پاشیدن نور روی جاده آرزوها
سیدکریم محمدی
فعال فرهنگی
بیستوهفت سال میگذرد از روزی که این روزها، بهعنوان روزهای کتاب، کتابخوانی و کتابدار تعیین شد. در این سالها چه تحولاتی را پشت سر گذاشتهایم؟ آن روزها سهم کتاب را در انتقال دانش به مراتب بیشتر از دیگر ابزار ناقل در نظر میگرفتیم و امروز لابد باید در قطعیت این باور، تردید کنیم. با این حال، حتی اگر امروز کتاب بیشترین سهم را در این رابطه ندارد، میتوان گفت که هنوز مهمترین سهم را از آن خود دارد. این فرهنگ مکتوب، میراثی بزرگ برای نسلهاست. گفتهاند که وقتی جهل و بیخبری و خرافه جامعه را از پای درمیآورد، این کتاب است که آفت جهل را میزداید و محاصرهشدگان در میان انبوه پرسشها و شبههها را نجات میدهد که قلمهای سربلند جرأت رشید شکوفایی انسانند. گفتهاند خالقان کتابها، همانند ستارگانی هستند که در پیشانی تاریخ فرهنگ هر ملتی میدرخشند، اما حتماً همه آنها در زمره این ستارهها نمیتوانند باشند؛ تاریخ، غربالگری است گردنده و گرداننده. در غربال تاریخ، هر آنچه باقی میماند، به تکامل میپیوندد.
در این سالها از کتابگریزی بارها نوشتهاند و آمارهای اسفناکی از خلأ مطالعه ارائه دادهاند، اما برای من که سالها مدیر کتابخانههای عمومی مختلف بودهام، این خلأ، تصویر واضحی است از دانشآموزان و دانشجویانی که صرفاً ماههای منتهی به برگزاری کنکور کتابخانهها را و آن هم فقط سالنهای مطالعهشان را شلوغ میکنند؛ و البته تصویرِ خاطرهانگیز و مهربان همان چندنفر معدودی که لابهلای کتابهای غیردرسی دنبال کتاب آن روزشان میگردند.
اما امروز که روز کتابگردی است، باید اینگونه نوشت: کتاب خوب، گام لرزان سبیل عشق را پویایی میآموزد؛ مستان که گام در حرم کبریا نهند/ یک جام وصل را دو جهان در بها دهند. مطالعه مثل همین است، مثل گامنهادن در حرم کبریا. برای نویسندهها هم همین است؛ آنها آینده خود را از کسی به ارث نمیبرند، خودشان آن را میسازند و برای آیندگان به ارث میگذارند. آنها بر جاده آرزوهای ما نور میپاشند. حال کتاب، حال کتابفروشیها و کتابخانهها خوب نیست؛ تنهایشان نگذاریم.
فعال فرهنگی
بیستوهفت سال میگذرد از روزی که این روزها، بهعنوان روزهای کتاب، کتابخوانی و کتابدار تعیین شد. در این سالها چه تحولاتی را پشت سر گذاشتهایم؟ آن روزها سهم کتاب را در انتقال دانش به مراتب بیشتر از دیگر ابزار ناقل در نظر میگرفتیم و امروز لابد باید در قطعیت این باور، تردید کنیم. با این حال، حتی اگر امروز کتاب بیشترین سهم را در این رابطه ندارد، میتوان گفت که هنوز مهمترین سهم را از آن خود دارد. این فرهنگ مکتوب، میراثی بزرگ برای نسلهاست. گفتهاند که وقتی جهل و بیخبری و خرافه جامعه را از پای درمیآورد، این کتاب است که آفت جهل را میزداید و محاصرهشدگان در میان انبوه پرسشها و شبههها را نجات میدهد که قلمهای سربلند جرأت رشید شکوفایی انسانند. گفتهاند خالقان کتابها، همانند ستارگانی هستند که در پیشانی تاریخ فرهنگ هر ملتی میدرخشند، اما حتماً همه آنها در زمره این ستارهها نمیتوانند باشند؛ تاریخ، غربالگری است گردنده و گرداننده. در غربال تاریخ، هر آنچه باقی میماند، به تکامل میپیوندد.
در این سالها از کتابگریزی بارها نوشتهاند و آمارهای اسفناکی از خلأ مطالعه ارائه دادهاند، اما برای من که سالها مدیر کتابخانههای عمومی مختلف بودهام، این خلأ، تصویر واضحی است از دانشآموزان و دانشجویانی که صرفاً ماههای منتهی به برگزاری کنکور کتابخانهها را و آن هم فقط سالنهای مطالعهشان را شلوغ میکنند؛ و البته تصویرِ خاطرهانگیز و مهربان همان چندنفر معدودی که لابهلای کتابهای غیردرسی دنبال کتاب آن روزشان میگردند.
اما امروز که روز کتابگردی است، باید اینگونه نوشت: کتاب خوب، گام لرزان سبیل عشق را پویایی میآموزد؛ مستان که گام در حرم کبریا نهند/ یک جام وصل را دو جهان در بها دهند. مطالعه مثل همین است، مثل گامنهادن در حرم کبریا. برای نویسندهها هم همین است؛ آنها آینده خود را از کسی به ارث نمیبرند، خودشان آن را میسازند و برای آیندگان به ارث میگذارند. آنها بر جاده آرزوهای ما نور میپاشند. حال کتاب، حال کتابفروشیها و کتابخانهها خوب نیست؛ تنهایشان نگذاریم.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه