حمیدرضا جلاییپور عضو شورای مرکزی حزب اتحاد ملت:
تحولات نسلی تدریجی است، نگران آینده مشارکت سیاسی نیستم
این روزها بحث تغییرات نسلی بواسطه رویدادهایی در شبکههای مجازی مطرح شده است. برخی کارشناسان نسبت به آنچه رخ داده و تأثیرات آن در آینده سیاسی کشور ابراز نگرانی میکنند و آن را مترادف با «گسست نسلی» میدانند. تا چه حد با این نگرانیها موافقید؟
نمی توانیم انکار کنیم که در جامعه امروز و با توجه به رشد و نفوذ ابزارهای ارتباطی فردگرایی مجال بروز بیشتری پیدا کرده است. منتها اینکه این فردگرایی تا چه حد تأثیرات منفی دارد بررسی سیستماتیک نشده است. اما یکی از وجوه تجلی این فردگرایی در نوع تفریح و سرگرمی افراد جامعه است. سرگرمی که حالا با پدیده تکنولوژی اطلاعات و ارتباطات گره خورده است. یک زمانی قبل از انقلاب مردم مجلههایی مانند مجله زن روز می خریدند و خود را با مطالب آن سرگرم میکردند و حالا بواسطه تلفنهای هوشمندشان با سلبریتیها ارتباط زنده برقرار میکنند. این سرگرمی است، در اکثریت موارد منبع الهام ارزشها و نگرشهای دنبالکنندگان سلبریتیها نیست.
آیا این تغییرات در عرصه سیاست هم تأثیرگذارند؟
در عرصه سیاست اتفاقی که افتاده این است که شبکههای مجازی بستر تبلیغ جنبههای منفی و کاستیها شده است. کسی در این شبکهها اتفاقات مثبتی مثل آمدن 7 میلیون توریست به ایران در یک سال را نمیبیند و نمیگوید که خب این تعداد نشان میدهد که ایران برای 7 میلیون نفر از جمعیت جهان جایی است که برای دیدنش هزینه میکنند پس حتماً خوبیهایی دارد. من اسم این دوران را در فضای مجازی گذاشتهام دوران سرزنش ملی؛ یعنی شما باید فحش بدهی تا تحمل بشوی.
5 ماه دیگر انتخابات است و متولدین دهههای 70 و 80 حق رأی دارند. آیا باید از اینکه آنها رأیشان را با لایک و کامنت پای پست فلان خواننده میریزند نگران باشیم؟
من نگران نیستم، جای نگرانی نیست. ما در این زمینه روند مشخصی داریم که بعید میدانم تغییر کند. در چهل سال گذشته در انتخابات مجلس در سطح ملی مشارکت حداقل 50 درصد بوده است و گاه تا 76 درصد هم رسیده است. من پیشبینیام این است که دست کم همین 50 درصد تکرار میشود و چه بسا اگر شورای نگهبان رد صلاحیت گسترده نکند و تنفسی بدهند شاید مشارکت بیاید روی 60 درصد و 65 درصد، حتی استعداد 70 درصد را هم دارد. شما الان را نگاه نکنید که بازار سیاست راکد است. سابقه داشته که ناگهان بعد از ظهر روز انتخابات همه گرم میشوند و میروند در صف میایستند. آن کسی که میرود در صف انتخابات میایستد ممکن است پیگیریکننده این خواننده و آن بازیگر و... هم باشد؛ تعارضی ندارد.
نگرانیها ممکن است معطوف به آینده باشد. روزی که نسل جدید اکثریت رأی دهندگان را تشکیل میدهند آیا باز هم حداقل 50 درصدی رقم خواهد خورد یا درصد مشارکت ممکن است سقوط کند؟
نمی شود پیشبینی کرد، من بعید میدانم اتفاقی که در انتخابات افغانستان افتاد و از 13 میلیون حائز حق رأی تنها دو میلیون در انتخابات شرکت کردند، در ایران اتفاق بیفتد. سطح دموکراسی در ایران در حدی است که مردم نسبت به تحولات همواره هوشیارند.
بهعنوان یک فعال حزبی میزان توجه احزاب به موضوع تغییرات نسلی را در چه حد ارزیابی میکنید. آیا این تغییرات و مطالبات ناشی از آنها جایی در موضوعات مورد بحث احزاب دارند؟
اول اینکه فراموش نکنیم وابستگی میزان مشارکت سیاسی به میزان فعالیت احزاب خود محل بحث است. اینکه احزاب نمیتوانند در این زمینه بخوبی مؤثر باشند به خاطر تغییرات نسلی نیست. این طور نیست که بگوییم ایرانیها ضد کار جمعی شدهاند یا به سبک جامعه شناسی خودمانی آقای حسن نراقی همه ویژگیهای منفی را به ایرانیها نسبت بدهیم. مهمترین عامل ضعف حزب این است که قانون انتخابات حزبی نیست. اگر این طور بود در همین ایران دست کم حدود 2 میلیون نفر از پیرمرد 80 ساله تا جوان 18 ساله عضو احزاب میشدند.
دومین نکته این است که بدانیم تحولات نسلی جامعه تدریجی است. نسلهای جدید آهسته آهسته به عرصههای مختلف جامعه از جمله عرصه سیاست وارد میشوند و تجربهها نیز انتقال پیدا میکند. منتها ممکن است نوع الگوهایی که نسلها انتخاب میکنند تفاوت پیدا کند.
آنچه بهعنوان نگرانی از تأثیر بعضی سلبریتیها بر ارزشها و هنجارهای رأی دهندگان مطرح میشود به باورم تا حدودی بزرگنمایی است. اینها منابع سرگرمی هستند و نه منابع الهام ارزش ها. از میان دنبالکنندگان یکی بواسطه خوش آمدن پیگیری میکند، دیگری بدش میآید اما کنجکاو است. یکی هم به تتلو گوش میدهد هم نمازش را میخواند. این افراد او را پیگیری میکنند؛ به او تبدیل نمیشوند. تعداد محدودی هستند که از خود بیگانه میشوند، البته همه اینها را باید بررسی کرد.
بالاخره اینها بعضاً مطالبات متفاوتی دارند. احزاب فارغ از بحث مشارکت سیاسی چقدر دنبال ارزیابی این مطالباتاند؟
سه چهار سال پیش بعد از ماجرای حضور دهه هشتادیها در فروشگاه کوروش که کار به حضور پلیس هم کشید در حزب اتحاد ملت جلساتی برگزار شد. بحثهای خوبی هم شد و منتشر شد. ما رویکردهای خودمان را نسبت به مسائل جامعه اعلام کردهایم حالا اینکه چقدر بتوانیم در مجلس نماینده داشته باشیم و این بحثها را پیگیری کنیم امر دیگری است، این طور نیست که نسبت به خواستهای نسل جدید بیتفاوت باشیم.
نمی توانیم انکار کنیم که در جامعه امروز و با توجه به رشد و نفوذ ابزارهای ارتباطی فردگرایی مجال بروز بیشتری پیدا کرده است. منتها اینکه این فردگرایی تا چه حد تأثیرات منفی دارد بررسی سیستماتیک نشده است. اما یکی از وجوه تجلی این فردگرایی در نوع تفریح و سرگرمی افراد جامعه است. سرگرمی که حالا با پدیده تکنولوژی اطلاعات و ارتباطات گره خورده است. یک زمانی قبل از انقلاب مردم مجلههایی مانند مجله زن روز می خریدند و خود را با مطالب آن سرگرم میکردند و حالا بواسطه تلفنهای هوشمندشان با سلبریتیها ارتباط زنده برقرار میکنند. این سرگرمی است، در اکثریت موارد منبع الهام ارزشها و نگرشهای دنبالکنندگان سلبریتیها نیست.
آیا این تغییرات در عرصه سیاست هم تأثیرگذارند؟
در عرصه سیاست اتفاقی که افتاده این است که شبکههای مجازی بستر تبلیغ جنبههای منفی و کاستیها شده است. کسی در این شبکهها اتفاقات مثبتی مثل آمدن 7 میلیون توریست به ایران در یک سال را نمیبیند و نمیگوید که خب این تعداد نشان میدهد که ایران برای 7 میلیون نفر از جمعیت جهان جایی است که برای دیدنش هزینه میکنند پس حتماً خوبیهایی دارد. من اسم این دوران را در فضای مجازی گذاشتهام دوران سرزنش ملی؛ یعنی شما باید فحش بدهی تا تحمل بشوی.
5 ماه دیگر انتخابات است و متولدین دهههای 70 و 80 حق رأی دارند. آیا باید از اینکه آنها رأیشان را با لایک و کامنت پای پست فلان خواننده میریزند نگران باشیم؟
من نگران نیستم، جای نگرانی نیست. ما در این زمینه روند مشخصی داریم که بعید میدانم تغییر کند. در چهل سال گذشته در انتخابات مجلس در سطح ملی مشارکت حداقل 50 درصد بوده است و گاه تا 76 درصد هم رسیده است. من پیشبینیام این است که دست کم همین 50 درصد تکرار میشود و چه بسا اگر شورای نگهبان رد صلاحیت گسترده نکند و تنفسی بدهند شاید مشارکت بیاید روی 60 درصد و 65 درصد، حتی استعداد 70 درصد را هم دارد. شما الان را نگاه نکنید که بازار سیاست راکد است. سابقه داشته که ناگهان بعد از ظهر روز انتخابات همه گرم میشوند و میروند در صف میایستند. آن کسی که میرود در صف انتخابات میایستد ممکن است پیگیریکننده این خواننده و آن بازیگر و... هم باشد؛ تعارضی ندارد.
نگرانیها ممکن است معطوف به آینده باشد. روزی که نسل جدید اکثریت رأی دهندگان را تشکیل میدهند آیا باز هم حداقل 50 درصدی رقم خواهد خورد یا درصد مشارکت ممکن است سقوط کند؟
نمی شود پیشبینی کرد، من بعید میدانم اتفاقی که در انتخابات افغانستان افتاد و از 13 میلیون حائز حق رأی تنها دو میلیون در انتخابات شرکت کردند، در ایران اتفاق بیفتد. سطح دموکراسی در ایران در حدی است که مردم نسبت به تحولات همواره هوشیارند.
بهعنوان یک فعال حزبی میزان توجه احزاب به موضوع تغییرات نسلی را در چه حد ارزیابی میکنید. آیا این تغییرات و مطالبات ناشی از آنها جایی در موضوعات مورد بحث احزاب دارند؟
اول اینکه فراموش نکنیم وابستگی میزان مشارکت سیاسی به میزان فعالیت احزاب خود محل بحث است. اینکه احزاب نمیتوانند در این زمینه بخوبی مؤثر باشند به خاطر تغییرات نسلی نیست. این طور نیست که بگوییم ایرانیها ضد کار جمعی شدهاند یا به سبک جامعه شناسی خودمانی آقای حسن نراقی همه ویژگیهای منفی را به ایرانیها نسبت بدهیم. مهمترین عامل ضعف حزب این است که قانون انتخابات حزبی نیست. اگر این طور بود در همین ایران دست کم حدود 2 میلیون نفر از پیرمرد 80 ساله تا جوان 18 ساله عضو احزاب میشدند.
دومین نکته این است که بدانیم تحولات نسلی جامعه تدریجی است. نسلهای جدید آهسته آهسته به عرصههای مختلف جامعه از جمله عرصه سیاست وارد میشوند و تجربهها نیز انتقال پیدا میکند. منتها ممکن است نوع الگوهایی که نسلها انتخاب میکنند تفاوت پیدا کند.
آنچه بهعنوان نگرانی از تأثیر بعضی سلبریتیها بر ارزشها و هنجارهای رأی دهندگان مطرح میشود به باورم تا حدودی بزرگنمایی است. اینها منابع سرگرمی هستند و نه منابع الهام ارزش ها. از میان دنبالکنندگان یکی بواسطه خوش آمدن پیگیری میکند، دیگری بدش میآید اما کنجکاو است. یکی هم به تتلو گوش میدهد هم نمازش را میخواند. این افراد او را پیگیری میکنند؛ به او تبدیل نمیشوند. تعداد محدودی هستند که از خود بیگانه میشوند، البته همه اینها را باید بررسی کرد.
بالاخره اینها بعضاً مطالبات متفاوتی دارند. احزاب فارغ از بحث مشارکت سیاسی چقدر دنبال ارزیابی این مطالباتاند؟
سه چهار سال پیش بعد از ماجرای حضور دهه هشتادیها در فروشگاه کوروش که کار به حضور پلیس هم کشید در حزب اتحاد ملت جلساتی برگزار شد. بحثهای خوبی هم شد و منتشر شد. ما رویکردهای خودمان را نسبت به مسائل جامعه اعلام کردهایم حالا اینکه چقدر بتوانیم در مجلس نماینده داشته باشیم و این بحثها را پیگیری کنیم امر دیگری است، این طور نیست که نسبت به خواستهای نسل جدید بیتفاوت باشیم.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه