چیستی تاریخ شفاهی دفاع مقدس، ویژگی ها و آسیب های آن در گفت وگو با غلامرضا عزیزی رئیس پژوهشکده سازمان اسناد کتابخانه ملی

عامه پسندی آفت تاریخ شفاهی دفاع مقدس




اسماعیل علوی
دبیر گروه پایداری
به رغم هفت دهه رواج گونه‌ای از تاریخ نگاری با عنوان «تاریخ شفاهی» در جهان امروز، هنوز تعریفی دقیق، جامع و علمی از آن وجود ندارد که مورد اجماع همه مورخان باشد. مشابه این وضعیت در کشورمان نیز بعد از شکل‌گیری فعالیت‌های مستمری با عنوان تاریخ شفاهی، از نخستین سال‌های دهه هفتاد تاکنون وجود دارد. دراین میان آنچه قابل ذکر است، جاذبه این نوع تاریخ نگاری برای مخاطب و پیشی گرفتن آثارانتشاریافته این حوزه نسبت به کتاب‌های تاریخی است؛ موضوعی که می‌تواند زمینه ساز وارد آمدن آسیب‌های جدی به وثاقت روایت‌های  تاریخ شفاهی محسوب شود. آنچه براین نگرانی‌ها می‌افزاید گشاده دستی در اطلاق عنوان تاریخ شفاهی به روایت‌های غیررسمی، محفلی و تک بعدی است که جا دارد مورد دقت نظربیشتری از سوی ناشران و جامعه ویراستاران قرار گیرد. تاریخ شفاهی دفاع مقدس نیز به نوبه خود از این آفات وآسیب‌ها مصون نیست، چرا که یکی از پرشمارترین عناوین منتشره، بلکه جدی‌ترین بخش در این حوزه را به خود اختصاص داده است. البته تاکنون در ارتباط با ضرورت نظم بخشیدن به این فعالیت علمی – تاریخی و تبیین چیستی تاریخ شفاهی و مختصات آن، چند نشست کارشناسی برگزار و مطالب و مقالات مفیدی ارائه شده است، اما این همه برای برطرف شدن دغدغه‌های موجود کافی به‌ نظر نمی‌رسند. از این رو«ایران» با هدف معرفی دستاوردهای علمی این عرصه و برجسته کردن اهمیت و آسیب‌های این‌گونه تاریخ نگاری به سراغ دکترغلامرضا عزیزی رئیس پژوهشکده اسناد سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران رفته است تا ضمن برجسته ساختن مسائل و موضوعات تاریخ شفاهی، تلاش کارشناسان و صاحبنظران این عرصه را ارج نهد.

تعریف شما از تاریخ شفاهی چیست؟
سؤال سختی کردید. یکی از اندیشمندان می‌گوید: «وقتی مورخین تاریخ شفاهی دور هم جمع می‌شوند موضوع اصلی بحث‌شان یافتن پاسخ این سؤال است که تاریخ شفاهی چیست؟» نمی‌خواهم غلو کنم و بگویم که تعریف اش مشخص نیست، اما من به آن تعریف عامی که همه از آن یاد می‌کنند، اعتقادی ندارم. تاریخ شفاهی چیز جدیدی نیست بلکه استفاده از ضبط صوت در تاریخ شفاهی پدیده‌ای جدید است. از دوران خیلی دور بخشی از منابع تاریخ نگاری ما، منابع تاریخ شفاهی بوده است. نویسندگان و مورخان بزرگ اشاره دارند که؛ تاریخ را به دو صورت، یا باید خواند، یا از کسی شنید. بیهقی هم در این رابطه می‌گوید: «چیزی ننوشتم، مگر اینکه خودم دیده باشم یا از کسی اهل سبقه شنیده باشم.» این مفهوم اواسط قرن بیستم، بعد از جنگ جهانی اول پیدا شد. بستر آن هم کسانی بودند که با استفاده از ضبط صوت به سراغ افراد می‌رفتند تا واقعه یا رویدادی را که خود ناظر و شاهد آن بوده و از آن تأثیر پذیرفتند، یا حتی بر آن رویداد تأثیرگذاشتند بازگو کنند.
پس وقتی ما می‌گوییم، تاریخ شفاهی، منظورمان تاریخ نگاری بر مبنای شواهد شفاهی است. هیچ اشکالی هم پیش نمی‌آید که من تاریخ نگاری شفاهی انجام دهم و از منابع کتبی نیز بهره ببرم. چون در هرحال قسمتی از تاریخ ما، چه تاریخ نگاری سنتی، چه تاریخ نگاری کلاسیک (منظورم از تاریخ نگاری سنتی، همان تاریخ نگاری است که مورخ به منابع تاریخی مراجعه می‌کند) به این شیوه نوشته شده است. یعنی در تاریخ شفاهی هم مورخ باید برای اینکه ببیند، آیا مطالبی که می‌نویسد، درست است، یانه؟ یا اینکه سخن یکجانبه‌ای نباشد و افراد دیگری سخنانی برخلاف آن نگفته باشند، دقت به خرج دهد. اما آن چیزی که به‌نظر من دراین مسأله خلط می‌شود، تعمیم تاریخ شفاهی با مصاحبه است. تاریخ شفاهی گونه‌ای از تاریخ نگاری است، اما اینکه کسی بیاید با من در مورد واقعه‌ای که یا در آن حضور داشته‌ام یا از آن تأثیر گرفتم، سؤال کند بعد این سؤال و جواب را به‌همان صورت یا با حذف بخشی یا با افزودن آرایه‌های ادبی منتشرکند، اسمش را نمی‌توان تاریخ شفاهی گذاشت. این تاریخ شفاهی نیست این مصاحبه است.
البته مصاحبه‌ای که به‌منظور تاریخ نگاری شفاهی انجام شده است. بنابراین آیا می‌توانیم اگر با رزمنده‌ای در رابطه با عملیات کربلا5 مصاحبه کردیم ولو آن رزمنده فرمانده عملیات کربلای 5 بوده باشد، اسم آن را بگذاریم تاریخ شفاهی؟ به زعم من، نه.
بلکه زمانی می‌توان به آن تاریخ شفاهی اطلاق کرد که حداقل بتوانیم با افراد مختلف با دیدگاه‌های متفاوت صحبت کنیم وبه نقل موضوع از زوایای مختلف بپردازیم.
یعنی لازمه تاریخ نگاری شفاهی جامعیت آن است؟
دقیقاً!
با این تعریف باید حد فاصلی بین خاطره و تاریخ شفاهی قائل بود؟
خاطره بعد فردی دارد. به این معنا که شما می‌آیید پیش من و می‌گویید خاطراتت از کربلای 5 را برایم بگو. یعنی نکات مهم، زیبا یا سختی که در آن دوره داشتی را برای من تعریف کن. من هم می‌نشینم و گزینش می‌کنم، آنچه اتفاق افتاده، آن چیزی که خودم به آن علاقه دارم، یا احساس می‌کنم شما به آن علاقه دارید را می‌گویم، نه آن چیزی که واقعاً اتفاق افتاده است.
یعنی خاطره و تاریخ شفاهی از یک جنس نیستند؟
خاطره در ژانر ادبیات است. یعنی وقتی من مشغول گفتن خاطره هستم، دارم به‌صورت داستان، وقایعی را از ذهنم می‌کشم بیرون و در اختیار شما قرار می‌دهم. قصدم تاریخ نگاری نیست. مهم‌ترین تفاوت خاطره با تاریخ شفاهی در این است که درخاطره آن چیزی که برای من مهم است را می‌خواهم بیان کنم، نه آن چیزی که اتفاق افتاده است. اما در تاریخ شفاهی شما آن چیزی را که برای تاریخ مهم است می‌گویید  یا از مصاحبه شونده استخراج می‌کنید. هم در خاطره نگاری، هم در تاریخ شفاهی ممکن است من غلو کنم و همه آسیب‌هایی که متوجه خاطره گویی باشد، در تاریخ شفاهی هم وجود داشته باشد.اما در خاطره نگاری عامدانه این را می‌گویم. چون من خاطره را باید طوری بیان کنم که شما خوشتان بیاید، یا متأثر شوید، یا یک حالت معنوی به شما دست دهد. مخصوصاً این کار را می‌کنم تا نظر شما را جلب کنم. اما در تاریخ شفاهی شما قرار نیست کاری کنید که من خوشم بیاید، یا متأثر شوم. درتاریخ شفاهی سعی مصاحبه‌کننده این است که چیزی را که اتفاق افتاده است از مصاحبه شونده بیرون بکشید. پس اینجا زاویه دید، زاویه دید شخصی نیست بلکه زاویه دید، جمعی است. درست است که شما با یک نفر مصاحبه می‌کنید، ولی اطلاعاتی که یک جمع لازم دارد را از او استخراج می‌کنید، اطلاعاتی که نسل بعد لازم دارند.
در این میان روایت‌گری را چطور تعریف می‌کنید؟
روایت‌گری بیشتراز جنس خاطره است. اگر منظور راویانی‌اند که در سال‌های دفاع مقدس، همراه و همکار فرماندهان بودند و وقایع را یادداشت می‌کردند، نه! آنان مستندنگاری می‌کردند و به نوعی تاریخ نگاری مشغول بودند چون وقایع را جمع‌آوری و برای تاریخ ثبت می‌کردند. اما در خاطره نگاری دست باز است و فرد می‌تواند مسائل شخصی خود را هم به آن بیفزاید. برای همین آقای کمری برای مصاحبه‌کننده عنوان خاصی برگزیده است «مورخ پرسا» یعنی مورخی که مدام باید سؤال کند تا بفهمد چه اتفاقی افتاده است.آن هم نه از یک نفر بلکه از چندین نفر. من اینجا کمی سختگیرانه نگاه می‌کنم و می‌گویم، وقتی کسی حتی مصاحبه تاریخ شفاهی با یک فرد انجام می‌دهد، با یک فرد درباره آن چیزی که دیده مصاحبه می‌کند. پس نمی‌توانیم بگوییم که تاریخ نگاری می‌کند. این فرد در موقعیت تاریخ نگاری نیست، مصاحبه‌کننده است. چون تاریخ نگار می‌خواهد به حقیقت و آن چیزی که اتفاق افتاده نزدیک شود. اما وقتی شما با یک نفر مصاحبه می‌کنید، درواقع زاویه و افق دید آن فرد را به‌دست می‌آورید، ولو همه سؤالات تاریخی باشند. نکته دیگری که در ارتباط با راویان ممکن است پیش بیاید اینکه یکی از سمت چپ یک واقعه را دیده آن دیگری از سمت راست. یکی این طرف خاکریز بوده یکی آن طرف خاکریز. هردو در یک روز، یک لحظه و یک جا بوده‌اند، منتهی یکی از این سمت و یکی از روبه‌رو سوژه را دیده، بنابراین تعبیرها مختلف خواهد بود.
در نگاه شما خبرنگار و گزارشگر چه تعریفی دارند، آیا می‌توان به آنان عنوان عنصر تاریخ شفاهی نگار داد؟
درهمین وضعیت فعلی که با من مصاحبه می‌کنید،  آیاشما تاریخ نگارید؟
در صحنه چطور؟
اینجا هم صحنه است. صحنه محیط کارم و من با شما مشغول مصاحبه هستم. این مصاحبه است و شما نظرات من را در مورد یک موضوعی می‌پرسید. اما وقتی تاریخ نگاری می‌کنید دیگر نمی‌گویید نظرت را در این مورد بگو، می‌روید سراغ اصل موضوع. یعنی واقعه تاریخی. چون می‌خواهید رویدادی تاریخی را بررسی کنید. می‌خواهیم ببینیم آن واقعه چطور و چرا اتفاق افتاد، چه عواملی در اتفاق افتادن آن دخیل بود، چطور اتفاق افتاد و نتایج‌اش چه بود؟ البته شما درباره نتایج خیلی با من کار ندارید. من چیزهایی را که دیده‌ام و یادم هست بیان می‌کنم. شما می‌توانید نتیجه‌گیری کنید. اینجاست که شما دارید به حوزه تاریخ شفاهی وارد می‌شوید و می‌روید سراغ علت‌ها.
آسیب‌های تاریخ شفاهی چیست؟
آسیب‌های این نوع تاریخ نگاری با تاریخ نگاری کتبی مشترک است. یعنی همان‌طور که در تاریخ نگاری کتبی ممکن است به‌دلیل فاصله تاریخی مورخ با اطلاعات غلط موجه باشد. درتاریخ شفاهی هم ممکن است به‌دلیل دوری زمانی از واقعه، منبع مورخ نتواند تصویر درستی را از وقایع منتقل کند، یا جانبدارانه و یک سونگر باشد. شاهدی که برای مورخ تاریخ شفاهی به‌نقل واقعه‌ای می‌پردازد، ممکن است حافظه‌اش ضعیف شده باشد یا اینکه اهل غلو باشد و خلاف واقع گفته باشد. چون مثالی است که می‌گوید؛«پیروزی صد پدر دارد و شکست یتیم است.» بنابراین ممکن است هرآسیبی که در تاریخ نگاری کتبی وجود دارد، اینجا هم وجود داشته باشد.
در یک چارچوب روشمند آیا آسیب‌ها می‌تواند کاهش یابد؟
بله، زیرا تاریخ شفاهی طیفی کار می‌شود. به این معنا که من می‌توانم داده‌های مصاحبه تاریخ شفاهی را به کد تبدیل کنم و کد‌نویسی کرده و نتیجه‌گیری و مثل بقیه پژوهش‌های کیفی مقوله‌بندی کنم. همانند بقیه مقوله ‌بندی‌ها برای هر کدام کد بگذارم و از این کدها موضوعاتی را که می‌خواهم استخراج کنم. پس ابزارش هست. در تاریخ شفاهی دفاع مقدس شاید بعضی از اینها کمرنگ‌تر باشد، کما اینکه بعضی جاها هم بیشتر است. مشکلی که ما با رزمنده‌های دفاع مقدس به‌عنوان سوژه‌های تاریخ شفاهی دفاع مقدس داریم این است که بسیاری از آنها می گویند؛ از ما بهتر، از ما سختی کشیده ترهم هستند، بروید با آنها صحبت کنید. در صورتی که این مسأله را درسایر طیف‌ها نداریم.
آیا می‌توانیم برای تاریخ شفاهی ویژگی خاصی را برشمریم؟
خیر! نمی‌توان گفت تاریخ شفاهی نسبت به تاریخ کتبی دارای ویژگی‌ها و برتری‌هایی است یا بالعکس این دو، دو جنس متفاوت‌اند.شما در تاریخ‌نگاری شفاهی اگر بتوانید از اسناد، آمار و مدارک استفاده کنید حاصل بهتری را عرضه خواهید کرد. چون کسی نمی‌تواند بگوید این را هم فلانی گفته، از کجا معلوم راست گفته باشد؟ این اولین اتهامی است که به تاریخ شفاهی می‌زنند.شما می‌گویید یک سری اسناد و مدارک موجود این گفته را تأیید می‌کند.افراد حاضر در آن واقعه تأیید می‌کنند و من دارم به این اعتقاد می‌رسم که ایشان حرف‌هایش درست و راست است. کاملاً هم حواسش جمع است. به‌نظر من مقایسه غلطی است که این بهتر است یا آن.کارکردشان باهم فرق می‌کند.
آیا رمان تاریخی تعبیر درستی است؟
بله، یک رمان نویس و ادیب می‌تواند واقعه‌ای تاریخی را دستمایه رمان خود کند. البته ممکن است تمام وقایع با شواهد تاریخی تطبیق نداشته باشد ولی می‌توان با تسامح به آن رمان لقب رمان تاریخی داد.
تاریخ شفاهی دفاع مقدس درشرایط فعلی در چه وضعیتی قرار دارد؟
تاریخ شفاهی دفاع مقدس در شرایط فعلی تا حدودی بازاری شده و بیش از حد همه گیر و فراگیر شده است. این همه‌گیری و فراگیری هم می‌تواند خوب باشد، هم  بد. خوبی آن این است که در مرحله جمع‌آوری به سرعت اطلاعات جمع می‌شود. قبل از اینکه افراد را از دست بدهیم، قبل از اینکه رزمندگان دانسته هایشان را فراموش کنند و قبل از اینکه مادر و پدر شهدا را از دست بدهیم از این بابت خوب است. اما ازاین جهت که فرض شود تاریخ شفاهی یعنی یک ضبط بردارد، یک نفر که اطلاعات دارد را گیر بیاور و با او صحبت کن، این آفت است وموجب می‌شود که آن مرز‌های بین خاطره نگاری و تاریخ شفاهی شکسته شود. بعد یک کار خاطره به‌عنوان تاریخ شفاهی انتشار یابد.این پاشنه آشیل تاریخ شفاهی است که متأسفانه دراین شرایط شاهد هستیم. خاطره نگاری ارزش خودش را دارد. تاریخ شفاهی، اهمیت خودش را دارد. تاریخ نگاری مبتنی بر     تاریخ‌نگاری کلاسیک و مدرن هم ارزش خودش را دارد. هیچ‌کدام نباید جای آن یکی را اشغال کند و هرکدام باید درجای خودش لازم قرارگیرد. همان‌طور که نمی‌شود آنها را به‌جای هم آورد، هیچ یک هم برآن یکی برتری ندارد مگراینکه بگویم این علمی‌تر تهیه شده است.


آدرس مطلب http://old.irannewspaper.ir/newspaper/page/7374/17/546083/0
ارسال دیدگاه
  • ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
  • دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
  • از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
  • دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
captcha
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
ویژه نامه ها