چند پیشنهاد در هفته ضیافت کتاب
مشق فرهیختگی
دکتر عماد افروغ
جامعه شناس
برای کسانی همچون من که سر و کار اصلیشان با کتاب است، معرفی تنها «یک کتاب» برای مخاطبان اندیشه به مناسبت هفته کتاب، کاری بس دشوار است. اما در این یادداشت سعی خواهم کرد به این سه بحث بپردازم به امید اینکه برای اهالی اندیشه مفید واقع شود؛ آخرین کتابی که چاپ کردهام، کتابی که زیر چاپ دارم و کتابی که در دست مطالعه دارم.
«گزیده و حس و حالی از نهجالبلاغه» آخرین کتابی است که از من در سال جاری و توسط نشر نیستان به چاپ رسید و اگر بخواهم پیشنهادی برای مطالعه داشته باشم و مخاطب عام را هم در نظر بگیرم بیتردید همین کتاب است.
اما دو کتاب نیز زیر چاپ دارم؛ یکی جلد ششم «روزنگاشت تنهایی» از مجموعه هفت جلدی است که قرار است به همت انتشارات سوره مهر منتشر شود. و کتاب دیگر، «رابطه نظر و عمل از حکمای باستان تا رئالیسم انتقادی» که با همکاری شش پژوهشگر دیگر فلسفه علوم اجتماعی به انجام رسیده است و توسط انتشارات پژوهشگاه علومانسانی و مطالعات فرهنگی زیر چاپ است. این اثر، مشتمل بر چهار دفتر مجزا اما مرتبط است که در یک مجموعه، قرار است به چاپ برسد و در هفته پژوهش به صورت نمادین رونمایی خواهد شد. دفتر اول، آراء حکمای باستان و مربوط به متفکران یونان باستان و حکمای اسلامی، شامل فارابی، بوعلی، ملاصدرا و علامه طباطبایی است. دفتر دوم، مربوط به نقد و ارزیابی پوزیتیویسم یا اثباتگرایی است و شامل نقدهای اصحاب هرمنوتیک تحلیلی بر این رویکرد است. دفتر سوم، مربوط به آرای دیلتای و گادامر و نقدهای هرمنوتیک قارهای است و دفتر چهارم، مربوط به نظریه انتقادی و رئالیسم انتقادی است. این کتاب از نظر موضوع نه در زبان فارسی و نه در زبان غیر فارسی نمونه و سابقهای ندارد. تنها شاید در بخش چهارم نمونههای مشابهی باشد که برخی از متفکران نظریه انتقادی یا رئالیسم انتقادی به مقوله نظر و عمل پرداخته باشند که به آنها هم در این اثر توجه و آثار آنها بررسی شده است؛ اما در قالب یک مجموعه که از عهد باستان تا متفکران فعلی را در بر بگیرد، سابقه نداشته است.
این روزها دو کتاب هم برای ارزیابی و سخنرانی در جلسه رونمایی آنها در دست مطالعه دارم؛ کتابهای «هویت ایرانی» و «نظریه اسلامی عدالت اجتماعی».
«هویت ایرانی» را دکتر احمد اشرف تألیف کرده و مترجم آن دکتر حمید احمدی و ناشر آن نشر نی است. من با آثار این نویسنده آشنایی نسبتاً کاملی دارم و علاوه بر ترجمه دو مقاله از ایشان، اخیراً به معرفی دیدگاه ایشان درباره نابرابری و قشربندی اجتماعی برای چاپ در یکی از مجلات علمی– پژوهشی کانادا پرداختم که زیر چاپ است. به علاوه مقوله هویت ایرانی از دلمشغولیهای دیرینه و کماکان بنده بوده و کتابی نیز با عنوان «هویت ایرانی و حقوق فرهنگی» به چاپ رسانده و نظری در این خصوص دارم. این کتاب را نیز به دلیل شمولیت نسبی آن برای مطالعه پیشنهاد میکنم.
احمد اشرف در کتاب «هویت ایرانی» ضمن اشاره به سه دیدگاه و روایت «ملتپرستانه»، «مدرن و پستمدرن» و «تاریخینگر»، قول سوم را بیشتر میپسندد. او بر این باور است که هرچند مفهوم «هویت ملی ایرانی» مفهوم متأخری است اما مفهوم «هویت ایرانی» مفهومی تاریخی و ریشهدار است.
کتاب دیگری که میخواهم به مخاطبانتان معرفی کنم کتاب «نظریه اسلامی عدالت اجتماعی» است. این کتاب را مرکز رشد دانشگاه امام صادق(ع) به چاپ رسانده است و در پنجم آذرماه امسال در این مرکز رونمایی میشود. کار بسیار ارزشمندی است. در این اثر به آرای شش اندیشمند اسلامی درباره عدالت اجتماعی پرداخته شده است و در نهایت یک جمعبندی هم از این آراء به دست داده است. آرای مورد بررسی عبارتند از دیدگاههای امام خمینی(ره)، علامه طباطبایی، شهید بهشتی، شهید مطهری، شهید صدر و مقام معظم رهبری.
معتقدم عدالت، مبتنی بر حق است و حق هم وجودی است؛ اعم از فردی، گروهی و جامعوی. حق نیز اعتباری نیست و بالطبع عدالت هم اعتباری نیست. از برآورد بررسیها دریافتم دیدگاه شهید بهشتی و شهید مطهری هم با اندکی تفاوت بیانگر همین نکته هستند. توصیه میکنم این کتاب را «عمیق» و «نقادانه» بخوانیم و سعی کنیم «سنجشگرانه» به جمعبندی از دیدگاهها برسیم. برداشت فعالی از این اثر داشته باشیم و وضع موجود را با آن معیارها بسنجیم. با «تفکر انتقادی» آرای این اندیشمندان را ارزیابی کنیم با این فرض که این شش متفکر قرار بوده است وجه نظری و عملی این انقلاب را رقم بزنند و خود، در آن نقشی داشته باشند. در واقع از مخاطبان میخواهم که بر اساس دیدگاه این شش متفکر شناختهشده و جمعبندی نویسندگان این اثر، خود به یک جمعبندی برسند و به این پرسش پاسخ دهند که نگاه نظری عدالت این اندیشمندان تا چه اندازه با وضع موجود انطباق دارد؟ وضع موجود با افق دید این متفکران چقدر متفاوت است؟ اگر به این دیدگاهها در عمل، توجه بیشتر و همهجانبهتری میشد، اکنون از چه سطحی از عدالت اجتماعی برخوردار میشدیم؟
بر این باورم که به دلیل بیتوجهی به «عدالت اجتماعی» است که ما انواع و اقسام امراض اخلاقی و اجتماعی داریم. به تعبیر استاد مطهری، «فکر»، «خلقیات» و «اعمال مردم» ریشه در وضعیت عدالت اجتماعی یک کشور دارد؛ یعنی نخست عدالت است، بعد فکر؛ نخست عدالت است بعد اخلاق؛ نخست عدالت است بعد عمل؛ نه بالعکس. یعنی نباید بنا بر این باشد که اول مردم به ملکات اخلاقی و فضایل و تحولات روحی برسند، بعد عدالت برقرار شود؛ بلکه عدالت در اولویت همه این امور است. در واقع وقتی «عدالت» مستقر شود، مردم دارای «فضایل اخلاقی» هم خواهند شد. نکته در خور تأمل این است که هرچند سخن از عدالت همراه با اخلاق و معنویت است و موضوعِ توأمان بودن این دو مفهوم با یکدیگر حائز اهمیت است؛ اما اگر قرار باشد اولویتی باشد، اولویت نخست، همانا عدالت است. همان گونه که هدف ارسال رسل و بعثت انبیاء هم عدالت بوده است.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه