زندان مجازات قاتل پسر همسایه
گروه حوادث / مرد بیمار که در اقدامی جنونآمیز پسربچهای را به قتل رسانده بود بعد از گذشت سه سال در حالی که توانسته بود رضایت پدر و مادر مقتول را جلب کند از سوی قضات به حبس محکوم شد. به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، این جنایت هولناک شهریور سه سال قبل در جنوب تهران رخ داد و مرد جوانی با ربودن پسر 11 ساله همسایه وی را با ضربههای کارد به قتل رساند و جسدش را با کمک برادرش در حالی که لای پتو پیچیده بود با خودرو به بیابانهای اطراف قم برد و رها کرد. بعد از شکایت خانواده پسر بچه و اعلام گم شدن او تحقیقات آغاز و مجید بهعنوان مظنون این پرونده دستگیر شد وی چهار روز بعداز دستگیری به قتل پسر بچه اعتراف کرد و گفت: من سالها پیش وقتی هم سن و سال ابوالفضل بودم مورد آزار و اذیت یک مرد غریبه قرار گرفتم و زندگیام تباه شد، بههمین خاطر وقتی او را تنها در خیابان دیدم تصمیم گرفتم ابوالفضل را بکشم تا سرنوشت تلخی مانند من نداشته باشد. در حالی که سلامت روانی این متهم از سوی کمیسیون پزشکی قانونی تأیید شده بود وی در شعبه 9 دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستاد و پدر و مادر ابوالفضل برای قاتل پسرشان حکم قصاص در ملأعام درخواست کردند. در ادامه متهم که بهعلت لکنت به سختی حرف میزد در تشریح ماجرا گفت: من از سالها قبل بهعلت اینکه مورد تعرض قرار گرفته بودم زندگی خوبی نداشتم. روز حادثه مادر و برادرم در خانه نبودند. به بهانه نشان دادن کبوتر، پسر همسایه را به پشت بام بردم. ولی یکباره دچار جنون شدم و با چاقو به جانش افتادم.
وی گفت: بعد از قتل بود که برادرم به خانه برگشت. ماجرا را به او گفتم و او از من خواست تا خودم را به پلیس معرفی کنم اما قبول نکردم. من جنازه خونین را لای پتو پیچیدم سپس با یک ماشین کرایهای به جاده قم بردیم. پس از دفاعیات وکیل، هیأت قضایی وارد شور شد و مجید را به اعدام در ملأعام محکوم کرد. این حکم در دیوان عالی کشور به تأیید رسید و پرونده برای اجرا به شعبه اجرای احکام دادسرای جنایی تهران رفته بود که خانواده متهم رضایت اولیای دم را جلب کردند و پرونده برای محاکمه به لحاظ جنبه عمومی جرم یکبار دیگر به شعبه 9 دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. سرانجام دیروز متهم بار دیگر پای میز محاکمه ایستاد و در حالی که ابراز پشیمانی میکرد گفت: من در زندان قرآن خواندن را یاد گرفتم هر روز نماز و دعا میخوانم و مسئولان زندان هم تأیید میکنند که من زندانی بیآزاری هستم. در زندان داروهایم را هم میخورم و حالم بهتر شده است. پدر و مادرم برای اینکه برای من رضایت بگیرند زحمت زیادی کشیدند و خیلی چیزها را از دست دادند تا من را زنده نگه دارند. من هم توبه کردهام و قول دادهام که آدم خوبی باشم. من قبلاً کار میکردم برای خودم شغل و درآمد داشتم اما گاهی حالم بد میشد.
بعد از گفتههای متهم وکیل مدافع او در جایگاه قرار گرفت و گفت: موکل من اتهامش را قبول دارد. او دچار اختلال شخصیت است و این مسأله در او جدی است هرچند قانون فقط جنون را رافع مسئولیت کیفری میداند اما اختلال شخصیت و آسیبی که در کودکی به او وارد شده است او را به سمت ارتکاب جرم کشانده است. با توجه به اینکه او دچار اختلال شخصیت بوده است درخواست دارم قضات دادگاه با توجه به جمیع شرایط دستور آزادی وی را صادر کنند.
بدین ترتیب در پایان جلسه دادگاه قضات یکبار دیگر وارد شور شدند و متهم را با توجه به رضایت اولیای دم به حبس محکوم کردند.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه