ناصر ایمانی، تحلیلگر اصولگرا از دلایل پا نگرفتن گفت‌وگوی ملی می‌گوید

از گفت‌وگو در هر سطحی باید استقبال کرد



رضوانه رضایی‌پور
خبرنگار
در این چند ساله کم از گفت‎وگوی ملی نشنیدیم؛ پروژه‎ای که هر چند وقت یکبار در کلام سیاسیون می‎نشیند اما هیچ گاه نتیجه‎ای از آن حاصل نمی‌شود. اینبار هم محمدرضا باهنر دبیرکل جامعه اسلامی مهندسین از گفت‎وگوهایی گفته که با پسوند ملی در جریان است. اگرچه به گفته این چهره اصولگرا این جلسات شکل منسجمی به خود نگرفته و هنوز به شکل گعده در جریان است اما آیا اینبار می‎تواند به نتیجه برسد؟ ناصر ایمانی، تحلیلگر سیاسی اصولگرا  اساساً گفت‎وگو را در فرهنگ ایرانی نهادینه نمی‎داند چه رسد به اینکه بخواهیم در بین دو جریان سیاسی آن را شکل بدهیم. این فعال سیاسی اصولگرا معتقد است بهترین موضوعی که می‌شود در مورد آن گفت‎وگوی ملی را به جریان انداخت، «منافع ملی» است. چرا که هیچ گاه این واژه در ادبیات طرفین به تعریف مشترکی نرسیده است. مشروح این گفت‎وگو را در ادامه بخوانید:
 باز هم گفت‌وگوی ملی از سوی یکی از چهره‏های مطرح اصولگرا مطرح شده، این برای چندمین بار است که این موضوع عنوان می‏شود اما در ادامه به نتیجه خاصی نمی‏رسد. مشکل اساسی سیاسیون با گفت‌وگوی ملی چیست که سرنوشت نافرجامی برای آن رقم می‏خورد؟
دلایل متعددی می‏تواند برای این ناکامی وجود داشته باشد. یکی از مهم‌ترین دلایل این است که فرهنگ گفت‎وگو در کشور ما ضعیف است و اساساً این ربطی به جریان‏های سیاسی کشور هم ندارد. فرهنگ گفت‎وگو و تفاهم و تنازل در کشور ما در همه عرصه‎ها خیلی ضعیف است. حتی ممکن است در سطح یک خانواده هم این معضل وجود داشته باشد چرا که فرهنگ گفت‌وگو در خیلی از خانوارهای ایرانی محلی از اعراب ندارد. این مشکل در عرصه سیاسی هم این گونه است. جریان‎های سیاسی که در کشور وجود دارند در این 40 سال پس از پیروزی انقلاب در هیچ برهه‏ای از زمان حتی در سخت‌ترین مواقع حاضر نشدند با هم گفت‎وگو کنند. هیچ گاه ندیدیم که از دو طرف جریان سیاسی ایران تمایل داشته باشند که با هم به گفت‌وگو بنشینند. یک پرده بزرگ و ضخیمی از ابهامات و شک‎هایی وجود دارد که جریان‏های سیاسی به همدیگر و به نیات طرف مقابل دارند. اگر بخواهیم یکی از دلایل گفت‎وگو نکردن جریان‎های سیاسی را نام ببریم این است که هیچ موقع فهم مشترکی نسبت به منافع ملی کشور نداشته و ندارند. سخت می‎توانند کنار هم بنشینند و حداقل در این مورد با هم تفاهم کنند. چون هنوز خیلی تعریف و تصویر ذهنی روشنی از منافع ملی وجود ندارد. بنابراین افراد از هر دو طرف دلیلی نمی‎بینند که بنشینند و گفت‌وگویی با هم داشته و در این مورد با هم اشتراک نظر داشته باشند. در برهه‏های سخت زمانی این موضوع‎ها کم پیش می‎آید حتی در مسائل غیرسیاسی. مثلاً جریان‏های سیاسی ما نسبت به حوادث طبیعی هم که در کشور به وجود می‎آید، نمی‎توانند بنشینند و یک تفاهم مشترکی داشته باشند. این یک آسیب جدی است. این موضوع در حوزه سیاست خارجی هم پیش آمده است. در برابر فشارهای خارجی باز هم دو طرف یک موضع مناسب با منافع ملی نمی‏گیرند. به عنوان یک موضوع قابل مطالعه به همین تصمیم ایالات متحده امریکا مبنی بر قرار دادن نام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در بین گروه‎های تروریستی اشاره می‎کنم. یک جریان سیاسی ما با اکراه و نقدهای مختلفی که داشت امریکا را محکوم کرد.
ولی در این زمینه جریان‎های سیاسی که همصدا عمل کردند.
نه؛ نسبی است. موقعی ما می‎خواهیم در مورد عملکرد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در داخل کشور حرف بزنیم و ممکن است جریانی در کشور نقدهایی به آن داشته باشد. این به جای خود محترم است. اما زمانی است که یک دشمن خارجی این تشکیلات نظامی را به بدترین شکل ممکن جزو سازمان‎های تروریستی می‎داند. آن وقت می‏بینید صدایی که از یک جریان شنیده می‎شود این است: «ما البته نقدهایی هم داریم، خیلی هم حرف برای گفتن داریم» و در ادامه یکسری حرف‎هایی را هم بزنند و بگویند که عملکرد این سازمان در فلان جا این گونه است اما چون حالا امریکا چنین اقدامی را انجام داده، ما فعلاً آن را محکوم می‎کنیم. ممکن است که این جریان در جای خود به نقد عملکرد سپاه بخواهد بپردازد؛ آن به جای خود. نمی‎گویم که نقدهایشان ناصحیح و حتی صحیح بوده. وارد این موضوع نمی‎شوم. اما وقتی که دشمن خارجی چنین اقدامی را علیه کشور ما می‏کند به طور طبیعی باید به شکل قاطع و بدون تبصره و نق زدن همه جریان‏های سیاسی آن کار را محکوم کنند. اما می‏بینیم که نمی‏شود. منافع ملی از این روشن‏تر که نمی‌شود. وقتی یک کشور خارجی می‎آید و یکی از نهادهای نظامی ما را به عنوان یک سازمان تروریستی معرفی کند بدون هیچ اما و اگری باید محکوم شود. در حالی که این گونه نمی‏شود. این نشان دهنده این است که هر دو جریان سیاسی ما شاید خیلی فهم مشترکی نسبت به موضوع منافع ملی ندارند. اینها باعث می‏شود که گفت‌وگوها هم کمتر صورت بگیرد و همواره یک دیوار بلندی از تردیدها و ابهامات و شک‏ها نسبت به طرف مقابل وجود داشته باشد. برای همین ما هم سخت توانستیم بنشینیم و یک راهکارهایی را برای یک زمان‏های خاص و حداقل در چارچوب منافع ملی داشته باشیم.
در بحث گفت‌وگوی ملی دو مورد را می‌توان مهم‌تر از همه دانست. نخست اینکه گفت‌وگو باید با چه طیفی صورت بگیرد و دوم اینکه بر سر چه موضوعاتی انجام شود. بحث حضور افراد موضوعی بود که آقای باهنر در پاسخ به آن عنوان کردند که فعلاً با آقای عارف و تعدادی از اعضای مجمع تشخیص مصلحت این گفت‌وگو انجام شده است و از آقای ضرغامی هم نام بردند. مبنای این گفت‌وگو باید با حضور چهره‎های معتدل دو جریان سیاسی کشور باشد؟ تکلیف تندروهای این دو جریان چه می‎شود؟
در این زمینه آنقدر کمبود داریم که در هر سطحی و با هر فردی چنین جلساتی انجام بگیرد مفید خواهد بود. باید از هرگونه ارتباط و کنار هم نشستنی استقبال کرد.
ولی در هر دو جریان افراد تندرویی هم هستند....
ببینید اصلاً کار به آنجاها نمی‎رسد. چون اگر بخواهیم بحث تندروها را مطرح کنیم در بین اصلاح‏طلبان هم تندرو زیاد داریم. تندروهایی داریم که به اساس این انقلاب هم تردید دارند. آنها تندرو فکری هستند و طرف مقابل شان که اصولگرایان باشند تندرو عملی. الان به نظر من باید در هر سطحی و با هر شکلی و سر هر موضوعی و در حد یک چای خوردن و افطار کردن از این ارتباطات استقبال کرد. البته این جلسات چندماهی است که برگزار می‎شود. شاید عمرش به یکسال هم نرسد. به نظر من الان نباید با تردیدافکنی در این مورد که با چه کسانی به گفت‌وگو بنشینیم جلوی همین آب باریکه را هم بگیریم. البته به طور طبیعی تندروها در این گونه جلسات شرکت نمی‏کنند. و برای همین هم نباید از اول بپرسیم چه کسانی در آن شرکت کنند. آن وقت بر سر کسانی که در جلسه شرکت می‏کنند هم بحث می‏شود و همین نیم بندی هم که وجود دارد از دست خواهیم داد. باید اجازه دهیم که این سری ارتباطات که یکسری افرادی از این جریان به یکسری افرادی از آن جریان اعتماد کردند که بنشینند و با هم گفت‌وگو داشته باشند ولو در حد گعده ادامه یابد. باید همین حد را مغتنم بشماریم و بگذاریم ارتباطات برقرار شود. فعلاً این ارتباطات مفید است.
موضوعاتی که در قالب گفت‌وگوی ملی مطرح می‎شوند، چه مواردی هستند؟
نفس این جلسات مفید است. یک چای خوردن هم نشان می‏دهد که افراد می‏توانند همدیگر را تحمل کنند و پشت یک میز بنشینند. این خود خیلی مهم است و موضوعیت دارد. اما اینکه درخصوص چه موضوعاتی باشد باید گفت که در مورد موضوعات ملی تفاهم کنند. بنشینند و بگویند که چه چیز منافع ملی است. تعریف آن مهم است. یعنی مصداق مفاهیم ملی را پیدا کنند و بگویند که چه چیزهایی منافع ملی است و به نفع عموم مردم است. بنایی می‏شود تا در آینده هم بتوانیم درخصوص موارد دیگری هم بحث کنیم.
آقای باهنر دو روز قبل از دفاع از گفت‌وگوی ملی و خبر دیدار با آقای عارف از محمود احمدی‌نژاد رئیس جمهور پیشین هم در افطاری جامعه اسلامی مهندسین دعوت کرد. به نظر شما این دو موضوع می‌تواند به هم ارتباط داشته باشد؟
اصلاً این گونه نیست. این دو هیچ ارتباطی با هم ندارند. آن بحث دیگری است. شخص آقای باهنر که رئیس جمهور سابق را به مراسم افطاری دعوت نکرده‏اند. همان جامعه اسلامی مهندسین این دعوت را انجام دادند. رئیس جمهور سابق نیز از قدیم در آن عضو بودند. دعوت عمومی از همه اعضای جامعه بود. شاید حالا آقای باهنر نظر خاصی در مورد بعضی از افرادی که دعوت می‏شوند داشته باشند اما این دعوت از سوی انجمن انجام گرفت و ربطی به ایشان ندارد. این نتیجه‌گیری ناصحیح است.

آدرس مطلب http://old.irannewspaper.ir/newspaper/page/7057/2/511223/0
ارسال دیدگاه
  • ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
  • دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
  • از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
  • دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
captcha
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
ویژه نامه ها