ما با کتاب عاشق و معشوقیم
سیامک احصایی
کارگردان و بازیگر
در دوران ما کتابهایی بود به اسم «کتابهای طلایی» که بیشتر شامل داستانهای خارجی بود که به فارسی ترجمه شده بودند و مثل امروز نبود که انبوهی از کتاب و سیدی و... در دسترس باشد و من هم از همان حدود هفت سالگی، بر اساس همان مقتضیات سنی که داشتم شروع کردم به خواندن کتابهای داستان. بعد از این خودمان را وفق دادیم تا بتوانیم بر اساس آنچه در امکان ما و شرایط روزگار بود با کتاب و داستان خواندن پیش برویم و این دنیا آنقدر برایم جذاب بود که دیگر نمیتوانستم کتاب را از خودم دور کنم. این تجربهای نبود که بعد از گذران یک یا دو فصل از زندگی، چیزی دیگر جای آن را بگیرد و آن ذوق و شوق به قول معروف کور شود. اتفاقاً هر چه بزرگتر شدم بیشتر عاشق کتاب خواندن شدم و حس کردم این کتابها مرا به دنیایی میبرد که خیلی آن را دوست دارم. فرقی هم نمیکرد که از نویسندههای ایرانی باشد یا از نویسندگان خارجی. با هر داستان و هر کتاب انگار خودم چیزی را تجربه میکردم و همه تصویرها و کلمهها در ذهنم نقش میبست و برای ابد در ذهنم ماندگار میشدند. خود من به شخصه آنچنان اهل شبکههای مجازی و حتی پیامرسانها نیستم و اینکه برخی میگویند مهمترین عاملی که باعث شده ما جامعه کتابخوانی نباشیم همین است. میخواهم بگویم که به نظر من صرفاً چنین چیزی نمیتواند صحت داشته باشد. به عقیده من کسی که عاشق کتاب است و با این جهان رشد کرده و تربیت یافته به هر شکل و هر شرایطی ارتباطاش را مثل یک عاشق به معشوق حفظ میکند و برایش مهم است که جدایی بین آنها اتفاق نیفتد؛ البته میشود گفت که وجود فضاهای مجازی کمی از وقتها و انرژیها را صرف خود میکند اما در نهایت این آدمی است که میتواند تصمیم بگیرد که چه کند و چه مسیری برود. مگر میشود لذت دست گرفتن نسخه فیزیکی یک کتاب و زل زدن به کلمات و سفر در چنین دنیای رازآلودی را با چیز دیگری مقایسه کرد؟ به عقیده من نمیشود و اگر کسی وارد این جهان شد دیگر از آن نمیتواند بیرون برود.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه