خوانشی نقادانه از هجمه‎های اخیر به دولت

ناامیدی را به جامعه تزریق نکنیم




عملکرد دولت‎ها چگونه باید مورد نقد و ارزیابی قرار گیرد
که الزاماً به نفی و انکار ختم نشود؟

رضا اکبری نوری
استاد علوم سیاسی
حدوداً یکسال تا پایان دولت مستقر باقی مانده است و جامعه با مسائل متعدد و حیاتی و البته بحرانی دست و پنجه نرم می‎کند. در این بین تغییر و تحولات در مجلس و آغاز آماده شدن گروه‎های مختلف سیاسی برای رقابت در انتخابات ریاست جمهوری آتی باعث شده است تا سناریویی تکراری و مخرب علیه دولت با محوریت شعار «ناکارآمدی و ضعف در پیشبرد برنامه‎ها» کلید بخورد و مردم مانند هر دوره که به یک دولت امید می‎بندند با یأس به امیدهای بر باد رفته خویش بنگرند و از خود بپرسند چرا این بار نیز نشد؟
تاریخ مدرن در ایران و خصوصاً تاریخ چهل و اندی سال پس از انقلاب 57 شاهد شکل‎گیری و تغییر و تحولات زیادی در قضیه‌ای به‌نام «دولت در ایران» است. دولت در ایران هم محل امید بوده است هم محل یأس. هم آوردگاه مسئولیت است و هم منازعه بر سر اختیارات و میزان اقتدار در نسبت با دیگر نهادهای قدرت. هم باید پاسخگوی عملکردهایی باشد که خود آنها را به منصه ظهور رسانده است و هم باید پاسخگوی ضعف‎ها و نقصان‎هایی باشد که در اثر اعمال نفوذ یا تصمیمات بیرون از دولت رخ داده است. هم باید در یکپارچگی و همگرایی که ایجاد می‎کند سیاست‏‌ها و برنامه‏‌ها را پیش ببرد و هم محلی است برای برهم ریختگی و رقابت‏‌های مخربی که باعث می‌شود تا دولت به‌عنوان دولت نتواند به یکپارچگی در درون خود دست یابد، چه برسد به اینکه بتواند یکپارچگی در بیرون را نیز حفظ کند و ارتقا بخشد.
به نظر می‎رسد در عمل، «دولت» نهاد اصلی و مرکز یکپارچه‏ سازی سیاست‏‌ها و برنامه‏‌ها محسوب نمی‌‏شود و دولت‏‌ها با وجود تلاش ‏هایی که صورت می‌دهند و دستاوردهایی که به‌دست می‌آورند، به جهاتی که برشمرده شد ناتوان از این می‌شوند که بتوانند به دستاوردهای خود روحیه امید به جامعه بدهند، به‌عنوان مسبب تمامی ناکارآمدی‎ها خصوصاً در پایان دوره‎های خویش به‌عنوان بلا گردان، نقش بازی می‎کنند و دیگر بازیگرانی که سهم زیادی در ایجاد ناکارآمدی‎ها داشته‎اند در لایه‎های پنهان باقی می‎مانند و مردم سرخورده از دولتی به دولتی دیگر امید می‌بندند.
در این بین ناتوانی دولت‎ها در معرفی و برشمردن یا حتی دفاع از دستاوردهایشان و البته جای خالی «نقدهای منصفانه» و «جدل‎های مشفقانه» هم باعث می‎شود تا این رنج مضاعف نیز شود. از این رو، دولت در ایران به قضیه‎ای خاص و البته بغرنج تبدیل شده است. نه می‎توان آن را نداشت و نه با این سیاقی که دولت داریم می‎توان برآورد درستی از دستاوردهای دولت‎ها در دستیابی به برنامه و مطالبات مردم خصوصاً نقش آنان در رسیدن به نرخ رشد متناسب با برنامه‎های توسعه‎ای دست پیدا کرد. ضمن اینکه پایان دولت همواره با انکار، نزاع سخت و معرفی دولت مستقر به‌عنوان دولت ناکارآمد از طرف گروه‎های جدیدی که قصد به قدرت رسیدن دارند باعث می‎شود تا عملاً مردم از یک دولت به دولتی دیگر، بیشتر امیدشان را به دولت‎ها از دست بدهند و هر بار با انگیزه کمتر و البته با بغض و یأس بیشتری با «قضیه دولت در ایران» روبه‌رو شوند. حال با توجه به این شرایط به نظر می‎رسد که مسأله «امید اجتماعی» به دولت‎ها و امکان اعتماد به کارآمدی و درنهایت «سرمایه اجتماعی» به مسأله‎ای حیاتی بدل می‎شود تا جایی که یأس جای امید و بی‌اعتمادی جای اعتماد را می‌گیرد. لذا می‌طلبد تا دولت‏‌ها، دانشگاهیان و پژوهشگران و رسانه‎ها با جدیت بیشتری درگیر «قضیه دولت» شوند و دولت را در ابعاد مختلف و لایه‎ها و ساحت‎های گوناگون مورد توجه قرار دهند تا بتوانیم روند تخریبی فعلی را که همه دولت‎ها و البته دولت جدید با آن روبه‌رو است معکوس کنیم و از دولتی به دولتی دیگر به شیوه‎ای نظام‎مند «امید» و «اعتماد اجتماعی» به دولت را افزایش دهیم و در کارآمدسازی دولت‌ها در قبال دیگر نهادهای قدرت گام مؤثری برداریم.
با توجه به موارد فوق پرسش‎هایی که باید مورد توجه قرار گیرد و بر اساس آنها اقدامات دولت‎ها ارزیابی شود و مطالعات و پژوهش‎های دانشگاهی جدی پیرامون آن انجام شود چنین است؛
1.عملکرد دولت‎ها چگونه باید مورد نقد و ارزیابی قرار گیرد که الزاماً به نفی و انکار ختم نشود؟
نشستن «نفی» به جای «نقد» از آسیب‎های جدی برخورد با دولت‎ها بوده است؛ به گونه‎ای که باعث شده تا نه بتوان بدرستی ضعف‎های دولت‌ها را مورد ارزیابی قرار داد و نه دستاوردها و ثمرات دولت را بدرستی برشمرد به گونه‎ای که باعث سرخوردگی از «دولت» به معنای کلان آن نشود و سوم اینکه بتوان برای دور ماندن از ضعف‎های گذشته، به برطرف کردن موانع فعالیت دولت‎ها همت گمارد.
2. پرسش از ماهیت دولت و توانایی آن در انسجام بخشیدن به سیاست‌ها و برنامه‌ها در همکاری با دیگر قوا و در رقابت با دیگر گروه ‏های قدرت
طبیعتاً هر دولتی برای اینکه بتواند برنامه‎ها و سیاست‎های مورد نظر را پیش برد لازم دارد تا میزان قابل توجهی از اختیارات را متناسب با مسئولیت‎ها در اختیار داشته باشد و همچنین ابزار و امکانات لازم را نیز برای اجرا داشته باشد. به نظر می‎رسد دولت‏‌ها از این ساحت نیاز به کار نظری جدی دارند تا «ماهیت دولت» به اندازه‎ای روشن شود که اگر نیاز به ماهیت جدیدی دارد زمینه‌ نظری آن روشن و شفاف شود.
3. مستند‌سازی دستاوردها و تجربیات و ایجاد زمینه لازم برای انتقال دانش و تجربه از یک دولت به دولت دیگر
به نظر می‎رسد ما از یک دولت به دولتی دیگر می‎رویم بدون اینکه بدانیم هر یک از دولت‎ها چه دستاوردی برای جامعه خویش داشته‎اند. در عمل به گونه‌‏ای شرایط انتقال از یک دولت به دولت دیگر فراهم می‌شود که گویی مردم ناامید و مستأصل از یک دولت به دولتی دیگر می‎روند و این رویکرد بیش از اینکه ناشی از یک امید به امیدی دیگر باشد انتقال از سرخوردگی به ابهامی دیگر است و آنچه در این مسیر بشدت آسیب می‌بیند «سرمایه اجتماعی» است.
4. تحلیل و واکاوی علل ناکامی‏ ها
عبور از یک دولت به دولتی دیگر و صرفاً متهم ساختن یکدیگر به ناکارآمدی، بدون توجه به علل ناکامی‎ها گرهی از مشکلات ما باز نخواهد کرد. این یک ضرورت است تا ناکامی‎ها در کنار دستاوردها با تحلیل‎های درست مورد واکاوی قرار گیرند و مردم و مدیران آتی جامعه در جریان آن قرار گیرند تا بتوان با دستیابی به فهمی مشترک، گامی مؤثر در راستای تحقق اهداف برداشت. بدون تحلیل و واکاوی ناکامی‎ها فقط از یک دولت به دولتی دیگر می‎رویم با همان زمینه‎هایی که پیش از این به ناکامی منجر شده‎اند.
5. رسانه‌‏ها و رسالت بازنمایی حقایق
بازنمایی همه موارد فوق در مجموع رسالتی است که بر دوش رسانه است. شاید لازم باشد رسانه نیز در تعریف از خود نقادانه به بازتعریف بپردازد و نقش خویش را در بازنمایی حقایق تا دستیابی به جایگاه فاخر آگاهی‌بخشی مجدد کسب کند.
در یک جمع‌بندی باید اذعان کنم روندی که در خصوص دولت آغاز شده است و البته یک رویه تکراری و نخ‎نماست، بی‎توجه به پرسش‎ها و موارد فوق، دستاوردی برای مردم نخواهد داشت. یک به یک اجزای دولت را محاکمه کردن و به مردم وعده آینده‎ای مبهم دادن بدون اینکه به آنان بگوییم امروز تا کجا آمده‎ایم و ناکامی‎ها را چگونه باید با همگرایی جبران کنیم و ساختارها را چگونه باید اصلاح کنیم دامی است که تا امروز گرفتار آن بوده‎ایم. راهی نداریم تا با اتکا به گفتمان رهایی‎بخش که همانا «گفتمان انتقادی» است راهی از میانه همه جدال‎ها به جدل‎های مشفقانه و منصفانه باز کنیم.

نیم نگاه

نشستن «نفی» به جای «نقد» از آسیب‎های جدی برخورد با دولت‎ها بوده است؛ به گونه‎ای که باعث شده تا نه بتوان بدرستی ضعف‎های دولت‌ها را مورد ارزیابی قرار داد و نه دستاوردها و ثمرات دولت را بدرستی برشمرد. روندی که در خصوص دولت آغاز شده است و البته یک رویه تکراری و نخ‎نماست، دستاوردی برای مردم نخواهد داشت. یک به یک اجزای دولت را محاکمه کردن و به مردم وعده آینده‎ای مبهم دادن بدون اینکه به آنان بگوییم امروز تا کجا آمده‎ایم و ناکامی‎ها را چگونه باید با همگرایی جبران کنیم و ساختارها را چگونه باید اصلاح کنیم دامی است که تا امروز گرفتار آن بوده‎ایم. راهی نداریم تا با اتکا به گفتمان رهایی‎بخش که همانا «گفتمان انتقادی» است راهی از میانه همه جدال‎ها به جدل‎های مشفقانه و منصفانه باز کنیم.




آدرس مطلب http://old.irannewspaper.ir/newspaper/page/7380/14/546794/0
ارسال دیدگاه
  • ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
  • دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
  • از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
  • دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
captcha
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
ویژه نامه ها