به پاس صبوری همه جانبازان شیمیایی سال‌های دفاع مقدس

خانه نشینی جانبازان دشوارتر از خانه نشینی بر اثر کرونا


مرجان قندی
خبرنگار
پای صحبت جانبازان شیمیایی که می‌نشینید سرفه‌های مکرر امانشان نمی‌دهد تا جمله‌شان را به پایان برسانند اما باز هم خم به ابرو نمی‌آورند و معتقدند برای حفظ انقلاب و هدیه آرامش و امنیت به نسل‌های آینده مبارزه کرده‌اند و هراسی از این سرفه و دردها ندارند.

غلامرضا نقاشیان یکی از خیل بی شمار جانبازان شیمیایی است که در جزیره مجنون شیمیایی شده است. اومی گوید: «شما فکر کنید در فضایی نشسته اید که یک نفر به خاطر آلرژی فصلی یک بار، دو بار، سه بار و چند بار سرفه یا عطسه کند، اطرافیان چند بار را تحمل می‌کنند اما در نهایت می‌گویند برو دکتر خودت را درمان کن! اعصابم را خرد کردی! من شرمنده خانواده‌ام هستم بعضی اوقات آنقدر در خانه سرفه می‌کنم که حد ندارد، اما خانواده ما جانبازان شیمیایی با سرفه‌های شبانه روزی ما کنار آمده‌اند و چیزی نمی‌گویند؛ البته ما خودمان شرمنده‌شان هستیم چون بالاخره آنها هم از این وضعیت خسته می‌شوند  اما بروز نمی‌دهند.»
نقاشیان جانباز 70 درصد شیمیایی با اشاره به اینکه این یک آزمون‌ بزرگ از جانب خداوند است که شهدا، ایثارگران، آزادگان، جانبازان و خانواده‌های آنها توانستند از این آزمون الهی سربلند خارج شده و این مسیر را بخوبی طی کنند، می‌گوید:«اگر جانباز شیمیایی در خانه، همسر و فرزند دلسوز نداشته باشد یعنی هیچ چیز ندارد، یعنی مرگ. همسرم صبح تا شب دنبال گرفتن داروهایم است. باورکنید مریض‌داری مشکل‌تر از مریضی است. شما اگر تجربه یک شب بستری شدن در بیمارستان را داشته باشید می‌فهمید ما جانبازان که دائم در بیمارستان یا خانه بستری هستیم، چه روزهایی را شب و چه شب‌هایی را صبح می‌کنیم. بیشتر شب‌ها همسر و بچه هایم تا صبح بیدارند که نکند کپسول اکسیژنم تمام شود. بعضی وقت‌ها که سرفه هایم طولانی می‌شود پیشم می‌آیند و بعضی وقت‌ها، نه! چون می‌دانند من اگر ببینم که بیدارند ناراحت می‌شوم و سرفه هایم بیشتر می‌شود.»
حمزه رمضان‌نژاد جانباز ۵۰ درصد شیمیایی که در عملیات کربلای 10 به این عارضه دچار شده می‌گوید: «من داروی «ایموکین» استفاده می‌کنم. بعد از تزریق آن تا ۴۵ دقیقه از درد حالی دارم که انگار در این دنیا نیستم. همسر و دخترم بعد از تزریق این دارو دست هایم را ماساژ می‌دهند تا من بتوانم درد را تحمل کنم. خیلی درد سنگینی دارد. از سال ۸۲ که من این دارو را استفاده می‌کنم همیشه خانواده‌ام در کنارم بوده‌اند. یادم نمی‌رود که دخترم فقط ۷ ساله بود که کنار بسترم می‌نشست و با اینکه دست‌هایش قدرتی نداشت دستم را ماساژ می‌داد تا درد من کمتر شود. حالا دیگر او خانمی شده و هنوز که هنوز است شرایط برای من همین است. به نظرم خود جانباز با همه جانبازی و رشادتش‌ و با همه درد و بلاهایی که بر سرش آمده، مصیبتی را که خانواده‌اش کشیده‌اند خودش نکشیده است. وقتی در بعضی مکان‌ها و مجالس برایم ارزش می‌گذارند و تقدیر می‌کنند خجالت می‌کشم چون این تقدیر را شایسته خانواده‌ام می‌دانم و همیشه گفتم که کمتر پیش می‌آید از خانواده‌های جانبازان که همیشه گمنام ماندند تقدیر شود چون زحمت و تلاش آنها را فقط
 ما می‌بینیم.»
جانباز دیگری که حاضر به ذکر نامش نیست با بیان اینکه خداوند روحیه بالایی به او داده تا با توکل و صبر با مشکلاتش کنار بیاید، می‌گوید:«من دردهایم را دوست دارم و هیچ وقت خسته نمی‌شوم. فقط غمگینم چون وقتی نوه‌ام پیش من می‌آید تا باهم حرف بزنیم یا بازی کنیم من به نفس نفس می‌افتم و شرمنده‌اش می‌شوم که نمی‌توانم وظیفه پدربزرگی را برایش بخوبی انجام دهم. اما کم نمی‌آورم و بین سرفه‌ها با شوخی هایم سرگرمش می‌کنم.» جانبازان شیمیایی و قطع نخاعی که در خانه یا در آسایشگاه روزگار می‌گذرانند همه به این باور رسیده‌اند که زندگی برای آنها خیلی سال است که محدود شده است. آنها معتقدند که همه مشکل دارند و جانبازان هم مشکلات خودشان را دارند. یکی از شهرش دور شده و به‌نقطه‌ای از کشور رفته که آب و هوایی داشته باشد تا راحت‌تر نفس بکشد، یکی به‌دلیل اینکه سنش بالاتر رفته خانه‌نشینی اش بیشتر شده تا از آلودگی هوا و ترافیک به دور باشد، یکی روز و شب اش با خون، سرفه خشک، درد و بیمارستان عجین شده، یکی غصه دارد که همه بار زندگی روی دوش همسرش افتاده است و....
با هرکدام هم که صحبت می‌کنیم از مسئولان گله دارند اما در پایان خدا را شکر می‌کنند و فقط خواسته‌شان سامان‌یابی و نظم در مشخص بودن پزشکان جانبازان و داروهایشان است که فراهم باشد تا کمتر خانواده هایشان سر این مسائل وقت و انرژی بگذارند و هزینه کنند. امسال که به‌علت جلوگیری از شیوع کرونا ما هم در خانه ماندن را تجربه کردیم و برای دوره‌ای از انجام کارهای عادی روزانه خود از جمله حضور در اداره و دانشگاه، صله‌ارحام و خرید، تفریح‌های ساده و مسافرت محروم شدیم خوب است قدری به رنج‌های جانبازانی که شیمیایی و قطع نخاع هستند و روزگاری مردان و جوانان رشیدی بودند، بیندیشیم و از ایثار و به‌خطر انداختن سلامتی‌شان در دفاع از این مرز و بوم و مردم قدردانی کنیم و یادمان نرود که این نفس‌های حبس شده در سینه جانبازان شیمیایی است که این نفس‌های آزاد و عمیق را به ما در این سرزمین بخشیده و دعا کنیم خستگی سینه این عزیزان هر روز کمتر شود و ما را برای همه بی‌مهری‌هایی که در این سال‌ها به آنها داشته‌ایم، ببخشند.


آدرس مطلب http://old.irannewspaper.ir/newspaper/page/7374/17/546084/0
ارسال دیدگاه
  • ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
  • دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
  • از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
  • دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
captcha
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
ویژه نامه ها