به بهانه دویست و پنجاهمین سالروز تولد «بتهوون» و سالی که بهنام او نامگذاری شد
شنیدن امید و زندگی در نت هایش
شاهین فرهت
آهنگساز
و موسیقیدان
250 سال قبل یعنی 16 دسامبر 1770 «لودویگ ون بتهوون» نابغه موسیقی جهان در شهر بُن(کشور آلمان) به دنیا آمد. موسیقیدان بزرگی که با آثارش دنیا را به تسخیر خود درآورد و امروز نام او تنها بهعنوان یکی از مفاخر موسیقی به ثبت نرسیده است بلکه او یکی از مفاخر بزرگ بشریت است چرا که آثار او که دربرگیرنده بخشی از زندگی اش بوده، بازگو کننده درسهای بسیار به بشریت است و بههمین سبب است که نام بتهوون در کنار دیگر مفاخر فرهنگ و ادب دنیا چون شکسپیر(شاعر، نمایشنامهنویس و بازیگر تئاتر انگلیسی)، هومر(شاعر و داستانسرای یونانی) وحکیم ابوالقاسم فردوسی (شاعر و حماسه سرای بزرگ ایران) قرار گرفته و از جهات گوناگون قابل مقایسه است. جالب است بدانید سالها قبل طی آماری که از سوی یکی از مؤسسات بزرگ جهان انجام گرفت، نام بتهوون جزو 10 مرد بزرگ تاریخ بشر معرفی شد، به این دلیل که نام و هنر او برای همه مردم دنیا شناخته شده است، حتی کسانی که با موسیقی سر و کاری ندارند با ذکر شدن نام او میدانند او یک موسیقیدان جهانی بوده است.
اما بهلحاظ هنرموسیقایی در مقایسه با باخ باید بگویم، یوهان سباستیان باخ یکی از بزرگترین موسیقیدانان اواخر دوران باروک است. این در حالی است که بتهوون شروع کننده یک دوره موسیقایی بوده و آغازگر دوران موسیقی رمانتیک است و درواقع به نوعی تصویرگر احساس و درون بشر بوده است، شخصیتی که هم آغازگر بوده و هم این دوره از موسیقی را به اوج و کمال رسانده است و البته بیان این احساس با زبان موسیقی بیتأثیر از گذشته او نبوده چرا که در زندگی شخصی اش رنجهای بسیاری دیده و با آنکه این تصویر همیشه در درام زندگی او نقش بسته، اما هیچ گاه ناامید نگشت و نوید امید و زندگی در نتهای او قابل شنیدن است و با تمام این رنجهای زندگی میگوید: «کسی که به اعماق موسیقی من پی ببرد از تمامی بدبختیها و رنجهای بشریت در امان خواهد بود.»
و دراینجا بازهم تأکید میکنم بتهوون همتایی ندارد و در یک کلام، موسیقی و هنر او به کمال رسیده است و با وجود آن که نوابع بزرگی در موسیقی دنیا وجود دارند اما کسی نتوانسته گامی جلوتر از او بردارد همچنان میگویم او شخصیتی استثنایی است و با هیچ هنرمندی قابل مقایسه نبوده و نیست و آثارش همیشه قابل استفاده و شنیدن است. نکته مهم این است که استفاده ازموسیقی برای همگان به یک شکل بوده و این درمقایسه با شعر یا موسیقی با کلام بسیارمتفاوت است. شعر ریزه کاری و زیبایی خاص خود را دارد و با هر زبانی که سروده میشود قابل درک است اما اگر این اشعار ترجمه شود زیبایی خود را از دست میدهد و موسیقی با همان ساختاری که تولید شده برای همه قابل استفاده است و تمامی آثار بتهوون دارای این ویژگی بوده و برای دیگران الگو بوده است. بهعنوان مثال با نگاه به سمفونی شماره 3 با نام «اِروئیکا»که بهعنوان سمفونی حماسی و قهرمانی نیز شناخته میشود، عظمتی وصفناپذیر دراین کار خلق شده است یا درسمفونی پنجم در عین حال که مینیمالیسم است خواهید دید همه چیز در آن به درستی تعریف شده بدون آنکه چیزی به آن افزوده یا کم شود، اما شکوه و درام زندگی بشر در سمفونی نهم او تعریف شده است، اثری که بارها و بارها از سوی آهنگسازان اجرا شده و همه چیز دراین سمفونی دیده و شنیده میشود؛ درام زندگی، تراژدی، امید، زیبایی، فرم کلام، زیبایی و منطقی بودن مطالب و به هم پیوستن خطوط موسیقی، دینامیک، تکنیک درست موسیقی، رنگ آمیزیهای زیبا با موسیقی و استفاده از تمام زوایای احساس بشری که سبب شده این سمفونی در جهان موسیقی سرآمد باشد.
به شخصه از ارادتمندان این موسیقیدان بزرگ هستم و بتهوون همیشه در قلب من است و در این روزها که مصادف شده با تولد او و همچنین نامگذاری سال 2020 بهنام بتهوون، غرق در شنیدن آثار نابغه موسیقی جهان هستم و طی سالها فعالیت در عرصه موسیقی تلاش کردم بسیاری از آثار او را اجرا کنم و بخصوص در کشورم این کارها را به گوش مردم برسانم تا همچنان این ارتباط زیبا با این موسیقیدان بزرگ برقرار باشد.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه