نگاه به شرق در افق گردشگری پساکرونا
محمدابراهیم لاریجانی
مدیرکل بازاریابی و تبلیغات گردشگری وزارت میراث فرهنگی
کرونا تردد جهانی گردشگران را متوقف کرد، بسیاری از کشورهای گردشگرپذیر، میزبانی از گردشگران را به سال ۲۰۲۱ موکول کردهاند. برای مثال آلمانیها که در صدر گردشگر خروجی به کشورهای مختلف هستند، سفر در سال ۲۰۲۰ را از برنامه خود حذف کردهاند اما این به معنای آن نیست که برنامهریزان و مسئولان گردشگری کشورهای مختلف برنامهریزی را هم به سال آینده موکول کنند. آنها علاوه بر اینکه به دنبال راهکاری برای جبران خسارت کرونا به صنعت گردشگری در سال جاری هستند، نگاهی هم به بازارهای هدف در پساکرونا دارند. ایران هم در این مقوله مستثنی نیست. کرونا میتواند فرصتی برای بازخوانی و آسیب شناسی برنامهریزی گردشگری کشور در دهههای گذشته باشد. دهه هایی که نگاه عمدتاً به غرب بود، حال این که شواهد نشان میدهد باید به سمت شرق رفت.
منظور از شرق، شرق فرهنگی، شرق جغرافیایی و شرق سیاسی است که کشورهای زیادی از جمله همسایگان را دربر میگیرد.
نگاه به شرق در گردشگری در پساکرونا به معنای رها کردن بازار غرب نیست بلکه، توسعه بازار و تنوع محصول با حفظ سهم بازارهای سنتی موجود است.
نگاه به شرق، برخلاف نگاه به غرب، به جای ۵ ماه از سال، 12 ماه از سال و به جای ۵ تا ۷ استان، ۳۱ استان و به جای فقط هتل چهار و پنج ستاره ، همه سطوح درجه بندی و همه انواع اقامتگاهها و به جای فقط محصول تاریخی فرهنگی، چندین محصول گردشگری و به جای صرفاً حمل نقل هوایی، سایر روشهای حمل نقلی کشور را پوشش میدهد.
پراکندگی فصل پیک سفر و مقاصد گردشگران در نگاه به شرق اتفاقاً با فصل پیک سفر غربیها و مقاصدشان، تداخل کمی دارد و اغلب همپوشانی ندارد. بنابراین میتواند مکمل خوبی برای پوشش کل ماههای سال و در تمامی استانها باشد.
همه مطالعات، مبین رشد گردشگرفرستی بازارهای شرقی و نوظهور است و اتفاقاً آثار اجتماعی و اقتصادی بیماری کرونا هم، این فرضیه را تقویت میکند که بسیاری از کشورها، بازنگری جدی در بازارهای هدف خود خواهند داشت و احتمالاً به سمت شرق متمایلتر از قبل خواهند شد.
از طرفی برای تحقق هدفگذاریهای موجود در اسناد بالادستی اعم از جذب ۲۰ میلیون گردشگر در افق چشمانداز یا پنج برابر شدن ایرانگردان خارجی در سیاستهای برنامه ششم، یا اصول اقتصاد مقاومتی، چارهای جز بزرگ کردن بازار و استفاده از ظرفیتهای همه نقاط کشور نداریم، بخصوص وقتی میدانیم که توان و سقف گردشگرفرستی بازار غرب به ایران، آن هم در شرایط غیرتحریمی و ثبات، چند برابر کوچکتر از هدفگذاریهای ما در اسناد بالادستی است.
این استراتژی (نگاه به شرق) هم به لحاظ مطالعات میدانی و انطباق منابع و ظرفیتهای گردشگری کشور (توان عرضه) با نیازها و علایق و سلایق سفر در جهان (تقاضای بالقوه) مطابقت دارد و هم به لحاظ مطالعات علمی و آماری که معمولاً کشورها بر اساس ۱۳ شاخص و بیش از ۶۵ زیر شاخص بازارهای هدف گردشگری خود را تعیین میکنند، اثبات شده است.
به نحوی که در مطالعات علمی و آماری تعیین بازارهای هدف گردشگری ایران، که با مطالعه ۸۴ کشور دنیا نهایتاً ۳۰ کشور حائز کسب بیشترین امتیاز شدند اغلب از میان کشورهای شرق و همسایه بوده و هیچیک از کشورهای غربی در فهرست ۱۰ کشور اول بازار هدف ایران، قرار ندارند.
دکترین نگاه به شرق در توسعه گردشگری ایران، با تجربه جهانی و بویژه تجربه 10 کشور برتر دنیا در جذب توریست ورودی نیز مطابقت دارد، چراکه معمولاً بیش از 80 درصد گردشگر ورودی به هر کشور از مبدأ کشورهای همسایه، هممرز و هممنطقه کشور مقصد جذب میشود.
با نگاهی به آمار ورود گردشگران خارجی به ایران درمییابیم که بیش از ۹۰ درصد گردشگران ورودی به ایران، (همانند تجربه جهانی) از کشورهای همسایه و هممرز ایران هستند، بی آنکه فعالان گردشگری بویژه آژانسهای مسافرتیمان از این رهگذر نفعی ببرند. در حالیکه در سالیان متمادی فعالیتهای بازاریابی و تبلیغات گردشگری کشورمان در منطقهای برخلاف این واقعیت متمرکز بوده و حتی در ذهن فعالان گردشگری بویژه هزاران دفتر خدمات مسافرتی این هدایت غلط که باید بدنبال جذب توریست صرفاً از غرب باشند شکل گرفت که البته با صرف هزینههای زیاد، نهایتاً با سرخوردگی و عدم موفقیت در جذب ، این عرصه را ترک کردند و یا رقابت فرسایشی با یکدیگر را پیش گرفتند . با بر هم زدن منطق قیمت و کیفیت همان اندک سهم بازار را هم متشنج کردند. نهایتاً کسانی که در بازار غرب موفق نمیشدند، گروه موفق را به انحصارطلبی و مافیا متهم میکردند. در حالی که اگر این توان به سمت بازارهای شرقی هدایت میشد، چه بسا اتفاقات مبارکی در گردشگری کشور رخ میداد.
مدیرکل بازاریابی و تبلیغات گردشگری وزارت میراث فرهنگی
کرونا تردد جهانی گردشگران را متوقف کرد، بسیاری از کشورهای گردشگرپذیر، میزبانی از گردشگران را به سال ۲۰۲۱ موکول کردهاند. برای مثال آلمانیها که در صدر گردشگر خروجی به کشورهای مختلف هستند، سفر در سال ۲۰۲۰ را از برنامه خود حذف کردهاند اما این به معنای آن نیست که برنامهریزان و مسئولان گردشگری کشورهای مختلف برنامهریزی را هم به سال آینده موکول کنند. آنها علاوه بر اینکه به دنبال راهکاری برای جبران خسارت کرونا به صنعت گردشگری در سال جاری هستند، نگاهی هم به بازارهای هدف در پساکرونا دارند. ایران هم در این مقوله مستثنی نیست. کرونا میتواند فرصتی برای بازخوانی و آسیب شناسی برنامهریزی گردشگری کشور در دهههای گذشته باشد. دهه هایی که نگاه عمدتاً به غرب بود، حال این که شواهد نشان میدهد باید به سمت شرق رفت.
منظور از شرق، شرق فرهنگی، شرق جغرافیایی و شرق سیاسی است که کشورهای زیادی از جمله همسایگان را دربر میگیرد.
نگاه به شرق در گردشگری در پساکرونا به معنای رها کردن بازار غرب نیست بلکه، توسعه بازار و تنوع محصول با حفظ سهم بازارهای سنتی موجود است.
نگاه به شرق، برخلاف نگاه به غرب، به جای ۵ ماه از سال، 12 ماه از سال و به جای ۵ تا ۷ استان، ۳۱ استان و به جای فقط هتل چهار و پنج ستاره ، همه سطوح درجه بندی و همه انواع اقامتگاهها و به جای فقط محصول تاریخی فرهنگی، چندین محصول گردشگری و به جای صرفاً حمل نقل هوایی، سایر روشهای حمل نقلی کشور را پوشش میدهد.
پراکندگی فصل پیک سفر و مقاصد گردشگران در نگاه به شرق اتفاقاً با فصل پیک سفر غربیها و مقاصدشان، تداخل کمی دارد و اغلب همپوشانی ندارد. بنابراین میتواند مکمل خوبی برای پوشش کل ماههای سال و در تمامی استانها باشد.
همه مطالعات، مبین رشد گردشگرفرستی بازارهای شرقی و نوظهور است و اتفاقاً آثار اجتماعی و اقتصادی بیماری کرونا هم، این فرضیه را تقویت میکند که بسیاری از کشورها، بازنگری جدی در بازارهای هدف خود خواهند داشت و احتمالاً به سمت شرق متمایلتر از قبل خواهند شد.
از طرفی برای تحقق هدفگذاریهای موجود در اسناد بالادستی اعم از جذب ۲۰ میلیون گردشگر در افق چشمانداز یا پنج برابر شدن ایرانگردان خارجی در سیاستهای برنامه ششم، یا اصول اقتصاد مقاومتی، چارهای جز بزرگ کردن بازار و استفاده از ظرفیتهای همه نقاط کشور نداریم، بخصوص وقتی میدانیم که توان و سقف گردشگرفرستی بازار غرب به ایران، آن هم در شرایط غیرتحریمی و ثبات، چند برابر کوچکتر از هدفگذاریهای ما در اسناد بالادستی است.
این استراتژی (نگاه به شرق) هم به لحاظ مطالعات میدانی و انطباق منابع و ظرفیتهای گردشگری کشور (توان عرضه) با نیازها و علایق و سلایق سفر در جهان (تقاضای بالقوه) مطابقت دارد و هم به لحاظ مطالعات علمی و آماری که معمولاً کشورها بر اساس ۱۳ شاخص و بیش از ۶۵ زیر شاخص بازارهای هدف گردشگری خود را تعیین میکنند، اثبات شده است.
به نحوی که در مطالعات علمی و آماری تعیین بازارهای هدف گردشگری ایران، که با مطالعه ۸۴ کشور دنیا نهایتاً ۳۰ کشور حائز کسب بیشترین امتیاز شدند اغلب از میان کشورهای شرق و همسایه بوده و هیچیک از کشورهای غربی در فهرست ۱۰ کشور اول بازار هدف ایران، قرار ندارند.
دکترین نگاه به شرق در توسعه گردشگری ایران، با تجربه جهانی و بویژه تجربه 10 کشور برتر دنیا در جذب توریست ورودی نیز مطابقت دارد، چراکه معمولاً بیش از 80 درصد گردشگر ورودی به هر کشور از مبدأ کشورهای همسایه، هممرز و هممنطقه کشور مقصد جذب میشود.
با نگاهی به آمار ورود گردشگران خارجی به ایران درمییابیم که بیش از ۹۰ درصد گردشگران ورودی به ایران، (همانند تجربه جهانی) از کشورهای همسایه و هممرز ایران هستند، بی آنکه فعالان گردشگری بویژه آژانسهای مسافرتیمان از این رهگذر نفعی ببرند. در حالیکه در سالیان متمادی فعالیتهای بازاریابی و تبلیغات گردشگری کشورمان در منطقهای برخلاف این واقعیت متمرکز بوده و حتی در ذهن فعالان گردشگری بویژه هزاران دفتر خدمات مسافرتی این هدایت غلط که باید بدنبال جذب توریست صرفاً از غرب باشند شکل گرفت که البته با صرف هزینههای زیاد، نهایتاً با سرخوردگی و عدم موفقیت در جذب ، این عرصه را ترک کردند و یا رقابت فرسایشی با یکدیگر را پیش گرفتند . با بر هم زدن منطق قیمت و کیفیت همان اندک سهم بازار را هم متشنج کردند. نهایتاً کسانی که در بازار غرب موفق نمیشدند، گروه موفق را به انحصارطلبی و مافیا متهم میکردند. در حالی که اگر این توان به سمت بازارهای شرقی هدایت میشد، چه بسا اتفاقات مبارکی در گردشگری کشور رخ میداد.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه