نگران جامعه بیکتابم
رضا فیاضی
بازیگر و نویسنده
سال اول دبستان بودم که آقای جوادی معلم شریف من در اهواز اولین کتاب را برایمان در کلاس خواند. کتاب «رابینسون کروزوئه» نوشته دانیل دفو که هیچ وقت این داستان از ذهنم پاک نمیشود. بعدها که بزرگتر شدم خودم این کتاب را خواندم و همین کتاب انگیزهای شد که سراغ کتابخوانی بروم. آنقدر به کتاب و کتابخوانی علاقه داشتم که به خاطر دارم در دوران دبستان حوزه مطالعاتی داشتیم و گروهی در مدرسه دور هم جمع شده بودیم و کتاب به هم قرض میدادیم. کمتر کسی باور میکند که من در ششم دبستان کتابهایی از فروید و هگل خوانده ام. در کنار قصههایی که از نویسندگانی مانند صمد بهرنگی میخواندیم. کتاب بخش مهمی از زندگی من بود اما اکنون که به بچههای امروز نگاه میکنم این علاقه را نمیبینم و فکر میکنم به دو دلیل این اتفاق افتاده است؛ اول اینکه علاقهمندی به خواندن کتاب در جامعه کمتر شده و از طرفی تکنولوژی و دنیای مجازی همه وقت بچهها را میگیرد و آنهایی هم که علاقهای به کتاب دارند ترجیح میدهند بیشتر آن را بشنوند. به نظر من با کتاب در جامعه ما ساده انگارانه برخورد میشود و مردم حاضرند چندین ساعت را در اینستاگرام و تلگرام و شبکههای اجتماعی بگذرانند و مطالب سطح پایین بخوانند اما سراغ کتاب نروند. در حالی که کتاب انسان را به تفکر وامی دارد و باعث میشود به خودش و به هستی نگاه کند و با داستانهای تلخ و شیرینش همراه شود. اما آنچه که من میبینم این است که به شکل بدی پیش میرویم و دنیای مجازی فرصتها را از بچههای ما میگیرد. البته نمیتوانم بگویم بچههای این زمانه علاقهای به خواندن کتاب ندارند اما این علاقه نسبت به زمان ما بسیار کمتر شده و این برای آینده ایران خوب نیست و کسانی مانند من را نگران میکند.
بازیگر و نویسنده
سال اول دبستان بودم که آقای جوادی معلم شریف من در اهواز اولین کتاب را برایمان در کلاس خواند. کتاب «رابینسون کروزوئه» نوشته دانیل دفو که هیچ وقت این داستان از ذهنم پاک نمیشود. بعدها که بزرگتر شدم خودم این کتاب را خواندم و همین کتاب انگیزهای شد که سراغ کتابخوانی بروم. آنقدر به کتاب و کتابخوانی علاقه داشتم که به خاطر دارم در دوران دبستان حوزه مطالعاتی داشتیم و گروهی در مدرسه دور هم جمع شده بودیم و کتاب به هم قرض میدادیم. کمتر کسی باور میکند که من در ششم دبستان کتابهایی از فروید و هگل خوانده ام. در کنار قصههایی که از نویسندگانی مانند صمد بهرنگی میخواندیم. کتاب بخش مهمی از زندگی من بود اما اکنون که به بچههای امروز نگاه میکنم این علاقه را نمیبینم و فکر میکنم به دو دلیل این اتفاق افتاده است؛ اول اینکه علاقهمندی به خواندن کتاب در جامعه کمتر شده و از طرفی تکنولوژی و دنیای مجازی همه وقت بچهها را میگیرد و آنهایی هم که علاقهای به کتاب دارند ترجیح میدهند بیشتر آن را بشنوند. به نظر من با کتاب در جامعه ما ساده انگارانه برخورد میشود و مردم حاضرند چندین ساعت را در اینستاگرام و تلگرام و شبکههای اجتماعی بگذرانند و مطالب سطح پایین بخوانند اما سراغ کتاب نروند. در حالی که کتاب انسان را به تفکر وامی دارد و باعث میشود به خودش و به هستی نگاه کند و با داستانهای تلخ و شیرینش همراه شود. اما آنچه که من میبینم این است که به شکل بدی پیش میرویم و دنیای مجازی فرصتها را از بچههای ما میگیرد. البته نمیتوانم بگویم بچههای این زمانه علاقهای به خواندن کتاب ندارند اما این علاقه نسبت به زمان ما بسیار کمتر شده و این برای آینده ایران خوب نیست و کسانی مانند من را نگران میکند.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه