسال آثار شانزدهمین جشنواره ملی موسیقی جوان خبر داده و دراین باره نوشته؛ با توجه به درخواستها و تماسهای فراوان متقاضیان و طبق روال معمول برای امکان حضور حداکثری شرکتکنندگان، «شانزدهمین جشنواره ملی موسیقی جوان»، زمان ارسال آثار به این دوره از جشنواره را تا پایان وقت اداری شنبه ۱۶ مهر تمدید کرد. این جشنواره در قالب سه رده سنی «الف» (۱۵ تا ۱۸ سال)، «ب» (۱۹ تا ۲۳ سال) و «ج» (۲۴ تا ۲۹ سال) برگزار میشود.
برنامه طنز صبح جمعه با شما بعد از دو ماه توقف به مناسبت ایام سوگواری، از دیروز جمعه هشتم مهرماه ساعت ۹ صبح از رادیو ایران پخش خود را آغاز کرد. به گفته ساجد قدوسیان تهیهکننده، سردبیر و کارگردان صبح جمعه، تلاش این برنامه بر این است تا روزهای جمعه اوقات و لحظات فرحبخشی را برای مخاطبان وفادار و پرشمار خود فراهم آورد.
نمایشگاهی از آثار نقاشی داریوش هوشمند با عنوان «جادوی رنگها» از دیروز جمعه 8 مهرماه در گالری شماره یک فرهنگسرای نیاوران برگزار شد. در این نمایشگاه۸۰ تابلو از آثار داریوش هوشمند در قالب آبسترههایی شاعرانه از طبیعت در معرض دید هنردوستان قرار دارد. جادوی رنگها، دومین نمایشگاه انفرادی این هنرمند است که در ایران برگزار شده. این نمایشگاه به مدت یک هفته تا ۱۵ مهر، هر روز از ساعت ۱۰ تا ۱۷ و روز جمعه (۱۵ مهر) از ساعت ۱۴ تا ۱۷ میزبان علاقهمندان خواهد بود.
در دنیای ادبیات
طبق اعلام انتشارات روایت فتح، به مناسبت گرامیداشت هفته دفاع مقدس، این انتشارات با همکاری کنگره سرداران و ۱۵ هزار شهید استان فارس از هشت عنوان کتاب خود با موضوع ایثارگران و شهدای استان فارس در سالن پیامبر اعظم شیراز رونمایی کرد.
صفحه مجازی انجمن موسیقی ایران از تمدید مهلت ارسال آثار شانزدهمین جشنواره ملی موسیقی جوان خبر داده و دراین باره نوشته؛ با توجه به درخواستها و تماسهای فراوان متقاضیان و طبق روال معمول برای امکان حضور حداکثری شرکتکنندگان، «شانزدهمین جشنواره ملی موسیقی جوان»، زمان ارسال آثار به این دوره از جشنواره را تا پایان وقت اداری شنبه ۱۶ مهر تمدید کرد. این جشنواره در قالب سه رده سنی «الف» (۱۵ تا ۱۸ سال)، «ب» (۱۹ تا ۲۳ سال) و «ج» (۲۴ تا ۲۹ سال) برگزار میشود.
برنامه طنز صبح جمعه با شما بعد از دو ماه توقف به مناسبت ایام سوگواری، از دیروز جمعه هشتم مهرماه ساعت ۹ صبح از رادیو ایران پخش خود را آغاز کرد. به گفته ساجد قدوسیان تهیهکننده، سردبیر و کارگردان صبح جمعه، تلاش این برنامه بر این است تا روزهای جمعه اوقات و لحظات فرحبخشی را برای مخاطبان وفادار و پرشمار خود فراهم آورد.
نمایشگاهی از آثار نقاشی داریوش هوشمند با عنوان «جادوی رنگها» از دیروز جمعه 8 مهرماه در گالری شماره یک فرهنگسرای نیاوران برگزار شد. در این نمایشگاه۸۰ تابلو از آثار داریوش هوشمند در قالب آبسترههایی شاعرانه از طبیعت در معرض دید هنردوستان قرار دارد. جادوی رنگها، دومین نمایشگاه انفرادی این هنرمند است که در ایران برگزار شده. این نمایشگاه به مدت یک هفته تا ۱۵ مهر، هر روز از ساعت ۱۰ تا ۱۷ و روز جمعه (۱۵ مهر) از ساعت ۱۴ تا ۱۷ میزبان علاقهمندان خواهد بود.
در دنیای ادبیات
طبق اعلام انتشارات روایت فتح، به مناسبت گرامیداشت هفته دفاع مقدس، این انتشارات با همکاری کنگره سرداران و ۱۵ هزار شهید استان فارس از هشت عنوان کتاب خود با موضوع ایثارگران و شهدای استان فارس در سالن پیامبر اعظم شیراز رونمایی کرد.
راه و رسم تحسین و تشویق
شهرزاد عبدیه
روانشناس
هرکاری در عالم هستی راه و روشی دارد و تحسین و تشویق بچهها هم از این قاعده مستثنی نیست. برای شروع یک تحسین خوب، میتوانیم از تمرین برای توصیف رفتارها استفاده کنیم،به طور مثال فرزندمان یک نقاشی کشیده وبه ما نشان میدهد. ما هم میگوییم:«آفرین، خیلی قشنگ شده.» در این جا ما فرزندمان را تشویق کردهایم و همه چیز تمام میشود،اما اگر به جای جمله بالا با لحنی پرهیجان یا سرشار از تأیید به او بگوییم:«بذار ببینم چی کشیدی، اوه یه خونه! این چیه کنار خونه کشیدی؟» یا «وای نقاشیت من رو یاد مینیاتور میندازه.»علاوهبر تحسین، باب گفتوگو را با فرزندمان باز کردهایم. وقتی به مینیاتور اشاره میکنیم، در واقع به او اطلاعات تازهای میدهیم. احتمال دارد جمله ما کنجکاوی او را تحریک کند تا بیشتر درباره مینیاتور بداند، بنابراین میل به کنجکاوی و کنکاش در او بیدار میشود. با یک تحسین درست میتوان چندین تیر را از کمان رها کرد.
رفتار را تحسین کنید
قبلاً گفتیم نباید از صفتهای مثبت برای تحسین استفاده کرد، اما به جای «آفرین، بچه خوب» چه جایگزینی وجود دارد؟
به طور مثال فرزندمان کمد لباسهایش را مرتب میکند. اگر به او بگوییم:«آفرین بچه خوب که کمد لباست رو مرتب کردی.» درواقع غیرمستقیم به او این پیام را میدهیم که برای بچه خوب بودن باید کمد لباس مرتبی داشت!و هربار که کمد لباس بینظمی داشته باشد احساس خوب نبودن خواهد کرد. پس یادمان باشد برای تحسین صفتها را حذف کنیم و فقط اشاره مستقیم به رفتار داشته باشیم. در مثال بالا تنها کافی است که بگوییم:«آفرین عزیزم که لباس هات رو مرتب کردی.»
تلاش و پشتکار فرزندمان را نادیده نگیریم
خیلی از ما عادت کردهایم که چشم بدوزیم به نتیجه آخر و گاهی یادمان میرود که مسیرها و تلاشها چقدر مهم هستند. اگر فرزند من همیشه در علوم نمره پایین میگرفته و با تلاش و پشتکار موفق شده نمره 14 بگیرد، واقعاً ارزشمند است. اصلاً نباید آن را نادیده گرفت. در این شرایط باید چشم بدوزیم به چشمان فرزندمان و با افتخار و شادی به او بگوییم: «عالیه، من شاهد بودم که تو چقدر برای این امتحان تلاش کردی.»
در واقع به شکلی کاملاً واقع بینانه و بدون اغراق به تلاش او اشاره کنیم. با این شیوه ،نه تنها از جادوی تحسین بهره میبریم بلکه بذر تلاش و پشتکار و امید را در دل او میکاریم؛ بذری که در آینده به جوانه خواهد نشست.
اعتماد داشته باشیم
باید به فرزندمان اعتماد کنیم و این اعتماد را در قالب جملات تحسینآمیز نشان دهیم. وقتی ما والدین به فرزندانمان اعتماد کنیم، آنها هم یاد میگیرند خودشان را باور کنند، پس اگر جایی احساس میکنیم، او کاری را میتواند انجام دهد اما میترسد و خودش را باور ندارد و از انجام آن فعالیت طفره میرود، میتوانیم با یک جمله جادویی او را هل بدهیم، مثلاً بگوییم:«من، تو رو میشناسم، تو میتونی انجامش بدی.»
اما در این نوع تحسین و تشویقها حتماً باید توانمندی فرزندمان را بشناسیم و واقعاً باور داشته باشیم و بدانیم که میتواند. در صورتی که به هر دلیل چنین توانایی در فرزندمان نیست به هیچ عنوان نباید از چنین تشویقهایی استفاده کرد، چون در نهایت سرخوردهتر از قبل خواهد شد. در این شرایط باید علت کمبود توانمندی در آن زمینه خاص را پیدا کنیم و بهدنبال راه حل درست و منطقی باشیم، مثلاً اگر زبان انگلیسی فرزندمان ضعیف است، شاید نیاز به شرکت در کلاسهای جبرانی و فوق برنامه دارد.
حالا که صحبت از اعتماد شد، بد نیست یادمان باشد که به انتخابهای فرزندمان هم اعتماد کنیم، انتخابهایی را که گاهی در نظر ما بیمعنی یا حتی نادرست هستند، سریع کنار نزنیم. اجازه بدهیم از همان سنین خیلی کم فرزندمان یاد بگیرد انتخاب کند و او را به خاطر انتخابهایش تشویق کنیم. شاید از دیدگاه ما پوشیدن لباس باب اسفنجی یا میکی موس اصلاً مهم نباشد، اما این انتخاب، تمرینی است برای انتخابهای مهمتر در دوران نوجوانی ، جوانی و بزرگسالی. پس چه بهتر که خودمان زمینه انتخاب را فراهم کنیم و در نهایت با یک جمله توصیفی انتخابش را تحسین کنیم و با برقی در چشمانمان بگوییم: «تو امروز تصمیم گرفتی، لباس میکی موست را بپوشی.»
همه این تحسینها ،نه تنها در مورد کودکان بلکه برای همه انسانها در هر سن کاربرد دارد و معجزه میکند.
روانشناس
هرکاری در عالم هستی راه و روشی دارد و تحسین و تشویق بچهها هم از این قاعده مستثنی نیست. برای شروع یک تحسین خوب، میتوانیم از تمرین برای توصیف رفتارها استفاده کنیم،به طور مثال فرزندمان یک نقاشی کشیده وبه ما نشان میدهد. ما هم میگوییم:«آفرین، خیلی قشنگ شده.» در این جا ما فرزندمان را تشویق کردهایم و همه چیز تمام میشود،اما اگر به جای جمله بالا با لحنی پرهیجان یا سرشار از تأیید به او بگوییم:«بذار ببینم چی کشیدی، اوه یه خونه! این چیه کنار خونه کشیدی؟» یا «وای نقاشیت من رو یاد مینیاتور میندازه.»علاوهبر تحسین، باب گفتوگو را با فرزندمان باز کردهایم. وقتی به مینیاتور اشاره میکنیم، در واقع به او اطلاعات تازهای میدهیم. احتمال دارد جمله ما کنجکاوی او را تحریک کند تا بیشتر درباره مینیاتور بداند، بنابراین میل به کنجکاوی و کنکاش در او بیدار میشود. با یک تحسین درست میتوان چندین تیر را از کمان رها کرد.
رفتار را تحسین کنید
قبلاً گفتیم نباید از صفتهای مثبت برای تحسین استفاده کرد، اما به جای «آفرین، بچه خوب» چه جایگزینی وجود دارد؟
به طور مثال فرزندمان کمد لباسهایش را مرتب میکند. اگر به او بگوییم:«آفرین بچه خوب که کمد لباست رو مرتب کردی.» درواقع غیرمستقیم به او این پیام را میدهیم که برای بچه خوب بودن باید کمد لباس مرتبی داشت!و هربار که کمد لباس بینظمی داشته باشد احساس خوب نبودن خواهد کرد. پس یادمان باشد برای تحسین صفتها را حذف کنیم و فقط اشاره مستقیم به رفتار داشته باشیم. در مثال بالا تنها کافی است که بگوییم:«آفرین عزیزم که لباس هات رو مرتب کردی.»
تلاش و پشتکار فرزندمان را نادیده نگیریم
خیلی از ما عادت کردهایم که چشم بدوزیم به نتیجه آخر و گاهی یادمان میرود که مسیرها و تلاشها چقدر مهم هستند. اگر فرزند من همیشه در علوم نمره پایین میگرفته و با تلاش و پشتکار موفق شده نمره 14 بگیرد، واقعاً ارزشمند است. اصلاً نباید آن را نادیده گرفت. در این شرایط باید چشم بدوزیم به چشمان فرزندمان و با افتخار و شادی به او بگوییم: «عالیه، من شاهد بودم که تو چقدر برای این امتحان تلاش کردی.»
در واقع به شکلی کاملاً واقع بینانه و بدون اغراق به تلاش او اشاره کنیم. با این شیوه ،نه تنها از جادوی تحسین بهره میبریم بلکه بذر تلاش و پشتکار و امید را در دل او میکاریم؛ بذری که در آینده به جوانه خواهد نشست.
اعتماد داشته باشیم
باید به فرزندمان اعتماد کنیم و این اعتماد را در قالب جملات تحسینآمیز نشان دهیم. وقتی ما والدین به فرزندانمان اعتماد کنیم، آنها هم یاد میگیرند خودشان را باور کنند، پس اگر جایی احساس میکنیم، او کاری را میتواند انجام دهد اما میترسد و خودش را باور ندارد و از انجام آن فعالیت طفره میرود، میتوانیم با یک جمله جادویی او را هل بدهیم، مثلاً بگوییم:«من، تو رو میشناسم، تو میتونی انجامش بدی.»
اما در این نوع تحسین و تشویقها حتماً باید توانمندی فرزندمان را بشناسیم و واقعاً باور داشته باشیم و بدانیم که میتواند. در صورتی که به هر دلیل چنین توانایی در فرزندمان نیست به هیچ عنوان نباید از چنین تشویقهایی استفاده کرد، چون در نهایت سرخوردهتر از قبل خواهد شد. در این شرایط باید علت کمبود توانمندی در آن زمینه خاص را پیدا کنیم و بهدنبال راه حل درست و منطقی باشیم، مثلاً اگر زبان انگلیسی فرزندمان ضعیف است، شاید نیاز به شرکت در کلاسهای جبرانی و فوق برنامه دارد.
حالا که صحبت از اعتماد شد، بد نیست یادمان باشد که به انتخابهای فرزندمان هم اعتماد کنیم، انتخابهایی را که گاهی در نظر ما بیمعنی یا حتی نادرست هستند، سریع کنار نزنیم. اجازه بدهیم از همان سنین خیلی کم فرزندمان یاد بگیرد انتخاب کند و او را به خاطر انتخابهایش تشویق کنیم. شاید از دیدگاه ما پوشیدن لباس باب اسفنجی یا میکی موس اصلاً مهم نباشد، اما این انتخاب، تمرینی است برای انتخابهای مهمتر در دوران نوجوانی ، جوانی و بزرگسالی. پس چه بهتر که خودمان زمینه انتخاب را فراهم کنیم و در نهایت با یک جمله توصیفی انتخابش را تحسین کنیم و با برقی در چشمانمان بگوییم: «تو امروز تصمیم گرفتی، لباس میکی موست را بپوشی.»
همه این تحسینها ،نه تنها در مورد کودکان بلکه برای همه انسانها در هر سن کاربرد دارد و معجزه میکند.
عکس نوشت
مجموعه عکسهای بهزاد پروین قدس عکاس تبریزی در بخش عکس خبرگزاری ایرنا منتشر شده است. او در پی عکاسی از جنگ ۵ بار بر اثر اصابت ترکش خمپاره زخمی و مجروح شده و بهترین دوستان خود را در طول جنگ از دست داده است. او بدون هیچ دستمزدی و تنها برای ثبت لحظات تلخ جنگ و رساندن عکس رزمندگان شهید به دست خانوادههایشان عکاسی میکرد و به دلیل شناخت خوب و حضور در بسیاری از میادین عملیاتی جبهههای جنگ، سالها بعد از پایان آن نیز، همزمان با عکاسی، تا سال ۱۳۸۲ در یافتن و بازگرداندن پیکر شهدای مفقودالاثر به خانوادههایشان در گروه های تفحص تلاش و کمک کرد. / ایرنا
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
سخن روز
-
عنصرعمده مثنوی زبان عامه است
-
یاد
-
پیشنهادی برای حفاظت از آثار درخشان معماری در دزفول
-
روایتی امریکایی از ناکامی یک عملیات تجاوزکارانه
-
هنرمندان در فضای مجازی
-
راه و رسم تحسین و تشویق
-
عکس نوشت
اخبارایران آنلاین