بانک مرکزی خواستار شفافیت باشد
ادامه از صفحه 5
وقتی که گفته میشود پایه صادراتی باید تعدیل شود در مقابل 80درصد از صادرات غیر نفتی است که قیمتهای بینالمللی دارد چون یا مواد خام هستند یا پتروشیمی پس دلیلی ندارد که بهدنبال قیمت پایه این محصولات باشیم چرا که قیمت آنها در دنیا معلوم است. باز هم در مقابل همینها هم مقاومت میکنند و نمیخواهند آن را اعلام کنند. آنچه مسلم است باید همه فعالیتهای اقتصادی اعم از تولید، صادرات و واردات شفاف باشد. نکته قابل تأمل دیگر آنکه 90درصد از صادرات غیر نفتی در اختیار شرکتهای دولتی است که 70درصد آن را گاز و پتروشیمی و 20 درصد آن را معادن تشکیل میدهند پس اگر قرار است شفافیت اعمال شود باید نخست در فعالیتهای صادراتی این کار را انجام دهیم و اگر بانک مرکزی اعلام میکند که کمتر از 50 درصد پولهای سال 1397 را دریافت نکرده بیانگر آن است که نخست باید به سراغشرکتهای دولتی برود. نکته جالب این است که بخش خصوصی بیشتر داد و فریاد میزند به نوعی میتوان گفت اینها سپر بلای شرکتهای دولتی شدهاند. من معتقد هستم که باید به این برگردیم که چه کسی نمایندگی میکند و اگر همه فعالیتهای بخش خصوصی واقعی که شامل بنگاههای خرد و متوسط 10 درصد از امورصادراتی را برعهده دارد درباره این 10درصد صحبت کند نه کل مجموعه. در واقع موضوعات با هم متفاوت است و در تحلیلها باید این تفاوت را لحاظ کرد. بهعنوان مثال معدن، پتروشیمی و فولاد که یارانه از دولت میگیرند باید ارزشان را به بانک مرکزی تحویل دهند و همینطور باید ارزشان را ارزانتر از قیمت بازار آزاد از آنها بخرند. یا مثلاً بخشی از کالاها مانند ماکارونی، شیرینی، شکلات آرد و روغن که با ارز دولتی وارد میشوند و کارگران هم یارانه دولتی میگیرند و دلار دولتی به کارگر میدهد باید در شرایط عادی محاسبه شود. در واقع هر حوزهای باید به بانک مرکزی و دولت شفاف اعلام کند که ارز صرف چه اموری میشود. در نهایت برخی از منابع صادراتی باید قیمت داشته باشد و بخشی دیگر باید تابع عرضه و تقاضا باشد و همه اینها یعنی بانک مرکزی باید خواستار شفافیت باشد.
وقتی که گفته میشود پایه صادراتی باید تعدیل شود در مقابل 80درصد از صادرات غیر نفتی است که قیمتهای بینالمللی دارد چون یا مواد خام هستند یا پتروشیمی پس دلیلی ندارد که بهدنبال قیمت پایه این محصولات باشیم چرا که قیمت آنها در دنیا معلوم است. باز هم در مقابل همینها هم مقاومت میکنند و نمیخواهند آن را اعلام کنند. آنچه مسلم است باید همه فعالیتهای اقتصادی اعم از تولید، صادرات و واردات شفاف باشد. نکته قابل تأمل دیگر آنکه 90درصد از صادرات غیر نفتی در اختیار شرکتهای دولتی است که 70درصد آن را گاز و پتروشیمی و 20 درصد آن را معادن تشکیل میدهند پس اگر قرار است شفافیت اعمال شود باید نخست در فعالیتهای صادراتی این کار را انجام دهیم و اگر بانک مرکزی اعلام میکند که کمتر از 50 درصد پولهای سال 1397 را دریافت نکرده بیانگر آن است که نخست باید به سراغشرکتهای دولتی برود. نکته جالب این است که بخش خصوصی بیشتر داد و فریاد میزند به نوعی میتوان گفت اینها سپر بلای شرکتهای دولتی شدهاند. من معتقد هستم که باید به این برگردیم که چه کسی نمایندگی میکند و اگر همه فعالیتهای بخش خصوصی واقعی که شامل بنگاههای خرد و متوسط 10 درصد از امورصادراتی را برعهده دارد درباره این 10درصد صحبت کند نه کل مجموعه. در واقع موضوعات با هم متفاوت است و در تحلیلها باید این تفاوت را لحاظ کرد. بهعنوان مثال معدن، پتروشیمی و فولاد که یارانه از دولت میگیرند باید ارزشان را به بانک مرکزی تحویل دهند و همینطور باید ارزشان را ارزانتر از قیمت بازار آزاد از آنها بخرند. یا مثلاً بخشی از کالاها مانند ماکارونی، شیرینی، شکلات آرد و روغن که با ارز دولتی وارد میشوند و کارگران هم یارانه دولتی میگیرند و دلار دولتی به کارگر میدهد باید در شرایط عادی محاسبه شود. در واقع هر حوزهای باید به بانک مرکزی و دولت شفاف اعلام کند که ارز صرف چه اموری میشود. در نهایت برخی از منابع صادراتی باید قیمت داشته باشد و بخشی دیگر باید تابع عرضه و تقاضا باشد و همه اینها یعنی بانک مرکزی باید خواستار شفافیت باشد.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه