میهمانان بیروزه پای سفره افطار فرشتگان
حجتالاسلام والمسلمین محمدرضا زائری
دوستی اخیراً در یکی از شبکههای اجتماعی چیزی نوشته بود درباره کسانی که روزه نمیگیرند، اما به محافل افطار دعوت میشوند و این دعوت را کاملاً جدی میگیرند و بر سفره افطار مینشینند و با آغاز اذان مغرب چای مینوشند و خرما میخورند و... اما چنین چیزی نه تنها اصلاً مسخره نیست بلکه این رفتار برای برخی بدون آنکه بدانند و متوجه باشند پاسخی طبیعی به یک نیاز فطری و درونی است!
اشتباه است اگر فکر کنیم چنین پدیدهای فقط بهخاطر میل خوردن غذا یا تظاهر به روزهداری و ریا بوده، بلکه چه بسا یک احتیاج معنوی و نیاز درونی یا دلتنگی برای گم شدههای عاطفی و قلبی است که شاید اصلاً شخص به آن توجه نداشته باشد.
یکی از ادبای مشهور مسیحی لبنانی داستانی از سفر خود به فرانسه نقل میکند و شرح میدهد که در آن سالها که دسترسی به تماس تلفنی و ارتباطات رسانهای مثل امروز آسان نبود، یک روز دلتنگ وطن میشود و بشدت هوای دیارش را میکند و مینویسد که توی خیابانهای پاریس قدم میزدم که ناگهان صدای اذان به گوشم رسید، چنان بیاختیار شدم که ناخواسته در کوچه پس کوچهها بهدنبال صدا روانه شدم تا از مسجد پاریس سر درآوردم. در حیاط مسجد کنار حوض نشستم و با شوق و دلتنگی به مسلمانانی که وضو میگرفتند و داخل شبستان میرفتند نگاه میکردم و میدانستم که هیچ یک آن احساس عجیب درونی من را نسبت به نماز و عبادت خود درک نمیکنند! فضای معنوی ماه مبارک رمضان یک فرصت خاص و استثنایی تاریخی و زمانی است که در تقویم سالانه برای همه عالم هستی مقدر شده و در یک شب آن که میتواند از هزار ماه برتر باشد سرنوشت آینده همه موجودات رقم میخورد. ثانیهها و لحظههای این ماه گذرگاه فرشتگان خداوند هستند، دقایق و ساعتهایی که در روزها و شبهای این ماه سپری میشوند مسیر عبور شهابهای نورانی رحمت و لطف خداست.
شاید کسی روزه دار نباشد و در کشتی نجات رمضان سوار نشود، اما کافی است قدری چشم دلش را باز کند، قدری گوش جانش را بگشاید، قدری در سکوت و آرامش نغمههای دل انگیز موسیقی ملکوت را مانند هوایی خنک در کویر عطشناک ریههای زندگی مادی شهر غفلت و شتاب روانه سازد تا بفهمد مسافران جادهای که بیحرکت در کنارش نشستهاند به سوی کدام مقصد روانه اند!
اگر این شوق در این روزها همه را هوایی میکند، اگر این بیتابی در دل همه پیدا میشود -حتى کسانی که روزه نمیگیرند- و اگر در لحظات افطار با صدای مناجات و نغمه اذان همه حالی خوش دارند، از آن روست که کاروان دلباختگان خدا به سوی خدا روانه شدهاند و میهمانان خداوند بر سفره لبخند و مهربانی او زانو زدهاند. بوی عطر دل انگیز رمضان از جانهای شیفته عاشقان خداست، رایحهای که مشام هر قلب صاف و پاک را مینوازد و به شوق میآورد.
این شوق عجیب نیست، مگر شوق کودک به آغوش مادر غریب است؟ مگر شتاب تشنه برای آب تعجب دارد؟
مگر از گمشدهای که پس از مدتها سرگردانی به خانه پدری خود بازمی گردد جز شادمانی و سرور انتظاری هست؟
دوستی اخیراً در یکی از شبکههای اجتماعی چیزی نوشته بود درباره کسانی که روزه نمیگیرند، اما به محافل افطار دعوت میشوند و این دعوت را کاملاً جدی میگیرند و بر سفره افطار مینشینند و با آغاز اذان مغرب چای مینوشند و خرما میخورند و... اما چنین چیزی نه تنها اصلاً مسخره نیست بلکه این رفتار برای برخی بدون آنکه بدانند و متوجه باشند پاسخی طبیعی به یک نیاز فطری و درونی است!
اشتباه است اگر فکر کنیم چنین پدیدهای فقط بهخاطر میل خوردن غذا یا تظاهر به روزهداری و ریا بوده، بلکه چه بسا یک احتیاج معنوی و نیاز درونی یا دلتنگی برای گم شدههای عاطفی و قلبی است که شاید اصلاً شخص به آن توجه نداشته باشد.
یکی از ادبای مشهور مسیحی لبنانی داستانی از سفر خود به فرانسه نقل میکند و شرح میدهد که در آن سالها که دسترسی به تماس تلفنی و ارتباطات رسانهای مثل امروز آسان نبود، یک روز دلتنگ وطن میشود و بشدت هوای دیارش را میکند و مینویسد که توی خیابانهای پاریس قدم میزدم که ناگهان صدای اذان به گوشم رسید، چنان بیاختیار شدم که ناخواسته در کوچه پس کوچهها بهدنبال صدا روانه شدم تا از مسجد پاریس سر درآوردم. در حیاط مسجد کنار حوض نشستم و با شوق و دلتنگی به مسلمانانی که وضو میگرفتند و داخل شبستان میرفتند نگاه میکردم و میدانستم که هیچ یک آن احساس عجیب درونی من را نسبت به نماز و عبادت خود درک نمیکنند! فضای معنوی ماه مبارک رمضان یک فرصت خاص و استثنایی تاریخی و زمانی است که در تقویم سالانه برای همه عالم هستی مقدر شده و در یک شب آن که میتواند از هزار ماه برتر باشد سرنوشت آینده همه موجودات رقم میخورد. ثانیهها و لحظههای این ماه گذرگاه فرشتگان خداوند هستند، دقایق و ساعتهایی که در روزها و شبهای این ماه سپری میشوند مسیر عبور شهابهای نورانی رحمت و لطف خداست.
شاید کسی روزه دار نباشد و در کشتی نجات رمضان سوار نشود، اما کافی است قدری چشم دلش را باز کند، قدری گوش جانش را بگشاید، قدری در سکوت و آرامش نغمههای دل انگیز موسیقی ملکوت را مانند هوایی خنک در کویر عطشناک ریههای زندگی مادی شهر غفلت و شتاب روانه سازد تا بفهمد مسافران جادهای که بیحرکت در کنارش نشستهاند به سوی کدام مقصد روانه اند!
اگر این شوق در این روزها همه را هوایی میکند، اگر این بیتابی در دل همه پیدا میشود -حتى کسانی که روزه نمیگیرند- و اگر در لحظات افطار با صدای مناجات و نغمه اذان همه حالی خوش دارند، از آن روست که کاروان دلباختگان خدا به سوی خدا روانه شدهاند و میهمانان خداوند بر سفره لبخند و مهربانی او زانو زدهاند. بوی عطر دل انگیز رمضان از جانهای شیفته عاشقان خداست، رایحهای که مشام هر قلب صاف و پاک را مینوازد و به شوق میآورد.
این شوق عجیب نیست، مگر شوق کودک به آغوش مادر غریب است؟ مگر شتاب تشنه برای آب تعجب دارد؟
مگر از گمشدهای که پس از مدتها سرگردانی به خانه پدری خود بازمی گردد جز شادمانی و سرور انتظاری هست؟
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه